دین و مقولات فرا دینی

babak fd

عضو جدید
با سلام
ارزشهایی همچون عدل و آزادی واخلاق فرا مسلکی هستند یعنی هر کسی فارغ از فکری باید آنها را دارا باشد
سوال اصلی:باید دین خود را با آنها هماهنگ کند یا این ارزشها خود را با دین هماهنگ کنند؟
حتما شرکت کنید
 

BLOOD STONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
:confused:... این نوشته های انگلیسی رو پاک کن...


به نظرم اگه دینی ادعای کامل و شامل بودن رو میکنه باید مواردی همچون عدل و آزادی رو در نظر بگیره، و در این صورت این موارد رو نمیتونیم فرادینی تلقی کنیم ...
مسلما دین کامل درمورد این مقولات طوری اظهار نظر میکند که با عقل انسان جور دربیاد و هر انسانی فارق از دینی که دارد میتواند آنرا بپذیرد...
این مقولات از دین جدا نیستن و به همین منظور لزومی نداره که یکی با دیگری هماهنگ بشه ...
 

BLOOD STONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
:confused:... این نوشته های انگلیسی رو پاک کن...


به نظرم اگه دینی ادعای کامل و شامل بودن رو میکنه باید مواردی همچون عدل و آزادی رو در نظر بگیره، و در این صورت این موارد رو نمیتونیم فرادینی تلقی کنیم ...
مسلما دین کامل درمورد این مقولات طوری اظهار نظر میکند که با عقل انسان جور دربیاد و هر انسانی فارق از دینی که دارد میتواند آنرا بپذیرد...
این مقولات از دین جدا نیستن و به همین منظور لزومی نداره که یکی با دیگری هماهنگ بشه ...
 

babak fd

عضو جدید
:confused:... این نوشته های انگلیسی رو پاک کن...


به نظرم اگه دینی ادعای کامل و شامل بودن رو میکنه باید مواردی همچون عدل و آزادی رو در نظر بگیره، و در این صورت این موارد رو نمیتونیم فرادینی تلقی کنیم ...
مسلما دین کامل درمورد این مقولات طوری اظهار نظر میکند که با عقل انسان جور دربیاد و هر انسانی فارق از دینی که دارد میتواند آنرا بپذیرد...
این مقولات از دین جدا نیستن و به همین منظور لزومی نداره که یکی با دیگری هماهنگ بشه ...
با تشکر
ولی شاهد این هستیم که احکام مرتد و دیه غیر مسلمان و .... هنوز وجود دارند
و دینداری از تو می طلبد که مثلا نباید کتب ضاله بخوانی و همین ها هستند که آزادی را سلب میکنند و یا در قران می بینیم که مدعیاتی هستند که با عقل سازگار
نیستند . تکلیف دیندار در این مواقع چیست؟
 

BLOOD STONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
با تشکر
ولی شاهد این هستیم که احکام مرتد و دیه غیر مسلمان و .... هنوز وجود دارند
و دینداری از تو می طلبد که مثلا نباید کتب ضاله بخوانی و همین ها هستند که آزادی را سلب میکنند و یا در قران می بینیم که مدعیاتی هستند که با عقل سازگار
نیستند . تکلیف دیندار در این مواقع چیست؟

اول اینکه در قرآن اومده که سخنان گوناگون را بشنوید و هر کدام که بهتر بود را بپذیرید... و از اینکه شما کتب ضاله را نمی خونید به خودتون بستگی داره چرا که فرآن این اجازه رو به ما داده... (این یک نمونه از آزادی که در قرآن به اون اشاره شده)
دوم اینکه میشه چن مورد از تضادهای قرآن با عقل رو برام مثال بزنی؟؟؟ واقعا ازش خبر ندارم...
 

BLOOD STONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
با تشکر
ولی شاهد این هستیم که احکام مرتد و دیه غیر مسلمان و .... هنوز وجود دارند
و دینداری از تو می طلبد که مثلا نباید کتب ضاله بخوانی و همین ها هستند که آزادی را سلب میکنند و یا در قران می بینیم که مدعیاتی هستند که با عقل سازگار
نیستند . تکلیف دیندار در این مواقع چیست؟

اول اینکه در قرآن اومده که سخنان گوناگون را بشنوید و هر کدام که بهتر بود را بپذیرید... و از اینکه شما کتب ضاله را نمی خونید به خودتون بستگی داره چرا که فرآن این اجازه رو به ما داده... (این یک نمونه از آزادی که در قرآن به اون اشاره شده)
دوم اینکه میشه چن مورد از تضادهای قرآن با عقل رو برام مثال بزنی؟؟؟ واقعا ازش خبر ندارم...
 

babak fd

عضو جدید
اول اینکه در قرآن اومده که سخنان گوناگون را بشنوید و هر کدام که بهتر بود را بپذیرید... و از اینکه شما کتب ضاله را نمی خونید به خودتون بستگی داره چرا که فرآن این اجازه رو به ما داده... (این یک نمونه از آزادی که در قرآن به اون اشاره شده)
دوم اینکه میشه چن مورد از تضادهای قرآن با عقل رو برام مثال بزنی؟؟؟ واقعا ازش خبر ندارم...
ممنون از پاسخ شما
مگر غير از اين است که همه کساني که دست به تاويل برده‌اند، به ناسازگاري‌هاي پاره‌اي از ظواهر قرآن با علوم بشري اذعان داشته‌اند؟ تاويل هم به حقيقت چيزي نيست جز پناه بردن از علمي بشري به علم بشري ديگر. استاد ، مرحوم علامه سيد محمد حسين طباطبايي در تفسير الميزان با صراحت و صداقت علمي تمام، در تفسير استراق سمع شياطين و رانده شدنشان با شهاب‌هاي آسماني (سوره صافات آيات 10-1) مي‌گويد تفاسير همه مفسران پيشين که مبتني بر علم هيات قديم و ظواهر آيات و روايات بوده باطل است و امروزه بطلان آنها عيني و يقيني شده است و لذا بايد معني تازه‌اي براي آن آيات جست و آنگاه خود با استفاده از فلسفه اسلامي يوناني که علم بشري ديگري است به تاويلات بعيده‌اي دست مي‌گشايد که نمي‌دانم چه کسي را قانع مي‌کند (گرچه خود او با يحتمل و الله العالم، ترديدش را در اين تفسير تصريح مي‌کند) و مي‌گويد شايد اينها از قبيل مثالهايي است که خدا مي‌زند و غرض از آسمان، عالم ملکوت است که مسکن ملائکه است و مراد از شهاب، نور ملکوت است که شياطين را دفع مي‌کند و يا شايد مراد آن است که شياطين بر حقايق حمله مي‌برند تا آن را واژگونه کنند و ملائکه با شهاب حقيقت بر آنها مي‌تازند تا اباطيلشان را باطل کنند. ... (گويا مرحوم طباطبايي فراموش کرده است که تيرها از همين آسمان دنيا به سوي شياطين پرتاب مي‌شوند نه از ملکوت: و لقد زينا السماء الدنيا بمصابيح و جعلناها رجوما للشياطين ...)
. آيت‌الله طالقاني پا را فراتر مي‌نهد و در «پرتوي از قرآن» در تفسير آيه الذي يتخبطه الشيطان من المس (سوره بقره)، آشکارا مي‌گويد «ديوانگي را ناشي از تماس و تصرف جن و شيطان» دانستن، از عقايد اعراب جاهلي بوده و قرآن به زبان قوم سخن گفته است
ماجراي هفت آسمان از اينها هم روشن‌تر است. بدون استثنا همه مفسران پيشين، آن را به رواني و آساني بر تئوري‌هاي هيات بطلميوس تطبيق مي‌کردند و فقط در قرن نوزدهم و بيستم است که مفسران جديد قرآن به فکر تفسير تازه‌اي از اين آيات، آنهم در پرتو معارف جديد، مي‌افتند و معاني مشکوک و تازه‌اي پيش مي‌نهند.
و نا برابری دیه غیر مسلمان و مسلمان و حتی بردگی در اسلام(یکی از ابواب فقهی در مورد آن است) و خیلی دیگر موارد....
 

Similar threads

بالا