پاتق دوست داران حضرت زهرا(س)

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
رضايت فوق‏العاده اميرالمؤمنين از حضرت زهرا
از بحثهاى پيشين استفاده شد كه على عليه‏السلام از فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام فوق‏العاده راضى و خشنود بود، زيرا آن حضرت يك انسان معصوم و بى‏لغزش بود و هرگز كارى برخلاف رضاى اميرالمؤمنين انجام نمى‏داد، ولى در عين حال فاطمه عليهاالسلام در هنگام فراق، در ضمن وصاياى خود به آن حضرت خواستند قلب مبارك على را بار ديگر در مورد خود راضى‏تر نمايند و لذا عرض كرد:
اى پسرعموى پيامبر! من هرگز به تو دروغ نگفتم، خيانت نكردم و به مخالفت تو برنخاستم. على عليه‏السلام چون اين سخنان را شنيد فرمود:
معاذاللَّه انت اعلم باللَّه و ابر و اتقى و اكرم و اشد خوفاً من اللَّه قد عز على مفارقتك و تفقدك الا انه امر لابد منه... (1)
پناه به خدا، نسبت به امور و احكام الهى داناترى. نيكوكارى، تقوا، تقرب و خشيتت از خدا بيشتر است. اين را بدان كه جدايى و مفارقت تو فوق‏العاده براى من سنگين است، ولى اين كار چاره‏پذير نيست.
اين فرازها نشان مى‏دهد كه آن بانوى گرانقدر، آنقدر به مولاى متقيان عظمت قائل است، كه در مقام كسب رضايت خاطر مولا است، هرچند كار خلاف و قصور جزيى نيز از او صادر نشده بود.
به اين مناسبت بود كه اميرالمؤمنين چون پيكر پاك فاطمه عليهاالسلام را بر خاك سپرد، دست دعا به سوى آسمان برداشت و در حق زهرا چنين دعا كرد:
اللهم انى راض عن ابنه نبيك، اللهم انها قد اوحشت فانسها، اللهم انها قد هجرت فصلها، اللهم انها قد ظلمت فاحكم لها و انت خير الحاكمين.(2)
خدايا! من از دختر پيامبرت راضى هستم. بارالها! فاطمه عليهاالسلام نگران و مضطرب بود، تو او را آرامش بخش، خداوندا! زهرا از دوستان و فرزندان مفارقت كرد، تو او را وصل كن. پروردگارا! به فاطمه عليهاالسلام ظلم كردند تو خود حاكم باش.
همه‏ى اين فرازها نشان مى‏دهد كه فاطمه‏ى زهرا با داشتن مقام عصمت نسبت به حقوق شوهر چقدر ارزش قائل بوده و چه‏سان نگران بوده است كه نسبت به مقام ارجدار شوهرش على بن ابيطالب عليه‏السلام مسؤول باشد و لذا على عليه‏السلام رضايت خويش را در مورد فاطمه عليهاالسلام اعلان مى‏نمايد....
به همين جهت حضرت امام باقر عليه‏السلام مى‏فرمايند: «براى زن هيچ شفاعتى به اندازه‏ى رضايت شوهر مفيد و ثمربخش نيست.... » (3)

1ـ جلاءالعيون شبر، ج 1، ص 217- 218.
2ـ خصال، ج 2، ص 373- بحارالانوار، ج 103، ص 256- 257- عوالم، ج 11، ص 521.
3ـ سفينه، ج 1، ص 561: لا شفيع للمرأة انجح عند ربّها من رضا زوجها.
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
استفاده از تجربه مشورت در زندگى
در زندگى آن حضرت از كودكى تا هنگام وفات و شهادت كسانى مسئوليت سرپرستى و مشاوره با آن حضرت را داشته‏اند.
بعد از رحلت مادر بزرگوارشان خديجه كبرى، سرپرستى و سپس مشاورت آن حضرت بر عهده‏ى فاطمه بنت اسد گذاشته مى‏شود تا سال چهارم هجرت يعنى سالى كه امام حسن مجتبى (ع) به دنيا آمدند در اين سال بعد از رحلت فاطمه بنت اسد امر مشاوره و همفكرى حضرت زهرا (س) به ام‏السلمه محول مى‏شود و ام‏السلمه تا زمان شهادت حضرت زهرا (س) در كنار ايشان بوده است.
نكته مورد توجه در اين ماجرا اين است كه پيامبر اكرم (ص) حتى بعد از ازدواج حضرت زهرا (س)، مشاوره را براى ايشان لازم مى‏دانند. وقتى مسئله شنيدنى‏تر مى‏شود كه ما زهرا را داراى مقام عصمت بدانيم.
نكته ديگر اينكه آنهائى كه تأسى به حضرت زهرا (س) را براى خود فرض و حتم مى‏دانند بايد متوجه باشند كه انسان هميشه محتاج مشاوره است. و اين نكته براى نوعروسان جاى دقت بسيار دارد.
شعر
اى پاكتر از روى ملك دامانت -برتر ز تمام حوريان عنوانت
تو فاطمه دختر رسول‏اللهى - جانهاى همه عالميان قربانت
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
نام حضرت زهرا را چرا فاطمه نهادند!!! فاطمه ؛فاطمه ؛است

