درد و دلهای خدا

Maryam 17

عضو جدید
امروز صبح که از خواب بيدار شدي،نگاهت مي کردم؛و اميدوار بودم که با من حرف بزني،حتي براي چند کلمه،نظرم را بپرسي يا براي اتفاق خوبي که ديروز در زندگي ات افتاد،از من تشکر کني.اما متوجه شدم که خيلي مشغولي،مشغول انتخاب لباسي که مي خواستي بپوشي.وقتي داشتي اين طرف و آن طرف مي دويدي تا حاضر شوي فکر مي کردم چند دقيقه اي وقت داري که بايستي و به من بگويي:سلام؛اما تو خيلي مشغول بودي.يک بار مجبور شدي منتظر بشوي و براي مدت يک ربع کاري نداشتي جز آنکه روي يک صندلي بنشيني. بعد ديدمت که از جا پريدي.خيال کردم مي خواهي با من صحبت کني؛اما به طرف تلفن دويدي و در عوض به دوستت تلفن کردي تا از آخرين شايعات با خبر شوي. تمام روز با صبوري منتظر بودم.با اونهمه کارهاي مختلف گمان مي کنم که اصلاً وقت نداشتي با من حرف بزني.متوجه شدم قبل از نهار هي دور و برت را نگاه مي کني،شايد چون خجالت مي کشيدي که با من حرف بزني،سرت را به سوي من خم نکردي. تو به خانه رفتي و به نظر مي رسيد که هنوز خيلي کارها براي انجام دادن داري.بعد از انجام دادن چند کار،تلويزيون را روشن کردي.نمي دانم تلويزيون را دوست داري يا نه؟ در آن چيزهاي زيادي نشان مي دهند و تو هر روز مدت زيادي از روزت را جلوي آن مي گذراني؛ در حالي که درباره هيچ چيز فکر نمي کني و فقط از برنامه هايش لذت مي بري...باز هم صبورانه انتظارت را کشيدم و تو در حالي که تلويزيون را نگاه مي کردي،شام خوردي؛ و باز هم با من صحبت نکردي. موقع خواب...،فکر مي کنم خيلي خسته بودي. بعد از آن که به اعضاي خوانواده ات شب به خير گفتي ، به رختخواب رفتي و فوراً به خواب رفتي.اشکالي ندارد. احتمالاً متوجه نشدي که من هميشه در کنارت و براي کمک به تو آماده ام. من صبورم،بيش از آنچه تو فکرش را مي کني.حتي دلم مي خواهد يادت بدهم که تو چطور با ديگران صبور باشي.من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم.منتظر يک سر تکان دادن،دعا،فکر،يا گوشه اي از قلبت که متشکر باشد. خيلي سخت است که يک مکالمه يک طرفه داشته باشي.خوب،من باز هم منتظرت هستم؛سراسر پر از عشق تو...به اميد آنکه شايد امروز کمي هم به من وقت بدهي. آيا وقت داري که اين را براي کس ديگري هم بفرستي؟ اگر نه،عيبي ندارد،مي فهمم و هنوز هم دوستت دارم. روز خوبي داشته باشي ...
 
آخرین ویرایش:

Tina83

عضو جدید

سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد ه ام و نه با تو دشمنی کرد ه ام.(ضحی 1-2 ) افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را که مرا به سخره گرفتی. (یس 30 ) و هیچ پیامی از پیام هایم به تو مرسید مگر از آن روی گردانیدی. (انعام 4 ) و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام (انبیا 87 ) و مرا ب ه مبارزه طلبیدی و چنان توهم زده شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری. (یونس 24 ) و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج 73) پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند، و قلبت آمد توی گلویت و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی . ( احزاب 10 ) تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربان ترینم در بازگشتن. (توبه 118 ) وقتی در تاریکی ها مرا بزاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی . (انعام 63-64) این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده ای. (اسرا 83 ) آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح 2-3) غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف 59) پس کجا می روی؟ (تکویر 26) پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50) چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟ (انفطار 6 ) مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود (روم 48) من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم. (انعام 60 ) من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می دهم (قریش 3 ) برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگه با هم باشیم (فجر 28-29 ) تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده 54 )
 

bahar jon jon

عضو جدید
با این متنی که گذاشتی خیلی دلم گرفت....

بارها شده که از یاد خدا غافل شدم و بخاطر خیلی چیزا ازش کوچکترین قدردانی هم نکرده ام ، اما مدتیه بیشتر دارم معرفت خرج میکنم

انشاالله که یاد خدا همیشه توو یاد و دل همه ما جاودان باشه
 

donya...

عضو جدید
خدایا بابت همه چیز ازت ممنونم ........
ولی من فک میکنم که خدا با اینکه صدامو میشنوه ولی خودشو..........
بیخیال ،
خدایا اجازه ،
میتونم برگمو بدم
میدونم امتحان تموم نشده ولی من خسته شدم
 

Tina83

عضو جدید
خدا : بنده ي من نماز شب بخوان و آن يازده ركعت است

بنده : خدايا! خسته ام! نمي توانم

خدا:بنده ي من دو ركعت نماز شفع و يك ركعت نماز وتر بخوان

بنده :خدايا! خسته ام برايم مشكل است نيمه شب بيدار شوم

خدا : بنده ي من قبل از خواب اين سه ركعت را بخوان

بنده: خدايا سه ركعت زياد است

خدا: بنده ي من فقط يك ركعت نماز وتر بخوان

بنده: خدايا! امروز خيلي خسته ام ! ايا راه ديگري ندارد؟

خدا: بنده ي من قبل ازخواب وضو بگير و رو به اسمان كن و بگو يا الله

بنده: خدايا! من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم مي پرد

خدا: بنده ي من همانجا كه دراز كشيده اي تيمم كن و بگو يا الله

بنده: خدايا هوا سرد است! نمي توانم دستانم را از زير پتو در بياورم

خدا: بنده ي من در دلت بگو يا الله ما نماز شب برايت حساب مي كنيم

بنده اعتنايي نمي كند و مي خوابد

خدا : ملائكه ي من ! ببينيد من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابيده است چيزي به اذان صبح نمانده

اورا بيدار كنيد دلم برايش تنگ شده است امشب با من حرف نزده

ملائكه : خداوندا ! دوباره اورا بيدار كرديم اما باز خوابيد

خدا: ملائكه ي من در گوشش بگوييد پروردگارت منتظر توست

ملائكه : پروردگارا ! باز هم بيدار نمي شود!

خدا: اذان صبح را مي گويند هنگام طلوع آفتاب است اي بنده ي من بيدار شو

نماز صبحت قضا مي شود خورشيد از مشرق سر بر مي آورد

ملائكه : خداوندا نمي خواهي با او قهر كني؟

خدا: او جز من كسي را ندارد ... شايد توبه كرد...

بنده ي من تو به هنگامي كه به نماز مي ايستي من آن چنان گوش فرا مي دهم

كه انگار همين يك بنده را دارم و تو چنان غافلي كه گويي صدها خدا داري...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خدای مهربانیها
خدای اسمانها و زمین
خدای عشق و محبت
خدای بی نیازیها
خدای عزیزم
بابت تمام سپاسهای نکرده خود پوزش
بابت تمام دادهها و ندادهها و گرفته ها و نگرفته ها شکرت
 

Similar threads

بالا