رد پای احساس ...

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
… ارغوان
این چه رازی است که هر بار بهار
با عزایِ دلِ ما می آید ؟
که زمین هر سال از خونِ پرستوها رنگین است …
ارغوان، شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا؟
یا گرفته است هنوز ؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آفتابی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست …
… ره چنان بسته که پرواز ِ نگه
در همین یک قدمی، می ماند
کورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شب ظلمانی ست
نفسم می گیرد
که هوا هم اینجا زندانی ست
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
به ماه نگاه کن
ببین چگونه شکوه شبانه هاش را میشکند
و هم بازی ماهیهای حوض میشود
بین من و تو

فاصله ای نیست!
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ای آفرینندۀ بارانِ دل!

امشب زیرِ رگبارِ زندگی ؛

چترم را باز نمی کنم؛

تا...

وجودِ عاشقم از بارانِ عشقت لبریز شود.
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
دل من باز گریست
قلب من باز ترک خورد و شکست
باز هنگام سفر بودو من ازچشمانت میخواندم
که به آسانی از این شهر سفر خواهی کرد
و از این عشق گذرخواهی کرد
و نخواهی فهمیدکه بی تو این باغ پر از پاییز است..
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه غریب ماندی ای دل ! نه غمی ، نه غمگساری
نه به انتظار یاری ، نه ز یار انتظاری
غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد
که دگر بدین گرانی نتوان کشید باری
چه چراغ چشم دارد از شبان و روزان
که به هفت آسمانش نه ستاره ای ست باری
دل من ! چه حیف بودی که چنین ز کار ماندی
چه هنر به کار بندم که نماند وقت کاری
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
روزهای خزان همه یادگاران ِ تو اند!

روزهای خزان همه یادگاران ِ تو اند!

. . .
و پائیز مثل هر فصل دگر
باز آمد و رفت
و این رسم زمان من و توست!
هر آمدنی را رفتنی ست در کار.

روزهای خزان همه یادگاران ِ تو اند!
روز میلاد ِ تو اند. . .
روز میلاد ِ منند.
روز میعاد من و تو.

من و دل ماندیم در حسرتِ تو. . .
در حسرتِ یک پائیز دگر
آه ...پائیز هم آمد و رفت!
دل بسوزاند و برفت..
افسوس ....
پائیز هم آمد و رفت!
. . .
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز می گویند : فردای دگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود
کاوه ای پیدا نخواهد شد ، امید
کاشکی اسکندری پیدا شود
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه در دل من!چه در سرتو


من از تو رسیدم به باور تو


تو بودی و من به گریه نشستم برابر تو


بخاطر تو به گریه نشستم بگو چه کنم


با تو شوری در جان ، بی تو جانی ویران


از این زخم پنهان ، می میرم


نامت در من باران ، یادت در دل طوفان


با تو امشب پایان می گیرم


نه بی تو سکوت ، نه بی تو سخن


به یاد تو بودم ، به یاد تو من
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

اول نامه جای دل تنگ چند تا نقطه چين می گذارم...
جای اسم قشنگت سر سطر
خداي نازنينم، نازنين می گذارم ...
گفتن از تو ولی کار من نيست،
پس قلم را زمين می گذارم ...
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
تو را آرزو نخواهم کرد... هيچ وقت! تو را لحظه اي خواهم پذيرفت... که خودت بيايي ... با دل خودت... نه با آرزوي من
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این زخم ها نمک میخواست...........
پاشیدی.........!




[FONT=&quot]هميشه از دست دادن بد نيست،اينجا كه مي رسي خدا آمده است و طبيعت آماده است تا سادگي كند،اينجا با همه دلتنگي ها دل تنها نيست،خدا هميشه گوشه دل تنها به مهرباني نشسته است[/FONT][FONT=&quot]. [/FONT]​
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آن قاصدك كه برایت فوت كردم

جایی بین ما سرش به هوا شد و

انگار به تو نرسید

تمام زندگی ام را نذر میكنم

به نیت سر به راهی قاصدك

كه بیاید

نام مرا توی گوش تو زمزمه كند......:heart:
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
گریه نمی کنم ، نه اینکه خوبم
نه اینکه دردی نیست ، نه اینکه شادم
یک اتفاق نصفه نیمه ام که ، یهو میون زندگی افتادم
یک ماجرای تلخ ناگزیرم
یک کهکشونم ولی بی ستاره
یک قهوه که هرچی شکر بریزی
بازم همون تلخی ناب رو داره
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]زندگي خالي نيست[/FONT][FONT=&quot] :
[/FONT]
[FONT=&quot]مهرباني هست , سيب هست , ايمان هست[/FONT][FONT=&quot] .
[/FONT]
[FONT=&quot]آري[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]تا شقايق هست , زندگي بايد كرد[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT]
[FONT=&quot]در دل من چيزي است , مثل يك بيشه نور, مثل خواب دم صبح[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]و چنان بي تابم , كه دلم مي خواهد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بدوم تا ته دشت , بروم تا سر كوه[/FONT][FONT=&quot] .
[/FONT]
[FONT=&quot]دورها آوايي است , كه مرا مي خواند[/FONT]
[FONT=&quot].[/FONT]
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
بر دم دهكده مردي تنها

