خوردن این بیسکویت حرام است + عکس

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز




طی چند سال اخیر هر از چند گاهی خبری در رسانه های مختلف داخلی کشورمان منتشر می شود که از فروش محصولات و مأکولات حرام در فروشگاه های مختلف شهر تهران و گاهی دیگر شهرهای کشورمان حکایت دارد.

از جمله این محصولات و مأکولات که در گذشته خبر آن در رسانه های مختلف منتشر شده ماء الشعیرهای الکل دار، آدامس های جنسی و غیره بوده است.







اما این بار سخن ما در مورد یک نوع بیسکویت ساخت کشور تایلند است که به وفور در فروشگاه های مختلف تهران و دیگر شهرهای کشورمان دیده می شود و به فروش می رسد.

نام این بیسکویت «choco.pie» است. بر اساس نوشته پشت بسته این بیسکویت، در تولید آن از "ژلاتین گاو" استفاده شده که بر اساس فتوای مراجع تقلید خوردن آن حرام است.

منبع: تابناک



 

fateme_003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
واااااااااااااااااااااااای مامان!!!!
 
بدون شرح

بدون شرح

رگرفته از روزنامه شرق28 آذر 1390

در گراميداشت سالروز پرواز يك پروانه!
محمد درويش


شنبه هفدهم دسامبر بود؛ روزي كه مي‌توانست مثل 364روز ديگر سال باشد و البته شايد هم باشد! اما بي‌شك، هفدهم دسامبر 1999، روزي است كه بسياري از فعالان و طرفداران محيط زيست در ايران و جهان هرگز از ياد نمي‌برند؛ زيرا در آن‌روز يك دختر جوان به نام جوليا لورن هيل كه 25سال بيشتر از عمرش نگذشته بود، توانست يكي از بزرگ‌ترين و پرقدرت‌ترين شركت‌هاي چوبخوار آمريكايي را بعد از 738 روز مقاومت جانانه و استثنايي به زانو درآورده و اجازه ندهد تا آنها رويشگاه بلندترين و تنومندترين درخت دنيا، موسوم به سرخ چوب غول‌پيكر يا Sequoia sempervirens را در جنگل هومبولت ايالت كاليفرنيا نابود كنند. مي‌دانيد چگونه جوليا موفق به چنين كاري شد؟ او ۷۳۸ روز را در بالاي يكي از همان درخت‌ها – كه اينك به آن لونا (Luna) مي‌گويند، سپري كرد! باورتان مي‌شود؟ يك دختر ۲۵ساله يكه و تنها از ۱۰ دسامبر ۱۹۹۷ تا ۱۸ دسامبر ۱۹۹۹ را در ارتفاع ۵۵ متري از زمين و روي يك درخت زندگي كرد و تا تضمين نگرفت، از آن درخت پايين نيامد تا به همه ثابت كند، عشق اگر عشق باشد، مي‌تواند در هر زمان و در برابر هر قدرتي ايستاده و معجزه را احضار كند.







جوليا درباره دليل عشق بي‌حد و مثال زدني‌اش به طبيعت مي‌گويد: زماني كه يك دختربچه شش‌ساله بوده، همراه خانواده‌اش مشغول پياده‌روي و گشت و‌گذار در طبيعت بود كه ناگهان يك پروانه روي انگشتانش نشست و در تمام مدت روز از آنجا تكان نخورد! اين حادثه كوچك، اما به قدري براي آن دختربچه شش‌ساله شگفت‌آور و پر رمز و راز بود كه سبب شد از آن پس، مسير زندگيش را تغيير داده و به يك سلحشور و فعال محيط زيستي بدل شود. كاري را كه بعد از سه‌دهه هنوز دارد ادامه مي‌دهد و نه تنها سبب شده تا بسياري از مردم دنيا او و خدماتش را دنبال كرده و ارج نهند، بلكه با تغيير نامش به پروانه


- Julia Butterfly Hill - آن پروانه كوچك را هم براي هميشه در تاريخ محيط زيست جهان، يگانه و جاودان و الهام بخش ساخت. گفتني آنكه خانم هيل، اينك به‌عنوان يك فعال محيط زيستي شناخته شده در جهان، اقدام‌هاي بازدارنده خود را فقط محدود به داخل آمريكا نكرده و براي نجات طبيعت كره زمين، فعاليت‌هاي خويش را همچنان ادامه داده و گسترش مي‌دهد كه مي‌توانيد براي آگاهي از جزييات اين برنامه‌ها و فعاليت‌ها، به‌ويژه اثرگذاري‌اش بر روي رهبران برخي از كشورهاي آمريكاي لاتين به صفحه مربوط به او در ويكي پديا مراجعه كنيد.


موخره: داشتم فكر مي‌كردم اگر در ايران هم يك پروانه بود؛ پروانه‌اي كه دلش از پيدايش كوير نمك در شمال باختري كشور به جاي بزرگ‌ترين درياچه ايران به تنگ آمده بود؛ پروانه‌اي كه نمي‌توانست مرگ همزمان گاوخوني، بختگان، طشك، ارژن، پريشان، آلاگل، آجي‌گل، كافتر، مهارلو، كمجان و... را تحمل كند و دوست نداشت شاهد مرگ خاموش اما شتابان رويشگاه زاگرس در دشت برم باشد؛ با او چه مي‌كرديم؟












يادمان باشد: آنكه مي‌خواهد روزي پريدن آموزد، نخست ‌بايد: ايستادن، راه رفتن، دويدن و بالا رفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمي‌كنند! مي‌كنند؟ پرسش اين است: آيا در نظام كنوني آموزش‌و‌پرورش‌مان، ما به كودكان‌مان – به دختران و پسران‌مان – ايستادن، راه رفتن، دويدن، پرسيدن و اوج گرفتن را مي‌آموزيم تا اينك از ايشان انتظار پرواز و پروانه بودن و سلحشور طبيعت شدن داشته باشيم؟
 

Similar threads

بالا