رد پای احساس ...

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کـــــاش می توانستم
با دستــــانی که محکوم به نوشتنند

تنهـــــــاییم ، دلتنگیــــم
و سکوت ســــــرد فــــاصلـه هــا را
برایـــت نقـــــاشی کنم

کــــــاش می دانستی عشــــــق چه رنگـــی دارد
تــا می تــــوانستم از دلتنگی هـــایم
با همــان رنـــگ برایــــت بــــوم بســـازم

کــــاش می تـــوانستی شـــــب هنگام
با بالهـــــای شیشه ای خیــــالت
تا رویـــاهـــای شکستنی خیــــالم پـــــرواز کنی
دستـــــانــم را بگیری
و تا تــــه زمــــان با مـــــن سخــن گویی

کــــــاش می دانستی هــــر شــــــب
در تکــــــرار لحظه هـــا
خستــــه از سکــــوتی بی انتهــــا
با ماه ، با ستاره از تــــــــو می گویم

کـــــــاش می دانستی در نبـــودن هــــایت
به جای تـــــــــــــو،
برای شــب بـــو هـــــــا
قاصدکهــــــــــــا
و یــــــاس های دلتنـــگ حیــــــاط
شعــــــــر می خوانم

در انتظـــــــــارم بمان
تا یخ هــــــای زمــــان ذوب شود
تا پرستوهـــــــا به پــــرواز در آیند
میدانم زمـــــان زیـــــادی نمـــــانده

فعلاً محکومـــــــــــــم به زنـــــــدگی
 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز

[FONT=&quot]دلـــ م رُمـان عاشقانه میخــواهد[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]که تـــو آن پسرکِ بالـا بلــند ِ[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]سینه سپرَش بـاشی[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]و مَــن دخــترکی سر بـه هـَــوا[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]کـه با تمـام سر بـه هــوا بودن هایـَش[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]به راه آورد تـــو و دلــَت را[/FONT][FONT=&quot] . . . !!![/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot][/FONT]



http://

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بودنت را دوســــــــــــــــــــــــــــــــــت دارم....
وقتی مـــــــــــــــرا ...دربر میگیری ....
و به آغوشــــــــــــت ســــــفت... مرا می فشـــــــــــــــاری...
وادارم مــــــــــی کنی که...
به هیچ کس فکر نـــــــــــــــــــــکنم ....
جز تـــــــــــــــــــــــــو....!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی
بهتره برای
تنهاییمون
وقت بذاریم
بغلش بشینیم
و اروم
بهش بگیم
ممنونم که
تو بدترین
شرایط هم
ترکم نکردی
 

-civilengineer

کاربر فعال
نوازش

نوازش

موهایم را آنقدر کوتاه میکنم تا خاطره انگشتانت را از یاد ببرند
دیری نمی پاید،
خاطراتت دوباره می رویند


 

جاده

عضو جدید
[FONT=&quot]ارزش باد را زمانی میفهمی که دریا را به تلاطم وامیدارد[/FONT][FONT=&quot] ....[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
[FONT=&quot]ارزش خاطرات هم زمانی مشخص میشود[/FONT][FONT=&quot] .....[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
[FONT=&quot]که لب را میبندد[/FONT][FONT=&quot] ....[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
[FONT=&quot]قلب را میفشارد[/FONT][FONT=&quot] ....[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
[FONT=&quot]اشک را سرازیر میکند و[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
[FONT=&quot]بغض را میشکند[/FONT][FONT=&quot] ......[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

جاده

عضو جدید
[FONT=&quot]دوباره تنها شده ام.. دوباره دلم هوای تو را کرده است...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]خودکارم را از ابر پر میکنم و برایت از باران می نویسم...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]در آواز شباویزهای عاشق؟در چشمان یک آهوی مضطرب؟[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]در سلام دختر بچه ای که تازه نام تو را یاد گرفته است؟[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]ای کاش می توانستم تنهاییم را برای تو معنا کنم..[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]کاش می توانستم همیشه از تو بنویسم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]میترسم نتوانم بنویسم و اخرین نامه ام در سکوتی محض بمیرد و کسی ادامه سرود قلبم را نشنود[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]دوباره شب.. دوباره تنهایی.. دوباره سکوت[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]و دوباره من و یک دنیا خاطره[/FONT]
 

جاده

عضو جدید
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]خاطرات را باید سطل سطل . . .

[FONT=arial,helvetica,sans-serif] ازچاه زندگی بیرون کشید . . . !

[FONT=arial,helvetica,sans-serif] خاطرات نه سر دارند و نه ته . . .[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] بی هوا می آیند تا خفه ات کنند . . .
میرسند
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] . . .[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] ... گاهی وسط یک فکر . . . ![/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] گاهی وسط یک خیابان . . . ![/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] سردت می کنند . . . داغت میکنند . . . ![/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] رگ خوابت را بلدند . . . زمینت می زنند [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]. . . !!!
خاطرات تمام نمی شوند . . .
[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif] تمامت می کنند[/FONT]
[/FONT][/FONT]
 

جاده

عضو جدید
[FONT=&quot] از من فاصله بگیر[/FONT][FONT=&quot] !
[/FONT]
[FONT=&quot]هر بار که به من نزدیک می شوی ،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]باور می کنم هنوز می شود زندگی را دوست داشت[/FONT][FONT=&quot]!
[/FONT]
[FONT=&quot]از من فاصله بگیر[/FONT][FONT=&quot]!
[/FONT]
[FONT=&quot]من خسته ام از امیدهای کوتاه[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]​
 

eelhamm

عضو جدید
بي آنكه باشي

دستم را مي گيري ، مي بري ، كنار باغچه ، آب

بي آنكه باشي

چاي مي آوري، ظرفي از شيريني ، شاد

بي آنكه باشي

مينشيني ، آرام ، كنار من ، آب

بي آنكه باشي

مرا مي بوسي ، لبخند

بي آنكه باشي

دلم را

فكرم را

تمامم را

مي بري با خود...
 

جاده

عضو جدید
نرسیده به بعضی خاطره ها ......
باید بنویسند :

آهسته به یاد بیاورید ...

خطر- ریزش اشک......
 
آخرین ویرایش:

جاده

عضو جدید
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]مــــی گــــویــنــد ســـــاده ام ،،،

[FONT=arial,helvetica,sans-serif] مـــی گـــویـــنـــد تــــو مــــرا با[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] یــک جمـــــلـــه[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] یـــک لبـــــخـنـــد ،،،[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] بــه بــازی میـــــگیــــری ... ... ...[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] ... مــــــی گـــــوینــــد تـــرفنــد هـــایت، شـــیطنـــت هــــایت[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] و دروغ هایـــت را نمــــی فهمــــم ... !![/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] مــــــی گویند ســــاده ام[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] اما تـــــو این را باور نکن[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] مــــــــن فـــــقــــــط دوســـتـــــت دارم ،[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] همیـــــــــن !!!![/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] و آنــــها ایــــن را نمـــــــی فــــهمنــــد .....!!!!!![/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]



[/FONT]
 

جاده

عضو جدید
تـو را از خـاطــره هــا پــاکـــ نـمـیـکـنـم ؛

مـیـگــذارم بـمــانــد ...


تــا یــادم بــاشـد


چـه طـعــم تـلـخـی دارد


/"دروغ"/


کـه مـیـتـوانـد حـتـی


شـ ـیـریـنـی /"عـشـ ـق"/ و /"اعـتـمــاد"/ را


زهــرمـــار کــنــد !




 
آخرین ویرایش:

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
در مترو
همه یا ایستاده بودند
یا نشسته
تنها من بودم ؛
که داشتم به تو فکر می کردم

حافظ ایمانی
 

hasan 69

عضو جدید
مثه آهن شدم انگار یه تیکه از یه سنگ سخت
نگام ثابت به دیواره شب و روز گوشه این تخت
دارم میمیرم از غصه یه بغضی تو گلوم مونده
یه شب آتیشی از حسرت همه اشکامو سوزونده
دلم تا لب پره حرفه برای در واسه دیوار
هوای تازه تر میخوام شبیه عطر گندم زار
کاش اینجا بود دوتا دستات نمیتونم بخوابم باز
میسوزه جای قیچی ها چه شکلی بود پر پرواز
زمین میچرخه تو ذهنم از این سرگیجه بیزارم
تو این دنیای بی وزنی میون وهم و انکارم
نمیدونم چرا اینجام مسکن دردم و خورده
یچیزی گم شده اینجا که نه زنده ام نه مرده
 

hasan 69

عضو جدید
نخ داخل شمع از شمع پرسید:چرا وقتی من میسوزم تو هم آب میشی؟شمع گفت مگه میشه کسی که تو قلبمه بسوزه و من اشک نریزم؟
 

hasan 69

عضو جدید
می دونی چیه؟

دلم واسه خودم خیلی می سوزه وقتی یادم می یاد چه جوری حاضر بودم

زندگیموبهش بدم.

حتی قطره های اشکمو ندید

همون اشکایی که هر موقع از چشمام جاری می شد می گفت:وقتی گریه می

کنی و این اشکا روگونه هات می لغزه انگار آسمون رو سرم خراب می شه اما

چه آسون از کنار قطره قطره ی اشکام

گذشت و هیچ اعتنایی نکرد.

منم همه ی اشکامو تو یه تنگ بلور جمع کردم یه گل شقایقم پر پر کردم و ریختم

روش آخه می گن اینجوری مسافرت خیلی زودتر بر می گرده . شاید این جوری

باشه گرچه تا حالا این اتفاق نیفتاده.

ولی حیفه اشکام آخه خودم اونو تو اشکام دیدم و می دونم اگه از چشمام بیفته

دیگه نمی بینمش.

پس اشکامو پیش خودم نگه می دارم تا اگه شاید یه روزی برگشت اون تنگ

بلورو نشونش بدم و بگم:

بی انصاف ببین دونه به دونه ی این اشکا رو واسه تو ریختم

واسه تویی که به قول خودت تحمل دیدن حتی یه قطرشو نداشتی!
 

hasan 69

عضو جدید
یکی را دوست میدارم یکی را دوست میدارم ولی او باور ندارد!
یکی را دوست میدارم همان کسی که شب و روز به یادش هستم و لحظات سرد زندگی
را با گرمای عشق اومیگذرانم!
کسی را دوست میدارم که میدانم هیچگاه به او نخواهم رسید و هیچگاه نمیتوانم
دستانش را بفشارم!
یکی را دوست میدارم ، بیشتر از هر کسی ،همان کسی که مرا اسیر قلبش کرد!
یکی را دوست میدارم ، که میدانم او دیگربرایم یکی نیست ، او برایم یک دنیاست!
یکی را برای همیشه دوست میدارم ، کسی که هرگز باور نکرد عشق مرا !
کسی که هرگز اشکهایم را ندید و ندید که چگونه از غم دوری و دلتنگی اش پریشانم!
یکی را تا ابد دوست میدارم ، کسی که هیچگاه درد دلم را نفهمید و ندانست که او دراین
دنیا تنها کسی است که در قلبم نشسته است !
یکی را در قلب خویش عاشقانه دوست میدارم ،کسی که نگاه عاشقانه مرا ندید و
لحظه ای که به او لبخند زدم نگاهش به سوی دیگری بود !
آری یکی را از ته دل صادقانه دوست میدارم ،کسی که لحظه ای به پشت سرش نگاه
نکرد که من چگونه عاشقانه به دنبال او میروم !
کسی را دوست میدارم که برای من بهترین است ،از بی وفایی هایش که بگذرم برای
من عزیزترین است !
یکی را دوست میدارم ولی او هرگز این دوست داشتن را باور نکرد!
نمیداند که چقدر دوستش دارم ، نمی فهمد که او تمام زندگی ام است !
یکی را با همین قلب شکسته ام ، با تمام احساساتم ، بی بهانه دوست میدارم!
کسی که با وجود اینکه قلبم را شکست اما هنوز هم در این قلب شکسته ام جا دارد!
یکی را بیشتر از همه کس دوست میدارم ، کسی که حتی مرا کمتر از هر کسی نیز
دوست نمیدارد!
یکی را دوست میدارم ...
با اینکه این دوست داشتن دیوانگیست اما .....
من دیوانه تنها او را دوست میدارم !
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه لیوان هست تو کابینت ، بردار ، خب …
پرتش کن زمین ، خب …
شکست ؟ آره !
حالا ازش عذر خواهی کن ، ببخشید لیوان منظوری نداشتم !
درست شد ؟ نه !
متوجه شدی ؟
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی باید بد بود برای کسی,



که فرق خوب بودنت را نمیداند!

و گاهی...

باید به ادمها از دست دادن را متذکر شد!

ادمها همیشه نمی مانند

یکجا در را باز می کنند...

و برای همیشه میروند...!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
" مـــَـــردها " در عین پیچــیدگی

در عـــاشقی روش ساده ای دارند

" تــو را بخواهند ، برایت می جنگند

تــو را نخواهند ، با تــو می جــنگند "
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا