زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا گوگل کروم صفحات زیادی از این سایت رو نا امن نشون می ده ؟ هک شدیم ؟ :surprised:
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
بوی شوم امتحان آید همی / یارصفر مهربان آید همی
ما ز تعلیم و تعلم خسته ایم / دل به امید تقلب بسته ایم
مابرای کسب مدرک آمدیم / نی برای درک مطلب آمدیم
(ایام جانسوز امتحانات برشما دانشجویان و دانش آموزان کوشا تسلیت!)
 

"Pejman"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
چرا گوگل کروم صفحات زیادی از این سایت رو نا امن نشون می ده ؟ هک شدیم ؟ :surprised:
سلام. گوگل کروم کلا نا امن هست! اگر پسوردی رو سیو کرده باشین اونو بهتون کامل نشون میدیه از توی ستینگش! و یه چیز جالبتر اینکه توی ادارات دولتی همه سیستم ها به هم وصل هستند میشه رفت توی فولدرش و یک فایلی هست که اونو بردارین میتونین رمزشونو به آسونی بخونین !
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از بهترین احساس های دنیا :
از خواب بیدار بشی و نگران این باشی که الان وقت بیدار شدنت بوده
ولی ببینی که هنوز ۲ ساعت مونده و میتونی بازم بخوابی …
خداییش بد میگم !؟
 

"Pejman"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
یکی از بهترین احساس های دنیا :
از خواب بیدار بشی و نگران این باشی که الان وقت بیدار شدنت بوده
ولی ببینی که هنوز ۲ ساعت مونده و میتونی بازم بخوابی …
خداییش بد میگم !؟
عالیهههههه
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام. گوگل کروم کلا نا امن هست! اگر پسوردی رو سیو کرده باشین اونو بهتون کامل نشون میدیه از توی ستینگش! و یه چیز جالبتر اینکه توی ادارات دولتی همه سیستم ها به هم وصل هستند میشه رفت توی فولدرش و یک فایلی هست که اونو بردارین میتونین رمزشونو به آسونی بخونین !

خاک وچوووووووک ! :eek:
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز










 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
یاد اون جانباز بخیر

یاد اون جانباز بخیر

.داستان کاریکاتورهای روزنامه دانمارکی علیه پیامبر اسلام را که فراموش نکرده اید

همه معترضان می شکستند، می سوزاندند، پاره می کردند،

فحش می دادند، تحریم می کردند، فریاد می زدند و بر سر و سینه می کوبیدند.
اما یک جانباز در تهران کاری کرد که باید تمام قد ایستاد در مقابل این همه شعور و شرف و انسانیت ...
در آن رونق بازار" زدن و شکستن و خرد کردن و تحریم کردن " ،
یک جانباز در تهران رفت روبروی سفارت دانمارک یک سکو گذاشت.
بعد رفت بالای آن در حاليکه هنر نقاشی و رنگ و بومش را هم با خودش برده بود.
او می توانست پرچم آتش گرفته دانمارک را نقاشی کند یا هر نقاشی لبریز از خشم و نفرت را.
اما او همه هنرش را ریخت روی بوم و زیباترین تصویر را از حضرت مریم ترسیم کرد.
او با مهربانی تمام، ظرفیت یک مسلمان را به رخ همه کشید.
او ثابت کرد اعتراض فقط در شکستن و آتش زدن نیست ...
" زیبایی" می تواند نماد یک "اعتراض" باشد.

کاش از آفتاب یاد میگرفتیم
که بی دریغ باشیم در غم ها و شادیهایمان
حتی در نان خشکمان
و کاردهایمان را جز برای قسمت کردن بیرون نکشیم ...
 

behnaz68

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدنهایی که فقط پاهایم را از من گرفت ،
در حالیکه گویی ایستاده بودم !
چه غصه هایی که فقط سپیدی مویم حاصل شد ،
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود !
کسی هست که اگر بخواهد می شود و اگر نه ، نمی شود .
به همین سادگی !
کاش نه می دویدم و نه غصه می خوردم بلکه فقط او را نگه می داشتم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
.داستان کاریکاتورهای روزنامه دانمارکی علیه پیامبر اسلام را که فراموش نکرده اید

