مقدمه
سن مسوولیت کیفری اطفال را باید یکی از چالش برانگیزترین مباحث حقوقی مربوط به حقوق
کودک در ایران دانست، این امر بدان دلیل است که از یک سو با توجه به حاکمیت مقررات و
قواعد شرعی بر قوانین موضوعه و تبعیت قانونگزار ایرانی از نظریه مشهور فقهای شیعه در
تدوین و تصویب قوانین موضوعه، تعیین سن خاصی بعنوان سن بلوغ شرعی، مبنای شناسایی
مسوولیت کیفری برای اطفال بزهکار گردیده است و از سوی دیگر بواسطه الحاق ایران به
کنوانسیونها و میثاقهای مختلف بین المللی و لزوم عدم تعارض قوانین داخلی با مقررات
مندرج در این کنوانسیونها و میثاق ها و تعریف خاصی که از کودک در این مراجع بعمل آمده
است و مآلاً تعارض قوانین و مقررات داخلی با مقررات این میثاقها و کنوانسیونها،
انتقاداتی بر نظام کیفری ایران در این زمینه وارد گردیده و انگشت اتهام نقض حقوق بشر را
نیز در این خصوص متوجه ایران نموده است.
این در حالی است که حقوق جمهوری آذربایجان و مقررات و قوانین داخلی این کشور مطابقت
زیادی با استانداردهای جهانی و بین المللی داشته و تعارض چندانی با قوانین و مقررات بین
المللی ندارد.
بدین واسطه ضروری است که در مقام بررسی سن مسوولیت کیفری و مبانی آن در حقوق داخلی،
ایران و جمهوری آذربایجان نسبت به بررسی تطبیقی این موضوع با اسناد بین المللی و ضرورت
رعایت یا عدم رعایت آن در حقوق داخلی این دو کشور مطالعاتی صورت گیرد.
این مقاله کوشش می کند تا به بررسی تطبیقی سن مسوولیت کیفری اطفال در حقوق داخلی ایران
و جمهوری آذربایجان و اسناد بین المللی پرداخته و با بررسی مبانی هر یک از آنها نسبت به
اخذ نتیجه و ارائه پیشنهاداتی در این زمینه اقدام نماید.
کودک کیست؟
شاید در بادی امر ارائه تعریفی از کودک، ساده و غیر غامض به نظر آید لیکن در قالب مباحث
حقوقی و با در نظر گرفتن قواعد شرعی و قوانین داخلی و بین المللی ارائه تعریفی از کودک
مشکل خواهد بود.
در حقوق داخلی ایران و مستنبط از قوانین و مقررات موجود، طفولیت نقطه مقابل بلوغ است و
طفل در مقابل بالغ قرار می گیرد. به عبارتی دیگر در حقوق ایران افراد انسانی به لحاظ
سنّی به دو دسته کلی طفل و بالغ تقسیم می گردند و یا صغیراند یا کبیر. تبصره ۱ ماده ۴۹
قانون مجازات اسلامی و تبصره ۱ ماده ۲۱۹ قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در
امور کیفری منظور از طفل را کسی دانسته که به حد بلوغ شرعی نرسیده باشد.
ملاحظه می گردد که در هر دو تبصره مواد مذکور طفل به معنی صغیر و در مقابل بالغ قرار
گرفته است.
تبصره ۱ ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی مقرر می دارد: «سن بلوغ در پسر ۱۵ سال تمام قمری و در
دختر ۹ سال تمام قمری است.» که در محاسبه آن به سال شمسی سن بلوغ پسر ۱۴ سال و ۷ ماه و
در خصوص دختر ۸ سال و ۹ ماه خواهد بود که ملاحظه می گردد نه در قانون مجازات و نه در
قانون مدنی، طفل تعریف واحدی ندارد و تعریف طفل بر حسب جنسیت او تفاوت پیدا می کند.
