عشق

shinto

عضو جدید
زندگي بدون عشق را به چه چيزي مي توان تشبيه كرد
زندگي بدون عشق
مانند درخت بدون شكوفه و ميوه مي ماند .
زندگي بدون عشق زندگي نيست ....
زندگي چيست ؟
عشق ورزيدن!و........؟
زندگي ماجرايي است پر هيجان ما در زندگي خود نشانه ها يي مي بينيم
حاكي از حضور خداوند در درون و بيرون ما .
اگر چشم دل را باز كنيم مي توانيم اين نشانه ها را ببينيم و بخوانيم .
دنياي ما سرشار از معناست .
هر آنچه كه در درون و بيرون ما اتفاق مي افتد نامه اي است از عالم بالا كه بايد آن را باز كنيم و بخوانيم .
ا
ين نامه ها را خداوند براي همه ما مي فرستد او از زبان همه چيز و همه كس و همه حادثه ها با ما سخن مي گويد.
عشق چيست ؟ عشق رايحه شناخت خويشتن خويش است .
وقتي لبريز مي شوي از حقيقت خود- كه همان خداست – آن گاه سهيم مي شوي خود را با ديگران
وقتي مي فهمي كه از هستي جدا نيستي .آ
نگاه عاشق مي شوي .
عشق ميوه تجربه وحدت عارفانه خود با همه چيز و همه كس است .
عشق رابطه نيست بلكه برترين مرتبه وجود است .
بعضي ها به غلط گمان مي كنند كه نقطه مقابل عشق نفرت است .
نقطه مقابل عشق نفرت نيست بلكه ترس است .
نفرت عشق وارونه است .
وقتي خود را نمي شناسي
از همه مي ترسي در عشق تمام پنجره هاي وجودت را به روي بي كران باز مي كني .
اما وقتي مي ترسي همه ي پنجره هاي وجودت را مي بندي
وبه آن ها قفل آهني بي اعتمادي مي زني .
وقتي مي ترسي تنها مي شوي وقتي عشق مي ورزي محو مي شوي ديگر نيستي تا احساس تنهايي كني
عشق مرزهاي تو را مي ريزد وتو را با آدم ها پرنده ها آب ها گياه و خورشيد و ماه و ستاره يگانه مي كند .
عشق افتادن قطره به درياست قطره تويي و دريا خداست .
ما چنان آفريده شده ايم كه فقط مي توانيم به عشق زنده باشيم .
بدون عشق مردگي مي كنيم .نه زندگي .
اگر نتوانيم عشق بورزيم از زندگي نيز محروم خواهيم شد .
آنگاه آني نخواهيم بود كه مي توانيم باشيم .
اگر عشق نورزيم جاري وجودمان به مرداب ملال مي ريزد .
مي گنديم و مي پوسيم و مي ميريم .
از مرگ نمي ترسيد ؟
اگر مرگ وجود مي داشت شايد از او مي ترسيدم
بسياري از آدم هايي كه از مرگ مي ترسند خبر ندارند كه هم اكنون مرده اند .
زيرا عشق نمي ورزند .
عشق است كه زنده مي كند .

عشق كيمياست .
ضيافت پر شكوه زندگي هرگز به پايان نمي رسد .اين ضيافت هميشه برپاست .
بازيگران زندگي مي آيند و مي روند اما نمايش زندگي به پايان نمي رسد
عشق تداوم مي يابد خنده تداوم مي يايد زندگي تداوم مي يابد
اگر به كيميايي عشق برسيم و ققنوس وار بر خاكستر مرگ خويش با ل و پر بزنيم بي ترديد حيات جاويدانه پيدا مي كنيم .
پيش از آن كه مرگ به ما برسد ما بايد به عشق رسيده باشيم
وقتي مرگ مي آيد بايد ما را عاشق و دست افشان و تراوند خوان مي بينند
بايد مرگ را شگفت زده كنيم مرگ نبايد ما را بميراند.
اگر بميريد دلتان بيشتر براي چه كسي تنگ مي شود؟
براي زمين .
زمين ما كه در كاينات بزرگ تر از ذره اي غبار نيست .
خوشبخت ترين سياره عالم است .
بر روي اين ذره ي غبار حيات شكفته است زمين ما زنده است و نفس مي كشد.
گوش بده پرنده ها مي خوانند نگاه كن درخت ها غرق شكوفه و ميوه اند
آدم ها را ببين عشق ها را خنده ها را گريه ها را .
آيا صداي آواز محزون آن عاشق تنها را نمي شنوي ؟ دختركي در باد مي رقصد
آيا او را نمي بيني ؟
خوشا به حال زمين كه زنده است !
خوشا به حال همه ي درخت ها !!
خوشا به حال باران !!
خوشا به حال خورشيد وماه و ستاره ها !!!
خوشا به حال شب !!
خوشا به حال روز !!
خوشا به حال عشق !!
خوشا به حال ما !!
 

