از خانه بیرون میزنم اما کجا امشب
شاید تو میخواهی مرا در کوچه ها امشب
شاید تو میخواهی مرا در کوچه ها امشب
پشت ستون سایه ها روی درخت شب
می جویم اما نیستی در هیچ جا امشب
می جویم اما نیستی در هیچ جا امشب
میدانم ،آری نیستی اما نمیدانم
بیهوده میگردم به دنبالت چرا امشب
بیهوده میگردم به دنبالت چرا امشب
هرشب تو را بی جست جو می یافتم اما
نگذاشت بی خوابی به دست آرم تو را امشب
نگذاشت بی خوابی به دست آرم تو را امشب
ها..سایه ها دیدم!شبیهت نیست اما حیف!
ای کاش میدیم به چشمانم خطا امشب
ای کاش میدیم به چشمانم خطا امشب
هر شب صدای پای تو می آمد از هرچیز
حتی ز برگی هم نمی آید صدا امشب
حتی ز برگی هم نمی آید صدا امشب
امشب زپشت ابر بیرون نیامد ماه
بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب
بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب
گشتم تمام کوچه ها را یک نفس هم نیست
شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب
شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب
طاقت نمی آرم تو که میدانی از دیشب
باید چه رنجی برده باشم بی تو تا امشب
باید چه رنجی برده باشم بی تو تا امشب
ای ماجرای شعر و شب های جنون من
آخر چگونه سر کنم بی ماجرا امشب؟
محمد علی بهمنی
آخر چگونه سر کنم بی ماجرا امشب؟
محمد علی بهمنی