dara_ando
عضو جدید
من بارها و بارها در مورد دختر فراری فکر کرده ام. مسئله ای که همیشه درگیر و آشفته ام کرده است. یکی از فجایع انسانی که می توان تصور کرد قرار گرفتن یک انسان در موقعیت دختر فراری به خصوص در ایران است. خود را در این موقعیت تصور کنید. نه جایی برای خواب دارید، نه غذایی برای خوردن، نه کاری می توانید پیدا کنید، همیشه سایه تعقیب را پشت سر حس می کنید، پلیس، بیمارستان و تمام خدمات اجتماعی برای شما خطرناک است. بره ای در میان گرگ هایی که انواع سوءاستفاده ها از شما در چشمانشان برق می زند. نگاه همه به شما نگاه جنسی ست. خشونت در مورد شما هیچ مانعی ندارد. آرامش برای همیشه از میان رفته. اما آیا دخترهای فراری هنگام فرار از این موضوع خبر ندارند؟ به نظر من اکثر آنها می دانند چه فاجعه ای در انتظار آنان است و باید دید چه جهنمی را با این گودال فاجعه تعویض کرده اند.
به هرحال من قصد ندارم به این شکل به موضوع بپردازم بلکه می خواهم برخورد با دختر فراری را بررسی کنم. حال تصور کنید با یک دختر فراری مواجه شده اید. اگر آدمی مثل من رقیق القلب باشید مطمئنا حس انساندوستی تان به شدت تحریک می شود و به فکر می افتید که چه کاری می توانید انجام دهید. اولین چیزی که او از شما درخواست می کند جای خواب است. باز اگر مثل من موقعیت دادن جای خواب به او را داشته باشید ناگهان حس محافظه کاری به شما حمله ور می شود. از کجا می توان به او اطمینان کرد که دزد نباشد؟ اگر فردا در خانه شما خودکشی کند؟ اگر کس و کارش به دنبالش بیایند؟ این افکار پیش از برخورد با عینیت برای شما اصلا مطرح نبود اما حالا! او حاضر است در قبال جای خواب از او استفاده جنسی کنید اما اگر باز هم مثل من باشید این مسئله کثیف ترین شکل آن است که به *** صرفا به عنوان ارضای هوس فکر کنید پس این مسئله برای شما منتفی ست. یعنی هیچ نفعی برای شما به جز ارضای حس انساندوستی وجود ندارد.
تصور کنید بر این مسئله فائق آمدید اما بعد از همه این ها مسئله دیگری خود را نشان می دهد. حال که خود را وارد زندگی او می کنید مسئول اتفاقاتی که در آینده برای او می افتد هم هستید، پس باید به این فکر کنید که شما نمی توانید به او به صورت نامحدود جای خواب بدهید. شما هیچ توجیحی برای حضور و رفت و آمد او به خانه استیجاری تان ندارید. پس بعد از چند روز باز هم او آواره خیابان ها می شود. کاری هم برایش نمی توانید انجام دهید. موقعیت دشواری ست که می توان عطایش را به لقایش بخشید.
اما انجام این کار یک نتیجه مهم و شاید تأثیرگذار برای این دختر خواهد داشت. اول اینکه با از بین رفتن فشار وحشتناکی که به او وارد می شود و قدرت استدلال و ادراک را از او گرفته، او می تواند به اوضاع خود و آینده اش فکر کند و تصمیم بگیرد. این که این تصمیم چه باشد به من و شما هیچ ربطی ندارد، همین که بتواند راحت فکر کند مهم است. و البته اینکه شما با اینکار ثابت کرده اید (هم به او و هم به خود) که هنوز انسانیت در عده ای زنده است و کسانی پیدا می شوند که بدون نگاه جنسی و قصد سوءاستفاده به کسی که دستش از همه جا کوتاه است کمک کنند و این جمله که “هرکه جای خواب می دهد، خوابی هم برایتان دیده است” می تواند نقض شود. و البته نباید فراموش کرد که همیشه باید انتظار داشت که آرمانگرایی و اخلاقی بودن، با سیلی سنگین واقعیت پایان یابد.
http://chakosh.wordpress.com
............................
به هرحال من قصد ندارم به این شکل به موضوع بپردازم بلکه می خواهم برخورد با دختر فراری را بررسی کنم. حال تصور کنید با یک دختر فراری مواجه شده اید. اگر آدمی مثل من رقیق القلب باشید مطمئنا حس انساندوستی تان به شدت تحریک می شود و به فکر می افتید که چه کاری می توانید انجام دهید. اولین چیزی که او از شما درخواست می کند جای خواب است. باز اگر مثل من موقعیت دادن جای خواب به او را داشته باشید ناگهان حس محافظه کاری به شما حمله ور می شود. از کجا می توان به او اطمینان کرد که دزد نباشد؟ اگر فردا در خانه شما خودکشی کند؟ اگر کس و کارش به دنبالش بیایند؟ این افکار پیش از برخورد با عینیت برای شما اصلا مطرح نبود اما حالا! او حاضر است در قبال جای خواب از او استفاده جنسی کنید اما اگر باز هم مثل من باشید این مسئله کثیف ترین شکل آن است که به *** صرفا به عنوان ارضای هوس فکر کنید پس این مسئله برای شما منتفی ست. یعنی هیچ نفعی برای شما به جز ارضای حس انساندوستی وجود ندارد.
تصور کنید بر این مسئله فائق آمدید اما بعد از همه این ها مسئله دیگری خود را نشان می دهد. حال که خود را وارد زندگی او می کنید مسئول اتفاقاتی که در آینده برای او می افتد هم هستید، پس باید به این فکر کنید که شما نمی توانید به او به صورت نامحدود جای خواب بدهید. شما هیچ توجیحی برای حضور و رفت و آمد او به خانه استیجاری تان ندارید. پس بعد از چند روز باز هم او آواره خیابان ها می شود. کاری هم برایش نمی توانید انجام دهید. موقعیت دشواری ست که می توان عطایش را به لقایش بخشید.
اما انجام این کار یک نتیجه مهم و شاید تأثیرگذار برای این دختر خواهد داشت. اول اینکه با از بین رفتن فشار وحشتناکی که به او وارد می شود و قدرت استدلال و ادراک را از او گرفته، او می تواند به اوضاع خود و آینده اش فکر کند و تصمیم بگیرد. این که این تصمیم چه باشد به من و شما هیچ ربطی ندارد، همین که بتواند راحت فکر کند مهم است. و البته اینکه شما با اینکار ثابت کرده اید (هم به او و هم به خود) که هنوز انسانیت در عده ای زنده است و کسانی پیدا می شوند که بدون نگاه جنسی و قصد سوءاستفاده به کسی که دستش از همه جا کوتاه است کمک کنند و این جمله که “هرکه جای خواب می دهد، خوابی هم برایتان دیده است” می تواند نقض شود. و البته نباید فراموش کرد که همیشه باید انتظار داشت که آرمانگرایی و اخلاقی بودن، با سیلی سنگین واقعیت پایان یابد.
http://chakosh.wordpress.com
............................