زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

reyhaneh919

کاربر بیش فعال
آره کلا ً کارشون که زشت بود

اردکانی رو می شناسم باهاش اکولوژی داشتم ولی روز قبل از امتحانش یه امتحان داشتم استادش نامردی امتحان گرفت من حالم بد شد از سردرد هیچی نتوسنتم بخونم قبلش هم که چیز زیادی نخونده بودم نرفتم امتحان بدم این ترم اکولوژی ارائه نداد برنداشتم

خدابنده و کاشانی رو هم شنیدم می گن خوبن ولی هنوز باهاشون درس برنداشتم

دکترا فقط زراعت می گیره

چه تصوری؟

دکتر زاد رو هم می شناسید؟ سید جواد زاد

دکتر حکمتی هم خیلی خوب بود ولی ترم پیش آخرین ترمش بود اولین درسی که باهاش برداشتیم همون ترم بود الان رفته خارج

یه باغبون داشتیم خیلی خوب بود من هر روز تو گلخونه بودم خرداد فوت کرد :(( از اون به بعد دیگه حوصله ندارم زیاد برم گلخونه. پیرمرد بانمکی بود
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
آره کلا ً کارشون که زشت بود

اردکانی رو می شناسم باهاش اکولوژی داشتم ولی روز قبل از امتحانش یه امتحان داشتم استادش نامردی امتحان گرفت من حالم بد شد از سردرد هیچی نتوسنتم بخونم قبلش هم که چیز زیادی نخونده بودم نرفتم امتحان بدم این ترم اکولوژی ارائه نداد برنداشتم

خدابنده و کاشانی رو هم شنیدم می گن خوبن ولی هنوز باهاشون درس برنداشتم

دکترا فقط زراعت می گیره

چه تصوری؟

دکتر زاد رو هم می شناسید؟ سید جواد زاد

دکتر حکمتی هم خیلی خوب بود ولی ترم پیش آخرین ترمش بود اولین درسی که باهاش برداشتیم همون ترم بود الان رفته خارج

یه باغبون داشتیم خیلی خوب بود من هر روز تو گلخونه بودم خرداد فوت کرد :(( از اون به بعد دیگه حوصله ندارم زیاد برم گلخونه. پیرمرد بانمکی بود

اردکانی طراح سوالات اکولوژی دکتراست همیشه
پارسال تو امتحان دکترا یه پسره افتاد بیهوش شد
یه صدای بمبی داد که نگو
بیچاره سنگین وزنم بود دل هممونو به غش آورده بود

کرج دکترای زراعت گرایشه اکولوژی میگیره فقط
من عاشق اکولوژیم
 

reyhaneh919

کاربر بیش فعال
سر کلاس بهمون می گفت چیا سؤاله واسه ارشد

ترم پیش هم سرکلاسش یه دختره بیهوش شده بود من رفتم دانشگاه دیدم آمبولانس اومده
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
سر کلاس بهمون می گفت چیا سؤاله واسه ارشد

ترم پیش هم سرکلاسش یه دختره بیهوش شده بود من رفتم دانشگاه دیدم آمبولانس اومده

بنظرم الکی بزرگش کردن
استاد باید دانشجو رو تفهیم کنه
نه اصطلاحات قلمبه سلمبه لاتین
خودش رفته اونر زبانش قوی شده افتاده به جون دانشجو

شب دراز است و قلندر بیدار

نوبت منم میشه فعلا بذار خوش باشه و حالشو کنه
 

reyhaneh919

کاربر بیش فعال
آره واقعا ً سر کلاس ما همه ترم 2 بودیم چند نفر 8-9 فهمید اونا هستن دیگه ول کن نبود لاتین همه ی اصطلاحات رو می گفت بعد می گفت باید بلد باشین. یه مقدار هم با لهجه ی اون ور حرف می زدم کشته بود مارو.
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
آره واقعا ً سر کلاس ما همه ترم 2 بودیم چند نفر 8-9 فهمید اونا هستن دیگه ول کن نبود لاتین همه ی اصطلاحات رو می گفت بعد می گفت باید بلد باشین. یه مقدار هم با لهجه ی اون ور حرف می زدم کشته بود مارو.

اینها همه شاگردای مش قربون هستن دیگه!
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز

شب را دوستـــ ــ ـ دارم ...!


چرا که در تاریکـــ ـی ..


چهره ها مشخــــــ ـص نیست !!


و هر لحظــــــــ ـه ..


این امیـــــ ـد ..


در درونــــــ ــم ریشه می زند ...


که آمده ای ..


ولی من ندیده ام!
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
درسته طولانیه ولی به نظر خودم خیلی قشنگه ! بخونید

درسته طولانیه ولی به نظر خودم خیلی قشنگه ! بخونید

http://ahoora18.persianblog.ir/post/35/
از کجا شروع کنم: از فریادی که در دلم به پاست یا از سکوتی که بر لبهایم جاریست ...؟
تو را چگونه بخوانم فرشته زندگی یا بادی که می وزد و شمع عمر مرا خاموش می کند؟
از چه بنویسم؟ از لبهایی خاموش یا چشمانی مست دیدار تو؟
بگذار با تو آغاز کنم با تو که پیمان بسته ای در فراز و نشیب راه عشق همراه من باشی
دستم بگیری و یاورم باشی که این راه فقط با تو به پایان میرسد. میخواهم بدانی

که در نبودت وجودم را تماماً به راهی سپردم که نه آرامشی بود و نه طوفانی، هرچه بود نجوای دلتنگی بود
که مرهم شفایش سایه سار تو بود، سایه ای از لطف و مهربانیت ... عزیزدل!
بدانکه در نبودت جاده ها را به تنهایی مرور میکنم و زمین را پشت سر میگذارم
و به خاطر وجود مهربانت دریا را در دلم و کوهستان را در دست گرفته ام
و فقط به خاطر تو نفس می کشم و به جراحت نگاهم مرهم میگذارم تا شاید این را بدانی که
در این دنیا قلبی است که بخاطر تو می تپد با نام تو آرام میشود و تمام دردها را با اندیشیدن به تو به دست باد می سپارد ...

در این زمان دوری تمام را ه ها را برای فرار از دلتنگی زیر پا گذاشتم
اما هیچ راهی نیافتم که بتواند غیبتت را برایم توجیه کند. دیگر تاب دوری ات را ندارم
دوست دارم به جایی برم که فقط تو باشی و زمزمه ای که از تو شروع میشود...
میخوام به جایی برم که نه ستاره ای باشد و نه ماه پاره ای! فقط تو باشی ،
چراغی که از خورشید روشن تر است ...
کاش میتوانستم به دور دست ترین نقاط سفر کنم و نزدیک شوم به معبودی که تورا سر راهم قرار داد.

میخواهم بدانم علتش را، علت وجودت را که من با نام "قسمت" آن را خواندم
اما قسمتی در میان نبود هر چه بود خطا و اشتباه! میخواهم به یاری اش گذر کنم
از تو از نگاه محبت آمیزت از لبخند گرم و صمیمی ات و از زندگی ات
که گاهی ناخواسته شیرین ترین لحظاتش را به تلخترین ثانیه ها مبدل ساختم اما نمیدانم چگونه!
نمیدانم چه باید بکنم با این دل خسته و دستهای بسته که هر چه می اندیشم
با دستهای بسته کاری از پیش نخواهم برد. در مردابی گرفتار شده ام
که هرچه دست و پا میزنم بیشتر فرو میروم ... نمیدانم گذر کنم یا بمانم که اگر گذر کنم
با دلم چه کنم و اگر بمانم با وجدانم! کاش میتوانستم به راهی سرازیر شوم
که نه خزانی باشد و نه بهاری نه ملکوتی و نه آواز قناری فقط تو باشی و تو، نگاه تو، عشق تو و آرامش من و تو !


 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
قدرت عشق

قدرت عشق

داشتم می رفتم سفر و از همسرم خواستم که مثل همیشه بعد از دعاش به عنوان نگاهبان من پیشونیم رو ببوسه.
و بعد سوار قطار شدم.
...
وقتی قطار به ته دره سقوط کرد.
همه مردند و من هم مردم.
از بالا تلاش دکترها رو می دیدم.
بعد از 2 ساعت دکترها گفتند بی فایده ست و رفتند.
و من یاد بوسه همسرم افتادم. و در همین لحظه از بالا دیدم که نوری از پیشانی من بیرون امد و به قلبم فرو رفت.
2 دقیقه بعد صدای فریاد پرستاری که بالا سرم بود رو شنیدم که دکترها رو صدا می کرد، اما صدای فرشته مرگ که کنار پرستار بود بیشتر بود که با نگاه نافذش رو به من گفت: خوب از دستم در رفتی ها.
شانس آوردی که قدرت من از قدرت عشق کمتره
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
خدا وکیلی عجب اسمی گذاشتی روش...... دستت درد نکنه :biggrin:

واقعا نمیدونستی؟خیلی وقته همه میگن

قضیه سوتیه یه دانشجو پیششو شنیدی؟
الهی از عمر ما بکاه؟

یه دانشجو برای اولین بار رفت پیشش اونم دو سال پیش
همکلاسیم بوده

بهش گفته الهی از عمر ما بکاه و بر عمر شما بیفزای
عمر ما چه فایده ای داره که زنده باشیم
شما محققیدو مقاله میدین بیرون استاد

مش قربون یه کیفی کرده که نگو
 

"Pejman"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
واقعا نمیدونستی؟خیلی وقته همه میگن

قضیه سوتیه یه دانشجو پیششو شنیدی؟
الهی از عمر ما بکاه؟

یه دانشجو برای اولین بار رفت پیشش اونم دو سال پیش
همکلاسیم بوده

بهش گفته الهی از عمر ما بکاه و بر عمر شما بیفزای
عمر ما چه فایده ای داره که زنده باشیم
شما محققیدو مقاله میدین بیرون استاد

مش قربون یه کیفی کرده که نگو



:biggrin: آخر پاچه خواریه که .... :D
 

seyyedalizeinali

عضو جدید
مجموعه ای از عکس های دیدنی هنرمند فرانسوی لوران لا گامبا به نمایش گذاشته شده که افراد را در لباس استتار نشان می دهد.

هر لباس محافظ به دقت برای مطابقت با محیط طراحی شده بود.











 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
دعوت به گرامی داشت نودمین سالگرد میرزا کوچکِ بزرگ
وعده ی ما جمعه، 11 آذرماه 1390 (27 تیرما 1585 گیلکی)

اما گیله جاقالان ایسیم تی فرمان
کونیم امی جان تی پا جیر قوربانای

●○○○○○○○○○○○●ͼʘ۝ʘͽ●○○○○○○○○○○○●


چقد جنگله خُسی میلته وَسی
خسته نُبُستی می‌جانه جانانای

تره گَمه میرزا کوچیک خانای
تره گَمه میرزا کوچیک خانای


خدا دانه کی من نتانم خوفتن
از ترسه دوشمن می‌دیل آویزانای

تره گَمه میرزا کوچیک خانای
تره گَمه میرزا کوچیک خانای


چِره زودتر نایی توندتر نایی
تنها بنایی گیلانه وِیرانای

تره گَمه میرزا کوچیک خانای
تره گَمه میرزا کوچیک خانای

اما گیله جاقالان ایسیم تی فرمان
کونیم امی جان تی پا جیر قوربانای

تره گَمه میرزا کوچیک خانای
تره گَمه میرزا کوچیک خانای
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
بنظرم میرزا کوچک خان نماد غیرت و آزادگی و آبروی گیلانی ها بوده
افتخار میکم بهش
درود بر وی
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
نماد گیاهان دارویی ممنوعه هم هست...... خدایا از عمر من کم کن .... :w15::w15::w15::w25: وای خدایا براش برنامه های ویژه ای تدارک دیدم :D

آره گناه داره دق میکنه
بعد بهت میگه هرچی دلت میخواد ببر ویولنمو با خودت نبر...:biggrin:

الهی از عمر ما بکاه و...
 
بالا