سهم و جایگاه زنان در طبقه و جنبش کارگری ایران

pinion

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نیروی کار ؛ ا ین سنگ زیرین آ سیای تولید ،گرچه تمام روز های سال را می سازد ؛اما درگردش روز های سا ل ؛ تنها یکی دو روز را با نام خود می یابد . شناخته شده ترین ا ین روز ها ؛ روز جهانی کارگر است؛ و دیگر روزی که در چارچوب جنبش و تاریخ کارگری مفهوم واقعی اش (چون ریشه تاریخی ا ش ) نمایان می شود ، روز جهانی زن ا ست .
تکاپو کارگران (و نیروهای سیاسی اش) برای گرامی داشت این روز ها ؛ نه ا ز آ ن روست که می خواهند موجودیت خویش را فریاد کرده ، ا ثبا ت کنند، که مسلما ا ز آ ن بی نیازند . چرا که اگر " نخبه گان " تلاش دارند باا ین جمله کنایه آمیز که :" فکر می کنم ،پس هستم " ؛ بود ا جتماعی خود را اثبات کنند ؛ کارگران را دغدغه ا ین ا ثبا ت ها نیست ،چرا که رخ نمود اجتماعی نیرو کار به سادگی در این جمله چکیده شده که : کارگر ، کار می کند ، پس هست که نباشد ، ساختن و تولید نیست .
پس این تکاپو برای چیست؟
در وا قع ا ین گونه تکاپو ها ، کنش های مکا نیکی ست از سوی این ارگانیزم اجتماعی برای باز تولید د ینا میک بینشی خود و نیز پویشی ست برای رژفتر کردن پیوند های ارگانیکی درون خود . به گفتاری ساده تر ،ا ین تکاپو ها تلاشی ست برای باز تولید یگا نگی درونی و باز شناسی دوباره خود بعنوا ن یک طبقه ا جتماعی با تمام زیر و بم های ویژه اش . یکی ا ز پایه ای ترین تلا ش های بایسته در ا ین تکاپو بررسی مسایلی ست که جامعه کارگری را بعنوان یک ارگانیزم اجتماعی به چالش می کشد .
یکی ا ز ا ین مسا یل ؛ مسئله جنسیت و یگا نگی درونی طبقه کارگر است . ا ز این رو دراین نوشتار سعی شده هر چند گذرا ، جایگاه و نقش زنان در جامعه کارگری ایران با نگاهی تاریخی مورد بررسی قرار گیرد ؛ تا بتوا ن به شناختی دوباره ا ز جایگاه زنان در مســئـله وحد ت و یگا نگی درونی طبقه کارگر رسید .
برای دست یابی به جایگاه جنسیت در یگانگی درونی طبقه کارگر نخست باید به سه محور : هستار زنا ن در طبقه کارگر ، مشکلات زنا ن در جامعه کارگری و جایگاه زنان در جنبش و پویش ا جتماعی کارگران پرداخت .

زنان ؛ بخش جدایی ناپذیر نیروی کار
بر خلا ف پند ا شت فراگیری که انگاشته می شود : زنان ،تنها در چند دهه گذشته جذب نیروی اجتماعی کار شده اند ؛ چنین نبوده و زنان ا ز گذشته های دور بخش جدایی نا پذیر نیروی کاردرایرا ن بوده اند هر چند آمارهای دقیقی دراین مورد دردست نیست ؛اما نگاهی گذرا به سیر جوا مع روستایی در ایران (حتی ا ینک) به خوبی نشان می دهد که زنان ا ین جوا مع هر چند خانه دار خوانده می شوند ،ا ما جدا ا زچنین نامی یکی ا ز پایه های ا صلی
تولید و یکی ا ز ستون های بنیادین نیروی کاربوده و هستند که دوشادوش مردان ؛ در فرایند تولید شرکت دارند .
جالب تر آنکه کـنـش های ا قتصادی زنان در دوران فئودالی تنها محدود به عرصه کشاورزی نبوده است ؛ برای نمونه "هنری پاتیجر " که در زمان فتحعلی شاه قاجار (50-1212 هـ ق ) از ایران دیدن کرده ،در سفرنامه خود (در صفحات 7-258 ) از نقش زنان کرمان در تولید کالا های غیر کشاورزی یاد کرده ،می گوید :
" صنا یع شالبافی ،نمد مالی ، تفنگ سازی این منطقه درسراسرآ سیا شهرت دارد ویک سوم جمیت 30 هزار نفری کرمان ، از زن و مرد به این صنایع اشتغال دارند ."
همچنین بنا به نوشته "اوژن اوبن " در سالهای 7-1906 میلادی ؛ در کاشان ، سه هزار کارگاه مخمل بافی در پستوی خانه ها وجود دا شته است . باز برای نمونه ؛ بنا به گزارش " نیکیتین " درکارگاه قالی بافی شاهزاده ظل السطا ن در روستای " چاله سیاه " (بین اصفهان و اراک ) 40 زن پشت 8 دستگاه ،فرش می بافند .
" دالمانی " نیز در مورد زنان قالی باف کرمان و کارگاه های قالی بافی چنین می گوید: " کار گران مجبور ند در کارخانه های زیز زمینی کار کنند . زیرا هوای روی زمین خشک است و نخ ها را شکننده می کند ... غالبا کارگران به امراض خطر ناکی مبتلا میگردند."
همانطور که اشاره شد زنان یکی از پایه های ا صلی نیرو کار در جوامع پیش ا ز سرمایه داری بوده اند . از این رو در روند مهاجرت تاریخی طبقا ت در فرا یند د گردیسی اقتصاد سیاسی ا ز جامعه فئودالیته به سرمایه داری ؛ زنا ن نیز نه تنها در جا نـزدند بلکه در این جایگزینی تاریخی تن به گذار دادند . چنین ا ست که با بر آمدن اولین نشانه های جامعه صنعتی مدرن در ایرا ن در سالهای نخستین ا ین سده به روشنی با زنان کارگر روبرو هستیم . برای نمومه در سالهای 1300 در کارخانه ابریشم تابی امین ا لضر اب رشت ، تمام 150 نفر کارگر این کارخانه را زنان کارگر تشکیل می دادند .در شیلات شمال متعلق به لیانازوف نیز از 4 هزار کارگر ، 300 نفر زن بودند(یعنی 5/8 درصد کارگران) .
از سوی دیگر،باید توجه دا شت در کامل ا فسوس ، فرهنگ آمار از گذشته در ایران دچار کاستی بوده و ا ین مسئله در مورد زنان دو چندا ن ا ست . ا ز این رو ، هر چه به پس می رویم ،آمار کمتری در مورد فعالیت های ا قتصادی و نیروی کار بویژه در مورد زنان دست یافتنی است . اما همین نمونه های موردی نیز ، خود بخوبی نشا ن می دهد که زنان همیشه بخشی از نیروی کار بوده اند .
با توجه به برخی ویژگی های اجتماعی و فرهنگی و مسا یل اقتصادی کارگران زنان در سه حوزه بخش شده و می شوند که ا ین بخش ها عبارتند ا ز: صنایع بزرگ ؛ کارگاه های کوچک و خا نگی ، و کار " خوش نشین " ( فصلی و موقت ) . ا ز آ نجا یی که بسیاری از کارگران زن در بخش کارگاه های خا نگی یا کار تولیدی در خانه خود کار می کنند ؛ در نتیجه نبود آ مار ا ین بخش باعث می شود که رقم زنا ن کارگر بسیار پایین تر ا ز وا قعیت نمود یابد .ا ز سوی د یگر بر خلا ف پندار عمومی ؛ در آ ن سالها ، زنان در همه
بخش ها ، حتی بخش صنعت هم مشغول به کار بودند چنا نکه در صنعت نفت جنوب هم ا ز وجود زنان کارگر یاد شده است .
