ااااااااااااااااااااااااااااا؟
من بابام و میخوام!
بابایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟
مامانم اینا
كوي دوست
- شروع کننده موضوع محـسن ز
- تاریخ شروع
مامانم اینا
عاقبت ظلم تورو یه روز تلافی میکنم
اشکامو پاک میکنم با دل توانی میکنم
میاد اون روزی که تو قهر دلم رو ببینی
چشماتو باز بکنی حقیقت رو خوب ببینی
میاد اون روزی که من نامه هات رو پاره کنم
میاد اون روزی که من غم دلم رو چاره کنم
اگه اون روز برسه منم برات ناز میکنم
با غم و غصه و دردم تورو دمساز میکنم
اگه دل تاب بیاره منم به اون روز میرسم
روی ابرا میشینم به آسمون ها میرسم
تو میخوای تا میتونی دل منو خون بکنی
با رقیبام بشینی منو تو دیوونه کنی
اما هر روز خوشی تنگ غروبی هم داره
شبای سرد و سیاه صبح سپیدی هم داره
اشکامو پاک میکنم با دل توانی میکنم
میاد اون روزی که تو قهر دلم رو ببینی
چشماتو باز بکنی حقیقت رو خوب ببینی
میاد اون روزی که من نامه هات رو پاره کنم
میاد اون روزی که من غم دلم رو چاره کنم
اگه اون روز برسه منم برات ناز میکنم
با غم و غصه و دردم تورو دمساز میکنم
اگه دل تاب بیاره منم به اون روز میرسم
روی ابرا میشینم به آسمون ها میرسم
تو میخوای تا میتونی دل منو خون بکنی
با رقیبام بشینی منو تو دیوونه کنی
اما هر روز خوشی تنگ غروبی هم داره
شبای سرد و سیاه صبح سپیدی هم داره
چقدر سخته که عشقت روبروت باشه
نتونی هم صداش باشی
چقدر سخته که یک دنیا بها باشی
نتونی که رها باشی
چقدر سخته...
چقدر سخته که بارونی بشی هر شب
نتونی آسمون باشی
چقدر سخته که زندونی بمونی بی در و دیوار
نتونی همزبون باشی
چقدر سخته...
"چه بدبخته قناری که بخونه
اما رویاش حسه بیرونه
چه بدبخته گلی که مونده تو گلدون
غمش یک قطره بارونه(2بار)"
چقدر سخته که چشمات رنگ غم باشه
ولی ظاهر پر از خنده
چقدر سخته که عشقت آسمون باشه
ولی آسون بگن چنده
چقدر سخته کلامت ساده پرپر شه
نتونی ناجیِش باشی
چقدر سخته که موندن راه آخر شه
نتونی راهیِش باشی
چقدر سخته توو خونت عین مهمون شی
بپوسی خسته بیرون شی
چقدر سخته دلت پر باشه ساکت شی
ولی توو سینه داغون شی
چقدر سخته که یک دنیا صدا باشی
ولی از صحنه ی خوندن جدا باشی
چقدر سخته که نزدیک خدا باشی
ولی غرق ادا باشی
"چه بدبخته قناری که بخونه
اما رویاش حسه بیرونه
چه بدبخته گلی که مونده تو گلدون
غمش یک قطره بارونه
نتونی هم صداش باشی
چقدر سخته که یک دنیا بها باشی
نتونی که رها باشی
چقدر سخته...
چقدر سخته که بارونی بشی هر شب
نتونی آسمون باشی
چقدر سخته که زندونی بمونی بی در و دیوار
نتونی همزبون باشی
چقدر سخته...
"چه بدبخته قناری که بخونه
اما رویاش حسه بیرونه
چه بدبخته گلی که مونده تو گلدون
غمش یک قطره بارونه(2بار)"
چقدر سخته که چشمات رنگ غم باشه
ولی ظاهر پر از خنده
چقدر سخته که عشقت آسمون باشه
ولی آسون بگن چنده
چقدر سخته کلامت ساده پرپر شه
نتونی ناجیِش باشی
چقدر سخته که موندن راه آخر شه
نتونی راهیِش باشی
چقدر سخته توو خونت عین مهمون شی
بپوسی خسته بیرون شی
چقدر سخته دلت پر باشه ساکت شی
ولی توو سینه داغون شی
چقدر سخته که یک دنیا صدا باشی
ولی از صحنه ی خوندن جدا باشی
چقدر سخته که نزدیک خدا باشی
ولی غرق ادا باشی
"چه بدبخته قناری که بخونه
اما رویاش حسه بیرونه
چه بدبخته گلی که مونده تو گلدون
غمش یک قطره بارونه
خوب دلم واسه بابام تنگ شده!
چند وقته ندیدمش!
مامانمینا یعنی چی؟
تنگ شده باشه گریه نداره که....
مامانم اینا یعنی نازک نارنجی( او کی) همون o.k. خودمونه......
انگار سربازی نرفتی نه؟
دخترا بابایی اند!
خب دلشون پیش باباشون میمونه اگه نبیننشون!
انگار سربازی نرفتی نه؟
دخترا بابایی اند!
خب دلشون پیش باباشون میمونه اگه نبیننشون!
چرا اتفاقاً رفتم یه جای خیلی دورم رفتم.....
دلتو میدادی بهش بعد دل اونو میگرفتی تا دلاتون تنگ نشه... چه دلی گفتم
بذار بابام بیاد!چرا اتفاقاً رفتم یه جای خیلی دورم رفتم.....
دلتو میدادی بهش بعد دل اونو میگرفتی تا دلاتون تنگ نشه... چه دلی گفتم
میدم گوشاتو از بیخ ببره!
بذار بابام بیاد!
میدم گوشاتو از بیخ ببره!
من خودم ورزشکارم
از خودم دفا میکنم...نکنه بابات محسن ز هستش آره؟؟؟؟؟؟
آره بابایی جونم محسن ز!من خودم ورزشکارم
نکنه بابات محسن ز هستش آره؟؟؟؟؟؟
ااااااااااااا؟
باباییی؟
کجایی؟این حمید داره دخترتو اذیت میکنه!
آخ که چه ساده خواستمت
روی چشام میذاشتمت
دشنه شدی به جون من
گفتی نمیشناسمت
آه چه بهونه گیر شدی
من که نمیشه باورم
گفتی هوای عشق تو
دیگه پریده از سرم
مگه نخواستی جون بدم؟
این دل و این دشنه تو
تموم کن این وصیٌتو
بزار بشم خراب تو
به آبروی دل قسم
تن به قضا داده منم
ببخش که با حقارتم
حوصلتو سر میبرم
ببخش که ساده میشکنم
تو دستای نازک باد
آخه همیشه باختنو
جز تو کسی یادم نداد
روی چشام میذاشتمت
دشنه شدی به جون من
گفتی نمیشناسمت
آه چه بهونه گیر شدی
من که نمیشه باورم
گفتی هوای عشق تو
دیگه پریده از سرم
مگه نخواستی جون بدم؟
این دل و این دشنه تو
تموم کن این وصیٌتو
بزار بشم خراب تو
به آبروی دل قسم
تن به قضا داده منم
ببخش که با حقارتم
حوصلتو سر میبرم
ببخش که ساده میشکنم
تو دستای نازک باد
آخه همیشه باختنو
جز تو کسی یادم نداد
آره بابایی جونم محسن ز!
ااااااااااااا؟
باباییی؟
کجایی؟این حمید داره دخترتو اذیت میکنه!
ای بابا خوب چرا داد میزنی محسن که خودش پسر عمویه منه
من میخوام همیشه عاشق بمونم
به تو چشمای روشنت قسم
با ترانه های آفتابی تو
میتونم به صبح فردا برسم
اینهمه خاطره رو چیکار کنیم
نمیتونیم که از اونا بگذریم
واژه شروع شعر من تویی
بیا تا آخر خط با هم بریم
واسه چی میخوای که تنهام بذاری
چرا باید تو رو از یاد ببرم
یادمه یه روز نشستی رو به روم
گفتی که محاله از تو بگذرم
بیا با هم آسمونو طی کنیم
تو به من یه فرصت تازه بده
میدونم که چشمای عاشق تو
راه و رسم عاشقیو بلده
توی این شبهای تلخو سوتو کور
بیا تا خورشیدو پیدا بکنیم
اگه امروزو گرفتن ازمون
بیا فکری واسه فردا بکنیم
من میخوام همیشه عاشق بمونم
به تو چشمای روشنت قسم
با ترانه های آفتابی تو
میتونم به صبح فردا برسم
اینهمه خاطره رو چیکار کنیم
نمیتونیم که از اونا بگذریم
واژه شروع شعر من تویی
بیا تا آخر خط با هم بریم
من بابا جون خودمو میخوام!
بابا داداجی!
نمیتونم شما رو بابا محسن تصور کنم که!
نمیخوام من میرم بگریم!
من بابا جون خودمو میخوام!
بابا داداجی!
نمیتونم شما رو بابا محسن تصور کنم که!
نمیخوام من میرم بگریم!
حالا که این جوریه دستم به محسن برسه با یه تیر خلاصش میکنم........
دست رو بابای من بلند کنی خودم با همین دستام خفت میکنم!حالا که این جوریه دستم به محسن برسه با یه تیر خلاصش میکنم........
با بابایی من کاری نداشته باش!
خوب؟
تو که زورت به من نمیرسه مطمئن باش همچین کاری میکنم البته احتمال زیاد زجر کشش میکنم بعد تیر خلاصی رو میزنم
با من کل کل نکن
اممممممممممممممممممممممممممممممم!تو که زورت به من نمیرسه مطمئن باش همچین کاری میکنم البته احتمال زیاد زجر کشش میکنم بعد تیر خلاصی رو میزنم
با من کل کل نکن
نمیخوام!
دلت میاد من ناراحت بشم؟
دلت میاد بابای منو بزنی؟
باباییییی؟
من نمیخوام!
این اصلا جوانمردانه نیست!
بابا بیا اینجا پیش خودم!
این بخواد دستش به تو برسه باید از جنازه من رد شه!
اممممممممممممممممممممممممممممممم!
نمیخوام!
دلت میاد من ناراحت بشم؟
دلت میاد بابای منو بزنی؟
باباییییی؟
من نمیخوام!
این اصلا جوانمردانه نیست!
بابا بیا اینجا پیش خودم!
این بخواد دستش به تو برسه باید از جنازه من رد شه!
نه دلم نمیاد عزیز.......
نه دلم نمیاد بابای تو رو اذیت کنم....
امشب نمیاد بابایی!!!
چرا بخواه!!!!
نا جوانمردانه!!!!!!
نازی گریه نکن من خودم ازتون مواظبت میکنم.....
شبت بخیر عزیز خوشحال شدم از آشنایت
نمیخوام من خودم قدرت محافظت از خودم رو دارم!
تازه بابام و داداشام همه هستن!
شب بخیر!
نمیخوام من خودم قدرت محافظت از خودم رو دارم!
تازه بابام و داداشام همه هستن!
شب بخیر!
بیا و خوبی کن بشکنه این دست که نمک نداره........
شبتون بخیر
شرمنده من جوش آوردم!
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
عضویت در گروه دوست داران حافظ | ادبیات | 0 | |
|
بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟ | ادبیات | 3656 |