من نظري ندارم!!!اصلا نباید غرایز انسان سرکوب بشه کی گفته ..................... مثال دین اسلام سرکوب غرایز انسانی رو بشدت مورد مذمت قرار میده
من نظري ندارم!!!اصلا نباید غرایز انسان سرکوب بشه کی گفته ..................... مثال دین اسلام سرکوب غرایز انسانی رو بشدت مورد مذمت قرار میده
نظر و اعتقاد همه برام قابله احترامه اما قبول ندارم!!! اگه ادامه بدم، صحبتا به بحث هايي كشيده مي شه كه تو تاپيك ممنوعه!!! شرمنده كه اين قسمتو ادامه نمي دم!!! نمي خوام حجت 2 باشم!!!1به نظرم آیین و راهکار هایی که خدا برای انسان اراعه داده کامل وجامع هست.........
من حرف شما رو رد نمیکنم ولی میگم که من بیشتر بحثم در مورد یک نفر هست با یه شخصیت مستقل که یکی از این راه هارو انتخاب میکنه . انتخاب لذت هاش هم یکیه چه خارج از انسانیت چه در حیطه انسانیت . فقط نوع و زمان رسیدن بهش مهمه
نظر شخصی خودم اینه که انسان میتونه از سخت ترین شرایط زندگیش لذت ببره و این بسته به درجات انسان شناسی خودش داره..... درسته ما یه سری لذت رو فهرست وار برا خودمون درست کردیم ( با این که خودمم پیرو تعدادی ازشون هستم) اما انسان کامل میتونه از سخترین ها لذت ببره
سلام ...
من سوال و جواباتونو خوندم ولی این چیزایی که میگین چه ربطی به سوال اکامی داره ؟!
چه میدونم لابد داره دیگه... پس منم فعلا نظری ندارم شما ادامه بدین منم حمایتتون میکنم![]()
یعنی چی یعنی یکی از دوستان من که 12 ساله تویه مترو بتن ریزی میکنه و یه جایی میمونه که با موشا رفیق شده داره لذت میبره ؟؟؟ نمیبره و ناراحته . به انسان شناسیش هم فکر نکنم ربطی داشته باشه . اگه جوابت اینه که تویه اون شرایط هم یه لذت هایی هست من کاملا باهات مخالفم .
شاید بحث اینجا ختمه..........................
بگذریم بچه ها بحرفن
زاها حدید در سال ۱۹۵۰ در بغداد در خانوادهای روشنفكر و مسلمان متولد شد. او تحصیلات دوران ابتدایی را در یكی از دیرهای كاتولیك فرانسویزبان بغداد سپری كرد. پس از آن، بهسبب جوّ فرهنگی خانواده، با حمایت والدینش و روابط گستردهشان به آرزوی ایام كودكیاش تحقق بخشید و بعد از گذراندن دورة ریاضیات در دانشگاه امریكایی بیروت (۱۹۶۸ـ۱۹۷۱) به مدرسة معماری AA۱ لندن رفت و بدین ترتیب وارد دنیای مردانة معماری شد. او دربارة ایام كودكیاش چنین میگوید: «من یك عرب عراقیام و هرگز نمیتوانم روزهای زیبایی را كه در وطن داشتم از ذهنم بیرون كنم. كودكی من در آنجا در میان منابع سرشار انسانی و تاریخی به رویا شبیه است. مدرسة ما لابهلای علفزارها و در دل طبیعتی سبز بود كه امروز از آن فقط خرابههایی برجاست… شهر بغداد در آن ایام پر از آدمهای عجیب با ملیتها و مذاهب مختلف بود و پرورش در این محیط پر از تجربههای متفاوت شانس بزرگی برای من بود.» پدر زاها، محمد، فردی فعال در زمینة اقتصاد و پیشرو در حزب سوسیالدموكرات عراق بود. او فارغالتحصیل مدرسة LSE۲ بود. مادرش شاغل نبود ولی زن فعال و پویایی بود كه طراحی را به زاهای كوچك آموخت. زاها در این خانوادة فرهنگی بورژوا با تمكن نسبی مالی رشد یافت، چنانكه هر دو برادرش هم برای ادامة تحصیلات به كمبریج رفتند. كهنترین خاطرهای كه زاها را در دنیای كودكانهاش به خانهسازی و طراحی دكور برای عروسكهایش تشویق كرده بود، خاطرة بازسازی خانة عمهاش بهدست یكی از دوستان معمار پدرش بود.
