اِلهی اِنْ حَطَّتْنیِ الذُّنُوبُ مِنْ مَکارِمِ لُطْفِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِی الْیَقینُ اِلی کَرَمِ عَطْفِک.
معبودِ من! اگر گناهانم، مرا از اوجِ مکارم لطفت به حضیضِ بی آبروییم فروافکند، سروش یقین، مرا به کرم عطوفتت، آگهی و نوید می دهد.
خطر گناه و گوهر یقین از مسائلی است که در این فراز بدان توجه شدهاست.
«اِلهی اِنْ حَطَّتْنی...».
«گناه و اثر سوء آن در زندگی آدمی»
ارتکاب گناهان، آثار سویی بر زندگی آدمی به جای می گذارد؛ به همین سبب،آیات و روایات، همواره خطرات آنها را گوشزد نموده و انسان ها را از انجام آنهابر حذر می دارند. قرآن می فرماید:
وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْاِثْمِ وَ باطِنَهُ اِنَّ الَّذینَ یَکسِبُونَ الْاِثْمَ یَسیُجْزَوْنَ بِما کانُوا یَقْتَرِفُونَ.(انعام: 120)
گناه را، چه آشکار و چه پنهان، ترک کنید. آنان که مرتکب گناه می شوند، بهسزایِ اعمالِ خود خواهند رسید.
امام علی علیه السلام نیز فرموده است:
اَلا وَ اِنَّ الْخَطایا خَیْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها وَ خُلِعَتْ لُجُمُها فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِی النّارِ.[SUP](191)[/SUP]
بدانید که گناهان، همچون اسبان چموشی هستند که گناهکاران بر آنها نشسته ولگام هایشان را رها کرده اند و در نتیجه، گناهان، آنان را در آتش فرو می افکند.
همچنین امام کاظم علیه السلام می فرماید:
اِنَّ الْعُقَلاءَ تَرَکُوا فُضُولَ الدُّنْیا فَکَیْفَ الذُّنُوبُ؟! وَ تَرْکُ الدُّنْیا مِنَ الْفَضْلِ وَ تَرْکُالذُّنُوبِ مِنَ الْفَرْضِ.[SUP](192)[/SUP]
همانا خردمندان، فزونی دنیا را که بدان نیاز ندارند رها کردند، چه رسد به گناهان! در حالی که ترک دنیا، فضیلت و ارزش است ولی ترک گناهان واجب است.
گناهان، آثار نامطلوبی بر روح آدمی باقی می گذارند. ولی در عین حال که آدمی به واسطه لغزش ها، در چاه تباهی فرو می افتد، ریسمان های آویزانی نیز ازطرف پروردگار، در فرا دست آدمیان نهاده شده است، تا آنکه خود را به آنهاآویخته، از حضیض رها شده و به اوج در آید:
از جمله آن طناب ها که مناجات کننده بر آن چنگ زده است تا از انحطاط حاصل از معاصی، نجات یافته و به اوجِ معنویت ره یابد، طنابِ «یقین به کَرَم پروردگار» می باشد.
«فَقَدْ نَبَّهتِنی الْیَقین...».
گوهر یقین
برای آن کس که به کرم و لطف پروردگارش شک دارد، بهره و نصیبی از این خوان گسترده الهی نخواهد بود. باید دانست فیض و رحمت خداوندی بر قلب متزلزل و لرزان، مستقر نخواهد شد و تا قلب آدمی از ثبات یقین برخوردار نگردد،سیمرغ عنایات گسترده الهی بر آن جلوس نخواهد نمود.
قرآن کریم، «یقین» را یکی از صفات رهبری و امامت دانسته و در مقامِ اهتمام به آن چنین می فرماید: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ اَئِمَّةً یَهْدُونَ بِاَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُون؛برخی از آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما مردم را هدایت کنند، بدان سبب که شکیبابودند و به آیاتِ ما یقین داشتند». (سجده: 24)
امام علی علیه السلام درباره اهمیت «یقین» می فرماید: «لَمْ یُعْطَ اَحدٌ مِثْلَ الْیَقینِ بَعْدَ الْمُعافاةِ،وَ لا اَشَدَّ مِنَ الرّیبَةِ بَعْدَ الْکُفْرِ؛ پس از عافیت، چیزی برتر از یقین، به کسی عطا نشده است و بعداز کفر، چیزی بدتر از شک به کسی داده نشده است».[SUP](193)
[/SUP]
و همچنین فرمود: «نَوْمٌ عَلی یَقینٍ خَیْرٌ مِنْ صَلاةٍ فی شَکٍ؛ خوابی که با یقین همراه گردد،بهتر از نمازی است که با شک و تردید توأم باشد».[SUP](194)
[/SUP]پروردگارا! اگر دل های ما به واسطه لغزش ها، در چاه انحطاط گرفتار آمد،یقینمان به رحمت وسیع و بی کرانت را موجب رهایی مان قرار ده، و بهره ما را ازگوهر یقین، روز به روز افزون فرما!
...........................................
165. غررالحکم و درر الکلم، ج 2، ص 189.
166. همان، ص 424.
167. همان، ج 6، ص 126.
178. میبدی، کشف الاسرار، ج 5، ص 94.181. تفسیر نورالثّقلین، ج 1، ص 706.
182. امام خمینی، آداب الصّلوة، صص 167 و 168.
183. تفسیر نورالثّقلین، ج 5، ص 357.
185. غررالحکم و دررالکلم، ج 5، ص 379.
186. میزان الحکمة، ج 7، ص 3403.
189. سفینة البحار، ج 4، ص 742 (ماده وَکَل).190. در اینکه آن مردی که دو جامه سفید در بر داشت که بوده است، مرحوم شیخ عباس قمی در همانکتاب، ص 743 نقل می نماید که ظاهرا آن مرد یا فرشته ای بوده است که به صورت بشر ظهور یافت، و یااز پیامبرانی چون خضر و یا الیاس بوده است.
191. بحارالانوار، ج 78، ص 3.
192. همان، ص 301.
193. میزان الحکمه، ج 14، ص 7168.
194. غُرَرْ الْحِکَمْ وَ دُرَدُ الْکَلم،ج 6، ص 170
قسمت بیست و هفتم
معبودِ من! اگر گناهانم، مرا از اوجِ مکارم لطفت به حضیضِ بی آبروییم فروافکند، سروش یقین، مرا به کرم عطوفتت، آگهی و نوید می دهد.
خطر گناه و گوهر یقین از مسائلی است که در این فراز بدان توجه شدهاست.
«اِلهی اِنْ حَطَّتْنی...».
«گناه و اثر سوء آن در زندگی آدمی»
ارتکاب گناهان، آثار سویی بر زندگی آدمی به جای می گذارد؛ به همین سبب،آیات و روایات، همواره خطرات آنها را گوشزد نموده و انسان ها را از انجام آنهابر حذر می دارند. قرآن می فرماید:
وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْاِثْمِ وَ باطِنَهُ اِنَّ الَّذینَ یَکسِبُونَ الْاِثْمَ یَسیُجْزَوْنَ بِما کانُوا یَقْتَرِفُونَ.(انعام: 120)
گناه را، چه آشکار و چه پنهان، ترک کنید. آنان که مرتکب گناه می شوند، بهسزایِ اعمالِ خود خواهند رسید.
امام علی علیه السلام نیز فرموده است:
اَلا وَ اِنَّ الْخَطایا خَیْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها وَ خُلِعَتْ لُجُمُها فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِی النّارِ.[SUP](191)[/SUP]
بدانید که گناهان، همچون اسبان چموشی هستند که گناهکاران بر آنها نشسته ولگام هایشان را رها کرده اند و در نتیجه، گناهان، آنان را در آتش فرو می افکند.
همچنین امام کاظم علیه السلام می فرماید:
اِنَّ الْعُقَلاءَ تَرَکُوا فُضُولَ الدُّنْیا فَکَیْفَ الذُّنُوبُ؟! وَ تَرْکُ الدُّنْیا مِنَ الْفَضْلِ وَ تَرْکُالذُّنُوبِ مِنَ الْفَرْضِ.[SUP](192)[/SUP]
همانا خردمندان، فزونی دنیا را که بدان نیاز ندارند رها کردند، چه رسد به گناهان! در حالی که ترک دنیا، فضیلت و ارزش است ولی ترک گناهان واجب است.
