زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

زهرا فرشید · Nov 17, 2009

شب بخیر

خوش بگذره

خداحافظ

:heart:

JU JU · Nov 18, 2009

pejman66 گفت:
این خودتی جاویدی ؟

باغبان 65 گفت:
جاوید این کیه؟

دیگه براتون عکس نمی‌زارم اصلن
خیلی بدین

پرندگان کشور ....

بیا

losi · Nov 18, 2009

JU JU گفت:

وای چقدر با مزه است :w15:

fgni · Nov 18, 2009

سلام صبح قشنگ پاييزيتون بخير اينجا بارون مياد نم نم سمت شما رو نميدونم هوا چطوره ؟
ولي خوش باشين و سر حال 9:10

maten110 · Nov 18, 2009

سلام وقت دوستان بخیر

indicat · Nov 18, 2009

---

---

maten110 گفت:
سلام وقت دوستان بخیر

سلام بچه ها روز خوبی رو داشته باشین :w14:

afsoon6282 · Nov 18, 2009

fgni · Nov 18, 2009

losi · Nov 18, 2009

خدمت همه دوستان و بستگان عزیز سلام
همگی خوبید؟
وقتتون به خیر

خاله جات، خان دایی جان خوبید، سلامتید ؟

زهرا فرشید · Nov 18, 2009

JU JU گفت:
دیگه براتون عکس نمی‌زارم اصلن
خیلی بدین

پرندگان کشور ....

بیا

جاوید چقدر شبیه یکیه؟یعنی کیه؟

losi گفت:
وای چقدر با مزه است

مثل جوجو ...

fgni گفت:
سلام صبح قشنگ پاييزيتون بخير اينجا بارون مياد نم نم سمت شما رو نميدونم هوا چطوره ؟
ولي خوش باشين و سر حال 9:10

بعضیا ساعتشون سفیده ....

maten110 گفت:
سلام وقت دوستان بخیر

indicat گفت:
سلام بچه ها روز خوبی رو داشته باشین

afsoon6282 گفت:

losi گفت:
خدمت همه دوستان و بستگان عزیز سلام
همگی خوبید؟
وقتتون به خیر

خاله جات، خان دایی جان خوبید، سلامتید ؟

سلام به روی ماه همتون
روزتون قشنگ
دلتون شاد و بی غصه
اعصابا ریلکس

خوبید؟

losi · Nov 18, 2009

مرسی عزیزم :gol:

... آمدی حالا چرا؟! حالا که من دارم می رم چرا؟ :razz:

فعلاً مرخص میشیم از محضرتون
تا.... معلوم نیست کی... شاید امشب، شاید فردا، شاید روزی دیگر

شاد و پیروز باشید
:gol:

خدا حافظ

زهرا فرشید · Nov 18, 2009

زهرا فرشید · Nov 18, 2009

ساعت 3 شب بود كه صداي تلفن , پسري را از خواب بيدار كرد...پشت خط مادرش بود..... پسر با عصبانيت گفت: چرا اين وقت شب مرا از خواب بيدار كردي؟؟؟؟؟؟ مادر گفت:25 سال قبل در همين موقع شب تو مرا از خواب بيدار كردي..... فقط خواستم بگويم تولدت مبارك پسرم..... پسر از اينكه دل مادرش را شكسته بود تا صبح خوابش نبرد.....صبح سراغ مادرش رفت.....وقتي داخل خانه شد مادرش را پشت ميز تلفن با شمع نيمه سوخته يافت..... ولي مادر ديگر در اين دنيا نبود.

Mr.Pouyan · Nov 18, 2009

maten110 · Nov 18, 2009

یکی این پویا رو جمش کنه

اینقدر احساساتی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ی نگاه به دوروبرت کن هزار برابر از این بدتر میبینی :cry:

Mr.Pouyan · Nov 18, 2009

این ماله قصه بالایی بود..

زهرا فرشید · Nov 18, 2009

Mr.Pouyan گفت:

maten110 گفت:
یکی این پویا رو جمش کنه

اینقدر احساساتی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ی نگاه به دوروبرت کن هزار برابر از این بدتر میبینی

Mr.Pouyan گفت:
این ماله قصه بالایی بود..

fgni · Nov 18, 2009

باغبان 65 گفت:
ساعت 3 شب بود كه صداي تلفن , پسري را از خواب بيدار كرد...پشت خط مادرش بود..... پسر با عصبانيت گفت: چرا اين وقت شب مرا از خواب بيدار كردي؟؟؟؟؟؟ مادر گفت:25 سال قبل در همين موقع شب تو مرا از خواب بيدار كردي..... فقط خواستم بگويم تولدت مبارك پسرم..... پسر از اينكه دل مادرش را شكسته بود تا صبح خوابش نبرد.....صبح سراغ مادرش رفت.....وقتي داخل خانه شد مادرش را پشت ميز تلفن با شمع نيمه سوخته يافت..... ولي مادر ديگر در اين دنيا نبود.

به به عمه جان مار و ... عجب دراماتيك رمان ميگي عزيزم راستي اين همون پسره نبود بابش ازش سوال پرسيد ناراحت شد و باباهه يادش اورد پسرش بيست و يك بار همين سوال و......... بابا بيخيال اينجا كه تالار ادبيات نيست راستي ننه جون كجاست كم مياد اينجا اگه اون بود خوب جوابتو ميداد

araz_heidari · Nov 18, 2009

fgni گفت:
به به عمه جان مار و ... عجب دراماتيك رمان ميگي عزيزم راستي اين همون پسره نبود بابش ازش سوال پرسيد ناراحت شد و باباهه يادش اورد پسرش بيست و يك بار همين سوال و......... بابا بيخيال اينجا كه تالار ادبيات نيست راستي ننه جون كجاست كم مياد اينجا اگه اون بود خوب جوابتو ميداد

با با شما دیگه کی هستین
من فکر کردم بحث مهندسی
لا اقل از علوفه ها صحبت کنین بهتره :gol:

kaghaz rangi · Nov 18, 2009

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
احوال همگیییییییییییییییییییییییییی
خوب هستیییییییییییییییییییییید
چند روز نبودم خوش گذشت بهتون؟
چقد دلتون واسم تنگ شد؟
نبودم بهتر بود یا حالا که امدم یا قبلا که بودم یا وقتی که نیستم یا...؟

میبینم که دوستای جدید به جمعمون اضافه شدن... خوش امدید

راستی نارون فقط من تو رو گیر نیارم.میکشمتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت (کشتنو از زهرا یاد گرفتم)