رد پای احساس ...

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
باورش سخت است
فکر کردن به این جمله: تا وقتی که
حالش را نپرسی
سراغش را نگیری،
پیامی ندهی،
زنگی نزنی،
از تو یادی نخواهد کرد
و سراغت را نخواهد گرفت...!
اینکه همیشه به یادشان باشی تا یادت کنند، سخت است.
اینکه همیشه باید اول «تو» پیشقدم شوی و پیامی بدهی،بپرسی:
_کجایی؟
_خوبی؟
_نیستی؟و تو در این زمان بیشتر از همیشه احساس تنهایی خواهی کرد!
و وقتی که بخواهی مثال خودشان با خودشان، رفتار کنی،
لقب «بی معرفت» سنجاق لباست می شود...
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با خیالت روزها را بے صدا سر میکنــم...
بے تو دارم بے کسے را تازه باور میکنـــم..
یاد چشــمانت مرا از هر نگاهے رانده است کاش در تقدیـــر ما دورے و دلتنــگے نبود ...
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من و خیلی از دخترها ، جز دختران معمولی هستیم.
برای ما از اول سخت بود با کفشِ پاشنه بلند مسیرهای طولانی را راه برویم و جیکمان از پا درد در نیاید.
ما از
همان اول دنبال کفش اسپرت بودیم که بتوان با آن،ساعت ها در شهر، قدم زد ، دوید و بی توجه به کج شدن روسری، شاد بود.
ما مشتاق صحبت با مردها نبودیم.به
چشمانشان زل نمیزدیم.بیشتر وقت ها از گوشه و کنار رد میشدیم و میرفتیم.
ما از
بچگی یاد گرفتیم ساده باشیم.به ما نگفته بودند هرچقد ساده تر باشی، احمق تری.
راستش ما مثل معشوقه های امروزی شما ،هر روز یک رنگ و یک بو نبودیم.عشوه و ناز ، مادر زادی در رگ و خون ما نبود.
امکانش بود یک روز شلخته باشیم ، ناراحت باشیم ، گریه کنیم.ما نمیدانستیم در هر موقعیتی باید شیک باشیم و روسریمان کج نشود.
ما همان دخترانی هستیم که عشق را در زندگی یاد گرفتیم،نه اینکه به ما گفته باشند همیشه خوش چهره و خوش بوترین باش،
تا تمام شهر را عاشق کنی.بوی ادکلن ساده و آرام ما ،میان هزاران عطر و بوی مختلف اطرافِ شما گم شد.
خنده های ارام ما ، میان قهقه های پر،عشوه و بلند انها اصلا شنیده نمیشد.ما عشق را در کفش های پاشنه بلندمان که خاک میخورد، جا گذاشتیم.
ما با همان کوله پشتی و کفش اسپرتمان ، بی صدا آمدیم در زندگی شما.ما حتی کفش هایمان پاشنه بلند هم نبود که صدای رفتنمان را بشنوید.
ما یک دسته دختر معمولی بودیم،فهمیدیم باید عوض شویم تا مارا ببینید.اما نتوانستیم.ما معمولی بودیم، هنوز هم هستیم..
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
بخند در تمام لحظاتی که میدانم نیستم تا تماشا کنمشان
اینجا سبز می شود خاطرات زندگی ولی هرگاه به خنده هایت فکر میکنم
شانه بالا می اندازم به تمام تنهاییم
 

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]عشق را به ما اشتباه فهماندند...[/FONT]
[FONT=&quot]هیچ کس به ما نگفت؛[/FONT]
[FONT=&quot]عشق دور بازو و دور کمر و سایز جاهای مشخص نیست...[/FONT]
[FONT=&quot]هیچ کس نبود به ما بگویید با کسی باش که با او خوشحالی،[/FONT]
[FONT=&quot]نه کسی که تو را مهمانی آن چنانی میبرد و هر روز ماشینش را عوض میکند و لباس [/FONT]
[FONT=&quot]مارک دار میپوشد...[/FONT]
[FONT=&quot]عشق را اشتباه یادمان دادند و ماهم اشتباه یاد گرفتیم...[/FONT]
[FONT=&quot]اسم هر هوس،[/FONT]
[FONT=&quot]هر جا به جایی هورمون را عشق گذاشتیم...[/FONT]
[FONT=&quot]کسی را که دوست داشتیم[/FONT]
[FONT=&quot]و حاضر نبود تنش را به ما بسپارد فروختیم به دخترهای چشم و لب و فک و دماغ [/FONT]
[FONT=&quot]عملی که همه شبیه به هم اند [/FONT]
[FONT=&quot]و به گمانم خودشان هم از خودشان بدشان می آمده که کوبیدند و از نو ساختند...[/FONT]
[FONT=&quot]پسری را که هر روز با شاخه گل می آمد[/FONT]
[FONT=&quot]و عشق میریخت توی نگاهمان را فروختیم[/FONT]
[FONT=&quot]به این مثلا مرد های آمپولی ،[/FONT]
[FONT=&quot]که تا یک بهتر از ما را میبینند دل و دینشان بر باد میرود...[/FONT]
[FONT=&quot]عشق را اشتباه فهمیدیم[/FONT]
[FONT=&quot]عشق رل زدن و تتو کردن اسمش روی سر و صورت[/FONT]
[FONT=&quot]و هر روز عکس دو نفره گرفتن و کلی قربان صدقه مجازی رفتن نیست...[/FONT]
[FONT=&quot]عشق یعنی[/FONT]
[FONT=&quot]تا مریض شد،[/FONT]
[FONT=&quot]تا بی پول شد،[/FONT]
[FONT=&quot]تا حوصله نداشت به خودش برسد،[/FONT]
[FONT=&quot]تا چاق یا لاغر شد،[/FONT]
[FONT=&quot]تا زبانم لال تصادف کرد و طوریش شد[/FONT]
[FONT=&quot]دستش را بگیری زل بزنی توی چشم هایش و بگویی[/FONT]
[FONT=&quot]ببین باهم همه چیز را درست میکنیم...[/FONT]
[FONT=&quot]عشق را از اول اشتباه یادمان دادند...[/FONT]
 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سنجاق قفلی ها را دوست دارم
از همان کودکی دوستشان داشتم
نه اینکه حس نوستالژی باشند ها ! نه !
آنها بانی وصل اند اما خودشان بی وصل میمانند
خم میشوند ؛
ولی خم به ابرو نمیآورند
زنگ میزنند ؛ کج میشوند ولی خودشان زنگار به دلت نمیزنند ..
تیزند ؛یکرنگ ؛ ساده و بی آلایش..
کاش هیچ وقت سنجاق زندگی گم نشود،
همان سنجاقی که تو را به این زندگی وصلت میکند،
حسی که درون هر آدمی زنده است،
شاید حسی قشنگ باشد از یک دوست
یک همراهی ….
که به تو یاداوری کند امید و زندگی را ،
شاید آدم هایی باشند که تو را همراهی کرده اند تا بدین جا برسی،
شاید حسی قدیمی که هروقت زنده میشود سرشار از شور و شوق میشوی..
آدم ها همه سنجاق هایی دارند که به زندگی وصلشان میکند،
حالیشان میکند که به این زندگی چقدر وابسته اند.
 

parla_69

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
دیشب غم دل به دل بگفتم به نهفت/چون صبح دمید دیگری هم میگفت
من بودمو دل راز مرا فاش که کرد/زین پس غم دل به دل نمیباید گفت
 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻳﺮ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﻴﻢ ، ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ…
ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ :
ﻳﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﺭ ﻫﻮﺍﯼ ﺳﺮﺩ ﻏﻨﻴﻤﺖ ﻣﯽﺷﻮﺩ . . .
دستی ﺩﺭ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺳﺨﺘﻴﻬﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ . . .
ﺩﯾﺪﻥ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﺁﺷﻨﺎ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﻏﺮﺑﺖ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯽﺷﻮﺩ . . .
ﻳﮏ ﻋﺰﻳﺰ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺖ ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻭ ﻋﺰﯾﺰ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . . .
ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺮﻭﺩ ، ﺧﻮﺑﯿﻬﺎﯾﺶ ﻋﯿﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ . . .
بهار و ﭘﺎﻳﻴﺰ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ٬ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻗﺸﻨﮓ ﻭ ﻗﺸﻨﮓ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . . .
ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ،ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﻨﺪ ﺑﺎﺷﯽ ﻏﻨﯿﻤﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ . . .
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯿﺸﻮﺩ . . .
ﯾﮏ ﻟﺒﺨﻨﺪ ، ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺸﮑﺴﺘﻪ ﺍی ﺭﻭﯾﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ . . .
امروز به همه چیز خوب بنگر،
قدر داشته‌هایت را بدان و سپاسگزار پروردگارت باش!
عزیزانت را در آغوش بگیر، بگو که چقدر آنها را دوست داری!
به زندگی‌ات عشق بورز و زیبا زندگی کن…
فرصت‌ها را از دست نده!

زندگی آنقدرها هم طولانی نیست قدرش را بدان… : )
 

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]اردیبهشت هم تمام شد و در واقع هیچ چیز نداشت، فقط انگار آمده بود که [/FONT]
[FONT=&quot]بگذرد...با آرزوی لبخندهای واقعی و افتادن یک اتفاق "خوب" برای همه، یک جور که وقتی خرداد تمام شد به حرمت آن اتفاق خوب ، همهء اتفاقات بد را فراموش کنیم یک چیزهایی را هرچقدر هم که درست کنید، باز هم خرابند...یک چیزهایی هستند که زمان توانایی عوض کردن و کمرنگ کردنشان را ندارد. یک چیزهایی که بعد از یک عالمه دست و پازدن، می بینی توانایی عوض کردنشان را نداری. انگار که آمده اند تا همیشه باشند ، یک جور دردآوری هم...یک آدمهایی هستند توی زندگیت، مغزت، قلبت، که همهء حضورشان وهم است..از یک جایی به بعد آن آدمه نیست که دوستش داری، همه اش وهمی است که از او برای خودت ساخته ای...اینها همان آدمهایی هستند که در عین بودن، دلتنگشان میشوی...احساسات یک دنیای توهمی است و لاغیر..! همهء آن چیزی که از آدمها دوست داریم، آنهایی است که توی ذهنمان میسازیم...و بعد اگر آدمه شکل توهمات ذهن ما نشد؛ قسمت درددار ماجرا شروع میشود...برای جمعه و شروع خرداد بیایید آدمها را بزرگ نکنیم ، کیفیتشان پائین می آید...مورچه هم فکر می کند خیلی بزرگ است...[/FONT]
 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هیچ روز خوبی در راه نیست
روز خوب که در نمیزنه بیاد داخل!
روز خوب که سر برج نیست خود بخود البته گاهی باناز وکرشمه بیاد!
قبض آب وبرق و…. نیست که وقت و بیوقت وقتی خسته ازسرکار برمیگردی از شکاف در آویزون باشه!
روز خوب راباید ساخت
باید نوازشش کرد
باید آراست و پیراست
باید به گیسوهاش گلهای وحشی صحرایی زد
باید عطر دلخواهش رو خرید
گل دلخواهش رو روی میز گذاشت
شعر دلخواهش رو سرود
باید نازش را کشید
برویش خندید
روزخوب را باید خلق کرد
و بعد در آغوش آرام یک روز خوب لذت دنیا را چشید….
کاش در خلق روز های خوب ماهر شویم : )
 

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]تنهایی‌ ... فرو ریختنی آرام و تدریجی‌ ‌ست[/FONT]
[FONT=&quot]چنان در سکوت به عمق می‌‌روی که چیزی نمی‌‌شنوی، جز صدای نفس‌های آدم‌هایی‌ [/FONT]
[FONT=&quot]که بی‌ هیچ بهتی غرق شدن لحظه‌ای تو را می‌‌نگرند.[/FONT]
[FONT=&quot]آدم‌هایی‌ که نمی‌‌دانند شانه‌های خسته ی تو چقدر نیازمندِ آغوشِ بی‌ قضاوت یک [/FONT]
[FONT=&quot]دوستِ است.[/FONT]
[FONT=&quot]آدم‌هایی‌ که نمی‌‌دانند تنهایی‌، شاید پشتِ پیچ بعدی در انتظارِ آنها باشد.[/FONT]
[FONT=&quot]آدم‌هایی‌ که نمی‌دانند تردید و انزوا، انتخابِ هیچ کس نیست[/FONT]
[FONT=&quot]آدم‌هایی‌ که نمی‌‌دانند تنهایی‌، فرریختنی آرام وتدریجی‌ ‌ست[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلـــــــم تــــــنــــــگ شـــــــــده....
برای دفتر خاطراتم که مدتهاست دیگر چیزی در آن نمی نویسم...
برای بـی خـیـالــی و آرامشی که مدتهاست که دیگر ندارمش...
خنده هایی که دارم فراموششان می کنم... و برای خودم که حالا دیگـر خیلی عوض شده ام!
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سنجاق قفلی ها را دوست دارم

از همان کودکی دوستشان داشتم

نه اینکه حس نوستالژی باشند ها ! نه !

آنها بانی وصل اند اما خودشان بی وصل میمانند

خم میشوند ؛

ولی خم به ابرو نمیآورند

زنگ میزنند ؛ کج میشوند ولی خودشان زنگار به دلت نمیزنند ..

تیزند ؛یکرنگ ؛ ساده و بی آلایش..

کاش هیچ وقت سنجاق زندگی گم نشود،

همان سنجاقی که تو را به این زندگی وصلت میکند،

حسی که درون هر آدمی زنده است،

شاید حسی قشنگ باشد از یک دوست

یک همراهی ....

که به تو یاداوری کند امید و زندگی را ،

شاید آدم هایی باشند که

تو را همراهی کرده اند تا بدین جا برسی،

شاید حسی قدیمی که هروقت زنده میشود

سرشار از شور و شوق میشوی..

آدم ها همه سنجاق هایی دارند که به زندگی وصلشان میکند،

حالیشان میکند که به این زندگی چقدر وابسته اند.
 

ra1372

عضو جدید
کاربر ممتاز
سنجاق قفلی ها را دوست دارم

از همان کودکی دوستشان داشتم

نه اینکه حس نوستالژی باشند ها ! نه !

آنها بانی وصل اند اما خودشان بی وصل میمانند

خم میشوند ؛

ولی خم به ابرو نمیآورند

زنگ میزنند ؛ کج میشوند ولی خودشان زنگار به دلت نمیزنند ..

تیزند ؛یکرنگ ؛ ساده و بی آلایش..

کاش هیچ وقت سنجاق زندگی گم نشود،

همان سنجاقی که تو را به این زندگی وصلت میکند،

حسی که درون هر آدمی زنده است،

شاید حسی قشنگ باشد از یک دوست

یک همراهی ....

که به تو یاداوری کند امید و زندگی را ،

شاید آدم هایی باشند که

تو را همراهی کرده اند تا بدین جا برسی،

شاید حسی قدیمی که هروقت زنده میشود

سرشار از شور و شوق میشوی..

آدم ها همه سنجاق هایی دارند که به زندگی وصلشان میکند،

حالیشان میکند که به این زندگی چقدر وابسته اند.


خیلی جالب بود دوست عزیز
 

ra1372

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود برد..
مثل یاد،مثل خاطره ،مثل غرور...
و آنچه ماندنیست را جا گذاشت،مثل یاد،مثل خاطره،مثل لبخند...
رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی،بروی...
و ماندنت رفتنی میشود وقتی که نباید بمانی بمانی...
برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند ...

 

ra1372

عضو جدید
کاربر ممتاز
بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی پوشی به کام
باده رنگین نمی نوشی ز جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از ان می که می باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
 

ra1372

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه رفیق بودی و صدتا دردسر بودی و اما...
از تو هیچوقت نبریدم ، تورو از خودم می دیدم
پشت سر همه غریبه ، روبروم دیدم فریبه
اما فکر کردم کنارم...
شونه های یک رفیقه
داشتم اشتباه میکردم.
تو رفیق من نبودی ، من تا آخر با تو بودم...
تو از اولم نبودی
داشتم اشتباه می کردم...
که تموم زندگیمو من به دستای تو دادم
حالا اینجا تک و تنها... برگ خشک بی درختی، غرق بادم
نوش جونت اگه بردی
نوش جونت هرچی خوردی
تورو هیچ وقت نشناختم...
نوش جونم اگه باختم.
تو منو ساده گرفتی.
زدی رفتی مفتی مفتی
اما اون روز رو می بینم که به زانوهات می افتی...
تو به زانوهات می افتی...!

 

ra1372

عضو جدید
کاربر ممتاز
از استادی پرسیدند:آیا قلبی که شکسته بازهم میتواند عاشق شود؟
استادگفت:بله
پرسیدند:آیا شماتاکنون از لیوان شکسته آب خورده اید؟
استاد پاسخ داد:آیا شما بخاطر لیوان شکسته از آب خوردن دست کشیده اید؟؟؟!!!!
 

ra1372

عضو جدید
کاربر ممتاز
این روزها یک تلنگر کوچیک

یه بی تو جهی ساده ...

کافیه تا بشینم ساعتها به حال خودم گریه کنم

دلخوشی هام کم شدن و دغدغه هام زیاد !!!



 

ra1372

عضو جدید
کاربر ممتاز
✨
درتقدیرهرکسی معجزه ای ازطرف خدا تعیین شده که درزندگیش درزمان مناسب نمایان خواهد شد
یک شخص خاص✨
یک اتفاق خاص
یک موهبت خاص
منتظرمعجزه زندگیت باش
 

ra1372

عضو جدید
کاربر ممتاز
✨به قیمت سفید شدن
✨موهایم تمام ...شد
✨ولی اموختم که

اله ام سکوت باشد...
گریه ام لبخند..
وتنها همدمم ،خداااا..

تنها خدا رابرای توآرزو دارم
 

ra1372

عضو جدید
کاربر ممتاز
حقیقت ندارد
زمانی که انسان پیر میشود
از رویاهایش دست میکشد
بلکه
نسان زمانی که
از رویاهایش دست میکشد
پیر میشود...
 

ra1372

عضو جدید
کاربر ممتاز
همیشه نباید همه چیز را توضیح داد ...
دﻧﺪﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻟﻘﻪ رو ﺑﺎﻳﺪ ﮐﺸﻴﺪ :|
ﺍﻭﻟﺶ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﻩ …
ﺑﻌﺪﺵ ﺣﺲ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﺟﺎﺵ ﭼﻨﺪ
ﺭﻭﺯ ﺭﻭﻭ ﺍﻋﺼﺎﺑﺘﻪ …
ﺑﻌﺪﺵ ﻫﻢ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ که
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻧﺪﻭﻧﯽ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩﻩ . . . !
این حکایت ِ بعضی از آدمای زندگیمونه
 

ra1372

عضو جدید
کاربر ممتاز
✨
خدایا...
سلام...✨
✨ما بیدار شدیم
سرحالیم✨
✨امید داریم
میخندیم✨
این ها همه لطف توست
✨شکر...
خدایا یادمان بده✨
✨عاشق باشیم و شاکر..
آمین❤️
 

ra1372

عضو جدید
کاربر ممتاز
ميگن خواب مرگ كوتاهه ،
ولى چه فرق عجيبى است بين"مرگ" و "خواب" وقتى "عزيزى"خوابيده دلت مى خواد حتى هيچ پرنده اى پر نزنه تا بيدار نشه و وقتى "مرده"...دوست دارى با بلندترين صداى دنيا بيدارش كنى ولى افسوس ...

امروز پنج شنبه و شب جمعه است
يادى ازعزيزان به خواب رفته ى ابدى كنيم.
بياييم با يك فاتحه آرامش خواب را به روحشان هديه دهيم ...
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا