صدا، دوربين، معماريطي قرنها، چندين فيلم ويژگيهاي معماري را در نقش اصلي به نمايش گذاشتهاند . به راحتي ميتوان صحنههايي از سري فيلمهاي 007 جيمزباند را به خاطر آورد كه در آنها جنايتكاران در خانههاي مدرن و كاملا راحت زندگي ميكردند.
بي ترديد معماري نخستين چيزي نيست كه با فكر كردن در رابطه با فيلم به ذهن ميرسد، اما پس از خلق تصاوير متحرك (انیمیشن)، معماري غالبا نقشی كليدي در اين زمينه ایفا کرده است.
ساختمانها در شكلگيري نقش کاراکتر های فیلم موثرند و به درك ظرافتهاي نهفته در داستان فیلم ياري ميرسانند.
به عنوان مثال به فیلم «نمايش ترومن» می پردازیم که در آن ترومن بربانك نقش شخصی با نام جيمكري را ايفا ميكند. وی که در شهري خيالي در آمريكا زندگي ميكند و زندگي به نسبت خوبی نیز دارد ناگهان روزی متوجه ميشود كه زندگيش واقعي نيست و بخشي از يك نمايش طولاني مدت تلويزيوني است كه ميليونها بيننده دارد كه ناظر زندگي ترومن از دوران كودكي تا بزرگسالي بودهاند.
اين فيلم در ساحل «فلا» شكل ميگيرد. ساحلي كه به شكلي تزيين شده که كمتر كسي به غيرواقعي بودن آن پي ميبرد. «دواني پليتر _ زيبرك، شركتي كه در طراحي ساحل دريا مهارت دارد اين مجموعه را از روي مدل شهري آن كه مطابق با خانههاي محلي در شهرهاي كوچك جنوب است، ايجاد كرده است. اين ديدگاه كه ناشی از حس غربتی است که به بیننده نیز منتقل می شود ، ايده پس زمينه زندگي به اصطلاح فوقالعاده ترومن را شكل داده است.
در فيلمهاي ديگري مثل « دستهاي قيچي مانند ادوارد» كه نويسندگي و كارگرداني آن را «تيم برتون» انجام داده است، طراحي فوقالعاده صحنه به ونه ای است که بیننده به هیچ وجه متوجه ساختگی بودن آن نمی شود.
اداورد كه نقش آن را جاني دپ بازي ميكند مردي است كه در يك آزمايشگاه توسط مخترعي كه مدت كوتاهي پیش از تكميل ادوارد ميميرد، به وجود ميآيد. ادوارد در قصرش تنها ميماند تا زماني كه با زني محلي آشنا ميشود كه او را با خود به خانه اش در حومه شهر و به جایی با نام خانههاي آشپزان ميبرد. این بخش از شهر تنها به کمک نقاشيهاي پاستل ساخته شده است.
اين فيلم كه در فلوريدا فيلمبرداري شده است تصوير خانههاي حقيقي را به نمايش ميگذارد كه به مراتب راحتتر از ساخت آنها در محوطه استوديو در لسآنجلس است. سبك زندگي آمريكاييهایی كه در حومه شهر زندگي ميكنند به گونه ای عجیب و غریب است که در آن ادوارد تنها موجود واقعي آنجا به حساب ميآيد.
در هر دو فيلم، خانه بخش عمدهاي از داستان فيلم به شمار ميرود و معمار داخلي اغلب به واسطه سبك خاصي كه در معماري به كار ميبرد تا همه چيز با شخصيت اصلي داستان به نوعي تطابق داشته باشد، نقش عمدهاي به عهده دارد.
در مقاله آثار معماري آوريل سال 2002، توماس هاين، منتقد معماري درباره بدنامي خانه مدرن شيشهاي توضيح ميدهد: «در حالي كه ايدئولوژي پشت اين بناها، آزادي، انطباقپذيري، نور و هوا را دنبال ميكند، خانههاي مدرن در فيلمها اغلب جایگاه انسان های شرور و قدرت طلب است.»
به راحتي ميتوان صحنههايي از سري فيلمهاي 007 جيمزباند را به خاطر آورد كه در آنها جنايتكاران در خانههاي مدرن و كاملا راحت زندگي ميكردند.
در فيلم «الماسها هميشگي هستند»، ارنست استاورس بلوفیلد، دشمن باند در خانهاي كه توسط جان لاتنر معمار نامي كاليفرنيا ساخته شده است، زندگي ميكند. در مورد نقشي كه خانهها دارند خانه شيشهاي و منحصربهفرد الرود در پالم اسپرينگر نقش كليشهاي خانههاي مدرن را به عنوان مركز شيطان و شرارت تاييد ميكند.
وقتي كه مكانهاي واقعي در قالب مجموعهها مورد استفاده قرار نميگيرند، كارگردانان اغلب به معماران رو ميكنند و طراحان و متحركسازان را به خلق محيطهاي فوق مدرن از نظر معماري واميدارند.
در فيلمهايي چون «دونده تيزپا»، سري فيلمهاي «جنگ ستارگان»، «تپه شني» و «عنصر پنجم» مكانهاي واقعي در دنياي تخيلي شبيهسازي شدهاند.
«بيشتر فيلمسازان بزرگ از رنگ، نور و چشماندازهاي ساخته شده براي خلق دنياي مصنوعي استفاده ميكنند درست به همان شکلی كه يك معمار خوب ساختمان ميسازد» اين مطلب در پاياننامه معماري مارك وستون، دانشجوي معماري دانشگاه ميشيگان با عنوان «بحران ساختشكني و بازسازي مجدد تشابهات از طريق طرحهاي ويدئويي و تلويزيوني» ذکر شده است.
در این مقاله او توضيح ميدهد كه متن گفت و گوها در بيشتر فيلمها از افكار فضايي نشات ميگيرد. «قلعه تنهايي» سوپرمن، خانهاي يخي در قطب شمال است كه با كاربرد خلاقانه نور و طراحي ديد شكل گرفته است. التبه روي طراحي ساختمان فيلم «سوپرمن 2» بحث وجود دارد.
«اين محل فراتر از فرضيات معماري و بسیار اعجابانگيز است» اين مطلب را «لكس لوتر»، كه نقش آن را «جين هاكمن» بازي ميكند گفته است.
طي قرنها، چندين فيلم ويژگيهاي معمار را در نقش اصلي به نمايش گذاشتهاند كه مهمترين آنها عبارتند از «سرچشمه»، «زمان ملاقات با بيگانگان» و «آقاي بلندينگز خانه روياهايش را ميسازد.»
«سرچشمه» اشارهاي است به معمار مشهور آمريكايي «فرانك ليود رايت»، که شخصيت اصلي یعنی هوارد روارك را گري كوپر بازي ميكند. طرح روارك براي خانه آستين هلر در فيلم تقريبا همان خانه مشهور رايت به نام «آبشار» است.
خودپسندي و خودخواهي روارك در فيلم بيشباهت به شخصيت واقعي رايت نيست. «من خانه نميسازم تا مشتري به دست آورم، من مشترياني دارم كه براي آنها خانهسازي ميكنم.» اين جملهاي است كه وي در پاسخ به درخواست ساخت خانهاي مطابق با سبك معماري تاريخي گفت. او سرسختانه از انجام چنين كاري امتناع ميورزد مگر اين كه بتواند بناي نویی بر اساس ايدههاي خود و ساخته خویش خلق كند.
روارك براي تشريح نقطه نظرش ميگويد: «يك بنا همانند انسان بی عیب و نقض اما منحصر به فرد است.»
تنها معماريهاي افسانهاي در فيلمها به چشم نميخورند. محبوبيت بيش از حد فیلم های مستند طی دهه گذشته موجب شد تا فيلمسازان بسياري در به تصویر کشاندن تاريخچه معماران و طرحهايشان با یکدیگر رقابت کنند.
«معمار من: سفر يك پسر»، داستان ناتانيال كان، پسر نامشروع معمار «لوییسِ ال كان» مرحوم و تلاش وی براي به دست آوردن اطلاعات بيشتر درباره پدري است كه چيزي زيادي دربارهاش نميداند.
اين فيلم بيننده را با خود به دور دنيا ميبرد و آثار معماري كان را به تصویر می کشد در حالي كه ناتانيال كان سعي ميكند تا شواهد موجود درباره زندگي پدرش را كنار هم گردآورد.
«سفر دريايي» كه داستان لويچ راهنماي تور اتوبوسهاي دو طبقه در شهر نيويورك است نمونه دیگری از یک فیلم مستند است که ویژگی های معماری مکان هایی که فیلم در آن ها جریان دارد را به تصویر می کشد. علاقه لويچ به این شهر بزرگ باعث شده تا مخاطب را با خود به درون شهر ببرد و همچنان که شهر و معماری بی نظیر آن به تصویر کشیده می شود، فیلم جریان دارد و در طول مسير داستان فیلم بازگو می شود. كارشناس تاريخچه معماري بناها و ساكنين آنها كه شهر را با ساختمانها و پل هاش دوباره زنده ميكند و بر فراز آسمانخراشها سرك ميكشد ساعتها براي پل بروكلين وقت ميگذارد و با دانشي فراتر از يك معمار يا تاريخدان درباره نيويورك با اتوبوس به گردش ميپردازد.
این ها نمونه هایی از اين فيلمهایي بودند که علاوه بر موضوعات جذاب سعی بر آن داشته اند تا معماری شهر مورد نظر را به نمایش گزارده و بیننده را محسور ظرافت ها و زیبایی های خود کنند.
UAN
منبع : www.memaran.ir

بي ترديد معماري نخستين چيزي نيست كه با فكر كردن در رابطه با فيلم به ذهن ميرسد، اما پس از خلق تصاوير متحرك (انیمیشن)، معماري غالبا نقشی كليدي در اين زمينه ایفا کرده است.
ساختمانها در شكلگيري نقش کاراکتر های فیلم موثرند و به درك ظرافتهاي نهفته در داستان فیلم ياري ميرسانند.
به عنوان مثال به فیلم «نمايش ترومن» می پردازیم که در آن ترومن بربانك نقش شخصی با نام جيمكري را ايفا ميكند. وی که در شهري خيالي در آمريكا زندگي ميكند و زندگي به نسبت خوبی نیز دارد ناگهان روزی متوجه ميشود كه زندگيش واقعي نيست و بخشي از يك نمايش طولاني مدت تلويزيوني است كه ميليونها بيننده دارد كه ناظر زندگي ترومن از دوران كودكي تا بزرگسالي بودهاند.
اين فيلم در ساحل «فلا» شكل ميگيرد. ساحلي كه به شكلي تزيين شده که كمتر كسي به غيرواقعي بودن آن پي ميبرد. «دواني پليتر _ زيبرك، شركتي كه در طراحي ساحل دريا مهارت دارد اين مجموعه را از روي مدل شهري آن كه مطابق با خانههاي محلي در شهرهاي كوچك جنوب است، ايجاد كرده است. اين ديدگاه كه ناشی از حس غربتی است که به بیننده نیز منتقل می شود ، ايده پس زمينه زندگي به اصطلاح فوقالعاده ترومن را شكل داده است.
در فيلمهاي ديگري مثل « دستهاي قيچي مانند ادوارد» كه نويسندگي و كارگرداني آن را «تيم برتون» انجام داده است، طراحي فوقالعاده صحنه به ونه ای است که بیننده به هیچ وجه متوجه ساختگی بودن آن نمی شود.
اداورد كه نقش آن را جاني دپ بازي ميكند مردي است كه در يك آزمايشگاه توسط مخترعي كه مدت كوتاهي پیش از تكميل ادوارد ميميرد، به وجود ميآيد. ادوارد در قصرش تنها ميماند تا زماني كه با زني محلي آشنا ميشود كه او را با خود به خانه اش در حومه شهر و به جایی با نام خانههاي آشپزان ميبرد. این بخش از شهر تنها به کمک نقاشيهاي پاستل ساخته شده است.
اين فيلم كه در فلوريدا فيلمبرداري شده است تصوير خانههاي حقيقي را به نمايش ميگذارد كه به مراتب راحتتر از ساخت آنها در محوطه استوديو در لسآنجلس است. سبك زندگي آمريكاييهایی كه در حومه شهر زندگي ميكنند به گونه ای عجیب و غریب است که در آن ادوارد تنها موجود واقعي آنجا به حساب ميآيد.
در هر دو فيلم، خانه بخش عمدهاي از داستان فيلم به شمار ميرود و معمار داخلي اغلب به واسطه سبك خاصي كه در معماري به كار ميبرد تا همه چيز با شخصيت اصلي داستان به نوعي تطابق داشته باشد، نقش عمدهاي به عهده دارد.
در مقاله آثار معماري آوريل سال 2002، توماس هاين، منتقد معماري درباره بدنامي خانه مدرن شيشهاي توضيح ميدهد: «در حالي كه ايدئولوژي پشت اين بناها، آزادي، انطباقپذيري، نور و هوا را دنبال ميكند، خانههاي مدرن در فيلمها اغلب جایگاه انسان های شرور و قدرت طلب است.»
به راحتي ميتوان صحنههايي از سري فيلمهاي 007 جيمزباند را به خاطر آورد كه در آنها جنايتكاران در خانههاي مدرن و كاملا راحت زندگي ميكردند.
در فيلم «الماسها هميشگي هستند»، ارنست استاورس بلوفیلد، دشمن باند در خانهاي كه توسط جان لاتنر معمار نامي كاليفرنيا ساخته شده است، زندگي ميكند. در مورد نقشي كه خانهها دارند خانه شيشهاي و منحصربهفرد الرود در پالم اسپرينگر نقش كليشهاي خانههاي مدرن را به عنوان مركز شيطان و شرارت تاييد ميكند.
وقتي كه مكانهاي واقعي در قالب مجموعهها مورد استفاده قرار نميگيرند، كارگردانان اغلب به معماران رو ميكنند و طراحان و متحركسازان را به خلق محيطهاي فوق مدرن از نظر معماري واميدارند.
در فيلمهايي چون «دونده تيزپا»، سري فيلمهاي «جنگ ستارگان»، «تپه شني» و «عنصر پنجم» مكانهاي واقعي در دنياي تخيلي شبيهسازي شدهاند.
«بيشتر فيلمسازان بزرگ از رنگ، نور و چشماندازهاي ساخته شده براي خلق دنياي مصنوعي استفاده ميكنند درست به همان شکلی كه يك معمار خوب ساختمان ميسازد» اين مطلب در پاياننامه معماري مارك وستون، دانشجوي معماري دانشگاه ميشيگان با عنوان «بحران ساختشكني و بازسازي مجدد تشابهات از طريق طرحهاي ويدئويي و تلويزيوني» ذکر شده است.
در این مقاله او توضيح ميدهد كه متن گفت و گوها در بيشتر فيلمها از افكار فضايي نشات ميگيرد. «قلعه تنهايي» سوپرمن، خانهاي يخي در قطب شمال است كه با كاربرد خلاقانه نور و طراحي ديد شكل گرفته است. التبه روي طراحي ساختمان فيلم «سوپرمن 2» بحث وجود دارد.
«اين محل فراتر از فرضيات معماري و بسیار اعجابانگيز است» اين مطلب را «لكس لوتر»، كه نقش آن را «جين هاكمن» بازي ميكند گفته است.
طي قرنها، چندين فيلم ويژگيهاي معمار را در نقش اصلي به نمايش گذاشتهاند كه مهمترين آنها عبارتند از «سرچشمه»، «زمان ملاقات با بيگانگان» و «آقاي بلندينگز خانه روياهايش را ميسازد.»
«سرچشمه» اشارهاي است به معمار مشهور آمريكايي «فرانك ليود رايت»، که شخصيت اصلي یعنی هوارد روارك را گري كوپر بازي ميكند. طرح روارك براي خانه آستين هلر در فيلم تقريبا همان خانه مشهور رايت به نام «آبشار» است.
خودپسندي و خودخواهي روارك در فيلم بيشباهت به شخصيت واقعي رايت نيست. «من خانه نميسازم تا مشتري به دست آورم، من مشترياني دارم كه براي آنها خانهسازي ميكنم.» اين جملهاي است كه وي در پاسخ به درخواست ساخت خانهاي مطابق با سبك معماري تاريخي گفت. او سرسختانه از انجام چنين كاري امتناع ميورزد مگر اين كه بتواند بناي نویی بر اساس ايدههاي خود و ساخته خویش خلق كند.
روارك براي تشريح نقطه نظرش ميگويد: «يك بنا همانند انسان بی عیب و نقض اما منحصر به فرد است.»
تنها معماريهاي افسانهاي در فيلمها به چشم نميخورند. محبوبيت بيش از حد فیلم های مستند طی دهه گذشته موجب شد تا فيلمسازان بسياري در به تصویر کشاندن تاريخچه معماران و طرحهايشان با یکدیگر رقابت کنند.
«معمار من: سفر يك پسر»، داستان ناتانيال كان، پسر نامشروع معمار «لوییسِ ال كان» مرحوم و تلاش وی براي به دست آوردن اطلاعات بيشتر درباره پدري است كه چيزي زيادي دربارهاش نميداند.
اين فيلم بيننده را با خود به دور دنيا ميبرد و آثار معماري كان را به تصویر می کشد در حالي كه ناتانيال كان سعي ميكند تا شواهد موجود درباره زندگي پدرش را كنار هم گردآورد.
«سفر دريايي» كه داستان لويچ راهنماي تور اتوبوسهاي دو طبقه در شهر نيويورك است نمونه دیگری از یک فیلم مستند است که ویژگی های معماری مکان هایی که فیلم در آن ها جریان دارد را به تصویر می کشد. علاقه لويچ به این شهر بزرگ باعث شده تا مخاطب را با خود به درون شهر ببرد و همچنان که شهر و معماری بی نظیر آن به تصویر کشیده می شود، فیلم جریان دارد و در طول مسير داستان فیلم بازگو می شود. كارشناس تاريخچه معماري بناها و ساكنين آنها كه شهر را با ساختمانها و پل هاش دوباره زنده ميكند و بر فراز آسمانخراشها سرك ميكشد ساعتها براي پل بروكلين وقت ميگذارد و با دانشي فراتر از يك معمار يا تاريخدان درباره نيويورك با اتوبوس به گردش ميپردازد.
این ها نمونه هایی از اين فيلمهایي بودند که علاوه بر موضوعات جذاب سعی بر آن داشته اند تا معماری شهر مورد نظر را به نمایش گزارده و بیننده را محسور ظرافت ها و زیبایی های خود کنند.
UAN
منبع : www.memaran.ir