زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

[mo_amin]

ای بابا... اینو... امشب چته؟؟؟؟

کی؟من؟
به جونه خودم چیزیم نیست...
خب چه خبری بگم؟

 

[زهرا فرشید]

سلام، دیر وقته دیگه خب
خوابم میاد...

نه حق نداری بخوابی.....

میخای این 12تارو با اون 8تا مزدوج کنیم...نظرت چیه؟دستت به خیر هست؟؟؟
فقط اجبارا باید 4تاشونو ترشی بندازیم...

هدف همینه بیا جورشون کنیم

 

[mo_amin]

کمی وضعیت بهتر شد امین رو حواسم نبود اضافه کنم ... الهی شکر

نه...من قصده ازدواج ندارم...میخام ادامه تحصیل بدم...

 

[زهرا فرشید]

دوباره میخوای عروسی بگیری؟ بچه ها دیگه دل و دماغ ندارن! چرا؟

عروسی که بشه همه دل و دماغ دار میشن
پیزا مال بی زنی و دخترا مال بی شوهری بی حوصله شد .... من میدونم ... والا

کی؟من؟
به جونه خودم چیزیم نیست...
خب چه خبری بگم؟

تو هم زن میخای میدونم

 

[Phyto]

میخای این 12تارو با اون 8تا مزدوج کنیم...نظرت چیه؟دستت به خیر هست؟؟؟
فقط اجبارا باید 4تاشونو ترشی بندازیم...

میگم اگه صد سال زودتر اومده بودیم مشکل اون 4 تا هم حل بود

 

[زهرا فرشید]

نه...من قصده ازدواج ندارم...میخام ادامه تحصیل بدم...

اااااااااااااااااا ...... مثل من ....
اما تو نمیتونی ... دخترا یه تاشون میتونن انصراف بدن اما پسرا نمیتونن ... اجباریه

 

[Phyto]

راستی دقت کردین به من نگفتین علیک سلام!

 

[زهرا فرشید]

میگم اگه صد سال زودتر اومده بودیم مشکل اون 4 تا هم حل بود

چجوری؟؟؟؟

 

[افشـین]

سلام

 

[mo_amin]

میگم اگه صد سال زودتر اومده بودیم مشکل اون 4 تا هم حل بود

ها؟؟؟...

 

[زهرا فرشید]

راستی دقت کردین به من نگفتین علیک سلام!

سلام به روی ماهت.....
اسم منو رو کو حک کردی؟

 

[Phyto]

آقا من دیگه نمیتونم ادامه بدم چشام خیلی میسوزه
اجازه مرخصی میخوام

 

[زهرا فرشید]

سلام

سلام عزیزم

ها؟؟؟...

منم

 

[زهرا فرشید]

آقا من دیگه نمیتونم ادامه بدم چشام خیلی میسوزه
اجازه مرخصی میخوام

داده شد
برو بخواب

 

[Phyto]

سلام به روی ماهت.....
اسم منو رو کو حک کردی؟

میخواستم برم ولی اجازه ندادی که... نزدیک بود فلکم کنی!





من خدافظی کنم برم؟ توروخّدا...

 

[mo_amin]

آقا من دیگه نمیتونم ادامه بدم چشام خیلی میسوزه
اجازه مرخصی میخوام

اجازه صادر شد...

 

[افشـین]

آقا من دیگه نمیتونم ادامه بدم چشام خیلی میسوزه
اجازه مرخصی میخوام

شبت بخیر رضا جان
خوب بخوابی

سلام عزیزم

خودتی ؟

 

[زهرا فرشید]

میخواستم برم ولی اجازه ندادی که... نزدیک بود فلکم کنی!





من خدافظی کنم برم؟ توروخّدا...

برو تا پشیمون نشدم ... بدوووووووووووووو

خداحافظ

 

[زهرا فرشید]

شبت بخیر رضا جان
خوب بخوابی



خودتی ؟

اوهوم ... امشب شیطونام نیستن .... از فرصت استفاده کن

 

[mo_amin]

افشینم جز مجردا بود...

 

[زهرا فرشید]

افشینم جز مجردا بود...

اره .... الهام رو باید تلاغ بده ......شاید تکرای شدن برا هم

 

[افشـین]

اوهوم ... امشب شیطونام نیستن .... از فرصت استفاده کن

 

[افشـین]

افشینم جز مجردا بود...

فعلا که مجردم ...
خبری از الهام نیست ...

 

[mo_amin]

اره .... الهام رو باید تلاغ بده ......شاید تکرای شدن برا هم

ها...؟
به زندگیه بقیه چکار داری...اصن اینجوری قبول نیست...
بعدشم...طلاق نه طلاغ...اون الاغه

 

[افشـین]

اره .... الهام رو باید تلاغ بده ......شاید تکراری شدن برا هم

دلم براش یه ذره شده ...

 

[زهرا فرشید]

چیه میخای دعوات کنم؟؟؟ بدم نمیاداااا ... بزنمت؟؟؟

 

[زهرا فرشید]

فعلا که مجردم ...
خبری از الهام نیست ...

ظهر تو مسنجر سراغ تو رو از من میگرفت
دلش برات یه ذره شده بود

ها...؟
به زندگیه بقیه چکار داری...اصن اینجوری قبول نیست...
بعدشم...طلاق نه طلاغ...اون الاغه

دلم براش یه ذره شده ...

اونم همینطور
جدی میگم من ساعت 2:30 امروز ظهر تو مسنجر دیئمش اما چون باشگاه باز نمیشد دوتامون رفتیم

 

[زهرا فرشید]

ااا
الهام اومد داره پستای افشین تشکر میکنه
سلام الهام

 

[atish pare]

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام...

اره .... الهام رو باید تلاغ بده ......شاید تکرای شدن برا هم

زهرا نگو اینجوری...دلت میاد؟؟؟

فعلا که مجردم ...
خبری از الهام نیست ...

اومدم افشین جونم...عزیز دلم...

ها...؟
به زندگیه بقیه چکار داری...اصن اینجوری قبول نیست...
بعدشم...طلاق نه طلاغ...اون الاغه

راست میگه...والا...

دلم براش یه ذره شده ...

منم همینطور...داشتم دق میکردم...

چیه میخای دعوات کنم؟؟؟ بدم نمیاداااا ... بزنمت؟؟؟

نههههههه...نزنیش یه وقت...

 

[افشـین]

چیه میخای دعوات کنم؟؟؟ بدم نمیاداااا ... بزنمت؟؟؟