اتفاق شاخص دیگر در همان ایام، سفری بود كه طی آن پدرش او را برای بازدید از بازماندههای تاریخی شهرهای سومری به شمال عراق برد: «تصاویر آن ابنیه و ویرانههای كهن هرگز از ذهنم خارج نشد. شاید همینها باعث شد كه فضا و پلانهای شهری را همیشه در معماریام مد نظر داشته باشم.» تاریخ معماری با شكلگیری نخستین شهرها و رواج مفهوم مدنیت آغاز میشود. عراق امروزی نیز مهد تاریخ و مدنیت است. پس عجیب نیست كه معماری در رگ و خون زاها حدید جاری است. «هر بار با شنیدن اسم عراق در گوشه و كنار قلبم بهدرد میآید.» چرا كه كار معمار ساختن است و نه مشاهدة تخریب. و این وضعیت روبه نابودی وطنش او را رنج میدهد. از عراق چیز زیادی برجای نمانده است. این سرزمین مجروح باید درمان شود و اصلیترین مراكزی كه به آنها نیاز دارد ـ خانه، بیمارستان و مدرسه ـ در آن ساخته شود. حدید میخواهد همانطور كه با ساختن یك ساختمان برای دانشگاه امریكایی بیروت دینش را به لبنان (كه مدتی در آنجا زیسته و تحصیل كرده بود) ادا كرد، برای زادگاهش هم مفید واقع شود و اساسیترین نیازهایش را برآورده كند، آن هم درست در زمانی كه جهان از او توقع ساخت آسمانخراشها و سالنهای كنسرت را دارد.
زاها حدید پس از فراغت از تحصیل و اخذ مدرك دیپلم در زمینة معماری (۱۹۷۷) به دفتر معماری OMA۳ پیوست و به همكاری با الا زنگلیس۴ و نیز رم كولهاس۵، شخصیت برجستة هایپرمدرنیسم، كه استاد او نیز بود، پرداخت. دعوت این دو معمار از حدید جوان بهعنوان یك همكار به او اعتمادبهنفس و شجاعت خارقالعادهای بخشید. در ۱۹۸۰، حدید OMA را ترك كرد و دفتر شخصی خود را بنا نهاد و همچنین به تدریس در مدرسة معماری AA (كه خود زمانی محصل آن بود) پرداخت. او در هاروارد، دانشگاه شیكاگو و دانشگاه هامبورگ نیز به تدریس پرداخت. حدید عنوان CBE۶ را بهدلیل خدماتش به معماری دریافت كرد و در سال ۲۰۰۴ بهعنوان نخستین زن معمار توانست جایزة پریتزكر را به مبلغ صد هزار دلار از آنِ خود كند. مراسم اهدای این جایزه، كه معادل نوبل در معماری است، هرساله در گوشهای از جهان به منظور ادای دین و احترام به ساختمانهای تاریخی و حتی معاصر برگزار میشود. زاها حدید سخنرانیهای متعددی در سراسر اروپا و امریكا انجام داده است و عضو هیئت تحریریة دایرهالمعارف بریتانیكا نیز هست. او در سال ۲۰۰۶ موفق به اخذ درجة افتخاری از دانشگاه امریكایی بیروت شد و درحالحاضر پرفسور دانشگاه هنرهای كاربردی وین است.
