نیروی کار ؛ ا ین سنگ زیرین آ سیای تولید ،گرچه تمام روز های سال را می سازد ؛اما درگردش روز های سا ل ؛ تنها یکی دو روز را با نام خود می یابد . شناخته شده ترین ا ین روز ها ؛ روز جهانی کارگر است؛ و دیگر روزی که در چارچوب جنبش و تاریخ کارگری مفهوم واقعی اش (چون ریشه تاریخی ا ش ) نمایان می شود ، روز جهانی زن ا ست .
تکاپو کارگران (و نیروهای سیاسی اش) برای گرامی داشت این روز ها ؛ نه ا ز آ ن روست که می خواهند موجودیت خویش را فریاد کرده ، ا ثبا ت کنند، که مسلما ا ز آ ن بی نیازند . چرا که اگر " نخبه گان " تلاش دارند باا ین جمله کنایه آمیز که :" فکر می کنم ،پس هستم " ؛ بود ا جتماعی خود را اثبات کنند ؛ کارگران را دغدغه ا ین ا ثبا ت ها نیست ،چرا که رخ نمود اجتماعی نیرو کار به سادگی در این جمله چکیده شده که : کارگر ، کار می کند ، پس هست که نباشد ، ساختن و تولید نیست .
پس این تکاپو برای چیست؟
در وا قع ا ین گونه تکاپو ها ، کنش های مکا نیکی ست از سوی این ارگانیزم اجتماعی برای باز تولید د ینا میک بینشی خود و نیز پویشی ست برای رژفتر کردن پیوند های ارگانیکی درون خود . به گفتاری ساده تر ،ا ین تکاپو ها تلاشی ست برای باز تولید یگا نگی درونی و باز شناسی دوباره خود بعنوا ن یک طبقه ا جتماعی با تمام زیر و بم های ویژه اش . یکی ا ز پایه ای ترین تلا ش های بایسته در ا ین تکاپو بررسی مسایلی ست که جامعه کارگری را بعنوان یک ارگانیزم اجتماعی به چالش می کشد .
یکی ا ز ا ین مسا یل ؛ مسئله جنسیت و یگا نگی درونی طبقه کارگر است . ا ز این رو دراین نوشتار سعی شده هر چند گذرا ، جایگاه و نقش زنان در جامعه کارگری ایران با نگاهی تاریخی مورد بررسی قرار گیرد ؛ تا بتوا ن به شناختی دوباره ا ز جایگاه زنان در مســئـله وحد ت و یگا نگی درونی طبقه کارگر رسید .
برای دست یابی به جایگاه جنسیت در یگانگی درونی طبقه کارگر نخست باید به سه محور : هستار زنا ن در طبقه کارگر ، مشکلات زنا ن در جامعه کارگری و جایگاه زنان در جنبش و پویش ا جتماعی کارگران پرداخت .
زنان ؛ بخش جدایی ناپذیر نیروی کار
بر خلا ف پند ا شت فراگیری که انگاشته می شود : زنان ،تنها در چند دهه گذشته جذب نیروی اجتماعی کار شده اند ؛ چنین نبوده و زنان ا ز گذشته های دور بخش جدایی نا پذیر نیروی کاردرایرا ن بوده اند هر چند آمارهای دقیقی دراین مورد دردست نیست ؛اما نگاهی گذرا به سیر جوا مع روستایی در ایران (حتی ا ینک) به خوبی نشان می دهد که زنان ا ین جوا مع هر چند خانه دار خوانده می شوند ،ا ما جدا ا زچنین نامی یکی ا ز پایه های ا صلی
تولید و یکی ا ز ستون های بنیادین نیروی کاربوده و هستند که دوشادوش مردان ؛ در فرایند تولید شرکت دارند .
جالب تر آنکه کـنـش های ا قتصادی زنان در دوران فئودالی تنها محدود به عرصه کشاورزی نبوده است ؛ برای نمونه "هنری پاتیجر " که در زمان فتحعلی شاه قاجار (50-1212 هـ ق ) از ایران دیدن کرده ،در سفرنامه خود (در صفحات 7-258 ) از نقش زنان کرمان در تولید کالا های غیر کشاورزی یاد کرده ،می گوید :
" صنا یع شالبافی ،نمد مالی ، تفنگ سازی این منطقه درسراسرآ سیا شهرت دارد ویک سوم جمیت 30 هزار نفری کرمان ، از زن و مرد به این صنایع اشتغال دارند ."
