شعري از ايرج ميرزا(ورود خواهران ممنوع)

medi2536

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من گرفتم تو نگير - شاعر: ايرج ميرزا
زن گرفتم شدم اي دوست به دام زن اسير … من گرفتم تو نگير
چه اسيري كه ز دنيا شده ام يكسره سير … من گرفتم تو نگير
بود يك وقت مرا با رفقا گردش و سير … ياد آن روز بخير
زن مرا كرده ميان قفس خانه اسير … من گرفتم تو نگير
ياد آن روز كه آزاد ز غمها بودم … تك و تنها بودم
زن و فرزند ببستند مرا با زنجير … من گرفتم تو نگير
بودم آن روز من از طايفه دّرد كشان … بودم از جمع خوشان
خوشي از دست برون رفت و شدم لات و فقير … من گرفتم تو نگير
اي مجرد كه بود خوابگهت بستر گرم … بستر راحت و نرم
زن مگير ؛ ار نه شود خوابگهت لاي حصير … من گرفتم تو نگير
بنده زن دارم و محكوم به حبس ابدم … مستحق لگدم
چون در اين مسئله بود از خود مخلص تقصير … من گرفتم تو نگير
من از آن روز كه شوهر شده ام خر شده ام … خر همسر شده ام
مي دهد يونجه به من جاي پنير … من گرفتم تو نگير
 

seyed*hamid

کاربر حرفه ای
کلا" همه شعرای ایرج میرزا قشنگه. من دیوانشو دارم. هرکی خواست بگه
 

Similar threads

بالا