عباس13659
عضو جدید
راستي چرا چنين است؟ با حوصله بخوانید
غربي ها سالها تلاش مي كنند و نرم افزار تهيه ميكنند ولي ما حاضر بخريد رسمي آن نيستيم و در عوض قفل آنرا مي شكنيم و به اين كارخود افتخار هم ميكنيم. همين روش در مورد افست كتاب هاي خارجي نيز صادق است.
ساعتها در صف دريافت چند پاكت شيرسوبسيدي ميايستيم، آنهم با تفاوت قيمتي نا چيز با شير آزاد، ولي تحمل يك ثانيه دير حركت كردنراننده جلويمان را پشت چراغ راهنمايي نداريم.
در رستوران براي پرداخت صورت حساب بشدت تعارف ميكنيم تا جايي كه ممكن است كار به نزاع بكشد، ولي در اولين فرصت ميهمانمان را متهمبه گدا صفتي مي كنيم.
غربي ها سالها تلاش مي كنند و خودرو طراحي مي كنند،ولي ما آنرا، با حذف تعدادي از تجهيزاتش،ساده ميسازيم و مي فروشيم.
غربي ها به قانون احترام مي گذارند، ولي ما ازقانون مي گريزيم.
در غرب هنگامي كه مدارس تعطيل ميشوند دانش آموزانناراحت مي شوند، اما در ايران دانش آموزان از شادي كيف هايشان را به هوا پرت ميكنند..
غربي ها به دانشگاه مي روند تا دانش بياموزند، ماميرويم كه مدرك بگيريم.
غربي ها كارها را به شيوه علمي انجام ميدهند، ما بهشيوه استاد كاري و كد خدا منشي.
در ايران فارغ التحصيلان مديريت و علوم سياسيغالبا" بيكارند، اما در عوض سياستمداران و مديران كشور همه پزشك، مهندس، روحاني ويا بنحوي كارشناسان رشته هاي ديگرند.
چرا آخرين روايت هاي نرم افزارها را بلا فاصله رويرايانه هايمان نصب مي كنيم ولي هر گز به دنبال استفاده از آن قابليت جديدنيستيم؟
غربي ها خدمت نظام وظيفه را امري ملي و مقدس ميدانند، ما آنرا زور گويي. در قديم عوام به خدمت نظام وظيفه مي گفتند « اجباري»
اگر كسي به «ناموسمان» نگاهي چپ بيندازد مي خواهيمشكمش را پاره كنيم، اما براحتي ناموس ديگران را ورانداز ميكنيم.
از غالب كردن اجناس قلابي و مواد فاسد به ديگرانلذت مي بريم.
چرا غالبا" تخيل را به تفكر ترجيح مي دهيم؟
چرا غالبا" به دستور پزشك تمام دارويمان را مصرفنمي كنيم و به مجردي كه « احساس» بهبودي كرديم مصرف دارو را قطع مي كنيم؟
چرا جراحان ايران برخلاف تعرفه هاي رسمي مبلغ كلانياز بيمار جداگانه دريافت مي كنند؟
تقريبا" پنجاه سال است كه تيراژ كتاب هاي غير درسيدر ايران بين 2000 تا 3500باقيمانده است. راستي مگر جمعيت ايران در اين مدت ثابتبوده است؟
اكثر تعمير گاه ها و مغازه دار ها پياده رو وخيابان را محل كسب و كار خود مي دانند و مامور شهرداري هم مدام بدنبال جريمه براي « سد معبر » است.
بخشي از فضاي منزل را به مبل و ميز نهار خورياختصاص ميدهيم ولي روي زمين مي نشينيم و توي سفره غذا مي خوريم.
سالها اشياء دست دوم منزل را در انبار نگه مي داريمو از آنها استفاده نمي كنيم، ولي حاضر به بخشيدن آن به افراد مستحق نيستيم.
غربي ها سالها تلاش مي كنند و نرم افزار تهيه ميكنند ولي ما حاضر بخريد رسمي آن نيستيم و در عوض قفل آنرا مي شكنيم و به اين كارخود افتخار هم ميكنيم. همين روش در مورد افست كتاب هاي خارجي نيز صادق است.
ساعتها در صف دريافت چند پاكت شيرسوبسيدي ميايستيم، آنهم با تفاوت قيمتي نا چيز با شير آزاد، ولي تحمل يك ثانيه دير حركت كردنراننده جلويمان را پشت چراغ راهنمايي نداريم.
در رستوران براي پرداخت صورت حساب بشدت تعارف ميكنيم تا جايي كه ممكن است كار به نزاع بكشد، ولي در اولين فرصت ميهمانمان را متهمبه گدا صفتي مي كنيم.
غربي ها سالها تلاش مي كنند و خودرو طراحي مي كنند،ولي ما آنرا، با حذف تعدادي از تجهيزاتش،ساده ميسازيم و مي فروشيم.
غربي ها به قانون احترام مي گذارند، ولي ما ازقانون مي گريزيم.
در غرب هنگامي كه مدارس تعطيل ميشوند دانش آموزانناراحت مي شوند، اما در ايران دانش آموزان از شادي كيف هايشان را به هوا پرت ميكنند..
غربي ها به دانشگاه مي روند تا دانش بياموزند، ماميرويم كه مدرك بگيريم.
غربي ها كارها را به شيوه علمي انجام ميدهند، ما بهشيوه استاد كاري و كد خدا منشي.
در ايران فارغ التحصيلان مديريت و علوم سياسيغالبا" بيكارند، اما در عوض سياستمداران و مديران كشور همه پزشك، مهندس، روحاني ويا بنحوي كارشناسان رشته هاي ديگرند.
چرا آخرين روايت هاي نرم افزارها را بلا فاصله رويرايانه هايمان نصب مي كنيم ولي هر گز به دنبال استفاده از آن قابليت جديدنيستيم؟
غربي ها خدمت نظام وظيفه را امري ملي و مقدس ميدانند، ما آنرا زور گويي. در قديم عوام به خدمت نظام وظيفه مي گفتند « اجباري»
اگر كسي به «ناموسمان» نگاهي چپ بيندازد مي خواهيمشكمش را پاره كنيم، اما براحتي ناموس ديگران را ورانداز ميكنيم.
از غالب كردن اجناس قلابي و مواد فاسد به ديگرانلذت مي بريم.
چرا غالبا" تخيل را به تفكر ترجيح مي دهيم؟
چرا غالبا" به دستور پزشك تمام دارويمان را مصرفنمي كنيم و به مجردي كه « احساس» بهبودي كرديم مصرف دارو را قطع مي كنيم؟
چرا جراحان ايران برخلاف تعرفه هاي رسمي مبلغ كلانياز بيمار جداگانه دريافت مي كنند؟
تقريبا" پنجاه سال است كه تيراژ كتاب هاي غير درسيدر ايران بين 2000 تا 3500باقيمانده است. راستي مگر جمعيت ايران در اين مدت ثابتبوده است؟
اكثر تعمير گاه ها و مغازه دار ها پياده رو وخيابان را محل كسب و كار خود مي دانند و مامور شهرداري هم مدام بدنبال جريمه براي « سد معبر » است.
بخشي از فضاي منزل را به مبل و ميز نهار خورياختصاص ميدهيم ولي روي زمين مي نشينيم و توي سفره غذا مي خوريم.
سالها اشياء دست دوم منزل را در انبار نگه مي داريمو از آنها استفاده نمي كنيم، ولي حاضر به بخشيدن آن به افراد مستحق نيستيم.