نام حضرت زهرا را چرا فاطمه نهادند!!! فاطمه ؛فاطمه ؛است

فَطَمَ- فِطاماً فَطْماً الولدَ: فصله عن الرضاع.
در لغت وقتى طفل از شیر گرفته مى‏شود، مى‏گویند: فَطَمَ الولدَ.
«فاطمه وصفى است از مصدر فطم. و فطم در لغت عرب به معنى بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمدن است. این صیغه که بر وزن فاعل معنى مفعولى مى‏دهد، به معنى بریده و جدا شده است. فاطمه از چه چیز جدا شده است؟» (1)
در روایات بسیارى به وجه تسمیه‏ى آن حضرت به «فاطمه» اشاره شده است. فاطمه از جهل و پلیدى جدا شده است:
عن الباقر علیه‏السلام قال:... ثم قال:
«إنّی فطمتک بالعلم، و فطمتک عن الطّمت. ثم قال أبوجعفر علیه‏السلام: واللَّه لقد فطمها اللَّه تبارک و تعالى بالعلم و عن الطّمث بالمیثاق.
امام باقر علیه‏السلام فرمودند: خداوند فاطمه‏ى زهراء را از جهل و پلیدى جدا نموده است، لذا «فاطمه» نام گرفته است. ایشان سپس ادامه دادند: به خدا قسم، خداوند در عالم پیمان و عهد (یعنى عالم ذر) فاطمه علیهاالسلام را از جهل و پلیدى جدا کرده است.» فاطمه از شرّ به دور است.
قال الصادق علیه‏السلام:
«أتدرون أىّ شى‏ء تفسیر «فاطمة»؟ قلت: أخبرنی یا سیدی! قال:
فطمت من الشّر. ثم قال: لولا أن أمیرالمؤمنین علیه‏السلام تزوجها لما کان لها کفو إلى یوم القیامة على وجه الأرض آدم فمن دونه،
امام صادق علیه‏السلام فرمودند: مى‏دانید تفسیر فاطمه چیست؟ و فاطمه چه معنایى دارد؟ عرضه داشتم: مرا آگاه بنما چه معنایى دارد. فرمودند: «فاطمه» از شر و بدى جدا گردیده است. سپس فرمودند: اگر امیرالمؤمنین علیه‏السلام با حضرت زهرا علیهاالسلام ازدواج نمى‏کرد، هیچ‏کس همتاى زهرا علیهاالسلام نبود، از زمان حضرت آدم تا روز قیامت کفو و همتایى براى زهرا علیهاالسلام یافت نمى‏شد.»
فاطمه و دوستانش از آتش بازگرفته شده‏اند.
ولى شیرین‏ترین تفسیر از علت نامگذارى فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام روایاتى است که مى‏گوید «فاطمه‏ى زهراء علیهاالسلام» «فاطمه» نامیده شد، زیرا شیعیان آن حضرت، از آتش جهنم بازگرفته شده‏اند.
عن الرضا عن آبائه علیهم‏السلام قال رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله:
«یا فاطمة! أتدرین لم سمیتِ «فاطمة»؟ قال على علیه‏السلام: لِمَ سمّیتْ؟ قال: لانها فطمتْ هى و شیعتها من النار؛
امام رضا علیه‏السلام از اجدادش نقل مى‏فرماید: پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: اى فاطمه! آیا مى‏دانى که چرا «فاطمه» نام گرفتى؟ امیرالمؤمنین علیه‏السلام عرضه مى‏دارند: شما بفرمایید چرا فاطمه، «فاطمه» نامیده شده است. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: زیرا «فاطمه علیهاالسلام» و شیعیان فاطمه از آتش جهنم بازگرفته شده‏اند و به آتش نخواهند رفت.» (4)
پیمان خدا، بر آزادى دوستداران فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام.
عن محمّد بن مسلم قال: سمعت أباجعفر علیه‏السلام یقول:
«لفاطمة علیهاالسلام وقفة على باب جهنم فإذا کان یوم القیامة، کتب بین عینی کل رجل مؤمن أو کافر. فیؤمر بمحبّ قد کثرت ذنوبه إلى النار. فتقرء بین عینیه محبّا. فتقول: إلهی و سیدی سمیتنی فاطمة و فطمت بی من تولانی و تولى ذریتی من النار و وعدک الحق و أنت لاتخلف المیعاد. فیقول اللَّه عز و جل: صدقت یا فاطمة انى سمیتک «فاطمة» و فطمت بک من أحبک و تولاک و أحب ذریتک و تولاهم من النار و وعدى الحق و أنا لا اُخلف المیعاد و إنّما امرت بعبدی هذا إلى النار لتشفعی فیه فاشفعک لیتبین لملائکتی و أنبیائی و رسلی و أهل الموقف موقفک منی و مکانتک عندی فمن قرأت بین عینیه مؤمناً فجذبت بیده و أدخلته الجنة.
امام باقر علیه‏السلام فرمودند: در روز قیامت حضرت فاطمه علیهاالسلام بر در جهنم توقفى دارند. روى پیشانى هرکس نوشته شده است که مؤمن است یا کافر. در این هنگام به یکى از دوستان خطاکار حضرت فاطمه علیهاالسلام، فرمان مى‏دهند به طرف جهنم برو. فاطمه‏ى زهراء علیهاالسلام روى پیشانى او را مى‏خواند: (بر روى پیشانى او نوشته شده است) «دوستدار زهراء».
«فاطمه‏ى زهراء علیهاالسلام به درگاه خداوند عرضه مى‏دارد: خدایا! پروردگارا! نام مرا «فاطمه» نهادى و فرمودى: «به خاطر تو، دوستدارانت و دوستداران فرزندانت را از آتش جهنم رهایى مى‏بخشم.» وعده‏ى تو همیشه حق بوده و هیچ‏گاه خلاف وعده‏ى خود عمل نکرده‏اى.
«خداوند متعال مى‏فرماید: فاطمه جان! چنین است که مى‏گویى. من تو را فاطمه نام نهادم و هرکس که تو را دوست بدارد، یا فرزندان تو را دوست بدارد، او را از آتش جهنم رهایى مى‏بخشم، وعده‏ى من راست است و من خلاف وعده‏ى خود عمل نمى‏کنم. من این بنده‏ام را به طرف جهنم فرستادم تا تو او را شفاعت کنى و فرشتگان و پیامبران من و هرکس در محشر است مقام تو را پیش من ببینند. هرکس را که مؤمن (و عاشق) یافتى دستش را بگیر و داخل بهشت نما.» (5) خلایق از معرفت فاطمه عاجزند.
قال الصادق علیه‏السلام:
«إنا أنزلناه فى لیلة القدر، اللیلة، فاطمة والقدر، اللَّه. فمن عرف فاطمة حق معرفتها، فقد أدرک لیلة القدر و إنّما سمیت «فاطمة» لأنّ الخلق فطموا عن معرفتها،
امام صادق علیه‏السلام درباره آیه‏ى کریمه «إنّا أنزلناه فى لیلة القدر» فرمود:مراد از «لیلة» فاطمه است. مراد از «قدر» خداوند است، پس هرکس مادرم فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام را آنگونه که باید، بشناسد، شب قدر را درک کرده است. مادرم «فاطمه» نامیده شد، زیرا خلایق از معرفت او عاجزند.»
فاطمه مشتق از فاطر است.
قال النبى صلى اللَّه علیه و آله لفاطمة علیهاالسلام.
«شق اللَّه لک یا فاطمة! إسماً من أسمائه، فهو «الفاطر» و أنت «فاطمة.»
پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله به حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمودند: اى فاطمه‏ى من!
خداوند براى تو اسمى از اسامى خود برگرفته است. (7) خداوند «فاطر» است و نام تو را «فاطمه» گذاشته است.» (8)
نام فاطمه برگرفته از نام خداوند
«هذه «فاطمة» و أنا فاطر السماوات والأرضین فاطم، أعدائی عن رحمتی یوم فصل قضائی و فاطم أولیائی عمّا یعتریهم و یشینهم فشققت لها إسماء من إسمی، من فاطر زمین و آسمان هستم (یعنى خالق آسمان و زمین هستم.) و در روز قیامت دشمنان خود را از رحمتم محروم مى‏گردانم و اولیاى خود را، از هر چه آنها را مى‏آزارد و ناپسند دارند، جدا نموده‏ام، پس نام «فاطمه» را از نام خود مشتق نمودم.
علت نام گذاری حضرت زهراء (س) به فاطمه چیست؟
فاطمه وصفی است از مصدر فطْم، و فطم در لغت عرب به معنی بریدن و قطع کردن و جدا شدن آمده است. فاطمه بر وزن اسم فاعل معنی مفعولی می دهد، به معنی بریده و جدا شده. فاطمة زهرا(س) از چه چیز بریده شد؟در کتاب های شیعه و سنی روایت شد، که پیغمبر(ص) فرمود:" او را فاطمه نامیدند،‌چون خود و شیعیانش از آتش دوزخ بریده شده اند".[1] یونس بن ظبیان گوید:امام صادق(ع) فرمود:"آیا می دانی تفسیر فاطمه چیست؟عرض کردم:نه،‌ تفسیر آن را بفرمایید. حضرت فرمود:" فطمت من الشر؛ بریده شده است از بدی ها".[2] پس به خاطر این که فاطمه(س)‌از تمام بدی ها بریده شده و بری از همه شرها و گناهان است،‌ و از آتش دوزخ به دور است، وی را فاطمه نامیدند. اگر مقصودتان از سؤال این است که چرا در بین فرزندان رسول خدا(ص)‌ تنها فاطمة زهرا(س) به یک مقام معنوی بسیار عالی نایل شد، جواب این است که فاطمه (س) به خاطر معرفت نسبت به ذات اقدس احدیت و عبادت و بندگی خالصانه به این منزلت راه یافته است، نه به خاطر این که دختر پیامبر(ص) یا مادر حسنین و یا همسر امام علی(ع) است، چرا که پیامبر دختران دیگر و امام علی(ع) زنان دیگر داشته اند و زنان دیگر مادر امام بوده اند ولی هیچ یک به مقامی که فاطمة زهرا(س) رسیده است نرسیده اند. پس بر اثر شایستگی شخصی که در وجودش بود، ‌به این مرتبة معنوی رسید.
[1]شیخ عباس قمی،‌ منتهی الآمال، ج 1، ص 131 و 132.
[2]همان.
از امام صادق عليه السلام، از پدرانشان عليهم السلام، نقل شدهاست كه رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم فرمود:
(به جبرئيل) گفتم
:
اي حبيب من، جبرئيل، چرا او در آسمان "منصوره" و در زمين "فاطمه " ناميدهشد؟
جبرئيل گفت:
در زمين "فاطمه" ناميده شد؛ چرا كه شيعيانش ازآتش باز داشته شده اند و دشمنانش از دوستي او محروم شده اند
و در آسمان "منصوره" است ( کمک کننده دوستانش است ) و این همان سخن خداوند است که فرمود :
«
و آن روز مؤمنان به ياري خداوند شاد ميشوند هر كه را بخواهد، ياري ميكند
»
يعني ياريفاطمه به دوستدارانش.
علت نام گذاری حضرت فاطمه را به این علت می دانند که «فطمت من الشر» یعنی جدا شده از بدی ها»و تعبیراتی دیگر در صورتی که نام مادر حضرت علی و مادر حضرت ابوالفضل نیز فاطمه بوده است و نام حضرت فاطمه اولین نام نبوده است.
1. رسول خدا(ص) فرمود :«دخترم را فاطمه نامیدم چون خداوند او و دوستانش را از آتش نگهداشته است» (بحار، ج 43، ص 12، ح 4).
2. امام صادق(ع) فرمود:«فاطمه به این علت فاطمه نامگذاری شده که از شر جدا شده است و شر از او دور است» (همان، ص 10، ح 1).
3. امام باقر(ع) فرمود:«خداوند فاطمه را با علم از شیر گرفته است» (همان، ص 13، ح 9)
معنای این جمله این است که خداوند آن حضرت را با علم شیر داده و آن قدر به او علم داده تا سیر شده و پس از این که سیر شد، دیگر نیازی به دادن علم نبود (همان).
توجه داشته باشیم که این روایات نمی خواهد بگوید که اولین بار دختر پیامبر به نام فاطمه نامیده شده بلکه این روایات می گوید که پیامبر اکرم(ص) با توجه به کمالات فاطمه زهرا(س)، آن حضرت را فاطمه نامیده است ولی زنان دیگری که نامشان فاطمه است. تنها نام منظور بوده است ولی در نامگذاری دختر پیامبر، حقیقت و باطن حضرت زهرا در نظر گرفته شده است. نام رسول خدا، احمد و محمد است و نام بسیاری از مردم هم احمد و محمد است. در مورد رسول خدا(ص) این نام با حقیقت مطابق است ولی در مردم دیگر چنین نیست و ممکن است نام بدترین آدم هم محمد باشد. پس فاطمه واقعا و حقیقتا فاطمه است.
امام صادق (ع) فرمودند :
براى حضرت زهراء در نزدخداوند 9 اسماست كهعبارتند از
:
فاطمه، صديقه، مباركه، طاهره، زكيه،راضيه‏ ،مرضيه، محدّثه، و زهراء
جابر مي گويد: از امام صادق عليه السلام سؤال كردم:
چرا حضرت فاطمه ي زهرا سلام الله عليها "زهرا" ناميده شد؟
فرمود:]زيرا خداوند - عزّوجلّ - ايشان را از نور عظمت خويش آفريد. آن هنگام كه درخشيدن گرفت، آسمان ها وزمين به نورش روشن گرديد و ديدگان فرشتگان را فرا گرفت و ملائكه براي خدا به سجدهافتادند و گفتند: اي اله و سرور ما، اين چه نوري است؟خداوند به آنان وحي فرمود:
اين نورياز نور من است. در آسمان خويش سكنايش دادم. از عظمت خويش آفريدمش. از صلب پيامبرياز پيامبرانم خارجش مي سازم. به تمامي انبيا برتري اش مي دهم و از آن نور، امامانيرا ظاهر مي سازم كه به امر من قيام مي كنند و به حقّ من هدايت مي كنند. آن هنگام كهوحي من قطع شود، آنان را جانشينان خود در زمين خويش قرار ميدهم.
در منابع تفسیری، روایی، رجالی و تاریخی اهل‌سنت صدها روایت در شأن و منزلت حضرت فاطمه(س) دیده می‌شود. در اینجا به نمونه‌ای بسیار کوتاه از آنها اشاره می‌کنیم:
1. وجود حضرت فاطمه(س) قبل از تولد آدم و حوا
دانشمندان اهل‌سنت، ابن‌حجر عسقلانی (م852 ق) از امام حسن عسکریائمه(ع) و او از پدران خودG و آنها از جابر بن‌عبدالله و او از پیامبر(ص) نقل می‌کند که آدم و حوا وقتی در بهشت بودند، نور وجود حضرت زهرا را دیدند و خداوند به آن دو فرمود: نور ایشان دو هزار سال قبل از خلقت شما آفریده شده بود.[2]
2. ازدواج حضرت فاطمه(س) به امر خداوند
در منابع اهل‌سنت روایات زیادی، از بزرگانی همچون امام‌ علی(ع)[3]، عبدالله‌بن‌مسعود،[4] عمر بن ‌خطاب،[5] بلال‌بن حمامه،[6] سنان شفعله [7]و انس در این خصوص نقل شده است.
3. اولاد حضرت فاطمه(س) ذریه پیامبر
او در عالم بشریت تنها کسی است که اولادش، ذریه پیامبر هستند. در روایت عاصم به بهدله آمده است: در مجلسی، حجاج ذریه بودن امام حسین(ع) را برای پیامبر انکارکرد. اما یحیی‌بن‌یعمر او را ذریه حضرت دانست و پس از تهدید حجاج، برای اثبات آن به آیات 84 و85 سوره انعام استشهاد کرد که خداوند حضرت عیسی را از ذریه آدم معرفی کرده، در حالی که حضرت عیسی پدر نداشت و از طرف مادر خود حضرت مریم به آدم می‌رسد.[8]
4. حضرت فاطمه(س) پاره تن پیامبر است.[9]
5. حضرت فاطمه(س) سرور زنان دو جهان (سیدة نساء العالمین)[10]
6. غضب فاطمه(س) غضب خدا و رضای او رضای خدا
پیامبر خدا(ص) فرمود:
یا فاطمه، ان الله یعضب لغضبک و یرضی لرضاک؛ [11] ای فاطمه، بی‌شک خداوند از غضب تو غضبناک و از رضای تو راضی می‌شود.
7. حضرت فاطمه(س) مدافع رسالت[12]
در این زمینه روایات مختلفی به ویژه در دفاع از پیامبر(ص) در مقابل ابوجهل وجود دارد.
8. حضرت فاطمه(س) در محشر
در منابع اهل‌سنت، روایات مختلفی از بزرگان، همچون امام علی(ع)، عایشه، ابوسعید، ابوهریره، ابوایوب، سوید بن‌عمیر، بریده، ابن‌عمر و دیگران نقل شده که پیامبر گرامی ‌اسلام فرمود: «اهل محشر به دستور خداوند، چشمان خود را می‌بندند تا حضرت فاطمه(س) از صحرای محشر عبور کند.
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
رنج‏هاى حضرت زهرا در زندگى


