رسم زندگی این است روزی کسی را دوست داری و روز بعد تنهایی به همین سادگی او رفته است و همه چیز تمام شده مثل یک مهمانی که به آخر می رسد و تو به حال خود رها می شوی چرا غمگینی ؟ این رسم زندگیست پس تنها آوازبخوان
در هیایوی زندگی دریافتم :
چه دویدنهایی که فقط پاهایم را خسته کرد؛
در حالیکه گویی ایستاده بودم !!
چه غصه هایی که فقط باعث سپیدی مویم شد؛
در حالیکه قصه ای کودکانه بیش نبود !!
دریافتم کسی هست که اگر بخواهد میشود وگرنه نمیشود !!
" به همین سادگی"
کاش نه میدویم و نه غصه میخوردم ،
فقط او را میخواندم....
.
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
آموزش وزن شعر فارسی | اشعار و صنايع شعری | 0 | |
![]() |
شعر-بحر طویل | اشعار و صنايع شعری | 4 | |
![]() |
کارگاه شعر تجربی و آموزش | اشعار و صنايع شعری | 28 | |
![]() |
یه بیت به انتهای شعر اضافه کن | اشعار و صنايع شعری | 115 | |
![]() |
داستان عاشقانه یک شعر معروف از مهرداد اوستا | اشعار و صنايع شعری | 2 |