رباعی و دو بیتی

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر روز به شیــــــــوه‌ای و لطفی دگری
چندانـــــــــکه نگه می‌کنمت خوبـــتری
گفتم که به قاضی برمت تا دل خویش
بستــــــانم و ترسم دل قاضــــی ببری

"سعدي"
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ای کرده سپاه اختران یاری تو
فخرست جهان را به جهانداری تو
مستند مخالفان ز هشیاری تو
بخت همه خفته شد ز بیداری تو
منوچهری:gol:
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
افسوس که صاحب نفسی پیدا نیست
فریاد که فریادرسی پیدا نیست
بس لابه نمودیم و کس آواز نداد
پیداست که در خانه کسی پیدا نیست
ملک الشعراء بهار:gol:
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ما درس صداقت و صفا می‌خوانیم
آیین محبت و وفا می‌دانیم
زین بی‌هنران سفله ای دل! مخروش
کآنها همه می‌روند و ما می‌مانیم
ملک الشعراء بهار:gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
با آنکه خوش آید از تو، ای یار، جفا
لیکن هرگز جفا نباشد چو وفا
با این همه راضیم به دشنام از تو

از دوست چه دشنام؟ چه نفرین؟ چه دعا؟:gol:
:gol:عراقی :gol:
 
  • Like
واکنش ها: floe

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ای دوست، به دوستی قرینیم تو را
هر جا که قدم نهی زمینیم تو را
در مذهب عاشقی روا نیست که ما:
عالم به تو بینیم و نبینیم تو را:gol:
:gol:عراقی:gol:
 
  • Like
واکنش ها: floe

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
زلفین سیه که در بناگوش تواند
سر بر سر هم نهاده بر دوش تواند
سایند سر از ادب به پایت شب و روز
آری دو سیاه حلقه در گوش تواند
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تا دل به برم هوای دل‌بر دارد
افسانه‌ی عشق دل‌بر از بر دارد
دل رفت ز بر چو رفت دلبر آری
دل از دل‌بر چگونه دل بر دارد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
گفتم صنما شدم به کام دشمن
زان غمزه‌ی شوخ و طره‌ی مرد افکن
گفت آنچه ز چشم و زلف من بر تو گذشت
ای خانه سیه چرا نگفتی با من
:gol:عبید


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
:gol:"حافظ" :gol:
سیلاب گرفت گرد ویرانه‌ی عمر
وآغاز پری نهاد پیمانه‌ی عمر
بیدار شو ای خواجه که خوش خوش بکشد
حمال زمانه رخت از خانه‌ی عمر
 

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز
جانان شد و دل به دست هجرانم داد
هجر آمد و تب‌های فراوانم داد
تب این همه تب‌خال پی آنم داد
تا بر لب یار بوسه نتوانم داد

"خاقاني"
 

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز
در راه تو گوشم از خبر باز افتاد
در وصل تو چشمم از نظر باز افتاد
چون خوی تو را به سر نیفتاد دلم
از پای درآمد و به سر باز افتاد


"خاقاني"
:gol:
 
  • Like
واکنش ها: floe

مهندس مکانیک

عضو جدید
:w38:در بدر کوچه تنهایی ام.در پی یار قدیمی ام .تو برو بر یار دگر دل ببند .اری من دیوانه تنهایی ام.یاره من جز غم نیست.یار من با همه خوش است.همدم دنیا فروشان مست. شعر از خودمه اگه قشنگ نیست شرمنده:w34::love:
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تیرت چو ره نشان پران گیرد
هر بار نشان زخم پیکان گیرد
از حیرت آن قدرت بخت اندازی
مردم لب خود بخش به دندان گیرد
وحشی:gol:
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
آن زمره که از منطق ما بی‌خبرند
سد نغمه‌ی ما به بانک زاغی نخرند
زاغیم شده به عندلیبی مشهور
ما دیگر و مرغان خوش الحان دگرند
وحشی:gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ای دوست بیا، که بی تو آرامم نیست

در بزم طرب بی‌تو می و جامم نیست

کام دل و آرزوی من دیدن توست

جز دیدن روی تو دگر کامم نیست:gol:
"عراقی"
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دل سوختگان را خبر از عشق تو نیست

مشتاق هوا را اثر از عشق تو نیست

در هر دو جهان نیک نظر کرد دلم

زان هیچ مقام برتر از عشق تو نیست
:gol:عراقی:gol:
 

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز
در خواب شــــــوم روی تو تصـــــــــویر کنم
بیدار شـــــــوم وصــــل تو تعبیـــــــر کنــــم
گر هر دو جهان خواهی و جان و دل و دین
بر هر دو و هر ســــــــه چار تکبیـــــــر کنم


"خاقاني"
 

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز
جز تیــــــــــر بلا نبود در ترکش عشـــــــــق
جز مسند عشق نیست در مفرش عشق
جز دست قضا نیست جنیبت کش عشـق
جان باید جان سپـــــــند بر آتش عشــــق


"سنايي"
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
زنجير سر زلف تو تاب از چه گرفت ؟

و آن چشم خمارين تو خواب از چه گرفت ؟

چون هيچ كسي برگ گلي بر تو نزد

سر تا قدمت بوي گلاب از چه گرفت ؟

:gol:فخرالدین عراقی:gol:

 

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز

در عشــــق تو خفته همچو ابروی توام
زخمــــم چه زنی نه مـــــرد بازوی توام
در خشم شدی که گفتمت ترک منی؟
بگذاشـــــتم این حدیث، هنـــدوی توام
 
  • Like
واکنش ها: floe

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در كوي تو عاشقان در آيند و روند

خون جگر از ديده گشايند و روند

ما بر در تو چو خاك مانديم مقيم

ورنه دگران چو باد آيند و روند:gol:


:gol:فخرالدین عراقی:gol:

 
  • Like
واکنش ها: floe

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
وحشی که همیشه میل ساغر دارد
جز باده کشی چه کار دیگر دارد
پیوسته کدویش ز می ناب پر است
یعنی که مدام باده در سر دارد
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
آمد مه شوال و مه روزه گذشت
و ایام صیام و رنج سی روزه گذشت
صد شکر خدا را که روزی روزه‌ی ما
گاهی به غنا و گه به دریوزه گذشت
فروغی بسطامی
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
کوی تو که آواره هزاری دارد
هرکس به خود آنجا سر و کاری دارد
تنها نه منم تشنه‌ی دیدار، آنجا
جاییست که خضر هم گذاری دارد
وحشی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
رو درد گزین درد گزین درد گزین
زیرا که دگر چاره نداریم جزین
دلتنگ مشو که نیستت بخت قرین
چون درد نباشدت از آن باش حزین
"مولوی"
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شب رفت و نرفت ای بت سیمین برمن
سودای مناجات غمت از سر من
خواب شب من توئی و نور روزم
نه روز و نه شب چون تو نباشی بر من
"مولوی"
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هنگام صبوح ای صنم فرخ پی
برساز ترانه‌ای و پیش‌آور می
کافکند بخاک صد هزاران جم و کی
این آمدن تیرمه و رفتن دی
"
حكيم عمر خيام "
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شب نیست که از غمت دلم جوش نکرد
و از بهر تو زهر اندهی نوش نکرد
ای جان جهان هیچ نیاوردی یاد
آن را که تو را هیچ فراموش نکرد
:gol:سیف فرغانی
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خوبان جهان صید توان کرد به زر
خوش خوش بر از ایشان بتوان خورد به زر
نرگس که کله دار جهان است ببین
کاو نیز چگونه سر درآورد به زر
حافظ
 

Similar threads

بالا