گناهان، آثار نامطلوبی بر روح آدمی باقی می گذارند. ولی در عین حال که آدمی به واسطه لغزش ها، در چاه تباهی فرو می افتد، ریسمان های آویزانی نیز ازطرف پروردگار، در فرا دست آدمیان نهاده شده است، تا آنکه خود را به آنهاآویخته، از حضیض رها شده و به اوج در آید:
زلفش رسنی نهاده در راه | تا هر که فتد در آرد از چاه |
از جمله آن طناب ها که مناجات کننده بر آن چنگ زده است تا از انحطاط حاصل از معاصی، نجات یافته و به اوجِ معنویت ره یابد، طنابِ «یقین به کَرَم پروردگار» می باشد.
«فَقَدْ نَبَّهتِنی الْیَقین...».
گوهر یقین
برای آن کس که به کرم و لطف پروردگارش شک دارد، بهره و نصیبی از این خوان گسترده الهی نخواهد بود. باید دانست فیض و رحمت خداوندی بر قلب متزلزل و لرزان، مستقر نخواهد شد و تا قلب آدمی از ثبات یقین برخوردار نگردد،سیمرغ عنایات گسترده الهی بر آن جلوس نخواهد نمود.
قرآن کریم، «یقین» را یکی از صفات رهبری و امامت دانسته و در مقامِ اهتمام به آن چنین می فرماید: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ اَئِمَّةً یَهْدُونَ بِاَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُون؛برخی از آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما مردم را هدایت کنند، بدان سبب که شکیبابودند و به آیاتِ ما یقین داشتند». (سجده: 24)
امام علی علیه السلام درباره اهمیت «یقین» می فرماید: «لَمْ یُعْطَ اَحدٌ مِثْلَ الْیَقینِ بَعْدَ الْمُعافاةِ،وَ لا اَشَدَّ مِنَ الرّیبَةِ بَعْدَ الْکُفْرِ؛ پس از عافیت، چیزی برتر از یقین، به کسی عطا نشده است و بعداز کفر، چیزی بدتر از شک به کسی داده نشده است».[SUP](193)
[/SUP]
و همچنین فرمود: «نَوْمٌ عَلی یَقینٍ خَیْرٌ مِنْ صَلاةٍ فی شَکٍ؛ خوابی که با یقین همراه گردد،بهتر از نمازی است که با شک و تردید توأم باشد».[SUP](194)
[/SUP]پروردگارا! اگر دل های ما به واسطه لغزش ها، در چاه انحطاط گرفتار آمد،یقینمان به رحمت وسیع و بی کرانت را موجب رهایی مان قرار ده، و بهره ما را ازگوهر یقین، روز به روز افزون فرما!
...........................................
165. غررالحکم و درر الکلم، ج 2، ص 189.
166. همان، ص 424.
167. همان، ج 6، ص 126.
178. میبدی، کشف الاسرار، ج 5، ص 94.181. تفسیر نورالثّقلین، ج 1، ص 706.
182. امام خمینی، آداب الصّلوة، صص 167 و 168.
183. تفسیر نورالثّقلین، ج 5، ص 357.
185. غررالحکم و دررالکلم، ج 5، ص 379.
186. میزان الحکمة، ج 7، ص 3403.
189. سفینة البحار، ج 4، ص 742 (ماده وَکَل).190. در اینکه آن مردی که دو جامه سفید در بر داشت که بوده است، مرحوم شیخ عباس قمی در همانکتاب، ص 743 نقل می نماید که ظاهرا آن مرد یا فرشته ای بوده است که به صورت بشر ظهور یافت، و یااز پیامبرانی چون خضر و یا الیاس بوده است.
191. بحارالانوار، ج 78، ص 3.
192. همان، ص 301.
193. میزان الحکمه، ج 14، ص 7168.
194. غُرَرْ الْحِکَمْ وَ دُرَدُ الْکَلم،ج 6، ص 170
قسمت بیست و هفتم