فست فود!!

saba888

عضو جدید
کاربر ممتاز

رضا رفیع در روزنامه جام جم نوشت:

خوشحاليم كه لااقل وزارت ارشاد در حوزه خودش اقدام به ممنوع كردن فست فود كرد. همين امروز از قول مديركل دفتر تبليغات و اطلاع رساني وزارت ارشاد اطلاع پيدا كرديم كه به منظور صيانت از زبان وا دب فارسي و ممنوعيت به كارگيري اسامي و عناوين بيگانه در تابلوها،از امروز توسط واحدهاي صنفي و « فست فود » خصوصا اغذيه فروشي ها ممنوع است و با كساني كه تمكين نكنند، برخورد شديداللحن به عمل خواهد آمد. چرا كه به عمل كار برآيد، به سخنراني نيست.

و اژه هاي جايگزين: واژگان پيشنهادي براي فست فود

به ترتيب اولويت استفاده اعلام مي داريم.

1 هست فوت: اين هر دو كلمه كاملاً فارسي سره بوده و از نظر وزن و آهنگ نيز با فست فود قرابت بيشتري دارد.هست فوت، يعني تا فوت كني، غذا روي ميزت هست.سرعت تهيه هست فوت مي تواند با تعداد فوت ها درجه بندي شود. يك فوت، دو فوت، سه فوت،......و الي آخر.

2 سريع السير: چون سرعت تهيه غذاهاي فست فودي بيشتر و تندتر از امثال ديزي و كله پاچه و ساير غذاهاي سنتي است؛ اطلاق عبارت سريع السير به اين گونه غذايا(!) مي تواند رساننده معنا و منظور باشد. وزارت راه، قطارهاي شركت رجاء را همين طوري تقسيم بندي كرده است.

3 بخر و بخور: در حوزه البسه، به پاره اي لباسها كه مي گويند. عين « بشور و بپوش » اتون ميخواهند،ا صطلاحاً همين عبارت را مي توان در مورد غذاهاي فست فودي به كار برد. بسياری از فست فودي ها را همانجا سرپايي مي خورند، يك نوشابه گازدار هم روش. ماشالا به چشم و ابروش!

4 راحت الحلقوم:اگرچه اين اصطلاح از بيخ عربي است، اما باز بهتر از يك اصطلاح بيگانه ا ست. با فرهنگ و زبان محاوره اي ما هم بيگانه نيست. به خيلي چيزها مي گوييم راحت الحلقوم. مثل پول بيت المال كه بعضي مفسدان اقتصادي، براحتي هلوا ز گلو م يدهند پايين. بدون آن كه صداي قورت دادنشان را بشنويد.

5 سريعانه: وقتي كه به كامپيوتر، رايانه گفته مي شود و به سوبسيد يارانه و به ترمينال، پايانه و.......همه جا هم بحمدالله اينا سامي و عبارات جاا فتاده وا مروزا گر كسيب گويد كامپيوتر،همه به او م يخندند؛ پيشنهاد م يشود كه به عوض فست فو د گفته شود ببينيم چي می شود. « سريعانه » نيز

6 غذا قورتكي: چون غذاهاي فست فودي را سريع قورت مي دهند و هم تهيه آن راحت تر و مواد آن آماده تر است و هم هيچ خاصيتي ندارد، جز چاق كردن آدم ها؛ فلذا اصطلاح غذاقورتكي نيز پيشنهاد آخر ماست. عين كش لقمه خدابيامرز كه به جاي پيتزا توسط فرهنگستان زبان فارسي اختراع شد و چقدر هم رايج شد.
 

ahmadi-2010

عضو جدید
رضا رفیع در روزنامه جام جم نوشت:

خوشحاليم كه لااقل وزارت ارشاد در حوزه خودش اقدام به ممنوع كردن فست فود كرد. همين امروز از قول مديركل دفتر تبليغات و اطلاع رساني وزارت ارشاد اطلاع پيدا كرديم كه به منظور صيانت از زبان وا دب فارسي و ممنوعيت به كارگيري اسامي و عناوين بيگانه در تابلوها،از امروز توسط واحدهاي صنفي و « فست فود » خصوصا اغذيه فروشي ها ممنوع است و با كساني كه تمكين نكنند، برخورد شديداللحن به عمل خواهد آمد. چرا كه به عمل كار برآيد، به سخنراني نيست.

و اژه هاي جايگزين: واژگان پيشنهادي براي فست فود

به ترتيب اولويت استفاده اعلام مي داريم.