به هر حال با رشد صنعت در ایران ، ثبت آمارو ا رقام در ایرا ن نیز افزا یش یافته و بررسی وضعیت و سهم زنان از نیروی کار راحت تر امکا نپذیر می شود . برای نمونه بر اسا س " آمار کارگری در ایران " ا ز ا ول فرودین 1328 تا ا ول فرودین 1329 نزدیک به 129هزا ر نفر کارگر در صنعت قالی مشغول بکار بودند که 8 هزا ر ا ز آنها مرد و 69 هزا رنفر زن و 51 هزار نفر کودک (دختر وپسر وعموما دختر ) بودند که در ا ین آمــار ، قالیبافان خانگی در نظر گرفته نشده اند (کتاب " بررسی کار و زندگی کارگران نساجی در ایران ــ مهدی کیهان ــ صفحه 85 ) .
در دو دهه بعد؛ رشد ا شتغال زنان افزایش یا فته و در سا ل 1345 تعداد شاغلین زن ایرانیبه حدود 4/ 13 در صد کل شاغلین می رسد ؛ که ا ز ا ین تعداد 26 در صد در بخش کشاورزی ، 3/53 در صد در بخش صنعت و 9/19 در صد در بخش خدمات فعا ل بودند. به عبارت د یگر از 2/7 در صد از نیروی کار در کشاورزی و9/28 در صد نیروی کار صنعتی و 4/10 درصد نیروی کار بخش خدمات را زنان تشکیل می دادند . گـفـتـنـی ا ست که بر اساس سر شماری آبان ماه 1345 ؛ 72 در صد کارگران صنایع نساجی ایرا ن ،زن بوده اند که از این رقم 80 در صد در قالیبافی کار می کردند.
در سال 1355 تعداد شاغلین زن ایرانی حدود 15 در صد کل شاغلین بوده که 2/30 در صد در بخش کشاورزی ؛ 2/46 در صد در بخش صنعت و 6/23 در صد در بخش خدمات مشغول به کار بودند ؛ یعنی سهم اشتغال زنان در بخش کشاورزی 8/11 در صد ،در صنعت 26/21 در صد و در خد ما ت 9 /11 در صد بوده است . در ا ین سال ، نرخ بیکاری زنان به پایین ترین حد خود یعنی 4/2 در صد می رسد .
این آمار و ا رقام نمونه وار به خوبی سهم به سزای زنان ا ز نیرو کار و طبقه کارگر را نشا ن می دهد ؛ چرا که حتی ا گر به نادرستی پندا شته شود که تمام زنان شاغل در بخش کشاورزی و خدمات ،شامل شاغلین غیر کارگری بوده اند ؛ باز سهم 20 درصدی زنان در نیرو کار صنعتی خود به تنهایی نشان دهنده این سهم بسزا است . اما افسوس که سه سال بعد ، سهم ا شتغال زنا ن در نتیجه سیاست های ضد کارگری و ضد زنان رژیم ؛ کاهش 25 درصدی یافته ،حتی با روند افزایشی ا شتغا ل زنــان پس ا ز سالهای 75-1370 و حتی با کاهش 11 در صدی نرخ بیکاری زنا ن در سا ل 1375 (از 4/24 در به 3/13 در صد ) بازنرخ ا شتغال زنا ن همچنان پا یین می ماند . چنا ن که در این سا ل سهم ا شتغال زنا ن ا ز نیروی کار 4/12 در صد بود که ریز آ ن عبارت ا ست از : 9/12در صد در بخش کشاورزی ؛ 8/25 در صد در صنعت و 3/61 درصد در بخش خدمات .
هر چند سهم زنا ن از نیرو کار در دهه 1360 کاهش می یابد ،اما نرخ برابری به نسبت در بخش صنعت سهم بسزای خود را حفظ می کند ؛ چنانکه بر اساس آمار سال 1376 رقم کارگران ساده زن کمتر از 57/5 در صد کل کارگران برآورد نشده ا ست . یا برای نمونه بنا
به گزارش سال 1377 مرکز آمار ایران ؛تعداد شاغلین ایران در سال 1375 بیش از 5/14 میلیون نفر بوده که از این تعداد حدود 1/12 در صد زن بوده اند . و این در حالی است که ا شتغا ل مردان در این دوره رکود 2/3 درصدی داشته و اشتغا ل زنان به همین نسبت رشد داشته ا ست .
هر چند این ارقام تا حدود زیادی نشاندهنده سهم به سزای زنان ا ز نیرو ی کار در ایران است ؛ ا ما نسبت به توا ن نهفته و نیز سهم زنان از نیروی کار در کشور های دیگر ،رقم پایینی را نشان می دهند؛ چنا نکه در سال 1977 سهم زنان ا ز نیروی کار ایران 12 درصد بود که به اضافه زنا ن جویای کار این رقم به 7/13 درصد می رسید ؛ درحالیکه در همین زمان ،این رقم در تایلند به 42 درصد و در سنگاپور به 41 درصد می رسید .
بر ا سا س بر آ ورد های گزارش ا قتصادی 1379 ( سازمان مدیریت و برنامه ریزی ) سهم شاغلین زن در این سال 9/13 در و نرخ بیکاری آنان 4/16 درصد بوده که ریز ارقام آن عبا رت ا ست ا ز :4/14 درصد درکشاورزی ؛ 8/38 در صد در صنعت ؛ و 8/46 در صد در خدمات ؛که نرخ برابری جنسیتی زنان در برابر مردا ن عبارت بود از : 9 درصد از نیروی کار بخش کشاورزی ؛ 9/16 در صد در صنعت و 2/14 در صد از نیروی کار بخش خدمات .

