ممنوووونسلام دلیلشو مینویسید لطفا موفق باشید
ممنوووونسلام دلیلشو مینویسید لطفا موفق باشید
یه سوال نماز واجب تره یا حرف پدر یا مادر؟
خیلی خیلی کار خوب کردین که حفظ کردن قران نصیبتان شده..افرین به این دوستای خوبمن اوایل فقط نماز میخوندم اما چندی هست سعی تو درک نماز دارم میخوام بدونم دینم چیه از کجا اومدم به کجا میارم سعی میکنم بیشتر نمازمو درک کنم تا بخونم همین نمازم کمک کرده تا دس به حفظ قران بزنم که کماکان مشغول یادگیری فشرده اونم
مسلما حرف پدر مادر حدیث اقا رسول الله ست که فرمود اگر نمازتون بخاطر کار مادر یا پدر که تاکید رو مادر بوده قضا شده خدا اون نماز رو قضا نمیدونه و قضای اون نماز ثواب و ارزشش از نماز عادی یومیه ما بیشتره بانو البته دقیق متن حدیث خاطرم نیس اما مفهوم و موضونش همین بود که شرح دادمسلامچو دانی وپرسی سوالت خطاست....مسلما نماز
مسلما حرف پدر مادر حدیث اقا رسول الله ست که فرمود اگر نمازتون بخاطر کار مادر یا پدر که تاکید رو مادر بوده قضا شده خدا اون نماز رو قضا نمیدونه و قضای اون نماز ثواب و ارزشش از نماز عادی یومیه ما بیشتره بانو البته دقیق متن حدیث خاطرم نیس اما مفهوم و موضونش همین بود که شرح دادم
منظور اینه که ارزش پدر مادر نزد خدای چیزی نزدیکی خودشه و حرف اونا رو واجبتر از کار خود داشته مگر به خلاف او نباشه .......... به صراحت در جای جای قران گفت اول من بعد پدر مادر بعدش دوستان همسایه و.... پس پدر مادر قربش بسیار بالا بود که بعد خودش قرار داده این نسبت تو هیچ جای قران دس نخورده........فرضِ غلطِ این جمله اینه که نماز به خاطر حرف و کار پدر و مادر قضا بشه!قطعا، منظور جمله این نیست که "بر اثرِ تصادفی که باعث و بانی اش پدر/مادر بوده نماز فرزند قضا بشه"؛ چون در این صورت براثر تصادف نماز قضا شده و نه بر اثر حرف/کار پدر و مادر. و این که اطاعت از خدا، واجب تره از اطاعتِ پدر و مادر؛ هم تو قران هست هم کلام معصوم(بقره/83: جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر نیکی کنید.) و این شامل نماز هم می شه.و این قبیل مسائل که "شکستن نماز مستحبی به دلیلِ این که پدر صدات می کنه" و "جایز بودنِ به تاخیر انداختنِ نماز به دلیل کار داشتنِ پدر و مادر با فرزند" مساویِ این نیست که " قضا کردن نماز به خاطر پدر و مادر"!!!حتی مثلا در مساله ی جهاد هم_که از مهم ترین برنامه های اسلامی یه_ مادامی که وجوب عینی پیدا نکنه(ینی داوطلب به قدر کافی باشه) در خدمت پدر و مادر بودن ارجحه.
منظور اینه که ارزش پدر مادر نزد خدای چیزی نزدیکی خودشه و حرف اونا رو واجبتر از کار خود داشته مگر به خلاف او نباشه .......... به صراحت در جای جای قران گفت اول من بعد پدر مادر بعدش دوستان همسایه و.... پس پدر مادر قربش بسیار بالا بود که بعد خودش قرار داده این نسبت تو هیچ جای قران دس نخورده........
بسم اللهیعنی الان بیاییم راهکار بگیم که چطور دروغ نگیم؟
یا دروغ های که گفتیم رو شرح بدیم چطور ضایع شدیم
بعدش بابت جریمه از نظر من بهتره هر جریمه برا هر نفر بره قران باز کنه فقط یه ایه بخونه با تفسیرش و کمی فکر کنه روی اون ایه ......... بهتره از کل قران رو بخونی چیزی نفهمی
فکر کنم منظورمو درست درک نمیکنین مهشید بانو ............ با یه مثال جواب سوالتو میدم اگر تو در بین نماز باشی خدای نکرده مادرت ناگاهن زمین خورد اسیب دید تو منتظر میشی نمازت تموم شه بعد به مادر برسی؟به نظر شما، "اول من بعد پدر و مادر" یعنی اول حرف خدا، بعد پدر و مادر یا برعکس؟!!!!!!ینظر شما، این که خدا بهت اجازه می ده حکمش رو به تاخیر بندازی به خاطر پدر و مادر، و این که خدا گفته(که نگفته) که حکم من رو انجام نده چون پدر و مادر می گن، یکی ان؟!
صداقت سخته همش صادق باشی گاهی سکوت بهترین چیزه عالمی رو میشناختم البته تعاریفشو شنیدم و دورادو میشناختم که برای تمرین بجا حرف زدن و دروغ نگفتن 12 سال ریگی به دهان گذاشت همیشه صادق بودن درست نیست و خیلی هم سخته بذار طنزش کنم طرف مادرش تصادف کرد دست و پاش قطع شد سرش اسیب دید مرد تو هم خیلی ریلکس میری میگی بهش اصلا نگران نباش مامانت یه تصادف ساده کرده که ترکیده و مرد راحت شد ...... تو این قضیه ببین چقد صادق بودمبسم اللهسلام.راهکاربدیم که چطورمیشه صداقت بیشتری داشت...و یا اینکه اگه راهی و یا متنیی رو سراغ دارید که با صداقت همسو هستش ، اینجا قراربدید تا استفاده کنیم.
من بنویسم یا تو؟
موقع نمازم که می شد، فرشته ی چپ و راست ،
عزا می گرفتند که چه کنند؛
« إیاک نعبد »
را جزء حرفهای خوبم بنویسند یا جزء دروغهایم ..
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
من نه تنها بهتر نشدم بلکه بدتر هم شدم!!!!!!! نمیدونم چرا... یه خرده خسته ام برام دعا کنید بچه ها.
ممنون دوست عزیزسلام
شاید بتونم درک کنم
تن خسته ی من باعث شده فکرم هم خسته بشه....کارامو ناقص کرده
میگفتن: واسه رسیدن به کمال باید جسمت رو سالم نگه داری تا توانشو داشته باشی که عمرت انقدر باشه که به اون نقطه برسی
من نفهمیدمو ...... این موضوع کارامو خیلی به تاخیر انداخت و بهم ضرر رسوند
یادم رفته بود خودم هم هستم
**********************************
شاد و پر انرژی باشید
محتاجیم به دعا
ممنون دوست عزیز
خوش به حال شماهایی که یادتون میره خودیم هست...کاش منم چنین خستگی داشتم!من خسته از خودمم...
سلامت باشيد
بعضي وقتا تلنگر به آدم باعث ميشه يه چيزايي يادش بياد
با خودم ميگم:
خدا كه از مادرم كه عاشقه ماست و از شهداي آسموني ما كه مهربونتره ... پس نفسي كه الان دستمه هديه اي كه داده تا يادم باشه يادمه و منتظرم
ميگه خوب شو و خوب بيا پيشم
وقتي از يكي يه دنيا دلخورم با يه حرفش تمام دلخوريم يادم ميره و دلم براش بال بال ميزنه...... خدا كه ديگه لطفش خيـــــــــــلي بالاتره
حتما اين خستگي نقطه پايان و آغاز قشنگي داره ... به شرطي كه بلند شي و خستگي رو زمين بذاري..
ما اينجاييم كه باهم و به كمك هم بلندشيم
ماروهم دعا كن.......يا علي
من یه نظر دارم. میگم هرکس بیاد تجربه یا مصداق عینی بحثمونو اگه داشته بگه و اگه سوالی داره بپرسه و بقیه اگه تونستن جواب بدن.
مثلاً بحثمون راجع به دروغ هست بیاییم بگیم کِی دروغ گفتیم؟ چرا؟ آیا تلاشی کردیم که دروغ نگیم؟ و...
من خودم وقتی این موضوع رو انتخاب کردید با خودم فکرمیکنم اصلاً من دروغ میگم؟ نمیدونم چرا خودم فکر میکنم دروغ نمیگم ولی فکرمیکنم یه جای کار میلنگه. می ترسم بعضی حرفام انقده واسه خودم عادی شده فکرمیکنم دروغ نیست و نمیگم، از این مورد خیلی میترسم!
حالا من یه سوال دارم ازتون من به نظر خودم دروغ نمیگم ولی خب بعضی اوقات به خاطر ادب و احترام به فرد مقابلم ویا اون چیزی که عرف میگه چیزی به زبون میارم که شاید قلباً راضی به اون نیستم. مثلاً مثل اینکه به کسی تعارف کنید بگید: بفرمایید خونه در خدمت باشیم.
درحالی که تو دلتون میگید کاش نیاد خونه(حالا به هر دلیلی). یا واضح تر بگم این تعارفات ما ایرانیا به نظرتون یه نوع دروغ نیست(یا شایدم نفاق)؟
برامن که زیاد پیش اومده...اگه این کارو هم نکنیم فکرمیکنیم بی احترامیه و واقعاً هم طرفمون ممکنه ناراحت بشه و شده که چرا یه تعارف خشک و خالیم نکرد!!!!!!!!
من یه نظر دارم. میگم هرکس بیاد تجربه یا مصداق عینی بحثمونو اگه داشته بگه و اگه سوالی داره بپرسه و بقیه اگه تونستن جواب بدن.
مثلاً بحثمون راجع به دروغ هست بیاییم بگیم کِی دروغ گفتیم؟ چرا؟ آیا تلاشی کردیم که دروغ نگیم؟ و...
من خودم وقتی این موضوع رو انتخاب کردید با خودم فکرمیکنم اصلاً من دروغ میگم؟ نمیدونم چرا خودم فکر میکنم دروغ نمیگم ولی فکرمیکنم یه جای کار میلنگه. می ترسم بعضی حرفام انقده واسه خودم عادی شده فکرمیکنم دروغ نیست و نمیگم، از این مورد خیلی میترسم!
حالا من یه سوال دارم ازتون من به نظر خودم دروغ نمیگم ولی خب بعضی اوقات به خاطر ادب و احترام به فرد مقابلم ویا اون چیزی که عرف میگه چیزی به زبون میارم که شاید قلباً راضی به اون نیستم. مثلاً مثل اینکه به کسی تعارف کنید بگید: بفرمایید خونه در خدمت باشیم.
درحالی که تو دلتون میگید کاش نیاد خونه(حالا به هر دلیلی). یا واضح تر بگم این تعارفات ما ایرانیا به نظرتون یه نوع دروغ نیست(یا شایدم نفاق)؟
برامن که زیاد پیش اومده...اگه این کارو هم نکنیم فکرمیکنیم بی احترامیه و واقعاً هم طرفمون ممکنه ناراحت بشه و شده که چرا یه تعارف خشک و خالیم نکرد!!!!!!!!
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
چرا امام گفت"راه قدس از کربلا میگذرد" ... | دفاع مقدس | 2 | ||
رهروانه راه شهدا(شهیدیان) | دفاع مقدس | 1323 |