روش های غلط مدیریت...

anoeil

کاربر فعال تالار مدیریت ,
کاربر ممتاز
اولین نکته در مورد روش های غلط مدیریت اینست که یک مدیر وقتی کارکنان،

خوب کار می کنند، اصلا به آنها توجه نمی کنند، ولی در صورت خطا، آنها را

سرزنش و بعضا تنبیه می کنند. و در ادامه باید گفت:


▪ مدیران ناکارآمد، واقعیت ها را برای کارکنان بازگو نمی کنند. آنها در حالیکه
اخبار خوشایند را بزرک کرده و به شکل بزرگنمایی شده به کارکنان خود نشان
می دهند، سعی می کنند اخبار ناگوار را کوچک یا پنهان کنند.
▪ ارزیابی عملکرد افراد را عموما براساس عملکرد انفرادی آنان محاسبه می

کنند، ولی برای سینرژی و فرهنگ توان افزایی و هم افزایی ارزشی قائل
نیستند.
▪ با افراد باکارکرد ناچیز و کارکرد برجسته، یکسان برخورد می کنند. این

برخورد باعث می شود کارکنانی با موقعیت اول همیشه در حال تمسخر و

پوزخند و کارکنانی با موقعیت دوم، همیشه بی انگیزه باشند
.
▪ با اجرای سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن، بر تیرگی روابط افراد سازمان
دامن می ز نند.

▪ کارهای کوچک را به آدم های بزرگ و شایسته و کارهای بزرگ را به آدم
های نالایق می سپارند.

▪ با دیکته کردن قدم به قدم فعالیت ها، ابتکار عمل و خلاقیت را از کارکنان
شان سلب می کنند.

▪ با عدم انعطاف پذیری و عدم استقبال از انتقادات با روی باز، شجاعت و
جسارت در نظریات و بیان عقاید را از کارکنان سلب می کنند.

▪ به دلیل عدم تشخیص فرصت ها و تهدیدها، از انجام به موقع و حرکت های
توام با ریسک معذور است.

▪ نداشتن برنامه ریزی استراتژیک و چشم اندازهای لازم، سبب ناتوانی در

برداشتن موانع از سر راه و در نتیجه بزرگ شدن مشکلات می شود
 

abulfazl1388

عضو جدید
پیچیده است وقتی بگیم غلط بود آنچه می پنداشتیم

پیچیده است وقتی بگیم غلط بود آنچه می پنداشتیم

اولین نکته در مورد روش های غلط مدیریت اینست که یک مدیر وقتی کارکنان،

خوب کار می کنند، اصلا به آنها توجه نمی کنند، ولی در صورت خطا، آنها را


سرزنش و بعضا تنبیه می کنند. و در ادامه باید گفت:



▪ مدیران ناکارآمد، واقعیت ها را برای کارکنان بازگو نمی کنند. آنها در حالیکه
اخبار خوشایند را بزرک کرده و به شکل بزرگنمایی شده به کارکنان خود نشان
می دهند، سعی می کنند اخبار ناگوار را کوچک یا پنهان کنند.
▪ ارزیابی عملکرد افراد را عموما براساس عملکرد انفرادی آنان محاسبه می

کنند، ولی برای سینرژی و فرهنگ توان افزایی و هم افزایی ارزشی قائل
نیستند.

▪ با افراد باکارکرد ناچیز و کارکرد برجسته، یکسان برخورد می کنند. این

برخورد باعث می شود کارکنانی با موقعیت اول همیشه در حال تمسخر و

پوزخند و کارکنانی با موقعیت دوم، همیشه بی انگیزه باشند
.
▪ با اجرای سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن، بر تیرگی روابط افراد سازمان
دامن می ز نند.

▪ کارهای کوچک را به آدم های بزرگ و شایسته و کارهای بزرگ را به آدم
های نالایق می سپارند.

▪ با دیکته کردن قدم به قدم فعالیت ها، ابتکار عمل و خلاقیت را از کارکنان
شان سلب می کنند.

▪ با عدم انعطاف پذیری و عدم استقبال از انتقادات با روی باز، شجاعت و
جسارت در نظریات و بیان عقاید را از کارکنان سلب می کنند.

▪ به دلیل عدم تشخیص فرصت ها و تهدیدها، از انجام به موقع و حرکت های
توام با ریسک معذور است.

▪ نداشتن برنامه ریزی استراتژیک و چشم اندازهای لازم، سبب ناتوانی در

برداشتن موانع از سر راه و در نتیجه بزرگ شدن مشکلات می شود



:confused::warn::que::cool::)
 
بالا