1 هست فوت: اين هر دو كلمه كاملاً فارسي سره بوده و از نظر وزن و آهنگ نيز با فست فود قرابت بيشتري دارد.هست فوت، يعني تا فوت كني، غذا روي ميزت هست.سرعت تهيه هست فوت مي تواند با تعداد فوت ها درجه بندي شود. يك فوت، دو فوت، سه فوت،......و الي آخر.

2 سريع السير: چون سرعت تهيه غذاهاي فست فودي بيشتر و تندتر از امثال ديزي و كله پاچه و ساير غذاهاي سنتي است؛ اطلاق عبارت سريع السير به اين گونه غذايا(!) مي تواند رساننده معنا و منظور باشد. وزارت راه، قطارهاي شركت رجاء را همين طوري تقسيم بندي كرده است.

3 بخر و بخور: در حوزه البسه، به پاره اي لباسها كه مي گويند. عين « بشور و بپوش » اتون ميخواهند،ا صطلاحاً همين عبارت را مي توان در مورد غذاهاي فست فودي به كار برد. بسياری از فست فودي ها را همانجا سرپايي مي خورند، يك نوشابه گازدار هم روش. ماشالا به چشم و ابروش!

4 راحت الحلقوم:اگرچه اين اصطلاح از بيخ عربي است، اما باز بهتر از يك اصطلاح بيگانه ا ست. با فرهنگ و زبان محاوره اي ما هم بيگانه نيست. به خيلي چيزها مي گوييم راحت الحلقوم. مثل پول بيت المال كه بعضي مفسدان اقتصادي، براحتي هلوا ز گلو م يدهند پايين. بدون آن كه صداي قورت دادنشان را بشنويد.

5 سريعانه: وقتي كه به كامپيوتر، رايانه گفته مي شود و به سوبسيد يارانه و به ترمينال، پايانه و.......همه جا هم بحمدالله اينا سامي و عبارات جاا فتاده وا مروزا گر كسيب گويد كامپيوتر،همه به او م يخندند؛ پيشنهاد م يشود كه به عوض فست فو د گفته شود ببينيم چي می شود. « سريعانه » نيز

6 غذا قورتكي: چون غذاهاي فست فودي را سريع قورت مي دهند و هم تهيه آن راحت تر و مواد آن آماده تر است و هم هيچ خاصيتي ندارد، جز چاق كردن آدم ها؛ فلذا اصطلاح غذاقورتكي نيز پيشنهاد آخر ماست. عين كش لقمه خدابيامرز كه به جاي پيتزا توسط فرهنگستان زبان فارسي اختراع شد و چقدر هم رايج شد.
مرسی....قشنگ بود...
پیشنهادات اینجانب در انتخاب اسامی جدید:
1- غذای یهویی!!!
2- بی پخت
3- سریع الطعام
4- خوراک سرپایی
5-سوکاژ (مخفف کالباس،سوسیس،ژامبون).
6-فست فود (البته با ترجمه فارسیش که میشه وزغ مایوس!!!(مثل آیس پک))
 

saba888

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسی....قشنگ بود...
پیشنهادات اینجانب در انتخاب اسامی جدید:
1- غذای یهویی!!!
2- بی پخت
3- سریع الطعام
4- خوراک سرپایی
5-سوکاژ (مخفف کالباس،سوسیس،ژامبون).
6-فست فود (البته با ترجمه فارسیش که میشه وزغ مایوس!!!(مثل آیس پک))


مرسي خيلي جالب بودن
 

sohrabibroker

عضو جدید
اين روزها، جنبشى در اروپا راه افتاده به نام غذاى آهسته ( Slow Food ). اين جنبش مي‌گويد که مردم بايد به آهستگى بخورند و بياشامند ، وقت کافى براى چشيدن غذايشان داشته باشند، و بدون هرگونه عجله و شتابى با افراد خانواده و دوستانشان وقت بگذرانند. غذاى آهسته در نقطه مقابل غذاى سريع (Fast Food) و الزاماتى که در سبک زندگى به همراه دارد قرار مي‌گيرد. غذاى آهسته پايه جنبش بزرگترى است که توسط مجله بيزنس طرح شده و يک "اروپاى آهسته" ناميده شده است. اين جنبش اساساً حس شتاب و ديوانگي به وجود آمده بر اثر نهضت جهانى شدن را زير سوال مي‌برد. نهضتى که کميّت را جايگزين کيفيت در همه شئون زندگى ما کرده است.
 
بالا