درياقلي! ركاب بزن

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]درياقلي! ركاب بزن، يا علي بگو[/h]
دكتر محمدرضا تركي در يادواره شهيد «درياقلي سوراني» حماسه ساز كوي ذوالفقاريه در وصف شهيد سوراني قطعه شعري را كه به تازگي سروده بود، قرائت كرد...
آن سوي نخل ها پُر سرباز دشمن است
اين شهر ِ در محاصره، شهر تو و من است
دشمن نفوذ كرده و اين شهر بي پناه
اينك به زير چكمهّ ناپاك دشمن است

درياقلي! ركاب بزن، يا علي بگو
چشم انتظار همت تو دين و ميهن است
اي مرد اهل درد، بنازم به غيرتت
اين خانه ها هنوز پر از كودك و زن است
فردا ـ اگر درنگ كني ـ كوچه هاي شهر
ميدان جنگ تن به تن و تانك با تن است

از راه اگر بماني و روشن شود هوا
تكليف شهر خاطره هاي تو روشن است!
درياقلي! ركاب بزن گرچه سهم تو
از اين ديار، تركش و يك مشت آهن است
درياقلي! به وسعت درياست نام تو
تاريخ در تلفظ نام تو الكن است

هي مرد ِ مرد از نفس افتاده اي مگر؟!
همپاي مرگ، كار تو امشب دويدن است
چون موجها به دامن ساحل نمي خزي
دريايي و طريقت دريا تپيدن است.


---------------------------------------------
درياقلي سوراني به روايت برادر شهيد
نويد شاهد: شب هنگام بعد از شناسايي دشمن و در حالي كه هم خودروي سواري و هم موتور داشت، براي اينكه عراقيها متوجه حضورش نشوند، بلافاصله با دوچرخه اي به طرف آبادان به راه افتاد و مسير 9 كيلومتري را به سرعت طي كرد و خبر را به شهر رساند. با وجود آن همه خمپاره و گلوله در مسيرش بعيد است كه همه راه را با دوچرخه ركاب زده باشد و قطعا مقداري راه هم دويده و پياده طي كرده است.
به گزارش خبرنگار نويد شاهد، احمدقلي سوراني در مراسم بزرگداشت شهيد "دريا قلي سوراني" ضمن بيان خاطرات نابي از حماسه ساز كوي ذوالفقاريه آبادان گفت: اغراق نيست اگر بگويم بعثي ها در سال اول جنگ وجب به وجب آبادان را با آتش گلوله و خمپاره شخم زدند و با طرح و نقشه حساب شده اي در حال ورود به استان خوزستان بودند، خرمشهر كه سقوط كرد با نزديك شدن دشمن به بهمنشير عملا آبادان در محاصر افتاده بود و در اين ميانه طوفان سهمگين حوادث، شهيد درياقلي حضور يافت و بنيانگذار حركتي شد كه بعدها راديو عراق به صراحت اعلام كرد كه شخصي به نام درياقلي سوراني طرح عمليات عراق در آبادان را با شكست مواجه كرده است.

برادر شهيد سوراني ادامه داد: درياقلي بخاطر شغلي كه داشت و "اوراق فروش" بود به لحاظ اينكه كارش براي مردم مزاحمت نداشته باشد، مغازه و كسب و كارش را به "ذوالفقاريه" برده بود و در آنجا يك محوطه بزرگ براي كار فراهم كرده و مشغول فعاليت بود.
به اعتقاد بنده اصل حضور وي در آن بيابان امري خدايي بود كه گويي مقدر شده بود كه آن اقدام مهم و تاريخي را براي نجات آبادان و استان خوزستان و در نهايت كشور اسلامي مان انجام دهد .

احمدقلي سوراني خاطر نشان كرد: درياقلي چهار سال از من بزرگتر بود. جسارت و جرات مثال زدني داشت و بسيار اهل شوخي و مزاح بود و اصلا در قيد مال و ثروت دنيوي نبود، بطوري كه مدت خانه اش را به خانواده فقير و بي سرپناهي داده بود و خودش در همان محل اوراق فروشي زندگي مي كرد.

در روز واقعه(هشتم آبان 1359) او به همراه پسرش در همان محل كارش در ذوالفقاريه مشغول كار بود كه متوجه عبور سربازان عراقي از بهمنشير شد. عراقي ها اصلا تصور نمي كردند كسي در آن حوالي باشد و با خيال راحت در حال عبور از عرض رودخانه بودند.

وي ابتدا اقدام به شناسايي دشمن كرده و پس از آن در حالي كه هم خودروي سواري و هم موتور داشت براي اينكه عراقي ها متوجه حضورش نشوند بلافاصله با دوچرخه اي به طرف آبادان به راه افتاد و مسير 9 كيلومتري آن را به سرعت طي كرد و خبر را به شهر رساند.

البته با وجود آن همه خمپاره و گلوله هايي كه به جاده هها و مسيرهاي عبوري خورده بود بعيد است كه همه راه را هم با دوچرخه رفته باشد و قطعا مسير راه هم دويده و پياده طي كرده است.


برادر شهيد درباره چگونگي انتشار اين خبر مهم توسط شهيد درياقلي هم گفت:
او صدا مي زد: "اي مردم! اي مردم! عراقي ها از كوي ذوالفقاريه آمدند" و با دوچرخه اش به مساجد و پايگاههاي نظامي مي رفت و به همه خبر مي داد. هر طور شده فرمانده سپاه آبادان (حسن بنادري) را مي بيند و او را مجاب مي كند كه اين خبر حياتي است و بايد نيروها را تجهيز كنند و به مقابله با دشمن بروند.

پس از آگاهي مسئولين نظامي و مردم بلافاصله نيروها به طرف بهمنشير مي روند و دشمن را قبل از آنگه بتواند مواضعش را مستحكم كند زمينگير كرده و به آن طرف رودخانه و داخل خرمشهر عقب مي زنند و به اين ترتيب آبادان از حطر سقوط نجات مي يابد. پس از واقعه كوي ذوالفقاريه خودش هم به مدافعان آبادان پيوست و بر اثر انفجار يك خمپاره پايش قطع شد و پس از آن براي مداوا به تهران اعزام شد و در بيمارستان سينا بستري شد. او مظلومانه و تنها در همانجا به شهادت رسيد و در بهشت زهرا(ص) به خاك سپرده شد.


مدتها به دنبال برادر شهيدم جستجو كردم و در دفتر درگذشتگان بهشت زهرا(س) نام او را يافتم و وقتي با تاريخ هجري قمري مطابقت دادم، متوجه شدم كه ايشان مقارن با روز عاشوراي حسيني به خاك سپرده شده و اميدارم روح پاكش يا ابا عبداله الحسين و شهداي اسلام و انقلاب اسلامي محشور شود.

احمدقلي سوراني در پايان گفت: دريا قلي نماد يك قهرمان ملي ست و بايد وارد كتب درسي شود اگر از درياقلي ها براي بچه هايمان نگوئيم، پطروس و پطروسهاي جديدتر مي آيند.

انتهاي پيام
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
خيبر «درياقلي» ركاب زد تا آبادان سقوط نکند! دفاع مقدس 0
ali561266 لبخند بزن بسیجی دفاع مقدس 3

Similar threads

بالا