همچنین بنا به نوشته "اوژن اوبن " در سالهای 7-1906 میلادی ؛ در کاشان ، سه هزار کارگاه مخمل بافی در پستوی خانه ها وجود دا شته است . باز برای نمونه ؛ بنا به گزارش " نیکیتین " درکارگاه قالی بافی شاهزاده ظل السطا ن در روستای " چاله سیاه " (بین اصفهان و اراک ) 40 زن پشت 8 دستگاه ،فرش می بافند .
" دالمانی " نیز در مورد زنان قالی باف کرمان و کارگاه های قالی بافی چنین می گوید: " کار گران مجبور ند در کارخانه های زیز زمینی کار کنند . زیرا هوای روی زمین خشک است و نخ ها را شکننده می کند ... غالبا کارگران به امراض خطر ناکی مبتلا میگردند."
همانطور که اشاره شد زنان یکی از پایه های ا صلی نیرو کار در جوامع پیش ا ز سرمایه داری بوده اند . از این رو در روند مهاجرت تاریخی طبقا ت در فرا یند د گردیسی اقتصاد سیاسی ا ز جامعه فئودالیته به سرمایه داری ؛ زنا ن نیز نه تنها در جا نـزدند بلکه در این جایگزینی تاریخی تن به گذار دادند . چنین ا ست که با بر آمدن اولین نشانه های جامعه صنعتی مدرن در ایرا ن در سالهای نخستین ا ین سده به روشنی با زنان کارگر روبرو هستیم . برای نمومه در سالهای 1300 در کارخانه ابریشم تابی امین ا لضر اب رشت ، تمام 150 نفر کارگر این کارخانه را زنان کارگر تشکیل می دادند .در شیلات شمال متعلق به لیانازوف نیز از 4 هزار کارگر ، 300 نفر زن بودند(یعنی 5/8 درصد کارگران) .
از سوی دیگر،باید توجه دا شت در کامل ا فسوس ، فرهنگ آمار از گذشته در ایران دچار کاستی بوده و ا ین مسئله در مورد زنان دو چندا ن ا ست . ا ز این رو ، هر چه به پس می رویم ،آمار کمتری در مورد فعالیت های ا قتصادی و نیروی کار بویژه در مورد زنان دست یافتنی است . اما همین نمونه های موردی نیز ، خود بخوبی نشا ن می دهد که زنان همیشه بخشی از نیروی کار بوده اند .
با توجه به برخی ویژگی های اجتماعی و فرهنگی و مسا یل اقتصادی کارگران زنان در سه حوزه بخش شده و می شوند که ا ین بخش ها عبارتند ا ز: صنایع بزرگ ؛ کارگاه های کوچک و خا نگی ، و کار " خوش نشین " ( فصلی و موقت ) . ا ز آ نجا یی که بسیاری از کارگران زن در بخش کارگاه های خا نگی یا کار تولیدی در خانه خود کار می کنند ؛ در نتیجه نبود آ مار ا ین بخش باعث می شود که رقم زنا ن کارگر بسیار پایین تر ا ز وا قعیت نمود یابد .ا ز سوی د یگر بر خلا ف پندار عمومی ؛ در آ ن سالها ، زنان در همه
بخش ها ، حتی بخش صنعت هم مشغول به کار بودند چنا نکه در صنعت نفت جنوب هم ا ز وجود زنان کارگر یاد شده است .
به هر حال با رشد صنعت در ایران ، ثبت آمارو ا رقام در ایرا ن نیز افزا یش یافته و بررسی وضعیت و سهم زنان از نیروی کار راحت تر امکا نپذیر می شود . برای نمونه بر اسا س " آمار کارگری در ایران " ا ز ا ول فرودین 1328 تا ا ول فرودین 1329 نزدیک به 129هزا ر نفر کارگر در صنعت قالی مشغول بکار بودند که 8 هزا ر ا ز آنها مرد و 69 هزا رنفر زن و 51 هزار نفر کودک (دختر وپسر وعموما دختر ) بودند که در ا ین آمــار ، قالیبافان خانگی در نظر گرفته نشده اند (کتاب " بررسی کار و زندگی کارگران نساجی در ایران ــ مهدی کیهان ــ صفحه 85 ) .
در دو دهه بعد؛ رشد ا شتغال زنان افزایش یا فته و در سا ل 1345 تعداد شاغلین زن ایرانیبه حدود 4/ 13 در صد کل شاغلین می رسد ؛ که ا ز ا ین تعداد 26 در صد در بخش کشاورزی ، 3/53 در صد در بخش صنعت و 9/19 در صد در بخش خدمات فعا ل بودند. به عبارت د یگر از 2/7 در صد از نیروی کار در کشاورزی و9/28 در صد نیروی کار صنعتی و 4/10 درصد نیروی کار بخش خدمات را زنان تشکیل می دادند . گـفـتـنـی ا ست که بر اساس سر شماری آبان ماه 1345 ؛ 72 در صد کارگران صنایع نساجی ایرا ن ،زن بوده اند که از این رقم 80 در صد در قالیبافی کار می کردند.
در سال 1355 تعداد شاغلین زن ایرانی حدود 15 در صد کل شاغلین بوده که 2/30 در صد در بخش کشاورزی ؛ 2/46 در صد در بخش صنعت و 6/23 در صد در بخش خدمات مشغول به کار بودند ؛ یعنی سهم اشتغال زنان در بخش کشاورزی 8/11 در صد ،در صنعت 26/21 در صد و در خد ما ت 9 /11 در صد بوده است . در ا ین سال ، نرخ بیکاری زنان به پایین ترین حد خود یعنی 4/2 در صد می رسد .
این آمار و ا رقام نمونه وار به خوبی سهم به سزای زنان ا ز نیرو کار و طبقه کارگر را نشا ن می دهد ؛ چرا که حتی ا گر به نادرستی پندا شته شود که تمام زنان شاغل در بخش کشاورزی و خدمات ،شامل شاغلین غیر کارگری بوده اند ؛ باز سهم 20 درصدی زنان در نیرو کار صنعتی خود به تنهایی نشان دهنده این سهم بسزا است . اما افسوس که سه سال بعد ، سهم ا شتغال زنا ن در نتیجه سیاست های ضد کارگری و ضد زنان رژیم ؛ کاهش 25 درصدی یافته ،حتی با روند افزایشی ا شتغا ل زنــان پس ا ز سالهای 75-1370 و حتی با کاهش 11 در صدی نرخ بیکاری زنا ن در سا ل 1375 (از 4/24 در به 3/13 در صد ) بازنرخ ا شتغال زنا ن همچنان پا یین می ماند . چنا ن که در این سا ل سهم ا شتغال زنا ن ا ز نیروی کار 4/12 در صد بود که ریز آ ن عبارت ا ست از : 9/12در صد در بخش کشاورزی ؛ 8/25 در صد در صنعت و 3/61 درصد در بخش خدمات .
هر چند سهم زنا ن از نیرو کار در دهه 1360 کاهش می یابد ،اما نرخ برابری به نسبت در بخش صنعت سهم بسزای خود را حفظ می کند ؛ چنانکه بر اساس آمار سال 1376 رقم کارگران ساده زن کمتر از 57/5 در صد کل کارگران برآورد نشده ا ست . یا برای نمونه بنا
به گزارش سال 1377 مرکز آمار ایران ؛تعداد شاغلین ایران در سال 1375 بیش از 5/14 میلیون نفر بوده که از این تعداد حدود 1/12 در صد زن بوده اند . و این در حالی است که ا شتغا ل مردان در این دوره رکود 2/3 درصدی داشته و اشتغا ل زنان به همین نسبت رشد داشته ا ست .
هر چند این ارقام تا حدود زیادی نشاندهنده سهم به سزای زنان ا ز نیرو ی کار در ایران است ؛ ا ما نسبت به توا ن نهفته و نیز سهم زنان از نیروی کار در کشور های دیگر ،رقم پایینی را نشان می دهند؛ چنا نکه در سال 1977 سهم زنان ا ز نیروی کار ایران 12 درصد بود که به اضافه زنا ن جویای کار این رقم به 7/13 درصد می رسید ؛ درحالیکه در همین زمان ،این رقم در تایلند به 42 درصد و در سنگاپور به 41 درصد می رسید .
بر ا سا س بر آ ورد های گزارش ا قتصادی 1379 ( سازمان مدیریت و برنامه ریزی ) سهم شاغلین زن در این سال 9/13 در و نرخ بیکاری آنان 4/16 درصد بوده که ریز ارقام آن عبا رت ا ست ا ز :4/14 درصد درکشاورزی ؛ 8/38 در صد در صنعت ؛ و 8/46 در صد در خدمات ؛که نرخ برابری جنسیتی زنان در برابر مردا ن عبارت بود از : 9 درصد از نیروی کار بخش کشاورزی ؛ 9/16 در صد در صنعت و 2/14 در صد از نیروی کار بخش خدمات .
ادامه دارد
تکاپو کارگران (و نیروهای سیاسی اش) برای گرامی داشت این روز ها ؛ نه ا ز آ ن روست که می خواهند موجودیت خویش را فریاد کرده ، ا ثبا ت کنند، که مسلما ا ز آ ن بی نیازند . چرا که اگر " نخبه گان " تلاش دارند باا ین جمله کنایه آمیز که :" فکر می کنم ،پس هستم " ؛ بود ا جتماعی خود را اثبات کنند ؛ کارگران را دغدغه ا ین ا ثبا ت ها نیست ،چرا که رخ نمود اجتماعی نیرو کار به سادگی در این جمله چکیده شده که : کارگر ، کار می کند ، پس هست که نباشد ، ساختن و تولید نیست .
پس این تکاپو برای چیست؟
در وا قع ا ین گونه تکاپو ها ، کنش های مکا نیکی ست از سوی این ارگانیزم اجتماعی برای باز تولید د ینا میک بینشی خود و نیز پویشی ست برای رژفتر کردن پیوند های ارگانیکی درون خود . به گفتاری ساده تر ،ا ین تکاپو ها تلاشی ست برای باز تولید یگا نگی درونی و باز شناسی دوباره خود بعنوا ن یک طبقه ا جتماعی با تمام زیر و بم های ویژه اش . یکی ا ز پایه ای ترین تلا ش های بایسته در ا ین تکاپو بررسی مسایلی ست که جامعه کارگری را بعنوان یک ارگانیزم اجتماعی به چالش می کشد .
یکی ا ز ا ین مسا یل ؛ مسئله جنسیت و یگا نگی درونی طبقه کارگر است . ا ز این رو دراین نوشتار سعی شده هر چند گذرا ، جایگاه و نقش زنان در جامعه کارگری ایران با نگاهی تاریخی مورد بررسی قرار گیرد ؛ تا بتوا ن به شناختی دوباره ا ز جایگاه زنان در مســئـله وحد ت و یگا نگی درونی طبقه کارگر رسید .
برای دست یابی به جایگاه جنسیت در یگانگی درونی طبقه کارگر نخست باید به سه محور : هستار زنا ن در طبقه کارگر ، مشکلات زنا ن در جامعه کارگری و جایگاه زنان در جنبش و پویش ا جتماعی کارگران پرداخت .
زنان ؛ بخش جدایی ناپذیر نیروی کار
بر خلا ف پند ا شت فراگیری که انگاشته می شود : زنان ،تنها در چند دهه گذشته جذب نیروی اجتماعی کار شده اند ؛ چنین نبوده و زنان ا ز گذشته های دور بخش جدایی نا پذیر نیروی کاردرایرا ن بوده اند هر چند آمارهای دقیقی دراین مورد دردست نیست ؛اما نگاهی گذرا به سیر جوا مع روستایی در ایران (حتی ا ینک) به خوبی نشان می دهد که زنان ا ین جوا مع هر چند خانه دار خوانده می شوند ،ا ما جدا ا زچنین نامی یکی ا ز پایه های ا صلی
تولید و یکی ا ز ستون های بنیادین نیروی کاربوده و هستند که دوشادوش مردان ؛ در فرایند تولید شرکت دارند .
جالب تر آنکه کـنـش های ا قتصادی زنان در دوران فئودالی تنها محدود به عرصه کشاورزی نبوده است ؛ برای نمونه "هنری پاتیجر " که در زمان فتحعلی شاه قاجار (50-1212 هـ ق ) از ایران دیدن کرده ،در سفرنامه خود (در صفحات 7-258 ) از نقش زنان کرمان در تولید کالا های غیر کشاورزی یاد کرده ،می گوید :
" صنا یع شالبافی ،نمد مالی ، تفنگ سازی این منطقه درسراسرآ سیا شهرت دارد ویک سوم جمیت 30 هزار نفری کرمان ، از زن و مرد به این صنایع اشتغال دارند ."
همچنین بنا به نوشته "اوژن اوبن " در سالهای 7-1906 میلادی ؛ در کاشان ، سه هزار کارگاه مخمل بافی در پستوی خانه ها وجود دا شته است . باز برای نمونه ؛ بنا به گزارش " نیکیتین " درکارگاه قالی بافی شاهزاده ظل السطا ن در روستای " چاله سیاه " (بین اصفهان و اراک ) 40 زن پشت 8 دستگاه ،فرش می بافند .
" دالمانی " نیز در مورد زنان قالی باف کرمان و کارگاه های قالی بافی چنین می گوید: " کار گران مجبور ند در کارخانه های زیز زمینی کار کنند . زیرا هوای روی زمین خشک است و نخ ها را شکننده می کند ... غالبا کارگران به امراض خطر ناکی مبتلا میگردند."
همانطور که اشاره شد زنان یکی از پایه های ا صلی نیرو کار در جوامع پیش ا ز سرمایه داری بوده اند . از این رو در روند مهاجرت تاریخی طبقا ت در فرا یند د گردیسی اقتصاد سیاسی ا ز جامعه فئودالیته به سرمایه داری ؛ زنا ن نیز نه تنها در جا نـزدند بلکه در این جایگزینی تاریخی تن به گذار دادند . چنین ا ست که با بر آمدن اولین نشانه های جامعه صنعتی مدرن در ایرا ن در سالهای نخستین ا ین سده به روشنی با زنان کارگر روبرو هستیم . برای نمومه در سالهای 1300 در کارخانه ابریشم تابی امین ا لضر اب رشت ، تمام 150 نفر کارگر این کارخانه را زنان کارگر تشکیل می دادند .در شیلات شمال متعلق به لیانازوف نیز از 4 هزار کارگر ، 300 نفر زن بودند(یعنی 5/8 درصد کارگران) .
از سوی دیگر،باید توجه دا شت در کامل ا فسوس ، فرهنگ آمار از گذشته در ایران دچار کاستی بوده و ا ین مسئله در مورد زنان دو چندا ن ا ست . ا ز این رو ، هر چه به پس می رویم ،آمار کمتری در مورد فعالیت های ا قتصادی و نیروی کار بویژه در مورد زنان دست یافتنی است . اما همین نمونه های موردی نیز ، خود بخوبی نشا ن می دهد که زنان همیشه بخشی از نیروی کار بوده اند .
با توجه به برخی ویژگی های اجتماعی و فرهنگی و مسا یل اقتصادی کارگران زنان در سه حوزه بخش شده و می شوند که ا ین بخش ها عبارتند ا ز: صنایع بزرگ ؛ کارگاه های کوچک و خا نگی ، و کار " خوش نشین " ( فصلی و موقت ) . ا ز آ نجا یی که بسیاری از کارگران زن در بخش کارگاه های خا نگی یا کار تولیدی در خانه خود کار می کنند ؛ در نتیجه نبود آ مار ا ین بخش باعث می شود که رقم زنا ن کارگر بسیار پایین تر ا ز وا قعیت نمود یابد .ا ز سوی د یگر بر خلا ف پندار عمومی ؛ در آ ن سالها ، زنان در همه
بخش ها ، حتی بخش صنعت هم مشغول به کار بودند چنا نکه در صنعت نفت جنوب هم ا ز وجود زنان کارگر یاد شده است .
به هر حال با رشد صنعت در ایران ، ثبت آمارو ا رقام در ایرا ن نیز افزا یش یافته و بررسی وضعیت و سهم زنان از نیروی کار راحت تر امکا نپذیر می شود . برای نمونه بر اسا س " آمار کارگری در ایران " ا ز ا ول فرودین 1328 تا ا ول فرودین 1329 نزدیک به 129هزا ر نفر کارگر در صنعت قالی مشغول بکار بودند که 8 هزا ر ا ز آنها مرد و 69 هزا رنفر زن و 51 هزار نفر کودک (دختر وپسر وعموما دختر ) بودند که در ا ین آمــار ، قالیبافان خانگی در نظر گرفته نشده اند (کتاب " بررسی کار و زندگی کارگران نساجی در ایران ــ مهدی کیهان ــ صفحه 85 ) .
در دو دهه بعد؛ رشد ا شتغال زنان افزایش یا فته و در سا ل 1345 تعداد شاغلین زن ایرانیبه حدود 4/ 13 در صد کل شاغلین می رسد ؛ که ا ز ا ین تعداد 26 در صد در بخش کشاورزی ، 3/53 در صد در بخش صنعت و 9/19 در صد در بخش خدمات فعا ل بودند. به عبارت د یگر از 2/7 در صد از نیروی کار در کشاورزی و9/28 در صد نیروی کار صنعتی و 4/10 درصد نیروی کار بخش خدمات را زنان تشکیل می دادند . گـفـتـنـی ا ست که بر اساس سر شماری آبان ماه 1345 ؛ 72 در صد کارگران صنایع نساجی ایرا ن ،زن بوده اند که از این رقم 80 در صد در قالیبافی کار می کردند.
در سال 1355 تعداد شاغلین زن ایرانی حدود 15 در صد کل شاغلین بوده که 2/30 در صد در بخش کشاورزی ؛ 2/46 در صد در بخش صنعت و 6/23 در صد در بخش خدمات مشغول به کار بودند ؛ یعنی سهم اشتغال زنان در بخش کشاورزی 8/11 در صد ،در صنعت 26/21 در صد و در خد ما ت 9 /11 در صد بوده است . در ا ین سال ، نرخ بیکاری زنان به پایین ترین حد خود یعنی 4/2 در صد می رسد .
این آمار و ا رقام نمونه وار به خوبی سهم به سزای زنان ا ز نیرو کار و طبقه کارگر را نشا ن می دهد ؛ چرا که حتی ا گر به نادرستی پندا شته شود که تمام زنان شاغل در بخش کشاورزی و خدمات ،شامل شاغلین غیر کارگری بوده اند ؛ باز سهم 20 درصدی زنان در نیرو کار صنعتی خود به تنهایی نشان دهنده این سهم بسزا است . اما افسوس که سه سال بعد ، سهم ا شتغال زنا ن در نتیجه سیاست های ضد کارگری و ضد زنان رژیم ؛ کاهش 25 درصدی یافته ،حتی با روند افزایشی ا شتغا ل زنــان پس ا ز سالهای 75-1370 و حتی با کاهش 11 در صدی نرخ بیکاری زنا ن در سا ل 1375 (از 4/24 در به 3/13 در صد ) بازنرخ ا شتغال زنا ن همچنان پا یین می ماند . چنا ن که در این سا ل سهم ا شتغال زنا ن ا ز نیروی کار 4/12 در صد بود که ریز آ ن عبارت ا ست از : 9/12در صد در بخش کشاورزی ؛ 8/25 در صد در صنعت و 3/61 درصد در بخش خدمات .
هر چند سهم زنا ن از نیرو کار در دهه 1360 کاهش می یابد ،اما نرخ برابری به نسبت در بخش صنعت سهم بسزای خود را حفظ می کند ؛ چنانکه بر اساس آمار سال 1376 رقم کارگران ساده زن کمتر از 57/5 در صد کل کارگران برآورد نشده ا ست . یا برای نمونه بنا
به گزارش سال 1377 مرکز آمار ایران ؛تعداد شاغلین ایران در سال 1375 بیش از 5/14 میلیون نفر بوده که از این تعداد حدود 1/12 در صد زن بوده اند . و این در حالی است که ا شتغا ل مردان در این دوره رکود 2/3 درصدی داشته و اشتغا ل زنان به همین نسبت رشد داشته ا ست .
هر چند این ارقام تا حدود زیادی نشاندهنده سهم به سزای زنان ا ز نیرو ی کار در ایران است ؛ ا ما نسبت به توا ن نهفته و نیز سهم زنان از نیروی کار در کشور های دیگر ،رقم پایینی را نشان می دهند؛ چنا نکه در سال 1977 سهم زنان ا ز نیروی کار ایران 12 درصد بود که به اضافه زنا ن جویای کار این رقم به 7/13 درصد می رسید ؛ درحالیکه در همین زمان ،این رقم در تایلند به 42 درصد و در سنگاپور به 41 درصد می رسید .
بر ا سا س بر آ ورد های گزارش ا قتصادی 1379 ( سازمان مدیریت و برنامه ریزی ) سهم شاغلین زن در این سال 9/13 در و نرخ بیکاری آنان 4/16 درصد بوده که ریز ارقام آن عبا رت ا ست ا ز :4/14 درصد درکشاورزی ؛ 8/38 در صد در صنعت ؛ و 8/46 در صد در خدمات ؛که نرخ برابری جنسیتی زنان در برابر مردا ن عبارت بود از : 9 درصد از نیروی کار بخش کشاورزی ؛ 9/16 در صد در صنعت و 2/14 در صد از نیروی کار بخش خدمات .
ادامه دارد