ادامه دارد
 

pinion

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نرخ مشارکت و بیکاری بر حسب جنسیت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سال کـــل مـــر د زن
نرخ مشارکت نرخ بیکاری نرخ مشارکت نرخ بیکا ری نرخ مشارکت نرخ بیکاری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1345 1/46 3/9 4/77 3/9 5/12 3/9
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1355 6/42 2/10 8/70 1/9 9/12 4/16
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1365 39 2/14 4/68 9/12 2/8 4/25
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1375 5/35 1/9 8/60 5/8 1/9 3/12
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1378 37 5/13 9/61 5/13 7/11 6/ 13
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همانطور که اشاره شد ؛ همین این اعداد و آمار ها گویای آ ن ا ست که بر عکس پندا ر بسیاری ؛ طبقه کارگر ایرا ن نه تنها هیچگاه یک طبقه تک جنسی مردانه نبوده ؛ بلکه زنان پیوسته بخش جدایی ناپذیری از نیرو کار و طبقه کارگر ایران بوده و هستند . البته اندک بودن آمار و ارقام زنان در ا ین عرصه ناشی ا ز سه مورد است : نخست آ ن


نرخ اشتغال و بیکاری زنان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سال شاغلین زن بیکـاران زن نــرخ بیکاری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1345 1013 21 2 در صد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1355 1414 35 4/2 درصد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1365 977 333 4/25 درصد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1375 1765 272 3/13 در صد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1379 2196 432 4/16 در صد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
( ارقام شاغلین و بیکاران زن به هزار نفر )

که کمیت عددی محاسبه شده جامعه کارگری ایران نسبت به کلیت جامعه بویژه نیروی فعال جامعه عموما بر حسب پنداشت های سنتی از تعاریف کلاسیک اقتصاد و نیروی کــــار محاسبه شده و می شود که خود سبب کاهش ارقام میشود؛ در نتیجه به همان تناسب هم ارقام مربوط به زنان کارگر نیز کاهش می یابد . و اگر تعاریف واقعی دستمایه سنجش قرار می گرفت ( و بگیرد ) روشن خواهد شد ، طبقه کارگر ا یرا ن و به همان نسبت جمعیت کارگران زن چه رقم چشم گیری خواهد بود . برای نمونه بنا به پندا شت های سنتی از تعاریف کلاسیک ا قتصاد سیاسی و نیروی کار ؛ کاربران (رایانه ای ) جز کارگرا ن ارزیابی نمی شوند، در حالی که در جوامع صنعتی جدید ا ین بخش ا ز نیروی کار، کمیت قابل توجه ای را دارا هستند .
پیش از پایان این بخش بد نیست به یک نکته در این عرصه اشاره شود که فمینیستها بر آ ن تاکید بسیار می کنند . فمنیستها برای به اصطلاح محکوم کردن مرد سالاری حاکم بر جامعه ابراز می کنند که فرصتهای شغلی برابری بین زنان و مردان وجود ندا شته ، ا ز ا ین رو سهم زنان از نیروی و فعال جامعه بسیار کم است . گرچه این مسئله کاملا نادرست نیست ، اما با توجه به واقعیا ت عینی جامعه تاکید فراوان بر این مسئله کاملا نادرست بوده ؛ از این رو باید علت آ ن را در جای دیگر یعنی در پایگاه اجتماعی – طبقاتی و نیاز های تبلیغاتی آنها در بازی قدرت یافت و گرنه آمار ها ؛ ا ین را کاملا تایید نمی کند . چنانکه برای نمونه براساس آمارهای رسمی تعداد کارکنان دستگاه های دولتی ( به عنوان بزرگترین کارفرما )
حدود 2 میلیون و 230 هزار نفر بوده که از ا ین میا ن حدود 710 هزا ر نفر زن هستند (یک سوم کارکنان دولت ) ، یعنی در برابر هر دو نفر از کارکنان مرد ، یک زن در دستگاه های دولتی کـار می کـند . و ا ین مسئله زمانی اساس ادعاهـای تبلیغاتی فمینیستها را زیــر سئوا ل می برد که به یاد داشته باشیم در جوامعی چون ایرا ن ، اساسا بسیاری ا ز زنان گرایشی به کار بیرون از خانه نداشته و خود جذ ب بازار کار نمی شوند .پس چنین حملات تبلیغاتی فمینیستها راباید بر آمده از پایگاه طبقاتی شا ن دا نست . چرا که آنها ا حتیاج دارند که صرفا جامعه عددی زنان شاغل برابر مردان باشد تا بتوا نند در بازی قدرت ا ز پشتوانه خوبی بر خوردار باشند .
به سخنی دیگر ؛ مسئله این است که در لایه های میانی به بالای جامعه ؛ بنا به رقا بت های طبقاتی که وجود دارد اقشار میانی به بالا تلاش دارند که سهم بیشتری از قدرت و ثروت
اجتماعی را بد ست آورند ، و زنا ن بورژوازی جدا از این مسئله نیستند . وگرنه افزا یش آمار دانشجویان دختر تا بالای 50 درصد (با توجه به سیا ست های حما یتی دولت ) ؛ آیااین مسئله واقعا در کاهش مناسبا ت ا ستثمار گرانه طبقاتی اثری داشته ا ست؟ و آیا اساسا فمینیستها در جهت سازماندهی دانشجویان دختر علیه اســتـثـمـار و ستمگری سرمایه داران تلا شی کرده اند ؟ واقعیا ت عینی جز این را نشا ن می دهد . چرا که فمینیستها اساسا کاری با مناسبا ت ا ستثمار گرانه طبقاتی نداشته و خواهان نابودی طبقات نبوده و فقط خواهان سهم برابر زنا ن و مردان درمناسبا ت و روابط درونی اقشار و طبقات هستند . چنین است که برای نمونه فریبا داودی مهاجر، از موسسان حزب تازه تاسیس زنا ن ایرا ن میگوید: " شعار این حزب، قدرت برابر، ثروت برابر، اطلاعا ت برابر و منزلت برابر ا ست. " ومی افزاید: " سرمایه تشکلهای غیردولتی زنان؛ سازماندهی، تلاش متمرکز و خوا ست مشترک زنانی ا ست که به رفع تبعیض همه جانبه ا ز زنان اعتقاد دارند چرا که این تشکلها از منا بع درآمدزایی که مردان دارا هستند، بی بهره اند. اما تلاش و کوشش داوطلبانه زنا ن بهترین سرمایه و ثروتی ا ست که ا مروز ا کثر احزا ب از آ ن بهره مند نیستند " ( پیک ایرا ن ـ 17/10/82). زمانی که به خبر کوتاه منتشره در سایت زنان (روز 27/10/82 ) توجه کنیم اساس فعا لیتهای سیاسی – اجتماعی بسیاری ا ز سازمان های زنان روشن می شود . بر اساس این خبر ، تعداد زنان بورس باز حرفه ای در بورس ایران افزا یش چشمگیری دا شته است . ا لبته در این را بطه رقمی بیان نشده ؛ اما با توجه به این که 5/2 میلیون نفر تنها در بازار بورس تهران سهام دارند ؛ که حتی اگر از این تعداد فقط 5 در صد از زنان باشند ، با تعداد 125 هزا ر زن سهامدار و بورس باز روبرو هستیم . و ا ین یعنی شرکت مستقیم در رقابت برای د ستیا بی به سهم بیشتری ا ز ثروت ( برپایه منا سبا ت ا ستثمارگرانه مالی سرمایه داری ) که مسلما این تلاشها نمی تواند فـقـط بسنده به عرصه مالی – اقتصادی بوده و حتما در فعالیت های ا جتماعی – سیاسی نیز بروزمی کند ؛ که سازمانهای فمینیستی زنا ن نمایندگان سیاسی و ا جتماعی چنین رقابت هایی هستند .
به هر حال زنان کارگر چه کم ،چه زیاد با مشکلات و چا لش های فراوا نی روبرو هستند که یا
ویژه زنان کارگر بوده یا به شکل ویژه ای آنان را به چا لش می اندازد .