bi metal

عضو جدید
عشق

عشق لذتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است [۱]، همچنین احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیر قابل تصور ظهور کند.
عشق و احساس شدید دوست داشتن میتواند بسیار متنوع باشد و میتواند علایق بسیاری را شامل شود.
در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی میتواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی می‌بشد. اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلح‌دوستی و انسانیت در تطابق است. عشق نوعی احساس عمیق و عاطفه در مورد دیگران یا جذابیت بی انتها برای دیگران است. در واقع عشق را می‌توان یک احساس ژرف و غیر قابل توصیف دانست که فرد آنرا دریک رابطه دوطرفه با دیگری تقسیم میکند. با این وجود کلمه «عشق» در شرایط مختلف معانی مختلفی را بازگو می‌کند: علاوه بر عشق رومانتیک که ملغمه‌ای از احساسات و میل جنسی است، انواع دیگر عشق مانند عشق افلاطونی ، عشق مذهبی ، عشق به خانواده را می‌توان متصورشد و درواقع این کلمه را می‌توان در مورد هرچیز دوست داشتنی و فرح بخش مانند فعالیت‌های مختلف و انواع غذا به کار برد. «گراهام را دوست دارم». در زبان یونانی برای انواع مختلف عشق کلمات متفاوتی وجود دارد و درواقع کلمه عشق در زبان یونانی در قالب کلمات متعدد بیان می‌شود، اما در انگلیسی این کلمه با یک قالب هزاران معنی را تداعی می‌کند.


ریشهٔ واژه

در گذشته پنداشته می‌شد که واژهٔ عشق ریشهٔ عربی دارد. ولی عربی و عبری هر دو از خانواده‌ٔ زبان‌های سامی‌اند، و واژه‌های ریشه‌دار سامی هماره در هر دو زبان عربی و عبری با معنی‌های همانند برگرفته می‌شوند. و شگفت است که واژهٔ «عشق» همتای عبری ندارد و واژه‌ای که در عبری برای عشق به کار می‌رود اَحَو (ahav) است که با عربی حَبَّ (habba) خویشاوندی دارد. ولی دیدگاه جدید پژوهشگران این است که واژهٔ «عشق» از iška اوستایی[۲] به معنی خواست، خواهش، گرایش ریشه می‌گیرد که آن نیز با واژهٔ اوستایی iš به معنی «خواستن، گراییدن، آرزو کردن، جست‌وجو کردن» پیوند دارد. هم‌چنین، به گواهی شادروان فره‌وشی، این واژه در فارسی میانه به شکلِ išt به معنی خواهش، گرایش، دارایی و توان‌گری، خواسته و داراک باز مانده‌است. خود واژه‌های اوستایی و سنسکریت نام برده شده در بالا از ریشهٔ هند و اروپایی(زبان آریاییان) نخستین یعنی ais به معنی خواستن، میل داشتن، جُستن می‌آید که ریخت نامی آن aisskā به چم خواست، گرایش، جست‌وجو است. گذشته از اوستایی و سنسکریت، در چند زبان دیگر نیز برگرفته‌هایی از واژهٔ هند و اروپایی نخستین ais بازمانده‌است.[۳] در عربی امروز نیز واژهٔ عشق کاربرد بسیاری ندارد و بیش‌تر حَبَّ (habba) و برگرفته‌های آن به کار می‌روند مانند: حب، حبیب، حبیبه، محبوب و دیگرها. فردوسی نیز که برای پاس‌داری از زبان فارسی از به کار بردن واژه‌های عربی آگاهانه و کوش‌مندانه خودداری می‌کند ولی واژهٔ عشق را به آسانی و باانگیزه به کار می‌برد و با آن که آزادی سرایش به او توانایی می‌دهد که واژهٔ دیگری را جای‌گزین عشق کند، واژهٔ حُب را به کار نمیبرد.

بررسی معنی

اگر چه تعریف دقیق کلمه «عشق» کار بسیار سختی است و مستلزم بحث‌های طولانی و دقیق است، اما جنبه‌های گوناگون آن را می‌توان از طریق بررسی چیزهایی که «عشق» یا عاشقانه «نیستند» تشریح کرد. عشق به عنوان یک احساس مثبت (وشکل بسیار قوی «دوست داشتن») معمولا درنقطه مقابل تنفر (یا بی احساسی محض) قرار می‌گیرد و در صورتی که درآن عامل میل جنسی کمرنگ باشد و یک شکل خالص و محض رابطه رمانتیک را متضمن باشد، با کلمه شهوت قابل قیاس است؛ عشق در صورتی که یک رابطه بین فرد ودیگر افراد را توصیف کند که درآن زمزمه‌های رمانتیک زیادی وجود دارد در مقابل دوستی و رفاقت قرار می‌گیرد ؛ با وجودآنکه در برخی از تعاریف «عشق» بروجود رابطه دوستانه بین دو نفر در بافت‌های خاص تاکید دارد.


«عشق» در معنای عام خود بیشتر به وجود رابطه دوستانه بین دونفر دلالت دارد. عشق معمولا نوعی توجه واهمیت دادن به یک شخص یا شیء است که حتی گاهی این عشق محدود به خود نمی‌ شود (مفهوم خودشیفتگی ). با این وجود در مورد مفهوم عشق نظرات متفاوتی وجود دارد. عده‌ای وجود عشق را نفی می‌کنند. عده‌ای هم آنرا یک مفهوم انتزاعی جدید می‌دانند و تاریخ «ورود» این واژه به زبان انسان‌ها و در واقع اختراع آن را طی قرون وسطی یا اندکی پس از آن می‌دانند که این نظر با گنجینه باستانی موجود در زمینه عشق و شاعری در تضاد است. (شعر عاشقانه باستان). عده دیگری هم می‌گویند که عشق وجود دارد و یک مفهوم انتزاعی هم نیست، اما نمی‌توان آن را تعریف کرد و درواقع کمیتی معنوی و متافیزیک است. برخی از روانشناسان اعتقاد دارند که عشق عمل به عاریه سپردن «مرزهای خودی» یا «حب نفس » به دیگران است. عده‌ای هم سعی دارند عشق را از طریق جلوه‌های آن در زندگی امروزی تعریف نمایند. تفاوت‌های فرهنگی میان کشورها و اقوام مختلف امکان دستیابی به یک معنای عمومی و فراگیر درمورد کلمه عشق را تقریبا ناممکن ساخته‌است. در توصیف کلمه عشق ممکن است عشق به یک نفس یا عقیده ، عشق به یک قانون یا موسسه، عشق به جسم (بدن)، عشق به طبیعت، عشق به غذا، عشق به پول، عشق به آموختن، عشق به قدرت، عشق به شهوت، و یا عشق به انواع مفاهیم دیگر مد نظر باشد و افراد مختلف برای افراد و چیزهای مختلف درجه دوست داشتن متفاوتی را بروز می‌دهند. عشق مفهومی انتزاعی است که تجربه کردن آن بسیار ساده تر از توصیفش است. به علت پیچیدگی مفهوم عشق و انتزاعی بودن آن معمولا بحث درمورد آن به کلیشه‌های ذهنی خلاصه می‌شود ودرمورد این کلمه ضرب المثل ‌های زیادی وجود دارد، از گفته ویرجیل یعنی «عشق همه جا را تسخیر میکند» گرفته تا آواز گروه بیتلز یعنی «همه چیزی که به آن احتیاج داری عشق است». برتراند راسل عشق را یک «ارزش مطلق» می‌داند که دربرابر ارزش نسبی قرار دارد.

انواع

  • عشق حیرانی - اصطلاح حیرانی (Agape) توسط مسیحیان اولیه (و به خصوص یونانیان، ریشه این کلمه یونانی است) برای اشاره به پذیرش بی قید و شرط و دوست داشتن یک فرد اطلاق شده‌است. این نوع از عشق بر اساس تصمیم و نه احساسات شکل می‌گیرد.
  • عشق با وقار - نوعی رفتار مودبانه وموقرانه که در اواخر قرون وسطی در مورد خانم‌ها و عاشقان آنها به کار می‌رفت
  • عشق آزاد - رابطه جنسی بر اساس انتخاب فرد که محدود به ازدواج نمی‌شود
  • شیفتگی - در عهد جدید به معنای عشق احساسی مشروط به کار می‌رود یعنی «دوستت دارم چون..»
  • عشق افلاطونی – یک رابطه نزدیک که درآن رابطه جنسی وجود ندارد یا سرکوب یا محدود شده‌است.
  • عشق ظاهری - رابطه عاشقانه‌ای که در آن پختگی لازم وجود ندارد و «راستین» نیست. این کلمه دارای بار معنایی منفی است و تاکید دارد که عشق در دوران جوانی معمولا کمتر راستین وواقعی است.
  • عشق راستین - عشق بدون قید و شرط یا انگیزه خاص. دوست داشتن فرد فقط به خاطر خود و نه رفتارها یا عقایدش. همچنین به عشق بی قید و شرط اشاره دارد.
  • شهوت - عاطفه بر اساس شهوت و تمایل به ارضای نفس.
  • عشق لحظه‌ای - عشقی که در لحظه‌ای که فرد برای اولین بار با فردی تماس می‌گیرد به وجود می‌آید. از این عشق به مراتب در داستانها و ادبیات یاد شده‌است وبه “ love at first sight ” معروف است.
 

