دلايل فروش شركت هاي پتروشيمي در اروپا

maliheh

عضو جدید


در سال­هاي اخير برخي از شركت­هاي پتروشيمي در اروپا، اقدام به فروش شركت­هاي خود كرده­اند. تحليل­گران دلايل مختلفي براي توجيه اين مسئله عنوان مي­كنند، اما اينكه اين دلايل تا چه ميزان به واقعيت نزديك است به تأمل بيشتري نياز دارد. در متن زير ديدگاه مهندس پيوندي (مدير برنامه­ريزي و توسعه شركت ملي صنايع پتروشيمي ايران) كه در اولين هم­انديشي انديشمندان و صاحبنظران پتروشيمي ايران مطرح گرديد، آمده است و در ادامه تحليلي بر آن اضافه شده است:
نقل قول از مهندس پيوندي:


هم اكنون شركت بازل كه يكي از بزرگترين توليدكنندگان پلي­الفين در دنيا است اقدام به فروش شركت خود كرده­ است و ايران نيز يكي از مشتري­هاي آن است. حال چرا شركت­هايي نظير DSM و بازل، با وجود اينكه صاحب تكنولوژي، سرمايه و توان مهندسي هستند، اقدام به فروش شركت­هاي خود مي­كنند؟

در كشورهاي عربستان و ايران، حجم زيادي تركيبات C 2 + همراه با استحصال نفت خام در اختيار صنايع پتروشيمي منطقه قرار گرفته است. اين مسئله سبب شده است حجم زيادي كراكر اتان كه اتيلن توليد مي­كنند، وارد مدار شود و اين كراكرها، ديگر پروپيلن، C 4 و بنزين توليد نمي­كنند، ولي در اروپا هنوز 65 درصد خوراك مورد استفاده براي توليد پليمرها، نفت خام و نفتا است.

خوراك مورد استفاده در خاورميانه گاز اتان با قيمت 60 دلار در هر تن است در حاليكه در كشورهاي اروپايي خوراك نفتا با قيمت 250 دلار در هر تن استفاده مي­شود. در ضمن راندمان توليد اتيلن از اتان حدود 80 درصد است و راندمان توليد اتيلن از نفتا حداكثر 35 درصد است. بنابراين توليدكننده و صاحب تكنولوژي اروپايي مشاهده مي­كند كه ديگر به صرفه نخواهد بود كه اتيلن و پلي­اتيلن توليد كند؛ لذا با يك سري كارخانه مواجه مي­شود كه به نحوي بلا استفاده خواهند بود. اين كارخانجات علاوه بر مسأله خوراك دو خصيصة منفي ديگر هم دارند. يك مسأله فرسوده بودن آنها است كه حدود 20 تا 30 سال است كه در حال فعاليت هستند. مسأله بعد، ظرفيت اقتصادي آنها است. در اروپا واحد اتيلني كه ميزان توليد آن بيش از 700 هزار تن در سال باشد وجود ندارد، در حاليكه در ايران، عربستان يا قطر واحدهايي با ظرفيت توليد بالاتر از يك ميليون تن در سال وجود دارد."


تحليل


آنچه از سخنان مهندس پيوندي برداشت مي­شود، اين است كه با توجه به وجود خوراك ارزان قيمت در خاورميانه آينده صنعت پتروشيمي اروپا در معرض تهديد قرار دارد و سرمايه­هاي آن در اين بخش سودآوري لازم را نخواهد داشت.

اما به نظر مي­رسد علاوه بر دلايل مطرح شده براي فروش شركت بازل، دلايل مهم ديگري نيز وجود دارد. تصميم شركت­هايي نظير شل و BASF براي فروش شركت بازل، ناشي از عوامل متعددي است كه در نهايت اهداف بلندمدت آنها را تأمين نمايد.

يك پيام چنين اقدامي، تصميم اين شركت­ها براي هدايت سرمايه­هاي خود به حوزه­هاي جديدي است كه منافع بلندمدت آنها را تأمين كند. البته در مورد حوزه­هاي جديد سرمايه­گذاري نمي­توان به راحتي اظهار نظر كرد ولي توجه به گفتار مديران اين شركت­ها خالي از لطف نيست. رئيس كميته مديران عامل شركت شل مي­گويد: "مهمترين سهم ما در توسعه پايدار، تأمين انرژي مورد نياز جهاني به روشي پاكيزه­تر و مسئولانه­تر است. نياز به انرژي تا سال 2050 به دو تا سه برابر بيشتر از نياز امروز افزايش خواهد يافت. شل و طيف وسيعي از شركت­هاي بزرگ در پروژه حمل و نقل پايدار به عنوان اعضاي "شوراي تجارت جهاني براي توسعه پايدار" در مورد اهميت و پيچيدگي روند پايداري در عرصه حمل و نقل، فعاليت كرده و به آن پافشاري مي­كنند. ما با همكاري شركاي خود در زمينه طيف وسيعي از راه­هاي غلبه بر اين چالش­ فعاليت مي­كنيم. از جمله اين راه­ها مي­توان سرمايه­گذاري در توليد سوخت­هاي كم كربن­تر، ساخت كارخانه تبديل گاز به مايع ( GTL ) شركت در فعاليت­هاي كمك به پاكيزگي هوا در آسيا و آفريقا را نام برد. برنامه­ ما براي آينده نيز با صرفه كردن توليد سوخت­هاي زيستي و توليد وسايل نقليه­اي است كه با سلول­هاي سوخت هيدروژني كار مي­كنند".

حال صرفنظر از هدف اروپايي­ها براي فروش شركت­هاي پتروشيمي و با توجه به نياز كشورهاي خاورميانه به توسعه ظرفيت­هاي تكنولوژي، آيا اين امر فرصتي براي كشورهاي خاورميانه محسوب نمي­شود؟ سؤال ديگر اين است كه آيا مي­توان با خريد اين مجتمع­ها به توسعه ظرفيت­هاي تكنولوژي دست يافت؟

همانطور كه مي­دانيم يكي از ابعاد مهم استراتژي تكنولوژي، دسترسي به منابع تكنولوژي و ايجاد بسترهاي مناسب نوآوري است. مطمئناً هدف كشورهايي مانند عربستان در خريد شركت DSM فراتر از برآورده ساختن خواست اروپايي­ها است. عربستان به خوبي اين نكته را دريافته است كه تكنولوژي مهمترين عامل رقابت مي­باشد و به همين منظور از تمامي راهكارهاي ممكن براي دست­يابي به منابع مطمئن تكنولوژي استفاده مي­كند. عرب­ها براي تحقق اين خواسته­، خريد شركت­هاي پيشرفته و صاحب فناوري روز دنيا را نيز به عنوان يكي از برنامه­هاي محوري خود در نظر گرفته­اند تا بتوانند با تصاحب و به كارگيري تكنولوژي روز دنيا، مزيت نسبي خود را در اين صنعت به مزيت رقابتي تبديل كنند و در آينده علاوه بر توليد و فروش يك محصول رقابتي، دانش فني را نيز بفروشند.

فرآيند تصميم­گيري در شركت­هايي نظير شل كه دانش محور هستند از عوامل متعددي ناشي مي­گردد كه در نهايت يك صنعت رقابت­پذير و پايدار حاصل مي­شود و منافع دراز مدت آنان را تأمين مي­كند. آيا فرآيند تصميم­گيري در شركت ملي صنايع پتروشيمي ايران چنين ويژگي را دارد؟
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
راز قدرتمندی شرکت شل استفاده از بهتریم مهندسان و قدرتمند ترین آن ها و علاوه بر آن فراهم آوردن کلیه نیازهای یک همندس برای انجام کارها و پروژه ها می باشد که توانسته رشد چشمگیری در میان شرکت های صاحب نامی مانند o1 و دلتا و سینادکو و... داشته باشد... و علاوه بر ان که این شرکت ها همهیشه در حال رقابت با هم هستند و در حال ساخت جدید ترین ابزارها و تجهیزات چاه و پالایشگاه هاو علاوه بر همه این ها در حال بدست آوردن فرمول های جدید برای کارهایی مانند تولید آمین و..... می باشند.
 
بالا