ساده نگاه کن

مجید

عضو جدید
شرلوک هلمز، کارآگاه معروف، و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند . نیمه های شب هلمز بیدار شد و آسمان را نگریست . بعد واتسون را بیدار کرد و گفت : " نگاهی به بالا بینداز و به من بگو چه می بینی؟ " واتسون گفت :" میلیون ها ستاره می بینم ". هلمز گفت: " چه نتیجه ای می گیری؟ ". واتسون گفت : " از لحاظ روحانی نتیجه می گیرم که خداوند بزرگ است و ما چقدر در این دنیا حقیریم . از لحاظ ستاره شناسی نتیجه می گیرم که زهره در برج مشتری ست، پس باید اوایل تابستان باشد. از لحاظ فیزیکی نتیجه می گیرم که مریخ در محاذات قطب است، پس باید ساعت حدود سه نیمه شب باشد ". شرلوک هلمز قدری فکر کرد و گفت : " واتسون ! تو احمقی بیش نیستی ! نتیجه ی اول و مهمی که باید بگیری این است که چادر ما را دزدیده اند!!!
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک جایی از یک آدم بزرگواری شنیدم که می گفت:
شخصی آمد پیشم، همه اسلام و دین و خدا و همه چیز رو با دلایل منطقی و سفسطه های زیاد (دیکتش رو مطئن نیستم ببخشید اگه اشتباهه!) برد زیر سوال.
بعد اون عالم ازش یه سوال میکنه...
میگه همه اینهارو بذار کنار... واقعا فکر کن همه اینهایی که تو میگی درست باشه... می تونی بدون خدا زندگی کنی؟؟
می گفت اون جوون یک ذفعه با همین ساده تر نگاه کردن و به قلب و فطرت رجوع کردنش متحول شد و به گریه افتاد... فارغ از همه مسائلی که موضوع اصلی رو برای خودش دشوار کرده بود....
الانم جزو بهترین شاگردان اخلاق ایشون هست...
(نقل از عالم بزرگ حاج آقا مرتضی در شبهای محرم سال پیش)
التماس دعا
یاعلی
 

pooneh12345

عضو جدید
کاربر ممتاز
این آیکون تشکر کجاست؟
من می خوام از این پست تشکر کنم:mad:
خیلی قشنگ و عبرت آموز بود
ممنون
 

2sadaf2

عضو جدید
کاربر ممتاز
ميدونستي اين جك سال انگيليس شد؟؟؟
جدي ميگما!
 

Similar threads

بالا