على (ع) به يكى از يارانش فرمود: فاطمه (ع) در خانه من چندان با مشك آب مى‏آورد كه آثار مشك بر بدنش ديده مى‏شد. چندان دستاس مى‏كرد كه دستهايش تاول زد و آنقدر در تميز كردن خانه و پختن نان و غذا زحمت مى‏كشيد كه لباسهايش ژوليده مى‏شد.(1)
بايد توجه داشت كه در آن زمان آب آشاميدنى مدينه از چند چاه كه در مدينه بود تأمين مى‏شد و همانگونه كه ذكر شد در تقسيم كارها، آوردن آب و كارهاى بيرون منزل به عهده على (ع) گذارده شد؛ اما شركت مداوم او در ميدانهاى جهاد و مأموريتهاى پياپى جنگى موجب مى‏شد كه در غياب على (ع) اينگونه كارها نيز عملاً بر دوش فاطمه (ع) افتد.
روزى فاطمه (عليهاالسلام) احوالش را براى پدر بازگو نمود و تقاضاى خدمتكارى كرد تا در خانه به او كمك كند. رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) گريست و فرمود: فاطمه جان! بخدا سوگند چهار صد فقير از اصحاب صفه در مسجد سكونت دارند و در گرسنگى بسر مى‏برند بيم آن دارم كه اگر خدمتكار داشته باشى اجر و ثواب خدمت در خانه را از دست بدهى. بيم آن دارم كه على (ع) روز قيامت در پيشگاه خداوند از تو طلب حق كند. سپس تسبيحاتى را به او ياد داد كه به تسبيحات حضرت زهرا (ع) معروف شد. وقتى فاطمه (ع) بازگشت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: براى طلب دنيا نزد رسول خدا (ص) رفتى آخرت نصيبمان شد. (2)



1ـ بحارالانوار ج 43 ص 82- علل‏الشرايع ص 366.
2ـ طبقات ج 8 ص 25- علل‏الشرايع ص 366- بحارالانوار ج 43 ص 82 و 85
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
تفريح و گفتگوهاى دلنشين حضرت زهرا و اميرالمؤمنين


روى ان الامام على بن ابى‏طالب عليه‏السلام كان ذات يوم هو و زوجته فاطمة عليهاالسلام يأكلان تمراً فى الصحراء، إذ تداعبا بينهما بالكلام، فقال على عليه‏السلام: يا فاطمة إن النبى صلى اللَّه عليه و آله يحبني أكثر منك. فقالت: واعجبا منك! يحبك اكثر منى و أنا ثمره فؤاده و عضو من اعضائه و غصن من اغصانه و ليس له ولد غيرى؟! فقال له على عليه‏السلام يا فاطمة إن لم تصدقيني فأمضي بنا الى ابيك محمدٍ صلى اللَّه عليه و آله.
قال: فمضينا إلى حضرته صلى اللَّه عليه و آله فتقدمت و قالت: يا رسول‏اللَّه أينا أحب إليك انا ام على؟ قال النبى صلى اللَّه عليه و آله: أنت أحب إلى و على اعز على منك. فعندها قال سيدنا و مولانا الإمام على بن ابى‏طالبٍ عليه‏السلام الم اقل لك: أنا ولد فاطمة ذات التقى؟ قالت فاطمة عليهاالسلام: و أنا ابنة خديجة الكبرى. قال: و انا ابن الصفا. قالت: انا ابنة سدرة المنتهى، قال: و أنا فخرالورى قالت: و انا ابنة من دنى فتدلى و كان من ربه قاب قوسين او ادنى...(1)
(روايت شده كه روزى حضرت على عليه‏السلام و همسرش حضرت زهرا عليهاالسلام به صحرا رفته به هنگام خوردن خرما با گفتن كلماتى مزاح كردند. على عليه‏السلام فرمود: اى فاطمه! رسول خدا مرا بيشتر دوست مى‏دارد. حضرت زهرا عليهاالسلام گفت: از سخن تو عجب است! آيا مى‏شود پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله تو را بيش از من دوست داشته باشد در حالى كه من ميوه‏ى دل او و عضوى از پيكرش و شاخه‏اى از شاخسارش مى‏باشم و غير از من فرزندى ندارد؟!
على عليه‏السلام فرمود: اى فاطمه! اگر سخن مرا قبول ندارى بيا تا نزد پدرت حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله برويم! سپس آن دو با هم نزد پيامبر رفتند. حضرت فاطمه عليهاالسلام پيشدستى كرده گفت: اى رسول خدا! كدام يك از ما دو نفر نزد تو محبوبتريم؟ من يا على؟!
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: تو به من محبوبترى و على از تو براى من عزيزتر است. به دنبال فرمايش حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله على عليه‏السلام گفت: آيا من به تو نگفتم كه فرزند فاطمه‏ى باتقوايم؟ زهرا عليهاالسلام فرمود: من نيز دختر خديجه‏ى كبرايم. على گفت: من فرزند صفايم. فاطمه گفت: من دختر سدرةالمنتهى مى‏باشم. على گفت: من فخر كائناتم. فاطمه گفت: من دختر كسى هستم كه به خدا نزديك و نزد او آن چنان گرامى شد كه گويى به فاصله دو تيركمان يا نزديكتر به پدرش قرار گرفت...)
از روايت فوق‏الذكر و نقل اين ماجراى تاريخى حداقل مى‏توانيم اين نتايج را بگيريم.
1- حضرت زهرا عليهاالسلام و على عليه‏السلام تفريح داشته‏اند.



1ـ فاطمه الزهراء عليهاالسلام بهجة قلب المصطفى/ احمد الرحمانى الهمدانى/ ص 287.
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
توصيه حضرت زهرا به اميرالمؤمنين در ازدواج با اُمامة


براى اميرالمؤمنين على عليه‏السلام با وجود حضرت زهرا تجديد فراش و تعدد زوجات جايز نبود، بنابراين آن حضرت در زندگى مشتركى كه با فاطمه عليهاالسلام داشت نه تنها به اين فكر نيفتاد، بلكه هر كارى كه موجب ملال خاطر آن مخدره مى‏شد اجتناب كرد.
از حضرت ابوذر آمده است كه در حبشه به جعفر طيار (برادر اميرالمؤمنين) كنيزى اهدا شد كه ارزش بيشترى داشت، جعفر پس از ورود به مدينه آن را به حضرت على عليه‏السلام اهدا كرد، كه از وجود او در كارهاى جزيى خانه استفاده مى‏شد.
على عليه‏السلام احساس كرد؛ ممكن است حضور او در خانه‏ى اميرالمؤمنين عليه‏السلام براى فاطمه‏ى زهرا ملال‏آور باشد، از اين جهت مولاى متقيان او را آزاد ساخت.... (1)
فاطمه عليهاالسلام نيز متقابلاً از امير المؤمنان رضايت كامل داشت و سعى مى‏كرد حقوق شوهرش را به طور كامل انجام دهد و مشكلى براى حضرت پيش نيايد....
حتى براى پيشگيرى از مشكلات آينده و بعد از وفات او سفارش كرد با دختر خواهرش امامه كه دختر شايسته و مطلوب بود، ازدواج كند، تا بدينوسيله هم مشكل نداشتن همسر جبران گردد و هم در اثر علاقه و عاطفه‏ى قرابتى تنهايى و يتيمى فرزندان زهرا تا حدودى تأمين شود. متن وصيت حضرت زهرا در اين مورد:
يابن عم رسول‏اللَّه! اوصيك اولا ان تتزوج بعدى بابنة اختى «امامة» فانها تكون لولدى مثلى، فان الرجال لابد لهم من النساء.(2) اى پسر عموى پيامبر! نخستين وصيت من اين است كه بعد از من با دختر خواهرم امامه ازدواج كن، زيرا او براى فرزندانم مثل من مهربان است و از سوى ديگر، داشتن همسر براى مردان يك ضرورت محسوب مى‏گردد.
اين حديث كه با عبارات مختلف در منابع شيعه و سنى آمده، مى‏رساند كه فاطمه عليهاالسلام در استيفاى حقوق شوهر، حتى دوران پس از وفاتش را نيز در نظر مى‏گيرد و شوهرش را به انتخاب همسر سفارش مى‏كند، زيرا چنانچه در حديث به طور منصوص العلّه اشاره گشته، معمولاً مرد بدون زن و زن بدون شوهر نمى‏تواند زندگى مطلوب داشته باشد از اين جهت حضرت على عليه‏السلام بعد از شهادت حضرت فاطمه، در مدت كمتر از يك هفته با امامه ازدواج نموده و زندگى مشترك با وى را شروع كرد. (3)



1ـ بحارالانوار، ج 43، ص 147، ح 3.
2ـ جلاءالعيون، ج 1، ص 218- عوالم، ج 11، ص 503- كافى، ج 5، ص 555، ح 6- روضةالمتقين، ج 8 ص 123.
3ـ سفينةالبحار، ج 1، ص562- تزوج بعد وفاتها بتسع ليال- منتهى‏الامال، ص 188- بعد از سه شب- آفتاب ولايت، ص 398 بعد از شش روز.
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان هر روز مطالب زیادی در مورد بی بی قرار میدم
خوشحال میشم کمک کنین در این راه منو
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
انتخاب بهترين نام‏ها براى فرزندان


يكى از وظايف اوليه والدين در برابر فرزندان خود و يكى از هديه‏هاى ماندگار والدين به فرزند انتخاب نام نيكو و ارزشى براى آنهاست. پيروى از اسوه‏هاى انسانيت در همه مراحل و شئونات زندگى سفارش شده است. چرا كه اقتداى به خوبان زندگى را پر از خير و خوبى مى‏سازد و غذاى روحى و كمالات انسانى را به سرعت در انسان احياء مى‏گرداند. از جمله سفارش شده است نام كودكان بر اساس نام ناموران صالح و شايسته انتخاب گردد كه اين امر علاوه بر آثار مثبت روانى براى كودكان نوعى احياء و بزرگداشت نام زنان و مردان صالح روزگار است و به تصديق روايات داراى آثار وضعى نيز مى‏باشد.
حضرت فاطمه زهرا سلام‏اللَّه‏عليها در اين خصوص دقت و حساسيتى خاص داشت و نام فرزندان خود را از طريق هدايت‏گريهاى پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله انتخاب مى‏نمود نامهايى كه حتى در معناى لفظى نيز زيبايى و ملاحت دارند مانند حسن و حسين، زينب (سلام اللَّه عليهم اجمعين) در يكى از روايات نام حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏عليه به عنوان نام بابركت معرفى شده كه از خانه و خانواده، فقرزدائى مى‏كند. قال الامام الكاظم عليه‏السلام: لا يدخل الفقر بيتا فيه اسم محمد او احمد او على او الحسن او الحسين او جعفر او طالب او عبدالله او فاطمه من النساء.
امام كاظم حضرت موسى بن جعفر عليه‏السلام مى‏فرمايند: در خانه‏اى كه نام محمد يا احمد يا على يا حسن و حسين يا جعفر يا طالب يا عبدالله يا فاطمه باشد فقر وارد نمى‏شود.
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
عقيقه دادن و گفتن اذان در گوش نوزاد


عقيقه (قربانى كه در واقع مى‏توان آن را بيمه سلامتى شمرد) و صدقه از مستحباتى است كه در اسلام، تأكيد زيادى بر آن شده است. نقل شده است كه فاطمه (س) هرگاه صاحب فرزندى مى‏شد، براى او گوسفتندى عقيقه مى‏داد، سپس روز هفتم، سر او را مى‏تراشيد و برابر وزن موهاى او نقره صدقه داده، براى قابله و همسايه‏ها هديه مى‏فرستاد و ديگران را در شادى خود سهيم مى‏كرد.(1)
يكى ديگر از سنتهاى جارى در زندگى صديقه‏ى كبرى (س) گفتن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ فرزند بود. آن حضرت بخوبى مى‏دانست كه بايد كودك را از همان لحظات اول زندگى با كلماتى چون اللَّه، محمد، نماز... آشنا كرد كه اين آشنايى، به يقين در جهت‏گيرى تمايلات روحى او به ملكوت اعلى اثر خواهد گذاشت.



1ـ بحارالانوار، ج 43، ص 257.
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
اظهار محبت نسبت به فرزندان


در نزد دانشمندان فن تربيت و روانشناسان، اين مطلب به اثبات رسيده كه اطفال در تمام دوران كودكى، به محبت و اظهار علاقه نيازمندند. كودك مى‏خواهد پدر و مادر بيش از حد، او را دوست بدارند و نسبت به او اظهار علاقه نمايند. كودك چندان توجهى ندارد كه در كاخ زندگى مى‏كند يا در كوخ، لباس و خوراكش خيلى اعلاست يا نه. اما بدين موضوع كاملاً توجه دارد كه دوستش مى‏دارند يا نه. اين احساس درونى، كودك را چيزى جز اظهار محبت و نوازش ارضا نمى‏كند. سرچشمه‏ى اخلاق و شخصيت آينده‏ى او همين اظهار محبت‏هاست. همين آغوش گرم مادر و نوازشهاى مخلصانه‏ى پدر است كه روح بشر دوستى و علاقه‏ى به همنوع را در كودك مى‏دمد و براى اظهار همدردى و كمك به ديگران آماده‏اش مى‏سازد. همين نوازشهاى بى‏شائبه است كه كودك را از ترس و تنهايى و ضعف نجات مى‏دهد و به زندگى اميدوار مى‏سازد. همين مهرورزيها و بوسه‏هاى بى‏شائبه است كه روح خوشبينى و خوشخويى را به او تلقين مى‏كند و او را به سوى زندگى اجتماعى و تعاون و همكارى هدايت مى‏نمايد. و از عزلت و گوشه‏گيرى نجاتش مى‏دهد. بواسطه‏ى همين نوازشهاست كه كودك احساس شخصيت مى‏كند و خودش را لائق دوستى مى‏داند.
كودكى كه از جهت محبت كسرى داشته باشد معمولاً ترسو و خجول و ضعيف و بدبين و گوشه‏گير و بى‏علاقه و پژمرده و حتى مريض بار مى‏آيد. گاهى هم ممكن است براى اظهار عكس‏العمل و نشان دادن بى‏نيازى، دست به اعمالى نظير جنايت، دزدى و قتل نفس بزند تا بدان وسيله از اجتماعى كه او را دوست ندارد انتقام گيرد و تظاهر به بى‏نيازى كند.
پس محبت و نوازش كودك يكى از احتياجات ضرورى او بشمار مى‏رود و براى پرورش او ضرورت دارد.
درس مذكور در خانه‏ى زهرا (عليهاالسلام) به طور كامل اجرا مى‏شد و پيغمبر اكرم عملاً آنرا به فاطمه ياد مى‏داد.
روايت شده: وقتى امام حسن عليه‏السلام به دنيا آمد او را در پارچه‏ى زردى پيچيده خدمت رسول خدا آوردند. فرمود: مگر بشما نگفتم: نوزاد را در پارچه‏ى زرد نپيچيد؟ سپس لباسهاى زرد حسن را دور انداخت و او را در پارچه‏ى سفيدى پيچيد. در بغل گرفت و شروع كرد به بوسيدن و همين عمل را نسبت به امام حسين (عليه‏السلام) نيز انجام داد. (1)
روايت شده روزى رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله به نماز جماعت مشغول بود. هرگاه به سجده مى‏رفت امام حسين عليه‏السلام بر پشت او سوار مى‏شد و پاهايش را حركت مى‏داد. وقتى مى‏خواست سر از سجده بردارد حسين را مى‏گرفت و كنار مى‏گذاشت. هنگامى كه دوباره به سجده مى‏رفت، باز امام حسين (عليه‏السلام) بر آن جناب سوار مى‏شد، پيغمبر او را مى‏گرفت و كنار مى‏گذاشت. پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) با همين كيفيت نمازش را بپايان رسانيد. يك نفر يهودى كه جريان را مشاهده مى‏كرد عرض كرد: شما نسبت به كودكانتان طورى رفتار مى‏كنيد كه ما از آن امتناع داريم! پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: شما هم اگر به خدا و رسول ايمان داشتيد نسبت به كودكان مدارا مى‏نموديد. يهودى بواسطه‏ى رفتار پيغمبر مسلمان شد. (2)
روزى رسول خدا امام حسن را مى‏بوسيد و نوازش مى‏كرد «اقرع بن حابس» عرض كرد: من ده فرزند دارم ولى تا حال هيچ‏يك از آنان را نبوسيده‏ام.
پيغمبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) غضبناك شد و فرمود: اگر خدا محبت را از قلب تو گرفته من چه كنم؟ هركس نسبت به اطفال ترحم نكند و احترام بزرگسالان را نگه ندارد از ما نيست. (3)
روزى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله از در خانه‏ى فاطمه عبور كرد، صداى گريه‏ى حسين عليه‏السلام را شنيد. فاطمه را صدا زد و فرمود: مگر نمى‏دانى گريه‏ى حسين مرا اذيت مى‏كند. (4)
«ابوهريره» مى‏گويد: روزى پيغمبر، حسن و حسين عليهماالسلام را بر دوش مبارك سوار نموده بود. در بين راه گاهى حسن را مى‏بوسيد و گاهى حسين را. مردى عرض كرد: يا رسول‏اللَّه اين دو كودك را دوست دارى؟. فرمود: آرى. هركس حسن و حسين را دوست بدارد با من دوستى نموده و هركس با آنان دشمنى كند با من دشمنى كرده است.(5)
پيغمبر گاهى به فاطمه (عليهاالسلام) مى‏فرمود: حسن و حسين را بياور. وقتى آنان را خدمت آن حضرت مى‏برد، آنها را به سينه مى‏چسبانيد و مانند گل مى‏بوييد.(6)
ابوهريره مى‏گويد: پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) را ديدم كه دهان حسن و حسين را مى‏مكيد چنان كه خرما را مى‏مكند.(7)



1ـ بحار ج 43 ص 240.
2ـ بحارالانوار ج 43 ص 296.
3 ـ بحارالانوار ج 43 ص 282.
4ـ بحارالانوار ج 43 ص 295.
5ـ بحارالانوار ج 43 ص 281.
6ـ بحارالانوار ج 43 ص 299.
7ـ بحارالانوار ج 43 ص 284.
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
توجه به نيازهاى كودكان


يكى از عوامل مؤثر در سلامت و نشاط روحى و جسمى فرزند، تغذيه و بهداشت است. تأمين اينگونه نيازها كه جسم و روح كودك را آرام و آسوده نگه مى‏دارد، سلامتى و صلابت روح او را تا پايان عمر تضمين مى‏كند. ناهنجاريهاى فراوانى كه در انسانهاى بزرگ ديده مى‏شود، بنوعى ريشه در نيازهاى اين دوره از زندگى آنها دارد. علاوه بر اين، نبايد از تأثيرگذارى متقابل روح و جسم غافل بود. بى‏شك، يك جسم بيمار، روح را پژمرده و بى‏نشاط مى‏سازد، همانگونه كه روح افسرده، موجب اخلال در فعاليتهاى بدن مى‏گردد.
بارها در تاريخ خوانده‏ايم كه گاه، فاطمه‏ى زهرا (س) شكم فرزندان را به قيمت گرسنگى خود، سير مى‏كرد.
زمانى كه مسلمانان به علت كمبود آب، سخت در مضيقه بودند، فاطمه، حسن و حسين (ع) را نزد پيامبر برد و عرض كرد اى رسول خدا! فرزندان من خردسالند و تحمل تشنگى در توان آنها نيست. پيامبر كه نگرانى دخترش را در اين رابطه، بجا و بموقع ديد، زبان مباركش را در دهان حسن و حسين قرار داد و با تر كردن دهان آنها، حضرت زهرا را از نگرانى درآورد و آن دو طفل كوچك را نيز از تشنگى مفرط نجات داد.(1)
عطوفت و مهر مادرى در حضرت زهرا (س) بقدرى بود كه در لحظات پايانى عمر خود، سخت نگران حال فرزندانش بود. شايد بيشترين نگرانى آن حضرت براى محروميت آنها از مادر بود، زيرا او مى‏دانست كه پس از شهادتش، هيچكس نمى‏تواند مهر و محبت مادرى را نسبت به آنها داشته باشد. فاطمه زهرا (س) براى اينكه فرزندانش از اين نعمت بزرگ يعنى محبت مادرانه، كاملاً محروم نمانند، به حضرت على (ع) پيشنهاد كرد و از ايشان خواست كه پس از او، كسى را به همسرى انتخاب كند، كه بتواند از عهده‏ى اين مهم برآيد. (2)
پس از رحلت رسول گرامى (ص)، مقدارى از غمهاى حضرت زهرا (س) به محروميت فرزندانش از محبت پيامبر (ص)، مربوط مى‏شد و گاهى با قلبى سوزان، خطاب به فرزندانش چنين مى‏گفت: كجا رفت پدرتان (پيامبر) كه شما را عزيز مى‏داشت؟ او شما را بر دوش خود سوار مى‏كرد و به شما مهربانى مى‏نمود. كجا رفت جد بزرگوارتان كه از همه به شما مهربانتر بود، آن‏گونه كه نمى‏گذاشت شما بر روز زمين راه برويد و هميشه شما را در آغوش خود داشت؟ آه كه ديگر او را نمى‏بينم كه شما را بر دوش گرفته باشد.(3)



1ـ مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 394.
2ـ مناقب ابن شهرآشوب، ص 362.
3ـ بحارالانوار، ج 43، ص 181- مناقب، ج 3، ص 362.
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
توجه به بازى و تحرك كودكان


على‏رغم اينكه ظهور اسلام در محيطى كاملاً بى‏فرهنگ و دور از تمدن بود، اما برنامه و شيوه‏هاى ارائه شده از طرف اولياى دين، هميشه با انسانها از هر تمدن و فرهنگى سازگار است. از جمله مواردى كه در شيوه‏ى تربيت حضرت زهرا (س) جايگاه خاصى داشت، تحرك و بازى كودكان بود. اين فعاليت و تكاپو بقدرى براى سلامتى و رشد مناسب كودك، ضرورى است كه حتى براى تشويق آنها به تحرك و بازى، بزرگترها نيز بايد تن به بازى و جست و خيز بدهند.
بازى در دوران كودكى به منزله‏ى واكنش كودك در برابر عوامل محيطى و بروز استعدادهاى نهفته‏ى اوست كه تأثيرات آن در كنار تقويت جسم و افزايش بنيه‏ى كودك، قابل توجه است. همچنين بازى، در پرورش نيروى ابداع و ابتكار كودك بى‏نهايت، مؤثر است. بنابراين غفلت از بازى به هيچ وجه به صلاح كودك و والدين او نيست.
همبازى شدن رسول معظم اسلام (ص) با فرزندان دخترش زهرا (س) بيانگر اين نكته‏ى مهم است كه بازى و تحرك كودك، يكى از لوازم تربيت صحيح محسوب مى‏شود. حضرت على (ع) و فاطمه (س) در خانه به بازى بچه‏ها توجه كافى مبذول مى‏داشتند و همين امر، موجب شادابى و نشاط روزافزون آنها مى‏شد.
در مقابل، خانه‏هايى كه براى كودك، محيط مناسب و دلنشين براى بازى و تحرك نيست، در روحيه و شخصيت اعضاى خردسال آن خانه، اثر نامطلوبى دارد، نبايد فراموش كرد كه تحرك و بازى، اقتضاى طبيعت و سن كودك است و پدر و مادر وى وظيفه دارند شرط و لوازم اين مهم را براى كودكان خود فراهم سازند. حضرت فاطمه (س) از همان كودكى با فرزندانش همبازى مى‏شد، و به اين نكته نيز توجه داشت كه در بازى، نوع الفاظ و حركات مادر، سرمشق كودك، قرار مى‏گيرد؛ بنابراين بايد از كلمات و جملات مناسبى استفاده كرد. علاوه بر اين بايد در قالب بازى و شوخى شخصيت كودك را تقويت نمود، او را به داشتن مفاخر و ارزشهاى اكتسابى تحريك و تهييج كرد. اينها همه مرهون در پيش گرفتن شيوه‏هاى صحيح در اين رابطه است.
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
استفاده از جاذبه شعر در تربيت كودكان


شكى نيست كه لالائيهاى دوره كودكى جاذبه خاصى همراه با حلاوت فراموش‏نشدنى در ذهن انسان داشته و در تقويت و تثبيت ارزشهاى اخلاقى و اجتماعى و حتى ارائه الگو و اسوه شخصيتى مى‏تواند، نقش خطير ايفا نمايد، بنابراين حضرت زهراى مرضيه اين عنصر تربيتى را با استفاده از ذوق شعرى خويش به بهترين وجهى به كار گرفت و اشعار سرشار ار مضامين بلند را در ساعات بازى بچه‏ها مى‏خواند كه آنها را سرگرم و هم مفاهيم والاى ارزشى را بر فرزندانش تلقين مى‏كرد.
به عنوان نمونه خطاب به امام حسن مجتبى عليه‏السلام مى‏فرمود:
شعر
اشبه اباك يا حسن -و اخلع عن الحلق الرسن
و اعبد الها ذالمنن -و لا توال ذا الاحسن
يعنى اى حسن جان همچون پدرت- على عليه‏السلام باش و ريسمان را از اطراف حق بردار.
2- خداوند صاحب نعمتها را پرستش كن و با افراد كينه‏توز دوستى مكن.
در جاى ديگر خطاب به امام حسين عليه‏السلام اين سروده را مى‏خواندند:
شعر
انت شبيه بابى -لست شبيها بعلى
عزيز دلم- تو به پدرم رسول‏اللَّه شباهت دارى شبيه پدرت على عليه‏السلام نيستى. در حالى كه حضرت زهرإ؛ ّّ (سلام‏اللَّه‏عليها) اين شعر را خطاب به امام حسين عليه‏السلام مى‏خواندند و با او بازى مى‏كردند حضرت على عليه‏السلام شنيدند و تبسم كردند. (1)



1ـ بحارالانوار ج 43 ص 286.- مناقب ابن شهرآشوب ج 3 ص 389. كتاب عوالم ج 11 ص 619.
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
السلام عليك يا بنت رسول اللهالسلام عليك يا بنت حبيب اللهالسلام عليك يا سيده نساء العالمينالسلام عليك يا زوجه ولي اللهالسلام عليك يا ام الحسن و الحسين سيدي شباب اهل الجنه
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
ارج نهادن به شخصيت فرزندان


دانشمندان روانشناس مى‏گويند: تربيت‏كننده بايد شخصيت كودك را پرورش دهد و اعتماد به نفس را به او تلقين كند. او را بزرگ نفس و با شخصيت بار بياورد.
مربى اگر به كودك احترام نگذاشت و او را كوچك شمرد و شخصيت او را خرد كرد، طبعا ترسو و بى‏شخصيت بار مى‏آيد و خودش را زبون و بى‏ارزش مى‏پندارد. هنگامى كه بزرگ شد خودش را كوچكتر از آن مى‏داند كه به كارهاى بزرگ اقدام كند. چنين فردى در اجتماع منشأ اثر واقع نخواهد شد و به آسانى زير بار ذلت خواهد رفت. اما اگر خودش را بزرگ و باشخصيت دانست، به كارهاى پست، تن نمى‏دهد و زير بار خوارى و ذلت نمى‏رود. اين شخصيت نفسانى تا حدودى، به تربيت خانوادگى و روحيات پدر و مادر بستگى دارد.
روانشناسان براى تقويت روحى كودك مطالبى را به تربيت كنندگان توصيه مى‏كنند كه از جمله‏ى آنها موضوعات زير است:
اول- اظهار علاقه و محبت و نوازش كودك. اين موضوعى است كه در درس اول بدان اشاره شد. و گفتيم كه حسن و حسين عليهماالسلام از جهت محبت پدر و مادر و رسول خدا بقدر كافى برخوردار بودند.
دوم- بايد صفات خوب كودك را يادآورى كرد و او را در حضور خودش و ديگران تعريف و توصيف نمود. و بزرگى نفس را به او تلقين كرد.
رسول خدا بارها مى‏فرمود: حسن و حسين عليهماالسلام بهترين جوانان اهل بهشتند و پدرشان از آنان بهتر است.(1)
پيغمبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) به حسن و حسين مى‏فرمود: شما ريحان خدايى هستيد. (2)
«ابوبكر» مى‏گويد: پيغمبر روى منبر نشسته بود و حسن عليه‏السلام در پهلويش قرار داشت. گاهى به مردم نگاه مى‏كرد و گاهى به حسن، و مى‏فرمود: فرزندم حسن، آقا و بزرگ است، شايد به بركت او در بين امتم اصلاح شود.(3)
«جابر» مى‏گويد: روزى داخل خانه‏ى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله شدم ديدم حسن و حسين بر پشت آن حضرت سوارند و آن جناب با دست و پا راه مى‏رود و مى‏فرمايد: بهترين شتر، شتر شما است و بهترين سوار شماييد. (4)
«يعلى عامرى» مى‏گويد: رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) روزى حسين را ديد كه با بچه‏ها بازى مى‏كند، پس دست مباركش را دراز كرد تا او را بگيرد. جسين (عليه‏السلام) به اين طرف و آن طرف مى‏دويد. پيغمبر اكرم با شوخى و تبسم او را در بغل گرفت. آنگاه يكى از دستهايش را زير چانه‏ى او و دست ديگرش را پشت گردن نهاد و دهان مباركش را بر لبهاى او گذاشته مى‏بوسيد و مى‏فرمود: حسين از من و من از حسينم، هركس او را دوست بدارد خدا را دوست داشته است. حسين فرزند دختر من است.(5)
على بن ابى‏طالب (عليه‏السلام) به حسن و حسين مى‏فرمود: شما پيشواى مردم و بزرگ جوانان اهل بهشتيد و از ارتكاب گناه معصوميد. خدا لعنت كند كسى را كه با شما دشمنى كند. (6)
حضرت فاطمه روزى حسن و حسين را خدمت رسول خدا آورد و عرض كرد: يا رسول‏اللَّه حسن و حسين عليهماالسلام فرزند شما هستند. چيزى به ايشان عطا كن. فرمود: هيبت و سيادت خود را به حسن بخشيدم، و شجاعت وجود خودم را به حسين دادم. (7)
«سلمان فارسى» مى‏گويد: حسين (عليه‏السلام) را ديدم كه بر زانوى رسول خدا نشسته بود. او را مى‏بوسيد و مى‏فرمود: تو بزرگ و بزرگ‏زاده و امام و پسر امام و پدر امامان هستى. تو حجت، پسر حجت و پدر نه حجت مى‏باشى كه آخرشان قائم است.(8)
آرى پيغمبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) در پرورش شخصيت اولاد زهرا كوشش مى‏كرد و زهرا و على (عليهماالسلام) نيز از همين برنامه متابعت مى‏كردند. هرگز نشد كه كودكان را تحقير كنند و شخصيت آنها را در حضور ديگران كوچك سازند. و ضربه و شكست بر روحشان وارد نمايند. بدين علت، طبعاً بزرگ و آقا تربيت شدند.
روايت شده كه شخصى مرتكب گناهى شد كه مستوجب كيفر بود پس خودش را از رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) پنهان داشت تا گاهى كه حسن و حسين را در بين راه ملاقات نمود، آنان را بر دوش گرفته خدمت رسول خدا مشرف شد عرض كرد: يا رسول‏اللَّه حسن و حسين را شفيع قرار دادم.
پيغمبر اكرم خنديد و فرمود: ترا بخشيدم. سپس به حسن و حسين فرمود: شفاعت شما را قبول كردم. (9)
براى همين عظمت و بزرگى نفس بود كه حسين بن على عليه‏السلام با سپاه مختصرى كه داشت، در مقابل سپاه بيشمار يزيد پايدارى كرد و مردانه جنگ نمود و تن بذلت و خوارى نداد. مى‏فرمود مانند بندگان فرار نمى‏كنم و تسليم خوارى و ذلت نمى‏شوم. (10)
در اثر همين تربيت بود كه زينب كبرى با آن همه مصيباتى كه ديد خود را در قبال دستگاه ستمگر يزيد نباخت و مرعوب آنان واقع نشد و بوسيله‏ى خطابه‏هاى شورانگيزش شهر كوفه و شام را منقلب ساخت و دستگاه جبار و خونخوار يزيديان را رسوا و مفتضح ساخت.



1ـ بحار ج 43 ص 264.
2ـ بحار ج 43 ص 281.
3ـ بحار ج 43 ص 305.
4ـ بحار ج 43 ص 285.
5ـ بحار ج 43 ص 271.
7ـ بحار ج 43 ص 263.
8ـ بحار ج 43 ص 295.
9ـ بحار ج 43 ص 318.
10ـ مقتل ابى‏مخنف ص 46.
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
توجه دادن به فرزندان به رعايت نظم و حقوق ديگران


يكى از مطالبى كه بايد همواره مورد توجه و دقت پدر و مادر و ساير مربيان قرار گيرد اينست كه مراقب كودك باشند كه از حق خودش تجاوز نكند و حقوق ديگران را نيز محترم بداند. كودك بايد منظم باشد. بايد نظم در زندگى را به او ياد داد. بايد چنان تربيت شود كه نه از گرفتن حقش عاجز باشد و نه حقوق ديگران را پايمال كند. البته شالوده‏ى اين صفت در خانه و به دست پدر و مار ريخته مى‏شود پدر و مادر بايد نسبت به تمام كودكانشان به يك جور رفتار كنند، هيچيك را بر ديگرى مقدم ندارند. بين پسر و دختر و كوچك و بزرگ و زشت و زيبا و خوش‏فهم و بدفهم فرق نگذارند. حتى در مورد اظهار محبت و علاقه هم با همه‏ى آنان يك جور رفتار كنند. تا حس حسد و كينه‏توزى در بين‏شان بوجود نيايد. و سركش و متجاوز بار نيايند.
اگر كودك ديد در خانه‏ى خودشان كاملاً حقوق افراد مراعات مى‏شود، مى‏فهمد كه در اجتماع هم بايد حقوق افراد را محترم شمرد. اما اگر در خانه هرج و مرج بود و حقوق افراد مراعات نشد، خوى سركشى و تجاوز در كودك تقويت مى‏شود. اگر كودك در مغازه‏ى نانوايى، يا در موقع سوار شدن به اتوبوس، يا در هنگام رفتن به كلاس و بيرون آمدن از مدرسه، نوبت ديگران را رعايت نكرد و حق سايرين را تضييع نمود و پدر و مادر و يا مربيان ديگر او را در اين عمل تشويق كردند، به آن كودك معصوم خيانت نموده‏اند. زيرا از آغاز كودكى مى‏پندارد كه زورگويى و تعدى بر ديگران و تقدم بى‏جهت، يك نوع زرنگى و هنر است. چنين فردى وقتى وارد اجتماع شد يا در رأس كارى قرار گرفت تمام مقصدش كوبيدن و پايمال كردن حقوق ديگران خواهد بود و بغير از نفع شخصى خودش هيچ هدف و منظورى نخواهد داشت.
اين درس تربيتى به طور كامل در خانه‏ى حضرت زهرا اجرا مى‏شد. به قدرى در اين باره دقت مى‏شد كه حقوق و نظم را در كوچكترين موارد مراعات مى‏كردند.
از باب نمونه: على بن ابى‏طالب عليه‏السلام مى‏فرمايد: روزى پيغمبر اكرم در منزل ما استراحت كرده بود، حسن آب خواست. رسول خدا برخاست قدرى شير دوشيد و در ظرفى كرده و دست حسن عليه‏السلام داد. حسين از جاى خويش بلند شد خواست كاسه‏ى شير را از دست حسن بگيرد اما پيغمبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) جلو حسين را گرفت و نگذاشت شير را از حسن بگيرد. حضرت زهرا كه اين منظره را تماشا مى‏كرد عرض كرد: يا رسول‏اللَّه گويا حسن را بيشتر دوست دارى؟.
پاسخ داد: چنين نيست، بلكه علت دفاع من از حسن اينست كه او حق تقدم دارد و زودتر از حسين تقاضاى آب كرده بايد نوبت را مراعات نمود. (1)



1ـ بحارالانوار ج 43 ص 283.
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان گلم
مطالبی که قرار میدم تو تایپیک مطالب بسیار اموزنده ایه
ببینین و الگو بگیریم
اجر همتون با بی بی
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
بخشی از خطبه حضرت علی بعد ار آنکه حضرت را به زور به مسجد کشاندند:

أو تضرب الزهراء نهرا ويؤخذ منا حقنا قهرا وجبرا فلا نصير ولا مجير ولا مسعد ولا منجد فليت ابن أبي طالب مات قبل يومه فلا يرى الكفرة الفجرة قد ازدحموا على ظلم الطاهرة البرة فتبا تبا وسحقا سحقا

آیا از روی ظلم وستم زهرا (علیها سلام) را کتک میزنید؟... و حقوق ما را با قهر و زور م...یگیرید. هیچ یاری و پناهگاهی و یاوری و کمک کننده ای نیست. ای کاش علی ابن ابیطالب مرده بود و نمیدید که عدهای کافر و فاجر بر ظلم به (زهرای ) طاهره جمع شده اند. پس وای بر شما و پس وای بر شما.

