سلام به روی پنگوینیت
نمیدونم منظورت چیه، راستش این وقت شب توقع فکر کردن از من نداشته باشی ها، حوصله ندارم فک کنم
ولی من تو دوران دبیرستان با یه همچین چیزی مواجه شدم و هنوز که هنوزه برام جای سوال هست که یعنی چیییییی؟
راستش من دوستای زیادی داشتمو دارم، ولی کلا با هیچکس صمیمی نمیشم، رابطم با همه یه جوری هست یعنی دوست نزدیکو دور یا صمیمی غیر صمیمی ندارم..... خلاصه یه دختره بود که دختره سرایداره مدرسمونم بود، اسمش آسیه بود این یه جوره عجیبی بود طفلی، هر وقت منو میدید دستاش میلرزید یعنی یه بار باهاش دست دادم دیدم یخ کرده
منم کلا خیلی صمیمی هستم با همه، گفتم چته؟؟ یهو در رفت
خلاصه بعد هاااا یعنی چند روز بعد یکی از دوستاش اومد گفت آلا این نامه مال توئه
منو میگی یه آن فک کردم از طرف یه پسره
باز کردم دیدم وووووووووووواااااووووووو 5 صفحه A4 پشت و رو شعرو گل و این چیزا کشیده و نوشته و این لوس بازیا، خلاصه فهمیدم این دختره چشه...
3سال دبیرستان که با اون هم مدرسه ای بودم هروز از این برنامه ها بود، اینقد برام کادو گرفته بود که نگو، ولی من هیچکدومو قبول نکردم نامه هاشم نمیخوندم، خیلی رو اعصاب بود
هنوز نفهمیدم معنی این کاراش چی بوده، ببین کلا بودن بچه هایی که منو دوست داشتن ولی این عجیب بود، نامه هاش در حده نامه های لیلیو مجنون بود
این بود تجربه من