حیطة گستردة فعالیتهای زاها حدید مشتمل بر معماری، طراحی داخلی، طراحی صحنه و اشیا، ایستگاههای قطار، هتلها، موزهها و مجموعههای صنعتی، فرهنگی و ورزشی است. فهرست پروژههای او به شرح زیر است. ـ ایستگاه آتشنشانی در شهری در مرز سوئیس و آلمان (۱۹۹۰ـ۱۹۹۴)| ـ پل مسكونی لندن روی رودخانة تِمز (۱۹۹۶) ـ مركز هنر معاصر رزنتال در سین سیناتی امریكا (۱۹۹۸) ـ مركز علمی فائنو در ولفسبورگ آلمان (۱۹۹۹ـ۲۰۰۵) ـ ترمینال تراموا و پاركینگ اتومبیل در استراسبورگ فرانسه (۲۰۰۱) ـ بنایی برای پیست اسكی برگیزِل در اینسبروك اتریش (۲۰۰۲) ـ ساختمان ب.ام.و. در لایپزیك آلمان (۲۰۰۵) ـ ساختمانی برای مجموعة مراكز درمانی سرطان مگی در اسكاتلند (۲۰۰۶) ـ موزة هنر معاصر در كاگلیاری ایتالیا (۲۰۰۷) ـ آسمانخراشی در مارسی (۲۰۰۷ـ۲۰۰۹) ـ پلی در زاراگوزای اسپانیا (۲۰۰۸) ـ ترمینال سالرنوی ایتالیا ـ كتابخانهای برای دانشگاه سویل ـ دانشگاهی در مكزیك ـ پلی در ابوظبی ـ یك سالن اپرا در دبی ـ موزة امپرسیونیسم كوپنهاگن ـ موزة هنر جدید دانشگاه میشیگان (۲۰۱۰) ـ دپارتمان هنر اسلامی لوور در پاریس (در دست ساخت) ـ مركز ورزشی المپیك آبی لندن (۲۰۱۲) ـ مجتمع هنرها در رم (در دست ساخت) همچنین تعدادی از طرحهای او در مسابقات متعدد معماری برنده شدهاند اما متأسفانه برخی از آنها به مرحلة ساخت نرسیدهاند كه از آن جملهاند: ـ كلوپ پیك در هنگكنگ كه در سال ۱۹۸۲ اولین جایزة بینالمللی را نصیب او كرد. ـ سالن اپرای كاردیف در ۱۹۹۹ زاها حدید، كه در دنیا شهرتی معادل «چهرههای معروف» دارد، علاوه بر آثار چشمگیرش، بهدلیل ظاهر متفاوت و تأثیرگذارش هم مطرح است: زنی درشتاندام در پوششی همیشه مشكی، با چشمان درشت شرقی كه وجههای دراماتیك به او میبخشد. اطلاق عناوینی چون «خانم خارقالعاده۷» و «اژدها بانو۸» از سوی رسانهها به وی نیز برداشتی از ظاهر متفاوت اوست. اما رفتار و شرم خاص آسیاییاش زنی مهربان را معرفی میكند كه كلام مختصرش با لهجة غلیظ عربی او را دلنشینتر هم جلوه میدهد.
زاها زنی فعال است كه در عرصة مردانة معماری بسیار جسورانه رفتار میكند؛ عرصهای كه در آن زنان سنتاً به اوج و كمال نمیرسند. البته زنان بسیاری دكتر یا وكیلاند و یا دارای مشاغلی سخت هستند كه مجبورند ساعات متمادی كار كنند اما در مورد معماری ـ بهعنوان یك شغل ـ مشكل آنجاست كه لازمهاش یكجور پیوستگی و تداوم روند كاری است، چه برای مرد و چه برای زن. معماری فدا كردن صددرصد انرژی و وقت را میطلبد. این موضوع كه به اختلاط زندگی خصوصی و زندگی كاری منجر میشود حضور در این عرصه را برای زنان دشوار میكند. و شاید مجرد بودن حدید در موفقیت او تأثیرگذار بوده است، گرچه او تمایلی به افشای نكات ریز زندگی شخصیاش ندارد و میخواهد همچنان آن را خصوصی نگاه دارد. جالب اینجاست كه همهجا هم، بهسردی، فقط بحث از پروژهها و آثار اوست. او عكسالعمل رسانهها در مقابل موفقیتهای زنان را نادرست میداند، چرا كه به اعتقادش آنها فقط وقت زیادی را صرف اتفاقات حاشیهای، نحوة پوشش فرد و… میكنند. این برای یك زن موفق محدود كردن او صرفاً به مسائل ظاهریاش و نپرداختن به كنه فعالیتهای اوست كه جای تأسف دارد، مخصوصاً اگر این نگاه از سوی جامعة زنان باشد. اینكه چگونه زنی مسلمان از جهان سوم و خاورمیانه ـ عراق، كشوری پر از محدودیتهای حتی روزمره برای زنان ـ اینگونه در زمینهای یكهتاز است كه مردان نقشآفرینان اصلی آن در طول تاریخ بودهاند، جای تعمق بسیار دارد.
