دوست من تشیع برای اثبات حقانیتش به قدر کافی منبع داره، اما دلیل اینکه در بحث با سنی ها از منابع اهل تسنن استفاده میشه دلیل داره:
منی که سنی هستم هنوز به درستی و راستی حدیث های شیعه اعتماد ندارم. اگر رد شیعه بخواهد با استناد به منابع شیعه مرا قانع کند تلاش بی نتیجه ای کرده است.
میماند سه منبع:
1- عقل و منطق
2- قرآن کریم
3- منابع اهل سنت
البته رفتار بزرگان سنی که به تشیع گرویده اند هم میتونه بعنوان ابزاری برای عقل و منطق تلقی بشه
ضمنا شیعه علی اللهی نیست... لطفا بین شیعه و علی اللهی ها مرز بزارید
خرد نگهدارتان
با فرض اینکه حرف شما درست باشه یعنی به این خاطر از منابع سنی استفاده میشه که سنی ها قبولش دارند، توجه شما رو به این موضوع جلب میکنم :
نکات بسیار جالبی در مورد حدیثهایی که از اهل سنت نقل میشه اینه که اکثر این استنادها گفته میشه که از
بزرگان و
امامان اهل سنت هستش درحالیکه اکثرا از کسانی نقل کرده اند که اهل سنت اونهارو و حدیثهاشون رو قبول ندارند یا حداقل در حدی معتبر نیستن که بشه مورد استناد قرار بگیرن و با کمال تعجب میبینیم که لقب امام هم به بعضی از این افراد داده میشه که خودش علامت سئوال بزرگی در ذهن تداعی میکنه. حالا اینا کی بودن؟ اکثر این افراد در بین شیعه و سنی شدنشون نوسان میکردند یعنی یه روز شیعه بودن یه روز سنی بنابراین نه سنی بوده اند و نه شیعه، خلاص. (در ضمن این شیوه استناد کردن مخصوصا در بین سخنان بزرگان معاصر شیعه بسیار بسیار مشهود می باشد.)
همونطور که بیشتر ایرانیان شیعه شدند افراد دیگر هم ممکنه بهش گرایش پیدا کنند ( توصیه میکنم در مورد چگونگی رسمی شدن شیعه در ایران تحقیق کنید چون این موضوع بسیار لاپوشانی شده است، کتابهای تاریخی و نه صرفا دینی رو پیشنهاد میکنم). کمااینکه هیچ وقت نبوده که بزرگان اهل تسنن به تشیع گرایش پیدا کنند و این حرفتون رو رد میکنم.
اگر پستم را به دقت میخواندید متوجه میشدید که بنده بین علی الهی و شیعه فرق گذاشتم و نمیدانم چرا باید یه حرفو دو بار بزنم.
داور بر حق پشت و پناهتان.