خوب کسیایی که قران درک نکردند قران براشون حکم کلیسا رو داره!!
خوب باشه، اصلاً فکر نکنند قرآن هست فکر کنند یک جمله هست که یک عابر پیاده گفته! البته پیاده از اون نظر!
قبل از تمامی علوم،فلسفه و منطق هست! یعنی اگر در جایی گیر کردیم که به هیچ سندی نتوان رجوع کرد (یعنی نه تعریفی باشد و نه اصلی و نه قضیه ای) در آن صورت تعاریف اولیه و تعارف نشده های اولیه را ارائه می کنند سپس با اصول فلسفه و منطق ،صحت آن موضوع را استخراج می کنند.
ما دو نوع منطق داریم
منطق معمولی
منطق فازی
در منطق معمولی می گوییم اگر من در خانه نباشم، پس در بیرون خانه هستم(دقت کنید با این جمله خیلی فرق دارد: اگر من در خانه نباشم پس در خانه ی دوستمان هستم! این غلط هست چون ممکن است در خیابان باشم!)
در منطق معمولی یا صفر یا یک یعنی یا فلان هست و یا نیست،کاملاً هم بدیهی یعنی الان یا روز هست یا شب
تو منطق فازی این طوری نیست و بحثش پیچیده هست.شماره ی 3 هم در کاراست!
الان من این رو میگم: داداش شما که میگی قرآن مثلاً تناقض داره با فلان شاخه ی علم،
الان اون آیه ش رو دربیار بعد اون علم رو هم تشریح کن، الان برای بررسیش نه به قرآن می تونیم رجوع کنید(چون شما قبول ندارید) نه به آن علم(چون من قبول ندارم) پس باید یافته های همدیگه رو جمع بندی کنیم با یک علم واحد بررسیش کنیم، اون علم واحد هم علم منطق هست(منطق منطق که می گم نه اون منطقی که شماها شنیدید برا خودش یک تخصص هست یک شاخه از ریاضیات هست) اما تو این بحث ها شاید به موارد فلسفی هم بر بخوریم که در این مورد هم باید کمی فلسفه هم بلد بود!
منظور من این بود...