.
.
.
بسم رب شهدا ...

،
بی مقدمه بگم ... :
بیست و یکم فروردین ماه سالروز شهادت امیر سپهبد علی صیاد شیرازی است
که حیاتش همه حماسه بود و جانفشانی ، ولایتمداری و تعهد و افتخار ...
،
نسيم ملايم بهاري برگهاي درختان را نوازش ميکرد.
پدر مطابق هميشه ساعت 6:30 آماده رفتن شد.
من و برادر کوچکترم محمد همراه ايشان به مدرسه می رفتیم.
پدر کنار ماشين در خيابان ايستاد.
ناگهان مردي با لباس کارگران شهرداري جلو آمد ، و نامهاي به پدرم داد ، او هيچگاه راننده و محافظ نداشت.
پدر نامه را باز کرد.
در همين لحظه آن شخص اسلحهاش را بيرون آورد و چهار گلوله به سر پدرم شليک نمود!!
با ناباوري به صحنه نگاه کردم نميدانستم چه کار کنم ، باورم نميشد!
در خيابان هيچکس نبود که مرا درک کند ، به سمت منزل همسايگان دويدم و با يکديگر او را به بيمارستان فرهنگيان رسانديم.
اما ديگر دير شده و او به آسمان پر کشيده بود ...
با نگاهي به قامت غرق در خون او خاطره سالها جهاد و دلاورياش در ذهنم مرور شد
پدر قهرمانم آرام گرفته بود ، صداي بال ملائک در گوش جانم پيچيد و عطري بهشتي در فضا طنين افکند ...
( نحوه ی شهادت از زبان فرزند شهید ... )

.
.
.
یاد و نامش گرامی باد ...

آخرین ویرایش توسط مدیر: