شیطان و بهشت( اگه جواب بدی جایزه داری)

hirta23

عضو جدید
بسیار سپاسگزارم دوست عزیز
اما قانع نشدم

شبهه در مورد ورود شیطان به بهشت
برخی بر اساس مبانی نقلی شبهه ای را در مورد داستان حضرت آدم ذکر نموده اند که: خداوند در سوره بقره می فرماید: « فأزلهما الشیطن عنها فأخرجهما مما كانا فیه و قلنا اهبطوا بعضكم لبعض عدو و لكم فى الارض مستقر و متع إلى حین» ترجمه: و شیطان ایشانرا از نعمت بهشت بینداخت و از آن زندگى آسوده كه داشتند بیرونشان كرد، گفتیم: با همین وضع كه دشمن یكدیگرید پائین روید كه تا مدتى در زمین قرارگاه و بهره دارید (بقره 36) مگر بهشت مقام قرب و نزاهت نیست و مگر در باره بهشت نیامده كه در آن لغو و گناه نیست؟ شیطان چگونه دو باره به بهشت راه یافت. بهشت جاى اولیاى خدا است نه جاى شیطان. آنها می گویند: اولا مسئله داخل شدن ابلیس در بهشت، و اغواى آدم در آنجا، با اینكه بهشت اولا مقام قرب و نزاهت و طهارت است، و به حكم آیه: « لا لغو فیها و لا تأثیم» ( سوره طور آیه 23)ترجمه: جاى لغو و گناه و نیرنگ نیست، منافات دارد، و ثانیا بهشت در آسمان قرار دارد و ابلیس بعد از امتناعش از سجده بر آدم، به فرمان « فاخرج منها فإنك رجیم» ( سوره حجر آیه 34) و نیز به حكم « فاهبط منها فما یكون لك أن تتكبر فیها»( سوره اعراف آیه 12) ترجمه: از بهشت رانده شد، و چون میخواست تكبر كند، و بهشت جاى تكبر نبود، فرود آمد، و با این حال چطور دوباره به بهشت راه یافت؟ آنها می گویند: شیطان، چگونه توانست ـ پس از رانده شدن ـ وارد بهشت شود؟ در نتیجه بیان می کنند که این آیات در داستان حضرت آدم (ع) به همدیگر ناسازگاری دارد.

عناصر منطقی شبهه:
1- در داستان حضرت آدم طبق آیات قرآنم بیان شده که شیطان وارد بهشت شده و آدم را فریفته است.
2- در حالی که طبق آیات قرآن بهشت مقام قرب و نزاهت است وجایگاه اولیاى خدا است و در آن لغو و گناه نیست.
3- پس چگونه شیطان وارد بهشت شده است.

پاسخ شبهه:
بعد از خلقت حضرت آدم و حوا و امر کردن خداوند ملائکه را به سجده کردن آدم، این فرمان از طرق خداوند به آنها ابلاغ شد: « و قلنا یئادم اسكن أنت و زوجك الجنة وكلا منها رغدا حیث شئتما و لا تقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمین» ترجمه: ای آدم، تو و همسرت در بهشت سکونت کنید و از نعمت های بهشتی هر چه میخواهید بخورید، اما نزدیک این درخت نشوید که از ستمگران خواهید بود(سوره بقره، آیه 35). اما شیطان به خاطر تکبری که داشت آدم را سجده نکرد و رانده درگاه حضرت حق گردید.آدم و حوا در بهشت مشغول زندگی بودند و از نعمت های بهشتی استفاده میکردند. شیطان که همه بدبختیهای خود و رانده شدن از درگاه پرفیض الهی را از ناحیه آدم میدانست و کینه او را به سختی در دل گرفته بود، در صدد بود به هر شیوه ای که ممکن است موجبات گمراهی آدم و فرزندانش را فراهم سازد و حتی در پیشگاه خدا سوگند یاد کرد که به هر نحوی و از هر سویی که بتوانم آدمیان را گمراه و جهنمی خواهم کرد. شیطان در چنین موقعیتی که حضرت آدم و حوا بهترین زندگی را دارند چگونه میتواند آسوده بنشیند و آدم را در آن همه لذت های بی منتهای مادی و معنوی مستغرق ببیند و نصیب وی فقط اندوه و حسرت و ندامت باشد؟ شاید اگر هم فکر انتقام در سر او نبود همان طبع حسود و تکبری که داشت او را آسوده نمیگذاشت و در صدد زایل کردن این نعمت های بی حد الهی از آدم و حوا بر می آمد.

نوع بهشت حضرت آدم
بهشت حضرت آدم (ع) حالت برزخى داشته است و بهشت خلد و جاوید نبوده است. بر اساس آنچه در روایات و تفاسیر بیان شده است، بهشت حضرت آدم، باغی از باغ های دنیا بوده است؛ زیرا اگر بهشت همان بهشت موعود نیکان و پاکان باشد، با آیات قرآن منافات دارد که می فرماید: «مقربان درگاه الهی در باغ هایی قرار دارند که در آنجا سخن بهیوده و لغو نمیشنوند و در آنجا گناهی صورت نمیگیرد». پس بهشت جای ورد اشخاص آلوده به گناه نیست و شیطان که آلوده به گناه بود چطور میتوانست به بهشتی که موعود نیکان است وارد شود؟!از امام صادق(ع) روایت شده است که ایشان درباره بهشت فرمودند: «بهشت حضرت آدم، باغی از باغ های دنیا بود که خورشید و ماه بر آن میتابید و بسیار زیبا و آب و هوای خوبی داشت. اگر آن بهشت، بهشت جاودان بود هرگز آدم از آن رانده نمی شد»( تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 62).

جواب قسمت اول شبهه

همانطور كه بعضى دیگر نیز گفته اند: قرآن كریم آنچه از لغو و تاثیم كه از بهشت نفى كرده، از بهشت خلد نفى كرده، یعنى آن بهشتى كه مؤمنین در آخرت داخل آن میشوند، و همچنین از بهشت برزخى كه بعد از مرگ و رحلت از دار تكلیف در آنجا بسر مى برند، و اما بهشت دنیایى كه آدم و همسرش داخل آن شدند، و هنوز در دار تكلیف و مورد توجه امر و نهى قرار نگرفته بودند، قرآن كریم در باره آن بهشت هیچ مطلبى بیان نكرده، و بلكه میتوان گفت: بعكس گفتار اشكال كننده، جایى بوده كه لغو و تاثیم در آن ممكن بوده، و شاهد بر آن همین كافى است، كه قرآن وقوع عصیان آدم را در آن حكایت كرده.علاوه بر اینكه لغو و تاثیم از امور نسبى است، كه وقتى تحقق پیدا مى كند كه انسان در دنیا آمده باشد، و امر و نهى متوجه او شده، و خلاصه انسان مكلف شده باشد.

جواب قسمت دوم شبهه که شیطان چگونه دوباره به بهشت راه یافت
اولا برگشتن ضمیر (هاء) در جمله (فاخرج منها)، و جمله (فاهبط منها)، به كلمه (سماء)، از آیه روشن نیست، و دلیلى نداریم كه به ان برگردد، براى اینكه در كلام سابق نامى از سماء برده نشده، و معهود ذهن نبوده، پس ممكن است به عنایتى بگوئیم:
مراد خروج از میانه ملائكه، و هبوط از میان آنان باشد، و یا مراد خروج و هبوط از منزلت و كرامت باشد.
این اولا، و اما ثانیا، ممكن است امر به خروج و هبوط كنایه باشد از نهى از ماندن در آن بهشت، و میانه ملائكه، نه از اصل بودن در آنجا، و عروج و عبور، خلاصه ماندن ابلیس چون ملائكه در بهشت ممنوع شد، نه بالا رفتن و عبورش از آن.
و این معنا از آیاتى كه مى فرماید: ابلیس ه باسمان مى رفت، تا استراق سمع كند، نیز استفاده میشود، در روایات هم آمده: كه شیطانها تا قبل از بعثت عیسى (ع)، تا آسمان هفتم بالا مى رفتند، همین كه آن جناب مبعوث شد، از آسمان چهارم ببالا ممنوع شدند، و سپس وقتى پیامبر اسلام (ص) مبعوث شد، از همه آسمانها ممنوع گردیدند، و هدف تیرهاى شهاب قرار گرفتند.

