شکمه گشنه نخوابیدی تا بفهمی یعنی چه. منم نخوابیدم اما از شعار دادن حالم بهم می خوره. برو جنوب شهر ببین چه خبره. بچه هایی که در ارزوی یک لقمه نان می میرند . خونه هایی که حتی تصورش رو هم نمی کنی. لازم نیست برای دیدن فقیر فلسفه بافت یا به شهرهای جنوبی سفر کرد. همین بغل گوشمون مردم از نداری اعضای بدنشون رو می فرشن بعد امسال شماها دم از فلسفه فقر می زنند.
من دختر بچه 12 ساله ای رو دیدم که برای اینکه پول کتاب و دفترش رو در بیاره روزه قضای مرده های مردم و می گیره چون پدر و مادرش معتادن. تمام طول سال روزه است. افطار و سخرش هم هیچ شباهتی به افطاری و سحری ما نداره. یک لیوان چای و یک تکه نون خشک.
جای اینکه به این بدبختها بگین شماها بدبخت نیستید، فقیر اون پولداریه که مثلا تنهاست یا با زن و بچش مشکل داره ( طیق سریالهای آشغالی صدا و سیما). کمک کنید.
می دونی این حرفها بدرد کجا می خوره؟ جایی که از سطح نیارهای اولیه زندگی خارج شده باشه و به نیازهای احترام و خودشکوفایی رسیده باشه. ما در کشوری زندگی می کنیم که سطح نیاز اکثریت مردم در سطح اول ( نیازهای اولیه: خوراک، پوشاک، مسکن) و سطح دوم ( امنیت) باقی مونده پس انتظار زیادی نمی شه داشت.
ولی به نظر من شعار این چیزی است که شما نوشتی
اینهایی که نوشتی ناشی از نداشتن پول نیست ناشی از نداشتن عقل هست
اینی که شما نوشتی فقر نیست تنها تفاوت دو نوع زندگی است ، تنها نشان دهنده ی عدل و حکمت خداست
شما هم حتما مانند من می شناسید خانواده هایی رو که با اینکه پولدارن اما نهایتا 2 تا بچه دارن اما خانواده ای رو هم می شناسید که با اینکه محتاج نون شب هستند 7 تا بچه دارن ، به نظر شما به پول نداشته ی این افراد باید فقر گفت یا به عقل نداشته شون ؟؟؟
به نظر من اینی که به اشتباه فقر نامیده شده تنها تفاوت بین انسانها رو نشون میده و همیشه بوده و هست و خواهد بود چرا که انسانها و تاششون باهم برابر نیست پس نتیجه هم قطعا برابر نخواهد بود
از نگاهی دیگر وجود چنین اوضاعی بازهم تفاوت بین آدم ها رو در کمک رسانی به این افراد نشون میده که در صورتی که کمک کنن خوب هستند ولی در صورتیکه کمک نکنن بد نیستند
یکی از نزدیکان خود من ، جوونیشو با عیش و نوش و روابط نامشروع گزرونده ، در هیچ مرحله ای هم خدا رو احساس نکرده و حالا هم با اینکه زن و بچه داره و با اینکه افتاده به انواع قرض و وام بازهم خدا وارد زندگیش نشده و بازهم حداقل با چند دختر ارتباط تلفنی داره ، با اینکه از چندین بانک و چندین مقروض مورد پیگیریه ولی من دلم به حالش نمیسوزه
واسه کسی که شهرداری تهران به عنوان گدا میگیرتش و از جیبش 16 میلیون تراول پیدا می کنه رو من فقیر اسم نمیزارم ،
تو پیش دانشگاهی معلم شیمیمون ( خودش از اون آدم هاست هااا ، تو 16 سالگی جبهه رفته و با امام جمعه و اینا رابطه داره ، اینا رو گفتم که فکر نکنی از این مرفهین بی درده ) میگفت ، یه بار رفتیم با دفتر امام جمعه به محلات فقیر نشین که از اوضاعشون باخبر بشیم که تو خونه ی یارو بالش رو بر میداشتی بچه در میومد ، خوب این افراد دیگه ....
یا مثال های دیگه که ....
خود من هم فکر نکنی هر روز فلان قدر خرجمه که اینا رو میگم ، نه ، من خیلی چیزها رو دلم میخواد اما مجبورم با شرایطی که دارم بسازم نه اینکه پا کنم تو یه کفش که نه من فلان ماشین رو میخوام و فلان موبایل رو میخوام و ... بعضی وقت ها حتی وقتی پدر و مادرم هم میگن فلان کفش و لباس رو نیاز داری برو بخر من اینکارو نمیکنم
اما درمورد دیگران : خانواده ام تو طرح ایتام سرپرستی 2 نفر رو به عهده گرفتن و به محله های فقیرنشین میرن و به بعضی خانواده ها کمک می کنن و ....
اینا رو هم گفتم که فکر نکنی به اعتقاداتی که در بالا نوشتم عمل می کنم
اونا اعتقاداتم در مورد فقر هست اما اینا هم کارهایی است که برای خلق خدا انجام میدیم
منظور کلیم اینه که اونجور بودن این اقشار تقصیر کسی نیست