همه معترضان می شکستند، می سوزاندند، پاره می کردند،

فحش می دادند، تحریم می کردند، فریاد می زدند و بر سر و سینه می کوبیدند.
اما یک جانباز در تهران کاری کرد که باید تمام قد ایستاد در مقابل این همه شعور و شرف و انسانیت ...
در آن رونق بازار" زدن و شکستن و خرد کردن و تحریم کردن " ،
یک جانباز در تهران رفت روبروی سفارت دانمارک یک سکو گذاشت.
بعد رفت بالای آن در حاليکه هنر نقاشی و رنگ و بومش را هم با خودش برده بود.
او می توانست پرچم آتش گرفته دانمارک را نقاشی کند یا هر نقاشی لبریز از خشم و نفرت را.
اما او همه هنرش را ریخت روی بوم و زیباترین تصویر را از حضرت مریم ترسیم کرد.
او با مهربانی تمام، ظرفیت یک مسلمان را به رخ همه کشید.
او ثابت کرد اعتراض فقط در شکستن و آتش زدن نیست ...
" زیبایی" می تواند نماد یک "اعتراض" باشد.

کاش از آفتاب یاد میگرفتیم
که بی دریغ باشیم در غم ها و شادیهایمان
حتی در نان خشکمان
و کاردهایمان را جز برای قسمت کردن بیرون نکشیم ...

واقعا نشان از گوهر وجودی جوانهایی را میدهد که از یاد رفته
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
پندهایی از حاج محمد اسماعیل دولابی

پندهایی از حاج محمد اسماعیل دولابی

حتي اگر قبلاً اينها رو خواندي يك بار ديگه بخوان....عجب آرامشي به آدم دست ميده​





پندهايي از حاج محمّد اسماعيل دولابي (رحمة الله عليه)
1. هر وقت در زندگي‌ات گيري پيش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتي که راهم را بستي؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ي يار است.
2. زيارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زيارت بعد، نماز بعد، ذ کر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدي برسان. اگر اين کار را بکني، دائمي مي شود؛ دائم در زيارت و نماز و ذکر و عبادت خواهي بود.

3. اگر غلام خانه‌زادي پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزي غصه دار شود و بگويد فردا من چه بخورم؟ اين توهين به صاحبش است و با اين غصه خوردن صاحبش را اذيت مي کند. بعد از عمري روزي خدا را خوردن، جا ندارد براي روزي فردايمان غصه دار و نگران باشيم.

4. گذشته که گذشت و نيست، آينده هم که نيامده و نيست.
غصه ها مال گذشته و آينده است. حالا که گذشته و آينده نيست، پس چه غصه اي؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

5. موت را که بپذيري، همه ي غم و غصه ها مي رود و بي اثر مي شود. وقتي با حضرت عزرائيل رفيق شوي، غصه هايت کم مي شود. آمادگي موت خوب است، نه زود مردن. بعد از اين آمادگي، عمر دنيا بسيار پرارزش خواهد بود. ذکر موت،
دنيا را در نظر کوچک مي کند و آخرت را بزرگ. حضرت امير عليه السلام فرمود:يک ساعت دنيا را به همه ي آخرت نمي دهم. آمادگي بايد داشت، نه عجله براي مردن.

6.اگر دقّت کنيد، فشار قبر و امثال آن در همين دنياقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و ديگران را در فشار مي گذارد.

7. تربت، دفع بلا مي‌کند و همه ي تب ها و طوفان ها و زلزله ها با يک سر سوزن از آن آرام مي شود. مؤمن سرانجام تربت مي‌شود.
اگر يک مؤمن در شهري بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور مي‌کند.

8. هر وقت غصه دار شديد، براي خودتان و براي همه مؤمنين و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهايي که بعدا خواهند آمد، استغفار کنيد. غصه‌دار که مي‌شويد، گويا بدنتان چين مي‌خورد و استغفار که مي‌کنيد، اين چين ها باز مي شود.

9. تا مي گويم شما آدم خوبي هستيد، شما مي گوييد خوبي از خودتان است و خودتان خوبيد. خدا هم همين طور است. تا به خدا مي گوييد خدايا تو غفّاري، تو ستّاري، تو رحماني و…خدا مي فرمايد خودت غفّاري، خودت ستّاري، خودت رحما ني و… . کار محبت همين است.

