در پس پرده سکوت

bpcom

عضو جدید
کاربر ممتاز
- سکوت، يعني گفتن در نگفتن، يعني مقابله با شهوت رام نشدني حرف، يعني تمرين برگشتن به دوران جنيني و شنيدن انحصاري لالائي قلبِ مادر در تنهائي محض. - هر سکوتي، سرشار از ناگفته ها نيست، بعضي وقت ها، سرشار از خجالتِ گفته هااست.
- موسيقي، يعني سکوت بعلاوه سکوت هاي شکسته شده ي موزون.
-سکوتِ آرام کتابخانه، يعني رعد و غرش نهفته ي تمامِ حرف هاي فشرده ي عالم،در پيشاز اين.
- سکوتِ شاهد، يعني شهادتِ دروغ، موقع خواب و استراحت و تعطيلي وجدان.
- سکوتِ محکوم بي گناه، يعني بغض، آه، گريه درون.
- سکوتِ مظلوم، يعني نفريني مطلق و ابدي.
- بعضي سکوت را به رشوه اي کلان مي خرند و با سودي سرشار، به اسم حق السکوت، ميفروشند.
- سکوتِ عاشق در جفاي معشوق، يعني پاس حرمتِ عشق.
- سکوت، در خود گريه دارد ولي گريه، با خود سکوتي ندارد.
- بعضي با سکوت آنقدر دشمنند که حتي در خواب هم آنرا با پريشان گوئي مي شکنند.
-آدم، بسياري حرف ها را که مي شنود، آرزو مي کند کاش بشر گنگ و ساکت بود.
- وقتي خدا بخواهد فساد کسي را برملا کند، نعمتِ سکوت را از او سلب مي کند.
- سکوتِ قاضي، رعب آورترين سکوتِ زميني است، وقتي بداني گناهکاري.
- سکوتِ وداعِ واپسين ديدار دو دلدار، هميشه مرطوب است.
- سکوتِ يک محکوم به مرگ، پر از پشيماني لزج است.
- خيالتان آسوده، سکوتِ مرگ، سرد و منجمد است، ولي شکستني نيست.
- زير زمين خانه هاي قديمي تمام مادر بزرگ ها، سرشار از سکوتِ ترشي سير،انار خشکيده، سرکه ي انگور، عروسک ها و دوچرخه دوران بچگي است.
- بر خانه عروس، آخر شبي که به خانه بخت مي رود، در تنهائي پدر و مادرش، غمناک ترين سکوت، چنگ مي اندازد.
- غيرقابل درک ترين سکوت، متعلق به معلم ادبيات پيري است که، شاگرد قديمش رادر حال غلط خواندن گلستان سعدي از تلوزيون مي بيند.
- آزار دهنده ترين سکوت، وقتي است که دروغ مي گوئي و مخاطبت در سکوتي سنگين،فقط نگاه مي کند.
- بعضي، بلدند با تمام وجود مدت ها ساکت باشند، حيف که زبانشان آخر همه را به باد مي دهد.
- آدم هاي ترسو، براي فرار از سکوت، با خود حرف مي زنند.
- تابلوهاي جهت نما، در خيابان و جاده ها، در سکوتي بي ادعا، عابران را راهنمائي مي کنند.
- تمام مردم جهان، با يک زبان واحد سکوت مي کنند، ولي به محض باز کردن دهان از هم فاصله مي گيرند.
- کرو لال ها، در سکوتِ محض با هم پرچانگي مي کنند.
- سکوت، خيلي خيلي خوب است، اما نه هر سکوتي.
- بعضي، قادرند تا لحظه مرگ، سکوت کنند، به شرطِ آنکه حق السکوتِ قابلي در قبالش گرفته باشند.
- در آخرت، تو را به خاطر حرفهاي نسنجيده، ممکن است مجازات کنند، ولي سکوتِ بي جايت را، هرگز نمي بخشايند.
- سکوت را با هر چيزي مي شود شکست، ولي با هر چيزي نمي توان پيوند زد.
- دفاترِ سفيد و بي خطِ نو، مثل نوارِ خام، مملو از سکوتند.
- تا کنون، هيچ مترجمي پيدا نشده که بتواند سکوت را، از زباني به زبان ديگر ترجمه کند.
- قطعاً يکي از راههاي تحمل ِزندگي، پناه بردن به سکوت است.
- آدم هاي خسيس، ممکن است بي بهانه حرف بزنند، ولي بي بها، سکوت نمي کنند.
- درست است که زبان ِخوش مار را از لانه اش بيرون مي کشد، در عوض زبان ِسرخ، سرِسبز را به باد مي دهد، بهتر نيست، مار در لانه بماند و سر بر گردن.
 

Similar threads

بالا