مرسی عزیزم

سایتم تایید شده
سایت رویانه، تزدیک نور
[FONT="]-[/FONT][FONT="] [/FONT]
[FONT="]معرفی استان مازندران[FONT="][1][/FONT][/FONT] [FONT="]file:///C:/Users/uni/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image002.jpg[/FONT]
· [FONT="]تصویر شماره ([/FONT][FONT="]3[/FONT][FONT="] [/FONT]–[FONT="] [/FONT][FONT="]1[/FONT][FONT="])[/FONT]
[FONT="]1-1 [/FONT][FONT="]موقعیت جغرافیایی استان مازندران[/FONT][FONT="][/FONT] [FONT="]استان مازندران با حدود [/FONT][FONT="]24[/FONT][FONT="] هزار کیلومترمربع مساحت بین [/FONT][FONT="]47[/FONT][FONT="] دقیقه تا [/FONT][FONT="]38[/FONT][FONT="] درجه و [/FONT][FONT="]5[/FONT][FONT="] دقیقه عرض شمالی و [/FONT][FONT="]50[/FONT][FONT="] درجه و [/FONT][FONT="]34[/FONT][FONT="] دقیقه تا [/FONT][FONT="]56[/FONT][FONT="] درجه و [/FONT][FONT="]14[/FONT][FONT="] دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته است. دریای مازندران در شمال و استانهای تهران و سمنان، در جنوب و استانهای گیلان و گلستان به ترتیب در غرب و شرق آن قرار گرفته است. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری سال [/FONT][FONT="]1375[/FONT][FONT="] و با توجه به تفکیک استان گلستان از استان مازندران، این استان در حال حاضر [/FONT][FONT="]14[/FONT][FONT="] شهرستان، [/FONT][FONT="]38[/FONT][FONT="] شهر، [/FONT][FONT="]34[/FONT][FONT="] بخش و [/FONT][FONT="]100[/FONT][FONT="] دهستان دارد. [/FONT][FONT="]43[/FONT][FONT="] درصد از شهرهای این استان در طول نوار ساحلی دریای خزر واقع شدهاند. مازندران تنها استانی است که با سه محور هراز، کندوان و سوادکوه با مرکز کشور مرتبط بوده و سه فرودگاه ساری، نوشهر و رامسر ارتباط هوایی آنرا با سایر نقاط برقرار ساخته و راهآهن سراسری نیز از آن عبور میکند، علاوه بر آن جاده ساحلی از رامسر تا بابلسر به طول [/FONT][FONT="]220[/FONT][FONT="] کیلومتر و با فاصله [/FONT][FONT="]10[/FONT][FONT="] الی [/FONT][FONT="]300[/FONT][FONT="] متر از کنار دریا میگذرد.[/FONT] [FONT="] [/FONT] [FONT="]1-2 [/FONT][FONT="]گذری کوتاه بر تاریخ استان [/FONT][FONT="][/FONT] [FONT="]كرانههاي جنوبي درياي خزر كه سرزميني كموسعت است حد فاصل درياي خزر و سلسله جبال البرز ميباشد و گيلان، مازندران و گرگان را در برميگيرد و وسعت آن نزديك به يك بيست وهفتم مساحت تمامي سرزمين ايران است. اين سرزمين محل سكونت اقوام تپور، آمارد و هيرگانيان و غيره بوده و به احتمال زياد نام تيپورستان يا تپورستان كه بعدها به طبرستان تغيير شكل يافت از نام اقوامي بوده كه در اين مرز و بوم سكونت داشتهاند.[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]به درستي معلوم نيست از چه تاريخي اطلاق واژه مازندران بر اين[/FONT]
[FONT="][/FONT]
[FONT="]
[/FONT] [FONT="]خطه رواج يافته است ولي با توجه به قرائن و شواهد موجود ميتوان دريافت كه رونق اين واژه از سدههاي هفتم و هشتم هجري بوده است. شواهد و قرائن وقوع حوادث تاريخي ضبط شده در سينه تاريخ در مازندران به دوران هخامنشيان بازميگردد و اين صرف نظر از كشف بقاياي استخوانهاي انسان در غار هوتوي بهشهر و تورنگ تپه است كه اين زمان را تا هزارههای قبل از ميلاد به عقب ميبرد. در سراسر دوران حكومت بعد از هخامنشيان از حمله اسكندر تا جنگهاي اقوام ساكن مازندران با پادشاهان اشكاني و نيز در حوادث دوران ساسانيان و خصوصاً پس از قدرت گرفتن مكتب الهي اسلام و آغاز دوران صفاريان، آلبويه، غزنويان و سلجوقيان و تاخت و تاز سپاه ويرانگر مغول و دوران حاكميت مرعشيان و سپس انقراض آنان با لشكركشي تيمورلنگ و سپس طلوع ستاره قدرت شاه عباس و سركوبي خوانين و حكام محلي و از بين بردن آخرين وارث بلافصل ساسانيان در مازندران كه بيش از هزار سال در منطقه حكمفرمايي داشتند، اين منطقه يكي از كانونهاي كشاكش و حوادث بوده است.[/FONT]
[FONT="] [/FONT][FONT="][/FONT] [FONT="] [/FONT] [FONT="]1-3 [/FONT][FONT="]تاریخچه مازندران[/FONT][FONT="][/FONT] [FONT="]پيش از ورود[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]آرياييان به ايران و مازندران مردم بومي اين منطقه از راه شكار و گلهداري امرار[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]معاش ميكردند. مطالعات باستان شناسي در غارهاي كمربند و هوتو بهشهر حضور انسان در[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]مازندران را به حدود [/FONT][FONT="]9500[/FONT][FONT="] سال پيش از ميلاد ميرساند. آريايي نژادان مهاجرت خود را از[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]سرزمينهاي شمال شرقي مرزهاي كنوني ايران در حدود هزاره سوم پيش از ميلاد آغاز[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]كردند، با بوميان در آميختند يا بر آنان فائق آمدند.[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]مازندران كنوني بخشي از سرزمين گستردهتري است كه در متون تاريخ از آن با نام «فرشوارگر» و «پتيسخوارگر» ياد كردهاند. محققان، مازندران و گيلان را به سبب هم جواري و نيز به سبب اوضاع طبيعي و جغرافيايي مشابه، عموماً با هم نام ميبرند و همه مناطقي كه در جنوب درياي مازندران و ميان آذربايجان و خراسان قرار دارند را يك ناحيه ميدانند. از اين حدود در زمان هخامنشيان در كتيبه بيستون نام پتشواريش ضبط شده است. طبريها و مردهای ساكن[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="] اين ناحيه همواره به عنوان بهترين تيراندازان در جنگهاي شاهان هخامنشي با دولت هاي ديگر معرفي ميشوند. استرابن جغرافيانويس يوناني اين محدوده را به صورت «پرخواترس» نام ميبرد. طبريها ومردها در جنگ داريوش سوم با اسكندر مقدوني در«گوگمل» حضور چشمگيري داشتند و مسئول نگاهباني شاهنشاه و خاندان او بودند. اسكندر فاتح ايران نتوانست از طريق جنگ طبرستان را تسخير كند. طبرستان به علت وضعيت خاص اقليمي از ايام باستان جايگاه و پايگاه اقوام خاندانهاي حاكم بود. نخستين كسي كه در نوشتههاي مورخان به عنوان حاكم شهرستان طبرستان از او ياد شده اتوفرادات يا فرهاد پارتي است. طبرستان به علت نزديكي با سرزمين و دولت پارت تا انقراض اشكانيان عملاً زير استيلاي دولت اشكاني قرار داشت. در زمان دولت ساساني نيز شاهنشاهي اين ناحيه به فرمان يك شاه بود. چنانچه وقتي اردشير بابكان به تخت نشست، اداره اين قسمت از ايران به دست «گشنسف شاه» يا «جسنسف شاه» بود.[/FONT]file:///C:/Users/uni/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image003.gif[FONT="] واژه مازندران كه از نظر جغرافيايي بخش بزرگي از طبرستان بوده است، در حوالي سده هفتم هـ.ق جانشين نام طبرستان شد. سلسله هاي مشهوري كه سرزمين مازندران را در اختيار داشتند، آل قارن [/FONT][FONT="]50[/FONT][FONT="] سال قبل از هجرت تا [/FONT][FONT="]224[/FONT][FONT="] هـ .ق، شامل سلسله گاوباره، پادوسپانان، باونداسپهبدان، آل وشمگير يا آل زيار، اسپهبدان باوند مهمترين آنها بودهاند. طاهريان، صفاريان، سامانيان، غزنويان، تيموريان، صفويان و سلسله قاجار نيز اين منطقه را به عنوان ايالتي از ايران[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="] در اختيار داشتند. تاريخ نويسان، يكي از افتخارات مهم مازندران را پذيرش مذهب شيعه بدون قدرت شمشير ميدانند. سادات حسني و حسيني از راه تبليغ دين و مذاهب تشيع توانستند در بين طبقات مردم اين سامان نفوذ و حاكميت داشته باشند كه مهمترين آنها حسن بن زيد(داعي كبير)، ناصر كبير(ناصر الحق) و مير قوام الدين مرعشي(ميربزرگ) در آمل و سادات مرتضايي افراد شاخص آنها ميباشند. در قرن دوم هجري نيز نمايندگان خلفای اسلامی در اين منطقه حكمروايي ميكردند.[/FONT] [FONT="] [/FONT]
[FONT="]1-4 [/FONT][FONT="]وجه تسميه استان[/FONT][FONT="][/FONT] [FONT="] [/FONT][FONT="]عدهاي از مورخان و نويسندگان، ريشه واژه مازندران را از كلمه ‹‹ماز›› به معني‹‹دژ›› ميدانند. در تاريخ آمده كه مردم به فرمان ‹‹مازيار بن قارن›› سردار معروف طبرستان، براي جلوگيري از نفوذ اعراب در نقاط حساس اين منطقه به احداث دژ پرداختند و مازندران را به صورت (ماز+ اندرآن) به معني ‹‹دژ درآن›› ميشناختند. به گزارش ‹‹ابن اسفنديار›› مازندران در اصل ‹‹موزاندرون›› يعني ولايت ‹‹درون كوه موز›› بوده است. حجازي [/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]كناري مينويسد: بعيد نيست كه مازندران، محل سكونت [/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]آرياييهاي [/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]مهاجر، نام خود [/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]را [/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]از خداي خود[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="] ‹‹ايندر›› گرفته باشد. در اين صورت [/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]مازندران از دو [/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]جزء ‹‹ماز›› و ‹‹ايندر›› تشكيل ميشود. ‹‹ماز›› به [/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]صورتهاي مز، لها، مهي، مزي[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="] به معني بزرگ، و ايندر([/FONT][FONT="]Indar[/FONT][FONT="])، نيز نام خداي[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="] آنان بود. مجموع اين دو جز ‹‹خداي بزرگ›› و در تلفظ مازاندران يا مازندران ‹‹سرزمين خدايان ›› يا ‹‹ سرزمين خدا›› را افاده ميكند.[/FONT]
[FONT="][FONT="][/FONT][/FONT][FONT="][/FONT]/[FONT="][/FONT]