10. با تکرار کردن کارهاي خوب، عادت حاصل مي شود. بعد عادت به عبادت منجر مي شود. عبادت هم معرفت ايجاد مي کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود مي آيد و نهايتا به ولايت منجر مي شود.

11. خدا عبادت وعده ي بعد را نخواسته است؛ ولي ما روزي سال هاي بعد را هم مي خواهيم، در حالي که معلوم نيست تا يک وعده ي بعد زنده باشيم.

12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت مي گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبي بگو. حتّي به دروغ از خدا تعريف کن و اين کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راستي خدا خوب خدايي است و آن وقت هم که به خيال خودت به دروغ از خدا تعريف مي کردي، في الواقع راست مي گفتي و خدا خوب
خدايي بود.

13. ازهر چيز تعريف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشاني و آنرا به خودت يا به ديگران نسبت بدهي که ظلمي بزرگ تر از اين نيست. اگر اين نکته را رعايت کني، از وادي امن سر در مي آوري. هر وقت خواستي از کسي يا چيزي تعريف کني، از ربت تعريف کن. بيا و از اين تاريخ تصميم بگير حرفي نزني مگر از او. هر زيبايي و خوبي که ديدي رب و پروردگارت را ياد کن، همانطور که اميرالمؤمنين عليه السلام در دعاي دهه ي اول ذيحجه مي فرمايد: به عدد همه چيزهاي عالم لا اله الا الله

14. "دل هاي مؤمنين كه به هم وصل مي‌شود، آب كُر است. وقتي به علــي عليه
السّلام متّصل شد، به دريا وصل شده است... شخصِ تنها، آب قليل است و در تماس با نجاست نجس مي شود، ولي آب كُر نه تنها نجس نمي شود، بلكه متنجس را هم پاك مي كند."

15. هر چه غير خداست را از دل بيرون کن. در "الا"، تشديد را محکم ادا کن، تا اگر چيزي باقي مانده، از ريشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه ي دلت را تصرف کند
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
حتي اگر قبلاً اينها رو خواندي يك بار ديگه بخوان....عجب آرامشي به آدم دست ميده





پندهايي از حاج محمّد اسماعيل دولابي (رحمة الله عليه)
1. هر وقت در زندگي‌ات گيري پيش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتي که راهم را بستي؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ي يار است.
2. زيارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زيارت بعد، نماز بعد، ذ کر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدي برسان. اگر اين کار را بکني، دائمي مي شود؛ دائم در زيارت و نماز و ذکر و عبادت خواهي بود.

3. اگر غلام خانه‌زادي پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزي غصه دار شود و بگويد فردا من چه بخورم؟ اين توهين به صاحبش است و با اين غصه خوردن صاحبش را اذيت مي کند. بعد از عمري روزي خدا را خوردن، جا ندارد براي روزي فردايمان غصه دار و نگران باشيم.

4. گذشته که گذشت و نيست، آينده هم که نيامده و نيست.
غصه ها مال گذشته و آينده است. حالا که گذشته و آينده نيست، پس چه غصه اي؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

5. موت را که بپذيري، همه ي غم و غصه ها مي رود و بي اثر مي شود. وقتي با حضرت عزرائيل رفيق شوي، غصه هايت کم مي شود. آمادگي موت خوب است، نه زود مردن. بعد از اين آمادگي، عمر دنيا بسيار پرارزش خواهد بود. ذکر موت،
دنيا را در نظر کوچک مي کند و آخرت را بزرگ. حضرت امير عليه السلام فرمود:يک ساعت دنيا را به همه ي آخرت نمي دهم. آمادگي بايد داشت، نه عجله براي مردن.

6.اگر دقّت کنيد، فشار قبر و امثال آن در همين دنياقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و ديگران را در فشار مي گذارد.

7. تربت، دفع بلا مي‌کند و همه ي تب ها و طوفان ها و زلزله ها با يک سر سوزن از آن آرام مي شود. مؤمن سرانجام تربت مي‌شود.
اگر يک مؤمن در شهري بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور مي‌کند.

8. هر وقت غصه دار شديد، براي خودتان و براي همه مؤمنين و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهايي که بعدا خواهند آمد، استغفار کنيد. غصه‌دار که مي‌شويد، گويا بدنتان چين مي‌خورد و استغفار که مي‌کنيد، اين چين ها باز مي شود.

9. تا مي گويم شما آدم خوبي هستيد، شما مي گوييد خوبي از خودتان است و خودتان خوبيد. خدا هم همين طور است. تا به خدا مي گوييد خدايا تو غفّاري، تو ستّاري، تو رحماني و…خدا مي فرمايد خودت غفّاري، خودت ستّاري، خودت رحما ني و… . کار محبت همين است.

10. با تکرار کردن کارهاي خوب، عادت حاصل مي شود. بعد عادت به عبادت منجر مي شود. عبادت هم معرفت ايجاد مي کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود مي آيد و نهايتا به ولايت منجر مي شود.

11. خدا عبادت وعده ي بعد را نخواسته است؛ ولي ما روزي سال هاي بعد را هم مي خواهيم، در حالي که معلوم نيست تا يک وعده ي بعد زنده باشيم.

12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت مي گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبي بگو. حتّي به دروغ از خدا تعريف کن و اين کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راستي خدا خوب خدايي است و آن وقت هم که به خيال خودت به دروغ از خدا تعريف مي کردي، في الواقع راست مي گفتي و خدا خوب
خدايي بود.

13. ازهر چيز تعريف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشاني و آنرا به خودت يا به ديگران نسبت بدهي که ظلمي بزرگ تر از اين نيست. اگر اين نکته را رعايت کني، از وادي امن سر در مي آوري. هر وقت خواستي از کسي يا چيزي تعريف کني، از ربت تعريف کن. بيا و از اين تاريخ تصميم بگير حرفي نزني مگر از او. هر زيبايي و خوبي که ديدي رب و پروردگارت را ياد کن، همانطور که اميرالمؤمنين عليه السلام در دعاي دهه ي اول ذيحجه مي فرمايد: به عدد همه چيزهاي عالم لا اله الا الله

14. "دل هاي مؤمنين كه به هم وصل مي‌شود، آب كُر است. وقتي به علــي عليه
السّلام متّصل شد، به دريا وصل شده است... شخصِ تنها، آب قليل است و در تماس با نجاست نجس مي شود، ولي آب كُر نه تنها نجس نمي شود، بلكه متنجس را هم پاك مي كند."

15. هر چه غير خداست را از دل بيرون کن. در "الا"، تشديد را محکم ادا کن، تا اگر چيزي باقي مانده، از ريشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه ي دلت را تصرف کند


کاش فرا بگیریم
عاشق خالق بودن زیباست
فرا بگیرم حمد و ستایش تنها شایسته خالق هست
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
حتي اگر قبلاً اينها رو خواندي يك بار ديگه بخوان....عجب آرامشي به آدم دست ميده​





پندهايي از حاج محمّد اسماعيل دولابي (رحمة الله عليه)
1. هر وقت در زندگي‌ات گيري پيش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتي که راهم را بستي؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ي يار است.
2. زيارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زيارت بعد، نماز بعد، ذ کر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدي برسان. اگر اين کار را بکني، دائمي مي شود؛ دائم در زيارت و نماز و ذکر و عبادت خواهي بود.

3. اگر غلام خانه‌زادي پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزي غصه دار شود و بگويد فردا من چه بخورم؟ اين توهين به صاحبش است و با اين غصه خوردن صاحبش را اذيت مي کند. بعد از عمري روزي خدا را خوردن، جا ندارد براي روزي فردايمان غصه دار و نگران باشيم.

4. گذشته که گذشت و نيست، آينده هم که نيامده و نيست.
غصه ها مال گذشته و آينده است. حالا که گذشته و آينده نيست، پس چه غصه اي؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

5. موت را که بپذيري، همه ي غم و غصه ها مي رود و بي اثر مي شود. وقتي با حضرت عزرائيل رفيق شوي، غصه هايت کم مي شود. آمادگي موت خوب است، نه زود مردن. بعد از اين آمادگي، عمر دنيا بسيار پرارزش خواهد بود. ذکر موت،
دنيا را در نظر کوچک مي کند و آخرت را بزرگ. حضرت امير عليه السلام فرمود:يک ساعت دنيا را به همه ي آخرت نمي دهم. آمادگي بايد داشت، نه عجله براي مردن.

6.اگر دقّت کنيد، فشار قبر و امثال آن در همين دنياقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و ديگران را در فشار مي گذارد.

7. تربت، دفع بلا مي‌کند و همه ي تب ها و طوفان ها و زلزله ها با يک سر سوزن از آن آرام مي شود. مؤمن سرانجام تربت مي‌شود.
اگر يک مؤمن در شهري بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور مي‌کند.

8. هر وقت غصه دار شديد، براي خودتان و براي همه مؤمنين و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهايي که بعدا خواهند آمد، استغفار کنيد. غصه‌دار که مي‌شويد، گويا بدنتان چين مي‌خورد و استغفار که مي‌کنيد، اين چين ها باز مي شود.

9. تا مي گويم شما آدم خوبي هستيد، شما مي گوييد خوبي از خودتان است و خودتان خوبيد. خدا هم همين طور است. تا به خدا مي گوييد خدايا تو غفّاري، تو ستّاري، تو رحماني و…خدا مي فرمايد خودت غفّاري، خودت ستّاري، خودت رحما ني و… . کار محبت همين است.

10. با تکرار کردن کارهاي خوب، عادت حاصل مي شود. بعد عادت به عبادت منجر مي شود. عبادت هم معرفت ايجاد مي کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود مي آيد و نهايتا به ولايت منجر مي شود.

11. خدا عبادت وعده ي بعد را نخواسته است؛ ولي ما روزي سال هاي بعد را هم مي خواهيم، در حالي که معلوم نيست تا يک وعده ي بعد زنده باشيم.

12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت مي گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبي بگو. حتّي به دروغ از خدا تعريف کن و اين کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راستي خدا خوب خدايي است و آن وقت هم که به خيال خودت به دروغ از خدا تعريف مي کردي، في الواقع راست مي گفتي و خدا خوب
خدايي بود.

13. ازهر چيز تعريف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشاني و آنرا به خودت يا به ديگران نسبت بدهي که ظلمي بزرگ تر از اين نيست. اگر اين نکته را رعايت کني، از وادي امن سر در مي آوري. هر وقت خواستي از کسي يا چيزي تعريف کني، از ربت تعريف کن. بيا و از اين تاريخ تصميم بگير حرفي نزني مگر از او. هر زيبايي و خوبي که ديدي رب و پروردگارت را ياد کن، همانطور که اميرالمؤمنين عليه السلام در دعاي دهه ي اول ذيحجه مي فرمايد: به عدد همه چيزهاي عالم لا اله الا الله

14. "دل هاي مؤمنين كه به هم وصل مي‌شود، آب كُر است. وقتي به علــي عليه
السّلام متّصل شد، به دريا وصل شده است... شخصِ تنها، آب قليل است و در تماس با نجاست نجس مي شود، ولي آب كُر نه تنها نجس نمي شود، بلكه متنجس را هم پاك مي كند."

15. هر چه غير خداست را از دل بيرون کن. در "الا"، تشديد را محکم ادا کن، تا اگر چيزي باقي مانده، از ريشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه ي دلت را تصرف کند

عالی بود
کاش میشد برای هرجمله ای که زحمت کشیدید وگذاشتید یک امتیاز گذاشت
متاسفانه دست ما کوتاه و....

:gol::gol::gol:
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
همین که اخم میکنی
و اینگونه نگاهم میکنی
دست هایم میلرزد
اما محکم گلی که در دست دارم را به سوی تو دراز میکنم و تقدیمت میکنم
 

.angel.

عضو جدید
کاربر ممتاز
مطالب خیلی جالبی اینجا میشه پیدا کرد
معلومه ک عاشق اینجایید!
ببخشید اگه نقل قول میکردم خیلی زیاد میشدولی مطالبتون همش قشنگ بود:gol:
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز


سکوت نکن!

عشق قصه می خواهد!

شب از ستاره گذشته است!

شب بی آیین است!

شب است و باد ببین!

تو حرف بزن،

حرف هات تسکین است.....
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا