زوزه ی باد درکوچه ای بی عابر فرار برگهای زرد چنارو صدای خش خش قدمهاشانو من تنها نشسته باشم کنجیو دلم هزار جا در گردشو افکارم در کودکی، سِـیر کنانو نفس، آرام و باد ،در شش هاچه خنکایی دارد پاییزنوک انگشتان ،سرد سرداندکی آن سوتر هم ؛نورکم سوی خورشید ، پشت ابرهای خاکستری چه خیالیست
زندگی حاصل دقایق ساعت های گریز پا[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]طعمِ خوبِ "داشتن"[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]لذت یک روز بارانی در هوای شبنم های ابر[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]چشیدن یک حس ناب و تازه کنار یک خاطره[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]زندگی حاصل خنده ها در تفریق غصه هاست[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]"واژه ای در آن سوی دو خط موازی به نام "تساوی " "[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]زندگی معادله ایست ؛گاه نامعادل ، گاه بی پاسخ ، گاه بدیهی و بدون نیاز به اثبات[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]زندگی تولد تبسمی با شکفتن یک برگ[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]زندگی یعنی همین "من "با تمام ذرات پراکنده ی اطرافم[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]زندگی یعنی همین "تو" با تمام داشته های نو[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]زندگی حادثه ای نیست که به دست زمانه بسپاریمش[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]زندگی را باید نوشید؛[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]با تمام اشکها،لبخندها،دلتنگیها ، خوشحالی هایش[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]زندگی را باید نوشت :[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]با قلم لبخند ، با قلم عشق ، با قلم رشد[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]زندگی اجباریست ، یک روال با اضلاع ساده[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]زندگی یک مسیر است ، تا ته این جاده باید رفت[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]زندگی مسریست ، همه به آن دچاریم[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]پس باید دل باید بست[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]تا صبح خروس خوان قیامت زندگی باید کرد[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]جام پُرش را باید نوشید[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]خرقه ی مستی اش را باید پوشید[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]و در این خانقاه بزرگ دنیا تا سپیده باید رقصید[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]زندگی مستی ثانیه هاست[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]لحظه ای هوشیار نباید شد[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]زندگی زیباست[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]مثل پرواز در هوای صاف خداست[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]تا سحر باید زندگی کرد[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]تا آن روز که میهمانی خاک است ، باید میزبان بود[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]میزبان لحظه های ترش و شیرین، تلخ و زیبا[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]زندگی اسفنجیست تشنه ی آب و ما آبیم[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]جذب این حضور تشنه باید شد[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]فرصتیست برای همه یکبار، و برای همیشه یکبار[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]زندگی باید کرد تا آن هنگام که بدمند در صور[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]زندگی زیباست ، آزمونی بی همتاست[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]زندگی باید کرد[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]زندگی یک مسیر است[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]هدف، آخر جاده ایستاده و با چشمی نگران، آغوشش بازِ باز است[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]زندگی باید کرد تا آغوش خدا[/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[/FONT]
تو به یک ترانه عاشقانه در شب بارانی عشاق میمانی تو به نسیم سحرگاه کوچه ها ، به ذات احساسها ، میمانی مبهمی و شیرین، سبزی و بی رنگ ، به اندازه ی دنیایی و بی نهایت تو در سجده گاه پیشانی ، در محراب دل جای داری تو در سکوت پر فریاد من ، در این خانه جای داری تو در چشمهای پر حسرت کودکی فقیر جای داری تو در دستان قدرتمند یک غنی جای داری تو به هزار صورتی و در صورتی جای نداری مطلق و بیهمتا تویی و در تک تک اجزا جای داری هرکجا آسمان هست،تو آنجایی هرکجا اشک، هرکجا خنده هست ، تو آنجایی تو همه جایی و هیچ جایی ذرات تو بی نهایت است در مثال نمیگنجی تو ، مانندی برایت نیست در حرف ، در واژه نمیگنجی تو ، سزاوار واژه ای برایت نیست چگونه تو را مفسر باشم با تفسیر ذهن ؟؟؟؟ که تو در همه جا و همه چیز میگنجی و نمیگنجی چگونه معنایت کنم با فکر که تو دریایی و در لیوان نمیگنجی ( خدای مهربونم شکرت که اینهمه زیبایی را آفریدی .... )