كوله بارش بر دوش

دست او بر در مي گويد با خود

غم اين خفته چند

خواب در چشم ترم مي شكند
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
میگن اسبت رفیق روز جنگه
مو میگویم از او بهتر تفنگه
سواره بی تفنگ قدرت نداره
سوار وقتی تفنگ داره سواره
تفنگ دست نقرم رو فروختم
برای وی قبای ترمه دوختم
فرستادم برایم پس فرستاد
تفنگ دسته نقرم داد و بیداد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نيمکت کهنه باغ

خاطرات دورش را

در اولين بارش زمستانی

از ذهن پاک کرده است

خاطره شعرهايی را که هرگز نسروده بودم

خاطره آوازهايی را که هرگز نخوانده بودی
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]کاشکی[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]یک ساعت زمان داشتم[/FONT][FONT=&quot] ![/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]آنوقت هر وقت دلم می خواست[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]زمان را نگه می داشتم[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]یا به عقب برمی گشتم[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]اما واقعیت این است که[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ثانیه ها می گذرند[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]و همه چیز را با خود می برند[/FONT][FONT=&quot] ![/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]فرصت ها را ، خاطره ها را[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ولی یک چیز را[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]یادشان می رود که ببرند[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] یاد تو را از قلبم و ذهنم ...![/FONT]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
انگشتانت را؛

به من قرض بده


براي شمردن لحظه هاي نبودنت

کم آورده ام!

...


 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]در هجای رفتنت دل به هیچ واژه ای نبسته ام [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] باز هم تویی که می پرستمت[/FONT][FONT=&quot]..........[/FONT]
[FONT=&quot] گر چه در مرور خاطرات تو حسی ازحضور ناب دوست داشتن[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] در قلب آسمانیت ندیده ام[/FONT][FONT=&quot]....[/FONT]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
گاهی پرندگی های مرا درخت باش

هروقت دلت نخواست بالهای مرا یک تکه سنگ باش

اصلا دلت گرفت آوازهای مرا قفسی تنگ باش

اما نــگوبه من

هرگز نــگوبه من:

دیگرپــرنده ام نـباش! .
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
این روزها که می‌گذرد، هر روز
احساس می‌کنم که کسی در باد
فریاد می‌زند
احساس می‌کنم که مرا
از عمق جاده‌های مه‌آلود
یک آشنای دور صدا می‌زند
آهنگ آشنای صدای او
مثل عبور نور
مثل عبور نوروز
مثل صدای آمدن روز است...

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] سلام یاران دل[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]می روم خسته و افسرده و زار[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]سوی منزلگه ویرانه ی خویش[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]به خدا می برم از شهر شما[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]دل شوریده و دیوانه ی خویش[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]می برم تا که در آن نقطه ی دور[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]شستشویش دهم از رنگ گناه[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]شستشویش دهم از لکه ی عشق[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]زاین همه خواهش بیجا و تباه[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]می برم تا ز تو دورش سازم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ز تو ای جلوهی امید محال[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]می برم زنده به گورش سازم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]تا از این پس نکند یاد وصال[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ناله می لرزد،می رقصد اشک[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]آه بگذار که بگریزم من[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ز تو،ای چشمه ی جوشان گناه[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]شاید آن به که بپرهیزم من[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]به خدا غنچه ی شادی بودم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]دست عشق آمد و از شاخم چید[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]شعله ی آه شدم،صد افسوس[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]عاقبت بند سفر پایم بست[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]می روم،خنده به لب،خونین دل[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]می روم،از دل من دست بدار[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ای امید عبث بی حاصل[/FONT]
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
تمام دلتنگی هایم را روی برگهای اطلسی رها خواهم کرد
تا باران بشویدو فرو روند در اعماق زمین...
تا دیگر نباشند و احساس نشوند...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]چه زود به مقصد رسیدم[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]و چه زود مقصد را عوض کردی[/FONT][FONT=&quot] ![/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]روزها می خندی و شبها از اشک ها می نویسی[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]تو هنوز گرفتاری[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]من نیز[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]در بند خود[/FONT][FONT=&quot] ...![/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]این پیاده روی لعنتی هم به من پوزخند می زند[/FONT][FONT=&quot] ![/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]جای پاهایت ... عطر نفس هایت را به من نشان می دهد و دهن کجی می کند[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]با زبان بی زبانی می خواهد خاطرات به جا مانده به روی خودش را به رخم بکشد[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]که من نمی توانم[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]که تو نیستی[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]که ما پنهان از همیم[/FONT][FONT=&quot] ... ![/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]عذاب آور است داشتن خاطراتت و نداشتن خودت[/FONT][FONT=&quot] ...![/FONT]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مرا به ترنم قطره های باران قسم داده اند که لحظه های عمرم را با خیال سرد و خاموش سکوت هدر ندهم

و شب این آستانه ی آرامش را که هر چند یک بار می آید و می رود به پرتو خورشید حسرت مخورم .

دلم را به زیبایی بهار فریب ندهم

و به صداقت پاییز و زمستان که در زیر برگ های رنگین و برف پنهان است ایمان بیاورم...

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]دلتنگی های آدمی را ، باد ترانه ای می خواند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]و هر دانه ی برفی به اشکی ناریخته می ماند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]سکوت سرشار از سخنان ناگفته است[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]از حرکات ناکرده[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]اعتراف به عشق های نهان[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]و شگفتی های بر زبان نیامده[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]در این سکوت حقیقت ما نهفته است[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]حقیقت تو و من[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot](مارگوت بیكل) [/FONT]
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا