بهداشت روان را برخورداری فرد علاوه بر سلامتی جسمانی ، داشتن تعادل روانی باید دانست وهدف اصلی آن پیشگیری از وقوع ناراحتیهاست واز بوجود امدن عواملی که مکمل زندگی طبیعی وسالم است وفقط تشریح علل اختلالات رفتاری نیست بلکه علاوه بر پیشگیری درمان اختلالات جزیی رفتار بمنظور جلوگیری از وقوع بیماریهای شدید روانی که میتواند اختلالات شناختی یا رفتاری ویا احساسی باشد است .بطورکلی حالتی که در نتیجه ان به تعادل روانی منجرشود واین پیشگیری با ایجادمحیط فردی واجتماعی مناسب حاصل میگردد که با شناسایی نیازهاومحدودیتها ومحرکهایی که سبب ایجاد رفتار واعمال انسان میشود واصول بهداشت روانی مبتنی بر تقویت افراد است نه تخریب شخصیت انها وهر تجربه ای که اخساس ایمنی واحترام بخود را تقویت کند سبب پیشرفت وسازگاری وسازش در شخص خواهد بود .
اما فقر چطور؟ ازدست دادن سکان تعادل زندگی ، یاس ونومیدی عدم علاقه به ادامه زندگی تحمل فشار نابسامانیهای زندگی استرس زا ومقابله با ان باعث از دست دادن اعتماد به نفس وانباشته شدن فشارهای روانی وآخرمنجر به زیانهای جسمانی می شود وجز این نمیتواند باشد ومحرومیت نیزحالتی است که در نتیجه ارضا نشدن یا احتیاج پدید میاید واین میتواند به سبب دو عامل بیرونی یا محیطی ویا بعلل درونی باشد.
محرومیت به دلایل محیطی اجتناب ناپذیر است زیرا در محیط شخص همیشه عواملی موجود است که مانع ازبراورده شدن تمام احتیاجات او میشود مثلا درمواقع بحران اقتصادی ویا بروز حوادث طبیعی ومشکلات روزمره ویا جنگ وامثال ان محرومیت از خارج بر موجود تحمیل میشود وگریز از ان امکان ناپذیر است.
محرومیت درونی همانطوریکه از نامش پیداست ازدرون فرد سرچشمه میگیرد که در نتیجه ناتوانی در براوردن احتیاجات تولید میشود و منجر به عواقب شدیدی چون ترسها تعارضات وقیودات اخلاقی واجتماعی خواهد شد که بمراتب خطر ان محرومیت بیشتر متوجه پایه های های شخصیتی فرد خواهد شد واز انچه میتواند انجام دهد باز میداردونسبت به خصوصیات فردی اشخاص متفاوت خواهد بود ورفتارپرخاشگری معمولا بدنبال ظهور محرومیتها بروز میکند وبه ایجاد رفتار پرخاشگرایانه منتهی خواهد شد وپرخاشگری مستقیم روشی معمولی برای جلوگیری از جریحه دارشدن غرور بدنبال محرومیت است ...
حال برای رسیدن به بهداشت روان از جامعه ، باید فقر و محرومیت را از بین برد تا در تن سالم روان سالم عاری از فشارهای روحی وروانی با داشتن پیشانی باز و سربلند بر انچه که مسئولیم واز ما مطالبه میشود اقدام نماییم...
بهروز فتاحی کارشناس روان شناسی
.
منبع
اما فقر چطور؟ ازدست دادن سکان تعادل زندگی ، یاس ونومیدی عدم علاقه به ادامه زندگی تحمل فشار نابسامانیهای زندگی استرس زا ومقابله با ان باعث از دست دادن اعتماد به نفس وانباشته شدن فشارهای روانی وآخرمنجر به زیانهای جسمانی می شود وجز این نمیتواند باشد ومحرومیت نیزحالتی است که در نتیجه ارضا نشدن یا احتیاج پدید میاید واین میتواند به سبب دو عامل بیرونی یا محیطی ویا بعلل درونی باشد.
محرومیت به دلایل محیطی اجتناب ناپذیر است زیرا در محیط شخص همیشه عواملی موجود است که مانع ازبراورده شدن تمام احتیاجات او میشود مثلا درمواقع بحران اقتصادی ویا بروز حوادث طبیعی ومشکلات روزمره ویا جنگ وامثال ان محرومیت از خارج بر موجود تحمیل میشود وگریز از ان امکان ناپذیر است.
محرومیت درونی همانطوریکه از نامش پیداست ازدرون فرد سرچشمه میگیرد که در نتیجه ناتوانی در براوردن احتیاجات تولید میشود و منجر به عواقب شدیدی چون ترسها تعارضات وقیودات اخلاقی واجتماعی خواهد شد که بمراتب خطر ان محرومیت بیشتر متوجه پایه های های شخصیتی فرد خواهد شد واز انچه میتواند انجام دهد باز میداردونسبت به خصوصیات فردی اشخاص متفاوت خواهد بود ورفتارپرخاشگری معمولا بدنبال ظهور محرومیتها بروز میکند وبه ایجاد رفتار پرخاشگرایانه منتهی خواهد شد وپرخاشگری مستقیم روشی معمولی برای جلوگیری از جریحه دارشدن غرور بدنبال محرومیت است ...
حال برای رسیدن به بهداشت روان از جامعه ، باید فقر و محرومیت را از بین برد تا در تن سالم روان سالم عاری از فشارهای روحی وروانی با داشتن پیشانی باز و سربلند بر انچه که مسئولیم واز ما مطالبه میشود اقدام نماییم...
بهروز فتاحی کارشناس روان شناسی
.
منبع