سلام همشهری . من میخوام نظر همه رو بدونم . ببینم تو چی فکر شماها میگذره . شاید راهنمای من باشه
هر که یه نظری داره استاد.......................
انسان می تونه از شرایط لذت ببره
هدف لذت بردنه!!!!!!! حالا يكي تو پاريس رو كارتون ميخوابه و لذت مي بره و يكي دوس داره مث يه ناخدا كشتي زندگي رو كنترل كنه و از اين كار لذت مي بره!!! آدم تا زماني كه از كارش (در صورتي كه به خودش و ديگران آسيب نرسونه) لذت مي ببره، موردي نداره ادامه بده!!! اما وقتي اين كارش به وسواسو، تعصبو بيماري كشيد، به قول دادآفريد كارش مذمت ميشه!!!!سلام راستش من تو بحث فلسفی و اینا وارد نیستم بیشتر ترجیح میدم نظراتو بخونم
اینی که دادافرید میگه تو بدترین شرایط هم میشه راضی بود و لذت برد کلا رد شده نیست ولی به ارداه و روحیه ی خیلی خیلی بالایی نیازمنده
ولی معتقدم کسی هم که الان میگه تا به فلان چیز نرسم نمیخوام دست از تلاش بکشم و به زندگی فکر کنم و ... تو بعضی موارد دیده شده که وقتی فرد به قله ی مورد نظر میرسه باز راضی نیست و میخواد یه قله ی دیگه رو هم فتح کنه و ... تا به خودش میاد میبینه عمرش تموم شده و زندگی نکرده
براش یه مثال میزنم ... چند وقت پیش یه جمله خوندم که میگفت خیلیا تو جوونی سلامتیشونو به خاطر پول از بین میبرن وقتی پیر شدن پولاشونو میدن تا قسمتی از سلامتیشونو بدست بیارن!!!
برا همین میگم میانه ی این دو نظر بهتره..
یعنی نباید قسمت اعظم عمرمونو برای در رفاه بودن در قسمت اینده ش تباه کنیم
نباید هم هیچ کاری نکنیم و یه زندگی خیلی ساده داشته باشیم(درحالی که میدونیم میتونستیم بهتر از این باشیم) و خودمونو گول بزنیم که من به همین راضیم
چقد حرف زدم![]()
سلام راستش من تو بحث فلسفی و اینا وارد نیستم بیشتر ترجیح میدم نظراتو بخونم
اینی که دادافرید میگه تو بدترین شرایط هم میشه راضی بود و لذت برد کلا رد شده نیست ولی به ارداه و روحیه ی خیلی خیلی بالایی نیازمنده
ولی معتقدم کسی هم که الان میگه تا به فلان چیز نرسم نمیخوام دست از تلاش بکشم و به زندگی فکر کنم و ... تو بعضی موارد دیده شده که وقتی فرد به قله ی مورد نظر میرسه باز راضی نیست و میخواد یه قله ی دیگه رو هم فتح کنه و ... تا به خودش میاد میبینه عمرش تموم شده و زندگی نکرده
براش یه مثال میزنم ... چند وقت پیش یه جمله خوندم که میگفت خیلیا تو جوونی سلامتیشونو به خاطر پول از بین میبرن وقتی پیر شدن پولاشونو میدن تا قسمتی از سلامتیشونو بدست بیارن!!!
برا همین میگم میانه ی این دو نظر بهتره..
یعنی نباید قسمت اعظم عمرمونو برای در رفاه بودن در قسمت اینده ش تباه کنیم
نباید هم هیچ کاری نکنیم و یه زندگی خیلی ساده داشته باشیم(درحالی که میدونیم میتونستیم بهتر از این باشیم) و خودمونو گول بزنیم که من به همین راضیم
چقد حرف زدم![]()
مرسي داداشمرسی . اینجا من با حرف مازیار یکی میشم و میگم که هیچوقت نمیشه به تعادل رسید ! یعنی متعادل بودن ؟ نمیدونم واقعیتش
http://www.maths.tcd.ie/~viniegra/2E1/dodge.htm
یه سر به این لینک بزنید
http://www.maths.tcd.ie/~viniegra/2E1/dodge.htm
بعد موس رو روی مربع قرمز فشار بدید و جوری حرکتش بدید که به مربع های آبی و دیواره نخوره!
اگه تا 18 ثانیه دوام آوردین شما یه نابغه اید
خلبانان نیروز هوایی آمریکا تا دو دقیقه هم میتونن این کار رو ادامه بدن![]()
مرسی . اینجا من با حرف مازیار یکی میشم و میگم که هیچوقت نمیشه به تعادل رسید ! یعنی متعادل بودن ؟ نمیدونم واقعیتش
http://www.maths.tcd.ie/~viniegra/2E1/dodge.htm
یه سر به این لینک بزنید
http://www.maths.tcd.ie/~viniegra/2E1/dodge.htm
بعد موس رو روی مربع قرمز فشار بدید و جوری حرکتش بدید که به مربع های آبی و دیواره نخوره!
اگه تا 18 ثانیه دوام آوردین شما یه نابغه اید
خلبانان نیروز هوایی آمریکا تا دو دقیقه هم میتونن این کار رو ادامه بدن![]()
نه بابا این چه حرفیه ......................................من فقط 11 ثانیه
یعنی من کودنم.
خودشو ناراحت نکن منم اولش 12 بودم بعدش نزدیک 17 شدممن فقط 11 ثانیه
یعنی من کودنم.
شوخی کردم جوئ عوض شه.نه بابا این چه حرفیه ......................................
http://www.maths.tcd.ie/~viniegra/2E1/dodge.htm یه سر به این لینک بزنید http://www.maths.tcd.ie/~viniegra/2E1/dodge.htm بعد موس رو روی مربع قرمز فشار بدید و جوری حرکتش بدید که به مربع های آبی و دیواره نخوره! 18.42 تونستم . یک آدم مریضیم در واسه این چیزا :| اگه تا 18 ثانیه دوام آوردین شما یه نابغه ایدخلبانان نیروز هوایی آمریکا تا دو دقیقه هم میتونن این کار رو ادامه بدن
![]()
این متعادل بودن درسته به طور 100 درصد نمیشه بدستش آورد چون انسان نهایت طلبه و ارزوی کمال داره .. هیچ کسو نمیتونی پیدا کنی که بگه چون به اونجایی که میخواستم رسیدم دیگه بالاتر از اینو نمیخوام ... اگه اینجوری بود خب بیل گیتس سالها قبل دست از کار میکشید و میرفت عشق و صفا...
منظورم اینه میشه خودمونو کنترل کنیم وقتی میبینیم چیزی رو احتیاج مبرم بهش نداریم خودمونو واسه بدست اوردنش نکشیم
وقتی به جایی رسیدیم که زندگی متعادل و خوبی داشتیم دیگه خواسته هامونو معقول تر کنیم و به عبارت دیگه قبل از هدف گذاری به داشته هامون و توانایی هامون توجه کنیم
منظورم اینه هدف گذاری اشتباه و احساسی نه تنها باعث افزایش انگیزه نمیشه بلکه ممکنه به خاطر نرسیدن بهش ادم خودشو ببازه و امیدو اعتماد بنفسشم از دست بده
سلام دوباره.![]()