اما نکته قابل توجه آن است که آیا هر فرد بالغی بزرگسال نیز هست یا خیر؟ و به عبارتی
دیگر آیا بلوغ مساوی با بزرگسالی است؟ همچنین آیا میان طفل و کودک به لحاظ منطقی رابطه
تساوی برقرار است یا عموم و خصوص مطلق؟
اگر بلوغ مساوی با بزرگسالی باشد در این صورت رسیدن به سن بلوغ مساوی است با ورود به
بزرگسالی و همچنین اگر بین طفل و کودک رابطه تساوی برقرار باشد؛ در این صورت کودک هر
فرد انسانی ذکور زیر ۱۵ سال تمام قمری و هر فرد اناث زیر ۹ سال تمام قمری است که پس از
رسیدن به این سن دیگر کودک محسوب نشده و بزرگسال خواهد بود.
لیکن چنانچه بلوغ مساوی با بزرگسالی نباشد و بین کودک و طفل رابطه عموم و خصوص مطلق
برقرار باشد در این صورت باید گفت هر طفلی کودک است لیکن برخی کودکان طفل هستند و برخی
کودکان طفل نیستند. که در این صورت با توجه به تعریفی که در قوانین داخلی ایران از طفل
ارائه شده، باید گفت طفل هر فرد انسانی است که به سن بلوغ شرعی نرسیده باشد لیکن این
امر به معنی خاتمه دوران کودکی و ورود به بزرگسالی نیست.
نگاهی دقیقتر به دو مقوله مذکور موید آن خواهد بود که در حقوق ایران، طفل و کودک را
نمیتوان یکسان فرض کرد و تعریف واحدی از آن ارائه داد؛ چرا که طفل فردی است که به حد
بلوغ شرعی نرسیده ولی کودک فردی است که به رشد عقلی و دماغی دست نیافته است به عبارتی
دیگر کودکی ضرورتاً به معنی عدم وصول به سن بلوغ نیست بلکه کودکی به معنی عدم وصول به
سن رشد و تکمیل قوای عقلی است از این رو همچنانکه طفولیت نقطه مقابل بلوغ است کودکی نیز
نقطه مقابل بزرگسالی است که مقنن ایرانی نیز در عمل چنین تفکیکی را با تعیین آستانه های
سنی مختلف برای برخورداری از حقوق و تکالیف اجتماعی مورد پذیرش قرار داده است.[۱]
اگر چنین تفکیکی میان طفل و کودک مورد پذیرش واقع شود، این امر بدان معنی خواهد بود که
طفل و کودک با یکدیگر متفاوت بوده و به لحاظ حقوقی نیز نمی توانند یکسان تلقی گردند.
در قوانین و مقررات داخلی ایران، تعریفی از کودک بعمل نیامده و مقنن صرفاً به تعریف طفل
بسنده کرده است و بدون ارائه تعریفی از کودک، به نظر هر دو را یکسان انگاشته است.
این در حالی است که به لحاظ قوانین و مقررات داخلی ایران و قواعد شرعی، طفل فردی صغیر و
غیر مکلف است که دوران طفولیت او با تولد آغاز می گردد و با رسیدن به سن بلوغ که از آن
به سن تکلیف نیز تعبیر می گردد خاتمه می یابد، اما این امر به معنی بلوغ فکری و خاتمه
دوران کودکی نیست زیرا خاتمه دوران کودکی مستلزم رسیدن فرد به رشد عقلی و کامل شدن قوای
دفاعی او است.
بر همین منوال رسیدن به سن تکلیف عبادی که مساوی با بلوغ شرعی است ملازمه ای با بلوغ
فکری و اجتماعی ندارد و بدین واسطه باید گفت که قوانین و مقررات داخلی ایران در زمینه
تعریف کودک ساکت است و باید در این زمینه به مقررات بین المللی مراجعه کرد.
ماده یک کنوانسیون حقوق کودک در تعریف کودک اشعار داشته: «از نظر این کنوانسیون منظور
از کودک افراد انسانی زیر ۱۸ سال است …» که صرفنظر از پذیرش یا عدم پذیرش این تعریف
در حقوق داخلی باید گفت که هر فرد انسانی زیر ۱۸ سال اعم از اینکه بالغ باشد یا خیر،
کودک محسوب شده و پس از رسیدن به سن ۱۸ سال تمام که مساوی با تکمیل قوای عقلی فرد است
بزرگسال محسوب می گردد.
سن مسوولیت کیفری اطفال را باید یکی از چالش برانگیزترین مباحث حقوقی مربوط به حقوق
کودک در ایران دانست، این امر بدان دلیل است که از یک سو با توجه به حاکمیت مقررات و
قواعد شرعی بر قوانین موضوعه و تبعیت قانونگزار ایرانی از نظریه مشهور فقهای شیعه در
تدوین و تصویب قوانین موضوعه، تعیین سن خاصی بعنوان سن بلوغ شرعی، مبنای شناسایی
مسوولیت کیفری برای اطفال بزهکار گردیده است و از سوی دیگر بواسطه الحاق ایران به
کنوانسیونها و میثاقهای مختلف بین المللی و لزوم عدم تعارض قوانین داخلی با مقررات
مندرج در این کنوانسیونها و میثاق ها و تعریف خاصی که از کودک در این مراجع بعمل آمده
است و مآلاً تعارض قوانین و مقررات داخلی با مقررات این میثاقها و کنوانسیونها،
انتقاداتی بر نظام کیفری ایران در این زمینه وارد گردیده و انگشت اتهام نقض حقوق بشر را
نیز در این خصوص متوجه ایران نموده است.
این در حالی است که حقوق جمهوری آذربایجان و مقررات و قوانین داخلی این کشور مطابقت
زیادی با استانداردهای جهانی و بین المللی داشته و تعارض چندانی با قوانین و مقررات بین
المللی ندارد.
بدین واسطه ضروری است که در مقام بررسی سن مسوولیت کیفری و مبانی آن در حقوق داخلی،
ایران و جمهوری آذربایجان نسبت به بررسی تطبیقی این موضوع با اسناد بین المللی و ضرورت
رعایت یا عدم رعایت آن در حقوق داخلی این دو کشور مطالعاتی صورت گیرد.
این مقاله کوشش می کند تا به بررسی تطبیقی سن مسوولیت کیفری اطفال در حقوق داخلی ایران
و جمهوری آذربایجان و اسناد بین المللی پرداخته و با بررسی مبانی هر یک از آنها نسبت به
اخذ نتیجه و ارائه پیشنهاداتی در این زمینه اقدام نماید.
کودک کیست؟
شاید در بادی امر ارائه تعریفی از کودک، ساده و غیر غامض به نظر آید لیکن در قالب مباحث
حقوقی و با در نظر گرفتن قواعد شرعی و قوانین داخلی و بین المللی ارائه تعریفی از کودک
مشکل خواهد بود.
در حقوق داخلی ایران و مستنبط از قوانین و مقررات موجود، طفولیت نقطه مقابل بلوغ است و
طفل در مقابل بالغ قرار می گیرد. به عبارتی دیگر در حقوق ایران افراد انسانی به لحاظ
سنّی به دو دسته کلی طفل و بالغ تقسیم می گردند و یا صغیراند یا کبیر. تبصره ۱ ماده ۴۹
قانون مجازات اسلامی و تبصره ۱ ماده ۲۱۹ قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در
امور کیفری منظور از طفل را کسی دانسته که به حد بلوغ شرعی نرسیده باشد.
ملاحظه می گردد که در هر دو تبصره مواد مذکور طفل به معنی صغیر و در مقابل بالغ قرار
گرفته است.
تبصره ۱ ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی مقرر می دارد: «سن بلوغ در پسر ۱۵ سال تمام قمری و در
دختر ۹ سال تمام قمری است.» که در محاسبه آن به سال شمسی سن بلوغ پسر ۱۴ سال و ۷ ماه و
در خصوص دختر ۸ سال و ۹ ماه خواهد بود که ملاحظه می گردد نه در قانون مجازات و نه در
قانون مدنی، طفل تعریف واحدی ندارد و تعریف طفل بر حسب جنسیت او تفاوت پیدا می کند.
اما نکته قابل توجه آن است که آیا هر فرد بالغی بزرگسال نیز هست یا خیر؟ و به عبارتی
دیگر آیا بلوغ مساوی با بزرگسالی است؟ همچنین آیا میان طفل و کودک به لحاظ منطقی رابطه
تساوی برقرار است یا عموم و خصوص مطلق؟
اگر بلوغ مساوی با بزرگسالی باشد در این صورت رسیدن به سن بلوغ مساوی است با ورود به
بزرگسالی و همچنین اگر بین طفل و کودک رابطه تساوی برقرار باشد؛ در این صورت کودک هر
فرد انسانی ذکور زیر ۱۵ سال تمام قمری و هر فرد اناث زیر ۹ سال تمام قمری است که پس از
رسیدن به این سن دیگر کودک محسوب نشده و بزرگسال خواهد بود.
لیکن چنانچه بلوغ مساوی با بزرگسالی نباشد و بین کودک و طفل رابطه عموم و خصوص مطلق
برقرار باشد در این صورت باید گفت هر طفلی کودک است لیکن برخی کودکان طفل هستند و برخی
کودکان طفل نیستند. که در این صورت با توجه به تعریفی که در قوانین داخلی ایران از طفل
ارائه شده، باید گفت طفل هر فرد انسانی است که به سن بلوغ شرعی نرسیده باشد لیکن این
امر به معنی خاتمه دوران کودکی و ورود به بزرگسالی نیست.
نگاهی دقیقتر به دو مقوله مذکور موید آن خواهد بود که در حقوق ایران، طفل و کودک را
نمیتوان یکسان فرض کرد و تعریف واحدی از آن ارائه داد؛ چرا که طفل فردی است که به حد
بلوغ شرعی نرسیده ولی کودک فردی است که به رشد عقلی و دماغی دست نیافته است به عبارتی
دیگر کودکی ضرورتاً به معنی عدم وصول به سن بلوغ نیست بلکه کودکی به معنی عدم وصول به
سن رشد و تکمیل قوای عقلی است از این رو همچنانکه طفولیت نقطه مقابل بلوغ است کودکی نیز
نقطه مقابل بزرگسالی است که مقنن ایرانی نیز در عمل چنین تفکیکی را با تعیین آستانه های
سنی مختلف برای برخورداری از حقوق و تکالیف اجتماعی مورد پذیرش قرار داده است.[۱]
اگر چنین تفکیکی میان طفل و کودک مورد پذیرش واقع شود، این امر بدان معنی خواهد بود که
طفل و کودک با یکدیگر متفاوت بوده و به لحاظ حقوقی نیز نمی توانند یکسان تلقی گردند.
در قوانین و مقررات داخلی ایران، تعریفی از کودک بعمل نیامده و مقنن صرفاً به تعریف طفل
بسنده کرده است و بدون ارائه تعریفی از کودک، به نظر هر دو را یکسان انگاشته است.
این در حالی است که به لحاظ قوانین و مقررات داخلی ایران و قواعد شرعی، طفل فردی صغیر و
غیر مکلف است که دوران طفولیت او با تولد آغاز می گردد و با رسیدن به سن بلوغ که از آن
به سن تکلیف نیز تعبیر می گردد خاتمه می یابد، اما این امر به معنی بلوغ فکری و خاتمه
دوران کودکی نیست زیرا خاتمه دوران کودکی مستلزم رسیدن فرد به رشد عقلی و کامل شدن قوای
دفاعی او است.
بر همین منوال رسیدن به سن تکلیف عبادی که مساوی با بلوغ شرعی است ملازمه ای با بلوغ
فکری و اجتماعی ندارد و بدین واسطه باید گفت که قوانین و مقررات داخلی ایران در زمینه
تعریف کودک ساکت است و باید در این زمینه به مقررات بین المللی مراجعه کرد.
ماده یک کنوانسیون حقوق کودک در تعریف کودک اشعار داشته: «از نظر این کنوانسیون منظور
از کودک افراد انسانی زیر ۱۸ سال است …» که صرفنظر از پذیرش یا عدم پذیرش این تعریف
در حقوق داخلی باید گفت که هر فرد انسانی زیر ۱۸ سال اعم از اینکه بالغ باشد یا خیر،
کودک محسوب شده و پس از رسیدن به سن ۱۸ سال تمام که مساوی با تکمیل قوای عقلی فرد است
بزرگسال محسوب می گردد.