فقد عز على ابن أبي طالب ان يسود متن فاطمة ضربا ..
چقدر سخت بر علی بن ابی طالب که پهلوی فاطمه سیاه میشود با ضربتی که به آن وارد میشود...

مستدرک نهج البلاغه ص 284
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
عدم تبعيض بين فرزندان


پدر يا مادر نبايد در ميان فرزندانشان، بدون جهت فرق بگذارند و از اين طريق حسادت و كينه‏توزى را در ميان آنان ايجاد نمايند.
رسول خدا مى‏فرمايند: «اعدلوا بين اولادكم كما تحبون ان يعدلوا بينكم فى البر واللطف». (1) در ميان فرزندان خود به عدالت رفتار كنيد، همانگونه كه دوست داريد ديگران در مورد شما به عدالت و محبت رفتار كنند.
حضرت فاطمه عليهاالسلام در پرورش فرزندان عزيز خود طورى رفتار مى‏كرد كه همه را از عدالت‏پرورى خويش خشنود مى‏ساخت و با عواطف محبت‏آميز مادرى تك تك آنان را به اين صفت انسانى و اسلامى تشويق مى‏كرد.
روزى دو فرزند دلبند فاطمه عليهاالسلام (حسن و حسين عليهم‏السلام) در حضور پيامبر خدا كشتى گرفته بودند، در اين ميان فاطمه عليهاالسلام شنيد كه پدر بزرگوارش، امام حسن را به پيروزى بر امام حسين ترغيب مى‏كند حضرت زهرا براساس روح دادگرى عرض كرد: پدرجان! فرزند بزرگ را عليه فرزند كوچك تحريك مى‏كنى؟ رسول گرامى اسلام فرمودند: تو اطلاع ندارى كه برادرم جبرئيل حسينم را بر حسنم تحريك مى‏نمايد.(2)
اگر چه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله در برابر تحريك جبرئيل (امام حسين را عليه امام حسن) تحريك مى‏كرد (امام حسن را عليه امام حسين)، ولى در ظاهر، حضرت فاطمه عليهاالسلام از آن اطلاع نداشت و لذا به صورت سؤالى خواسته‏اش را مطرح ساخت و روح دادگريش را در مورد فرزندانش نشان داد.
و در يك قضيه ديگر آمده است: روزى امام حسن با امام حسين در كنار يكديگر مشغول نوشتن خط بودند و هر يك بر ديگرى مى‏گفت: خط من بهتر از خط تو است و سرانجام داورى را به مادرشان موكول كردند، ولى آن حضرت براى اينكه دل هيچ كدام را نشكند، از داورى خوددارى كرد و موضوع را به اميرالمؤمنين موكول نمود. اميرالمؤمنين اين قضيه را به پيامبر خدا و آن حضرت نيز به جبرئيل و به ترتيب، كار داورى به اسرافيل و خداى عالميان كشيده شد.
جبرئيل از جانب خدا ابلاغ كرد، كه فاطمه عليهاالسلام بايد بين آن دو داورى كند. آن مادر مهربان و دادگر فرمود: اى فرزندان عزيزم! من دانه‏هاى اين گردنبند را در ميان شما به زمين مى‏ريزم، هركس بيشتر آنها را بردارد خط او بهتر است. بلافاصله گردنبند را از گردنش باز كرد و دانه‏هاى آن را در برابر دو نور ديده‏اش به زمين ريخت و جبرئيل به امر الهى اين منظره‏ى زيبا را تماشا مى‏كرد، چون آن نور چشمان زهرا، هر كدام به طور مساوى دانه‏ها را برداشتند، جبرئيل به امر خدا آن يك دانه باقيمانده را دو قسمت كرد و هر كدام يك نصفه را برداشت و دل هيچكدام شكسته نشد. (3)
اين دو قضيه كه نمونه صدها جريان دادگرى فاطمه عليهاالسلام با فرزندانش مى‏باشد، مى‏رساند كه حضرت طورى عمل كرد، كه نور ديدگانش ضمن كمال‏يابى و كمال‏جويى، نسبت به همديگر خيلى مهربان و دلسوز باشند، و در برخورد و رفتار خانوادگى احترام يكديگر را حفظ كنند. به همين جهت بود كه امام حسين احترام خاصى به امام حسن داشت و در حضور او صحبت نمى‏كرد. (ما تكلم الحسين بين يدى الحسن اعظاما له... جلاءالعيون ج 1 ص 317) و به خواهرش زينب فوق‏العاده علاقه‏مند بود و به احترام او- با اينكه كوچك‏تر از او بود- از جايش بلند مى‏شد. و همچنين محبت و احترام متقابل زينب به برادرانش....



1ـ سفينةالبحار، ج 2، ص 684.
2ـ بحارالانوار، ج 43، ص 268 و 263- جلاءالعيون، ج 1، ص 304: (... اتشجع هذا على هذا؟ تشجّع الكبير على الصّغير؟ فقال (ص): هذا حبيبى جبرئيل يقول: يا حسين! شدّ على الحسن فاصرعه.
3ـ بحارالانوار، ج 43، ص 309: (... فقالت فاطمه: احكم بينهما يا رب و كانت لها قلادة فقال لهما: انا انثر بينكما جواهر هذه القلادة فمن اخذ منها اكثر فخطه احسن فنثرتها و كان جبرئيل و قتئذ عند قائمة العرش فامره الله تعالى ان يهبط الى الارض و ينصّف الجواهر بينهما كيلا يتأذى احدهما ففعل ذلك...
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
برخوردار نمودن فرزندان از عواطف پاك مادرى


در يكى از روزها بلال در نماز صبح تاخير كرد و از آن ماند، پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به او فرمود: ما حبسك؟ فقال: مررت به فاطمه و هى تصلحن و الصبى يبكى فقلت لها ان شئت كفيتك الرحى و كفيتنى الصبى و ان شئت و ان شئت كفيتك الصبى و كفيتنى الرحى فقالت انا ارفق با بنى منك فذاك حبسنى فقال فرحمتها رحمك اللَّه.
چه چيز تو را نگه داشت و مانع شد؟ عرض كرد برخورد به فاطمه سلام‏اللَّه‏عليه كردم در حال آسياب كردن بود و پسربچه‏اش گريه مى‏كرد به او گفتم اگر بخواهى من عهده‏دار آسياب كردن مى‏شوم و تو عهده‏دار بچه و اگر هم بخواهى من بچه را نگه مى‏دارم و تو آسياب نمودن را انجام مى‏دهى فرمود من از تو به پسرم مهربانتر و مناسبترم اين كار مرا نگه داشت. پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله فرمود: پس تو به فاطمه سلام‏اللَّه‏عليه مهربانى كردى خداوند تو را رحمت كند.
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
اميد دادن به فرزندان در اجابت خواسته‏هاى مشروع


حضرت فاطمه- سلام‏اللَّه‏عليها- در برخورد با فرزندانش كاملاً مراقب بود و نكات تربيتى را خيلى خوب رعايت مى‏كرد. دو خواسته‏هاى فرزندانش را به گونه‏اى پاسخ مى‏داد كه آنها احساس كمبود و يا حقارت در خود نكنند.
بعنوان مثال، روايتى است كه از شيخ مفيد روايت شده كه حضرت ثامن‏الائمه فرمود:
روزى امام حسن و امام حسين از كهنگى لباس خود به مادر شكايت كردند و ايام عيد نزديك بود و گفتند اى مادر اطفال عرب به انواع جامه‏هاى فاخره مزين گشته‏اند و به آن مفاخرت مى‏نمايند. شما چرا از براى ما لباس نو ترتيب نمى‏دهى حضرت از شنيدن اين سخنان آب در ديده‏هاى وى گرديد. و فرمود: عزيزانم من در انديشه شما هستم و اميدوارم كه تا هنگام عيد خياط لباسهاى شما را دوخته به شما برساند. آن دو بزرگوار منتظر بودند تا آنكه شب عيد شد، باز همان كلام را فرمودند و لباسى نو را مطالبه كردند.
حضرت فاطمه- عليهاالسلام- ايشان را تسلى داد. و به گوشه‏اى آمد از روى خضوع و خشوع است نياز را به درگاه خداوند بلند كرد و عرض كرد: اى خداى مهربان تو قادرى دل فرزندان مرا خوش نمايى به جامه‏اى كه من به ايشان وعده داده‏ام به اميد فضل تو. هنوز سخنان فاطمه تمام نشده بود كه شخصى در خانه را زد فاطمه پشت در آمد، فرمود: كيستى؟ عرض كرد، منم خياط، جامه‏هاى حسين را آورده‏ام. فاطمه زهرا ديد شخصى بقچه‏اى در زير بغل دارد و تسليم آن بانو نمود، چون آن را گشود، ديد دو عمامه و دو دراعة و دو قبا و دو جفت موز، كه در پشت آن سرخى داشت. صديقه طاهره زبان شكر و ثناى حضرت درب گشود.
فرزندان عرض كردند: اى مادر هيچيك از كودكان عرب لباسى بدين لطافت نديده‏اند و نپوشيده‏اند در آن اثنا رسول خدا (ص) تشريف فرماى سراى فاطمه شد و حسنين را در بر گرفت و مى‏بوسيد. پس، فرمود: اى فاطمه اين خياط را شناختى عرض كرد: به خوبى او كسى را نديدم. حضرت فرمود: آن خازن بهشت بود و تا اين قصه را به من خبر نداد و به آسمان عروج ننمود. (1)
مطلبى كه از اين حديث برداشت مى‏شود، اينكه: اميد به فضل خداوند در انسان هميشه بايد زنده باشد و نااميد از درگاه خداوند و فضل او نبايد بود و اگر انسان از خداوند بخواهد و طلب كند خداوند اجابت مى‏كند و بندگانش را نااميد از درگاهش برنمى‏گرداند.
و مطلب ديگر كه بسيار مهم هم است: برخورد حضرت با فرزندانش را نشان مى‏دهد و اينكه حضرت به فرزندش دم از فقر و ندارى مى‏زند كه بدين وسيله‏ى روحيه فرزندش ضربه وارد نمى‏شود و احساس كمبود و عقده حقارت در خود نكند. بلكه فرزندش را هم با اميدوارى به اينكه در آينده به زودى خواسته‏اش برآورده مى‏شود شاد و با روحيه مى‏كند.



1ـ رياحين‏الشريعه/ بحار ح 43 ص 75.
 

mina.eror

عضو جدید
کاربر ممتاز
حضرت زهرا (س) : در يكي از روزها ، صبحگاهان امام علي (ع ) فرمود : فاطمه جان آيا غذايي داري تا از گرسنگي بيرون آيم ؟ پاسخ دادند : نه ، به خدايي كه پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزيد سوگند ، دو روز است كه در منزل غذاي كافي نداريم و در اين مدت شما را بر خود و فرزندانم در طعام ترجيح دادم . امام (ع ) با تأسف فرمودند : فاطمه جان چرا به من اطلاع ندادي تا به دنبال تهيه غذا بروم ؟ حضرت زهرا (ع ) فرمودند : اي اباالحسن ، من از پروردگار خود حيا مي كنم كه چيزي را كه تو بر آن توان و قدرت نداري ، درخواست نمايم .


أصبح علي بن أبيطالب (ع ) ذات يوم ساغبا ، فقال : يا فاطمة هل عندك شيء تغذينيه ؟ قالت (ع ) : لا والذي أكرم أبي بالنبوة و أكرمك بالوصية ما أصبح الغداة عندي شيء ، و ما كان شيء أطعمناه مذ يومين إلا شيء كنت أؤثرك به علي نفسي و علي ابني هذين الحسن و الحسين . فقال علي (ع ) : يا فاطمة ألا كنت أعلمتيني فأبغيكم شيئا ؟ فقالت (ع ) : يا أباالحسن إني لأستحيي من إلهي أن أكلف نفسك ما لا تقدر عليه .


بحار الانوار ، ج 43 ، ص 59
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
توجه به حضور و غياب فرزندان


بر كسى پوشيده نيست كه بى‏توجهى نسبت به نظارت بر فرزندان بخصوص در رفت و آمدهاى آنها چه نتايج زيانبارى به دنبال دارد. با توجه به خطرات و تهديدهائى كه هر لحظه سعادت يك جوان را در معرض نابودى قرار مى‏دهد لازم است كه رفتار آنها به ويژه موقع ورود به خانه و زمان خروج از آن مورد دقت و بررسى قرار گيرد. گفتنى است كه اعتياد، فساد، انحرافات فكرى و بسيارى از خطرات ديگر از همين بى‏توجهى پدر و مادر آغاز مى‏شود. حضرت فاطمه عليهاالسلام با فداكارى و محبت خاصى كه نسبت به فرزندانش نشان مى‏داد مراقب تمام حركات و سكنات آنها بود و به دقت رفت و برگشتهاى آنها را زير نظر داشت. نقل شده است كه روزى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله عازم خانه دخترش فاطمه عليهاالسلام گرديد چون به خانه رسيد ديد فاطمه مضطرب و ناراحت پشت در ايستاده است. آن حضرت فرمود چرا اين جا ايستاده‏اى؟ فاطمه عليهاالسلام با آهنگى مضطرب عرض كرد فرزندانم صبح بيرون رفته‏اند و تاكنون از آنها هيچ خبرى ندارم. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به دنبال آنها روان شد چون به نزديك غار كوه رسيد آنها را ديد كه در كمال سلامت و آرامش مشغول بازى‏اند آنها را بر دوش گرفت و به سوى خانه فاطمه عليهاالسلام روانه شد. اين واقعه خود نمونه‏اى گويا از توجه و اهميت دادن حضرت زهرا عليهاالسلام به حضور فرزندان خردسالش بود. (1)



1ـ جلوه‏هاى رفتارى حضرت زهرا عليهاالسلام/ ص 45.
 

mina.eror

عضو جدید
کاربر ممتاز
حضرت زهرا (س) : همانا خوشبخت حقيقي كسي است كه علي ( عليه السلام ) را دوست بدارد .:gol::gol:

إن السعيد ، كل السعيد ، حق السعيد من أحب عليا .


مجمع الزوائد علامه هيثمي ، ج 9 ، ص 132
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
آموزش ايمان و تقوى به فرزندان


بين دانشمندان بحث و گفتگو است كه برنامه‏ى تعليمات و تربيت‏هاى دينى از چه موقعى بايد درباره‏ى كودك اجرا گردد، گروهى معتقدند كه كودك تا بحد بلوغ و رشد نرسد استعداد درك افكار و عقائد دينى را ندارد و نبايد تحت تربيت دينى قرار گيرد.
گروه ديگرى عقيده دارند كه اطفال نيز لياقت و استعداد آن را دارند كه تحت تربيت دينى قرار گيرند، و مربيان مى‏توانند موضوعات و مطالب دينى را ساده و قابل فهم نمايند و به كودكان تلقين كنند، و آنان را وادار كنند كه اعمال و برنامه‏هاى آسان دين را انجام دهند تا گوششان با مطالب دينى آشنا شود و با اعمال و افكار دينى نشو و نما كنند.
اسلام نظريه دوم را مى‏پذيرد، و دستور مى‏دهد كه كودكان را از سن هفت سالگى به نماز وادار كنيد. (1)
پيغمبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) تلقينات دينى را از همان اوائل كودكى و شيرخوارگى در خانه‏ى زهرا به مرحله اجرا درآورد. هنگامى كه امام حسن (عليه‏السلام) به دنيا آمد و او را خدمت رسول اكرم بردند وى را بوسيد و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و درباره‏ى امام حسين (عليه‏السلام) نيز همين عمل را انجام داد. (2)
امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد: روزى پيغمبر اسلام مى‏خواست نماز بخواند. امام حسين پهلويش ايستاده بود وقتى پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) خواست تكبير بگويد حسين نتوانست تكبير بگويد. رسول خدا تا هفت مرتبه تكبير را تكرار كرد تا حسين (عليه‏السلام) توانست تكبير بگويد.(3)



1ـ شافى ج 2 ص 149.
2ـ بحار ج 43 ص 241.
3ـ بحار ج 43 ص 307.
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
تشويق فرزندان به مسائل دينى و عبادى


يكى از محورهاى اساسى كه حضرت زهرا عليهاالسلام بدان توجه و تأكيد داشتند، بعد پرستش و گرايش فرزندان به انجام تكليف عبادى و الهى بود. آن حضرت شوق بندگى و خضوع در برابر معبود را از همان دوران كودكى در جان فرزندان خود تقويت نموده و آنان را چنان تربيت كرد كه بهترين كارها را عبادت خداوند دانسته و از آن بالاترين لذتها را مى‏بردند.
دخت گرامى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله بر اين مطلب تأكيد داشت كه بچه‏ها را از كودكى به انجام تكاليف فراخواند و آنان را به خدا پيوند دهد و بذر محبت و ارتباط با معبود را در كام آنان بيفشاند تا انجام تكليف براى آنان نه تنها رنج و مشقتى نداشته باشد، بلكه با شوق و اشتياق به استقبال آن بروند.
بر اين اساس فاطمه عليهاالسلام فرزندان خود را حتى به شب زنده‏دارى عادت مى‏داد. البته او شيوه تربيت را به خوبى مى‏دانست و به گونه‏اى برخورد مى‏كرد كه در حد توان و استعداد فرزندان باشد. حضرت، در شب بيست و سوم مبارك رمضان كودكان خود را به بيدارى و نخفتن وادار مى‏كند. ممكن است كسى تعجب كند كه او چگونه بچه‏ها را به اين كار كه حتى براى اشخاص بزرگ هم زحمت دارد، فرامى‏خواند. حضرت در روز، بچه‏ها را مى‏خوابانيد تا كاملاً استراحت كنند و غذاى كمترى به آنان مى‏داد تا بدين‏گونه زمينه و موقعيت بهتر و مطلوب‏ترى از نظر جسمى و روحى براى شب زنده‏دارى داشته باشند. او به حدى در اين كار جدى و قاطع بود كه نمى‏گذاشت احدى از اهل خانه خوابش ببرد و مى‏فرمود: "محروم است كسى كه از بركات شب قدر محروم بماند."
گويا فاطمه عليهاالسلام مى‏خواهد از كودكى در قلب پاك فرزندان خود جمال خدا را به تجلى و جان و زبانشان را به حلاوت و شيرينى عبادت آشنا كند و محبوب راستين را به آنان نشان دهد تا در جوانى جذب جلوه‏هاى دروغين نشود. اين روش تربيتى فاطمه عليهاالسلام به عنوان يك سنت بسيار پسنديده و قابل اجرا در گفتار امامان معصوم عليهم‏السلام نيز به چشم مى‏خورد. (1)



1ـ جلوه‏هاى رفتارى حضرت زهرا عليهاالسلام/ عذرا انصارى/ ص 44.
 
بالا