bi metal

عضو جدید
ادامه تعريف عشق

ادامه تعريف عشق

دیدگاه‌های علمی

: عشق (دیدگاه‌های علمی) در طول تاریخ دو مقوله فلسفه ودین بیشترین مطالب را راجع به مفهوم عشق بیان کرده‌اند. درقرن گذشته روانشناسی در مورد عشق به وفور اظهار نظر کرده‌است. امروزه علوم روان شناسی تکاملی ، زیست شناسی تکاملی، مردم شناسی ، علم اعصاب و زیست شناسی در مورد ماهیت عشق و عملکرد آن بحث‌های زیادی را مطرح کرده‌اند. در مدلهای زیست شناشی مربوط به جنسیت، عشق به عنوان یک غریزه موجود در *****داران همانند گرسنگی و تشنگی مطرح شده‌است. روانشناسی عشق را پدیده‌ای اجتماعی و فرهنگی قلمداد می‌کند. رابرت اشتنبرگ روانشناس معروف ، مدل مثلثی عشق را مطرح کرد و عشق را شامل سه عنصر دانست: صمیمیت، تعهد و شهوت. افراد در مرحله صمیمیت رازها و جزئیات زندگی شخصی خود را برای یکدیگر بازگو می‌کنند. صمیمیت معمولا در دوستی یا عشق رومانتیک بروز می‌کند. تعهد انتظار تداوم رابطه عاشقانه تا ابد است. شهوت یا رابطه جنسی سومین قالب عشق است که مهمترین پارامتر محسوب می‌شود. یلا این مدل را اندکی تغییر داد و شهوت را به دو جزء شهوت نفسانی و شهوت رومانتیک تقسیم بندی کرد.

منشا شیمیایی

بر اساس شواهد علم اعصاب درهنگامی که فرد عشق خود را بروز می‌دهد، تعدادی عنصر شیمیایی در مغز فرد فعال می‌شوند. این مواد شیمیایی عبارتند از : تستسترون ، اوستروژن ، دوپامین ، نورفینفرین ، سروتونین ، اوکنسیتوسین و وازوپرسین . درهنگام برقراری رابطه جنسی یا احساسات شهوانی میزان تستسترون و اوستروژن در مغز افزایش پیدا می‌کند. معمولا دوپامین، نورفینفرین و سروتونین در مرحله جذب نظر فرد مقابل حضور پررنگ تری دارند. به نظر می‌رسد اوکسی توسین و وازوپرسین به روابط پردوام و قوی ارتباط دارند. در دسامبر ۲۰۰۵، دانشمندان ایتالیایی در دانشگاه پاویا متوجه شدند که وقتی فرد برای اولین بار عاشق می‌شود، میزان مولکولی که به عنوان NGF عامل رشد عصب شناخته می‌شود افزایش می‌یابد اما پس از یکسال ارتباط بین طرفین مقدار این مولکول به حالت اول بر می‌گردد. «سطح NGF در افرادی که عاشق بودند بسیار بیشتر بود (P<۰٫۰۰۱) [ به طور متوسط ۲۲۷(۱۴)Pg/ml ] و این مقدار در مورد افرادی که رابطه دراز مدتی را تجربه کرده‌اند و افرادی که هیچ ارتباط عاشقانه‌ای نداشته‌اند به ترتیب برابر [۱۴۹(۱۲)pg/ml],[۱۲۳(۱۰)pg/ml] بود. همچنین میان میزان NGF و شدت رابطه عاشقانه همبستگی معنی داری وجود داشت (r=۰٫۳۴ ,p=۰٫۰۰۷). درغلظت بقیه NT‌ها هیچ تفاوتی مشاهده نشد. در ۳۹ مورد که فرد بعد از ۱۲ تا ۲۴ ماه هنوز رابطه عاشقانه را حفظ کرده بود اما به عقیده خودشان وضعیت روانی شان نسبت به زمان آشنایی تفاوت کرده بود سطح NGF کاهش یافته بود و تقریبا برابر سطح NGF گروه کنترل بود.» [1]

دیدگاه‌های فرهنگی




عشق (دیدگاه‌های فرهنگی) اگرچه در مورد تعریف عشق و ماهیت آن در بین فرهنگ‌های مختلف تشابهاتی وجود دارد و اغلب فرهنگ‌ها عشق را نوعی تعهد، دلسوزی، شفقت و شهوت می‌دانند که در همه انسان‌ها وجود دارد، اما میان این فرهنگ‌ها اختلافاتی هم وجود دارد. برای مثال در هند که معمولا ازدواج طبق روال تعریف شده و سنتی صورت می‌گیرد اعتقاد برآن است که عشق ضرورت اولیه برای ازدواج نیست و عشق پس از ازدواج به وجود می‌آید؛ درحالیکه در فرهنگ غرب عشق لازمه ازدواج است.
در ایران برای بیان پدیده عشق واژگان زیادی بچشم می خورد،که برخی از زمانهای دور وجود داشته است.درمتون اوستا و در گاثاها بارها ازمهر و دوستی سخن میان رفته و درمتون بجای مانده از زبان پارسی میانه هم وجود دارد.واژگانی مانند آغاشه در اشعار رودکی بچشم می خورد.مهر و عشق و آغاشه و شیفتگی و ایشکای و دلدادگی و شیدایی و سودا همه از واژگانی هستند که در ایران زمین برای پدیده عشق بکاررفته یا میرود.در اشعار هم بخشی از داستان های شاهنامه یا اشعار نظامی گنجوی و خواجوی کرمانی و عیوقی و جامی و وحشی بافقی و اهلی شیرازی و ... به یان داستانهای عاشقانه پرداخته و بسیاری شعرا هم به بررسی ماهیت عشق در حالتی جدا از اوصاف صوفیه کارکرده اند مانند حافظ و سعدی و باباطاهر و خیام و رودکی که هم غزل و راعی عاشقانه و سوزناک دارند و هم به بررسی ماهیت و کاآمدی عشق پرداخته اند.در ادبیات صوفیه هم که راه رسیدن به خدا و حق پاکی و محبت است برای جذب در راه خدا و جدایی از دنیا علاقه های ذاتی به خدا را در درون خود می پروردند و به حالتی از جذب در راه حق میرسیدند که بدان عشق الهی میگفتندو اشعار بیشماری در همین مورد عشق سرئده اند که معشوق خود را خدا می دانستند.مولوی و عطار و ابوسعید ابی الخیر و سنایی غزنوی از این دسته شاعران هستند.پاره ای از شاعران مدح گوی درباری در وصف ممدوحان خود از عبارات و مثل های عاشقانه زیادی استفاده نموده اند. انوری و عنصری و عسجدی و فرخی سیستانی هم ازین دست شاعران هستند.


دیدگاه‌های مذهبی

عشق (دیدگاه‌های مذهبی) عشق در ادیان اولیه ترکیبی از تعهد جاذبه‌ای و عبادی به نیروهای طبیعت بود (مشرکان چند خدایی). بعدها در ادیان جدیدتر این جذبه به سوی اشیاء واحد و انتزاعی مانند خداوند، قانون، کلیسا، و دولت سوق پیدا کرد (تک خدایی). دیدگاه سوم در این زمینه به دیدگاه وحدت وجود معروف است وادعا می‌کند همواره بین آنکه می‌پرستد وآنکه پرستیده می‌شود تفاوت وجود دارد. عشق حقیقتی است که ما بر اساس آن در طی زمان خود را ناصحیح به صورت موجودی منزوی تفسیر می‌کنیم. در انجیل از عشق به عنوان مجموعه‌ای از اعمال و رفتارها نام برده شده‌است که معنایی وسیع تر از ارتباط احساسی دارد. عشق مجموعه‌ای از رفتارهای انسان است که انسان بر اساس آنها عمل می‌کند. در انجیل به افراد سفارش شده که علاوه بر معشوق خود وحتی دوستانشان دشمن خود را نیز دوست داشته باشند. در انجیل از این عشق فعال در قرنتی ۸-۴: ۱۳ سخن به میان آمده‌است:
عشق صبور است، عشق مهربان است. هرگز حسادت نمی‌کن، د هرگز به خود نمی‌بالد، مغرور نیست. گستاخ نیست و خودخواه نیست، به سادگی خشمگین نمی‌شود، خطاهای دیگران را به خاطر نمی‌سپارد. عشق از همدمی با شیطان لذت نمی‌برد بلکه دوست دار حقیقت است. همواره حافظ است، همواره به دیگران اعتماد دارد، همواره امیدوار است و همواره پانیده‌است. عشق هرگز شکست نمی‌خورد.
مباحث مربوط به تعریف عشق




در اغلب لغت نامه‌ها «عشق» به عنوان علاقه شدید یا انس قلبی تعریف می‌شود. [۴]
  1. به طور کلی «علاقه» یک حالت ذهنی یا احساسی است که در طی آن فرد برای کسی یا چیزی نگران و دلواپس است. همچنین توجه و علاقه به کسی همواره با عدم قطعیت مسئولیت پذیری و درک مخاطب همراه است و عامل ایجاد اضطراب است. مراقبت از اشیا مانند یک خانه معمولا به صورت نگهداری و محافظت از آنها و یا پذیرش مسئولیت در قبال آنها همراه است.
  1. « دوستی » - رابطه یا همکاری مناسب بین دوفرد.
  1. « وصال » - ذوب شدن عاشق در معشوق ؛ حالت نهایی عشق راستین.
  1. « خانواده » - افرادی که از طریق اصل و نسب با یکدیگر ارتباط دارند.
  1. « پیوند روحی » - رابطه بین فرد و فردی که جزئی از وجود وی است.
توماس جای اورد عشق رایک عمل اختیاری می‌داند که پاسخی احساسی به دیگران (مانند خدا) است و با هدف ارتقا شخصیت صورت می‌پذیرد. اورد تعریف خود را در زمینه‌های دینی، فلسفی، و علمی قابل استفاده می‌داند.


منبع:
ويكي‌پديا
 

Ariyaee_0098

کاربر فعال
عشق

:heart:زمان به من آموخت که دست دادن معنی رفاقت نیست...بوسیدن قول ماندن نیست...و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست...:heart:
 

valkano سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب الان من بايد توي اين تاپيك چيكار كنم؟؟؟؟
جملت قشنگ بود
 

ملیسا

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا بحال عاشق نشدم که بدونم زندگی بدون عشق را به چی تشبیه کنم .:question:
 

volek sia

عضو جدید
یک سری به هفت شهر عشق عطار بزن دوست من

وادی دوم: عشق
کس درین وادی بجز آتش مباد وان که آتش نیست عیشش خوش مباد
عاشق آن باشد که چون آتش بود گرم رو و سوزنده و سرکش بود
عاقبت اندیش نبود یک زمان درکشد خوش خوش بر آتش صد جهان
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
راز عشق

راز عشق


راز عشق در تواضع است.اين صفت به هيچ وجه نشانة تظاهر نيست[FONT=&quot].[/FONT]بلكه نشان دهندة احساس و تفكري قوي است.ميان دو نفري كه يكديگر را دوست دارند.تواضع مانند جويبار آرامي است كه چشمة محبت آنها را تازه و با طراوت نگه مي‌دارد.
راز عشق در احترام متقابل است.احساسات متغيرند،اما احترام دو طرف ثابت مي‌ماند.اگر عقايد شريك زندگي‌ات با عقايد تو متفاوت است.با احترام به نظرياتش گوش كن.احترام باعث مي‌شود كه او بتواند خودش باشد.
راز عشق در اين است كه به يكديگر سخت نگيريد.عشقي كه آزادانه هديه نشود است اسارت است.
راز عشق در اين است كه هر روز كاري كني كه شريك زندگي‌ات را خوشحال كند.كاري مثل دادن هديه‌اي كوچك،تحسين،لبخندي از روي محبت.نگذار كه جويبار محبت‌تان از كمي باران، بخشكد.
راز عشق در اين است كه رابطه‌تان را مانند يك باغ،با محبت تزئين كنيد.بذر علاقه‌ها و عقيده‌هاي تازه بكار كه به‌زيبايي برويد.ضمنا فراموش نكن كه باغ را بايد هرس كرد.مبادا غنچه‌هاي گل پوشيده از علف‌هاي هرزة عادت‌ها شود.براي آن كه عشق همواره با طراوت بماند،بايد به آن مثل هنر،خلاقانه نگاه كرد[FONT=&quot].[/FONT]
راز عشق در خوش مشربي است.در ضمن مراقب شوخي‌ها هم باش.شوخي ناپسند نكن.شوخي بايد از روي حسن نيت باشد،نه نيشدار.
راز عشق در اين است كه حقيقت اصلي عشق، يعني تفكر را از ياد نبري.آيا يك رابطة دراز مدت، مهم‌تر از اختلافات كوچك و زودگذر نيست؟
راز عشق در اين است كه مانع بروز هيجانات منفي در وجودت شوي و صبر كني تا خونسردي را دوباره به دست آوري.با اين كه احساس،جلوة الهام است.اما شخص عصباني نمي‌تواند چيزها را به وضوح درك كند.قلبت را آرام كن.تنها به اين وسيله مي‌تواني چيزها را همان طور كه هستند دريابي.
راز عشق در اين است كه طرف مقابلت را تحسين كني.هرگز با فرض اين كه خودش اين چيزها را ميداند از تحسين كردن غافل مشو.مشكلي پيش نخواهد آمد اگر بارها با خلوص نيت بگويي: دوستت دارم.گر چه احساسات بشري به قدمت نسل بشر است.اما كلمات همواره تازه و جوان خواهند ماند.
راز عشق در اين است كه در سكوت دست يكديگر را بگيريد.كم كم ياد مي‌گيريد كه بدون كلام رابطه برقرار كنيد.
راز عشق در اين است كه به عشق، بيش از يكديگر احترام بگذاريد، زيرا عشق هدية ازلي خداوند است[FONT=&quot].[/FONT]
راز عشق در توجه كردن به لحن صداست.براي تقويت گيرايي صدا، بايد آن را از قلب بيرون بياوري، سپس رهايش كني تا بلند شود و به سمت پيشاني برود.تارهاي صوتي را آرام و رها نگه دار.اگر احساسات قلبي‌ات را به وسيلة صدا بيان كني، آن صدا باعث ايجاد شادي در ديگري خواهد شد.
راز عشق در اين است كه بيشتر با نگاه حرف بزني، زيرا چشم‌ها پنجره‌هاي روح هستند.اگر هنگام صحبت از نگاه استفاده كني، مثل آنست كه پنجره‌ها را با پرده‌هاي زيبا بيارايي و به خانه گرما و جذابيت ببخشي.
راز عشق در اين است كه از يكديگر انتظارات بيجا نداشته باشيد، زيرا نقص همواره جزئ لاينفك بشر است.ذهنت را بر ارزش‌هايي متمركز كن كه شما را به يكديگر نزديك‌تر مي‌كند نه بر مسائلي كه بين شما فاصله مي‌اندازد.
راز عشق در اين است كه حس تملك را از خود دور كني.در حقيقت هيچ كس نمي‌تواند مال كسي شود.شريك زندگي‌ات را با طناب نياز نبند.گياه هنگامي رشد مي‌كند كه آزادانه از هوا و نور آفتاب استفاده كند.
راز عشق در اين است كه شريك زندگي‌ات را در چارچوبي كه خودت مي‌پسندي حبس نكني.عيبجويي باعث تباهي مي‌شود. همه چيز را همان طور كه هست بپذير تا هر دو شاد باشيد. قانون طلايي اين است كه: نقاط ضعف را تقويت كن و ضعف‌ها را نه تقويت كن، نه تقبيح.هرگز سعي نكن با سوزاندن جلوي خونريزي را بگيري.
راز عشق در اين است كه هنگام سوئ تفاهم فقط به اين فكر نكني كه طرف مقابل چه طور ناراحتت كرده است. در عوض به راه حلي فكر كني كه در آينده از بروز سوئ تفاهمي مثل آن جلوگيري كند.
راز عشق در اين است كه هيچ كدام خود را معلم ديگري ندانيد.به عبارت ديگر از اين كه مي‌توانيد از يكديگر ياد بگيري، سپاسگزار باشيد.
راز عشق در اين است كه وقتي پيشنهادي به نظرت مي‌رسد به نياز خودت براي بيان آن فكر نكني بلكه به علاقة ديگري به شنيدن آن فكر كني اگر لازم بود حتي ماه‌ها صبر كن تا آمادگي شنيدن آنچه را مي‌خواهي بگويي پيدا كند.
راز عشق در اين است كه باورها، آرمان‌ها و اهدافتان را با يكديگر در ميان بگذاريد.
راز عشق در آرامش است زيرا آرامش باعث تكامل عشق مي‌شود.عشق هواي نفس و احساسات شديد نيست.عشق انسان‌ها نسبت به يكديگر بازتابي از عشق ازلي است و خداوند آرامش كامل است.
راز عشق در اين است كه در وجود يكديگر عاشق خدا باشيد تا همواره علي‌رغم همة اشتباهات تشنة رسيدن به كمال باشيد، چرا كه بشر همواره علي‌رغم موانع فراوان، سعي مي‌كند به سمت آرمان‌هاي جاودانه حركت كند.
راز عشق در اين است كه محبت‌تان را بسط دهيد تا تبديل به عشق واقعي ميان دو انسان شود سپس آن عشقي را كه دست پروردة پروردگار است بسط دهيد تا بشريت و كل مخلوقات را در برگيرد.
راز عشق در اين است كه به ديگري لذت ببخشي ولي عشق را براي لذت نخواهي زيرا عشق حقيقي هوي و هوس نيست، هر چه نفس قويتر باشد تقاضاهايش بيشتر مي‌شود و هر چه تقاضاهاي نفس قوي‌تر باشند، خودپرستي را در تو بيشتر تقويت مي‌كنند. عشق چهرة واقعي خود را در ملايمت و مهرباني آشكار مي‌كند نه در لذت جويي.
راز عشق در مراعات حال ديگري است. هر قدر ملاحظة حال ديگران را مي‌كني، كسي را كه دوست داري بيشتر ملاحظه كن.
راز عشق در آن است كه جاذبه‌هاي خود را با ديگري قسمت كني.جاذبه نيرويي لطيف و نافذ است كه از ديگري دريافت مي‌كني.اين نيرو تنها با بخشش رشد مي‌كند.
راز عشق در ايجاد تنوع در زندگي است.نگذار كه روزمرگي‌ها مثل سيم‌هاي كوك نشدة ساز نغمة زندگي عاشقانه‌تان را به نوايي غم انگيز تبديل كند.
راز عشق در اين است كه در هر فرصتي كنار يكديگر آرام بگيرد، با هم باشيد و افكارتان را با يكديگر در ميان بگذاريد، لازم نيست براي سرگرم شدن حتما از محركات خارجي استفاده كنيد. قرار بگذاريد كه بيشتر با هم تنها باشيد تا بتوانيد خودتان باشيد.
راز عشق در اين است كه با زمانه كنار بياييد. مايع عشق‌تان را طوري نگه داريد كه بتوانيد گودال‌هايي را كه زندگي پيش پاي‌تان مي‌گذاريد، پر كنيد.
راز عشق در اين است كه به محبوب‌تان قدرت و آرامش بدهيد و از او قدرت و آرامش دريافت كنيد اما نه با اصرار.
راز عشق در استواري است. در فصول مختلف زندگي، عشق‌تان را مانند كوه بلندي استوار، مانند خاك حاصلخيزي پر ثمر و مانند آفتاب چنان در مركزيت نگه داريد، كه همة ستارگان گسترة زمان و فضا به دور آن گردش كنند.
 

gol_bahar

عضو جدید
عشق
ع : عطوفت و مهربانیش
ش : شراره های جانگداز آتش
ق : قایقی شکسته در دل دریایی بی کران
 

saba eng

عضو جدید
عشق يعني عشق رامعنا كني بامحبت خار را رسوا كني
باتمام بي كسي دركنج عشق دل زدرياي غمش خالي كني
 

sajjad.DSA

عضو جدید
رابطه ی عشق و حقیقت!!!!!

رابطه ی عشق و حقیقت!!!!!

:heart:حقیقت و عشق تنها مفاهیمی هستن که ارزش زندگی کردن برای آنها وصد البته ارزش مردن برای آنها وجود دارد:heart:
 

mahearezoha

عضو جدید
عشق ،‌تصوير جاوداني ماست
يادگار تب جواني ماست
با همين سادگي و بي رنگي
عشق ،‌نقاش ماست ، ماني ماست :
در زمين اين « سيا قلم » هايش
طرح دنياي آسماني ماست
عشق ، اين واژه ي به ظاهر گنگ
به وضوح غم نهاني ماست
خبر از جاي ما چه مي گيري ؟
عشق ،‌تمثيل لا مكاني ماست
سمت خوبي ،‌دو كوچه مانده به دوست
اين خودش ،‌بهترين نشاني ماست
عشق ، چيزي است مثل يك لبخند
كه نمودار مهرباني ما ست
عمر بي عشق ما ، مصادف با :
مرگ جانسوز و ناگهاني ما ست
بايد از او مواظبت بكنيم
عشق ، ميراث باستاني ماست
 

shinto

عضو جدید
اگه دیدین کسی عاشق نیست در سلامت روحی اون شک کنید. آدم فقط نباید عاشق کسی باشه فقط از لحاظ روحی باید حس دوست داشتن و عشق ورزیدن در درونش باشه
 

Sourena_MSE

عضو جدید
فردا و امروز با هم دست به یکی کردند دیروز با خاطراتش فردا با وعدههایش مرا خواب کرد وقتی چشم گشودم امروز گذشته بود.:(
 

pishoo

عضو جدید
آخرش به من بگید من عشق حقیقی و کجا باید پیدا کنم؟
مرسی بابت مطلب پرت;):biggrin:
 

saeed.moosapoor

عضو جدید
؟؟؟؟؟؟؟؟

؟؟؟؟؟؟؟؟

عشق ؟؟؟؟؟ باید وقتی میگی عشق مثل این علامت سوالها بشی.انقدر اونطوری بمونی تا بفهمی عشق یعنی چی که خیلیها هیچوقت نمیفهمن:que:
 

@..matilda..@

عضو جدید
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اگه عشق نبودی و غم عشق نبودی[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]به عاشق چه بگفتی؟[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]می گویند عشق چیز عجیبی است ، آبی است آبی،[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بی رنگ است مثل آب، جاوی است مثل زندگی،[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]وسیع است به اندازه ی دورنمای چشمان زیبای تو.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اگر عشق آبی است ، تمام وسعت آن تقدیم [/FONT]
:heart:
 

just a dream

عضو جدید
مطلبت جامع و کامل بود.مرسی
به نظرم تا کسی عاشق نشده باشه معنی عشق رو نمیفهمه.(منظورم عشق واقعی هست نه هوس)
 

Similar threads

بالا