شایدحق با هگل باشد که می گفت:«تاریخ دوبار تکرار می شود»!

Alborz Rad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شایدحق با هگل باشد که می گفت:«تاریخ دوبار تکرار می شود»و مارکس که آنرا اینطور تکمیل کرد که بار اول بصورت تراژدی و بار دوم بصورت کمدی»...

این قطعه یکی از حکایاتشیرین و نکته آموز
رساله دلگشاست، نوشته عبید زاکانی و نیز نموداری از بینش خاص و لحن طنزآمیز او و تصوری از روزگار وی...

«لولیی با پسر خود ماجری می کرد که تو هیچ کاری نمیکنی و عمر در بطالت به سر می بری،
چند با تو گویم که معلق زدن بیاموز و سگ از چنبر جهانیدن و رسن بازی تعلم کن
تا از عمر خود برخوردار شوی،اگر از من نمی شنوی،به خدا تو را در مدرسه اندازم
تا آن علم مرده ریگ ایشان بیاموزی و دانشمند شوی و تا زنده باشی در مذلت و ادبار بمانی و یک جو از هیچ جا حاصل نتوانی کرد.
»

( غلامحسین یوسفی،سی و چهار خطابه،ص408)
ایستاده مابین تراژدی،کمدی!!
****بیخودی پرسه زدیم صبحمان شب بشود
بیخودی حرص زدیم سهم مان کم نشود
ما
خدا را با خود سر دعوا بردیم و قسمها خوردیم
و
حقیقتها را زیر پا له کردیم
و چقدر حظ بردیم که زرنگی کردیم
****
 
آخرین ویرایش:
بالا