شما یادتون نمی یاد

elma

عضو جدید
[FONT=&quot]مي ارزه وقت بذاريد بخونيد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]


[/FONT]
[FONT=&quot]اين نوشته ها مربوط به يک گروه در فيسبوکه به اسم [/FONT][FONT=&quot]"شما يادتون نمياد[/FONT][FONT=&quot]".[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بيشتر اعضاي گروه متولد دهه پنجاه هستند و يک عالمه خاطرات مشترک دارند[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]که اونجا با هم به اشتراک ميگذارند، اينها تعداد کمي از هزاران خاطره اي[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]هست که افراد مختلف اونجا نوشتند. ممکنه بعضيهاش رو بزرگترها هم به ياد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بيارن. اميدوارم خوشتون بياد و شما هم يادتون بياد[/FONT][FONT=&quot] !!! [/FONT][FONT=&quot]؛[/FONT][FONT=&quot]





[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، اون موقعها مچ دستمون رو گاز مي گرفتيم، بعد با خودکار[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بيک روي جاي گازمون ساعت مي کشيديم .. مامانمون هم واسه دلخوشيمون ازمون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]مي پرسيد ساعت چنده، ذوق مرگ مي شديم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، وقتي سر کلاس حوصله درس رو نداشتيم، الکي مداد رو[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بهانه ميکرديم بلند ميشديم ميرفتيم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشيم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، يک مدت مد شده بود دخترا از اون چکمه لاستيکي صورتيا[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]مي پوشيدن که دورش پشمالوهاي سفيد داره[/FONT][FONT=&quot] !



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، تيتراژ شروع برنامه کودک[/FONT][FONT=&quot]: [/FONT][FONT=&quot]اون بچه هه که دستشو ميذاشت[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]پشتش و ناراحت بود و هي راه ميرفت، يه دفعه پرده کنار ميرفت و مينوشت[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]برنامه کودک و نوجوان با آهنگ وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وگ[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]وگ، وگ[/FONT][FONT=&quot]...



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد که کانال هاي تلويزيون دو تا بيشتر نبود، کانال يک و کانال دو[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، دوست داشتيم مبصر صف بشيم تا پاي بچه ها رو سر صف جفت کنيم[/FONT][FONT=&quot].....



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، عيدا ميرفتيم خريد عيد، ميگفتن کدوم کفشو ميخواي چه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ذوقي ميکرديم که قراره کفشمونو انتخاب کنيم:)))) کفش تق تقي هم فقط واسه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]عيدا بود[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: خانوم اجازهههههههه سعيدي جيش کرددددددد[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، مقنعه چونه دار ميکردن سر کوچولومون که هي کلمون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بِخاره، بعد پشتشم کش داشت که چونش نچرخه بياد رو گوشمون [/FONT][FONT=&quot]:)))



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، بچه که بوديم وقتي ميبردنمون پارک، ميرفتيم مثل مظلوما[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]مي چسبيديم به ميله ي کنار تاب، همچين ملتمسانه به اونيکه سوار تاب بود[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نگاه ميکرديم، که دلش بسوزه پياده شه ما سوار شيم، بعدش که نوبت خودمون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ميشد، ديگه عمرا پياده مي شديم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، پاکن هاي جوهري که يه طرفش قرمز بود يه طرفش آبي، بعد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]با طرف آبيش مي خواستيم که خودکارو پاک کنيم، هميشه آخرش يا کاغذ رو پاره[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]مي کرد يا سياه و کثيف مي شد[/FONT][FONT=&quot].



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، وقتي مشق مينوشتيم پاک کن رو تو دستمون نگه ميداشتيم،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بعد عرق ميکرد، بعد که ميخواستيم پاک کنيم چرب و سياه ميشد و جاش ميموند،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ديگه هر کار ميکرديم نميرفت، آخر سر مجبور ميشديم سر پاک کن آب دهن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بماليم، بعد تا ميخواستيم خوشحال بشيم که تميز شد، ميديديم دفترمون رو[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]سوراخ کرده[/FONT][FONT=&quot]

Top of Form



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: از جلو نظااااااااااااااااام[/FONT][FONT=&quot] ...



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، اون قديما هر روزي که ورزش داشتيم با لباس ورزشي مي[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]رفتيم مدرسه... احساس پادشاهي مي کرديم که ما امروز ورزش داريم، دلتون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بسوزه[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، سر صف پاهامونو 180 درجه باز مي کرديم تا واسه رفيق[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]فابريکمون جا بگيريم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: آن مان نماران، تو تو اسکاچي، آني ماني کَ. لا. چي[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، گوشه پايين ورقه هاي دفتر مشقمون، نقاشي مي كشيديم[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT]
[FONT=&quot]بعد تند برگ ميزديم ميشد انيميشن[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، صفحه چپ دفتر مشق رو بيشتر دوست داشتيم، به خاطر اينکه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]برگه هاي سمت راست پشتشون نوشته شده بود، ولي سمت چپي ها نو بود[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، آرزومون اين بود که وقتي از دوستمون مي پرسيم درستون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]کجاست، اونا يه درس از ما عقب تر باشن[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، براي درس علوم لوبيا لاي دستمال سبز ميکرديم و ميبرديم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]سر کلاس پز ميداديم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، با آب قند اشباع شده و يک نخ، نبات درست ميکرديم ميبرديم مدرسه[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، تو راه مدرسه اگه يه قوطي پيدا ميکرديم تا خود مدرسه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]شوتش ميکرديم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: دفتر پرورشي با اون نقاشي ها و تزئينات خز و خيل :دي[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، يه زماني به دوستمون که ميرسيديم دستمون رو دراز[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ميکرديم که مثلا ميخوايم دست بديم، بعد اون واقعا دستش رو دراز ميکرد که[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]دست بده، بعد ما يهو بصورت ضربتي دستمون رو پس ميکشيديم و ميگفتيم[/FONT][FONT=&quot]: [/FONT][FONT=&quot]يه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بچه ي اين قدي نديدي؟؟ (قد بچه رو با دست نشون ميداديم) و بعد کرکر[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ميخنديديم که کنفش کرديم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد تو دبستان وقتي مشقامونو ننوشته بوديم معلم که ميومد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بالا سرمون الکي تو کيفمونو مي گشتيم ميگفتيم خانوم دفترمونو جا[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]گذاشتيم[/FONT][FONT=&quot]!!



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد افسانه توشي شان رو[/FONT][FONT=&quot]!!



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: چي شده اي باغ اميد، کارت به اينجا کشيد؟؟ ديدم اجاق[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]خاموشه، کتري چايي روشه، تا کبريتو کشيدم، ديگه هيچي نديدم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: شد جمهوري اسلامي به پا، که هم دين دهد هم دنيا به ما،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]از انقلاب ايران دگر، کاخ ستم گشته زير و زبر[/FONT][FONT=&quot]...!!



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، برگه هاي امتحاني بزرگي که سر برگشون آبي رنگ بود و[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بالاي صفحه يه "برگه امتحان" گنده نوشته بودن[/FONT][FONT=&quot]


[/FONT]
[FONT=&quot]......
[/FONT]
 

elma

عضو جدید
[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: زندگي منشوري است در حرکت دوار ، منشوري که پرتو[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]پرشکوه خلقت با رنگهاي بديع و دلفريبش آنرا دوست داشتني، خيال انگيز و[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]پرشور ساخته است. اين مجموعه دريچه ايست به سوي..... (ديري ديري[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ريييييينگ) : داااااستانِ زندگي ي ي ي [/FONT][FONT=&quot]([/FONT][FONT=&quot]تيتراژ سريال هانيکو[/FONT][FONT=&quot])



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: يک تکه ابر بوديم، بر سينه ي آسمان، يک ابر خسته ي[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]سرد، يک ابر پر ز باران[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، چيپس استقلال رو از همونايي که تو يه نايلون شفاف دراز[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بود و بالاش هم يه مقوا منگنه شده بود، چقدرم شور بود ولي خيلي حال ميداد[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، با آب و مايع ظرفشويي کف درست ميکرديم، تو لوله خالي[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]خودکار بيک فوت ميکرديم تا حباب درست بشه[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، هر روز صبح که پا ميشديم بريم مدرسه ساعت 6:40 تا 7[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]صبح، راديو برنامه "بچه هاي انقلاب" رو پخش ميکرد و ما همزمان باهاش[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]صبحانه ميخورديم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: به نام الله پاسدار حرمت خون شهدا، شهدايي که با خون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]خود درخت اسلام را آبياري کردند. اين مقدمه همه انشاهامون بود[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، توي خاله بازي يه نوع کيک درست ميکرديم به اينصورت که[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بيسکوييت رو توي کاسه خورد ميکرديم و روش آب ميريختيم، اييييي الان فکرشو[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ميکنم خيلي مزخرف بود چه جوري ميخورديم ما [/FONT][FONT=&quot]:))))



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: انگشتر فيروزه، خدا کنه بسوزه [/FONT][FONT=&quot]!



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، اون موقعها يکي ميومد خونه مون و ما خونه نبوديم، رو[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]در مينوشتن: آمديم منزل، تشريف نداشتيد[/FONT][FONT=&quot]!!



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، بچه که بوديم به آهنگها و شعرها گوش ميداديم و بعضي ها[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]رو اشتباهي ميشنيديم و نمي فهميديم منظورش چيه، بعد همونطوري غلط غولوط[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]حفظ ميکرديم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، خانواده آقاي هاشمي رو که ميخواستن از نيشابور برن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]کازرون، تو کتاب تعليمات اجتماعي[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد[/FONT][FONT=&quot]: [/FONT][FONT=&quot]دختره اينجا نشسته گريه مي کنه زاري ميکنه از براي من[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]يکي رو بزن!! يه نفر هم مينشست اون وسط توي دايره، الکي صداي گريه کردن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]درميآورد[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، با مدادتراش و آب پوست پرتقال، تارعنکبوت درست مي کرديم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، تابستونا که هوا خيلي گرم بود، ظهرا ميرفتيم با گوله[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]هاي آسفالت تو خيابون بازي ميکرديم!! بعضي وقتا هم اونها رو ميکنديم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ميچسبونديم رو زنگ خونه ها و فرار ميکرديم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، وقتي دبستاني بوديم قلکهاي پلاستيکي سبز بدرنگ يا[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نارنجي به شکل تانک يا نارنجک بهمون مي دادند تا پر از پولهاي خرد دو[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]زاري پنج زاري و يک تومني دوتومني بکنيم که براي کمک به رزمندگان جبهه ها[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بفرستند[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، همسايه ها تو حياط جمع مي شدن رب گوجه مي پختن. بوي[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]گوجه فرنگي پخته شده اشتهابرانگيز بود، اما وقتي مي چشيديم خوشمون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نميومد، مزه گوجه گنديده ميداد[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، تو کلاس وقتي درس تموم ميشد و وقت اضافه ميآورديم، تا[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]زنگ بخوره اين بازي رو ميکرديم که يکي از کلاس ميرفت بيرون، بعد بچه هاي[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]تو کلاس يک چيزي رو انتخاب ميکردند، اونکه وارد ميشد، هرچقدر که به اون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]چيز نزديک تر ميشد، محکمتر رو ميز ميکوبيديم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، دبستان که بوديم، هر چي ميپرسيدن و ميمونديم توش،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ميگفتيم ما تا سر اينجا خونديم :دي[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، خانم خامنه اي (مجري برنامه کودک شبکه يک رو) با اون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]صورت صاف و صداي شمرده شمرده ش[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد[/FONT][FONT=&quot]: [/FONT][FONT=&quot]سه بار پشت سر هم بگو: گاز دوغ دار، دوغ گازدار!! يا[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]چايي داغه، دايي چاقه[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، صفحه هاي خوشنويسي تو کتاب فارسي سال سوم رو[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، قبل از برنامه کودک که ساعت پنج بعدازظهر شروع ميشد،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اول بيست دقيقه عکس يک گل رز بود با آهنگ باخ،،، بعد اسامي گمشدگان بود[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]با عکساشون.. که وحشتي توي دلمون مينداخت که اين بچها چه بلايي سرشون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اومده؟؟ آخر برنامه هم نقاشيهاي فرستاده شده بود که همّش رنگپريده بود و[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]معلوم نبود چي کشيدند[/FONT][FONT=&quot].

[/FONT]
[FONT=&quot]تازه نقاشيها رو يک نفر با دست ميگرفت جلوي دوربين، دستش هم هي ميلرزيد[/FONT][FONT=&quot]!!

[/FONT]
[FONT=&quot]آخرش هم: تهران وليعصر خيابان جام جم ساختمان توليد طبقه دوم، گروه کودک و نوجوان[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، يه برنامه بود به اسم بچه هااااا مواظبببببب[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]باشييييييددددد (مثلا صداش قرار بود طنين وحشتناکي داشته باشه! بعد هميشه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]يه بلاهايي که سر بچه ها اومده بود رو نشون ميداد، من هنوز وحشت چرخ گوشت[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]تو دلمه. يه گوله ي آتيش کارتوني هم بود که هي اين طرف اون طرف ميپريد و[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ميگفت[/FONT][FONT=&quot]:

[/FONT]
[FONT=&quot]آتيش آتيشم، آتيش آتيشم، اينجا رو آتيششش ميزنم، اونجا رو آتيششش ميزنم،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]همه جا رو آتيششش ميزنم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، قرآن خوندن و شعار هفته (ته کتاب قرآن) سر صف نوبتي[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بود براي هر کلاس، بعد هر کس ميومد سر صف مثلا ميخواست با صوت بخونه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ميگفت: بييييسميلّـــَهي يررررحمـــَني يرررررحييييييم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، اون موقعي که شلوار مکانيک مد شده بود و همه پسرا ميپوشيدن[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد[/FONT][FONT=&quot]: [/FONT][FONT=&quot]بااااااا اجازه ي صابخونه (سر اکبر عبدي از ديوار ميومد بالا[/FONT][FONT=&quot])



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: تو دبستان سر کلاس وقتي گچ تموم ميشد، خدا خدا ميکرديم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]معلم به ما بگه بريم از دفتر گچ بياريم[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
[FONT=&quot]هميشه هم گچ هاي رنگي زير دست معلم زود ميشکست، بعدم صداي ناهنجار کشيده[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]شدن ناخن روي تخته سياه[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، يکي از بازي محبوب بچگيمون کارت جمع کردن بود، با عکس[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]و اسم و مشخصات ماشين يا موتور يا فوتباليستها، يا ضرب المثل يا چيستان[/FONT][FONT=&quot]
...



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، قديما تلويزيون که کنترل نداشت، يکي مجبور بود پايين[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]تلويزيون بخوابه با پاش کانالها رو عوض کنه[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: گل گل گل اومد کدوم گل؟ همون که رنگارنگاره براي[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]شاپرکها يه خونه قشنگه. کدوم کدوم شاپرک؟؟ همون که روي بالش خالهاي سرخ و[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]زرده، با بالهاي قشنگش ميره و برميگرده، ميره و برميگرده.. شاپرك خسته[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ميشه... بالهاشو زود ميبنده... روي گلها ميشينه... شعر ميخونه، ميخنده[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، اون مسلسل هاي پلاستيکي سياه رو که وقتي ماشه اش رو[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ميکشيدي ترررررررررررررتررررررررررررر صدا ميداد[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، خط فاصله هايي که بين کلمه هامون ميذاشتيم يا با مداد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]قرمز بود يا وقتي خيلي ميخواستيم خاص باشه ستاره مي کشيديم [/FONT][FONT=&quot]:[/FONT][FONT=&quot]دي[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: من کارم، مــــــــــَن کارم. بازو و نيرو دارم، هر[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]چيزي رو ميسازم، از تنبلي بيزارم، از تنبلي بيزارم. بعد اون يکي ميگفت[/FONT][FONT=&quot]:
[/FONT]
[FONT=&quot]اسم من، انديشه ه ه ه ه ه، به کار ميگم هميشه، بي کار و بي انديشه، چيزي[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]درست نميشه، چيزي درست نميشه[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: زندگي منشوري است در حرکت دوار ، منشوري که پرتو[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]پرشکوه خلقت با رنگهاي بديع و دلفريبش آنرا دوست داشتني، خيال انگيز و[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]پرشور ساخته است. اين مجموعه دريچه ايست به سوي..... (ديري ديري[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ريييييينگ) : داااااستانِ زندگي ي ي ي [/FONT][FONT=&quot]([/FONT][FONT=&quot]تيتراژ سريال هانيکو[/FONT][FONT=&quot])



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: يک تکه ابر بوديم، بر سينه ي آسمان، يک ابر خسته ي[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]سرد، يک ابر پر ز باران[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
 

elma

عضو جدید
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، چيپس استقلال رو از همونايي که تو يه نايلون شفاف دراز[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بود و بالاش هم يه مقوا منگنه شده بود، چقدرم شور بود ولي خيلي حال ميداد[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، با آب و مايع ظرفشويي کف درست ميکرديم، تو لوله خالي[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]خودکار بيک فوت ميکرديم تا حباب درست بشه[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، هر روز صبح که پا ميشديم بريم مدرسه ساعت 6:40 تا 7[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]صبح، راديو برنامه "بچه هاي انقلاب" رو پخش ميکرد و ما همزمان باهاش[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]صبحانه ميخورديم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: به نام الله پاسدار حرمت خون شهدا، شهدايي که با خون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]خود درخت اسلام را آبياري کردند. اين مقدمه همه انشاهامون بود[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، توي خاله بازي يه نوع کيک درست ميکرديم به اينصورت که[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بيسکوييت رو توي کاسه خورد ميکرديم و روش آب ميريختيم، اييييي الان فکرشو[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ميکنم خيلي مزخرف بود چه جوري ميخورديم ما [/FONT][FONT=&quot]:))))



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: انگشتر فيروزه، خدا کنه بسوزه [/FONT][FONT=&quot]!



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، اون موقعها يکي ميومد خونه مون و ما خونه نبوديم، رو[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]در مينوشتن: آمديم منزل، تشريف نداشتيد[/FONT][FONT=&quot]!!



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، بچه که بوديم به آهنگها و شعرها گوش ميداديم و بعضي ها[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]رو اشتباهي ميشنيديم و نمي فهميديم منظورش چيه، بعد همونطوري غلط غولوط[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]حفظ ميکرديم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، خانواده آقاي هاشمي رو که ميخواستن از نيشابور برن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]کازرون، تو کتاب تعليمات اجتماعي[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد[/FONT][FONT=&quot]: [/FONT][FONT=&quot]دختره اينجا نشسته گريه مي کنه زاري ميکنه از براي من[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]يکي رو بزن!! يه نفر هم مينشست اون وسط توي دايره، الکي صداي گريه کردن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]درميآورد[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، با مدادتراش و آب پوست پرتقال، تارعنکبوت درست مي کرديم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، تابستونا که هوا خيلي گرم بود، ظهرا ميرفتيم با گوله[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]هاي آسفالت تو خيابون بازي ميکرديم!! بعضي وقتا هم اونها رو ميکنديم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ميچسبونديم رو زنگ خونه ها و فرار ميکرديم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، وقتي دبستاني بوديم قلکهاي پلاستيکي سبز بدرنگ يا[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نارنجي به شکل تانک يا نارنجک بهمون مي دادند تا پر از پولهاي خرد دو[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]زاري پنج زاري و يک تومني دوتومني بکنيم که براي کمک به رزمندگان جبهه ها[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بفرستند[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، همسايه ها تو حياط جمع مي شدن رب گوجه مي پختن. بوي[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]گوجه فرنگي پخته شده اشتهابرانگيز بود، اما وقتي مي چشيديم خوشمون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نميومد، مزه گوجه گنديده ميداد[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، تو کلاس وقتي درس تموم ميشد و وقت اضافه ميآورديم، تا[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]زنگ بخوره اين بازي رو ميکرديم که يکي از کلاس ميرفت بيرون، بعد بچه هاي[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]تو کلاس يک چيزي رو انتخاب ميکردند، اونکه وارد ميشد، هرچقدر که به اون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]چيز نزديک تر ميشد، محکمتر رو ميز ميکوبيديم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، دبستان که بوديم، هر چي ميپرسيدن و ميمونديم توش،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ميگفتيم ما تا سر اينجا خونديم :دي[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، خانم خامنه اي (مجري برنامه کودک شبکه يک رو) با اون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]صورت صاف و صداي شمرده شمرده ش[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد[/FONT][FONT=&quot]: [/FONT][FONT=&quot]سه بار پشت سر هم بگو: گاز دوغ دار، دوغ گازدار!! يا[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]چايي داغه، دايي چاقه[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، صفحه هاي خوشنويسي تو کتاب فارسي سال سوم رو[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، قبل از برنامه کودک که ساعت پنج بعدازظهر شروع ميشد،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اول بيست دقيقه عکس يک گل رز بود با آهنگ باخ،،، بعد اسامي گمشدگان بود[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]با عکساشون.. که وحشتي توي دلمون مينداخت که اين بچها چه بلايي سرشون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اومده؟؟ آخر برنامه هم نقاشيهاي فرستاده شده بود که همّش رنگپريده بود و[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]معلوم نبود چي کشيدند[/FONT][FONT=&quot].

[/FONT]
[FONT=&quot]تازه نقاشيها رو يک نفر با دست ميگرفت جلوي دوربين، دستش هم هي ميلرزيد[/FONT][FONT=&quot]!!

[/FONT]
[FONT=&quot]آخرش هم: تهران وليعصر خيابان جام جم ساختمان توليد طبقه دوم، گروه کودک و نوجوان[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، يه برنامه بود به اسم بچه هااااا مواظبببببب[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]باشييييييددددد (مثلا صداش قرار بود طنين وحشتناکي داشته باشه! بعد هميشه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]يه بلاهايي که سر بچه ها اومده بود رو نشون ميداد، من هنوز وحشت چرخ گوشت[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]تو دلمه. يه گوله ي آتيش کارتوني هم بود که هي اين طرف اون طرف ميپريد و[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ميگفت[/FONT][FONT=&quot]:

[/FONT]
[FONT=&quot]آتيش آتيشم، آتيش آتيشم، اينجا رو آتيششش ميزنم، اونجا رو آتيششش ميزنم،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]همه جا رو آتيششش ميزنم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، قرآن خوندن و شعار هفته (ته کتاب قرآن) سر صف نوبتي[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بود براي هر کلاس، بعد هر کس ميومد سر صف مثلا ميخواست با صوت بخونه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ميگفت: بييييسميلّـــَهي يررررحمـــَني يرررررحييييييم[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، اون موقعي که شلوار مکانيک مد شده بود و همه پسرا ميپوشيدن[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد[/FONT][FONT=&quot]: [/FONT][FONT=&quot]بااااااا اجازه ي صابخونه (سر اکبر عبدي از ديوار ميومد بالا[/FONT][FONT=&quot])



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: تو دبستان سر کلاس وقتي گچ تموم ميشد، خدا خدا ميکرديم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]معلم به ما بگه بريم از دفتر گچ بياريم[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
[FONT=&quot]هميشه هم گچ هاي رنگي زير دست معلم زود ميشکست، بعدم صداي ناهنجار کشيده[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]شدن ناخن روي تخته سياه[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، يکي از بازي محبوب بچگيمون کارت جمع کردن بود، با عکس[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]و اسم و مشخصات ماشين يا موتور يا فوتباليستها، يا ضرب المثل يا چيستان[/FONT][FONT=&quot]
...



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، قديما تلويزيون که کنترل نداشت، يکي مجبور بود پايين[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]تلويزيون بخوابه با پاش کانالها رو عوض کنه[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: گل گل گل اومد کدوم گل؟ همون که رنگارنگاره براي[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]شاپرکها يه خونه قشنگه. کدوم کدوم شاپرک؟؟ همون که روي بالش خالهاي سرخ و[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]زرده، با بالهاي قشنگش ميره و برميگرده، ميره و برميگرده.. شاپرك خسته[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ميشه... بالهاشو زود ميبنده... روي گلها ميشينه... شعر ميخونه، ميخنده[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، اون مسلسل هاي پلاستيکي سياه رو که وقتي ماشه اش رو[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ميکشيدي ترررررررررررررتررررررررررررر صدا ميداد[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد، خط فاصله هايي که بين کلمه هامون ميذاشتيم يا با مداد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]قرمز بود يا وقتي خيلي ميخواستيم خاص باشه ستاره مي کشيديم [/FONT][FONT=&quot]:[/FONT][FONT=&quot]دي[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: من کارم، مــــــــــَن کارم. بازو و نيرو دارم، هر[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]چيزي رو ميسازم، از تنبلي بيزارم، از تنبلي بيزارم. بعد اون يکي ميگفت[/FONT][FONT=&quot]:
[/FONT]
[FONT=&quot]اسم من، انديشه ه ه ه ه ه، به کار ميگم هميشه، بي کار و بي انديشه، چيزي[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]درست نميشه، چيزي درست نميشه[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: علامتي که هم اکنون ميشنويد اعلام وضعيت قرمز است[/FONT][FONT=&quot]...
[/FONT]
[FONT=&quot]قيييييييييييييييييييييييييييييييييژژژژژژژ. و بعد بدو بدو رفتن تو سنگر،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]کيسه هاي شن پشت پنجره هاي شيشه اي، چسبهايي که به شيشه ها زده بوديم،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]صداي موشکباران، قطع شدن برق، و تاريکي مطلق، و بعد حتي اگه يک نفر يک[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]سيگار روشن ميکرد از همه طرف صدا بلند ميشد: خامووووووش کن[/FONT][FONT=&quot]!!! [/FONT][FONT=&quot]خامووووووش[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]کن[/FONT][FONT=&quot]!!!![/FONT]
[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]شما يادتون نمياد: علامتي که هم اکنون ميشنويد اعلام وضعيت قرمز است[/FONT][FONT=&quot]...
[/FONT]
[FONT=&quot]قيييييييييييييييييييييييييييييييييژژژژژژژ. و بعد بدو بدو رفتن تو سنگر،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]کيسه هاي شن پشت پنجره هاي شيشه اي، چسبهايي که به شيشه ها زده بوديم،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]صداي موشکباران، قطع شدن برق، و تاريکي مطلق، و بعد حتي اگه يک نفر يک[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]سيگار روشن ميکرد از همه طرف صدا بلند ميشد: خامووووووش کن[/FONT][FONT=&quot]!!! [/FONT][FONT=&quot]خامووووووش[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]کن[/FONT][FONT=&quot]!!!![/FONT]
 

scorpio20

عضو جدید
بابا ما كه فينگيلي هم هستيم خيلي ياشو يادمون مياد آهنگ ونگ ونگ!!! مال دهه هفتاد هم بود بابا ...!!
 
  • Like
واکنش ها: elma

atish pare

عضو جدید
کاربر ممتاز
http://www.www.www.iran-eng.ir/show...تما-بخونید-یاد-بچگیتون-میافتید-کلی-ذوق-میکنید-)

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/215310-شما-یادتون-نمیاد؟

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/205308-شما-یادتون-نمیاد!!!!!!

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/203901-شما-یادتون-نمی-آد-بیا-بخون-باحاله

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/201617-شما-یادتون-نمیاد،-شاید-هم-یادتون-بیاد!!!


هرکی میره فیس بوک اینو میذاره اینجا!!!!

بابااااااااااااااااااااا...سرچ کنید!
 
  • Like
واکنش ها: elma

elma

عضو جدید
به خدا شرمنده
من اصلا نمی دونستم قبل از منم این تاپیک بوده و این تکراریه ...
اینا رو دوستام برام می فرستن خیلی جالب بود و کلی خندیدم دیگه منم گفتم بذارم اینجا که دوستان هم استفاده کنن
 

hamid221

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا خدااااااااا
مال بهار پارساله بابا ول کنین این تاپیکو
 
  • Like
واکنش ها: elma

atish pare

عضو جدید
کاربر ممتاز
به خدا شرمنده
من اصلا نمی دونستم قبل از منم این تاپیک بوده و این تکراریه ...
اینا رو دوستام برام می فرستن خیلی جالب بود و کلی خندیدم دیگه منم گفتم بذارم اینجا که دوستان هم استفاده کنن

تاریخ عضویتت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!:surprised:

کوجا بودی تاحالا؟
 
  • Like
واکنش ها: elma

ساره 68

عضو جدید
واقعا قشنگ بود البته من خیلیاشو یادم نمییومد ولی خانواده اقای هاشمی عالی بود:gol:
 
  • Like
واکنش ها: elma

Similar threads

بالا