زنان و چالش های درونی جامعه کارگری
مشکلا تی که زنا ن کارگر با آنها روبرو یند با همه چهره های گوناگون شا ن در نگاه کلان ، به دو گونه: چالش های ناشی از ساختار ا جتماعی ، و ناشی ا ز سا ختار فرا یند تولید ؛ بخش می شوند .
مشکلات ناشی از ساختار اجتماعی در واقع چالش هایی هستند که بن مایه آنها وجود دینامیزم نادرست متأثر از پدر سالاری و مکانیزم مردانه انگاری و پندا شت های نادرست علیه زنا ن بوده که نه تنها خارج از عرصه های کاری که حتی در محیط های کاری نیز بروز می یابند . وا ز آ نجایی که چنین چالش هایی در واقع چالشهای فراگیر اجتماعی بوده و ناشی از مکا نیزم و فرایند تولید نیست و از سوی د یگر ا ین نوشتار هستا ر زنا ن در طبقه کارگر بررسی می کند، تنها مواردی از این دسته چا لش ها مورد بررسی قرار می گیرند که در فرایند ا جتماعی تولید و منا سبا ت بین طبقا ت دگر دیسی یافته به اجزای فرا یند اجتماعی ـ فرهنگی تولید تبد یل شده و به صورت مسایل درونی طبقه کارگر در آمده باشند .
اگر جامعه را بعنوان یک ارگانیزم زنده دارای دینامیزم درونی بدانیم که اجزای آ ن بر اساس مکا نیزم ویژه اجتماعی در کنش و واکنش رو در رو بوده و بر ا ین پایه د ینا میزم شان شکل یا تاثیر می گیرد ؛ آ نگاه در می یا بیم که : نیروی کار نیز خود به عنوان یک ا رگانیزم زنده اجتماعی با دو گونه چالشهای درونی وبیرونی یا بعبارت دیگر چا لش های دینامیکی و مکا نیکی روبروست . اما از آ نجایی که طبقات اجتماعی اجزای کاملا مجزای مکانیکی با مرز های نفوذ نا پذیر نبوده ؛ بلکه تحت تا ثیر در هم تنیدگی دینا میکی جامعه در واقع اجزایی هستند که در بسیاری از موارد و عرصه ها ،آمیختگی پیدا می کنند ؛ از این رو می توان دریا فت ،چرا بسیاری از مسایلی که در پایه و اسا س ربطی به فرا یند تولید ندا شته و گوهرین طبقه کارگر نیست ، مسا یل درونی این طبقه شده است.
بر ا ین پایه ؛ چا لش های طبقه کارگر به دو دسته درونی و بیرونی یا د ینا میکی و مکا نیکی بخش می شوند . البته نبایست دچار جمود مرزبندی شد ؛ برای نمونه مسئله دستمزد ها در واقع یک چا لش بیرونی طبقه کارگر ست چرا که به مناسبا ت کارگر و کارفرما به عنوا ن دو جز اجتماعی رو در رو باز می گردد ،امـا بخاطر آ نکه یکی ا ز مسـا یـل عـمـومـی و همیشگی کارگران بوده واز سوی دیگر،به یکی ا ز اجزای مناسبا ت و روا بط فرا یند تولید بدل شده ، معمولا در بررسی های اقتصادی ـ ا جتماعی از مسا یل خا ص کارگران یعنی ا ز مسایل درونی طبقه کارگر ارزیابی می شود. ا ما بدرستی باید چنین چالش هایی رامکانیکی ارزیابی کرد ؛ چرا که نه ناشی ا ز دینامیزم درونی طبقه کارگر بوده ، نه بر د ینامیزم آن اثری دارد ؛ بلکه مکا نیزم بیرونی یا رفتار و واکنش آ ن را در روابطش با طبقه مقا بل می سازد .
از سویی دیگر ، چا لش های درونی ای هم برای طبقه کارگر وجود دارد که گر چه بر آمده از کلیت جامعه بوده ؛ اما به درون آ ن نفوذ و رسوب کرده و مکانیزم آ ن را تحت تا ثیر قرار می دهد . چالش های دینامیکی که زنان کارگر را با مشکلات روبرو می سازد ،خود به لحاظ جنسیتی به دو دسته بخش می شوند : چالشهایی که بر آمده از کـنش های منش ای کارگران
زن بوده و چا لشهایی که بر آمده از کـنـش های منش ای مردان کارگر است . چالش های برآمده از کنش های منشی مردان کارگر در بیانی فهرست وار عبارتند ا ز :
ــ تبعیض گرایی مردانه وبا یکوت ا جتماعی زنا ن کارگر ؛ که منجر به رقیب مالی دیدن زنان از سوی کارگران مرد و عدم اجازه رشد به زنان کارگر از سوی کارگران مرد می شود .
ــ پندا شت درجه دویی نسبت به زنان ،که منجر به عم اجازه به آنها برای شرکت در تصمیم گیری های ا جتماعی کار می شود .
ــ " خود گم گشتگی هویت ا نسانی " مردانه و تعمیم آ ن به زنان کارگر ،که منجر به نگاهی جنسی ـ کالایی نسبت به آنها خواهد بود .
ــ بیگانه بینی ناشی ا ز واپسکرایی فرهنگی ـ اجتماعی ، که این نگاه فرهنگی سنتی منجر به تلاشی هر چند شاید ناپیدا وحتی شاید ناخودآگاه می شود که هدفی جز به خانه فزستادن زنان ندارد .
ا ما در آن سو ،چا لش های برآمده از کنش های منشی زنان کارگر نیز عبارتند از :
ــ احسا س عدم تعلق خاطر و گریز پایی طبقه ای ،که منجر به حسرت خوری برخانه نشینی
در میان زنان کارگر می شود .
ــ خود با یکوتی زنانه و سیا ست گوشه گیری و د نبا له روی درون طبقه ای .
ــ کیاستی بر آمده از خود گم گشتگی هویت انسانی زنانه که به شکل بهره گیری از جذابیت های جنسی زنانه برای پیش برد مسایل مورد نظر بروز می کند .
ــ فراکسیون گرایی جنسیتی ، که منجر به پا فشاری بر خطوط فاصله منافع ومسایل جنسیتی ؛ در نتیجه گسیخت یگا نگی کنش ها ی ا جتماعی جامعه کارگری می شود .
ــ جدایی طلبی فدرالی ـ جنسیتی ،که در وا قع چیزی جز سیاهی لشکر گری فرا طبقه ای نیست . هر چند سرچشمه این مسئله را بیشتر باید در کنش های تبلیغی و جذبی ا قشار غیر کارگری یافت ؛ اما به هر حا ل نمود درون طبقه ای آن در جامعه کارگری آن ست که این بخش از زنان کارگربا این پنداشت که مسایل ،مشکلات ومنا فع جنسیتی زنا ن وحد ت و یگانگی فرا طبقاتی دارد؛ در وا قع به سیاهی لشکر منا فع وکنش های ا قشار غیر کارگری تبد یل شده ؛ در گسترش و ژرف تر شدن جدایی های جنسیتی در نتیجه ا یجاد شکا ف در صفوف کارگری نقش بسزایی ایفا می کنند .
البته شاید ضرورت چندانی به اشاره نباشد که این چا لش ها ؛ در واقع مواردی ست که هر چند درون طبقه کارگر ایران مشکل آ فرینی کرده اما به این معنا نیست که کلیت جامعه کارگری د چار آ ن ا ست ؛ به عکس تلاش های اجتماعی کارگرا ن و پویش های متحدانه کارگران برای احقاق حقوق شان ؛ بخوبی نشا ن می دهد که چا لش های اسا سی برای
طبقه کارگر ، فراسوی مرزهای جنسیتی ، در وا قع چا لش هایی ست که ناشی از منا سبا ت کالایی تولید و نظام سرمایه داری ست .
اما مشکلات ناشی ا ز فرا یند تولید و منا سبا ت کار در وا قع مثلثی ست با سه را س : بیماری پویشی ؛ بیماری منش ای و بیماری کنشی . یا به زبا ن گویا تر : بیماری ساختاری اقتصاد کالا
وسود سرمایه داری ، ساختار بیمار اقتصاد کشور{های وابسته} و کـنـش های سودجویانه عناصر سرمایه دا ر .
از آنجایی که اساس ا قتصاد کالایی بر" سود " ا ست که نه تنها در فرا یند فروش ، بلکه در فرا یند تولید نیز باید
بر آورده شود ؛ پس گوهرین چنین ا قتصادی ست که بین منافع سرمایه سالاران و نیرو کار رابطه معکوس بر قرار باشد . برای نمونه بخش پنهان سود کالای تولید شده ، در واقع نهفته در کاهش هزینه تولید بوده و چون هزینه های فنی تولید و مواد ا ولیه و ابزا ر و سوخت ؛ پدیده های اجتماعی ست که عموما دوراز اختیار سرمایه داران بوده پس تنها عرصه کاملا قابل کنترل وکاهش برای آنها همان هزینه های انسانی تولید یعنی دستمزدها وحقوق نیروی کار است . پس سرمایه بنا به گوهرخودپیوسته بسوی کاهش هزینه های انسانی پیش خواهد رفت ؛ حتی اگر در ظاهر هزینه های انسانی تولید ، یعنی دستمزد ها ثا بت بماند ؛اما در واقع در روند ا فزایش بها ی کالا و کاهش ارزش واقعی کالا ، مسئله کاهش بهای کار بروز و تداوم می یابد . به زبان دیگر ؛ این پویش خود سرمایه است که در روند باز تولید خود حقوق نیروی کار را به چا لش می کشد . مسئله " به کمترین " رسا ند ن هزینه ها خود مشکلاتی را برای زنان کارگر می سازد که در جای خود پرداخته می شود .
اما مسئله زمانی بغرنج می شود که بیماری های ناشی ا ز بیماری وابستگی ااقتصاد کشور نیز به بیماری گوهرین و ساختاری سرمایه داری افزوده می شود . و اگر کنش های سود جویانه عناصر سرمایه سالار نیز به اینها افزوده شود ( چنان که در عینیت جامعه نیز وجود دارد ) چالش هایی بوجود می آید که جامعه کارگری را با مشکلا ت گوناگونی روبرو می کند . مشکلاتی که برای زنان جامعه کارگری اشکال و ابعاد ویژه ای می گیرد .

ادامه دارد
 

pinion

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اما مسئله زمانی بغرنج می شود که بیماری های ناشی ا ز بیماری وابستگی ااقتصاد کشور نیز به بیماری گوهرین و ساختاری سرمایه داری افزوده می شود . و اگر کنش های سود جویانه عناصر سرمایه سالار نیز به اینها افزوده شود ( چنان که در عینیت جامعه نیز وجود دارد ) چالش هایی بوجود می آید که جامعه کارگری را با مشکلا ت گوناگونی روبرو می کند . مشکلاتی که برای زنان جامعه کارگری اشکال و ابعاد ویژه ای می گیرد .
مشکلا تی که زنا ن در جامعه کارگری ایران با آ ن روبرو هستند به چهار دسته بخش می شود : نخست آن د سته ا ز مشکلات که چا لش های عمومی زنان کارگر بوده ؛ و دسته دوم مشکلات زنان کارگر کارخانه ها ؛ و سومین دسته مشکلات زنان کارگر کارگاهی ؛ و واپسین دسته مشکلات زنا ن کارگر خانگی و" خوش نشینا ن کار " ا ست .
مشکلاتی که ناشی ا ز روند مکا نیکی ساختار تولید سرمایه داری بگونه ای فرا گیر ز نان کارگر را به چالش می کشد فهرست وا ر عبارتند از :
ــ پا یین بودن عمومی دستمزد ها
ــ دستمزد های پایین تر ونا برابر بر پایه تفاوت های جنسیتی
ــ نبود و کمبود امکان رشد درون پیشه ای
ــ نبود فرصت های برابر استخدامی
ــ بیماری های ناشی از کار و کمبود امکانات بهداشتی با توجه به ویژگی های جنسیتی
ــ عدم امکان ا یجاد تشکل های ویژه خود
ــ نبود امنیت پیشه ای
ــ فشار های نا شی ا ز مسئولیت های گوناگون اجتماعی به ویژه مسئولیتهای خا نگی
ــ عدم امکان عمومی برای بستن پیمان های دسته جمعی
ــ وجود عمومی خطرا ت بالقوه و تعرضا ت اخلاقی و سو استفاده جنسی از سوی کارفرما ها و مدیران وسرپرستان .
اما مشکلات ویژه زنا ن کارگر کارخانه ای (علاوه بر مشکلات یاد شده ) فهرست وا ر عبارتند از :
ــ عمومیت دا شتن عدم دریا فت به موقع دستمزد ها
ــ کاهش پادا ش افزا یش تولید به بهانه های گوناگون از جمله به بهانه ارزشیابی(حد
نصاب تولید روزانه ) با استفاده از افزایش حد نصاب تولید و کار روزانه
ــ در آماج تعد یل نیرو بودن زنان بعنوان نخستین بخش .
و مشکلات ویژه زنان کار گاهی نیز عبارت از موارد زیر ا ست :
ــ پا یین تر بودن عمومی دستمزد ها نسبت به حدا قل های تعیین شده رسمی
ـ نبود کامل امکانات و حقوق بهداشتی – ا یمنی
ــ محرومیت ا ز مزایایی چون حق بهره وری ، پا دا ش افزا یش تولید ،پادا ش سالانه ،
سهمیه سالانه و حق خواربار و مسکن و ...
اما مشکلات دسته آخر زنان کارگر که دو بخش زنان کارگر خانگی و خوش نشیا ن کار (کار فصلی ،کار ساعتی غیر مداوم ،کار موقت وکار های سیاه و...) را در بر می گیرد ؛ گرچه گوناگون و بسیار است ؛ ولی پایه ای ترین مشکل و چا لش برای این بخش از زنان کارگر آن است که اساسا نادیده گرفته شده و انگار وجود خارجی ندارند.
چنانکه قانون کار در مبحث 4 که شرا یط کار زنا ن را بیان می کند ، هیچ اشاره ای به کارگران زن کار خانگی ، فصلی ،نیمه وقت ، موقت و دیگر ا شکا ل کــار خوش نشین
ندارد .
پرداختن و بررسی یک به یک همه این چا لش ها (با تمام بایستگی های شان) شکیبایی خواندن و گستره فراوا ن برگها را می خواهد که بیش از مرزهای روشن این نوشتار در یک نشریه ا ست ؛ پس تنها به بررسی گذرای برخی از این چا لش ها می پردازیم .
بعنوان نخستین مشکل فراگیرزنان کارگر می توان به مسئله د ستمزد ها و نابــرا بـری جنسیتی آنها پرداخت . مسئله نابرابری جنسیتی دستمزدها و حقوق کارگر، گذشته ای دیرینه همپای نظام " سود و کالا " به ویژه چهره ا ینزمانی اش یعنی سرمایه دا ری دارد .
برای نمونه " هینریش بروگش " که در دوره ناصر الدین شاه قاجار از ایران دید ن کرده بود در سفرنامه خود از روستای " نو آ ورا ن " در نزدیکی همدان چنین گزارش می دهد : " قالی و قالیچه را در این ده وزن می کنند و می فروشند ... یک قالیچه بزرگ در حدود 15 قرا ن
خرید و فروش می شود . دلالها و خریدا رانی که از همدان یا تهران برای خرید فرش به ا ینجا می آ یند ،قیمت را 5 قران بالا می برند و فرش 15 قرانی را 2 تومان می خرند . ا لبته ا ین قیمت با در نظر گرفتن وقتی که صرف بافتن قالی می شود ، فوق العاده ناچیز ا ست ."
این مسئله ا ینک نیز همچنان ادامه دارد ؛ چنانکه برای نمونه گلیم بافان کردستان که عموما زن هستند بابت یک متر بافته خود 15 هزار توما ن می گیرند و این در حالی است با فت یک مترگلیم در حدود 3 تا 4 هفته وقت می برد . (فصل زنان – شماره 2 – پاییز 1381 )
در وا قع سرمایه داری ا یرا ن مانند همه کشور ها به نیرو کار بیشتر نیاز دا شت ؛ ا ز ا ین رو بودکه هر چه بیشتر زنان و کودکان را به کار گرفت . اما بنا به گوهـرستم گرانه خویش می بایست که در کل، بین هـز ینه انسانی وحجم نیروی کار رابطه عکس بر قرار کند و از این رو بود که با استفاده از انگاره های به ظاهر مرد سالارانه وپدر سالارانه ترفند نابرابری دستمزد بین کارگران زن و مرد و کودک را بکار گرفته ، در روند رشد خود این را هر چه بیشتر رعا یت کرده ا ست . چنانکه " تعداد کارگران کارخانه ها و فابریکها ، راه آهن ، شیلا ت و همچنین کارگران شرکت نفت ا نگلیس وا یرا ن فقط در مدت ده سا ل دهه سوم قرن بیستم از چهل هزا ر به صد هزار نفر رسید. تعداد کارگران سراسر ایرا ن ...... در اوایل سالهای دهه چهارم پانصد الی هفتصد هزا ر بود ....... ساعات کار در حدود ده الی چهارده ساعت بود . درتا سیسا ت و کارخانه های نساجی و ریسند گی و با فند گی و سایر رشته های صنعتی بطور وسیعی ا ز نیروی کارزنان و کودکان استفاده می کردند .کارگرا ن ، مزد ناچیزی در حدود چند ریال در روز دریافت می کردند . زنا ن 2 برابر و کودکان 4 برابرکمتر از مردان حقوق می گرفتند ( تاریخ نوین ایران ــ م.س. ایوانف ــ ترجمه هوشنگ تیزابی ؛حسن قائم پناه ــ 1356 ــ ص 80 ) .
برای نمونه ، مزد مردان کارگر کارخانه شالی چی قزوین در سا ل 1331روزانه 25 تا 36 ریال بود ؛ در حالی که زنان کارگر تنها 8 تا 10 ریال دستمزد می گرفتند . یا در کارخانه ای در سمنان ، در همین سالها دستمزد مردان 41 ریا ل و دستمزد زنان 36 ریا ل بوده که سپس دستمزد مردان به 31 ریال و دستمزد زنا ن به 26 ریا ل کاهش می یابد (آهنگ زند گی ـ شماره 3 ـ 4/9/1331) .
همچنین به گزا رش شما ره 76 (15/4/1332 ) نشریه " جهان زنان " : زنان قالیباف به همراه شوهران خود روزانه بیش از 25ریا ل مزد دریافت نمی کردند " . بطور کلی در آن سالها در کارخانه ها ی نساجی (که عمده زنان کارگر در این صنعت مشغول به کار بودند) دستمزد زنان یک سوم تا یک دوم ( حتی گاه تاسه چهارم ) کمتر ا ز دستمزد مردا ن بود . چنانکه برای نمونه ،در سالهای 1357 در کارخانه البرز یک زن کارگر 30 تومان و یک کارگر مرد 37 تومان حقوق می گرفت (کارگر ــ شماره 2ــ نیمه دوم اسفند 1357 ) ؛ و باز برای نمونه " شیرین الف " کارگر یکی از کارخانه های مونتاژ بردهای الکتریکی در مورد دستمزد خود می گوید که میزان آ ن برابر حدا قل د ستمزدی است که وزارت کار تعیین کرده است (شماره 2 فصل زنان ـ ص 154) . وی همچنین می گوید : خانم ها 360 تومان اضافه
کاری دریافت می کنند ، در حالی این رقم برای مردان 400 تومان است ( واین در حالی ست که بر اساس ارقام تعیین شده وزا رت کار این رقم باید دستکم 420 تومان باشد).
جالب تر این که تبصره 4 ا ز ماده 24 قانون کار مصوب اردیبهشت 1325 می گوید : " مزد کارگر مرد و زن در شرایط متساوی کار ، یکسان خواهد بود ." و ماده 38 قانون کار فعلی نیز مزد مساوی برای کار مساوی را بیان می کند . اما واقعیت جز این است ؛ چنانکه برای نمونه عیسی محمد کمالی دبیر اجرایی خانه کارگر استان بوشهر رسما اعلام می کند: در
بسیاری ا ز شرکت های این استا ن به زنان کارگر دستمزد هایی پایین تر ا ز مصوبا ت قانونی پردا خت می شود . ( کار و کارگر 7/9/77 )


ادامه دارد
 

pinion

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مسئله نابرابری دستمزد زنان کارگر با مردان کارگر دروا قع ستمی ست به کل طبقه کارگرو نه فقط به زنان کارگر . و این نکته ای ست که فمینیستها نه می توا نند و نه ا سا سا میخواهند ، بفهمند. زیرا در صورت درک این مسئله که زنان کارگر عموما درخانواده های کارگری زندگی می کنند ؛ در نتیجه کمتر بودن دستمزد زن یا زنان خانواده به کـل در آمد خانواده ضربه وارد می کند . از این روست که هیچ کارگرمردی واقعا خواهان آن نیست که زنان کارگر کمتر از مردان دستمزد بگیرند. نمونه زیر ، مورد خوبی برای روشن تر شدن موضوع ست :
" بر اساس بر آورد مجله بازرگانی و اقتصاد ( شماره 2 ــ شهریور 1331) برای تامین ضروری تر ین نیاز های زندگی یک کارگردر سا ل 1331 باید روزانه 75 ریا ل مزد (ماهیانه 2 هزار ریال ) در یافت کند . و این در حالی ست که حد اکثر حقوق روزانه کارگر مرد 30 ریال و زن کار گر 20 ریال و کودک کارگر15 ریال بوده ، یعنی یک
خانواده کارگر در مجموع 65 ریال دستمزد می گرفت که 10 ریال کمتر ا ز حد بالا ست " ( کتاب " شرایط کار و زندگی کارگران نساجی ــ مهدی کیهان ــ ص 137 ) ؛ که این نشان می دهد که سرمایه داران مزد کارگران را در واقع بین اعضای خانواده او خُرد کرده تا با همان مقدار دستمزد (هزینه انسانی کار ) نیرو کار بیشتری بدست آورند . ا ین جا ست که در می یا بیم تبعیض های به ظاهر مرد سالارانه برای سرمایه دارا ن بهانه هایی بیش نیست برای استثمار بیشتر.
در حال حاضر تازه ترین گزارش توسعه انسانی سازمان ملل از ایرا ن نشا ن می دهد كه 50 درصد از ثروت كشور در ا ختیار 20 درصد از افراد جامعه قرار دارد و این خود بخوبی نشان دهنده روند رو به رشد افزا یش شكاف طبقاتی ا قشار فرادست و فرودست جامعه است . دكتر ایرج ند یمی عضو كمیسیون ا قتصادی با اشاره به میزا ن درآمد ا قشار مختلف جامعه می گوید: كمترین درآمد با میانگین روزی ده هزار ریا ل متعلق به گروه كارگران و پس از آن كارمندان با روزی نزدیك به سی هزار ریال قرار دارند. وی اشاره می کند که در مقابل صـنـف وارد كنندگان ، تجار با درآمد میلیونی در روز جزو پردرآمدترین اقشار هستند و همچنین افرادی هستند با ثروتی كه در اختیار دارند به اندازه بانك مركزی قدرت چانه زنی مالی دارند كه این افراد در قبل حدود دویست نفر و در حال حاضر5 هزا رنفر حدس زده می شوند ( پیک ایرا ن-31-6-82).در چنین وضعیتی ست که به گزارش خبرنگار ایلنا؛ حسن صادقی مزدور(رییس
كانون عالی شوراهای اسلامی) با بی شرمی و البته با اشک تمساح ریختن می گوید: در حال حاضر 65 درصد نیروی كار كشور زیر خط فقر نسبی و بیش از 25 درصد دیگر زیر خط فقر مطلق قراردارند كه در هیچ كشوری با ا ین مورد روبرو نمی شویم (17-7-82) .
چنین است که در شرا یط کنونی نیز حقوق کارگران بین 70 تا 90 هزا ر تو مان ا ست در حالی که بر اساس بر آورد ها ، خط فقر حدود 250 هزار تومان و خط بقا حدود 150 هزار تومان ا ست . در ا ین حال ت در یک خانواده کارگری حتی اگر زن و شوهر هر دو کار کنند، باز زیر خط فقر خواهند بود و چه بسا مجبور باشند که به کار کودکان شان نیز تن دهند . برای
نمونه فاطمه زن کارگری ست که در پاساژی وا قع در جنوب تهرا ن در خانی آباد نو کار می کند و برای هر عدد تی شرت و تاپ زنانه که تولید می کند 32 تومان میگیرد ، ا و روزانه صد عدد تولید می کند .(فصل زنان ـ شماره 2 ـ پاییز 1381 )؛ یعنی حدود 90 هزار تومان در ماه (با توجه به روز های تعطیل ماه ) . اگر همسر چنین مورد نمونه ای به عنوان یک کارگر ، حتی بفرض 5/1 برابر بیشتر از او بگیرد باز در آمد هر دو آنها روی هم حدود 230 هزار تومان خواهد شد که هنوز زیر خط فقر است . از این روست که خانواده های کارگری برخلاف ادعا های فمینیستها ؛ عمیقا وحدت درونی خویش را درک می کنند. باور ندارید ؛ به دو نمونه زیر توجه کنید:
روزنامه " سیاست روز " 18 آذر 1380 خبر از زنی داد که کلیه اش را فروخت تا " دیه " شوهرش را بپردازد (البته این اولین و آخرین نمونه از این دست نبوده است) .
در مقابل مجله " زنان " شماره 77 (تیر ماه 1380 ) خبر زیر را چا پ کرده است : مردی که همسردر حا ل زایمانش را به بیمارستان برده ، اما چون باید 200 هزار تومان پرداخت می کرد تا همسرش را بستری وسزارین می کردند و چون پول ندا شت همسرش را به خانه باز گردانده و از روی استیصال در مقا بل ناله های همسرش به خیابان می رود و در مقابل طلا فروشی ( در محله نازی آباد) نا گهان پاره آجری برداشته و شیشه جواهر فروشی را می شکند تا دزدی کند که دستگیر می شود.هرچند قاضی با استدلال" جنون آنی ازا ستیصال به خاطر نیازا ظطراری به پول هزینه زایمان همسرش " وی را تبرئه می کند ؛ اما چه فایده که همسرش در نبود او از شدت درد ،جنین نه ماهه خود را در خانه سقط کرده بود. و این مورد هم از موارد معدود در خانواده های زحمتکش و کارگری نیست . ا ز این روست که طبقه کارگر هر گاه به جنبش در آمده جز اولین خوا سته هایش برابری دستمزد های زنان ومردان کارگر را خواستار شده ا ست .


ادامه دارد...
 

Similar threads

بالا