دهه ی ۶۰

strange

اخراجی موقت

روزی که خرید مادر کیف مدرسه
قرمز چمدانی کلاس اول با کلید
روزی که سخت حل می شد اصل هندسه
دبیر همدانی صد کاروان شهید
روزی که مُرد خواهد جان بچگی
روزی که حسرت واجب است بر تو پای نشئگی
(روزی که داد بر باد روزی که رفت از یاد)
روزی که رفت بر باد روزی که ماند در یاد
شهر کلان که روزی علی آباد باد
روزی که رفت از یاد روزی که داد بر باد (ماند در یاد)
تا باد چنین باد دادو بیداد که تا باد چنین باد
روزی که خط کش تصویری شکست میانه ی تنبیه
روزی که زنگ خانه ها صور اصرافیل بود گویی
روز در که تضاد تبعیض تباخر ترجیح
روز لکه آب شور چشمت بر غلط دیکته
(روزی که داد بر باد روزی که رفت از یاد)
(شهر کلان که روزی علی آباد باد)
روزی که رفت از یاد روزی که داد بر باد
شهر کلان که روزی علی آباد باد
روز حسرت یک بارفیکس در ذهن لاغر بازو
روز حسرت یک یار فیکس بودن در تیم مدرسه
روز اشاعه ی سخنان نو آموخته
روز تعریف پرهیجان فیلم هیجو
روزی که رفت از یاد روزی که داد بر باد
(تا باد چنین باد دادو بیداد که تا باد چنین باد)
شهر کلان که روزی علی آباد باد
روزی که رید بر تو دختر همسایه
روزی درید پدرت را (کشر)همسایه
روزی که مرگ از در بسته ز پنجره تو آمد
روزی که 2 کانال بود
کانال 1 به جنگ می رفت از کانال 2 واتواتو آمد
روزی که رفت از یاد روزی که داد بر باد
(تا باد چنین باد دادو بیداد که تا باد چنین باد)
روزی که مُرد خواهد جان بچگی
روزی که حسرت واجب است بر تو پای نشئگی
روزی که منقل به چه کار آید
وافور را به سینه ات نشان
روزی که آتش به چه کار آید
تریاک را به بازدمت پز
روزی که رفت از یاد روزی که داد بر باد
شهر کلان که روزی علی آباد باد
روزی که رهبر نوجوان تانک خورده بود
روزی که آستین کوتاه لگد میان گرده بود
روزی که ریش روزی که زیر بغل پاره
روزی که یخه از فرط ایمان چرک بود
روزی که داگلاس هنوز مایکل نبود کرک بود
روزی که رفت از یاد روزی که (اد بر باد
شهر کلان که روزی علی آباد باد
روزی که شهوت هنوز در حومه ی شهر بود
روزی که در استعاره ی فلک قطره بهر بود
روزی که دنیا تمام می شد هر هفته جمعه ها
روزی که درد بود حرام شطرنج و تخته نرد بود
تنها حلال این رنگ و روی زرد تنها حلال باری افیون و گرد بود
روزی که ووله تنها عکس گمگشتگان بود
ایران نبود مهد تشنگان بود
روزی که پایتخت دشت آزادگان بود
دشت نبود خیابان پادگان بود
روزی که رفت از یاد روزی که داد بر باد
روزی که چمران بر پارک وی آرام خسبید
روزی که فوزیه در کربلا شد شهید
روزی که شاه رفت جمهوری یکطرفه شد یکبانده
روزی که تنها راه آزادی از انقلاب بود
روزی که مهتاب بود سراب بود سراب ناب بود
آن نوشابه 8 ساله کنار حضرت معصومه خوردمش
مادر خریده بود سبز بود سوناب بود
آبخ چه کرد با ما این جان روزگار
آبخ چه داد به ما هدیه آموزگار
طراحی کتکولریت قدسی قاضی نور
روح جهان کارگری پله ی عبور
خشم شدید برف رو به فقیر
انگشت یخ زده ی پسر روزنامه فروش
یخ شکسته با اشاره ی انگشت
آب روان سیل دمان عغده به تیراژ 5 هزار تا
اندیشه ی احمق مارکسیسم
روزی که رفت از یاد روزی که داد بر باد
شهر کلان که روزی علی آباد باد
از آسمان میکروفون می بارید جبرا
گوساله هم یکی را بلعید سهوا
روزی که گوش مفت ترین جنس بود
قصه کلیشه ی پولدار ناجنس بود
دختر به نام نل در های و هوی شهر
در جست و جوی ادن ابد پاراداز بود
در پشت موی ریخته بر چشم برادرش
آن موهای منفصل از گردن پدربزرگ
در لای چرخ کالسکه
در لای آج چرخ کالسکه
در لای عین آج چرخ کالسکه
در لای چرخش عین آج چرخ کالسکه
در لای چرخ چرخش این همه بازی روزگار
بسی رنج بردیم در این سال سی
که رنج برده باشیم فقط مرسی
روزی که رفت از یاد روزی که داد بر باد
شهر کلان که روزی علی آباد باد

محسن نامجو

:surprised:
 

strange

اخراجی موقت
سهیل تشکر کردی یعنی خوشت اومد؟آخه این که با اعتقادات تو یکم مغایرت داره
 

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزی که خرید مادر کیف مدرسه
قرمز چمدانی کلاس اول با کلید
روزی که سخت حل می شد اصل هندسه
دبیر همدانی صد کاروان شهید
روزی که مُرد خواهد جان بچگی
روزی که حسرت واجب است بر تو پای نشئگی
(روزی که داد بر باد روزی که رفت از یاد)
روزی که رفت بر باد روزی که ماند در یاد
شهر کلان که روزی علی آباد باد
روزی که رفت از یاد روزی که داد بر باد (ماند در یاد)
تا باد چنین باد دادو بیداد که تا باد چنین باد
روزی که خط کش تصویری شکست میانه ی تنبیه
روزی که زنگ خانه ها صور اصرافیل بود گویی
روز در که تضاد تبعیض تباخر ترجیح
روز لکه آب شور چشمت بر غلط دیکته
(روزی که داد بر باد روزی که رفت از یاد)
(شهر کلان که روزی علی آباد باد)
روزی که رفت از یاد روزی که داد بر باد
شهر کلان که روزی علی آباد باد
روز حسرت یک بارفیکس در ذهن لاغر بازو
روز حسرت یک یار فیکس بودن در تیم مدرسه
روز اشاعه ی سخنان نو آموخته
روز تعریف پرهیجان فیلم هیجو
روزی که رفت از یاد روزی که داد بر باد
(تا باد چنین باد دادو بیداد که تا باد چنین باد)
شهر کلان که روزی علی آباد باد
روزی که رید بر تو دختر همسایه
روزی درید پدرت را (کشر)همسایه
روزی که مرگ از در بسته ز پنجره تو آمد
روزی که 2 کانال بود
کانال 1 به جنگ می رفت از کانال 2 واتواتو آمد
روزی که رفت از یاد روزی که داد بر باد
(تا باد چنین باد دادو بیداد که تا باد چنین باد)
روزی که مُرد خواهد جان بچگی
روزی که حسرت واجب است بر تو پای نشئگی
روزی که منقل به چه کار آید
وافور را به سینه ات نشان
روزی که آتش به چه کار آید
تریاک را به بازدمت پز
روزی که رفت از یاد روزی که داد بر باد
شهر کلان که روزی علی آباد باد
روزی که رهبر نوجوان تانک خورده بود
روزی که آستین کوتاه لگد میان گرده بود
روزی که ریش روزی که زیر بغل پاره
روزی که یخه از فرط ایمان چرک بود
روزی که داگلاس هنوز مایکل نبود کرک بود
روزی که رفت از یاد روزی که (اد بر باد
شهر کلان که روزی علی آباد باد
روزی که شهوت هنوز در حومه ی شهر بود
روزی که در استعاره ی فلک قطره بهر بود
روزی که دنیا تمام می شد هر هفته جمعه ها
روزی که درد بود حرام شطرنج و تخته نرد بود
تنها حلال این رنگ و روی زرد تنها حلال باری افیون و گرد بود
روزی که ووله تنها عکس گمگشتگان بود
ایران نبود مهد تشنگان بود
روزی که پایتخت دشت آزادگان بود
دشت نبود خیابان پادگان بود
روزی که رفت از یاد روزی که داد بر باد
روزی که چمران بر پارک وی آرام خسبید
روزی که فوزیه در کربلا شد شهید
روزی که شاه رفت جمهوری یکطرفه شد یکبانده
روزی که تنها راه آزادی از انقلاب بود
روزی که مهتاب بود سراب بود سراب ناب بود
آن نوشابه 8 ساله کنار حضرت معصومه خوردمش
مادر خریده بود سبز بود سوناب بود
آبخ چه کرد با ما این جان روزگار
آبخ چه داد به ما هدیه آموزگار
طراحی کتکولریت قدسی قاضی نور
روح جهان کارگری پله ی عبور
خشم شدید برف رو به فقیر
انگشت یخ زده ی پسر روزنامه فروش
یخ شکسته با اشاره ی انگشت
آب روان سیل دمان عغده به تیراژ 5 هزار تا
اندیشه ی احمق مارکسیسم
روزی که رفت از یاد روزی که داد بر باد
شهر کلان که روزی علی آباد باد
از آسمان میکروفون می بارید جبرا
گوساله هم یکی را بلعید سهوا
روزی که گوش مفت ترین جنس بود
قصه کلیشه ی پولدار ناجنس بود
دختر به نام نل در های و هوی شهر
در جست و جوی ادن ابد پاراداز بود
در پشت موی ریخته بر چشم برادرش
آن موهای منفصل از گردن پدربزرگ
در لای چرخ کالسکه
در لای آج چرخ کالسکه
در لای عین آج چرخ کالسکه
در لای چرخش عین آج چرخ کالسکه
در لای چرخ چرخش این همه بازی روزگار
بسی رنج بردیم در این سال سی
که رنج برده باشیم فقط مرسی
روزی که رفت از یاد روزی که داد بر باد
شهر کلان که روزی علی آباد باد

محسن نامجو

:surprised:



حالا بزار بخونم تا بعد:smile:

 

persia69son

عضو جدید
اواتارت رو که ديدم پيش ودم گفتم متن ارزش وقت گذاشتن رو نداره !
موفق باشي :gol:
 
بالا