شكل جدید ماده

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
یونانیان باستان ، عالم را متشکل از چهار عنصر آتش ، خاک ، آب و هوا میدانستند. امروزه دانشمندان بکمک این عناصر ، تمام اجزای تشکیل دهنده جهان را آن طور که هست ، توضیح میدهند. آتش بیانگر انرژی بوده و سه عنصر دیگر نشان دهنده سه حالت از ماده جامد ، مایع و گاز میباشند. بر طبق این تقسیم بندی ، مواد جامد دارای شکل و ابعاد مشخصی بوده و همچنین جرم ، حجم و وزن مشخصی دارند.
مایعات و گازها شاره هستند، یعنی جریان مییابند. این اجسام شکل معینی ندارند و شکل ظرفی را که در آن قرار دارند بخود میگیرند، در حالیکه مقدار معینی دارند. مثلا مقدار آب ، دی اکسید کربن ، هوا ، شیر و غیره جرم قابل اندازه گیری و معینی دارند، اما نمیتوانند همانند جامدات با اعمال نیروی پس زنی کشانی ، در مقابل تغییر شکل ، مقاومت کنند.
بررسی حالات پنج گانه ماده و تحلیلی بر چیستی حالات تازه آن
تا کنون با سه شکل ماده آشنا شده اید: گاز، مایع و جامد.
ولی اینها تمام حالات ماده نیستند. اشکال ماده به طور کلی عبارتند از : جامد ,مایع ,گاز ,پلاسما و ماده چگال بونز -انیشتین- و حالت تازه کشف شده یعنی ماده چگال فرمیونی.
جامد
مواد جامد در برابر تغییر شکل مقاومت می کنند و آنها سفت و شکننده هستند.
برای درک چگونگی این موضوع می توان جامدات را اینگونه تعریف کنیم.
در حالت جامد ، نیروهای بین مولکولی ، بقدری قویتر از انرژی جنبشی هستند که باعث سخت شدن جسم در نتیجه عدم جاری شدن آن میگردند. جامدات شکل و حجم معینی دارند. در جامدات فاصله مولکولها مانند فاصله آنها در مایع است. جامدات نمیتوانند مانند وضعیتی که حالات مایع و گاز دارند، آزادانه به اطراف حرکت کنند. بلکه ، در جامد ، مولکولها در مکانهای خاصی قرار میگیرند و فقط میتوانند در اطراف این مکانها حرکت نوسانی رفت و برگشتی بسیار کوچک انجام دهند.
این حرکت نوسانی ، بخصوص در جامدات بلورین ، کاربردهای صنعتی و علمی زیادی را برای این دسته از مواد به دنبال دارد.
مایع
در حالت مایع ، مولکولها بهم نزدیکتر بوده، بطوریکه نیروهای مابینشان قویتر از انرژی جنبشی آنان میباشد. از طرف دیگر ، نیروها آنقدر قوی نیستند که قادر به ممانعت از حرکت مولکولها گردند. از این روست که جریان مایع از ظرفی به ظرف دیگر شدنی است، اما نسبت سرعت جاری شدن آب در مقایسه با مایعات دیگر از قبیل روغنها و گلسیرین بسیار متفاوت است که این تفاوت در سرعت جاری شدن ، میزان مقاومت یک مایع در مقابل جاری شدن ،یعنی ویسکوزیته آن خوانده می شود که خود تابعی از شکل ، اندازه مولکولی ، درجه حرارت و فشار میباشد. بنابراین مایعات حجم معین و شکل نامعینی دارند.
فاصله مولکولها در مایعات در مقایسه با گازها بسیار کم است. در مایعات مولکولها به اطراف خود حرکت میکنند و به سهولت روی هم میلغزند و راحت جریان (شارش) پیدا میکنند. مواد مایع با قابلیت شکل پذیری و جریان یافتن در شبکههای ریز ، کاربردهای زیادی در صنعت پیدا کردهاند.
گاز
به طور کلی می توان گازها را اینگونه تعریف کرد ؛
گاز ها کم چگالند و ساده متراکم می شوند و نه تنها شکل ظرف خود را می گیرند بلکه آنقدر منبسط می شوند تا ظرف را کاملا پر کنند.
اما اگر بخواهیم گازها را بهتر بشناسیم می توانیم بگوییم که ؛
حالت فیزیکی مواد در شرایط فشار و درجه حرارت طبیعی ، بستگی به اندازه مولکولی و نیروهای فیمابین آن دارد. اگر مقدار کمی از یک گاز ، در یک تانک نسبتا بزرگی قرار گیرد، مولکولهای آن با سرعت در سرتاسر تانک پخش میشوند. پخش سریع مولکولهای گاز دلالت بر آن میکند که نیروهای موجود فیمابین مولکولها ، بمراتب ضعیفتر از انرژی جنبشی آن است و از آنجایی که ممکن است مقدار کمی از یک گاز در سرتاسر تانک یافت شود، نشان دهنده آن است که مولکولهای گاز باید نسبتا از هم فاصله گرفته باشند. بنابراین گازها شکل و حجمشان بستگی به ظرفی دارد که در آن جای دارند.
در حالت گازی ، مولکولها آزادانه به اطراف حرکت کرده و با یکدیگر و نیز با دیواره ظرف برخورد میکنند. فاصله مولکولها در حالت گازی در حدود چند ده برابر فاصله آنها در حالت مایع و جامد است. اگر در یک ظرف نوشابه پلاستیکی را بسته و آنرا متراکم کنید و سپس آنرا با آب پر کرده و دوباره سعی کنید که آنرا متراکم کنید، در حالت اول بعلت فاصله زیاد بین مولکولی در گاز ، متراکم کردن سنگینتر و سختتر صورت میگیرد، در صورتی که در حالت دوم چنین نیست.
پلاسما
حالت چهارم ماده پلاسما ,شبیه گاز است و از اتمهایی تشکیل شده است که تمام یا تعدادی از الکترون های خود را از دست داده اند (یونیده شده اند) .
بیشتر مواد جهان در حالت پلاسما هستند مانند خورشید که از پلاسما تشکیل شده است. پلاسما اغلب بسیار گرم است و می توان آن را در میدان مغناطیسی به دام انداخت.
اما در تعریفی کلی از پلاسما باید گفت که ؛ پلاسما حالت چهارمی از ماده است که دانش امروزی نتوانسته آنها را جزو سه حالت دیگر پندارد و مجبور شده آنرا حالت مستقلی به حساب آورد. این ماده با ماهیت محیط یونیزه ، ترکیبی از یونهای مثبت و الکترون با غلظت معین میباشد که مقدار الکترونها و یونهای مثبت در یک محیط پلاسما تقریبا برابر است و حالت پلاسمای مواد ، تقریبا حالت شبه خنثایی دارد. پدیدههای طبیعی زیادی از جمله آتش ، خورشید ، ستارگان و غیره در رده حالت پلاسمایی ماده قرار میگیرند.
پلاسما شبیه به گاز است، ولی مرکب از ذرات باردار متحرکی به نام یون است. یونها بشدت تحت تاثیر نیروهای الکتریکی و مغناطیسی قرار میگیرند. مواد طبیعی در حالت پلاسما عبارتند از انواع شعله ، بخش خارجی جو زمین ، اتمسفر ستارگان ، بسیاری از مواد موجود در فضای سحابی و بخشی از دم ستاره دنبالهدار و شفقهای قطبی شمالی که نمایش خیره کننده ای از حالت پلاسمایی ماده است که در میدان مغناطیسی جریان مییابد
بد نیست بدانید که دانش امروزی حالات دیگری از جمله برهمکنش ضعیف و قوی هستهای را نیز در دستهبندیها بعنوان حالات پنجم و ششم ماده بحساب میآورد که از این حالات در توجیه خواص نکلئونهای هسته ، نیروهای هستهای ، واکنش های هستهای و در کل ((فیزیک ذرات بنیادی)) استفاده میشود.
چگال بوز – اینشتین
حالت پنجم با نام ماده چگال بوز-اینشتین(Booze-Einstein condensate) که در سال ۱۹۹۵ کشف شد، در اثر سرد شدن ذراتی به نام بوزونها (Bosons)تا دماهایی بسیار پایین پدید میآید. بوزونهای سرد در هم فرومیروند و ابر ذرهای که رفتاری بیشتر شبیه یک موج دارد تا ذرههای معمولی ، شکل میگیرد. ماده چگال بوز-اینشتین شکننده است و سرعت عبور نور در آن بسیار کم است.
چگال فرمیونی
حالت تازه هم ماده چگال فرمیونی (Fermionic condensate) است. “دبورا جین” (Deborah Jin) از دانشگاه کلورادو که گروهش در اواخر پاییز ۱۳۸۲ ، موفق به کشف این شکل تازه ماده شده است، میگوید”: وقتی با شکل جدیدی از ماده روبرو میشوید، باید زمانی را صرف شناخت ویژگیهایش کنید. آنها این ماده تازه را با سرد کردن ابری از پانصدهزار اتم پتاسیم با جرم اتمی ۴۰ تا دمایی کمتر از یک میلیونیم درجه بالاتر از صفر مطلق پدیدآوردند. این اتمها در چنین دمایی بدون گرانروی جریان مییابند و این ، نشانه ظهور مادهای جدید بود.
در این حالت اتمهای پتاسیم بدون آنکه چسبندگی میان آنها وجود داشته باشد ، بصورت مایع جریان یافتند . حالت چگالیده فرمیونی تا حدی شبیه چگالش بوز- اینشتین است .
هر دو حالت از اتمهایی تشکیل شده اند که این اتم ها در دمای پایین به هم می پیوندند و جسم واحدی را تشکیل می دهند . در چگالش بوز- اینشتین اتم ها از نوع بوزون هستند در حالیکه در چگالش فرمیونی اتم ها فرمیون هستند.
تفاوت میان بوزون ها و فرمیونها چیست ؟
رفتار بوزون ها به گونه ای است که تمایل دارند با هم پیوند برقرار کنند و به هم متصل شوند . یک اتم در صورتی که حاصل جمع تعداد الکترون ، پروتون و نوترون هایش زوج باشد، بوزون است . بعنوان مثال اتمهای سدیم بوزون هستند زیرا اتمهای سدیم در حالت عادی یازده الکترون ، یازده پروتون و دوازده نوترون دارند که حاصل جمع آنها عدد زوج ۳۴ می شود . بنابراین اتمهای سدیم این قابلیت را دارند که در دماهای پایین به هم متصل شوند و حالت چگالیده بوز- اینشتین را پدید اورند اما از طرف دیگر فرمین ها منزوی هستند . این ذرات طبق اصل طرد پائولی هنگامی که در یک حالت کوانتومی قرار می گیرند همدیگر را دفع می کنند و اگر ذره ای در یک حالت کوانتومی خاص قرار گیرد مانع از آن می شود که ذره دیگری هم بتواند به آن حالت دسترسی یابد .
هر اتم که حاصل جمع تعداد الکترون ، پروتون و نوترون هایش فرد باشد فرمیون است . به عنوان مثال ، اتم های پتاسیم با عدد جرمی ۴۰ فرمیون هستند زیرا دارای ۱۹ الکترون ، ۱۹ پروتون و ۲۱ نوترون هستند و حاصل جمع این سه عدد برابر ۵۹ می شود . دکتر جین و همکارانش بر پایه همین خاصیت انزوا طلبی فرمیونها روشی را پیش گرفتند و از میدانهای مغناطیسی کنترل شونده ای برای انجام آزمایشها استفاده کردند . میدان مغناطیسی باعث می شود که اتمهای منفرد با هم جفت شوند و میزان جفت شدگی اتمها در این حالت با تغییر میدان مغناطیسی قابل کنترل است . انتظار می رفت که اتمهای جفت شده پتاسیم خواص همانند بوزونها داشته باشند اما آزمایشها نشان دادند که در بعضی از اتمها که میزان جفت شدگی ضعیف بود هنوز بعضی از خواص فرمیونی خود را از دست نداده بودند .
در این حالت یک جفت از اتمهای جفت شده می تواند به جفت دیگری متصل شود و این جفت شدگی به همین ترتیب ادامه یابد تا این که سرانجام باعث تشکیل حالت چگالیده فرمیونی شود .
دکتر جین شک داشت که جفت شدگی اتم های مشاهده شده همانند جفت شدگی اتمهای هلیوم مایع باشد که به آن ابر شارگی می گویند . ابرشاره ها نیز بدون اینکه خاصیت چسبندگی بین آنها باشد به راحتی جریان می یابند . وضعیت مشابه دیگر ، حالت ابر رسانایی است . در یک ابر رسانا الکترونهای جفت شده( الکترون ها فرمیون هستند ) به محض آنکه با مقاومت الکتریکی مواجه شوند به راحتی جریان می یابند . علاقه وافری به ابر رساناها وجود دارد زیرا از آنها برای تولید الکتریسیته پاک و ارزان می توان استفاده کرد در صورتی که استفاده از ابر رساناها در تکنولوژی میسر شود قطارهای برقی سریع السیر و کامپیوترهای فوق سریع با قیمت پایین روانه بازار خواهد شد اما متاسفانه استفاده از ابررساناها و حتی تحقیق در باره آنها دشوار است .