جواب دیگر
در كلام خداى تعالى نیامده كه ابلیس داخل بهشت شده باشد، و بنا بر این اصلا موردى براى اشكال نمى ماند، آنچه در این باره آمده، در روایات است، كه آنهم بخاطر اینكه روایات آحاد است، و بحد تواتر نمى رسد، قابل اعتناء نیست، علاوه بر اینكه احتمال آن هست كه راویان آنها روایت را نقل بمعنا كرده باشند، و عین الفاظ امام را نیاورده باشند، و بهمین خاطر چیزى در كلمات آنان اضافه شده باشد.تنها آیه اى از قرآن كه دلالت دارد بر اینكه ابلیس داخل بهشت شده حكایت كلام ابلیس به آدم است، كه مى فرماید: « و قال ما نهاكما ربكما عن هذه الشجرة، إلا أن تكونا ملكین، أو تكونا من الخالدین» ترجمه: ابلیس بآن دو گفت: پروردگارتان شما را از این درخت نهى نكرد، مگر براى اینكه دو فرشته نباشید، و از كسانى نشوید كه جاودانه در بهشت هستند( سوره اعراف آیه 20)و دلالتش بر این معنا از این جهت است كه كلمه (هذا- این درخت)، در آن آمده، و چون این كلمه مخصوص اشاره به نزدیك است، پس گویا ابلیس در نزدیكى آن درخت به آن اشاره كرده و این سخن را به آدم گفته است.
و لكن استدلال به این آیه نیز درست نیست، براى اینكه اگر كلمه (هذا) همه جا دلالت بر نزدیك بودن مكانى مشار الیه باشد، باید در آیه: « و لا تقربا هذه الشجرة، فتكونا من الظالمین» ( سوره اعراف آیه 19 ) كه نهى خدا و خطابش بادم و همسر اوست، این دلالت را بكند، و حال آنكه خدا بزرگتر از آنست كه به نزدیكى و دورى مكانى توصیف شود، (پس هم چنان كه در این آیه دلالت ندارد، چه مانعى دارد كه بگوئیم در آن آیه نیز دلالت ندارد).

علامه طباطبایی می فرماید: از داستان بهشت آدم به تفصیلى كه در سوره" بقره" آمده، چنین بر مى آید كه قبل از اینكه آدم در زمین قرار گیرد خداوند بهشتى برزخى و آسمانى آفریده و او را در آن جاى داده، و اگر او را از خوردن از درخت مزبور نهى كرد براى این بود كه بدین وسیله طبیعت بشرى را آزموده معلوم كند كه بشر جز به اینكه زندگى زمینى را طى كرده و در محیط امر و نهى و تكلیف و امتثال تربیت شود، ممكن نیست به سعادت و بهشت ابدى نائل گردد، و جز با پیمودن این راه محال است به مقام قرب پروردگار برسد. از اینجا نیز معلوم مى شود كه هیچكدام از اشكالاتى كه بر این داستان وارد كرده اند وارد نیست، براى اینكه بهشت آدم بهشت جاودان نبوده تا اشكال شود به اینكه. و یا اشكال شود به اینكه بهشت جاى خلود است و كسى كه وارد آن شد دیگر بیرون نمى شود پس آدم چطور بیرون آمد؟ و نیز بهشت دنیایى و مادى نبوده تا مانند سرزمین هاى دیگر دنیا جاى زندگى دنیوى باشد و اداره آن زندگى تنها به وسیله قانون و امر و نهى مولوى ممكن باشد، بلكه بهشت برزخى و جایى بوده كه سجایا و اخلاق و خلاصه غرایز بشرى- نه فقط آدم (ع)- ظاهر و هویدا مى شده است.
منبع:http://www.tahoordanesh.com
 

hassanredeemer

عضو جدید
در یکی از مدارس مذهبی تهران معلم داشته در نمازخانه صحبت میکرده و یکی از بچه های کلاس اول دبستان از معلمش پرسیده مگر وقتی شیطان به آدم سجده نکرد، خدا او را از بهشت بیرون نکرد؟ معلم گفته بله همینطوره. شاگرد گفته پس چطور توانسته دوباره وارد بهشت بشود و آدم و حوا را گول بزند تا سیب را بخورند؟ معلم فقط سکوت کرده و هیچ چیزی برای گفتن نداشته. کسی جوابی دارد؟
بر همه ی موحدان مبرهن است که شیطان رجیم است و رانده شده از بهشت. پس هنگام گول زدن در بهشت چه غلطی میکرده؟

اولا همونطور که میدونین شیطان در عوض اون همه عبادت که کرده از خدا خواسته بهش اجازه بده که مثل خون در رگهای انسان ها جاری باشه و بتونه اونها رو وسوسه کنه و خدا هم چون عادله این اجازه رو به او داده!
البته بگم،ها!خدا در مقابل این سلاح شیطان چیزهای خیلی خوب هم به انسان داده مثل همین که تا قبل از مرگ هرموقع انسان واقعا توبه کنه،گناهاش پاک میشه
ثانیا
من در جایی شنیدم اون بهشتی که حضرت آدم توش بوده،چیزی شبیه بهشت موعود بوده ولی خود همون بهشت نبوده؛چون همونطور که هممون شنیدیم یا خوندیم یا نشنیدیم!بهشت در قیامت به گونه ایه که هرکی واردش بشه دیگه ازش خارج نمیشه
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من شیطان وجود نداره خیلی وقت پیش مرده، این نفس حیوانی انسان گناه میکنه می ندازه گردن شیطان
 

harivan

عضو جدید
از نظر من شیطان جاییست که خدا نباشه
اگه لحظه ای خدا رو فراموش کردی.بی خدایی=شیطان
پس شیطان شخص نیست
وجود داره
چون خودت میخوای که باشه
 

f.a723

عضو جدید
من این داستانو اصلا" قبول ندارم.اما طبق تعریف مذهبیها " شیطان برای گمراه کردن مردم لزوما" نباید جلوشون ظاهر بشه .میتونه توی دلشون نفوذ کنه "پس نبودن حضوریه شیطان با گمراه کردن آدم و حوا منافاتی نداره

منم با این موافقم .
 

