طنز / چو شوهر در این مملکت کیمیاست...

juju_memar

عضو جدید
شعر زیر به سبک اشعار شاهنامه فردوسی سروده شده و شرحی است بر «اعتراض رستم به سهراب» درباره مسائل روزمره​ از جمله دانشگاه و ازدواج و...


چنین گفت رســتم به سهـــراب یل
که من آبـــرو دارم انــــــدر محـــل
مکن تیز و نازک، دو ابـروی خود
دگر سیخ سیـخی مکن؛ مـوی خود​
شدی در شب امتــــــحان گرم چت
بروگــمشو ای خــاک بر آن سـرت
اس ام اس فرستادنت بس نبــــــــود
که ایمـیل و چت هم به ما رو نمـود​
رهـا کن تو این دخت افراسیــــــاب
که مامش ترا می نمــــاید کبــــــاب
اگر سر به سر تن به کشتن دهیـــم
دریغـــا پسر، دست دشــمن دهیـــم​
چو شوهر در این مملکت کیمــیاست
ز تورانیان زن گرفتـــــن خطـــاست
خودت را مکن ضــــایع از بهــر او
به درست بـــپرداز و دانش بجـــــو​
در این هشت ترم، ای یل با کـلاس
فقـط هشت واحد نمـودی تو پاس
تو کز درس و دانش، گریزان بـدی
چرا رشــته ات را پزشـکی زدی​
من از گـــــــــور بابام، پول آورم
که هــر ترم، شهـریه ات را دهـم
من از پهلــــــوانان پیــشم پـــسر
ندارم بجــز گرز و تیـــغ و ســپر​
چو امروزیان، وضع من توپ نیست
بود دخل من هفـده و خرج بیست
به قبـض موبایلت نگـه کرده ای
پــدر جــــد من را در آورده ای​
مسافر برم، بنـده با رخش خویش
تو پول مرا می دهی پای دیـــش
مقصر در این راه، تهمیــنه بود
که دور از من اینگونه لوست نمود​
چنیـن گفت سهـراب، ایـــول پـدر
بود گفـــته هایت چو شهـد و شکر
ولـی درس و مشق مرا بی خیـال
مزن بر دل و جان من ضــد حال​
اگر گرم چت یا اس ام اس شویــم
از آن به که یک وقت دپرس شــویم​
 

Similar threads

بالا