بزرگترین مشکل این است که حداقل دمایی که لازم است تا یک ابررسانا ایجاد شود ۱۳۵- درجه سلسیوس است . بنابراین نیتروژن مایع یا دستگاه سرد کننده دیگری لازمست تا سیمهای رابط و هر وسیله جانبی دیگری که الکترونهای جفت شده در ان محیط قرار می گیرند را نگه دارد . این فرایند هزینه زیادی می خواهد و به دستگاههای پر حجمی نیاز دارد . اما اگر ابررسانایی بردمای اتاق شود کار کردن با آن فوق العاده راحت می شود و استفاده ازآن به خاطر مزیت های یاد شده سریعا افزایش می یابد جین می گوید کنترل میزان جفت شدگی اتمهابا استفاده از تغییر میدان مغناطیسی همانند تغییر دما برای یک ابررسانا ست . این روند ما را امیدوار می کند که بتوانیم آموخته های خود از چگالش فرمیونی را به دیگر زمینه ها از جمله ابر رسانایی در دمای اتاق تسری دهیم.
ناسا کاربردهای زیادی را برای ابررساناهادر نظر گرفته است به عنوان مثال استفاده از ابر رساناها باعث خواهد شد که مدار ماهواره های چرخنده به دور زمین با دقت بسیاربالایی کنترل شوند . خاصیت اصلی ابر رساناها به دلیل نداشتن مقاومت الکتریکی امکان انتقال جریان الکتریکی – حجم کوچکی از ابررسانا است . به همین خاطر اگر به جای سیم های مسی از ابر رساناها استفاده شود ،موتورهای فضاپیماها تا ۶ برابر نسبت به موتورهای فعلی سبکتر خواهند شد و باعث می شود که وزن و فضاپیما بسیار کاهش یابد .
از دیگر زمینه هایی که ابررساناها می توانند نقش اساسی در آنها بازی می کنند می توان کاوش های بعدی انسان از فضا را نام برد . ابررساناها بهترین گزینه برای تولید وانتقال بسیارکارآمد انرژی الکتریکی هستند و طی شب های طولانی ماه که دما تا ۱۷۳- درجه سانتی گراد پایین می آید و طی ماه های ژانویه تا مارس دستگاه های MRI ساخته شده ازسیم های ابررسانا ، ابزار تشخیص دقیق و توانمندی در خدمت سلامت خدمه فضاپیما خواهد بود.
 

mahdi.adelinasab

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شكل جدید ماده

در مدرسه با سه شكل ماده آشنا میشویم: گاز، مایع و جامد. ولی اینها نیمی از حالات ماده اند. شش شكل ماده وجود دارد: جامد، مایع، گاز، پلاسما، ماده چگال باس-اینشتین و حالت تازه كشفشده: ماده چگال فرمیونی. تمام دانشآموزان راهنمایی خصوصیات حالات معمول ماده روی زمین را میشناسند. مواد جامد در برابر تغییر شكل مقاومت میكنند، آنها سفت و گاهی شكننده اند. مایعها جاری میشوند و به سختی متراكم میگردند و شكل ظرف خود را میگیرند.گازها كم چگالتر اند و سادهتر متراكم میشوند و نهتنها شكل ظرف محتویشان را میگیرند، بلكه آنقدر منبسط میشوند تا كاملا آن را پر كنند.حالت چهارم ماده، پلاسما، شبیه گاز است و از اتمهایی تشكیل شدهاست كه تمام یا تعدادی از الكترونهای خود را از دست دادهاند (یونیده شدهاند). بیشتر ماده جهان در حالت پلاسماست، مثل خورشید كه از پلاسما تشكیل شدهاست. پلاسما اغلب بسیار گرم است و میتوان آن را در میدانهای مغناطیسی به دام انداخت.حالت پنجم با نام ماده چگال بوز-اینشتین (Bose-Einstein condensate) كه در سال ۱۹۹۵ كشف شد، در اثر سرد شدن ذراتی به نام بوزونها (Bosons) تا دماهایی بسیار پایین پدید میآید. بوزونهای سرد در هم فرومیروند و ابر ذرهای كه رفتاری بیشتر شبیه یك موج دارد تا ذرهای معمولی شكل میگیرد. ماده چگال بوز-اینشتین شكنندهاست و سرعت عبور نور در آن بسیار كم است.حالت تازه هم ماده چگال فرمیونی (Fermionic condensate) است. دبورا جین (Deborah Jin) از دانشگاه كلورادو كه گروهش در اواخر پاییز سال ۱۳۸۲ موفق به كشف این شكل تازه ماده شدهاست، میگوید: وقتی شكل جدیدی از ماده روبرو میشوید باید زمانی را صرف شناخت ویژگیهایش كنید. آنها این ماده تازه را با سرد كردن ابری از پانصدهزار اتم پتاسیم – ۴۰ تا دمایی كمتر از یك میلیونیم درجه بالاتر از صفر مطلق پدیدآوردند. این اتمها در چنین دمایی بدون گرانروی جریان مییابند و این نشانه ظهور مادهای جدید بود. در دماهای پایینتر چه اتفاقی میافتد؟ هنوز نمیدانیم.ماده چگال فرمیونی بسیار شبیه ماده چگال بوز-اینشتین (BEC) است. ذرلت بنیادی و اتمها در طبیعت می نوانند به شكل بوزون یا فرمیون باشند. یكی از تفاوتهای اساسی میان آنها حالتهای كوانتومی مجلز برای ذرلت است. تعداد زیلدی بوزون می توانند در یك حالت كوانتومی باشند، مثلا انرژی، اسپین و ... آنها یكی باشد، اما مطابق اصل طرد پائولی دو فرمیون نمی توانند همزمان حالتهای كوانتومی یكسان داشته باشند. برای همین مثلا در آرایش اتمی، للكترونها كه فرمیون هستند نمی توانند همگی در یك تراز انرژی قرار گیرند.در هر اربیتال تنها دو الكترون كه اسپینهای متفاوت داشته باشند جا می گیرد و الكترونهای بعدی باید یه اربیتال دیگری با انرژی بالاتر بروند. ینابراین اگر فرمیونها را سرد كنیم و انرژی آنها را بگیریم، ابتدا پایینترین تراز انرژی پر می شود، اما ذره بعدی باید به ترازی با انرژی بالاتر برود. وجود ماده چگال فرمیونی همانند ماده چگال یوز- اینشتین سالها قبل پیش بینی شده و خواص آن محاسبه شده بود، اما رسیدن به دمای نزدیك به صفر مطلق كه برای تشكیل این شكل ماده لازم است تا كنون ممكن نشده بود. هر دو از فرورفتن اتمها در دماهایی بسیار پایین ساختهمیشوند. اتمهای BEC بوزون اند و اتمهای ماده چگال فرمیونی، فرمیون. اما اینها به چه معنی اند؟ بوزونها می توانند همگی در یك تراز انرژی قرارگیرند. به طور كلی اگر تعداد الكترون + پروتون + نوترون اتمی عددی زوج باشد، آن اتم یك بوزون است. مثلا اتمهای سدیم معمولی بوزون اند و میتوانند به حالت فاز چگال بوز-اینشتین ادغام شوند.اما فرمیونها مطابق اصل طرد پائولی نمیتوانند در یك حالت كوآنتومی هم ادغام شوند. هر اتمی كه تعداد الكترونها + پروتونها + نوترونهایش عددی فرد باشد، مثل پتاسیم – ۴۰ یك فرمیون است.روه جین برای مقابله با خواص ادغامناپذیری فرمیونها از تأثیر میدان مغناطیسی بر آنها استفادهكردند. میدان مغناطیسی سبب میشود ) فرمیونهای تنها جفت شوند. قدرت این پیوند را میدان مغناطیسی تعیین میكند. جفتهای اتمهای پتاسیم برخی از خواص فرمیونیشان را حفظ میكنند، ولی كمی شبیه بوزونها عمل خواهندكرد. یك جفت فرمیون میتواند در جفت دیگری ادغام شود - و جفت تازه در جفتی دیگر... تا سرانجام ماده چگال فرمیونی شكلگیرد.در اثر این پدیده، گرانروی (Viscosity) ماده به وجود آمده باید بسیار كم باشد.مشابه این پدیده را در ابررسانایی میبینیم. در یك ابررسانا، جفتهای الكترون (الكترونها فرمیون اند) میتوانند بدون هیچ مقاومتی جریان یابند. متأسفانه مطالعه و دسترسی به ابررساناها بسیار مشكل است. گرمترین ابررسانای امروزی باید در دمای ۱۳۵- درجه سانتیگیراد عمل میكند و این بزرگترین مشكل برای مطالعه و استفاده از آنهاست. قدرت جفتشدن شگفتانگیز در حالت جدید، دانشمندان را امیدوار كردهاست كه بتوانند از یافتههای خود درباره حالت تازه ماده، برای تولید ابررساناها در دمای اتاق استفادهكنند.ابررساناها كاربردهای فراوانی در علوم و فنآوری فضایی دارند. برای مثال ژیروسكوپهایی كه برای هدایت فضاپیماها در مدار استفاده میشوند، با آهنرباهای ابررسانا بسیار دقیقتر كارمیكنند. همچنین چون ابررساناها میتوانند حامل جریانهای بیشتر در اندازههای كوچكتری نسبت به یك سیم مسی باشند، حجم موتورهایی كه از آنها ساختهمیشود ۴ تا ۶ برابر كوچكتر از موتورهای امروزی فضاپیماها خواهدبود.
 

mahdi.adelinasab

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بعد پنجم

بعد پنجم

گروه بسیاری از فیزیكدانان بر این عقیده اند كه چهار بعد چهان ما (سه بعد مربوط به فضا و یك بعد مربوط به زمان) همانند نوك یك كوه یخ هستند كه قسمت اعظم آن زیر آب قرار دارد. علاوه بر این میگویند ممكن است به زودی قادر به دیدن اثرات بعد پنجم باشند.حتی ممكن است بعد پنجم دست خود را در دور بعدی آزمایشهای شتاب دهنده، برای ما رو كند و این چشم اندازی است كه دهان هر فیزیكدان ذره ای را آب خواهد انداخت ! اما این شور و شعف تنها به خاطر خود بعد پنجم نخواهد بود. زیرا چنین چیزی گامی بزرگ در پیشروی دراز مدت به سوی یك « نظریه همه چیز» خواهد بود. نظریه ای كه دانشمندان مدتها در جستجوی آن بودند و چهار نیروی اساسی فیزیك را با هم یكی خواهد كرد. كوردون كین، نظریه پردازی از دانشگاه میشیگان، میگوید: اگر بعد پنجم را كشف كنیم، این مهمترین كشف پس از نظریه كوانتوم خواهد بود نظریه ای كه دانشمندان مدتها در جستجوی آن بودند و چهار نیروی اساسی فیزیك را با هم یكی خواهد كرد. اندیشه وجود بعد پنجم چیز جدیدی نیست و از كارهای انجام گرفته دو ریاضی دان آلمانی به نام های تئودور-كالوتساو اسكار كلاین در دهه ۱۹۲۰ ناشی شده است، با استفاده از كارهای انیشتین كه نشان داده بود (گرانش از انحنای ساختار چهار بعدی فضا -زمان ناشی میشود ) این دو ریاضی دان كه مستقل از یكدیگر كار میكردند در جستجوی این بودند كه نشان دهند ممكن است نتوان نیروی الكترومغناطیسی توسط یك بعد پنجم به حساب آورد برای توضیح اینكه چرا هرگز اثرات بعد پنجم در انرژیها و فواصل عادی دیده شده است، آنها فرض كردند كه بعد پنجم به اندازه ای كوچكتر از یك اتم در هم پیچیده است در نظریه كالوتسل-كلاین(KK ) هر نقطه فضای عادی، در واقع یك حلقه در این بعد پنجم میباشد. یك ذره باردار (حتی اگر در فضای عادی بی حركت باشد ) همانند موش در چرخ گردان دائماً به دور حلقه در حركت خواهد بود آنچه ما بار الكتریكی مینامیم، در واقع حركت در این بعد مخفی میباشد. چند ارتباط قانع كننده بین این حركت و نظریه كلاسیك الكترومغناطیس وجود دارد. به عنوان مثال، اگر قانون نیوتن را كه میگوید برای هر عمل در امتداد بعد در هم پیچیده یك عكس العمل وجود دارد را اعملا منید به قانون بقای بار الكتریكی خواهد رسید. كالوتسا و كلاین علی رغم موفقیتی كه بدستآوردند نتوانستند تعریفی مه نیروی الكتومغناطیسی و گرانش را با هم در بر بگیرد، ادامه دهنده دو نیروی اساسی دیگر در آن زمان كشف نشده بودند. این دو نیرو عبارتند از نیروی ضعیف كه روی كواركها عمل میكنند تا «چاشی» آنها رامثلاًاز یك كوارك بالا به یك كوارك پائین انتقال دهد. و نیروی قوی كه چیزی را به نام بار «رنگی» كواركها شناخته میشود، تغییر میدهد. تا اینجا برای ساختن چهارچوبی كه شامل همه این چهار نیرو باشد، نسخه های جدید نظریه KK باید ابعاد بیشتری را در نظر بگیرد. خواص كواركها مثل چاشنی و رنگ در حلقه های چند بعدی KK تبدیل به رقصهای مداری میشوند. امروزه نظریات ابر ریسمانی كه قطعات اساسی سازنده ماده را به عنوان ظهور چهار بعدی تكه های كوچكی از ریسمان ارتعاش كننده در نظر میگیرند، به ده بعد نیاز دارد. معمولاً بیان میشود كه شش بعد اضافی، با شعاع انحنائی معادل۱۰۳۵ متر در هم پیچیده شده اند این مقدار به عنوان طول « پلانك» نامیده میشود مقیاسی كه در آن گرانش از لحاظ قدرت باسایر نیروهای طبیعت قابل مقایسه میشود اصل عدم قطعیت كه یكی ار اجزای اصلی نظریه كوانتوم است، میگوید كه هر چه مقیاسی را كع میخواهید كاوش كنید كوچكتر باشد، به انرژی بیشتری نیاز خواهید داشت بنابراین مقیاس بسیار كوچك پلانك با انرژی عظیمی معادل ۱۰۱۹ گیگا الكترون ولت (GeV ) مرتبط است. این انرژی تنها در خلال اولین كسر تأیید انفجار بزرگ در دسترس ذرات قرار داشت و مقدار آن ۱۰۰ تریلیون برابر بالاترین انرژی هایی است كه امروزه در شتابدهنده های ذرات میتوان به آن دست یافت. بنابراین هیچ تعجبی ندارد كه تا قبل از این بعد پنجم تنها به عنوان یك كنجكاوی ذهنی در نظر گرفته میشد. موضوعی كه همه چیز را دستخوش تغییر كرده است، فهمیدن این مسئله است كه نیازی نیست ابعاد اضافی در اندازه ای به كوچكی طول یك پلانك در هم پیچیده شده باشند كیت دنیس از آزمایشگاه فیزیك ذره ای سرن میگوید :هیچ دلیل قابل قبولی در این مورد وجود نداشت، جز اینكه طول پلانك یك مقیاس فیزیكی طبیعی است اگر ابعاد اضافی بزرگتر از ابعاد پلانك باشند در این صورت اثرات آنها در انرژی كمتری (كه حتی ممكن است انرژی كمی معدلGeV ۱۰۰۰ باشد) توسط ذرات قابل احساس خواهد بود. و این چیزی است كه توسط تصادم دهنده هادرون به آسانی قابل دسترسی خواهد بود. این نظر كه ممكن ا ست ابعاد اضافی در طولهایی بسیار بزرگتر از مقیاس پلانك ظهور كنند اولین بار توسط ایگناتیوس آنتونیادلیس ار دانشكه فنی پاریس مطرح شد. در سال ۱۹۹۰ او سعی میكرد كه یك مسله پیچیده در مسئله ابر آسمانی را حل كند، و متوجه شد كه مسئله را می توان با ابعاد اضافی بزرگی كه دقیقاًچنین ویژگی هائی را دارا بودند حل كرد. با این حال او به مشكل جدیدی برخورد كرد ابعاد بیشتر به طور خودكار ذرات جدیدی را به وجود می آورند و این ذرات اثرات مشكل برانگیزی دارند. ذرات جدید به این دلیل به وجود می آیند كه تمامی ذرات اصلی میتوانند شبیه موج نیز رفتار كنند تصور این مسئله مشكل است اما هنگامی كه یك ذره اساسی در ابعاد بالاتر حركت می كند مؤلفخ موج مانند آن به حركت در اطراف آن در بعد بالاتر می پردازند و تولید یك مجموعه «پژواك» میكند این پژواكها كه حالات كالوسا -كلاین نامیده میشوند برای ما به عنوان ذرات كاملاًجدید به نظر خواهند رسید به عنوان مثال بوزون كه یكی از حمل كنندگان نیروی هسته ای ضعیف است دارای مجموعه كاملی از خویشاوندان بزرگتر است كه در تصادمهای پرانرژی موجودیت خواهند یافت.مسئله ای كه آنتونیادیس با آن برخورد كرد مبدأ تلاشهای دانشمندان برای یافتن بك «نظریه بزرگ واحد» ‌ (GUT) گردید چنین نظریه ای باید توضیح دهد كه چگونه نیروهای ضعیف ،قوی و الكترومغناطیسی، همچنان كه جهان اولیه سرد میشد از حل یك نیروی واحد تنها بیرون آمدند و از هم جدا شدند و برعكس چگونه در انرژی های بسیار زیاد این سه نیرو مجدداً یكی میشوند طبق این نظریه با افزایش انرژی نیروهای الكترومغناطیسی و ضعیف، قویتر و نیروی قوی ضعیفتر می شود آنها در انرژی حدودGeV ۱۰۱۶ تبدیل به یك نیروی واحد میشوند متأسفانه ظهور گروه هایی از ذرات جدید حامل بعد نیرو از دل بعد پنجم نیروهای ضعیف الكتریكی و قوی را قویتر را قویتر از آنچه كه انتظار میرود میسازد و اغلب فیزیكدانان از جمله آنتونیادیس گمان میكنند كه آنها آنقدر قوی خواهند شد كه نمی توان شیوه های مرشوم ریاضی را در موردشان بكار برد. كواركهای آزاد به نظر میرسد كه این مسئله مانع بزرگی بر سر راه باشد، دنیس میگوید: این چیزی بیشتر از یك مشكل ریاضی است نیروها آنقدر قوی خواهند شد كه كل روش نظری برای اتحاد نیرو ها را نا معتبر میكند این همانند آن است كه بخواهیم كواركها را هنگامی كه نیروهای بین آنها آنقدر قو ی است كه وجود كواركهای آزاد را امكان پذیر میسازد به عنوان ذرات آزاد در نظر بگیریم. آنتونیادیس با خنثی كردن اثرات پژواكهای KK راهی را برای حل مسئله و در نتیجه حفظ اتحاد در انرژی GeV ۱۰۱۶ پیدا كرد اما در اوایل سال ۹۸ برای دنیس و دو نفر از همكارانش در سرن به نامهای ایملیان دوداس و تونی كركتا این سؤال پیش خواهد آمد كه چه روی خواهد داد اگر به پژواكهای KK اجازه داده شود تا در قدرت نیروهای ضعیف الكتریكی و قوی دستكاری كنند. این سه نفر خیلی خود ه این نتیجه رسیدند كه بعضی از نیروها خیلی زود قوی میشوند اما در كمال تعجب دریافتند كه نیروها هنوز یكی «متحد» شوند علاوه بر این اتحاد هنگامی روی داد كه نیروها هنوز ضعیفتر از آن بودند كه بتوان شیوه های مرسوم ریاضی را در مورد آنها بكار بود دنیس می گوید: بر خلاف تصور همه اتحاد در انرژی كمتر از GeV ۱۰۱۶ امكان پذیر است در حقیقت اگر ابعاد اضافی در طولی معادل m ۱۰۱۹ متر در هم پیچیده شده باشند انرژی اتحاد می تواند مقداری برابر GeV ۱۰۰۰ داشته باشد. محققان از این موضوع شگفت زده شدند زیرا گمان میرفت كه اتحاد در چنین انرژی كمی غیر ممكن است یكی از دلایل برای این موضوع واپاشی پروتون بود اگرچه نظریه های GUT پیش بینی میكنند كه پروتون ها باید واپاشیده شوند اما این واپاشی هرگز مشاهده نشده است توضیح معمول برای این مسئله این بود كه واپاشی شامل یك ذره حامل نیروی GUT است این ذره آنقدر سنگین است كه تا كنون شناخته نشده است اما اگر مقیاس GUT از GeV ۱۰۱۶ پائین تر آورده شود حاملین نیروی GUT نسبتاً سبكتر خواهند شد و بنابراین شاهد واپاشی پروتون های بسیاری خواهیم بود دنیس می گوید: خوشبختانه یك بعد پنجم ما را نجات خواهد داد واپاشی پروتون باید به حفظ اندازه حركت در ۵ بعد بپردازد بنابراین خواص بعد پنجم را می توان چنان انتخاب كرد كه بسیاری از عواملی كه در فروپاشی پروتون دخالت دارند بقای اندازه حركت در ۵ بعد را نقض كنند و بدین ترتیب واپاشی پروتون روی ندهد.
 
بالا