ramin_tv

عضو جدید
در سوره اعراف آیه13 -18 : آمده است:
قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصّاغِرِينَ* قالَ أَنْظِرْنِى إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ* قالَ إِنَّكَ مِنَ المُنْظَرِينَ* قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِى لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ المُسْتَقِيمَ* ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمانِهِمْ وَعَنْ شَمائِلِهِمْ وَلا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ*​
خدا به شيطان فرمود: از اين مقام و جايگاه فرود آى، تو را سزاوار نيست كه بزرگى و نخوت ورزى، برون رو كه تو از زمره پست‏ترين فرو مايگانى. شيطان گفت: [حال كه رانده شدم‏] مرا تا قيامت مهلت ده. خداوند فرمود: البته مهلت دارى، شيطان گفت: چون تو مرا گمراه ساختى من نيز بندگانت را از راه راست تو گمراه خواهم ساخت و آن‏گاه از پيش روى و پشت سر و سمت راست و چپ آنان در مى‏آيم تا بيشتر آنان شكرگزار تو نباشند..​
در سوره بقره آیه 36 نیز واژه هبوط به کار رفته است.​
[FONT=&quot]در این جا باید بگوییم که خدا در قرآن واژه [/FONT][FONT=&quot]فَاهْبِطْ[/FONT][FONT=&quot] را[/FONT][FONT=&quot] به کار بر ده و هبوط به معنای تنزل مقام و مرتبه است و نه به معنای به بیرون رانده شدن. حتی اگر شیطان اخراج هم شده باشد، تا آنجایی که من می دانم در هیچ کجای قرآن برای اخراج شیطان از لفظ[/FONT][FONT=&quot]بهشت[/FONT][FONT=&quot] استفاده نشده است،بلکه باید گفت که شیطان از [/FONT][FONT=&quot]درگاه خدا[/FONT][FONT=&quot] رانده شده و نه از بهشت. در هرجای قرآن چه در سوره بقره آیات [/FONT][FONT=&quot]29-37 و چه در سوره بقره آیات از واژه بهشت صحبت نشده .[/FONT]​
ضمناً مفسران پيرامون بهشتى كه خداوند آدم(ع) را در آن جاى داد و به او دستور داد تا از آن فرود آيد، اختلاف‏نظر دارند كه آيا در زمين بوده است يا در آسمان.​
آنچه رجحان دارد اين است كه به چند دليل اين بهشت در زمين بوده است:​
1. خداى سبحان آدم را در زمين آفريد، چنان كه در فرموده خداى متعال آمده است: <إِنِّى جاعِلٌ فِى الأَرضِ خَلِيفَةً». در پى آن، خداوند بيان نفرموده كه وى را به آسمان منتقل كرده است.​
2. خداوند، بهشت موعود (بهشت جاودان) را در آسمان توصيف فرموده است، پس اگر آدم(ع) در اين بهشت جاى داشت، شيطان جرأت نمى‏كرد به او بگويد: <هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‏ شَجَرَةِ الخَلْدِ وَمُلْكٍ لا يَبْلى‏؛ آيا تو را به درختى جاودانه و سلطنتى كهنه نشدنى راهنمايى كنم».​
3. بهشت جاودان، جايگاه نعمت‏هاى خداست نه جاى تكليف. و حال آن كه خداوند به آدم و حوا دستور داد كه از ميوه آن درخت تناول نكنند.​
4. خداوند در وصف كسانى كه در بهشت جاودان آسمان وارد مى‏شوند، فرموده است: <وَما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِينَ؛ و آنان از بهشت بيرون نمى‏روند.»؛ <وَأَمّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِى الجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها؛ سعادتمندان در بهشت جاودان به‏سر مى‏برند.»​
در حالى كه آدم و حوا از بهشتى كه در آن وارد شده بودند، رانده شدند. بنابراين متعيّن است كه آن بهشت، غير از بهشتى است كه در قرآن به مؤمنين وعده داده شده است.​
5. گذشته از اينها، هنگامى كه شيطان از سجده بر آدم سر برتافت، مورد لعن قرار گرفت و از بهشت بيرون رانده شد، بنابراين اگر اين بهشت، همان بهشت جاودان بود، شيطان قادر نبود با وجود خشم خدا به آن راه يابد و آدم و حوا را بفريبد.​
بنابراين روشن شد، بهشتى كه خداوند آدم را در آن جاى داده، غير از بهشت جاودانى است كه در آسمان وجود دارد و اين منافاتى ندارد با اين كه بهشتى كه خداوند آدم(ع) را در آن جاى داده از ساير نقاط زمين بلندتر و داراى درخت، ميوه، سايه و ديگر نعمت‏هاى الهى بوده و همين بهشت را خداوند اين گونه توصيف فرموده است:​
إِنَّ لَكَ أَلّا تَجُوعَ فِيها وَلا تَعْرى‏ * وَأَنَّكَ لا تَظْمَؤُاْ فِيها وَلا تَضْحى‏؛(9)
در آن بهشت همه چيزبرايت مهياست، نه گرسنه مى‏مانى و نه برهنه و عريان مى‏گردى و نه تشنه مى‏شوى و نه حرارت خورشيد به تو مى‏رسد.​
يعنى اين بهشتى است كه در آن گرسنه نمى‏شوى و از پوشش خود برهنه نمى‏شوى و درونت را حرارت تشنگى و ظاهرت را حرارت خورشيد آزار نمى‏دهد، ولى هنگامى كه آدم و حوا از آن درخت تناول كردند به زمين پر از بدبختى و رنج و مصيبت و امتحان فرود آمدند.​
لازم به ذكر است آن دسته از كسانى كه معتقدند آدم و حوا در بهشت جاودانى آسمان مى‏زيسته‏اند و سپس به امر خداوند به زمين فرود آمده‏اند، به آيه شريفه <قُلْنا اهْبِطُوا مِنْها جَمِيعاً» استناد كرده‏اند. [امّا] به اين مطلب پاسخ داده شده كه <هبوط» به معناى انتقال از نقطه‏اى به نقطه ديگر است، چنان كه خداى متعال فرموده است: <اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ». در همين راستا و در ضمن امر شدن نوح به ترك كشتى، خداوند مى‏فرمايد: <قِيلَ يا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنّا».
اگه قانع نشدی باز هم مشکلت رو بگو سعی می کنم جوابش رو پیدا کنم، ولی اگه قانع شدی باید جایزه ما رو بدی ها
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا