خواص برخی از گياهان دارويي

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
بيد فوكامن نوعى بيد هستم كه در مازندران به من فك در رامسر و شهسوار فوكا و در گيلان ويدار مى گويند و بيد خشت را از من مى گيرند، و در نواحى البرز، جوستان طالقان و نقاط كم ارتفاع شمال ايران و شمال غربى گرگان ، دره تركمن و در مغرب ايران در كوههاى زاگرس و كردستان و همچنين در بلوچستان به عمل مى آيم ، ولى در همه جا بيدخشت از من گرفته نمى شود، و چون بيدخشت همراه با ساير انگبينهاى گياهى خود را قبلا معرفى كرده است ، بيشتر از اين خود را معرفى نمى كنم . تنها يادآور مى شوم كه پزشكان سنتى ايران بيد خشت را خنك ترين انگبينها مى دانستند، و خواص ساقه ، برگ و ميوه و گل من همانند بيد ساده است .
بيد مشكفارسى من بيدمشك است . به من شاه بيد، بهرامه ، بهراج : مشك بيد و بيد طبرى هم مى گويند. در كتب داروسازى سنتى ايران مرا ((فلاف بلخى )) ناميده اند. درخت من شبيه بيد ساده بوده ، و از آن كوچكتر است ، گل من قبل از روييدن برگ ظاهر مى شود كه بسيار خوشبو بوده ، و به صورت سنبله اى است كه در سر آن دانه هايى ديده مى شود. عطر گل من گرفتگى دماغ را باز مى كند. مقوى قلب و مغز بوده ، و مسكن سردرد مى باشد. جوشانده ميوه من شكم را نرم مى كند. عرق من كه به عرق بيد مشك معروف است ، قوى تر از عرق بيد بوده ، مقوى دل و دماغ و ملين شكم است . شهوت را تقويت مى كند و بادشكن معدى است . غرغره جوشانده برگ من جهت انداختن زالويى كه در گلو چسبيده باشد، مؤ ثر است . خوردن جوشانده برگ و شكوفه من مانع غليان خون است .
سرخ بيدمن در دامنه كوه البرز، اطراف كرج ، رضائيه ، ديزه ، سيامك و آذربايجان شرقى مى رويم و از شاخه هاى من در سبدبافى استفاده مى كنند.
بيد مجنونمن نوعى بيد هستم كه شاخه هايم به سوى زمين است . به من ((بيد موله )) هم مى گويند. درخت من فاقد عوامل دارويى بيد بوده و تب بر نيستم .
شالكبه من در اطراف تهران ((شالك ))، در همدان ((دله راجو)) مى گويند. من در شمال ايران ، دامنه البرز، كرج ، شهر ستانك ، طاش ، آذربايجان ، حسن بگلو، بلوچستان و شرق ايران مى رويم . برگهاى مثلثى و براق من با كوچكترين نسيم مى لرزد و به همين جهت است كه ساير بيدها به خود باليده و در مثل مى گويند ما از آن بيدهايى نيستيم كه با بادها بلرزيم . چون حتى موقعى كه باد هم نمى آيد برگهاى من در حركت مى باشند.
قامت درخت من 5/2 تا 4 متر است و قسمت مورد استفاده من جوانه هاى مولد گل من است كه بايستى آنها را در آخر زمستان چيده و خشك كرد. اين جوانه ها معطر بوده ، و داراى طعم تلخ و كمى شيرين است . دمكرده 8 تا 15 گرم من در نيم ليتر آب و جوانه پوست درخت من پيشاب آور و معرق بوده ، مقوى معده و تقويت كننده دستگاه گوارش است . براى مبتلايان به رماتيسم نقرس ، سياتيك ، ناراحتيهاى كليه و مثانه تجويز مى شود. شراب جوانه هاى من به علت داشتن تانن براى مسلولين تجويز مى شود. براى تهيه اين شراب صد گرم جوانه نيم كوب و 40 گرم پوست نارنج را هشت روز در يك ليتر شراب خيسانده ، سپس با فشار صاف كرده و يك ليوان كوچك آن را بعد از ناهار و شام به مسلولين مى خورانند.
ضماد يك قسمت جوانه من را با دو قسمت پيه براى سوختگى و خراش و ترك دست و پا، لب و پستان و التهاب پوست و رفع ورمهاى مفاصل و نقرس تجويز مى شود.
در داروخانه ها جوانه من با برگ خشك بلادن ، ژوسكيام و پيه خوك مخلوط كرده ، و براى امراض مذكور تجويز مى كنند، زغال چوب من به صورت قرص در داروخانه ها به نام حب زغال (شاربن ) فروخته مى شود كه براى جلوگيرى از سوء هضم تواءم با نفخ بسيار مفيد است و بيشتر آن را در مواقعى كه مدفوع زياد متعفن است تجويز مى كنند. با زغال چوب من مى توان بهترين گرد دندان را ساخت . پاشيدن كوبيده زغال من بر روى زخم از عفونى شدن آن جلوگيرى كرده و آن را خشك مى كند.
اسم من ((اكليل كوهى )) است ! براى از بين بردن ضعف بدن سود بسيار دارم .
تنگ نفس را درمان مى كنم .
برگ من از فاسد شدن گوشت جلوگيرى مى كند.
تپش قلب را از بين مى برم و مانع تشمع كبد مى شوم .
علاج صددرصد رماتيسم را در من جستجو كنيد...
اسم من اكليل كوهى است . اعراب به من اكليل الجبل گويند. درخت من سبزى و زيبايى خاص و بويى مطبوع دارد در غالب نواحى به عمل مى آيد، مخصوصا در اطراف اسكندريه زياد است . در قبور مصريان قديم شاخه هاى من ديده مى شود. گلهاى من نوش فراوان دارد، و زنبور عسل به آن علاقمند مى باشد و با آن عسل خوشبويى تهيه مى كند. از گلها و سرشاخه هاى من اسانس مخصوصى به نام
((
اسانس رمان )) مى گيرند. ملكه هنگرى در سن 72 سالگى مبتلا به رماتيسم و نقرس بود، و با گياه من معالجه شد و بعد به فكر ازدواج افتاد. سرشاخه هاى گياه من پيشاب آور، ضد تشنج و صفرا بر مى باشد. تزريق دمكرده سرشاخه هاى گلدار من در وريدسگ ترشح صفرا را دو برابر مى كند در موارد ضعف عمومى و خستگى در دوره نقاهت مفيد بوده ، براى مبتلايان به سوء هاضمه و تقويت دستگاه گوارش ، مخصوصا پس از ابتلا به تيفوس و گريپ مفيد مى باشد. در رفع نزله هاى مزمن ، تنگ نفس ، سياه سرفه ، تاءخير و قطع عادت ماهانه زنان ، جلوگيرى از ترشحات زنانه ، خنازير، دوار، تپش قلب ، سردرهاى يك طرفه ، فلج و آب آوردن انساج تجويز مى شود. من به علت خاصيت صفرابرى كه دارم ، در ورم مزمن كيسه صفرا، استقا، بزرگ و كوچك شدن كبد، تشمع كبدى ، مخصوصا اگر در اثر سوء تغذيه باشد توصيه شده ام .
تنقيه جوشانده برگهاى من براى اسهال خونى مفيد است .
خوردن اسانس من حالتى شبيه (هيسترى ) ايجاد مى كند. اگر به مقدار كم به حيوانى تزريق شود حالت ترس در آن ايجاد مى كند. (مانند اسانس رازيانه ) در صورتى كه تزريق اسانس مرزه ، مريم گلى و افسنتين حالت سبعيت و حمله در آنها ايجاد مى كند. زياده روى در خوردن اسانس من خطر مرگ دارد. اگر دمكرده 5 تا 20 گرم برگ يا سرشاخه هاى گلدار من همچنين شرابى كه از خيساندن يك مشت برگ با سرشاخه هاى گل دار من در يك ليتر شراب سفيد ريخته و 24 ساعت در تاريكى نگاه دارند، و از آن سه تا 4 قاشق سوپ خورى در صبح و شب ، براى رفع خيز اندامها و استسقا مفيد بوده و پيشاب را زياد مى كند.
از اسانس من در تهيه ادوكلن نيز استفاده مى كنند. براى رفع ورمهاى كهنه ضماد برگ گمن مفيدتر از ساير قسمتهاى من مى باشد. چنانكه شكم شكار را از برگ من پر كنند، گوشت آن از فساد در امان مى ماند و گويند براى جلوگيرى از فساد گوشت بهتر از نمك است .
من ((سداب )) هستم !http://www.www.www.iran-eng.ir/IMAGES/khorak2/114.jpg نيروى شنوايى را زياد مى كنم .
اگر شبها به كابوسهاى وحشتناك دچار مى شويد، از من استفاده كنيد.
اعصاب را آرامش مى دهم .
قوه عقل را زياد مى كنم .
ضد تشنج بوده ، پادزهر خوبى براى سموم مختلف هستم !
اسم من سداب است . به من سذاب هم مى گويند. من در شمال ايران مى رويم ، در اطراف رشت به من سياب و در ديلم و شهسوار به من پيم مى گويند. در قديم مرا داروى تمام بيماريها مى دانستند، و از حضرت صادق
((
ع )) روايت شده است كه سداب عقل را زياد مى كند. من آرامبخش ، ضد تشنج ، ادرارآور، معرق ، ضد كرم ، ضد عفونى كننده و پادزهر سموم مخصوصا نيش حشرات سمى هستم . خاصيت اصلى من كم كردن فشار شهوت است . اثر قاعده آور من مورد تاءييد تمام پزشكان است ، ولى عده اى از پزشكان جديد اثر مرا در سقط جنين حتمى نمى دانند و اين اشتباه از آنجا حاصل شده است كه طرز استفاده از گياه مرا براى اين كار به خوبى نمى دانند، ولى پزشكان و داروسازان سنتى ايران كه در اين مورد بيشتر تجربه داشته اند مى نويسند، مداومت در خوردن برگ و تخم سداب باعث سقوط جنين است ، نه خوردن آن در يك دفعه ، و همچنين عقيده داشتند كه خوردن و حمول بذر من بعد از آميزش مانع آبستنى است ، و پادزهر سموم مى باشد. بخور آن نيز مؤ ثر است . مداومت در بوئيدن برگ من باعث ضعف و تاريكى قلب است . ضماد برگ من جهت تسكين درد نيش ‍ حشرات و چكاندن عصاره مايع آن در گوش ، باعث تسكين درد و درمان سنگينى نيروى شنوايى است . چكاندن جوشانده آن در بينى اطفال ، جهت ام الصبيان (نوعى مرض صرع كه مخصوص اطفال است ) تجويز مى شود و باعث بند آمدن خون دماغ است . گويند كه همراه داشتن سداب باعث گريختن حيوانات موذى است . خيساندن بذر من در الكل بوى بد آن را از بين برده ، و براى تهيه ادوكلن آن را مناسب مى نمايد، ضماد برگ من با عسل جهت امراض جلدى مفيد است ، چكاندن و سرمه كردن عصاره برگ و بذر من همراه آب رازيانه و عسل باعث تقويت و ضد عفونى كردن چشم است . خوردن برگ و بذر جهت امراض رعشه و تشنج و فلج نافع است ، و روزى 15 گرم خوردن آن درمان ***كه مداوم است . مقدار خوراك من جهت بالغين سه مثقال است ، چنانچه بذر مرا كوبيده ، يك تا دوازده گرم آن را با عسل و يا سكنجبين بياشامند، براى هيسترى ، كابوس و فشار چشم مفيد مى باشد، ***كه اى بادى را از بين مى برد و پادزهر اكثر سموم است و چون بذر مرا در روغن زيتون جوشانده و زير شكم را با آن كمپرس كنند، ادرار را باز مى كند. صمغ نوعى وحشى و بستانى من جهت قرحه چشم ، خنازير و ورم زير بغل و كشاله ران و برص سودمند مى باشند.
چنانچه صمغ مرا با چهار برابر آب و ده قسمت روغن زيتون بجوشانند تا آب آن تبخير شده و روغن بماند، جهت بى حسى و سردى كليه و مثانه و درد پهلو و كمر و رحم مفيد است ، و تنقيه آن جهت دل پيچه مفيد مى باشد.

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسم من ((بارهنگ )) است !http://www.www.www.iran-eng.ir/IMAGES/khorak2/121.jpg خون را تصيفه مى كنم .
ريشه و دانه هاى من ضد ميكروب است .
براى دندان درد و گوش درد مفيدم .
براى معالجه زخمهاى جلدى از برگ من استفاده كنيد.
از التهاب كليه و مثانه جلوگيرى مى كنم .
اسم من بارهنگ است ، به من بارتنگ هم مى گويند. عربى من لسان الحمل ، يعنى زبان گوسفند است ، زيرا برگ نوع بزرگ من به آن شباهت دارد. در گيلان به يك نوع من (رم هاج لك ) و بيك نوع ديگر من وارانگو خطاب مى كنند. من انواع و اقسام دارم و سه نوع آن در ايران مى رويد كه عبارتند از بارهنگ بزرگ - بارهنگ كوچك و بارهنگ سر نيزه اى ! قسمت مورد استفاده من برگ ، ريشه و بذر من است ، با اينكه گل من نوش ندارد معذلك زنبور عسل به آن علاقه داشته و عسلى كه پس از خوردن گرده گل من مى سازد، در اروپا به آب نبات بارهنگ معروف بوده و در آلمان آن را به اطفال مى دهند تا تندرستى آنها حفظ شده ، و رشد و نمو كامل نمايند.
قسمتهاى مختلف من داراى صمغ - لعاب و چند نوع عوامل دارويى است ، در خاكستر من املاح سديم - پتاسيم - منيزيم و غيره به مقدار زياد ديده مى شود. برگ ، ريشه و دانه هاى من اثر قابض و نرم كننده داشته و ضد ميكروب است . خون را تصفيه مى كنم ، درمان برنشيت مزمن و نزله هاى حاد مى باشم ، حجاج ايرانى كه براى زيارت خانه خدا به عربستان مى روند، در اثر بى مبالاتى و نوشيدن مايعات بسيار سرد، دچار سينه درد شده و مبتلا به سرفه سخت مى شوند. نويسنده زبان خوراكيها در سفرهاى متعددى كه همراه با كاروان پزشكى حج به عربستان نموده است ، داروهاى متعددى را جهت معالجه آنها آزمايش كرده و به اين نتبجه رسيده است كه بهترين دارو براى معالجه سينه درد حجاج و همچنين درمان انفلوآنزاى مخصوصى كه از امراض بومى مدينه منوره است ، همانا شربت بارهنگ مى باشد.
من التهابات معده و دستگاه ادرار را برطرف مى كنم ، درمان اسهال ساده و خونى هستم ، براى ورم مخاط دهان ، درد دندان و درد گوش مفيد بوده ، از خونريزى سينه و پيدا شدن خون در خلط سينه جلوگيرى مى كنم ، و التهاب كليه و مثانه را فرو مى نشانم ، اگر برگ تازه مرا چند ساعت در آب جوشيده بگذاريد و بعد در روى دمل و زخمهاى جلدى قرار دهيد، آنها را ضد عفونى كرده و از آلودگى و چرك كردن آنها جلوگيرى مى نمايم . ضماد و كمپرس برگ من نيز به همين منظور مفيد است ، مزمزه و غرغره جوشانده ريشه گياه و كمپرس برگ من نيز به همين منظور نافع است ، جوشانده ريشه گياه من كه با عسل شيرين شده باشد، جهت زخم دهان و ورم گلو سودمند مى باشد، براى معالجه جوش غرور و زخمهاى جلدى برگ مرا له كرده و بصورت بماليد، در صنعت داروسازى با آب برگ من كرمى مى سازند كه درمان قطعى جوشهاى صورت است ، و براى درمان درد نيش زنبور دارويى بهتر از له شده برگهاى من نيست ، و همچنين براى درمان زخمهاى اطراف بينى و زنخدان و گونه مى توان از برگ له شده من استفاده كرد. شستشوى چشم با جوشانده برگ من جهت معالجه پلك و ورم ملتحمه بسيار سودمند است .
جوشانده پنجاه تا صد گرم ريشه و برگ من در يك سطل آب و نوشيدن سه فنجان از آب صاف شده آن در بينى جهت بند آمدن خون دماغ تجويز مى شود. چكاندن اين آب در گوش درد آن را تسكين مى دهد. مضمضه آن پيله دندان را باز مى كند. خوردن آن براى جلوگيرى از خونريزى بواسير و زيادى خون عادت ماهانه زنان نافع است . برگهاى مرا با عدس بپزيد و براى معالجه تنگ نفس و سل و خونريزى سينه ميل نماييد. اين غذا براى درمان استسقا نيز سودمند مى باشد. پخته برگ من با عدس و سركه و كمى نمك براى معالجه اسهال خونى اثر بسيار دارد. نوشيدن آب پخته ريشه من جهت تب هاى نوبه اى اثرى چون گنه گنه دارد. حمول برگ من براى تسكين درد رحم به كار مى رود. ضماد برگ من با نمك بر روى جاى دندان سگ هار، از درد آن مى كاهد، ولى درمان قطعى آن نيست ، و بايستى از واكسن ضد هارى استفاده شود. ضماد برگ من جهت معالجه سوختگى و زخمهاى خوره اى و بد خيم مفيد است . بذر من كه در ايران بيشتر جهت معالجه اسهال كهنه مصرف مى شود در همه حال داراى خواص برگ و ريشه من مى باشد، منتها اثر آن ضعيف تر است .
در صفحات شمال ايران عرقى از برگ من مى گيرند، يعنى آن را مانند گلاب تقطير مى نمايد، نوشيدن آن عرق براى تقويت قواى ماسكه (نگاهدارنده غذا در معده ) نظير ندارد و معالج اسهال نيز بوده ، براى زخم معده و زخمهاى داخلى بسيار مفيد مى باشد، دانه هاى مرا به پرندگان خانگى مخصوصا قنارى و مرغ بدهيد تا كمتر مريض شوند.
مبتلايان به اسهال كه با داروهاى ديگر، معالجه نمى شوند، بايستى از بو داده دانه هاى من مانند قاووت استفاده نمايند.
شستشوى زخم هاى چركى با جوشانده ى برگ آن نوع كه در گيلان رم هاج لك مى گويند بسيار مفيد است .
من ((كنجد)) هستم !http://www.www.www.iran-eng.ir/IMAGES/khorak2/124.jpg خستگى فكرى را كاهش مى دهم .
براى رفع سوزش معده ، مرا با نبات بكوبيد و ميل كنيد.
قدرت سازندگى من به اندازه گوشت است .
از ريشه من براى سياهى و بلند شدن مو استفاده بريد...
اسم من كنجد است ، به من جلجلان هم مى گويند و عربى من سمسم مى باشد. من از دانه هاى روغنى هستم كه از قديم الايام مورد توجه بوده و كشت شده ام . من داراى بيش از دويست نژاد مختلف مى باشم و در حدود بيست نژاد من را براى كاشتن انتخاب كرده اند. دانه هاى من به رنگهاى سفيد، سياه ، حنايى و قهوه اى مى باشد، روغن دانه هاى من كمتر تند مى شود، علاوه بر تغذيه در صنعت نيز از آن استفاده مى شود. روغن دانه هاى سفيد مرغوب تر از ساير رنگها بوده ولى ميزان آن نسبت به دانه هاى سياه كمتر است . در صنعت ورنى سازى مخصوصا از روغن كنجد سياه استفاده مى شود. روغن دانه هاى من حتى در زمستان هم منجمد نمى شود. قسمت مورد استفاده دانه من ارده و روغن من است ، دانه هاى مرا روى نان و بعضى از شيرينيها مى باشند تا ارزش غذايى آنها را بالا ببرد. در مصارف درمانى هم مى توان از روغن من به جاى روغن كرچك استفاده كرد. روغن من روى خمول (پرزها) معده را پوشانده آنها را چرب و نرم نگاه مى دارد، و از اين رو جهت مبتلايان به زخم معده و كسانى كه معده اى حساس دارند، ارزش زيادى دارد. دانه هاى من تقريبا فاقد قند است ، ولى تا بخواهيد داراى انواع مواد سفيده است و تاكنون بيش از 24 ماده سفيده اى در آن كشف شده است . به اين جهت قدرت سازندگى و نوسازى آن زياد بوده ، و مى توان آن را گوشت گياهى لقب داد. بهترين غذا براى ورزشكاران و كسانى است كه داراى كارهاى فكرى مى باشند. اگر هنگام خواندن كتاب احساس خستگى شما برطرف شده و دوباره ميل به خواندن كتاب و مطالعه پيدا نماييد و همچنين دانشجويان و دانش آموزان مى توانند در شبهاى امتحان از اين اكسير بسيار مفيد استفاده نمايند. من سينه و گلو را نرم مى كنم ، معده و روده ها را روغن مى زنم ، خوردن دانه هاى من پادزهر نيش ‍ مار و عقرب است . شيره كوبيده من با نبات جهت رفع سوزش معده و جلوگيرى از اثرات سوء ترشى معده تجويز مى شود. خوردن پنج گرم دانه من با پنج گرم مغز گردو جهت قطع خون بواسير توصيه شده است . خوردن آب پخته من با نخود باز كننده ى عادت ماهانه زنان است . دانه هاى بو داده من زودتر هضم مى شوند. ضماد دانه من فرو برنده آماس و نرم كننده پوست بدن و از بين برنده آثار سياهى پوست و سختى عصب و درمان سوختگى آتش است و بعد از سوختگى مانع تاول زدن و مسكن سوزش آن است . ماليدن آب برگ گياه من باعث درازى و سياهى مو مى باشد. چون ريشه مرا در آب بجوشانند و سر مو را با آن بشويند، باعث درازى و سياه شدن مو شده و مو خوره و شوره را از بين مى برد.
اردهمن كنجد مقشر نرم ساييده هستم كه در كتب طبى قديم از من به نام رهشى ياد شده است . در ايران با من نوعى حلوا درست مى كنند كه به نام ((حلوا ارده )) معروف است ، سابقا مرا با شيره مخلوط كرده به نام ارده شيره مى خوردند، و يكى از شعراى قديم در وصف ارده شيره ديوانى دارد. من مجموعه اى از مواد سفيده اى مخلوط با روغن هستم ، من جزو غذاهاى مقوى بوده و اشتها را كم مى كنم و نرم كننده صلابت ظاهرى و باطنى هستم . در صنعت بيسكويت سازى روغن مرا گرفته آرد آن را جهت ترد شدن به بيسكويت مى زنند.
روغن كنجد
من دير فاسد مى شوم ، و در زمستان هم منجمد نمى گردم ، انواع دست اول و مرغوب من به مصارف تغذيه مى رسد. چهل تا شصت گرم من معده را نرم مى كند و از روغن زيتون مى باشم . در صنعت از انواع فشار دوم من براى ساختن بريانتين و صابونهاى مختلف استفاده مى كنند. اگر مرا با زرده تخم مرغ مخلوط كرده ، روى ورمهاى جلدى و ورم پلك بيندازند، آنها را مى برم ، ماليدن من در روى زخم سوختگى مفيد مى باشد.
اسم من ((جعفرى )) است !http://www.www.www.iran-eng.ir/IMAGES/khorak2/127.jpg اختلالات دستگاه گوارش را رفع مى كنم .
براى يرقان و تنگ نفس مفيدم .
بهترين پادزهر براى انواع سم مى باشم .
در ريشه ام خواص بسيارى نهفته است .
فارسى من جعفرى است ، اعراب به من
((
كرفس ماقدونى )) و در شهسوار واپليهم گويند. فرنگيها به نوع كم عطر و كم خاصيت من پرسيل و به من پرسل معطر گويند. در كتب قديمى از من به نام فطراسليون ياد شده است و اين لفظ معرب پتروسليوم لاتينى است .
قسمت مورد استفاده من ساقه جوان برگدار - ريشه و ميوه من است . ميوه من از دانه هاى روغنى است كه به علت داشتن مواد مازويى و عطرى و كمى سميت مصرف غذايى ندارد، با كمك بخار آب از آن عطر مخصوصى مى گيرند كه با سولفات آهن به رنگ قرمز خون در مى آيد. ريشه من داراى اسانس ، مواد قندى و مواد معدنى است و بسيار خوشبو و طعم آن شبيه ساقه و برگ من است . اين ريشه پيشاب آور بوده و خوردن آن اشتها را زياد مى كند. جوشانده اين ريشه و ساير قسمتهاى گياه من داروى خوبى جهت نسوج پف كرده و خيزدار است ، براى رفع اختلالات دستگاه گوارش و نفخ ، سنگ كليه ، يرقان و بيماريهاى كبدى و تنگ نفس و ترشحات زنانه مفيد است و زنان جوانى كه در اثر ضعف دچار يائسگى زودرس شده اند، بهتر از جوشانده من دارويى ندارند. براى بيمارى جلدى نيز مفيد بوده و چنانچه جوشانده مرا به مبتلايان به سرخك بدهند، ظهور دانه ها به راحتى انجام مى گيرد.
بذر من داراى خواص ريشه بوده اثر آن در بريدن تبهاى نوبه اى به تجربه رسيده است . خوردن آن عادت ماهانه زنان را باز مى كند.
در صنعت داروسازى از من سه نوع فرآورده مى گيرند كه به نام آپيول معروف مى باشند و هر سه نوع آن تب بر و قاعده آور است ، ولى چون يك ماده سمى است ، مصرف آن بايستى تحت نظر پزشك باشد.
اين نكته قابل توجه است كه جعفرى با اينكه براى انسان يك سبزى خوراكى و خورشى است و بهترين علوفه براى گوسفند و خرگوش ‍ مى باشد، براى پرندگان از قبيل مرغ ، طوطى ، بلبل و غيره سمى است و نبايستى به آنها داد.
من بادشكن بوده و چسبندگى معده و روده را از بين مى برم و نفخ را رد مى كنم و درد پهلو و پيچش شكم را معالجه مى نمايم ، مخرج جنين بوده ، شهوت را زياد مى كنم ، پادزهر جميع سموم مى باشم ، مقدار خوراك گرد برگ خشك من دو گرم و جوشانده 5 تا 10 گرم ميوه من در دويست گرم آب به عنوان پيشاب آور و سى گرم در 250 گرم آب جهت باز شدن عادت ماهانه زنان مفيد مى باشد.

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من گل ((هميشه بهار)) هستم !http://www.www.www.iran-eng.ir/IMAGES/khorak2/129.jpg شيره برگ من جلو استفراغ را مى گيرد و اثر مفيدى بر روى زخمهاى روده و معده دارد.
براى از بين بردن زگيل و ميخچه از من استفاده كنيد.
اگر گياه ((سس )) شيره مرا مكيده باشد، از آن به عنوان داروى ضد سرطان مى توان استفاده كرد!
فارسى من گل هميشه بهار است ، اعراب به من دائم الحيات و حى العالم گويند، در كتب مختلف قديم از من به نامهاى ابرون ، افحوان اصغر، زبيده ، قوقهان ، مرجون ، كحلاء، سهلابى ، خير، خيرى زرد، ميشاميش بهار، هميشه جوان ياد شده است . گلهاى من زرد طلايى بوده ، بدون دمگل روى نهنج قرار گرفته ، در ساعت نه تا ده صبح باز و در ساعت چهار تا پنج بعدازظهر بسته مى شوند، و با اينكه فاقد نوش است زنبور عسل به آن راغب بوده ، و گرده هاى آن را مى خورد. نوع كوهى من كه در اطراف مسجد سليمان زياد است به تنباكوى كوه معروف بوده ، و تركان به آن داغ توتونى و اعراب دخان الفوخ گويند، و به زبان محلى ((اوكوزوكوزو)) و ((پنيره )) ناميده مى شود. در مجارستان ، بلغارستان و سوئيس روستاييان آن را به جاى توتون به كار مى برند و در بلوچستان قليان را با آن چاق مى كنند. گياه من چه بيابانى و چه كوهى خزان نمى كنند، ساقه كوهى من به قدر ذرعى طول داشته و به كلفتى انگشت است ، داراى رطوبتى چسبناك مى باشد كه به دست مى چسبد، گل من داراى يك ماده زرد رنگ ، يك ماده تلخ و مقدارى صمغ و زرين بوده ، لعابدار است . ريشه من داراى اينولين مى باشد.
گل من در مجاورت آب يك ماده ژلاتينى از خود تراوش مى كند كه بر روى ساقه منتشر شده آن را چسبناك مى نمايد و به شيره گل هميشه بهار معروف است . دمكرده پنج گرم من به عنوان معرق و دمكرده بيست در هزار گل من به اندازه يك ليتر در بيست و چهار ساعت به عنوان پيشاب آور به كار مى رود. شيره تازه برگ من به مقدار يك تا دو قاشق سوپ خورى مخلوط با شربت براى جلوگيرى از استفراق و زخمهاى معده و روده تجويز مى شود. اگر چهار تا شش گرم شيره تازه ساقه مرا با ششصد گرم كره يا چربى ديگر مخلوط كرده ضماد نماييد، زخمهاى بدخيم را سودمند بوده ، و اثرش در روى زخمها و غدد سرطانى قابل توجه است ، اگر برگ يا ساقه گياه مرا در سركه خيس نماييد، براى از بين بردن زگيل ، ميخچه و پينه دست و پا نافع است ، خوردن برگ ساييده من جهت درمان اسهال سودمند مى باشد. ضماد گل من با آرد جو جهت زخمهاى پليد و چركى و درد مفاصل و نقرس ‍ و سوختگى آتش و جهت درمان باد سرخ كه تيغ زده و خون از آن بيرون آمده باشد، و همچنين معالجه جوش غرور نافع است . گل و برگ من خون را تصفيه مى نمايد. حيض را باز مى كند، ضد تشنج بوده و قى را بند مى آورد.
مبتلايان به اختلالات قاعدگى اگر يك هفته قبل از روز رگل ، گل مرا مصرف نمايند به موقع به وضع طبيعى و بدون درد باز خواهند شد، اثر قاعده آور من در مبتلايان به كم خونى و ضعف اعجاب آور است . اختلالات كبدى و يرقان نيز با مصرف گل من از بين مى رود.
در صنعت داروسازى از گل من تنتورى تهيه مى كنند كه زخمها را بهتر از محلول مركوركرم و تنتوريد التيام داده ، و مانع التهاب و چركى شدن زخمها مى شود و براى درمان سوختگى ، سرمازدگى ، و اگزما مفيد بوده ، و از همه بالاتر يك داروى مؤ ثر براى جلوگيرى از تجزيه شدن خون سرطانى است و در روى زخمهاى سرطانى اثر قاطع دارد، و براى معالجه جوش غرور، كورك ، پينه ، ميخچه ، زگيل نيز به كار مى رود.
اگر گياه انگلى
((
سس )) كه قبلا خود را در زبانهاى خوراكيها معرفى كرده است ، به دور گياه من بپيچد، و شيره مرا بمكد بهترين داروى ضد سرطان مى باشد كه پزشكان سنتى ايران بسيارى از مبتلايان را با آن نجات داده اند، و اين خاصيت در افتيمون كه نوعى سس مى باشد بيشتر است .
اسم من ((سماق )) است !http://www.www.www.iran-eng.ir/IMAGES/khorak2/132.jpg براى دندان درد مفيدم .
تازه مرا نخوريد كه مسمومتان مى كند.
محرك اشتها هستم .
لثه ها را تقويت مى كنم و با شرايطى مانع خونريزى دماغ مى شوم .
ضد اسهال بوده ، از خونريزى معده نيز جلوگيرى مى نمايم ..
فارسى من سماك و معرب آن سماق است . من ميوه درختچه اى هستم كه در شميران ، تفرش ، خراسان ، قم ، محلات ، شيراز، رودبار، تبريز و بعضى از كشورهاى خاورميانه مى رويم .
رنگ ميوه من قرمز و قهوه اى است ، طعم ميوه من گس است . ولى پس از رسيدن ترش مى شود. در تمام قسمتهاى گياه من جهر مازو (تانن ) فراوان است و به همين جهت قابض و پاك كننده معده مى باشد و از انواع اسهال حاد و مزمن و خونريزى معدى جلوگيرى مى نمايد.
خوردن گرد سماق با آب سرد از خونريزى داخلى جلوگيرى كرده ، و خوردن نيم كوفته آن با آب سرد و زيره براى كسى كه مرتبا قى مى كند و غذا در شكمش بند نمى شود مفيد است .
من چاشنى خوبى براى آشها و سوپها و خورشها هستم و رنگ آنها را مشكى مى كنم و اشتها را تحريك مى نمايم . قدرت بو داده من زيادتر از خام آن است . گردى كه بر روى ميوه من مى نشيند و به آن خاك سماق مى گويند بسيار قابض و كمى تلخ است ، و به علت داشتن املاح ، از ترشحات بى رنگ زنانه جلوگيرى مى كند. براى اين منظور و درمان نزله و تبهاى صفراوى 15 تا 24 گرم در روز مصرف دارد. غرغره و مضمضه جوشانده من جهت ورم گلو و دهان تجويز شده است .
گرد دندانيى كه در آن گرد سماق باشد، جهت تقويت و استحكام لثه و جوشهاى چرك دهان و تسكين درد دندان كرم خورده مفيد است و چون گرد روى ميوه مرا پاك كرده و آن را در آب بخيسانند، و با كمى كتيرا در چشم بچكانند، درد آن را تسكين مى دهد و چون 5/7 گرم آن را در نيم ليتر آب بجوشانند و يك تكه پارچه را در آن خيس كرده ، و بر روى چشم اندازند و يا حرارت چشم مفيد است ، كمپرس پيشانى با آن از خون دماغ جلوگيرى مى كند. هرگز ميوه تازه و نرسيده مرا نخوريد، زيرا توليد مسموميت مى كند و تنها از ميوه خشك من به طور چاشنى تا پنج گرم مى توان استفاده كرد. برگ ، ساقه ، گرد ميوه و گردى كه روى ميوه من مى نشيند و به خاك سماق معروف است و همچنين صمغ درخت من اثر قابض كننده زياد دارند و به همين جهت در رفع خونريزى ، شكم روش و اهال خونى به صور مختلف به كار مى روند و از آبريزش چشم جلوگيرى مى كنند. چكاندن آب جوشانده آنها در گوش ، چرك آن را از بين مى برد. ضماد آن جهت رفع آثار ضربه مفيد است ، ماليدن آب جوشانده من مانع ورم ضربه و صدمه آن است . ضماد من با آب جهت جلوگيرى از ورم قحف (استخوان جلو سر و بالاى گيجگاه ) نافع مى باشد و ضماد آن با زغال چوب بلوط، جهت بواسير مفيد است و چون مرا با برگ و چوب و شاخه در آب بجوشانند تا قوام آيد، جهت ورم پلك چشم و ساير ورمها و آبله و زخمهاى آبدار و چركى مفيد مى باشد. پخته برگ من مو را سياه مى كند و تنقيه جوشانده آن براى درمان زخم معده و اسهال خونى و دل پيچه سودمند مى باشد، و خون برگ مرا آنقدر بپزند تا له شود و آب آن را بجوشانند تا سفت شود، جهت تبريد مفيد است . صمغ درخت من توليد يبوست شديد مى كند. سرمه آن جهت تسكين فشار و درمان جوشهاى پلك نافع است ، پاشيدن آن روى زخم سبب التيام آن است و خون قدرى از آن را در سوراخ دندان كرم خورده بگذارند، درد آن را تسكين مى دهد و از پيشرفت و پوسيدگى دندان جلوگيرى مى نمايد.
برگ خشك شده درختچه من كه به
((
سماق الصباغين )) معروف است در حدود 27 درصد جوهر مازو(تانن ) دارد كه در نمونه هاى وحشى مقدار آن زيادتر است ، و در دباغى و رنگرزى مصرف مى شود. من يك پاى ثابت سفره هفت سين و چاشنى مخصوص چلوكباب هستم و چون رنگ قرمز من مرغوبتر است ، عده اى سماق زرد و تيره را از راه تقلب رنگ مى كنند، از نظر خواص و منافع نوع قرمز من امتيازى بر رنگهاى ديگر ندارد. به اين جهت توصيه مى شود كه از خوردن سماقهاى رنگ كرده خوددارى نماييد.
من ((برگ بو)) هستم !http://www.www.www.iran-eng.ir/IMAGES/khorak2/135.jpg اين روزها در تهران به من برگ بو مى گويند ولى لغت نويسان فارسى مرا((باهشتان )) قيد كرده اند. عربى من ((غار)) و با ((غار گيلاسى )) نسبت دورى دارم . برگ من معطر است ، درخت من بيش از هزار سال عمر مى كند، برگ مرا در حال حاضر در خيار شور مى اندازد تا آن را خوشبو كرده و از فساد آن جلوگيرى نمايد، ولى در گذشته برگ مرا در بسته اى انجير و خرما مى گذاشتند تا از كرم گذاشتن آنها جلوگيرى كنم . درخت من بزرگ است و در عهد باستان يونانيان به آن خيلى احترام مى گذاشتند و شاخه هاى آن را در اعياد و مراسم مذهبى در دست مى گرفتند و دانشمندان تاجى از آن درست كرده ، بر روى سر مى گذاشتند، ميوه من به قدر فندق است و به فارسى به آن ((دهمشت )) گويند و روغنى خوشبو دارد. درخت من در تهران و استانهاى شمال كاشته شده ، فقط از برگ خوشبوى آن استفاده مى كنند.
برگ من بادشكن بوده ، عرق را زياد مى كند. و چنانچه زياد خورده شود قى آور است . ضد تشنج بوده و عادت ماهانه زنان باردار را باز مى كند. ميوه من قويتر از برگ من بوده ، و اشتها را زياد مى كند، مقوى معده مى باشد و براى درمان برنشيت مزمن تجويز شده ، از برگ و ميوه من در دامپزشكى زياد استفاده مى شود. بوى برگ و ميوه من نشاطآور است ، برگ و ميوه من پادزهر سموم ، مخصوصا سموم غذايى است .
ماليدن ميوه من جهت درد اعصاب و رفع خستگى و كوفت رفتگى عضلات و باز كردن دهانه عروق مفيد است . چكاندن آب ساييده ميوه من در گوش ‍ جهت تسكين درد آن نافع است و صدا كردن گوش و سنگينى آن را از بين مى برد. مضمضه جوشانده برگ من جهت تسكين درد دندان نافع است . مخلوط من با عسل چه به صورت معجون و چه به صورت حب جهت سرفه كهنه و تنگ نفس مفيد است . روغن من قى آور، پيشاب آور و قاعده آور است . خوردن ميوه من جهت تحليل بادها و دل درد، قولج و امراض جگر و طحال سودمند مى باشد، و با عسل جهت زخم معده و روده تجويز شده است . دو گرم پوست من سنگهاى كليه و مثانه را خرد مى كند.
ضماد من با آرد جهت تسكين ضربان ورمهاى گرم و درد مفاصل سودمند مى باشد و ماليدن كوبيده من جهت از بين رفتن لكه هاى سياه صورت و كك و مك و رفع آثار جلدى مؤ ثر است . مقدار خوراك برگ من دو مثقال و مقدار خوراك ميوه من يك مثقال است . زياده روى در خوردن آنها ايجاد قى مى نمايد.
حالا اجازه فرماييد ((غار گيلاسى )) خود را خدمت شما معرفى كند.
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
غار گيلاسىدر مازندران و نور و كجو به من جل و جله ، در لاهيجان جلى ، در گيلان و طوالش چرم ليوه و در آستارا چرم گيله گويند.
زادگاه اوليه من نواحى غرب آسيا، مخصوصا ايران و قفقاز است . در ايران ، در آستارا تا بهشهر، در جنگلها مى رويم و امروزه بيشتر مرا در امريكا و اروپا كاشته اند. من از خانواده غار مى باشم ، و اعراب به من
((
غار الكرزى )) و كرز الغار گويند. برگ من در حالت بازه بى بو است ، ولى در اثر مالش دست و جويدن بويى شبيه به بوى روغن بادام تلخ مى دهد.
طعم برگهاى من تلخ است ، در داروخانه ها و كارخانجات داروسازى آب مقطر برگ من مصرف جارى دارد. آب مقطر من زود فاسد مى شود، به اين جهت توصيه شده است كه آن را هميشه در شيشه هاى رنگين و در محل تاريك و خنك نگاهدارى كرده ، و كوشش نمايند كه سر شيشه خالى نباشد، آب مقطر من به شرطى در داروسازى قابل مصرف است كه 10 گرم درصد اسيد سيانيدريك داشته باشد. در بعضى از داروخانه ها آب مقطر مرا بطور تقلبى از شتشوى روغن بادام تلخ در آب به دست مى آورند. آب مقطر برگ من ضد تشنج و درمان سرفه است و براى تنگ نفس ، سياه سرفه ، التهابات دردناك معده و روده استفراغ و بى خوابى تجويز مى شود و دمكرده برگهاى من براى تسكين دردهاى عصبى ،سياتيك به كار مى رود، ضماد آن براى رفع كوفتگى عضلات ، ورمهاى سطحى ، پوست و خارش جلدى به كار مى رود، ولى چون برگهاى من داراى اثر سمى است ، بايد در استعمال آن رعايت احتياط بشود. از برگ من مى توان تركيبات دارويى جهت معالجه معتادان به ترياك و هرويين و مبتلايان به جنون الكلى تهيه نمود، ولى چون داراى اثر سمى هستم ، و از طرفى در ايران گياهان ديگرى وجود دارند كه غير سمى بوده و در همه ايران مى رويد و اثر آنها براى نجات معتادان موثر و مطمئن تر است ، و به آسانى مى توان از آنها استفاده كرد، از اين جهت از دادن دستور استفاده از برگ من خوددارى مى شود. بديهى است كه همانگونه كه يونجه و ترياك سياه چگونگى راه علاج معتادان را شرح دادند، بقيه گياهان نيز به هنگام معرفى خود، نسخه هاى موثرى را نشان خواهند داد.
اسم من ((سنبل الطيب )) است !http://www.www.www.iran-eng.ir/IMAGES/khorak2/138.jpg اعصاب را آرامش مى بخشم .
مقوى معده و جگر هستم .
شستن چشم با جوشانده من ، سرخى آن را از بين مى برد.
پاشيدن خشك شده من روى زخم ، باعث التيام آن مى شود.
ضد سرگيجه هستم و دمكرده من تپش و ضعف قلب را درمان مى كند...
همراه با گل گاوزبان اصيل ايرانى بهتر از قرصهاى واليوم و ليبريوم آرامش مى بخشم .
كسانى كه به خوردن اين قرصها عادت كرده اند به سراغ من بيايند تا نجات يابند .
سنبل در زبان عربى به معنى خوشه است ، ولى به بيخ و ريشه معطر چند گياه نيز اطلاق مى شود. سنبل روم ، سنبل هندى و سنبل و كوهى از اين رديف بوده و به آنها سنبل طبى و سنبل الطيب مى گويند. من بيخى معطر با ريشه هاى افشان هستم و چون گربه عاشق بوى من است ، مجذوب من شده و در برابر من مى غلتد و به همين جهت در اين اواخر عده اى اسم فارسى مرا علف گربه گذاشته اند، ولى در كتابهاى فرهنگ قديمى چنين عنوانى ديده نمى شود و با توجه به اينكه بيخ من ساقه زيرزمينى بوده و نمى توان به من علف خطاب نمود اين وجه تسميه صحيح نيست . به من سنبل الطيب ، سنبل طيب ، سنبل رومى ، سنبل العصافير، و الريانه ، حشيشة العصافير، اسمامن ، آلكه آلك ، ميخوشه و سنبل طبى مى گويند. من ضد صرع
((
هيسترى )) و ضد تشنج مى باشم و از همه مهمتر اينكه ادرار مبتلايان به مرض قند را كم مى كنم ، مخصوصا اگر مرا همراه با گل گاوزبان اصيل ايرانى كه در دامنه كوههاى البرز مى رويد دم كنند. سنبل كوهى يكى از انواع من است كه ريشه آن عرق و ادرار را زياد مى كند و اشتهاآور است . سنبل هندى نوع ديگرى از من مى باشد كه خواصى نظير من داشته و به او تاردوين هندى ، عجزمكى و حب العصافير هم مى گويند. قسمت مورد استفاده ، بيخ و ريشه افشان ما مى ياشد كه آن را به صورت دمكرده و تنتور مصرف مى كنند و در كارخانجات داروسازى ، از آن داروهاى اختصاصى جهت تقويت قلب درست مى كنند، كه يكى از آنها ((كورامين )) نام دارد. انواع پرورش يافته من چندان خاصيت زيادى ندارند و بهتر است از انواع وحشى من استفاده شود.
يكى ديگر از خواص : همراه داشتن مقدارى منگنز است . كمبود اين فلز در بدن انسان باعث سفيدى مو مى شود، و با اينكه داروسازان سنتى ايران از وجود اين فلز و خواص آن مسبوق نبودند معذلك براى سياه شدن و دراز شدن موى سر و ريش از من استفاده مى كردند و به اين منظور پخته مرا بر سر و صورت بسته و نتيجه مى گرفتند. نوشيدن دمكرده من با گل گاوزبان و ليمو عمانى ييك نوشابه نشاطآور و آرامبخش مى باشد. در مجالس ختم اگر به جاى قهوه از اين نوشيدنى به مصيبت زدگان بدهيد، بدون آنكه اعصاب آنها تخدير شود آرامش درونى پيدا خواهند كرد. من باز كننده و مقوى دهانه معده و جگر مى باشم ، ليزرى و رطوبت سينه و فضولات دماغى را از بين مى برم . من شكم را جمع مى كنم ، شستن چشم با آب من همراه با آب گشنيز سرخى آن را از بين برده و در تقويت بينايى موثر است و باعث روييدن مژگان مى شود. نشستن در آب جوشانده و برداشتن مقدار كمى از ريشه سنبل الطيب رحم را پاك و عقب افتادگى عادت را باز مى نمايد، پاشيدن گرد خشك من روى جراحات باعث التيام آنهاست . مقدار خوراك بيخ و ريشه من پنج گرم مى باشد. تازه من موثرتر از ريشه خشك من است . من بادشكن ، خواب آور و ضد كرم مى باشم . سرگيجه ، سردرد يكطرفه ، دلهره و اضطراب ، داءالرقص ، حالات ماليخوليايى ، اختلالات زمان يائسگى ، ***كه هاى مداوم و خلاصه هر بيمارى كه منشاء عصبى داشته باشد با خوردن من تسكين مى يابد. شستشوى دهان با آب جوشانده من جوشها و زخمهاى مخاط دهان را از بين مى برد و دمكرده من براى تپش و ضعف قلب هر دو مفيد است .

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من ((عدس )) هستم ! من در خاصيت با گوشت برابرى مى كنم .
تقويت كننده مغز بوده ، حافظه را نيرو مى دهم .
جوشانده من ضد عفونى كننده است .
گرد سوخته دانه هاى من دندان را سفيد مى كند.
از انواع ويتامين سرشارم .
و اگر دلتان مى خواهد صاحب دختر شويد از من استفاده كنيد.
فارسى من مرجومك است و در بعضى از شهرها نسك مى گويند، ولى امروزه در بيشتر شهرها به عدس معروف مى باشم . رنگ من بر حسب نژاد، قهوه اى ، قرمز، زرد و خاكسترى است . داراى انواع بيابانى
((
نيم وحشى )) و بستانى مى باشم . بستانى من همين عدس معمولى است كه شما آن را در آشها و سوپها ريخته ، و با آن عدس پلو درست مى كنيد دير هضم و نفاخ است و چنانچه با سركه خورده شود نفخ آن از بين مى رود. ساقه و برگ من به مصرف علوفه حيوانات مى رسد. آرد من خاصيت نرم كننده داشته و ضماد آن براى رفع التهاب پوستى نافع است . من در زمينهاى آهكى خوب مى رويم ، ولى در خاك رس به عمل نمى آيم . موقع چيدن دانه هاى من وقتى است كه دانه هاى پايين ساقه تغيير رنگ داده و مايل به قهوه اى شوند.
دانه من داراى ويتامينهاى
((
آ))، ((ب )) و كمى ((ث )) مى باشد و فلزاتى چون آهن ، كلسيم و از همه بيشتر فسفر دارد، پوست دانه هاى من ملين و مغز آن قابض است . ابوالعلاى معرى گياهخوار معروف ايرانى ، مرا به جاى گوشت مى خورد و مرا گوشت گياهى لقب داده بود. پوست من گرم است و آب جوشانده آن ملين و ضد عفونى كننده پوست بدن است . خوردن آش من با روغن بادام پس از برطرف شدن تب مانع برگشت آن مى باشد، پخته مهراى من با سركه مقوى معده و بدون نفخ است . چنانچه مرا در آب بپزيد، آب آن سينه را نرم و سرفه را از بين مى برد و مضمضه با آن جهت ورم مخاط دهان و ديفترى مفيد است . فرو بردن سى عدد پوست كنده من بطور حب فساد معده را اصلاح مى نمايد. ضماد من با عسل جهت زخمهاى عميق و با روغن گل جهت ورم چشم مفيد مى باشد، و با سفيده تخم مرغ جهت رفع سرخى پوست و ترك پاشنه پا و با سركه جهت ترك دست و پا كه در اثر سرما عارض شده باشد سودمند مى باشد. ضماد پخته من با برگ كلم جت ورم پستان كه در اثر انعقاد شير به هم رسيده باشد مفيد مى باشد. ماليدن پخته من با تخم خربزه رنگ رخساره را باز مى نمايد و زردى را از بين مى برد. گرد دندانى كه با سوخته دانه هاى من ساخته شود دندان را سفيد مى نمايد. زياده روى در خوردن من مخصوصا نوع نيم وحشى آن مولد سودا و غليظ كننده خون و باعث ديدن خوابهاى پريشان و تشويش است . پزشكان سنتى ايران زياده روى در خوردن مرا مولد سرطان و ماليخوليا و جذام مى دانستند، ولى اين اتهامات وارد نبوده و من در توليد اين امراض نقشى ندارم . ممكن است نوع نيم وحشى من تا حدى در توليد سوداى سوخته مؤ ثر باشد. هميشه مرا به سركه يا مواد قندى مثل خرما و كشمش ميل نماييد، و هيچگاه مرا همراه با ماهى شور نخوريد.
بستانى من قابض و كم كننده خون حيض است ، ولى نيم وحشى و بيابانى من برعكس مسهل و قاعده آور مى باشد. من خون و ترشحات داخلى و ترشح رحم را ترش مى كنم . مادرانى كه آرزوى داشتن دختر دارند، از اين خاصيت من مى توانند استفاده كنند.

مشاهده پیوست 64335
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسم من ((سير)) است ! اسمم سير است ، تركان به من ((صارامساق )) و ((صارميساق )) و اعراب به من ((ثوم )) گويند. همان ثومى كه قوم يهود آن را بر مائده آسمانى ترجيح داده و از حضرت موسى مطالبه كردند.
من داراى انواع و اقسام مى باشم . دو نوع من بستانى و پرورش يافته بوده ، يك نوع آن در گيلان و مازندران و نوع ديگر در مرز ايران مى رويد و يك نوع سير بيابانى هم وجود دارد كه
((
مريم نخودى )) وحشى است و به آن ((ثوم الحيه ، ثوم الكلب )) مى گويند و در كتابهاى داروسازى سنتى ايران تحت نام ((اسقورديون )) ياد شده است . خانواده ما در بين گياهان دارويى مقامى بس والا دارند. گلهاى يك نوع بستانى من سفيد و گلهاى نوع كوچك من گلى رنگ مى باشد، من داراى ويتامينهاى ب و ث و مقدار ويتامين ((ث )) در نوع بيابانى من بيشتر است .
علاوه بر آنكه مرا به صورت خام و پخته مخلوط با ماست و در خوراكهاى مختلف مى خورند، در طب و داروسازى از من استفاده هاى زياد برده مى شود. من ضد عفونى كننده دستگاه تنفس و دستگاه گوارش هستم ، در بيماريهاى ريوى مخصوصا غانغارياى ريوى ، سياه سرفه اثر شگفت آور دارم . ضد عفونى كننده جلدى بوده و در پانسمان زخمهاى سياه شده به كار مى روم . اشتهاآور بوده و فشار خون را بطور ثابت پايين مى آورم . اثر ميكربكشى من در كشتن ميكربهاى وبايى قابل تحسين است .
من محلل غذا بوده و رطوبت معده را جمع مى كنم . خون غليظ را رقيق مى كنم ، ادرار و عادت ماهانه زنان را باز مى نمايم و پادزهر سموم و زهرابه هاى ميكروبى هستم و به همين جهت اثر من در معالجه رماتيسم شايان توجه است . براى پيشگيرى از امراض نبايد در خوردن من غفلت كرد. مخصوصا در موقعى كه يك مرض مسرى همه گير مى شود. ترشى كهنه من جهت پاك كردن گلو و باز شدن آواز و تنگ نفس و مرض فراموشى ، لقوه ، رعشه ، و اكثر امراض عصبى ، درد مفاصل ، عرق النساء (سياتيك ) نقرس و درد آنها مفيد است . مرا جهت از بين بردن اخلاط غليظ و دفع باد پهلو و قولنج و همچنين براى از بين بردن زالويى كه در گلو مانده باشد و انداختن انواع كرم معده و كرم كدو و كرمك به كار مى برند. براى درمان تبهاى كهنه و زخمهاى قديمى كه با هيچ دارويى معالجه نمى شوند به سراغ من بياييد تا به شما ثابت شود خوراكيها تا چه حد در درمان امراض مؤ ثر مى باشند.
من رنگ رخساره را باز مى كنم و چنانچه زن آبستن در مواقع باردارى به مقدار كم از من استفاده كند، نوزاد او خوش آب و رنگ خواهد شد و يكى از عجايب من اين است كه چنانچه زن آبستن سه روز قبل از زايمان مرا بخورد، دهن نوزاد او به هنگام تولد بوى سير خواهد داد.
خوردن من با غذاهاى سنگين سبب سبك شدن و سهل الهضم شدن آنهاست . اثر من در فرو بردن ورمها و خرد كردن سنگ كليه قطعى است . مداومت در خوردن من باعث ريختن موى سفيد و در آمدن موى سياه است ، مشروط بر اينكه به حد كافى منگنز داشته باشم ، و روى همين است كه اگر
((
بلادر)) را در خاك دفن كنند و بگذراند بپوسد و بعد روى آن سير بكارند، خوردن آن سير موى سفيد را سياه مى كند. و چنانچه مقدارى خاك معدنى مغل كه تركيب منگنز است بعنوان كود به گياه من بدهند و همين خاصيت را خواهد داشت . حافظ اشخاص پير و سرد مزاج مى باشم و خوردن من براى آنها بسيار مفيد است . من حافظه را تقويت مى كنم و عضلات قلب را تقويت مى نمايم . براى معالجه گال و كچلى و همچنين براى از بين بردن زگيل مرا پخته و روى آنها بگذاريد و اين عمل را چندين بار تكرار كنيد تا بهبودى به دست آوريد.
اگر مرا در انبار اغذيه بگذاريد، از هجوم شپشك به انبار جلوگيرى مى كنم و حبوبات را از اين آفت حفظ مى نمايم .
زياده روى در خوردن من براى خون چشم ، بواسير و زنان حامله چندان خوب نيست و توليد صفرا مى نمايد.
براى انداختن و بيرون كردن زالويى كه در بيخ گلو مانده است ، مى توانيد مرا در سركه خيس كرده و آن را غرغره كنيد تا اين حيوان خونخوار بيفتد. ماليدن من با عسل جهت زخم و جوشهاى جلدى نافع است و همچنين سياهى زير چشم را از بين مى برم و براى جلوگيرى از ريزش مو مفيد مى باشم . اگر مرا در روغن سرخ كنيد و زيادى روغن آن را بگيريد، ماليدن آن تركى را كه در اثر سرما در دست و پا ايجاد شده است درمان مى كند و ماليدن آن با عسل خالهاى سياه پوست را از بين مى برد و براى معالجه برص ‍ و طاسى نيز بى فايده نيست . نشستن در آب جوشانده برگ و ساقه هاى بوته من جهت باز شدن ادرار و باز شدن حيض نافع است ، اگر مرا با نشادر و عسل مخلوط كنيد، براى برص و سياهى پوست نافع تر است ، اگر مرا همراه زفت كرده و روى ناخن تركيده و زبر و كج بگذاريد آن را اصلاح خواهم كرد. آب جوشانده من كشنده شپش و حشرات است ، جويدن برگ من بوى تند و زننده مرا از بين مى برد، مخصوصا اگر بعد از آن با نبيذ ريحانى مضمضه نماييد. خوردن من براى اشخاص مفلوج مفيد است ، مخصوصا اگر تا چهل روز، روز اول يك دانه ، روز دوم دو دانه ... و روز چهلم چهل دانه خورده بعد روزى يك دانه كم كنيد تا به يك دانه برسد. پياز من در معالجه امراض هر چه تازه تر باشد مفيد است و بر عكس ترشى من هر چه كهنه تر شود مرغوبتر خواهد شد اثر من در پيشگيرى امراض غيرقابل ترديد بوده و بدون شك از پيدايش سرطان جلوگيرى مى نمايم . براى ضد عفونى مجارى ادرار دارويى بهتر از من نيست . سير بيابانى خود را همراه با مريم نخودى معرفى خواهد كرد.مشاهده پیوست 64337
من ((موسير)) هستم ! فشار خون را پايين مى آورم .
اگر مى خواهيد سرطان به سراغ شما نيايد مرا ميل كنيد.
پادزهر خوبى براى سموم مختلف هستم .
اشتها آور بوده ، خواب را زياد مى كنم .
قواى روحى را تقويت كرده ، درمان كننده تصلب شرائين مى باشم .
اگر از درد معده رنج مى بريد، به سراغ من بياييد!
فارسى من موسير است ، به من سير كوهى هم مى گويند. عربى من ثوم الجبال ، بصل الذئب و بصل الزيز است و در بعضى از كتابهاى قديم اشقرديون ياد شده است . من داراى بيش از چهل گونه مى باشم كه يك نوع آن در كتب دارويى سنتى ايران به نام بلبوس آمده است .
تقويت قواى جسمانى و روحى ، كشتن كرمها و ميكربهاى درمان تصلب شرايين ، پايين آوردن فشار خون ، تميز كردن دستگاه تنفس ، خونسازى انساج بدن و بالاخره جلوگيرى از پيدايش سرطان از خواص ذاتى خانواده سير و پياز است ، ولى چون خوردن آنها مخصوصا سير ايجاد بوى زننده مى كند و باعث ناراحتى اطرافيان مى شود، از اين رو عده اى از خوردن آن خوددارى مى كنند، ولى من با اين كه كم و بيش داراى اين خواص هستم نه تنها بوى زننده ندارم ، بلكه دهان را خوشبو كرده و بوى بد آن را از بين مى برم . بهترين نوع با ماست كه شما آن را ماست موسير مى ناميد و بعد از اين ترشى ، و نمك پرورده من مى باشد. براى استفاده من معمولا مرا چند روز در آب خيس مى كنند و پس از آن كه به شما توصيه مى كنم كه كارى نكنيد كه مواد مفيد من در آب حل شده و دور ريخته شود، مرا فقط در مقدار كمى آب خيس كنيد كه آن را به خود گرفته و متورم شوم و بعد به كار بريد.
من به هضم غذا كمك مى كنم ، ادرار و حيض را باز مى كنم و پادزهر سموم مى باشم ، بطورى كه عده اى اثر ضد سم مرا از سير مى دانند. من انقباضات دردناك معده و روده ها را از بين مى برم - اشتهاآور و خواب آور مى باشم .مشاهده پیوست 64338

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
بلبوسمن نوعى موسير هستم كه فارسى من تلخه پياز است و تركان به من داغ سوغانى مى گويند و اهالى لرستان مرا طرم مى نامند.
شهوت را تحريك مى كنم و خون را به سوى جلد جذب مى نمايم ، ضماد من به تنهايى يا با عسل جهت درمان پيچ خوردگى عصب و كوفتگى اعضا و سستى عضلات نافع است ، خوردن من همراه با فلفل مقوى معده بوده ، به هضم غذا كمك مى كند و ضماد من با زرده تخم مرغ براى پاك كردن سياهى زير چشم و لكه هاى جاى زخم مفيد است .
سيركفارسى من سيرك ، سيرچه ، سيرج و علف سير است . جزو سبزيهاى صحرايى هستم و اعراب به من حشيشة الثوم گويند و اين اسامى بيشتر به علت آن است كه سبزى و ريشه من بوى سير مى دهند، در حالى كه در خانواده شب بو قرار گرفته و با خانواده سير و پياز نسبتى ندارم . بذر گياه من در كتب دارويى سنتى ايران به نام ثومون آمده است ، داراى طعمى تند شبيه خردل است . من در شميران ، افجه ، ميگون ، لوشان و اهر به عمل مى آيم . من نيروبخش بوده ، عرق را زياد مى كنم و عادت ماهانه زنان را باز مى نمايم ، و براى حبس البول نافع مى باشم . گياه مرا بايد تازه مصرف كنيد، زيرا خشك من چندان خاصيت ندارد. شيره تازه برگ من بطور ضماد براى معالجه زخمهاى چركى و غانغاريا مفيد است . دانه هاى من پوست بدن را همانند خردل قرمز مى كند و به همين جهت به جاى خردل به كار مى روم . به بذر من در فارسى تخم زرداب و به تركى صفرااوتى مى گويند.
اسم من ((سنجد)) است ! بوييدن گل من براى اشخاص فلج نافع است .
من مسكن قى و صفرا هستم .
ميوه من ، نرمى استخوان را از بين مى برد.
برگ من دملهاى چركين را التيام مى دهد.
در ميوه ام خاصيت تقويت لب وجود دارد...
در فارسى به من سنجد و در عراق
((
غبيده بادام )) گويند و چون رنگ پشت برگ من سفيد و نقره اى بوده غبار گرفته به نظر مى رسد. اعراب به من ((غبيرا)) گويند. ميوه من با اينكه كمى گس است ، معذلك عده اى به خوردن آن علاقه دارند و با آرد آن حلواى غبيده بادام و قاووت درست مى كنند. برگ درخت و ميوه خشك من شكم و دهان را جمع مى كند. گلهاى من بسيار معطر بوده و به شعاع بيش از پنجاه متر منتشر مى شود و چون شهوت زنان را زياد مى كند، بوييدن آن براى دختران و زنان جوان بى شوهر جايز نيست و عده اى هم نسبت به بوى آن حساسيت داشته ناراحت مى شوند.
در صنعت داروسازى از گلهاى من جهت معطر كردن بعضى از شربتها استفاده مى شود و اثر تب بر دارد.
بوييدن گل من براى اشخاص فالج و لقوه اى مفيد است . ميوه من مقوى معده بوده ، و آن را جمع مى نمايد. مسكن قى آور و صفرا بوده و مخصوصا براى اطفال خيلى مفيد است . ميوه من بادشكن و مقوى دماغ و قلب است و نيز ضد يرقان و استسقا مى باشد. چون برگ درخت مرا بر روى دمل بگذارند، باعث رسيدن آن شده و چرك آن را از بين مى برد و زخم آن را التيام مى دهد بطورى كه احتياج به دارويى ديگر نيست ، و اگر برگ تازه من نباشد از برگ خشك من هم مى توان استفاده كرد و چنانچه برگ مرا در روغن زيتون بجوشانيد تا له شود، ماليدن اين روغن جهت درد و ورم مفاصل بى حس شده نافع است و چون اين روغن را بر سر بمالند باعث بلندى موى آن خواهد شد.
مقدار خوراك گل من يك مثقال و ميوه من تا پنجاه دانه مى باشد. ميوه من سرشار از ويتامينهاى
((
آ)) و ((ب )) بوده و كمى ويتامين ((كا)) دارد. به اين جهت ضد اسهال خونى و بواسير است و همچنين از نظر املاح غنى بوده ، كليه ها را گرم و معده را دباغى كرده ، و ادرار را زياد مى كند و نرمى استخوان را مانع مى شود. اگر مبتلا به سلسله بول هستيد يعنى ادرار زياد مى كنيد، براى درمان آن دارويى بهتر از سنجد نيست .مشاهده پیوست 64339
سنجد صحرايىفارسى من ((كام )) است و بعضيها ((كهام )) گويند. در اطراف تهران به من سنجد صحرايى گويند و عربى من ((شوك القصار)) است و چون با ريشه من مى توان همانند چوبك جامه شست عده اى از اعراب به من غاسول رومى لقب داده اند (غاسول به معنى چوبك است ) ولى در كتب دارويى قديم از من به نام ((ابوقانس )) ياد شده است . ميوه من گرد به رنگ زرد نارنجى است و طعم آن ترش مى باشد. اين ميوه سرشار از ويتامين ((ث )) بوده ، و اكنون آن را جهت استخراج اين ويتامين ، بيشتر مى كارند. در اروپا از ميوه من مارمالاد مى سازند. درختچه من در ايران در دامنه البرز، مخصوصا اطراف تهران ، ونك ، شهرستانك ، سپهسالار، ميگون ، كرج و گچسر بطور خودرو به عمل مى آيد. در دامپزشكى از ميوه و پوست درخت من براى معالجه امراض جلدى استفاده مى نمايند.
ريشه درخت مرا چون قطع كنند، شيره زيادى از آن خارج مى شود كه براى شستشوى جامه و بدن به كار رفته و آن را خوشبو مى نمايد. اين شيره براى معالجه امراض كبدى مخصوصا تشمع آن به كار رفته ، و مى گويند همانگونه كه جامه را پاك مى كند، كبد را نيز شستشو داده و پاك مى نمايد. عده اى ميوه درخت مرا ضد كرم هم مى دانند ولى بهترين اثر دفع كمبود ويتامين
((
ث )) در بدن بوده ، و خوردن آن انسان را از ابتلا به امراض عفونى حفظ مى نمايد.
من ((گل لادن )) هستم ! با عفونت معده مبارزه مى كنم .
براى برنشيت مزمن نافعم و اخلاط سينه را پاك مى كنم .
برگ و گل من ضد رقيق شدن خون است و آن را تصفيه مى كند.
اگر از گياه تازه من ضماد بسازند و بر سر بنهند، پياز مو را تقويت مى كند.
به مسلولين توصيه مى كنم كه از من استفاده كنند.
در كتابهاى لغت و ادبيات فارسى از
((
لاد)) و ((لادن )) زياد توصيف شده و اشعار نغزى سروده اند.




از عبير و عنبو از مشك و لاد و دار بوى
در سرا بستان ما اندر خزان ميدار بوى
هر لاله كه از دامن كهسار بر آمد
از لطف تو بود ار نه ز خارا ندمد لاد
نريزد از درخت ارس كافور
نخيزد از ميان لاد لادن
اينها همه در وصف صمغ خوشبويى است كه نامش لادن عنبرى بوده ، و از خارج مى آورده اند. به اين صمغ در زبان فرنگى ((لادانوم )) و ((لابدانم )) مى گويند و از شكاف درختى كه نام لاتينى اش ‍ ((سيستوس )) بوده و عربى به آن مشاهده پیوست 64340((قسطوس )) گويند خارج مى شود. اين صمغ خوشبو بوده و قاعده آور است و چون آن را زير دامن زنى كه عادت ماهانه اش بند آمده است دود كنند، باز خواهد شد. داروسازان سنتى ايران طاسى سر را با اين صمغ معالجه ميكردند كه شرح آن بعدا داده خواهد شد اين درخت كه نوعى كاج است ، در ايران نيست ولى در صفحات شمال ايران ، يعنى جنگلهاى كنار بحر خزر نوعى عشقه به نام ((دار دوست )) مى رويد كه بيش از چهار سال عمر مى كند و در زمان كهولت از تنه آن صمغى بيرون مى آيد كه به آن لادن گويند و مانند لادن عنبرى عادت ماهانه زنان را باز مى كند. اين عشقه سابقا در طب زياد به مصرف مى رسيد، ولى به علت مسموميت شديدى كه داشت استفاده دارويى از آن منسوخ گرديد و اما آنچه امروزه در نزد ما به گل لادن معروف است ، يك گل زينتى است كه زادگاه اوليه آن ((پرو)) در امريكاى جنوبى بوده ، و پس از كشف امريكا آن را به اروپا آورده ، و كم كم كاشتن آن در ايران معمول شده است و حالا اجازه فرماييد اين گل خود را به شما معرفى نمايد.
اسم من گل لادن است . اعراب به من ابوخنجر و طرطور مى گويند و هيچگونه نسبت و شباهت با صمغ لادن كه شعرا آن را توصيف كرده اند ندارم . شما مرا در باغچه و گلدان مى كاريد و هيچگونه استفاده از من نمى كنيد، در صورتى كه گلبرگها و ساقه هاى نازك من اگر در سالاد ريخته شوند، آن را خوش طعم كرده ، و خوردن آن عفونت معده و روده ها را از بين مى برد. برگ و گل من ضد رقت خون و تصفيه كننده آن مى باشد. شيره گياه تازه من در رفع بيماريهاى سينه و سل مفيد است ، مخصوصا عرق شبانه مسلولين را كم مى كنم . و براى نزله ، برنشيت مزمن و افلاططونى سينه مفيد مى باشم . ضماد له شده گياه تازه من بر سر، پياز مو را تقويت كرده و از ريزش ‍ آن جلوگيرى مى كند.
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسم من ((سرو)) است !http://www.www.www.iran-eng.ir/IMAGES/khorak2/153.jpg برگ درخت من ، قطع كننده خونريزى است .
ميوه من را به آنان كه زخم معده دارند توصيه كنيد.
براى تقويت موى سر و سياه شدن آن از برگ من استفاده بريد.
اگر از برگ من مربا درست كنيد، مى توانيد از آن براى درمان سرفه كهنه استفاده بريد...مشاهده پیوست 64341










ميوه سر و خنك داد به من دوش طبيب


تا كه بسيارى قندت ندهد آزارم


در ايران به انواع درخت عرعر، پيرو، اورس ، ابهل و چندين نوع گياه زينتى سرو گويند و اكنون اجازه دهيد چند نوع از آن در اينجا خودشان را به شما معرفى كنند.
سرو سهىدرخت من بلند قامت و موزون است ، ارتفاع من ممكن است به 20 تا 25 متر و قطر بدنه من تا دو متر برسد. من داراى برگهاى سوزنى و دايمى بوده و به شكل مخروط بالا مى روم . چوب من سفيد و در بعضى از انواع زرد رنگ يا كمى مايل به قرمزى است . داراى بوى مطبوع بوده و بسيار محكم و قيمتى است . ميوه من شبيه ميوه درخت كاج ، ولى خيلى كوچكتر از آن ، يعنى به اندازه يك فندق و در بعضى از انواع ممكن است به اندازه يك گردوى پوست كنده شود. ميوه من صنوبرى بوده ، داراى بوى تند و نامطبوع است و به آن گردوى سرو هم مى گويند. درخت من خزان نمى كند. من در نواحى كوهستانى و جنگلهاى شمال ، مخصوصا رودبار بين راه قزوين و رشت ، پل زنگوله ، دره چالوس ، زرين گل نزديك على آباد و كوههاى راميان به عمل مى آيم . در گرگان ، على آباد، دره چالوس به من ((سور)) گويند. در گيلان و رودبار به آن زرين درخت ، كتول و پل زغال ، و راميان ((سور)) در آمو ((سوزش )) و در شيراز به ((درخت اهل )) معروف مى باشم .
سروناز يكى از انواع كوتاه قد من است كه به آن سرو كاشى و سرو شيرازى هم مى گويند. ميوه سروناز خنك بوده ، و براى معالجه مرض قند به كار مى رود. قسمت مورد استفاده من
((
سرو سهى )) چوب ، برگ و ميوه من است كه داراى دانه هاى زاويه دار مى باشد. ميوه مرا موقعى بايد بچيند كه هنوز رنگ زرد آن از بين نرفته و داراى فلسهاى گوشتدار باشد. ميوه من داراى يك تا دو درصد اسانس ، مقدارى تانن و تركيبى شبيه كافور است .
چوب درخت من به علت داشتن تانن قابض است ، پيشاب و عرق را زياد مى كند. ميوه من نيز قابض بوده ، براى درمان اسهال خونى تجويز مى شود. پماد جوشانده آن براى معالجه بواسير به كار مى رود. برگ درخت من قابض ‍ و محلل است ، خونريزى را قطع مى كند، عفونت را از بين مى برد و سياهى جلد را پاك مى كند. نوشيدن جوشانده برگ من براى معالجه سختى ادرار مفيد است . مضمضه آن لثه را محكم مى كند و خونريزى آن را از بين مى برد، و غرغره آن براى درد گلو نافع است . مرباى برگ من با عسل جهت درمان سرفه كهنه مؤ ثر است ، عده اى برگ مرا كمى مخدر مى دانند. چون دانه هاى ميوه مرا ساييده در روى فتق ضماد نمايند، و آن را ببندند، باعث تحليل آن مى شود. خاك اره چوب من جهت جلوگيرى از سيلان خون سودمند مى باشد. ضماد برگ من جهت سوختگى آتش و جلوگيرى از جراحات چركى پوستى و پخته آن در سركه جهت از بين بردن لكه هاى جلدى و سفيدك ناخن و همچنين جهت معالجه فتق و التيام جراحات و تقويت اعضاى بيحس شده و جلوگيرى از خونريزى و پانسمان زخم و فروكش ورم و زخمهاى كهنه تجويز مى شود، كشيدن محلول صمغ من در بينى جهت جلوگيرى از آبريزش آن و خوردن و مكيدن آن جهت از بين بردن سيلان آب دهان مفيد مى باشد و چون ميوه مرا با
((
آمله )) در آب و سركه بپزند تا له شود، و بعد با روغن كنجد بجوشانند و بگذارند تفاله آن ته نشين شود، و بعد تفاله را بر روى موى سر ضماد نمايند و روغن آن را بمالند، جهت سياه شدن و دراز شدن مو مفيد مى باشد و چون برگ درخت مرا بكوبند و بعد با حنا و سركه مخلوط نمايند و بر روى موى سر ضماد نمايند، آن را سياه و قوى مى سازد.
چون برگ و شاخه مرا در اتاق نگاه دارند، پشه به آن نزديك نمى شود و اگر بشود آن را مى كشد. دود شاخه و برگ من هم همين اثر را دارد.
انواع پيروپيرو كه اكنون خود را معرفى مى كند، نام چند نوع سرو كوهى است كه در جنگلهاى شمال ايران مى رويد.
به نوعى از من در گرگان پيرو، شيركوه و درفك اريس واريز در ديلمان
((
ابرسك )) در نور و كجور ((ديس )) و در رودسر ((ارس )) گويند.
درخت عرعرفارسى من سرو كوهى است و در شيراز به من ((اهل )) گويند. من دو نوع دارم يكى بزرگ كه از سرو كوتاهتر و كوچكتر است و ميوه آن به قدر فندق بوده ، كمى شيرين است . نوع كوچك من از نوع اول كوتاهتر و كوچكتر است ، و به ميوه آن در طب قديم ((ابهل )) مى گفتند. برگ من قابض و پادزهر سموم است . ادرار و حيض را باز مى كند. خوردن سه گرم آن جهت باز شدن سينه ، سرفه ، درد سينه و طحال و ضعف معده مفيد است . بادشكن بوده ، براى دل پيچه و درد رحم و سختى سينه نافع است ، مقدار خوراك برگ من پنج گرم است .
ابهل
من ميوه يكى از گونه هاى سرو كوهى هستم كه در جنگلهاى شمال ايران مى رويد. ارتفاع درخت من يك تا دو متر است ، چون در اثر پرورش و انتقال درخت من به جاهاى ديگر تغييراتى در شكل برگها و حتى دستگاه توليد مثل ظاهر مى شود، از اين جهت شكل ظاهرى من در كتب مختلف يكسان نوشته نشده است . ميوه من به اندازه يك فندق و آبدار مى باشم كه در روى دمگل قرار مى گيرم و رنگ من آبى تيره است . در پشت برگهاى من غدد ترشحى وجود دارد و آن بوى نامطبوع و طعمى تلخ مى دهد. به من ماى مرز - ريس - براتوا و براتون هم مى گويند. من محلل غذا بوده ، و قابض نيز مى باشم . جهت بى حسى اعضا، سرسام ((مننژيت ))، فلج ، سنگينى گوش و پيوره دندان - تنگ نفس - استسفا و بواسير و باز شدن عادت ماهانه زنان و از بين بردن عفونت زخمهاى پليد و چركى و داءالثعلب سختى اعضا و رفع آثار جلدى مرا تجويز مى كنند. ضماد برگ درخت من بر سر جهت سرسام و خوردن ميوه من جهت فلج و بى حسى نافع است . اگر ميوه مرا در روغن كنجد در ظرف آهنى بجوشانيد تا سياه شود و آن را در گوش بچكانيد، سنگينى آن را از بين مى برد. مضمضه جوشانده ميوه من و ماليدن كوبيده آن با عسل جهت پيوره و چرك لثه و رفع تعفن آن مفيد بوده ، باعث گوشت نو آوردن آن مى شود. مخلوط 15 گرم ميوه من با هشت گرم روغن گاو، و هشت گرم عسل جهت تنگ نفس نافع است . نوشيدن آب جوشانده ميوه من جهت از بين بردن نفخ معده و استسقا مفيد بوده ، قاعده زنان را باز مى كند، ولى خوردن آن جهت زنان آبستن خوب نيست ، چون باعث سقوط جنين مى شود. حمول آن با عسل نيز باعث سقط جنين است . خوردن پنج گرم ميوه من تمام كرمهاى معده را مى كشد، اگر 15 گرم ميوه مرا با روغن گاو بپزند تا روغن را جذب كند و بعد آن را بسايند و با 15 گرم قند مخلوط كرده و صبح 15 گرم آن را با آب گرم بخورند درد زير شكم و كرم معده را از بين مى برد، پاشيدن گرد كوبيده ميوه من جهت زخمهاى چركى و آبدار و خوره اى و پانسمان رخمهاى متعفن مفيد است . ضماد آن با عسل از زياد شدن زخمهاى چركى جلوگيرى كرده و مانع سياه شدن جاى آنها مى شود، و همچنين ضماد ميوه و ضماد برگ درخت من جهت ورمهاى گرم و سياهى پوست و سرخى جاى زخم سودمند مى باشد. ماليدن آن با سركه جهت درمان داءالثعلب (گرى ) به تجربه رسيده است . مقدار خوراك ميوه من پنج گرم است .
شربيندر داروسازى سنتى ايران از گياهى به نام شربين نام برده شده و عده اى آن را از خانواده سرو، عده اى از خانواده كاج دانسته اند، كه چندان صحيح نيست . اين گياه را در اصفهان ((فوش )) گويند و به موقع خود را در جاى ديگر خود را معرفى خواهد كرد.
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسم من ((شمشاد)) است ! پوست و چوب من ، خون را تصفيه مى كنند.
تب بر هستم و برگم اثر مسهلى دارد.
جوشانده پوست و ريشه ام را براى معالجه تب و نوبه به كار بريد.
عرق شكوفه من دل را تقويت مى كند.
خاك اره چوبم اگر با حنا به سر ماليده شود، باعث تقويت مو مى گردد.
فارسى من شمشاد است . در گيلان و طوالش به من كيش ، در آستارا شومشاد، در رامسر و رودسر و شهسوار شوشار و ششار در مازندران و نوشار و آلشر، در آمل و كجور مرا شهر مى نامند. در كتب قديمى به من بقس ، شجره اليس - عتق - كتم تنتم و نقش مى گفتند، به شاخه هاى نازك من كه با طراوت بوده و از غايت نازكى به سوى زمين ميل مى كند و شعرا آن را به زلف خوبان تشبيه مى كنند، شمشاد انارى مى گويند. گياه من به مقدار زياد در جنگلهاى شمال ايران مى رويد، درختچه من به ارتفاع 5/1 تا 7 متر قامت دارد و بيش از هفتصد سال عمر مى كند. چوب درخت من سخت و سفيد است و چون خشك شود رنگ آن كمى زرد مى شود و در گيلان معمولا با آن - شانه - تاشق - عصا - سينى و ظروف چوبى و چوب سيگار درست مى كنند برگهاى من هميشه سبز است و خزان نمى نمايد. برگ من براى حيوانات مخصوصا شتر سمى است و ضماد خاك اره چوب من با حنا بر سر جهت تقويت مو و دفع سر درد و درمان شوره مفيد است ، و با سفيده تخم مرغ و آرد جهت استحكام مفاصل تجويز مى شود. ميوه من ، يعنى دانه هاى من قابض معده و روده هاست و سيلان آن دهان را بر طرف مى كند، عرق شكوفه من در تقويت دل و دماغ قويتر از عرق بهار - نارنج است . برگ و پوست ريشه درخت من داراى مواد رزينى لعابى و عوامل دارويى مختلف است ، پوست و چوب درخت من معرق تصفيه كننده خون - تب بر - ضد مالاريا و صفرابر است . برگهاى من داراى اثر مسهلى است و مصرف زياد اعضاى مختلف من سمى است . جوشانده پوست و ريشه و چوب من براى معالجه تب و نوبه تجويز مى شود و براى اين كار معمولا جوشانده 30 تا 60 گرم در هزار تهيه كرده ، يك فنجان قبل از غذا مى خورند. پودر خشك برگهاى من به مقدار 2 تا چهار گرم با عسل به عنوان ملين مى دهند.
شمشاد نعنايى ، شمشاد انارى نوع ديگر آن است ، و با اينكه در جنگلهاى شمال از قديم به عمل آمده معذلك بعضيها به آن شمشاد ژاپنى هم مى گويند.مشاهده پیوست 64342
من ((شمعدانى عطرى )) هستم ! فارسى من شمعدانى عطرى است و به برگ عطر، برگ مشك ، گل عطر نيز معروف ميباشم . عربى من - غرنوقى ، جرانيون ، غرانيون است گل من عطر چندانى ندارد، ولى برگ من معطر مى باشد. مخصوصا وقتيكه آن را دستمالى كرده و بين دو انگشت بفشاريد. اسانس برگ من بر حسب نوع و محل پرورش گياه فرق مى كند. چنانكه در محيط مرطوب به عمل آيم ، اسانس برگ من زيادتر است و چون محيط خشك باشد، اسانس من كمتر، ولى مطبوعتر است . زادگاه اوليه انواع ما افريقاى جنوبى است ، ولى امروزه در بسيارى از نقاط جهان مانند الجزيره ، ماداگاسكار، كرس ، اسپانيا و فرانسه ما را به مقدار زياد مى كارند. در ايران نيز يك نوع ما را پرورش مى دهند، ولى هيچگاه در ايران به طور خودرو و وحشى ديده نشده ايم . از انواع ما در صنعت داروسازى اسانسى با كمك جريان بخار آب و تقطير آن مى گيرند كه به اسانس ژرانيوم معروف مى باشد. اين اسانس داراى اثر ضد عفونى كننده بوده و براى درمان سوختگى نافع است و براى اين منظور آن را وارد پمادها و ضمادهاى ضد سوختگى مى نمايند. در دندانپزشكى نيز از اسانس ما جهت تسكين درد دندان و ضد عفونى كردن لثه استفاده كرده و آن را وارد خمير دندانهاى طبى مى نمايند. حشرات از بوى برگ ما فرار مى كنند. خوردن جوشانده برگ ما فشار خون را پايين مى آورد.مشاهده پیوست 64343
شمعدانى بدبوفارسى من بدبو است ، به من ((سوزن نخ نصارا)) نيز مى گويند. عربى من عطر و ((ابره الراهب )) است . من بطور خودرو در اماكن سايه دار مرطوب آذربايجان ، قره داغ ، جنگل حسن بگلو، نواحى مختلف البرز، شمال لوشان و در اطراف رشت و مازندران به عمل مى آيم ، برگهاى من بر خلاف شمعدانى عطرى بوى ناپسند دارد، گلهاى من به رنگ ارغوانى يا گلى رنگ است ، من مقوى معده و پيشاب آور بوده به عنوان رفع خونريزى و درمان بيمارى قند به كار مى رود. خوردن من باعث كاهش مقدار قند در نزد مبتلايان است ، و به علت داشتن تانن در معالجه اسهال اثر قاطع دارم ، غرغره جوشانده من در واقع گلو درد، ورم مخاط دهان ، گلو و لوزتين مؤ ثر است ، ضماد گرم برگ من براى تسكين باد سرخ و درمان خنازير، كوفتگى و باز شدن پستان تجويز مى شود. مقدار خوراك من سه فنجان در روز از دمكرده 50 تا صد گرم در ليتر است و شيره برگهاى تازه و له شده من در التيام بريدگيهاى سطحى بدن و زخمهاى ساده مؤ ثر است . در استعمال خارجى از جوشانده غليظ من به نسبت بيست درصد جهت شستشو استفاده مى كنند.
سوزن نخ پيرزنمن هم از خانواده شمعدانى هستم و چون ميوه من داراى منقارى شبيه سوزن نخ است ، پس از رسيدن ميوه به خود پيچيده و شكل فنر پيدا مى كند. به فارسى به آن سوزن نخ پيرزن ، و به عربى غزيل و ابره العجوزه گويند. گلهاى من به رنگ گلى روشن يا ارغوانى است . من بطور خودرو در دامنه كوه البرز، اطراف تهران و كرج ، بين رودبار و رشت ، در ناحيه كوشك شمال ، لوشان ، بى ورزن ، عمارلو، كبوتر چاك ، سواحل درياى مازندران از رامسر تا بندر گز، سنقر، همدان ، كرمانشاه ، اطراف اصفهان ، خراسان ، آذربايجان ، بوشهر، جزيره خارك ، جزيره ابوموسى ، بلوچستان ، مسجد سليمان و آبادان به عمل مى آيم . برگ من قابض بوده و براى بند آوردن خون تجويز مى شود. نوع بزرگ من كه در جنوب ايران ، بوشهر و جنوب غربى بين شوشتر و دزفول و اطراف ديلمان به عمل مى آيد، فارسى و عربى به آن مسيكه گويند. ضد تشنج ، پيشاب آور و التيام دهنده زخمها مى باشم .
شمعدانى معمولى و دهن اژدرگلهاى من به رنگ صورتى ، قرمز، سفيد و ارغوانى است ، و به عنوان يك گياه زينتى در اكثر باغچه ها و گلدانها كاشته مى شوم . براى ازدياد من از قلمه استفاده مى كنند. عربى من الغرنوقى و العثر مى باشد. من جزو گياهان بومى ايران نبوده ، و داروسازان سنتى و داروسازان جديد از نظر دارويى روى من مطالعه نكرده اند. به نوع پيچ من دهن اژدر هم مى گويند، و در هيچيك از كتب قديمى نامى از گل شمعدانى و دهن اژدر نيست .
اسم من ((شنگ )) است !http://www.www.www.iran-eng.ir/IMAGES/khorak2/162.jpg برگهاى من از خونريزى معده جلوگيرى مى كند.
اگر مسموم شديد از ريشه ام استفاده كنيد.
براى رماتيسم مفيدم و آب ريشه خام من زگيل را از بين مى برد.
براى مسلولين نفع بسيار دارم .
گل من را بر روى محل سوختگى قرار دهيد تا از قدرت آن التيام سوختگى پى ببريد!
فارسى من شنگ است ، در شيراز و اصفهان به من آلاله شنگ و در خراسان ريش بز خالدار خطاب مى كنند. به من گياه قندرون ، سنسفيل ، تسلسفيل ، اسپلنج و اسفلنج هم مى گويند. عربى نوع چمنى من كه برگهاى آن باريك تر از من مى باشد، لحيه التيس و زنب الخيل است ، ولى در عراق و شامات به آن اذناب الخيل مى گويند. من در چمنزارهاى نمناك شمال ايران ، عمارلو، بين كبوترچاى و زرد چين ، ايسپيلى ييلاق دامنه البرز، مخصوصا افجه و نارون مى رويم و نوع چمنى من در مغرب ايران ، تفرش ، اراك ، كوه شاهو و كردستان زياد است ، و در اروپا به علت زيبايى گل من گياه مرا پرورش ‍ مى دهند. گياه شناسان قديم نوع حقيقى مرا نر و نوع چمنى را ماده مى دانستند، و در زبان فرانسه به من يارب دوشوو، يعنى ريش بز مى گويند. گل من كه داراى زبانه هايى زرد رنگ و قشنگ است ، در فاصله ارديبهشت تا تير ماه ظاهر مى شود ريشه گياه من داراى لعاب بوده و كمى تلخ است و خوردن آن اشتها را فوق العاده زياد مى كند. ريشه من خلطآور و نرم كننده سينه و التيام دهنده زخمهاست . از برگهاى من در سالاد استفاده مى كنند و ايرانيان آن را مانند كاهو و كاسنى با سركه و بدون آن مى خورند، چون بسيار خنك مى باشم . خوردن برگهاى من اسهال و خونريزى معدى را بند مى آورد و از خونريزى سينه جلوگيرى مى كند و براى مسلولين نافع است .
ريشه من براى جلوگيرى از اسهال و خونريزى ، از برگ من قويتر است و خوردن خيسانده آن در شراب براى جلوگيرى از خونريزى رحم تجويز مى شود پاشيدن برگ و گل خشك شده من در روى زخمهاى چركى و متعفن سودمند مى باشد ضماد آنرا براى التيام عصب قطع شده مفيد دانسته اند ضماد گل من با موم جهت سوختگى آتش مفيد است حكيم محمد بن زكرياى رازى خوردن ريشه گياه مرا پادزهر سموم مى دانست . عصاره گياه من كه در طب سنتى ايران طرثوث خوانده شده است پادزهر قوى است و در ساختن ترياق فارون به كار مى رود. براى معالجه نزله ريوى ، نقرس ، رماتيسم و امراض جلدى جوشانده شصت گرم ريشه مرا تجويز كرده اند. اگر مرا پختيد هرگز آب آن را دور نريزند بلكه آن را بنوشند، زيرا منافع من در آب جوشانده جمع مى شود. عصاره من جهت درمان كچلى و زخمهاى جلدى مفيد است . آب ريشه خام من زگيل را از بين مى برد.
قندرونچنانچه گياه شنك چمنى را قطع كنيد، از آن يك ماده كائوچوكى ترشح مى شود، كه به آن قندرون و قندران مى گويند. اين ماده در برابر هوا سفت مى شود و ايرانيان آن را مانند سقز مى جويند و چنانچه كمى حرارت به آن بدهيد، به صورت كش در مى آيد و با آن بهترين لاستيك را مى توان ساخت ، ولى چون مقدار آن كم است و ساختن لاستيك با آن به صرفه نيست . قندرون از دوستان كبد بوده و سريع الهضم است و از احتقان خون جلوگيرى كرده ، جويدن آن هضم غذا را آسان مى كند، اشتها را زياد مى نمايد. براى پاك شدن سينه از اخلاط نافع است . براى شش و قلب نيز مفيد مى باشد. خوردن مقدار كمى از آن ، شب مواقع خواب براى تسكين سرفه تجويز شده است ، ضماد آن با سندروس يا زرده تخم مرغ نيم برشته بر روى زخم جهت التيام و روياندن گوشت سودمند مى باشد. ضماد گداخته آن با پيه بز جهت رفع كجى ناخن و درد عضلات و ترك پوست و شقاى مزمن مخصوصا با كمى شنجرف نافع مى باشد و با روغن زيتون جهت تحليل ورمها و شكاف كشاله ران و تقويت اعصاب و خارش نافع مى باشد. مقدار خوراك آن يك مثقال است .
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من ((عشبه )) هستم !
با اينكه پيشينيان بهترين نوع عشبه را عشبه چينى و عشبه مغربى مى دانستند، طبق آزمايشهايى كه به عمل آمده است ، انواع ايرانى عشبه مزاياى زيادى دارند.
ما عشبه عموما در خانواده مارچوبه قرار داريم . و در ايران نوعى از ما در سواحل بحر خزر مى رويد. به آن در لاهيجان و شهسوار ملك و از ملكى ، در آستارا شنگيله ، در گرگان كفله بور، در بندر پهلوى والى گيلى ، در اطراف رشت تيمس كامپوره ، در آمل سكليم ، در بهشهر لم ، در سارى ملاش ، در چالوس تلى ، در ميان دره ورك لام ، در يلم شات دانه و در بعضى از نقاط گيلان گلگادانه و يك نوع ديگر ما كه بالا رونده بوده ، و برگهاى نوك تيز شفاف شبيه قلب دارد، به آن در گيلاس تيمس ، در كردستان بمبلى بوز و در لاهيجان رزك و در مازندران تال گويند. به انواع خارجى ما چنانكه اشاره شد، عشبه مغربى گويند. كليه قسمتهاى گياه ما مانند جوانه ، ميوه و ريشه داراى طعم تند و سوزاننده است ، و عموما پيشاب آور و مسهل مى باشند. مصرف قسمتهاى مختلف گياه ما موقعى كه تازه است ، خطرناك بوده و بايستى خشك آنها را به كار برد. ريشه ما را پس از شستشو خشك كنيد، و به عنوان مسهل و قى آور مصرف نماييد.
ضماد غده هاى ريشه ما كه آن را در آب جوش له كرده باشند، براى درمان ضرب خوردگى و خون مردگى مفيد مى باشد. ضماد رنده شده غده هاى ما كه تازه باشد، دردهاى رماتيسم و نقرس را تسكين مى دهد. در مصارف داخلى قسمتهاى متورم ريشه ما را پس از خشك كردن و به صورت پودر در آوردن ، به مقدار سه تا چهار گرم مى خورند.
بوييدن گلهاى خوشبوى ما سر درد و درد شقيقه را برطرف مى كند، مضمضه جوشانده قسمتهاى مختلف ما در سركه جهت درد دندان مفيد مى باشد، جوشانده ريشه ما در روغن جهت فالج ، لقوه و بيحسى اعضا، تنگ نفس ، سرفه مزمن و تقويت معده و كبد و درمان استسقا و بواسير مفيد تشخيص داده شده است . خوردن جوشانده من هر روز به مقدار يك مثقال با نبات تا يك هفته جهت درد مفاصل مزمن ، و ضماد آن با گلاب جهت فالج و تسكين درد مفاصل و سياتيك تجويز شده است . حمول غده هاى آن ، ادرار را باز مى كند و براى زنان آبستن خوب نيست ، زيرا ممكن است باعث سقط جنين شود. ضماد من جهت جذام نيز توصيه شده است . براى معالجه برص ، سياتيك و گرى ريشه مرا در سركه له كرده ، روى پوست آنقدر بماليد تا خون آلود گردد و بعد پانسمان نماييد. مى گويند عشبه مغربى محصول اروپا و عشبه چينى محصول خاور دور مى باشند. به عشبه چينى اشتباها چوب چينى محصول فرنگى ها به من سالسياره مى گويند.
اسم من ((زيتون )) است !
اشتهاآور هستم .
اگر مى خواهيد لاغر شويد، از شور من استفاده كنيد.
برگ من فشار خون را پايين مى آورد.
اگر جوشانده برگ مرا در دهان بگردانيد درد دندان را تسكين مى دهم .
جوشانده ريشه و برگ من سر درد را از بين مى برد.
در تقويت ذهن اثرى نيكو دارم ...
چون طوفان نوح آرام شد، كبوترى سفيد شاخه اى از درخت مرا به عنوان هديه براى حضرت نوح برد و آن حضرت دانست كه در جهان آرامش برقرار شده است ، و از آن تاريخ كبوتر سفيد و شاخه من علامت صلح و صفا شناخته شد، و درخت مرا درخت عقل و دانش شناختند و در يونان معتقد بودند كه مرا رب النوع عقل كاشته است . در قرآن مجيد خداى بزرگ به من سوگند ياد كرده ... ميوه من داراى فسفر، پتاس ، گوگرد، منييى ، كلسيم ، آهن ،
مس و منگنز است .
من در بلوچستان ، رودبار منجيل ، حاجى آبادلر به عمل مى آيم و در شاه پسند گرگان به درخت من چوب سيد گويند. چوب درخت من قابل جلا و تعليم است و با آن بهترين عصار را ساخت . پيشينيان در دست گرفتن عصاى مرا علامت تشخيص مى دانستند. درخت من بعد از چهل سال ميوه مى دهد و نزديك به دوهزار سال عمر مى كند. ميوه رسيده و ياقوتى رنگ من ، مقوى معده و زهكش دستگاه گوارش است ، اشتها را زياد مى كند و شكم را بند مى آورد. شهوت را زياد مى كند و زياده روى در خوردن ميوه پرورده من در آب نمك باعث لاغرى و بى خوابى است . ضماد گوشت ميوه رسيده من از پوسته پوسته شده و شوره سر جلوگيرى مى كند. ضماد ميوه نارى من جهت سوختگى آتش و ماليدن آن با پيه و آرد گندم جهت رفع سفيدى ناخن و بخور ميوه من با هسته جهت تنگ نفس و امراض ريوى سودمند مى باشد.
برگ من به صورت جوشانده و عصاره و محلول در الكل به عنوان تب بر و پايين آورنده فشار خون به كار مى رود. ضماد برگ من جهت جوش چشم و ورمهاى گرم نافع است ، جويدن برگ من جهت جوش دهان و ضماد پخته برگ من با آبغوره بحدى كه به قوام آمده و عسلى شود، جهت دندان كرم خورده مفيد است . حمول عصاره آن جهت جلوگيرى تشحات رحم خون ريزى آن ، و ضماد خود آن جهت برآمدگى حدقه موثر است ، و چون مغز هسته مرا با پيه و آرد مخلوط كرده ، و بر روى سفيدك ناخن بگذاريد، آن را از بين مى برد و چنانچه ريشه درخت مرا با قدرى برگ من بجوشانيد و با آن مضمضه كنيد، سردرد را تسكين مى دهد و كشيدن آب آن در بينى جهت معالجه زكام و آبريزش دماغ سودمند مى باشد و چون شاخه هاى باريك برگ مرا در ظرف سوفالى ريخته و در كوره بگذاريد تا ذغال شود، بهترين سرمه بوده و در گذشته به عنوان توتيا بكار برده مى شد. آبيكه از ساقه هاى من هنگام سوختن بيرون مى آيد جهت معالجه جرب و شوره سر، زخمهاى سر نافع است . كشيدن جوشانده تمام اعضاى من جهت درد شقيقه و سرگيجه و پاشيدن آن در جهت گريزاندن حشرات توصيه شده است . آبميوه من جهت (داء الثعلب ) و داءالحيه (فلس فلس شدن پوست ) نتيجه نيكو دارد. مضمضه با آب نمكى كه ميوه مرا در آن خيسانده باشند جهت استحكام دندان و لثه مفيد است .
از تنه درخت مسن من يك ماده قندى به خارج ترشح مى شود كه به آن صمغ درخت زيتون يا انگبين زيتون گويند، اين ترشح كه بطور نادر بدست مى آيد، يك ماده غذايى بسيار عالى است ، در تقويت ذهن قوى تر از كندر است ، جهت درمان سرفه كهنه خشك و اخراج بلغم مفيد است ، مرهم صمغ درخت من جهت روياندن گوشت مفيد مى باشد. صمغ درخت نوع وحشى من ، قوى تر از بستانى است ، باز كننده ادرار و حيض بوده ، و حمول آن جهت زخم رحم مفيد است .
روغن زيتون
روغن ميوه من به عنوان نرم كننده شكم و در موارد سنگهاى صفراوى و قولنجهاى كبدى و كليوى و رفع يبوست و همچنين براى كارگرانى كه با سرب كار مى كنند اثر مفيد دارد.
مقدار خوراك آن به عنوان ملين 30 تا 60 گرم ، براى معالجه قولنجهاى كبدى و سنگ كيسه صفرا 100 تا 400 گرم است . در قولنجهاى كبدى و سنگهاى صفراوى بهتر است دويست تا چهار صد گرم آن را تنقيه كنند و براى اين كار بهتر است آن را با يك ليتر آب و يك زرده تخم مرغ بزنند تا به صورت نيم محلول در آمده و به صورت تنقيه به كار برند.
خوردن چهارده مثقال روغن من با آب گرم و جوشاندن جو مسهلى عالى است و جهت درد عضلات و سياتيك و با آب گرم جهت رفع قولنج و دل پيچه و اخراج كرم معده و ريختن سنگريزه هاى كليه و مثانه و درد مفاصل به كار مى رود. روغن مالى با روغن من جهت تسكين درد عضلات و يا مرهمهاى من جهت التيام زخمهاى چركى مفيد است .
پيشينيان جهت روغن زيتون كهنه كه هفت سال از عمر آن گذشته باشد خواص زيادى قائل بودند و رويهمرفته ، جهت استعمال خارجى روغن كهنه بهتر از تازه است .

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من ((نارون هستم )) فارسى من نارون است ، به من سايه خوش ، در دار، سده ، پشه دار، پشه غال ، نازين ، پشه خانه ، ناروان هم مى گويند. عربى من شجر البق است (بق ، به عربى پشه هاى بزرگ مى باشد).
من داراى انواع و اقسام و بيش از پانزده گونه هستم كه به دو دسته
((
اوجا)) و ((ملج )) تقسيم مى شوند.
نوع پيوندى من چترى و زيبا است ، اگر پيوندى مرا با غيرپيوندى مقايسه كنيد، متوجه خواهيد شد كه ما درختان هم مانند انسانهاى با ذوق داراى احساسات و عواطف مى باشيم و روى همين اصل است كه پس از پيوند، به آرايش خود پرداخته ، شاداب و قشنگ مى شويم .
اوجابه من در شيراز ورك ، در اصفهان وشك و در گيلان و شهسوار اوجا گويند. در كتب قديم از ما به نام غرب بر وزن عرب ياد شده است . من در قسمتهاى كم ارتفاع جنگلهاى شمال ايران مى رويم و در آنجا به من اوجه و جه لى و لو هم مى گويند.
ملجاسم من ملج است ، به من مليج ، شلدار، لورث ، نارون كوهى ، قره آغاج و پشه خوار مى گويند، در دهات خراسان به من گرز، گرزم و گريز مى گويند. ما نارونها به هر اسم و رسم كه باشيم داراى خواص مشترك هستيم . قسمت مورد استفاده ما گل ، برگ و عصاره گل و برگ ماست .
چنانچه برگ و ريشه ما را كوبيده و با روغن بجوشانيد و آن را در گوش ‍ بچكانيد، درد آن را ساكت مى كنيم و چنانچه برگ و ريشه مرا همراه با پوست انار بجوشانيد، اثر آن در تسكين درد گوش و بند آمدن چرك آن بيشتر است . شستشوى سر با جوشانده پوست تازه درخت من سبب تقويت مو مى شود. سرمه عصاره گل و برگ و صمغ درخت من جهت جلاى چشم و رفع سفيدى آن تجويز شده است . غرغره با جوشانده پوست من جهت اخراج زالويى كه در گلو چسبيده باشد سودمند مى باشد.
خوردن ميوه و پوست من از خونريزى معدى و سينه جلوگيرى مى كند. خوردن برگ كوبيده من با فلفل جهت درمان دل پيچه و قولنج امعاء و باز شدن گرفتگى كبد توصيه شده است . خوردن برگ من به تنهايى با آب مانع آبستنى است ، و ماليدن پخته برگ من درد مفاصل را تسكين مى دهد، و براى نقرس نيز مفيد مى باشد.
ضماد پوست و برگ تازه من ، بر روى اعضاى قطع شده و زخمى منافع زياد داشته ، از چرك كردن آنها جلوگيرى مى نمايد، گل مرا چنانچه داخل مرهمها نماييد ضد عفونى كننده بوده و عفونت زخمها را از بين مى برم ، پاشيدن برگ كوبيده من بر روى زخمها نيز جهت رفع عفونت آنها مفيد است . پاشيدن خاكستر چوب من هم همين خاصيت را دارد. ماليدن خاكستر برگ و يا چوب درخت من با سركه ، جهت افتادن انواع زگيل ، مخصوصا زگيلهايى كه شبيه سر ميخ بوده ، و در طب قديم به آن مسماريه مى گفتند نافع مى باشد. براى سياهى و تقويت مو مى توانيد پوست ريشه درخت مرا داخل خضاب نماييد.
اسم من ((گلپر)) است ! از نفخ معده جلوگيرى مى كنم .
بهترين دارو براى معالجه هيسترى هستم .
تحريك كننده اشتها بوده و دستگاه هاضمه را تقويت مى كنم .
در ريشه من خواص بيشمارى نهفته ، اگر از تشنج و ناراحتيهاى عصبى رنج مى بريد از من استفاده كنيد...
فارسى من
((
انگدان )) است ولى عده اى آن را معرب كرده ((انجدان )) ناميده اند. من دو نوع دارم ، يكى خوشبو كه به آن گلپر، و كولاپر و به تركى ((بالدرغان )) مى گويند و اعراب به ريشه آن ((محروث )) نام گذاشته اند. در كتب مختلف از آن به نامهاى انجدان ابيض ، انگدان سفيد، انجدان طيب ، انگدان خوشبو، گياه حلتيت طيب ، گياه حلتيت سفيد و اسفندليون ياد شده است (حلتيت صمغ انجدان است كه در آخر خود را معرفى خواهد كرد). نوع دوم من انجدان بدبو است كه به آن گياه انغوزه ، گياه انگژد، گياه انگشت گنده ، گياه حلتيت منتن (منتن در لغت عربى به معنى بد بو است ) گياه حلتيت سياه مى گويند. نوع خوشبوى من در همه كوهستانهاى ايران خصوصا دامنه البرز و قسمتهاى شمالى شميران ، گچسر، رودبار قصران ، جاده شمشك و مغرب ايران به عمل مى آيد و نوع بدبوى من در جنوب شرقى ايران ، استان فارس و كوه هاى خراسان بطور خودرو به عمل آمده از صمغ آن كه انغوزه و انگژد خوانده مى شود، جهت صادرات استفاده مى كنند، ولى به صمغ نوع خوشبوى من كه مفيدتر است ، در حال حاضر توجهى نمى شود.
بهترين نوع من در نقاط كوهستانى ايران به عمل مى آيد و انواع ديگر از من در بعضى از كشورهاى آسيايى و افريقايى ديده مى شود و يك نوع سوم به نام انجدان رومى است كه خواص زيادى داشته و در ايران ديده نشده است . ميوه نوع معطر من پس از رسيدن به شكل پولك نازكى در مى آيد كه آن را كوبيده ، با انار، يا سيب زمينى پخته و يا باقلاى پخته مى خورند تا از ايجاد نفخ آنها جلوگيرى نمايد.
با ساقه و برگ آن ترشى گلپر درست مى كنند. من بادشكن بوده ، نفخ و ناراحتيهاى دستگاه هاضمه را از بين مى برم . من ضد عفونى كننده بوده و پادزهر سموم هستم . ضد تشنج ، ضد كرم و ضد حشرات مى باشم .
مرا به جهت معالجه هيسترى (صرع ) عفونتهاى عصبى و عفونتهاى دستگاه تنفس تجويز مى كنند. ضماد نوع بدبوى من با خطمى و آرد بر سر، گرفتگيهاى دماغ را باز مى كند. خوردن من ذهن را باز و حافظه را زياد و نسيان را كم مى كند و ابلهى و حماقت را از بين مى برد. براى فلج ، لقوه و بى حسى اعضا مفيد است . من بهترين چاشنى براى غذاى اين دسته از بيماران مى باشم . من غذا را نرم مى كنم و بوى دهان را بر مى گردانم ، مقوى معده بوده بلغم را از بين مى برم . اشتها را بر مى انگيزم و مقوى هاضمه مى باشم ، من از ضرر غذاهاى سنگين و داروهاى سمى مى كاهم و براى بيمارانى كه مبتلا به يرقان ، استسقا، ***كه و سختى ادرار هستند، مفيد مى باشم . پيشاب آور و قاعده آور بوده ، شير را هم زياد مى كنم . در استان فارس گوسفند را با گياه بدبوى من مى چرانند تا فربه شده و شير آن زياد شود، ولى متاءسفانه گوشت اين گوسفندان كمى بدبو مى شود. من مقوى كليه ، محرك شهوت و از بين برنده بلغم هستم . براى درد سينه ، سرفه ، عرق النساء، مفاصل ، حتى بوييدن من هم مفيد است . ضماد من با موم و روغن جهت خنازير، سياتيك و امثال آنها با روغن زيتون جهت از بين بردن سياهى زير چشم و ماليدن مطبوخ من با سركه و پوست انار جهت بواسير نافع است . پاشيدن گرد من روى زخمهاى خوره اى و جذام سودمند مى باشد. مقدار خوراك من ده گرم مى باشد. ترشى اى كه با برگ و ساقه نوع خوشبوى من درست مى شود، ضد عفونى كننده معده بوده براى معالجه كم اشتهايى و از بين بردن اخلاط غليظ معده به كار مى رود.
ريشه من قوى تر از ساير اعضاى من بوده ، ماليدن آن روى ورمها مفيد است و از بزرگ شدن خنازير جلوگيرى مى كند. مقدار خوراك من نيم مثقال است . شيخ داود صاحب كتاب جامع انطاكى مى نويسد كه چون بانويى پس از پاك شدن از عادت ماهانه يك هفته روزى 5/1 گرم انجدان بخورد، آبستن نمى شود. ولى معين نكرده است كه مقصود او انجدان خوشبو يا انجدان بدبو است (طبق مطالعات نويسنده زبان خوراكيها در انجدان خواه سياه خواه سفيد، هورمونهاى ضد تخمك وجود دارد كه حتى قادرند رگل را باز و نطفه تازه منعقد شده را از بين ببرند). ريشه من قوى تر از ساير اعضاى من مى باشد.
صمغ انجدانبه من صمغ انجدان و انگژد گويند (ژد به معنى صمغ است ) عربى من ((حلتيت )) است (در كليه مآخذ فارسى عربى صمغ انجدان را حلتيت و در مآخذ اروپايى فارسى آن را حلتيت نوشته اند. پس از بررسى معلوم شده مآخذ فارسى صحيح است . من هم مانند انجدان خوشبو و بدبو هستم . رنگ خوشبوى من سفيد و رنگ بدبوى من سياه مى باشد، به نوع بدبوى من انغوزه ، انگشت گنده ، حلتيت منتن هم مى گويند. براى به دست آوردن من ساقه انجدان را از گردنه كه بر روى ريشه قرار گرفته است قطع كرده ، پايين آن را كمى گود مى نمايند تا صمغ كه به صورت مايع است در آن گودى جمع شده و بسته شود و آخر روز محصول آن را كه به صورت يك گردوى كوچك است جمع آورى مى كنند و به همين جهت به آن گردوى انجدان هم مى گويند. رنگ انغوزه زرد قهوه اى و خاكسترى بوده ، طعم آن گس زننده و تلخ است و بوى آن شبيه بوى سير خيلى تند مى باشد. من هم مانند انجدان ، ضد تشنج ، ضد كرم ، ضد حشرات و بادشكن بوده و تمام خواص ‍ انجدان در من بحد اعلى وجود دارد. در دامپزشكى از انغوزه زياد استفاده مى شود. در داروسازى جديد به صورت چسب و تنقيه بيشتر مصرف دارد. چون مرا در آب حل كنند به صورت مايعى شيرى در مى آيم كه خوردن آن براى امراض سرد دماغى مانند فلج ، رعشه ، صرع ، بى حسى اعضا و استسقا تجويز مى شود. با فلفل و سداب جهت درمان كزاز و با سكبينه جهت فلج و بى حسى نافع است . (سكبينه يك نوع صمغ ايرانى است كه در قريه ((ماه )) از توابع اصفهان به دست مى آيد).
سرمه من با عسل جهت تقويت بينايى و جلوگيرى از آبريزش چشم و لكه هاى سفيد سودمند مى باشد. چكاندن جوشانده من در گوش جهت درد گوش و سنگينى آن توصيه شده است ، و مخصوصا براى رفع صدا كردن گوش تجويز مى شود. جوشانده من با زاج جهت پليپ بينى نافع است .
گذاشتن كمى از من در حفره دندان كرم خورده مسكن درد آن بوده و از پيشرفت آن جلوگيرى مى كند و براى اين كار
((
صمغ خوشبو)) مؤ ثرتر از ((صمغ بدبو)) است . مضمضه جوشانده من با انجير و زوفا جهت تسكين درد دندان كرم خورده زياد توصيه شده است . غرغره من با عسل جهت ورم گلو و با سركه جهت اخراج زالو كه در گلو چسبيده باشد و با زرده تخم مرغ جهت باز شدن آواز و نرمى گلو مفيد مى باشد. نوشيدن محلول من در آب جهت باز شدن آواز و نرمى گلو مفيد مى باشد. اگر شير پستان زنى كم شده يا خشك شده باشد، مقدارى از مرا در سكنجبين حل كرده و به او بدهيد تا بنوشد. خوردن من با داروهاى قابض جهت اسهال رطوبى و با ادويه مناسب جهت دل پيچه و قولنج و از بين بردن نفخ شكم و اخراج انواع كرم معده و باز شدن خون بواسير و سردى معده ، جگر و اسپرز و استسقا، سستى بدن مفيد است . اگر چند روزى پى در پى نيم گرم مرا در جوف خمير گذاشته و مبتلايان به استسقا آن را بلع نمايند، جهت تحليل استسقا مخصوصا استسقاى طيلى مفيد است . ضماد من با بارهنگ جهت از بين بردن دمل نافع است و خوردن آن جهت باز شدن قاعده زنان و محلول آن جهت اخراج جنين مرده سودمند مى باشد. گذاشتن من روى دملها بعد از شكافتن آنها جهت بيرون آوردن چرك و خون و التيام زخم آنها مفيد است .
ضماد من با انجير خشك و سركه جهت جوشهاى عصبى و با موم و روغن جهت زگيل و داءالثعلب و با آب خاكستر و آب دريا جهت شكاف بيخ ران مؤ ثر است . اگر مرا در آب حل كرده ، به بدن بماليد حشرات به شما نزديك نخواهد شد. در قديم براى رفع زيان پيكان زهردار از ضماد من استفاده مى كردند و همچنين مرا در روغن زيتون حل كرده ، روى نيش عقرب مى گذاشتند، خوردن من با غذا باعث باز شدن و نيكويى رنگ رخسار است ، چنانچه مرا در پارچه گذاشته ، در عمق آب بگذاريد از كرم گذاشتن آب جلوگيرى مى كنم . گذاشتن من در مزارع باعث از بين رفتن آفات نباتى است . من بهترين وسيله براى كشتن كرم خاردار پنبه مى باشم و براى اين كار كافى است كه كمى از مرا در موقع آبيارى به آن اضافه نمايند. چنانچه مقدارى از مرا در ريشه درختى كه كندن آن مقدور نباشد، بگذاريد، باعث پوسيده شدن آن مى شوم و چنانچه يك دفعه كافى نباشد، مى توان آن را تكرار كرد. مطبوخ ريشه انجدان كه عربى آن
((
محروث )) است مى تواند در همه حال جانشين و بدل من باشد، عده اى ريشه اشتر غار را ريشه انجدان مى دانند و اين اشتباه است ، با هم شبيه بوده و چندين خواص ‍ مشترك داريم ولى اشتر غار معرب اشتر خار كه خار شتر است مى باشد.
من ((چنار)) هستم ! فارسى من چنار است ، به من چنال و ارس هم مى گويند. معرب من صنار است ولى در كتب قديم به نام ((دلپ )) از من ياد شده است .
اين كه مى گويند من ميوه نمى دهم صحيح نيست ، ميوه من گرد، خاردار و چوبى است ولى قابل خوردن نمى باشد. ميوه من بسيار سرد و خشك است و خاصيت ضد عفونى كننده دارد. ضماد برگ تازه من براى درمان ورم زانو مفيد است و مضمضه جوشانده آن در سركه جهت درد دندان سودمند است . پاشيدن كوبيده برگ خشك من جهت بهبود زخم سوختگى آتش نافع است .
عرق چنار كه از پوست و برگ و ميوه من گرفته شود، جهت معالجه تنگ نفس اثرى اعجازانگيز دارد و براى تهيه آن بهتر است دو شبانه روز پوست ، برگ و ميوه مرا در آب خيسانده و سپس تقطير نمايند و همچنين عرق ريشه درخت من كه از چهار كيلوى آن يك كيلو عرق گرفته باشند، جهت تقويت معده و چاق شدن اشخاص لاغر و مبتلايان به امراض عصبى و دل درد و استسقا و همچنين رعشه سودمند مى باشد. براى تهيه عرق ريشه نيز بايستى آن را دو شبانه روز در آب خيس نمايند و بعد تقطير كنند و عرق آن را يك ماه نگاه دارند و بعد روزى يك فنجان قهوه خورى ، چند روز متوالى بنوشند و از خوردن ترشى همراه آن پرهيز نمايند.

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسم من ((نارگيل )) است !
اسم من نارگيل است ، به من نارجيل ، جوز هندى ، بادنج و رانج هم مى گويند. قامت درخت من به چهل متر مى رسد و در تمام ايام سال داراى ميوه هستم ، زادگاه من بنادر و سواحل درياى هند مى باشد و هر چه درخت من به دريا نزديكتر باشد و از آب شور آبيارى شود، ميوه من شيرين تر، شادابتر و چرب تر مى شود. درخت من پس از هفت سال بار مى دهد و بيش ‍ از صد سال عمر مى كند.
ميوه من سبز رنگ و پر از آب است . آب آن شيرين و گوارا است ، ولى اگر 24 ساعت بماند مانند شراب تخمير مى شود و پس از چند روز بدل به سركه مى گردد. ميوه من پس از رسيدن سه پوست دارد. پوست اول قهوه اى رنگ بوده و داراى ريشه است . معمولا اين پوست را در آب خيس كرده و بعد مى كوبند تا ريشه هاى آن جدا شود. با اين ريشه ها معمولا طناب درست مى كنند كه با آن لنگر كشتيها را مى بندند. اين طناب در آب شور دريا مقاومت زياد داشته و پوسيده نمى شود و سالها مى ماند. پوست دوم آن سخت و چوبى است و با آن كوزه قليان درست مى كنند و به آن نارگيله يا نارجيله مى گويند و به همين مناسبت يكى از نامهاى كوزه قليان نارجيله است . پوست سوم آن چسبيده به مغز است . ميوه من پس از رسيدن ابتدا داراى شير است ، ولى پس از چندى اين شير غليظ شده و روى مغز به صورت يك جدار چرب است رسوب مى كند. مغز ميوه من سفيد رنگ ، شيرين ، لذيذ و چرب است . خوردن مغز ميوه من حرارت غريزى و جنسى را زياد مى كند، و نيروى جنسى را تقويت مى نمايد، بدن را چاق و فربه مى نمايد، مواد سودايى و بلغمى را از بين مى برد و به همين جهت براى بى حسى اعضا، فلج ، جنون ، ماليخوليا و امثال اينها نافع است . ميوه من كبد را تقويت مى كند. براى زخم معده ، بواسير و تقويت كليه و زياد شدن ادرار و رفع سردى مثانه و درد آن مفيد مى باشد. مغز ميوه من با شكر مولد خون تميز است و مغز كهنه من ايجاد مسموميت كرده ، توليد قى و غش مى نمايد و ضد سم آن پس از شستشوى معده ، خوردن ميوه هاى ترش است . از مغز ميوه من روغنى به دست مى آيد كه در صورت تصفيه شدن ، همانند روغن گاو مى باشد و در ايران غالبا آن را با روغن حيوانى بطور تقلبى مخلوط كرده ، مى فروشند. سوهان قم را بيشتر با روغن نارگيل درست مى كنند. در صنعت صابون سازى و شامپو سازى ، روغن مغز من بهترين روغن مى باشد. سركه من جهت اخراج كرم معده و كرم كدو مفيد است و چون مقدارى مغز نارگيل را در ديگ آبگوشت بيندازيم ، سبب زود پز شدن آن شده و آن را به خوبى مهرا مى كند. ماليدن خاكستر پوست ميوه من به دندان ، آن را سفيد مى كند و ماليدن آن به صورت ، كك مك را از بين مى برد و براى جرب و خارش مفيد است . رنگ رخسار را باز مى كند، مخلوط خاكستر ميوه من با حنا مو را تقويت كرده و از ريزش آن جلوگيرى مى كند، خوردن ميوه من جهت تقويت حافظه و فهم مفيد بوده درد كليه و مثانه را تسكين مى دهد و بادشكن مى باشد. چنانچه بعد از خوردن داروهاى ضد كرم مقدارى روغن نارگيل خورده شود، در افتادن كرم مؤ ثر است . ماليدن روغن كهنه من درد كمر و زانو و بواسير را تسكين مى دهد براى معالجه بواسير بهتر است روغن كهنه مرا با روغن هسته زرد آلوى تلخ مخلوط كرده و بكار بريد.
نارگيل دريايى
اسم من نارگيل دريايى است ، به من نارجيل بحرى هم مى گويند، زادگاه من جزاير استوايى مى باشد و قبل از ساختن كشتيهاى اقيانوس پيما، كسى از درخت و محل رشد من آگاه نبود و ميوه من به دريا ريخته مى شد و مردم آن را از آب مى گرفتند و هر كس به نوعى آن را تعبير مى كرد. در هر حال ، من نوعى نارگيل هستم كه ميوه من ممكن است به دوازده كيلو هم برسد. ميوه من داراى دو قسمت متقارن است كه شبيه به دو دانه خربزه مى باشد كه از طرف ناف مانند دو لپه لوبيا به هم چسبيده اند. ميوه من پس از خشك شدن بسيار سخت شده و چون هر قسمت آن بيضى شكل است ، پس از قطع دو قسمت و خالى كردن درون آن به صورت دو كشكول در مى آيد و شما بارها آن را در دست درويشان ديده ايد، ولى گمان نمى كنم پى به ماهيت آن برده و بدانيد آنها را با چه مى سازند. مغز ميوه من مانند مغز نارگيل سفيد است ، ولى در اثر ماندن ، كم كم زرد، سرخ و تيره مى شود و طعم شيرين آن تلخ مى گردد. مغز ميوه تازه من پادزهر سموم مخصوصا ترياك است و مواد سمى را از اعماق بدن كشيده و جذب مى نمايد و چون آن را به ترياك خورده بدهند، سم را به خود گرفته و توليد قى مى كند و چون ماده سمى تمام شود، قى بند مى آيد و به همين جهت آن را كم كم به مسموم مى خورانند، تا استفراق تمام شود. عده اى از اين خاصيت من استفاده كرده ، براى تشخيص مسموميت به كار مى برند. گذاشتن مغز ميوه من بر محل نيش حشرات از قبيل مار، عقرب و زنبور نيز مفيد بوده ، سم را به خود كشيده و درد آن را تسكين مى دهد.
در اويش خوردن آب را در كشكولى كه از نارگيل دريايى درست شده باشد، سودمند دانسته و آن را دافع سموم بدن مى دانند.
من ((گل گندم )) هستم !
فارسى من گل گندم است ، ولى هيچگونه نسبت و شباهت با گندم ندارم . علت اين نامگذارى اين است كه همزمان با رسيدن گندم در مزارع غلات ، روييده و گل مى دهم ، به من گل نان روغنى ، گل عنبر، حسن يك اوتى ، حسن يك اودى ، اجليه و ((گال منگ )) هم مى گويند.
عده اى از لغت نويسان عربى مرا قنطوريون وتر نشان نوشته اند، ولى چون خواص من با قنطوريون صغير و كبير مغايرت دارد، نويسنده زبان خوراكيها با آنها هم عقيده نيست . فارسى قنطوريون كبير چنانچه كتاب مخزن الادويه نوشته است ،
((
اوبرزولوفا)) و فارسى قنطوريون صغير ((كريون )) است و كتاب برهان قاطع عربى قنطوريون كبير را عريز الكبير و صغير را عريز الصغير ضبط كرده است .
گلهاى زيباى من برنگ زيباى آبى آسمانى است و فرنگيها به من
((
پلوئه )) يعنى آبى گويند. در صورتى كه رنگ گل قنطوريون لاجوردى سير است . گلهاى گياه من بين ارديبهشت تا مرداد باز مى شود و داراى مواد صمغى مومى و مازويى است ، و بعضى از انواع من گلهاى گلى رنگ دارد. گلهاى من داراى املاح پتاسيم ، فسفور، منيزى و مقدار منگنز است و يك ماده تب بر نيز دارد. گلهاى من پيشاب آور بوده ، و براى معالجه نسوج آب آورده و استسقا به كار مى رود. درمان سرماخوردگى ، سينه درد و سرفه مى باشد. شستشوى چشم ، با دمكرده آن التهاب پلك را از بين مى برد. دانه هاى من به رنگ سفيد بوده ، و اثر مسهلى دارد. برگ ساقه و ريشه نيز اثر تب بر داشته ، و براى معالجه بيماريهاى كبدى - يرقان و بيماريهاى پوست تجويز مى شود. مقدار خوراك من يك فنجان دمكرده چهل در هزار است . ماليدن من بر سر، از ريزش مو و سفيد شدن آن جلوگيرى مى كند.
قنطوريون
همانطور كه گل گندم در معرفى خود اظهار داشت ، خواص آن با قنطوريون كبير و قنطوريون صغير يكسان نيست . در اينجا نيز بايد تذكر دهيم كه قنطوريون كبير كه آن را قنطوريون غليظ هم مى گويند، با قنطوريون صغير كه آن را قنطوريون رقيق مى گويند، متفاوت بوده و دو گياه مختلف از دو خانواده جدا مى باشند و بطور كلى مى توانيم بگوييم كه به سه گياه مختلف كه رنگ گلشان آبى و لاجوردى است ، قنطوريون گفته اند كه يكى از آنها قنطوريون معمولى گل گندم است كه هيچگونه ارتباطى با انواع كبير و صغير ندارد. از جمله قنطوريون كبير قاعده آور بوده ، جنين مرده را ساقط كرده و جنين زنده را فاسد مى كند، و روى اين اصل ما معرفى قنطوريون را بجاى ديگر موكول مى كنيم .
اسم من ((گل گاو زبان )) است !
يكى از عجايب سلسله كوه هاى البرز كه قله عظيمى چون دماوند دارد، پرورش چندين نوع گياه دارويى است كه اثر درمانى زياد داشته و منحصرا در دامنه هاى اين كوه به عمل آمده و در كوه هاى ديگر اثرى از آنها نيست . چندى پيش جرايد ايران از يكى از اين گياهان سخن گفته اند و اثرات سحرآميز آن را بيان داشتند و نوشتند كه كارشناسان خارجى بذر اين گياه را به كشورهاى ديگر برده و با كوشش فراوان نتوانسته اند آن را به عمل آورند، زيرا اين گياه جز در زادگاه اوليه خود، در جاهاى ديگر سبز نمى شود. در همان موقع ما به اطلاع خوانندگان رسانديم كه ايران عزيز ما از اين مواهب و گياهان ارزنده و مفيد انحصارى زياد دارد و بتدريج ، خود را در زبان خوراكيها معرفى خواهند كرد. اسم من گل گاو زبان است ولى لسان الثور نيستم . هر چند در كتب قديم به اين نام آمده ام . اسم فرانسوى ، انگليسى ، آلمانى ، تركى و غيره هم ندارم ، چون در هيچ نقطه اى از زمين جز دامنه كوه هاى البرز به عمل نمى آيم و با گياه ديگرى كه در آذربايجان و شهرهاى ديگر ايران و كشورهاى ديگرى مى رويد و به غلط به گل گاو زبان مشهور شده است ، نسبتى ندارم و از شما مى خواهم كه مرا گل گاو زبان و او را گياه گاو زبان صدا كنيد، تا اين اشتباهى كه پيش آمده و در حدود چند قرن است كه پزشكان و داروسازان را گمراه كرده است از بين برود. ما دو گياه متفاوت هستيم كه تنها گلهايمان كمى به هم شبيه است ، و هيچگونه خواص مشترك نداريم و از نظر منافع طبى با هم متضاد مى باشيم و گلهاى من درشت تر از گلهاى اوست .
من در ايران ، و رقيب من در اروپا و امريكا شهرت زياد داريم و پزشكان سنتى ايران در معالجه بسيارى از امراض از من استفاده مى كردند و نتيجه مى گرفتند. پزشكان جديد هم خواص رقيب مرا مى دانستند و براى دسته اى ديگر از امراض تجويز مى نمودند و چون عطاران فرقى بين من و رقيب من قايل نبودند، ما را به جاى هم مى دادند، و به همين جهت معالجه آنها نتيجه نمى داد و محققين از اينكه خواص و منافع ما از بين رفته است در تعجب بودند. يكى از مترجمين ، تمام فوايد رقيب مرا ترجمه كرده و به من نسبت داده ، سپس بر سبيل سئوال مى نويسد: چرا ايرانيان فقط از گل گاو زبان استفاده مى كنند؟... به برگ و شاخه هاى آن توجهى ندارند، در جواب ايشان بايد بگوييم كه گل گاو زبان ، فقط گلش فوايد طبى دارد، زيرا گياهى كه فرنگيها به او
((
بوراش )) مى گويند گل گاو زبان نيست .
بارى ، اكنون در برابر شما دو گياه مختلف به يك اسم قرار دارند. اين دو مى خواهند در صحنه زبان خوراكيها خود را معرفى كنند و فوايد و مضار خود را شرح داده و از شما بخواهند كه به موقع از هر دوى آنها بهره مند شويد.
صاحب كتاب
((
تحفه )) در شرح گاو زبان چنين مى نويسد: گل گاو زبان لاجوردى و شبيه گل انار بوده و تخم آن مستدير و لعابى است و در كوه هاى دار المرز (البرز) كثير الوجود است و گياه ديگرى كه در اصفهان و بعضى از بلاد، گاو زبان مى دانند ((مرماخوز)) است كه گل آن لاجوردى و كوچك و مدور است . توضيح - ((مر)) نام قبيله اى از ساكنان شمال افريقاست كه بذر چند گياه دارويى را كه يكى از آنها گياه گاو زبان است به اسپانيا برده و در آنجا پرورش داده و استعمال آنها را در طب معمول داشته اند. اين گياهان به اسامى مختلف مرماتوس ، مرماهوس ، مرمازا و مر ماخوز در كتب طبى قديم وارد شده و خواص آنها تحقيق گرديده است . بعد از جنگهاى صليبى گياه گاو زبان را از اسپانيا به اروپا آوردند و در آنجا كاشتند و چون در كتاب قانون ابو على سينا از گل گاو زبان زياد تعريف شده بود و اين كتاب نيز مورد قبول و استناد استادان پزشكى اروپا بود، به همين جهت مورد توجه واقع گرديد، ولى متاءسفانه گياه گاو زبان هيچيك از خواص گل گاو زبان اصلى را نداشته و در عوض منافع ديگرى داشت كه كم كم محققين اروپايى به آن پى بردند. از جمله معلوم شد كه سر شاخه ، گل و برگ اين گياه داراى مقدارى شوره بوده ، عرق و ادرار را زياد مى كند. در صورتى كه در كتب طبى ايرانيان كه در دانشگاههاى اروپا تدريس مى شد، چنين خواصى را به او نسبت نداده بودند.
حال اجازه فرماييد اين دو گياه ، هر يك جدا گانه خود را معرفى كرده و منافع خود را شرح دهند:
گل گاو زبان اصلى
من بطور خودرو، منحصرا در دامنه ى كوه هاى البرز به عمل مى آيم و تا كنون اهلى نشده و قابل كشت نيستم . من مقوى روح و اعضاى رئيسه بدن بوده ، حواس پنجگانه يا بهتر بگويم ، حواس هجده گانه آدمى را تقويت مى كنم - شكم را نرم و كيسه صفرا را باز مى كنم و اخلاط سوخته سوداوى را از معده خارج مى نمايم و عوارض آن را از بين مى برم . جوشانده من همراه با داروهاى ديگر جهت سرسام (منژيت ) بر سام (ورم حجاب حاجز) ماليخوليا، جنون و رفع حواس پرتى مفيد مى باشد. جوشانده من نشاطآور بوده ، رنگ رخسار را باز مى كند. سينه و قصبه الريه را نرم مى كند، تنگ نفس ‍ و درد گلو را شفا مى دهد، دلهره و وحشت را از بين مى برد و غم و غصه را كم مى كند و براى كسانى كه با خود حرف مى زنند سودمند مى باشد.
جوشانده من با عسل جهت تنگ نفس تجويز شده است ، جويدن برگ تازه من جهت درمان جوشهاى چركى دهان اطفال و برفك و سستى بيخ دندان و رفع حرارت دهان نافع است . مقدار خوراك گل من دو مثقال تا پنج مثقال مى باشد.
عرق گل گاو زبان جهت امراض سوداوى ، وسواس و خفقان مفيد است . من داراى شوره نيستم ، عرق و ادرار را زياد نمى كنم ، ولى داراى منيزيم بوده و ترمز سرطان مى باشم .
گياه گاو زبان
من اسم فارسى ندارم و معلوم نيست از كى به ايران آمده و در اطراف تبريز مرا كاشته اند. در زبان فرانسوى به من بوراش مى گويند و ابن بيطار گياه شناس معروف قديم كه در اصل اندلسى بوده و بعد به آسياى صغير آمده و دو كتاب بزرگ به نامهاى الجامع و المغنى به زبان عربى دارد مرا نوعى ((مرماخوز)) دانسته و به اسامى : لسان الثور، ابوالعرق ، كحيلا - كحلا، حمحم و بو غلص ياد كرده است .
گل ، سرشاخه و برگ من داراى شوره ، مواد لعابى و يك ماده تلخ است و به همين جهت عرق و ادرار را زياد مى كنم ، و سنگهاى كليه و مثانه را خرد كرده و از بين مى برم . تجويز من براى مبتلايان به سرسام و برسام جايز نيست . ضماد برگهاى تازه و له شده من دمل را باز مى كند و براى معالجه سوختگى ، آتش و آفتاب زدگى مفيد است .
در طب سنتى ايران
((
مرماخوز)) را جهت معالجه استسقا بايستى مدت زيادى برگ و بذر مرا روزانه 15 تا 20 گرم ناشتا ميل نمايند.
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من ((شنبليله )) هستم !
فارسى من شنبليله است ، در شيراز به من شنبليز گويند. گيلانيها مرا خلبه مى خوانند و اعراب خلبه را معرب كرده حلبه مى گويند. در بعضى از كتب به من فريقه لقب داده اند. برگ من يك سبزى خورشى و دانه هاى روغنى من يك بذر دارويى مى باشد. از برگ تازه و خشك من در تهيه خورش و خوراكهاى ديگر استفاده مى كنند و با برگ خشك شده من سوپى تهيه مى كنند كه به اشكنه معروف است . زادگاه اوليه من ايران و آسياى صغير است ، ولى اكنون در اكثر نقاط جهان به منظور استفاده از دانه هاى من ، مرا كاشته اند. برگ من كمى ملين بوده اشتها را زياد مى كند و در ضمن پيشاب آور است و عادت ماهانه زنان را باز مى كند. ضماد برگ من براى تقويت مو بسيار نافع است و چنانچه زن آبستن هنگام باردارى از برگ من زياد بخورند بچه اش داراى موى زياد خواهد شد. جوشانده برگ و دانه هاى من زايمان را آسان مى كند. اخيرا عده اى از دانشمندان در روى دانه هاى من مطالعه كرده و آنها را مورد آزمايش قرار داده ، و در آن مواد صمغى ، مواد مازويى ، يك روغن ، مواد سفيده اى ، املاح معدنى و چند عامل دارويى پيدا كرده اند. ولى خواص اين عوامل را داروسازان سنتى ايران قبلا در دانه هاى من پيدا كرده و در كتابهاى قديم نوشته اند. دانه هاى من ملين بوده و به هضم غذا كمك مى كند. محرك شهوت و باز كننده عادت ماهانه بانوان است . مقوى ريه بوده و همراه با عسل ، سينه را باز و خالى مى كند. روغن دانه هاى من به علت داشتن ويتامينهاى ((آ)) و ((د)) همانند روغن ماهى است . ضد شبكورى و درمان نرمى استخوان مى باشد، خوردن برگ و بذر من براى كسانى كه در جاهاى مرطوب و كم آفتاب زندگانى مى كنند، غذاى بسيار مفيدى است . اگر دانه هاى مرا با تمر هندى و هم وزن آن مويز و انجير جوشانده و پس از صاف كردن آب آن را به قوام آورند، جهت تنگ نفس و تصفيه آواز و باز شدن سينه هاى خسته و درمان زخم سينه و درد آن مفيد است ؛ حتى اگر مزمن شده باشد. مطبوخ دانه هاى من با پر سياوشان نيز جهت موارد بالا نافع است . پخته برگ و دانه هاى من زايمان را آسان مى كند و خوردن آن بطور مرتب براى چاق شدن اشخاص لاغر و ضعيف البته سودمند است . براى رفع بد بويى مدفوع ، خوردن برگ و دانه هاى من توصيه شده است . ضماد برگ و بذر من جهت ورمهاى جلدى و درمان سوختگى آتش به كار مى رود. براى رفع تركيدن و كجى ناخن به علت داشتن ويتامين (د) مفيد مى باشد و نيز براى تقويت و جلوگيرى از ريزش مو مى توان از اين ضماد بهره مند شد. ضماد بذر من با انجير جهت باز شدن دمل تجويز شده است . شستشوى چشم با آب برگ و دانه هاى من جهت درمان تراخم ، آبريزش ، رفع قرمزى چشم و ورم پلك مفيد است .
نشستن در آب مطبوخ برگ و دانه هاى من جهت تسهيل زايمان و اخراج مشيمه ، اثر قطعى دارد. شستشوى سر با آب مطبوخ برگ و دانه هاى من جهت اصلاح موهاى وز كرده ، بر طرف كردن شوره سر و معالجه زخمهاى آبدار سر مفيد مى باشد. پختن برگ من با برگ اسفناج ، برگ خرفه و زردك در قديم معمول بوده و يكى از غذاهاى مفيد شناخته شده بود. از روغن دانه هاى من كه همانند روغن ماهى است مى توانيد براى درمان سخت شدن پوست بدن و رفع زبرى و پوسته شدن آن استفاده كرد. آن را جهت نرم كردن مو و جوشهاى صورت به كار بريد. روغن دانه هاى من مخلوط با موم جهت درمان تركيدن پوست و با ادويه مناسب جهت پاك كردن كك مك و نيكو شدن رنگ رخسار توصيه مى شود. خوردن يك قاشق مراباخورى از دانه هاى من محرك اشتها بوده ، نيروهاى جسمى و روحى را زياد مى كند. كوبيده آن جهت معالجه نقرس ، مرض قند، نرمى استخوان ، كم خونى و همچنين براى جلوگيرى از لاغر شدن مبتلايان به سل و مرض قند تجويز مى شود. پودر كوبيده من اگر مدتى بماند بدبو مى شود، و حتى ادرار و عرق بدن را هم بدبو مى كند، ولى تازه آن اين عيب را ندارد. در اروپا براى جلوگيرى از بوى نامطبوع ، پودر دانه هاى من ، آن را با شربت انگور فرنگى مخلوط كرده و ميل مى نمايند و يا آن را قبل از غذا همراه با كمپوت و مربا مى خورند. خلاصه من به علت داشتن مواد آهنى مقدار زيادى فسفر و هورمونهاى گياهى در رديف يكى از مفيدترين سبزيها مى باشم .
اسم من ((كاج )) است !
از ساقه هاى گلدار من براى مبارزه با اختلالات عصبى استفاده بريد.
همين ساقه ها براى از بين بردن برنشيت ، تنگ نفس ، گلو درد و ناراحتيهاى كليه و مثانه مفيد است .
دود برگ من براى ضعف بينايى نافع است .
ميوه من را براى زخم ريه و درد كليه بكار بريد...
در زبان فارسى به انواع گياهان تيره مخروطيان به استيثناى انواع سرو كاج و در زبان عربى صنوبر گويند. ولى امروزه در ايران به آن دسته كه داراى برگهاى سوزنى بلند است كاج و به آن دسته كه داراى سوزنهاى كوتاه و ضخيم مى باشند صنوبر مى گويند. در بعضى از شهرهاى ايران مثل كاشان ، به تبريزى و سپيدار هم صنوبر مى گويند و اين اشتباه است . به من در زبان فارسى ناژو، ناجو و سرو سياه هم مى گويند. من داراى هشتاد گونه هستم ، چوبهاى ما از چوبهاى مرغوب صنعتى است كه با آن در و پنجره و مبل مى سازند و از چوب انواع صنوبر در منبت كارى استفاده مى كنند. موريانه و ساير حشراتى كه به خوردن چوب علاقه دارند، به سراغ ما نمى آيند. درخت ما ممكن است تا پنجاه متر قد بكشد. برگهاى ما سوزنى شكل بوده و خزان نمى كنند. به عقيده نويسنده زبان خوراكيها، درختانى كه خزان نمى كنند، داراى ماده اى هستند كه مقاومت انسان را زياد مى كند. گلهاى ما مخروطى بوده و نر و ماده در دو پايه جداگانه قرار دارند، گلهاى نر در فصل بهار توليد گرده كرده ، مانند خاك زرد رنگ نرمى روى زمين مى نشينند، كه عده اى به آن باران گوگرد لقب داده اند. گلهاى ماده درشتتر بوده ، داراى فلسهاى محكمى است كه پس از عمل لقاح تبديل به ميوه مى شود، و اين ميوه در سال دوم مى رسد. از بعضى از انواع ما صمغى خارج مى شود كه در فارسى به آن زنگبارى و اعراب قلقونيا و
((
راتيانج رومى )) گويند، ولى امروزه در داروخانه بنام فرنگى آن تربانتين مشهور مى باشد و از آن اسانس ‍ تربانتين گرفته ، به باقيمانده آن كلوفان مى گويند و اين همان صمغى است كه روى آرشه ويلون مى كشند تا صداى آن صاف شود. ميوه كاج ، مخروطى و شبيه قلب گوسفند است و پس از رسيدن ، فلسهاى آن خشك شده و از هم باز مى گردد و به تدريج روى زمين مى افتد و در وسط آن بادام كوچكى قرار دارد كه معمولا بچه ها آن را پس از شكستن جدا كرده و مى خورند و به اين بادام و فلسهاى آن ، طوطى علاقه زياد دارد. ميوه آن دسته ، كه در ايران به صنوبر معروف است باريكتر و درازتر از انواع كاج است ، اين ميوه ها از درخت بطور كامل جدا نمى شود و در باغات و جنگلهاى صنوبر، هيچوقت شما ميوه آن را روى زمين نمى بينيد. بلكه فلسهاى آن به تدريج جدا شده و به كمك باد پراكنده مى گردد. در كتب قديم به اين دسته ، تنوب شجر الراتنج و بنطس گويند. كاج شرقى صمغ زياد دارد و به آن كاج كوچك و درخت نوئل هم مى گويند. كاج كانادايى صمغى معطر دارد. صنوبر كوهى در سردسير به عمل مى آيد، و ميوه آن خوراكى نيست . چوب آن چرب بوده و در گذشته آن را مانند مشعل به جاى شمع روشن مى كردند و از آن قطران رقيقى خارج مى شد. نوع ديگرى از كاج وجود دارد كه به آن بيشتر تنوب گويند و ميوه آن به ((قضم قريش )) معروف است ، ولى در شيراز به آن بندق و مسدق هم مى گويند و اين حب صنوبر است .
چلغوزه
اخيرا آجيل فروشيها، سوژا را كه لوبياى روغنى بوده و براى روغن كشى آن را در ايران مى كارند، بو داده و به نام چلغوزه مى فروشند، ولى در فارسى اين مخصوص نوعى صنوبر است كه در شيروان زياد است و در شيراز و اراك آن را بو داده مى خورند. اين ميوه بقدر دانه خرماست كه چون آن را بو دهند، آواز داده دهانه آن باز مى شود، و دانه چلغوز از آن بيرون مى آيد. درخت آن را صنوبر بزرگ مى گويند و در گيلان به درخت آن هم درخت چلغوز گويند.
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
صنوبر كوچك
صمغ من بيشتر از ساير انواع كاج است و به ميوه من ((قضم قريش )) گويند كه مصرف طبى دارد و در اينجا به نام حب صنوبر به شما معرفى مى شود. قسمت مورد استفاده كاج و صنوبر، شاخه هاى شكوفه دار، برگ ميوه و صمغ آنهاست .
جوشانده ساقه هاى گلدار من خاصيت ضد عفونى كننده دارد و نوشيدن آن براى مبتلايان به تنگ نفس ، برنشيت ، گلو درد، ناراحتيهاى كليه و مثانه و اختلالات عصبى مفيد است . كمپرس آن براى تسكين درد اعصاب ، رماتيسم و امراض پوستى نافع است . نوشيدن جوشانده برگ و پوست من براى گلو درد، جراحات ريه ، خونريزى سينه و خون دماغ تجويز شده است . خوردن يك مثقال از برگ من با عسل جهت امراض كبد و ورم آن سودمند مى باشد. خوردن برگ خشك من با آب سرد، شكم را بند مى آورد.
ضماد برگ من در مواضع آسيب ديده و ماليدن برگ من مخلوط با
((
مردابسنك )) جهت كچلى و چرك بدن و عفونت عرق نافع است . نشستن در آب جوشانده من جهت امراض نشستگاه سودمند مى باشد. مضمضه پخته برگ من در سركه جهت تسكين درد دندان مفيد است . بخور برگ من جهت اخراج مشيمه و باز شدن ادرار و حيض مؤ ثر مى باشد. دود برگ من جهت جلوگيرى از ريزش مژه و ابرو و آبريزش چشم و ضعف بينايى و تراخم و جرب نافع است ، ضماد برگ تازه كوبيده من جهت جلوگيرى از خونريزى جراحات تازه مفيد است ، و چون چوب مرا ريز ريز كرده با سركه بجوشانند و مضمضه نمايند، درد دندان را تسكين مى دهد و براى اين كار جويدن برگ تازه من هم بى اثر نيست . پوست ريشه من قابض ‍ بوده ، و دو مثقال آن اسهال را بند مى آورد و چنانچه روزى سه مثقال آن را به اشخاص فلج و رعشه اى بخورانند، ممكن است اثر بسيار داشته باشد، پاشيدن گرد كوبيده پوست ريشه من روى محل سوختگى مفيد است .
ميوه صنوبر - قضم قريش
ميوه من كه به حب الصنوبر معروف است . اشتها به طعام و شهوت را زياد مى كند. مقوى اعصاب و بادشكن بوده ، براى فلج - لقوه و بى حسى اعضا مفيد است ، براى زخم ريه ، درد مفاصل و امراض جگر، يرقان استسقا و درد كليه و مثانه نافع است ، مخلوط آن با عسل همه روزه به مقدار 15 گرم جهت فلج و رعشه ، امتحان خوبى داده است ، و نيز براى سرفه و از بين بردن خلط سينه نافع است . زخم كليه و مثانه را درمان مى كند و با عصاره خرفه جهت تسكين درد معده و تقويت بدنهاى ضعيف سودمند مى باشد. اگر آن را كوبيده و با آب انگور مخلوط كرده باشيد داروى خوبى جهت سرفه و نزله است و براى اسهال خونى و استسقا تجويز مى شود. حب الصنوبر بطى ءالهضم بوده و زياد خوردن آن خوب نيست و عمل آن براى تقويت غرايز جنسى با كنجد و عسل بهتر است .
راتيانج
فارسى من زنگبارى است و اعراب به من قلمو گويند. در كتب مختلف قديم به من راتيانج ، راتيج و راطيانا گفته اند و اين اسامى يونان بوده و با كلمه رزين هم ريشه است . من صمغ درخت كاج كوچك هستم كه در اطراف سمنان و كرمانشاه زياد است . فرنگيها به من تربانتين مى گويند و از تقطير من اسانس ‍ تربانتين به دست مى آيد. در طب جديد براى ايجاد دمل مصنوعى ، كمى از اسانس مرا زير پوست تزريق مى كنند و به اين ترتيب جريان خون را متوجه آن موضع مى نمايند. پس از تقطير باقيمانده خشك من ، كلوفان به دست مى آيد. خوردن 5/2 گرم من با زرده تخم مرغ و همچنين با سوپ سبوس ‍ گندم ، جهت سرفه مزمن و تنگ نفس و معالجه سل و جراحات ريه مفيد است . مكيدن من جهت از بين بردن خلط سينه و جذب فضولات بينى سودمند است . اگر مقدارى از من را در سر قليان يا چپق گذاشته ، و دود آن را بكشيد. جهت تنگ نفس و جراحات سينه نتايج عالى دارد و براى اين كار بهتر است كه روز اول يك مرتبه ، روز دوم دو مرتبه ، روز سوم سه مرتبه آن را بكشيد. چون خرفه را با من مخلوط كرده و در آفتاب خشك كنيد، براى زكام ، و معالجه تب راجعه سودمند مى باشم . ضماد من جهت التيام جراحات و از بين بردن خارش ، جرب ، سختى پوست ، فتق و بواسير و گل مژه مفيد است .
و چون مرا با روغن كتان مخلوط كرده روى زگيل گوشتى و پنبه بگذاريد و آن را از بين مى برم و ماليدن اين روغن در روى شقاق و بواسير مفيد مى باشد و براى معالجه كجى ناخن تجويز مى شود.
چون يك قسمت مرا روى آتش ذوب كرده و هم وزن آن تخم كتان و نصف آن سفيداب قلع در آن انداخته و مخلوط كرده و از روى آتش برداريد جهت التيام جراحات بهترين مرهم است و چون مرا ذوب كرده با فلفل ذوب نماييد، مرهم خوبى براى بواسير مى باشد. تربانتين و اسانس آن و همچنين كلوفان در دامپزشكى مصرف زياد دارند. اسانس تربانتين را در امريكا و بلژيك رقيق كرده و براى پانسمان زخمهاى غانغاريا
((
كانگرن )) و زخمهاى سياه شده و خوره اى به كار مى برند. اسانس من به مقدار كم ، مراكز عصبى را تحريك و به مقدار زياد آن را فلج مى كند. كپسول آن كه داراى 25
گرم است ، براى درمان عفونت سينه ، نزله و برنشيت حاد و غانغارياى سينه و غيره مفيد است ، براى از بين بردن سنگهاى صفراوى و معالجه سوزاك و ورم مثانه و ضعف اعصاب تجويز مى شود. ضد كرم معده مخصوصا كرم كدو مى باشد، و براى درمان رماتيسم و سياتيك به كار مى رود، براى نقرس و يبوست معتادان به ترياك مفيد است . به عنوان حلال كائوچو به كار مى رود. در صنعت چرم سازى ، گونى سازى ، واكس سازى و رنگ سازى زياد مصرف مى شود. براى جلوگيرى از خطر انفجار كمى از آن را به هيدروژن مايع مخلوط مى نمايند.
من ((اسطو خودوس )) هستم !
پزشكان و داروسازان سنتى ايران به من اسطو خودوس و استوقدوس ‍ گفته اند و اين اسامى معرب نام يونانى من است كه به معنى حافط الارواح و آنس الارواح است . اعراب مكه به من ضرم (با ضم ضاد) خطاب مى كنند. فارسى من شاه اسپرم رومى است و در شهسوار به من تروم گويند. در زبان فرانسه به انواع ما كه متجاوز از سى گونه هستيم لاواند گفته مى شود نوع آن معروف است .
لاواند اصل يا لاواند حقيقىفارسى من ((خيرى دشتى )) است . در شيراز به من ارونه گويند، عربى من خزامى و خزاما است و در تحفه حكيم مؤ من ((خراما)) نوشته شده است . من خوشبوترين گلهاى صحرايى بوده و عطرم شهرت جهانى دارد و علاوه بر بوى خوش ، ميكربكشى قوى است و عمل آن شباهت زياد به پنى سيلين دارد. بوييدن گل من دماغ را باز مى كند و ترشحات زكامى را از بين مى برد و دافع سر درد است . اگر 3 تا 5 گرم گل مرا دم كرده و سه تا چهار فنجان بين دو غذا بخوريد، تخمير معده را از بين برده و نفخ را معالجه مى كند. دمكرده 15 در هزار من را اگر با سرنگ داخل مجراى زنانه كنيد، ترشحات آن را از بين برده و رحم را تقويت و پاك مى نمايد. بخور و كمپرس ‍ با جوشانده سر شاخه هاى من بهترين درمان سرماخوردگى است ، من مقوى معده بوده ، اشتها را زياد مى كنم . صفرابر هستم . اختلالات كبدى و طحال مفيد مى باشم و از هجوم خون به سر جلوگيرى مى نمايم . براى ضعف عمومى ، اغما، صرع ، ميگرن ، ضعف اعصاب ، تپش قلب ، حساسيت ، تنگ نفس ، لنفاتيسم و لارنژيت مرا تجويز مى كنند.
ضماد من ، رماتيسم ، نقرس ، كوفتگى و در رفتگى را درمان مى نمايد. در صنعت عطرسازى و صابونسازى از من زياد استفاده مى شود، و بعلاوه گياه من به عنوان يك گل زينتى كاشته مى شود. در ايران نيز در بعضى از باغات ديده مى شود. بوى گل من بر حسب نوع زمين و آب و هوا كم و زياد مى شود.
لاواند سفيد يا لاواند بزرگمن نوع بدلى لاواند حقيقى هستم ، و بوى من كمى كافورى است و در همه احوال جانشين نوع اصلى بوده و بجاى آن مرا مى فروشند.
اسطو خودوس
من نوع طبى لاواند مى باشم و از مكه و شبه قاره هند مرا به ايران مى آورند. از انواع من كه در ايران مى رويند تاكنون استفاده نشده است . به خوانندگان محقق خود پيشنهاد مى نمايم كه روى ((اروانه شيراز)) و ((تروم شهسوار)) مطالعه و تحقيق نمايند. اسانس من با اينكه عطرش كمتر از لاواند حقيقى است ، همين جهت از رقيق شده آن در پانسمان جراحات استفاده مى كنند. شيخ الرئيس ابوعلى سينا، عطر مرا سالم ترين مواد مخدر و خواب آور تشخيص داده است .
من مقوى دماغ و قلب و جميع قواى ظاهرى و باطنى هستم . اخلاط را از بدن ، مخصوصا از دماغ ، سينه ، و دستگاه تنفسى بيرون مى نمايم و براى امراض كبدى و طحال داروى بسيار مفيدى هستم . خودرن 5/1 گرم من به تنهايى جهت رعشه و سرگيجه مفيد است . خوردن من با عسل ذهن را تقويت مى كند و مداومت در خوردن من صرع ، ماليخوليا، جنون ، فراموشى وسواس تشنج بى حسى و آبريزش بينى را از بين مى برد. غم و اندوه را نيز زايل مى نمايم . براى مداواى امراض مذكور مى توانيد مربايى از گل من با عسل يا شكر ترتيب دهيد و هر شب به قدرى از آن بخوريد كه يك گرم گل در آن باشد عده اى از پزشكان قديم به من
((
جاروب دماغ )) لقب داده اند، چون به خوبى آن را زهكشى مى كنم . من داراى يك ماده ضد ميكروب قوى هستم . براى معالجه تنگ نفس از دمكرده من استفاده كنيد. براى معالجه آنژين و گلو درد از مرباى گل من ميل نماييد. براى معالجه سرفه هاى شديد و سياه سرفه از دمكرده گل من نوش جان نماييد. دمكرده بيست تا چهل گرم گل من ، براى معالجه سرماخوردگى كافى است . براى از بين بردن ترشحات زنانه و پاك شدن رحم از ميكروبهاى عفونى مى توانيد جوشانده يازده گرم گل مرا در ليتر، پس از صاف كردن ، وارد رحم كنيد و يا روزى دو بار خود را با آن شستشو دهيد. در مواقع شيوع زكام از بخور گل يا عطر من در خانه غافل نشويد. اگر مبتلا به سردرد هستيد، شب موقع خواب مقدارى از گل يا عطر مرا در شب كلاه يا روسرى خود بريزيد. و با آن بخوابيد و روز بعد نتيجه آن را ببينيد.
من مظهر سبزى و خرمى ، ((مورد)) هستم !
فارسى من مورد است ، به من مورت هم مى گويند. در كتب قديم از من به نامهاى آس ، اسمار، زنده عمر، قنقوس ، مرسين ، حميلاس ، قوقام ياد شده است .
بيش از هفتاد نوع دارم كه مهمترين آنها مورد بيابانى است كه در فارسى به آن
((
مورد اسفرم )) و به عربى ((ريحان القبور)) و در گيلان به آن جير مى گويند. درخت من سبزى قشنگى دارد كه هرگز خزان نمى نمايد و به همين جهت از قديم مرا مظهر سبزى دانسته اند.
درخت من در جنگلهاى شمال ايران و جنگلهاى نواحى
((
بحر الروم )) زياد است و بيشتر در نقاطى به عمل مى آيم كه براى كاشتن درخت زيتون مناسب است . در ايران مرا در اطراف منجيل ، رودبار، شيراز، خرم آباد، شهبازان و بين اصفهان و يزد مى بينيد. درخت من سنبل جوانى ، زيبايى و بكارت مى باشد، سابقا براى نوعروسان تاجى از شاخه هاى من درست كرده و بر سر آنها مى گذاشتند. قسمت مورد استفاده من ، برگ ، ميوه و برجستگيهاى روى ساقه من است . از چوب درخت من در منبت كارى نيز استفاده مى شود. برگهاى من علاوه بر آنكه هميشه سبز و معطر است ، مصرف درمانى داشته و به عنوان يكى از داروهاى ضد عفونى كننده از قديم به كار رفته است . چوب درخت من هم معطر مى باشد.
برگ و ميوه من كه
((
آس دانه )) نام دارد و همچنين برجستگيهاى روى ساقه من كه به ((بنك آلاس )) معروف است داراى جوهر مازو، يك ماده تلخ و اسانس فراوان است . در برجستگيهاى روى ساقه من جوهر مازو زيادتر است و خواص درمانى آن بيشتر از ساير قسمتهاى من مى باشد.
اثر ضد عفونى كننده من بيشتر مربوط به اسانسى است كه در اعضاى مختلف من ، مخصوصا در برگ من وجود دارد. اسانس من داراى اثر ضد عفونى كننده و ضد كرم است .
ميوه و برجستگيهاى روى ساقه من مقوى معده بوده و به علت داشتن جوهر مازو قابض و ضد خونريزى است . چكاندن آب برگ من در چشم جهت تسكين درد و بر آمدن حدقه و درمان تراخم و آبريزش چشم مفيد است . چكاندن آب برگ من در گوش جهت تسكين درد و از بين بردن چرك آن مفيد مى باشد. مضمضه آب جوشانده من مسكن درد دندان بوده و براى بى حسى لثه و زبان و زخم دهان و پيوره نافع است . بوييدن برگ من مقوى قلب و دافع خفقان است . خوردن ميوه من ورب آن جهت جلوگيرى از سرفه و خونريزى ريوى و درد ريه مفيد است . خوردن دانه هاى من مقوى معده است مخصوصا اگر به صورت قاووت مصرف شود. اين قاووت اسهال را بند مى آورد و چون دويست گرم آب برگ مرا با روغن زيتون بنوشند، مسهل خوبى جهت بلغم خواهد بود. بخور دانه هاى ميوه من دانه هاى بواسير را ساقط مى كند. خوردن دانه هاى من حرارت ادرار و زخم مثانه و زيادى خون ماهانه زنان را از بين مى برد. عصاره دانه هاى من باز كننده بول و حيض است . جوشانده ميوه من ترشحات بى رنگ زنانه را از بين مى برد و ضماد برگ آن بواسير و ورم بيضه را معالجه مى كند. شستن با آب جوشانده برگ من ورمهاى گرم و امراض جلدى و زخمهايى كه در كف دست و پا باشد از بين مى برد. جوشانده ريشه ، برگ و دانه من در روغن براى تقويت مو و جلوگيرى از ريزش آن سودمند مى باشد و از سفيد شدن مو جلوگيرى مى كند. ماليدن جوشانده دانه هاى من در روغن ، به زير بغل و كشاله ران مانع عرق كردن و دافع بوى بد آن است ، مخصوصا اگر سوزانده و در روغن بجوشانند. خاكستر دانه هاى من لكه هاى جلدى را از بين مى برد و چون ميوه مرا با آب و برگ چغندر بپزند و بر سر بمالند شوره را از بين مى برد و مو خوره را نابود مى كند و چون دانه هاى مرا كوبيده و با آب باقلا خمير كنند، و بر لكه هاى صورت بمالند آنها را زايل مى كند. خوردن و ماليدن دانه هاى من جهت درمان گزيدگى عقرب نافع است . مقدار خوراك دانه هاى من يك مثقال و زياده روى در بوييدن من سبب بى خوابى است . از ميوه و برجستگيهاى روى ساقه من جهت معالجه زخم معده استفاده كنيد. براى ضد عفونى كردن دستگاه تنفس ، دارويى بهتر از بخور برگ من پيدا نخواهيد كرد ولى در برنشيت حاد و نزله هاى خشك نبايد از آن استفاده كنيد، بلكه بايد تامل نماييد تب قطع شود و خلط در سينه پيدا شود و بعد براى ضد عفونى كردن از اين بخور استفاده نماييد. اگر مبتلا به سرفه خلطى هستيد، اين بخور ابتدا سرفه را كم مى كند و بعد به كلى از بين مى برد. غرغره جوشانده من براى ضد عفونى كردن گلو و دهان سودمند مى باشد. براى تقويت معده و ضد عفونى كردن دستگاه گوارش بهتر است از دمكرده 25 در هزار برگ من استفاده كرده و روزى دو فنجان نوش جان نماييد. آب مقطر برگ و گل من قابض بوده و براى معده مفيد است .

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسم من ((نرگس )) است !
بوييدن گل من سردرد را تسكين مى دهد.
اگر مى خواهيد در زمستان از زكام در امان باشيد، مرتب گل من را ببوييد.
گرد پياز مرا بر روى زخم بپاشيد تا آن را خشك كرده ، ضد عفونى نمايد.
براى پاك كردن كك مك از من طبق دستور استفاده نماييد.
از فريب نرگس مخمور و لعل مى پرست
حافظ خلوت نشين را در شراب انداختى
اسم من نرگس است . اعراب به من نرجس ، فرنگيها نارسيس و يونانيان نرگيس گويند. تمام اين اسامى از فارسى ريشه گرفته است . چون از گلهاى خوشبو و قشنگ هستم ، همه گل و پياز مرا مى شناسند و شعراى خوش ‍ ذوق ايرانى ، چشمان قشنگ و شهلا را به من تشبيه مى كنند. من انواع و اقسام پر پر و كم پر زرد و سفيد دارم به نوع كم پر من ((قدحى )) گويند. چون مانند پياله است و به نوع پر پر من مضاعف گويند و اهالى شيراز به من ((نرگس هفت زرده )) لقب داده اند. در وسط نوع سفيد رنگ من يك حلقه زرد رنگ قرار دارد كه بر زيبايى من افزوده است . ((نرگس ژزوفين )) و ((نرگس يعقوبى )) از انواع ديگر من است . اگر در وسط پياز نرگس نوع كم پر من چهار قاش به شكل صليب داده و آن را بكاريد تبديل به نوع پر پر مى شوم . پياز من قاعده آور بوده و خوردن آن ايجاد قى مى كند. گل من ضد عفونى كننده اى قوى است . بوييدن آن سر درد را ساكت و گرفتگى دماغ را باز مى كند و درمان زكام است . ((جبرئيل بختيشوع )) كه از پزشكان و استادان دانشگاه قديم جندى شاهپور بود، عقيده داشت كه هركس بخواهد در زمستان مبتلا به زكام نشود، بايستى بطور مداوم گل مرا بو نمايد.
ضماد پياز من با عسل براى ناخنه و ورم پلك چشم تجويز مى شود و براى رفع تشنج پلك چشم اثر بسيار خوبى دارد. اگر پياز پخته مرا با عسل بخورند، هر چه در معده جمع شده باشد به صورت قى بيرون مى آيد. خوردن پياز من زهكش رحم بوده و باعث افتادن جنين مرده است . خوردن شش گرم آن با عسل انواع كرم معده را از بين مى برد و درد رحم و مثانه را تسكين مى دهد. براى تقويت شهوت و معالجه عنين بهتر است پياز مرا سه روز در شير گاوميش خيس كرده و بعد خشك نموده و سپس آن را ساييده و زير شكم و اسافل ضماد نمايند. پاشيدن گرد ساييده پياز من در روى زخمهاى چركى و آبكى آن را خشك و ضد عفونى كرده و دهانه زخم را التيام مى دهد و خون جراحات را بند مى آورد. ضماد پياز من با سركه و عسل براى دمل و كورك بهترين مرهم مى باشد. ضماد پياز من با عسل جهت درد مزمن اعصاب و مفاصل و نقرس بهترين مسكن است . و براى رفع شكستگى پى ها و بندها به كار مى رود. ضماد پياز من براى معالجه سوختگى تجويز مى شود. براى معالجه گرى (داء الثعلب ) و پاك كردن كك مك و آثار جلدى نيز مى توان از ضماد من با سركه استفاده كرد. گل من داراى تمام خواص پياز من بوده و مقدار خوراك آن 5/7 گرم است . خوردن يك گرم بذر من با شير محرك شهوت و ضماد آن با سركه پاك كننده كك مك است .
سوسن آزاد
نام فارسى من سوسن آزاد است و با اينكه داراى پياز بوده و با گل زنبق كه داراى ريشه زيرزمينى نشاسته دار است نسبتى ندارم ، معذالك عده اى به من زنبق رشتى هم گفته اند. عده اى هم به من فيلگوش لقب داده اند و اين نام در زبان فارسى به چند گياه مختلف اطلاق مى شود. در كتب مختلف انواع سوسنها را با زنبقها مخلوط كرده و اخيرا هم چندين نوع سوسن را از ژاپن به ايران آورده و پرورش داده اند. به هر حال من غير از سوسن سفيد و غير از ياسمين هستم . پياز من شبيه پياز نرگس بوده و داراى تمام خواص آن مى باشد و عده اى از پزشكان و داروسازان قديم پياز مرا در خواص ، قوى تر از پياز نرگس مى دانند.
من ((زنبق )) هستم !
فارسى من زنبك است و معرب آن زنبق مى باشد. در شهرهاى مختلف ايران انواع مرا با سوسن ، ياسمن و ياسمين اشتباه مى كنند.
انواع من داراى يك ساقه زيرزمينى نشاسته دار و برگهاى شمشيرى و گلهاى رنگى معطر است . ساقه من ساده بوده و كم منشعب مى شود. گلهاى من به رنگ آبى ، بنفش و در بعضى از انواع زرد است . ميوه من كپسولى و سه خانه است . من داراى انواع و اقسام مى باشم كه تاكنون سه نوع آن وارد كتب طبى و دارو شده است و هر سه داراى خواص يكسان مى باشند. قسمت مورد استفاده من برگ ، ساقه زيرزمينى است كه به فارسى به آن بيخ زنبق گويند مقدار ويتامين
((
ث )) در برگ من به قدرى زياد است كه بعضى از كارخانه هاى داروسازى آن را از برگ من استخراج مى كنند.
ساقه زيرزمينى مرا بايستى در ماه مرداد از زمين بيرون آورده ، ريشه آن را بريد و پوست آن را تراشيد و بعد در آفتاب خشك كرد. اين ساقه چون بوى بنفشه مى دهد، عده اى به غلط آن را به عنوان بيخ بنفشه مى شناسند. اين ساقه داراى تانن ، صمغ ، نشاسته و چند عامل دارويى است . هنگامى كه تازه است بوى آن مطبوع نيست ، ولى بعدا بوى بنفشه مطبوع پيدا مى كند. مقدار كم آن ملين و مقدار زياد آن مسهل است . گرد كوبيده آن در ساختن گرد دندان به كار مى رود. دمكرده آن در سياه سرفه و تنگ نفس بطور دمكرده يا جوشانده تجويز مى شود. اگر قطعه اى از بيخ مرا به بچه بدهيد كه آن را بمكد، دندان او زودتر و راحت تر بيرون مى آيد.
گلهاى مرا به علت قشنگى و عطر خوشبويى كه دارد بطور زينتى مى كارند و در نواحى شمال ايران مخصوصا گرگان و موستانهاى قزوين بطور خودرو فراوان است . نوع عطرى من كه داراى گلهاى بزرگ خوشبو است ، در مغرب ايران و اطراف قصر شيرين زياد مى رويد. يك نوع من داراى گلهاى زرد رنگ بوده و در اطراف رشت فراوان است كه قد آن به پنجاه سانت تا يك متر مى رسد. مقدار خوراك گرد كوبيده من پنجاه سانتى تا يك گرم است .
گل اسبك
من نوعى زنبق هستم كه در دامنه البرز، شميران ، بين اصفهان و شيراز، نزديك بوشهر، اطراف اهواز و آذربايجان - بين ، اشتران كوه لرستان ، قلعه رستم و دره سيلوانى و در بند و نيز اطراف مشهد و تربت جام مى رويم و در گروس و تهران به من ((گل اسبك )) مى گويند. من داراى گلهاى گلى رنگ و دانه كروى هستم و بيخ من مقوى و قاعده آور است .
اسم من ((نيشكر)) است !
من داراى انواع و اقسام هستم .
اثر ضد سم دارم .
براى مبارزه با ضعف ، از من استفاده ببريد.
خوردن مغز نوع خيزران من ، پيشرفت سرطان را متوقف مى كند.
ضماد سوخته نوعى ديگر از من براى باد سرخ مفيد است .
و اگر برگ نورسته آن را در آب خيسانده بنوشيد، از خونريزى سينه جلوگيرى مى كند...
فارسى من نيشكر و عربى آن
((
قصب السكر)) است و در دنياى گياهان ، نباتات قنددار مثل انگور و خرما زياد است ، ولى هيچكدام مقام من و چغندر را در تهيه قند ندارند. من تا قرن نوزدهم كه استخراج قند از چغندر كشف شد، يگانه منبع تهيه قند و شكر بودم . من انواع و اقسام سفيد و سرخ دارم . براى استخراج قند از من ، معمولا ساقه ى مرا از نقطه مجاور زمين قطع كرده و آن را تكه تكه نموده تحت فشار، شيره آن را گرفته و پس از تصفيه آن را غليظ كرده مى گذارند تا شكر آن متبلور شود.
از پساب آن كه در حقيقت ملاس من مى باشد، پس از تخمير مشروباتى به نام
((
رم )) و ((تافيا)) درست مى كنند. عده اى گياه مرا بخيل و خودخواه دانسته و معتقدند من در هر كجا كاشته شوم ، تمام اراضى مجاور را تصرف كرده و به هيچ گياهى اجازه رشد و نمو در جوار خود نمى دهم ، در نتيجه كشاورزان و ساكنان محل دچار كمبود مواد غذايى شده از بين مى روند. اين اتهام روزى به من زده مى شد كه سود جويان به كشت من مبادرت كرده و براى بدست آوردن محصول بيشتر، از كشت غلات و سبزيجات ، جلوگيرى كرده و تمام اراضى را به كشت من اختصاص داده بودند.
نى من برخلاف نيهاى ديگر توپر بوده و بعضى از انواع من نرم و شيرين و لطيف بوده و جرم كمتر داشته و قابل خوردن است .
با شكر و شيره من علاوه بر ساختن انواع شيرينى و شيرين كردن غذاها و نوشابه ها، داروها را نيز شيرين كرده و در مداواى بيماران از شكر و قند استفاده مى شود و مخصوصا شربتها و پاستيلهايى كه براى درمان انواع سينه درد و ضد سرفه ساخته مى شوند، به آنها شكر فراوانى مى زنند.
شكر ضد سم نيز بوده و پادزهر املاح سرب و مس مى باشد و چنانچه با تركيبات سيانور مخلوط شود، اثر اين سهم مهلك را خنثى مى كند و به همين دليل بود كه وقتى سيانور را شيرينى زده و به راسپوتين خوراندند، سم در بدن او اثر نكرد و عده اى آن را به معجزه و كرامت او نسبت دادند. شكر، معده را نرم مى كند و رطوبات آنها را از بين مى برد. زود جذب بدن شده و باعث تقويت سريع مى گردد. بادشكن بوده و مقوى شهوت است . در مواقع ضعف مفرط هيچ دارويى چون شكر اثر آنى ندارد. مكيدن نبات و آب نبات ، جهت تسكين سرفه و از بين بردن سختى سينه سودمند بوده و با آب گرم جهت گرفتگى صدا كه در اثر سرماخوردگى باشد مفيد است .
نوشيدن آب تازه نيشكر، سينه ، گلو و معده را نرم مى كند و بعد از هضم غذا باعث نرمى شكم شده ، ثقل را از بين مى برد. ولى بلافاصله بعد از غذا نوشيدن آن خوب نبوده ، توليد بلغم و نفخ و قراقر مى كند.
علاوه بر شكر در روى نى من ، يك ماده مومى وجود دارد كه در كارخانه ها آن را استخراج كرده و به جاى موم مصرف مى كنند. سرمه كردن اين موم جهت جلاى چشم مفيد است .

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
انواع نى
فارسى ما (نى ) است . به ما ناى هم مى گويند. عربى ما قصب و غاب بوده و تركى ما قميش است . ما انواع و اقسام توپر، تو خالى ، ضخيم ، باريك ، كوتاه و بلند داريم و با انواع ما فرش حصيرى پرده اى ، سبد و نى لبك مى سازند. نوع مرغوب ما خيزران است كه با آن صندلى و مبل هم مى سازند. بعضى از انواع ما داراى مواد قندى نشاسته اى مى باشند، ولى تاكنون فقط از انواع نيشكر قند استخراج شده و از انواع ديگر قند گرفته نمى شود. معروفترين انواع ما كه در ايران مى رويند عبارتند از:
1- نى باتلاقى
كه ساقه بلند آن به مصرف علوفه حيوانات مى رسد و در غالب اماكن مرطوب و سواحل رودخانه ها به عمل مى آيد.
2- نى بوريا
بيش از صد نوع دارد و در اراضى مرطوب شنى به عمل مى آيد. از ساقه آن فرشهاى مخصوصى به نام حصير يا بوريا مى بافند و به آن ساز و خونك ، سمارالحصر كربه و كرته هم مى گويند. فرش حصير گرما را به خود نمى گيرد و هميشه خنك و سرد به نظر مى رسد، خواباندن بيماران تبدار روى حصير در پايين آوردن تب آنها مؤ ثر است .
3- نى خيزران
قامت من به 20 تا 25 متر مى رسد. در ساقه من مقدار زيادى سيليس وجود دارد و همين امر باعث شده است كه استقامت زيادى پيدا كرده و با آن صندلى و مبل هم مى سازند. در مغز خيزران املاح منيزى نيز به حد وفور وجود دارد و به همين جهت به آن طباشير هندى و
((
طباشير قلم )) مى گويند. خوردن مغز خيزران سرطان را ترمز مى كند.
4- نى رومى
در اطراف تهران ، دوشان تپه و نواحى البرز، در كوههاى اطراف كرج ، در بعضى از نقاط شمال ، شهبازان و همچنين در اطراف مسجد سليمان و بلوچستان زياد مى رويد. به آن غاب رومى و غاب بلدى و نى دوناكس هم مى گويند. قسمت مورد استفاده آن ساقه هاى زيرزمينى است كه نوشيدن جوشانده بيست در هزار آن شير را در پستان خشك مى كند، و با آن داروهايى به همين منظور مى سازند.
5- نى نهاوندى
من از خانواده نى نمى باشم ، بلكه از خانواده جنتيانا هستم . ريشه من مقوى بوده و خاصيت تب بر دارد. به من جراته هم مى گويند. عربى من
((
قصب الذريره )) است . گياه من باريك و بلند بوده ، و گل من شبيه گل بنفشه است . در جوف من چيزى شبيه پنبه و تار عنكبوت بوده و لعابدار است و طعم آن گس مى باشد. رنگ ظاهر ساقه هاى من سرخ مايل به زردى است ، و دو نوع كوچك و بزرگ دارم و در فارس و كهكيلويه زياد مى رويم . عرق من باز كننده گرفتگيها و مقوى دل و جگر مى باشد. درمان خفقان و استسقا و درد سينه و كبد و رحم است . سختى و قطره قطره آمدن ادرار را معالجه مى كند، ورمها را از بين مى برد و شكاف بيخ ران را التيام مى دهد. جوشانده آن با تخم كرفس جهت درمان جنون و امراض كليه و رقع سرفه كهنه و درد كبد تجويز مى شود. نشستن در جوشانده آن جهت درد رحم مؤ ثر است ، استنشاق دود آن جهت سرفه خلطدار سودمند است . پاشيدن گرد كوبيده آن جهت خوشبو كردن زير بغل و خشك كردن عرق آن نافع است ، سرمه آن جهت جلاى چشم و تقويت بينايى مفيد است .
6- نى قلم
به من نى كلك هم مى گويند. بهترين نوع من در قريه واسطه از روستاهاى شوشتر به عمل مى آيد. رنگ آن سرخ و تيره است . از من بهترين نوع قلم ، براى خوش نويسى مى سازند.
خواص ديگر نى ها
ماليدن سوخته نى به دندان باعث سفيد شدن آن و مانع خونريزى لثه مى شود. سرمه آب برگ آن جهت از بين بردن لكه هاى سفيدى چشم تجويز شده است ، خوردن ساييده برگ من با عسل جهت سرفه سودمند است و چون برگ نورسته مرا در آب خيس كرده و پس از كوبيدن صاف نمايند، نوشيدن آن از خونريزى سينه جلوگيرى مى كند. ضماد سوخته نى جهت خارش - جرب و زخمهاى چركدار مفيد است . ضماد بيخ كوبيده من با سركه مسكن درد كمر و اعصاب است ، پاشيدن كوبيده نى نيم رس از خونريزى جلوگيرى مى نمايد. خضاب بيخ سوخته من با حنا جهت روياندن مو و بلندى آن مفيد مى باشد.
چنانچه گل نى در گوش رود، به علت چسبندگى كه دارد باعث سنگينى آن خواهد شد.
تباشير
همانطور كه خيزران در معرفى خود گفت ، به مغز نوعى از آن كه جسمى فوق العاده سفيد است ، تباشير هندى يا تباشير قلمى مى گويند.
اعراب تباشير را طباشير مى نويسند و به كنايه هر شى ء سفيد را در ادبيات تباشير گويند. چنانكه سفيدى صبح را تباشير گفته اند. تباشير قلمى كه از جوف نوعى خيزران به دست مى آيد، تركيبى از سيليكات منيزى است . پيشينيان را عقيده بر آن بود كه اگر مقدار كمى از آن را در كوزه آب بريزند، آب آن بهتر رفع عطش مى كند. مقوى قلب و مسرت آفرين بوده و خوردن آن با سكنجبين جهت از بين بردن وحشت و غم و اندوه تجويز شده است ، مسكن معده و جگر بوده و مسكن التهاب عطش است ، صفرابر و درمان اسهال خونى است . ضماد آن با عسل ورمهاى چشم را از بين مى برد و مكيدن آن جوش دهان اطفال را درمان مى كند.
در داروسازى جديد به كربنات منيزى كه شباهت به تباشير دارد، تباشير فرنگى لقب داده اند. فلز منيزى در سبزينه گياهان به جاى آهن در خون انسان است . املاح منيزى مسهل بوده و مقدار كم آنها ملين است ، كبد را پاك و مجارى دفع سموم را لاروبى مى كنند و بهترين نقش آنها جلوگيرى از پيشرفت سرطان بوده و ترمز سرطان لقب گرفته اند.
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسم من ((كاهو)) است !
از رقت خون جلوگيرى مى كنم .
از سفيد شدن مو و ريختن آن ممانعت مى نمايم .
محرك اشتها هستم .
رنگ چهره را باز مى كنم و بهترين دارو براى امراضى هستم كه ريشه عصبى دارند.
زياده روى در مصرف من ايجاد مسموميت مى كند.
براى بى خوابى مفيدم ...




گر تو را خون رقيق است و كشى رنج و عذاب
هيچ دارو اثرش بيشتر از كاهو نيست
دعا كنيد كه هيچگاه سفره شما خالى از كاهو نباشد. فارسى من كاهو است ، به من ((كوك )) هم مى گويند. عربى من ((خس )) است و تركان ((خاس )) گويند. من انواع و اقسام بيابانى و بستانى دارم و در اثر تربيت و پرورش ، نژادهاى مختلفى از من بوجود آمده است . چندين نوع كاسنى و كلم را نيز به شكل من در آورده به صورت سالاد مصرف مى نمايند. من داراى انواع پيچ ، بهاره ، تابستانه ، پاييزه و زمستانى هستم ، بطورى كه در تمام فصول سال ، بازار اروپا از انواع من خالى نيست و در ايران نيز نژادهاى متعددى از من به بازار مى آيد.
انواع من داراى ويتامينهاى ((آ)) و ((ب )) بوده و سرشار از ويتامين ((ث )) مى باشد و به همين جهت ضد رقت خون بوده و سازنده خون صالح مى باشم و اين گفته امام هشتم (ع ) داراى اهميت است كه به شيعيان خود توصيه فرمودند كه تا مى توانيد كاهو بخوريد... چه كاهو رقت خون را از بين برده و بهتر از ساير سبزيها خون را تصفيه مى نمايد. اين كلام امام از آن جهت حائز اهميت است كه بيش از هزار سال قبل از كشف ويتامين ((ث )) بيان شده است . انواع من سرشار از املاح آهن ، كلسيم ، منيزيم ، منگنز، يد، روى ، سديم و مس مى باشد. و بعلت داشتن مس است كه خوردن آن خارش دهانه هاى رحم را از بين برده و از ترشحات بيرنگ زنانه جلوگيرى مى نمايد.
به علت داشتن املاح فراوان مخصوصا منگنز و روى ، خوردن آن از سفيد شدن مو جلوگيرى مى نمايد و مانع ريزش مو مى گردد.
من اشتها را تحريك مى كنم و چنانكه قبل از غذا مرا با كمى سركه و ادويه مناسب ميل نماييد، غدد دستگاه گوارش را تحريك كرده و باعث ترشح عصيره معدى شده و در نتيجه به هضم غذايى كه بعدا خورده شود كمك فراوان مى نمايم . مخصوصا اگر مرا خوب جويده و با آب بذاق دهان مخلوط كرده و فرو برند. روى همين اصل است كه غذاشناسان توصيه مى كنند كه هميشه سالاد كاهو را قبل از غذا بايد خورد و يا همراه غذا و در اينجا من به شما سفارش مى كنم كه هيچگاه بعد از غذا سالاد كاهو ميل ننماييد، چه اين يكى از بدترين روش مصرف غذايى است و ايجاد ناراحتيهاى معدى مى نمايد.
من خنك بوده و تشنگى را تسكين مى دهم . رنگ و قيافه را باز مى نمايم ، يرقان را معالجه مى كنم و مجراى طحال را باز مى نمايم . من مسكن اعصاب بوده ، اضطراب و تشويق و دلهره را از بين مى برم ، و بهترين دارو براى امراضى هستم كه ريشه عصبى دارند.
در تمام اعضاى بدن من از قبيل برگ ، ساقه ، و ريشه يك شيرابه جريان دارد كه چون گياه من به تخم بنشيند، اين شيرابه زيادتر مى شود و مقدار آن در انواع بيابانى من بيشتر از انواع بستانى است . اگر ساقه مرا تيغ زده و يا آن را قطع نمايند و اين شيرابه را گرفته در حرارت آفتاب خشك نمايند ماده اى به دست مى آيد كه به افيون كاهو معروف است .
در داروسازى جديد به اين افيون ((لاكتوكاريم )) مى گويند. داراى چندين عامل دارويى ، كمى كائوچو و قندى شبيه قند شير خشت است و در آن مقدار قابل ملاحظه اى ويتامين ((اى )) ملاحظه مى شود و به همين جهت است كه براى مغز مفيد بوده و شهوت را متعادل مى سازد و از احتلام و شهوت زياد جلوگيرى ميكند و اين خاصيت كم و بيش در كاهو وجود دارد.
زياده روى در خوردن آن ايجاد مسموميت كرده و در دستگاه ، تنفس توليد ضعف مى نمايد و سر انجام باعث خفقان ، سر گيجه ، فلج قلب و احساس ‍ صدا در گوش مى شود، براى جلوگيرى از تحريكات عصبى و تسكين درد قاعدگى بهترين مسكن است . در بيماريهاى اطفال مخصوصا سرفه و برنشيت اطفال ، سودمند مى باشد.
اين خواص در من از زمان جالينوس شناخته شده و آن حكيم كه خود مبتلا به بى خوابى بوده است با خوردن كاهو معالجه شده است .
من مسكن فشار خون و درمان يبوست صفراوى و سودايى و بر طرف كننده التهابات و تشنگى و دافع خمارى بوده و مانع مستى مى شوم ، كمى خواب آور و ملين بوده و پيشاب آور مى باشم . اين خاصيت در نشسته من بيش از شسته من است ، ولى چون كاهو را بيشتر با كود حيوانى تقويت مى كنند، خوردن نشسته آن به هيچوجه صلاح نيست . خوردن برگ من جهت رفع خارش ، جذام ، جنون ، يرقان ، درد پستان و تبهاى گرم و زخم مثانه و مجارى بول و برانگيختن اشتها سودمند مى باشد. من درد معده را تسكين مى دهم ، من مواد قندى و چربى زياد ندارم و خوردن من كسى را چاق نمى كند و پخته من غذاييت بيشترى دارد. مرا براى معالجه درد سينه و زياد شدن شير تجويز كرده اند. زياده روى در خوردن من شهوت را كم مى كند و براى مبتلايان به تنگ نفس خوب نيست . سوخته من جهت التيام جراحات به كار مى رود، عصاره برگ و ساقه من كه در داروسازى به نام ((تريداس )) معروف است ، يكى از مواد خواب آور و مسكن بوده ، و ضرر ساير مواد مخدر را ندارد و چنانكه از كاهوى بيابانى گرفته شود، خواص ‍ دارويى آن بيشتر بوده و تمام منافع كاهو را به حد زياد دارد. ماليدن آن بر سر مانع ريزش مو بوده و گذاشتن آن بر محل نيش حشرات ، پادزهر سموم آنها مى باشد.
ضماد پخته من با كمى روغن زيتون ، براى معالجه باد سرخ ، دمل ، كورك و ورم چشم نافع است . بذر من به مقدار يك قاشق قهوه خورى ، براى معالجه تنگ نفس و سينه پهلو و نزله مفيد بوده ، خواب آور و مسكن است و خوردن آن براى قطع احتلام و ضعيف نمودن و متعادل ساختن شهوت به كار مى رود. آب برگ من داراى همان خواص بذر من مى باشد.
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
كاهوى بيابانىاسم من كاهوى بيابانى است . به من خس برى ، كاهوى خرگوش ، كاهوى خودرو هم مى گويند.
زياده روى در خوردن من اثر سمى دارد. من آرام كننده ، ضد تشنج ، ملين و خواب آور هستم ، پيشاب را زياد مى كنم و بيشتر مرا جهت رفع يرقان تجويز مى نمايند.
كاهوى دريايى

من با اينكه جزو آلكهاى دريايى هستم ، به علت شباهت زيادى كه به كاهو در شكل و طعم دارم ، به من كاهوى دريايى مى گويند و مانند كاهو خام و پخته خورده شده ، و در سالاد از من استفاده مى شود. داراى انواع مختلف هستم كه بعضى از انواع من در آب شيرين و بعضى در آب شور به عمل مى آيند، به علت سرشار بودن از املاح معدنى ، مخصوصا ((يد)) در رفع گرسنگيهاى پنهانى املاح معدنى نقش مهمى داشته ، ضد گواتر و ضد سرطان مى باشم ، اينك چند سفارش ديگر براى شستن كاهو: بهتر است آنرا برگ برگ كرده در آبى كه چند قطره سركه به آن افزوده اند خيس كرده ، و با آب تميز آن را شسته و بگذاريد در هواى آزاد كمى بماند.
اگر لاغر هستيد و مى خواهيد چاق شويد، به جاى سركه ، روى سالاد كاهو سكنجبين بريزيد و كاهو را هميشه با آن ميل نماييد و اگر چاق بوده ، مى خواهيد لاغر شويد، كاهو و سالاد آن را با سركه و كمى گلپر ميل نماييد. براى رفع بوى بد دهان ، كافى است برگهاى سبز كاهو را خوب بجويد. در كوكو و آشها و غذاهاى مختلف سبزى دار مى توانيد از برگهاى سبز من استفاده كنيد.
من ((قهوه
)) هستم !
من مقوى قلب ، كليه و مثانه هستم .
نيروى قلب را افزايش مى دهم .
جوشانده من ضعف ضعف قوا را از بين مى برد.
اثر ضد عفونى دارم و سبز من سياه سرفه و اسهال را رفع مى كند....
ايرانيان به من قهوه و اعراب
((
بن )) گويند، و اين لغت به معنى شراب جامد است ، زادگاه اوليه من يمن و شمال افريقاست ، بعد مرا به عربستان سعودى و از آنجا به هندوستان و سپس به امريكا برده اند و اكنون بهترين نوع من محصول برزيل مى باشد. در تاريخچه كشف من نوشته اند كه شيخ ابوالحسن در يكى از كوهستانهاى يمن صومعه اى داشت ، مريدان او به سبب شب زنده دارى زياد و رياضت ، خسته و كسل شده بودند و چون عده اى از آنها از ميوه من خوردند، رفع كسالت و خستگى آنها شد و اين راز را به ديگران گفتند تا به گوش پير آنها رسيد. شيخ دستور داد كه ميوه مرا در آب جوش داده بياشامند، تا رفع ملال آنها شود و از آن تاريخ من در دنيا شناخته شده و از آنجا به بلاد ديگر رفتم . من داراى انواع و اقسام مى باشم و تاكنون 33 نوع من شناخته شده است . قهوه سبز كه دانه بو نداده من است ، بويى ندارد و كمتر از آن استفاده مى شود، ولى همين كه دانه مرا حرارت دهند، عطر مطبوع زيادى پيدا مى نمايد. در موقع بو دادن دانه هاى من ، بايد دقت زياد شود تا مغز دانه برشته شده ، روى آن نسوزد. بهترين حرارت براى بو دادن دانه هاى من ، حرارت 185 درجه است و چنانچه درجه حرارت از 240 درجه تجاوز كند، طعم و بوى آن ناپسند خواهد شد. جوشانده من مقوى دستگاه مركزى اعصاب بوده و نوشيدن آن سبب نشاط و سرعت انتقال در درك مسائل مختلفه است و اين خاصيت منحصرا مربوط به كافئين بوده و ساير تركيبات دانه هاى من اثرى در روى سلسله اعصاب ندارند. من مقوى قلب ، كليه و مثانه هستم . من در روى جريان خون اثر كرده ، ضربان نبض و نيروى انقباضات ماهيچه هاى قلب را افزايش مى دهم . زياده روى در خوردن من باعث بى خوابى است ، ولى كسانى كه به خوردن من عادت دارند، نه تنها بى خواب نمى شوند، بلكه براى آنها خواب آور هستم . جوشانده من ضعف قوا را از بين مى برد و به همين جهت است كه پزشكان توصيه مى كنند كه بيماران امراض عفونى در دوران نقاهت از جوشانده من استفاده نمايند. من پادزهر سموم ، مخصوصا ترياك و مواد مخدر هستم . قهوه سبز ضد سياه سرفه و اسهال است . نوشيدن من پيشاب را زياد مى كند و اثر ضد عفونى دارد. محمد بن زكرياى رازى طبيب مشهور ايران مرا گرم و سوزاننده دانسته و خوردن مرا باعث عطش مى داند و معتقد است كه اگر مرا با آويشن كوهى و روغن زيتون بخورند، اين خاصيت من شديد مى شود و من معده را از بلغم پاك مى كنم و اشتها را باز مى نمايم . براى رفع عطش بايستى بعد از من كمى سركه بنوشند. زياده روى در نوشيدن قهوه خوب نيست و زيان بسيار دارد.
اسم من ((خاكشير))
است !
دانه هايم ضد عفونى كننده است .
پادزهر خوبى هستم و نقرس را نيز درمان مى كنم .
در درمان سرطان به نوعى مى توان از من استفاده كرد.
براى كسانى كه مزاجشان سودايى است ، اثرى معجزه آسا دارم .
تب بر هستم و براى تقويت معده بى رقيبم .
اشتها را تحريك مى كنم .
اگر رنگ رخساره تان تيره است ، براى باز شدن آن از من استفاده بريد..
فارسى من خاكشير است به من خاكشى ، خاكشور و خاكژى هم مى گويند. در اطراف شيراز مرا شقرك نامند. در تبريز به من سرون و در مازندران به گياه من شلم گويند. عربى من حبه است ، كسانى كه عربى مرا
((
خم خم )) دانسته اند اشتباه كرده اند، زيرا ((خم خم )) عربى تودرى است كه بعدا خود را معرفى خواهد كرد. من داراى دو نوع هستم ، يكى تلخ كه دانه هاى آن ريز و رنگ آنها مايل به سرخى است و گونه ديگر شيرين كه دانه هاى آن بزرگتر بوده و رنگ آنها سرخ تيره است . هر دو نوع من در غالب نقاط ايران مخصوصا دامنه هاى جبال البرز در بيابانها بطور خودرو مى رويند. از گياه من در رفع اسهال روده و خونى و از بين بردن ترشحات زنانه و آب آوردن نسوج مى توان استفاده كرد. دانه هاى من كمى ضد عفونى كننده ، ضد كرم و تب بر هستند. داروسازان سنتى ايران مرا به عنوان ملين و خنك كننده با آب سرد مفيد مى دانستند، بذر من شهوت را زياد مى كند، اشتها را باز مى نمايد. مقوى معده و هاضمه بوده ، جهت باز شدن آواز و نيكويى رنگ رخسار مفيد مى باشد. به عنوان خنك كننده در امراض حصبه ، مطبقه و آبله تجويز شده است ، چنانچه ده روز، روزى دو مثقال دانه هاى مرا با چهار مثقال شكر كف لمه نمايند براى صاحبان مزاج سودايى سودى فراوان دارد.
از دانه هاى من به عنوان پادزهر به طريق زير مى توان استفاده كرد: پنج گرم دانه مرا شسته و با گلاب يا آب خالص آنقدر بجوشانيد تا شكفته شود، و بعد آن را نيم گرم به مسموم بخورانيد. به اين صورت قى آورده و ايجاد تهوع مى نمايد، و اين عمل را چند مرتبه تكرار كنيد تا قى بند آيد. ضماد من جهت زخم چشم ، ورم بنا گوش و پستان ، نقرس و ورمهاى سخت سرطان نافع مى باشد، فرزجه دانه هاى من زايمان را آسان مى كند. مقدار خوراك نوع شيرين من دو مثقال مى باشد.
تودرى
فارسى من تودرى است ، در كرمان مار درخت و در تبريز به آن درينه گويند و سه نوع مى باشد كه خواص درمانى آنها يكسان است ، و بهترين آنها قدومه نام دارد كه منحصرا در ايران و عراق به عمل مى آيد و بهترين انواع تودرى است ولى از حيث شكل ميوه قدومه و تودرى فرق بسيار دارند. دانه هاى ميوه تودرى در غلافى شبيه خورجين قرار دارند كه طول اين غلاف سه برابر عرض آن مى باشد. در صورتى كه ميوه قدومه در غلافى كوچك چهار گوش ‍ كه طول و عرض آن مساوى است قرار گرفته و محتوى دو دانه است ، به اين نوع بيشتر قدومه شهرى يا قدومه شيراز اطلاق مى شود و به دو نوع ديگر تودرى و قدومه بدلى مى گويند.
قدومه بدلى چون گلهاى قشنگ دارد، به عنوان يك گل زينتى در باغچه ها كاشته مى شود. گياه من داراى گلهاى زرد كوچك بوده و معمولا در كنار جاده ها ديده مى شود. اعراب به سه نوع ما بزر الخمخم ، بزرالهوه و قصيصه گويند. خواص هر سه نوع ما يكسان است ، ولى قدومه شيرازى مفيدتر و مرغوب تر مى باشد. تمام قسمتهاى گياه ما داراى يك اسانس گوگردى است كه در كوچك كردن غدد سخت سرطانى اثر نيكو دارد. دانه هاى من بطور دمكرده با جوشانده جهت درمان رقت و فساد خون تجويز شده است . براى معالجه گرفتگى صدا و بيماريهاى حنجره مفيد مى باشد. دانه هاى گياه من اشتهاآور و مقوى قواى جنسى است ، و جهت معالجه سرفه خونى مفيد مى باشد. پخته دانه هاى من در سركه جهت چاق شدن و باز شدن رنگ رخسار توصيه شده است ، ضماد كوبيده دانه هاى من با آب جهت كوچك شدن غدد سرطانى و ورمهاى سخت مفيد است . سرمه دانه هاى من با عسل جهت زخم چشم و پاك كردن چرك آن سودمند است . مرباى آن با عسل جهت از بين بردن خلط لزج سينه و ريه جهت تحليل ورم سخت بنا گوش و ورم پستان و ورم بيضه مى توانيد از ضماد من استفاده كنيد. دانه هاى من ضد سم است و مقدار خوراك آن به عنوان پادزهر پنج تا هشت گرم و در ساير موارد سه تا پنج گرم است .
ماليدن لعاب من به گيسو شوره سر را از بين ميبرد.
من ((خار مغيلان )) هستم !
در بيابان گر به شوق كعبه خواهى زد قدم
طعنه ها گرمى زند خار مغيلان غم مخور
من بر خلاف آنچه بين عوام معروف است ، خارشتر نيستم ، بلكه در ختچه اى هستم پر از خار به ارتفاع دو تا هشت متر كه در كنار درياى سرخ از سودان تا سنگال مى رويم و از قديم در ايران در بلوچستان و جزيره قشم به عمل آمده ام . اعراب به من امغيلان (ام غيلان ) يعنى مادر غولان مى گويند و فارسى زبانان مرا مغيلان خطاب مى كنند، و در بلوچستان به من خور مى گويند. من داراى انواع مختلف بوده و در خانواده اقاقيا قرار دارم ، كلمه اقاقيا معرب آكاسيا مى باشد و چنانچه گل اقاقيا در معرفى خود گفت ، اين گل را از امريكا آورده اند و نمونه هاى وحشى آن نيز داراى خار بوده كه در اثر پرورش از بين رفته است . ولى قبل از آنكه امريكا كشف شود، لغت اقاقيا و آكاسيا به اين خانواده گفته مى شد. از تمام گونه هاى مختلف ما صمغى به دست مى آيد كه به آن صمغ عربى مى گويند و بهترين صمغ عربى از مغيلان معمولى گرفته مى شود. ميوه من نيامى بوده و در هر غلاف سه تا پنج دانه خاكسترى وجود دارد، نوشيدن عرق گل من جهت رفع خفقان و دلهره و تقويت اعصاب نافع است . خوردن برگ درخت من جهت بند آمدن اسهال و ماليدن آن جهت تقويت اعضا و عضلات بى حس سودمند است ، و چنانچه برگ نورسته درخت مرا يك شب در آب خيسانده و صبح صاف نموده بياشامند، جهت زخم مجارى ادرار و جلوگيرى از سوزش آن مفيد است . خوردن گرد كوبيده گلبرگ - پوست صمغ من كه به مقدار مساوى با هم مخلوط كرده باشند، از احتلام جلوگيرى مى كند و براى اين كار بايستى چند روز پى در پى ، هر روز يك گرم از اين مخلوط را صبح ناشتا خورد. اين دستور براى قطع ترشحات رحم نيز مفيد است . خوردن برگ نورسته من با كمى زيره و يك عدد گل انار ناشكفته نيز جهت امراض فوق مفيد است . ضماد برگ تازه من جهت التيام زخم و فروكش كردن ورم سود فراوان دارد. داروسازان سنتى ايران در گذشته غلاف ميوه مرا شكافته و دانه آن را برداشته و آن غلاف را از طرف داخل به پارچه اى مى ماليدند تا آن پارچه به صورت مشمع در مى آمد و با آن پستان بند درست مى كردند. اين سينه بند ايرانى بانوانى كه پستان آنها آويخته بود. نتيجه عالى داشت . پوست ساقه و شاخه هاى من جهت قطع خون جراحات نافع مى باشد، و براى اين كار سابقا از آن روغن درست مى كردند كه معروف به روغن ((شيخ صنعان )) بود. دستور ساختن اين روغن در قرابادين داده شده است . پوست ، برگ و ميوه درخت من داراى مقدار زيادى جوهر مازو بوده و به همين جهت درد باغى از آن استفاده مى كنند، و ماليدن پوست درخت من به دندان و مسواك كردن با آن جهت محكم كردن لثه ها نتيجه خوب دارد، از گونه هاى ديگر مغيلان نيز مى توان براى گرفتن صمغ و تداوى استفاده كرد، مهمترين آنها عبارتند از اقاقياى عربى كه در نواحى مختلف بلوچستان . جزاير خليج فارس روييده و به زبان محلى به آن ، پيور و كيكر مى گويند. در بلوچستان گونه هاى ديگرى نيز از مغيلان ديده مى شود كه اسامى محلى آنها عبارت است از چگر، پالوس ، پلوزا، وفولب .
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
صمغ عربى
در شاخه هاى انواع مغيلان و اقاقيا در اثر گزش حشرات ، يا برخورد با هم شكافهايى ايجاد مى شود كه به تدريج از آنها صمغ عربى تراوش مى گردد. ولى براى به دست آوردن محصول بيشتر بايستى در اواخر آبان ماه پس از يك بارندگى با تيغهاى مخصوص قسمتى از پوست را بدون آنكه آسيبى به مغز آن برسد برداشت تا كم كم صمغ تراوش كرده ، و پس از يك ماه آن را جمع نمايند. بهترين نوع صمغ عربى داراى آب ، مواد قندى ، كمى تانن و چهار دياستاز است . صمغ عربى نرم كننده بوده و سينه را نرم مى كند و ورم را فرو مى نشاند و درمان التهاب گلو و معده اثر نيكو دارد. در صنعت دارو سازى از صمغ عربى براى معلق نگاه داشتن داروهاى غير محلول در آب استفاده مى كنند.
در صنعت براى تهيه آهار و چسب و ساختن مركب از آن استفاده مى گردد، و براى اين كار هرگز نبايد آن را با كتيرا مخلوط كرد. صمغ عربى مغرى است ، يعنى پرزهاى معده را روغن ماليده و نرم نگاه مى دارد و مقوى معده و روده ها مى باشد. جهت درد سينه ، سرفه ، زخم ريه و رفع خشونت و قصبه الريه و باز كردن صورت تجويز مى شود. مداومت در خوردن آن روزى يك مثقال با كره مانع خونريزى ريه است . ضماد آن مخلوط با سفيده تخم مرغ جهت سوختگى نافع است . داروسازان سنتى ايران جهت معالجه تراخم توصيه كرده اند كه صمغ غربى را در گلاب حل كرده و آن را در چشم بچكانند.
در كارخانه هاى داروسازى ، از آن جهت ساختن پاستيلهاى ضد سرفه استفاده مى كنند، و در قناديها جهت ساختن مرغوبترين پاستيل آن را به كار مى برند.
اسم من ((مار چوبه
)) است !
علاج بى اشتهايى هستم .
يرقان را شفا مى دهم
و اشخاص عصبانى اگر از من استفاده كنند، نتيجه صد در صد مى گيرند.
به مبتلايان نقرس و رماتيسم توصيه مى كنم كه از من پرهيز كنند
اما به آنها كه گرفتار تپش قلب هستند مصرف مرا تجويز كنند...






گيرم كه مارچوبه كند تن به شكل مار


كو زهر بهر دشمن و كو مهره بهر دوست


فارسى من مارچوبه است ، به من مار گياه هم مى گويند. عربى من ((خشب الحيه )) است ، ولى بيشتر هليون بر وزن افيون گويند، و در كتب قديم جمس كشك ، كشك الماز، اسفرك ، اسفرج ، هرموع ، جنجل ، سفرج ، اسپراغس ، اسفراغس ، يراميع ، صفوف ، و صمدهم خطاب كرده اند، و نيز از گونه اى از من به نام ضغيوس نام برده اند كه تصور مى رود همين مارچوبه خوراكى باشد. من در آذربايجان ، خوى ، تبريز، نواحى البرز، قصر قجر، جلفاى اصفهان ، اراك ، كرمانشاه ، بهارلو اطراف شيراز بطور خودرو به عمل مى آيم و اخيرا نيز نوع خوراكى مرا در ايران كاشته اند. من از سبزيهايى هستم كه دوست و دشمن زياد دارم . عده اى مرا يك سبزى بسيار مفيد و دسته اى مضر مى دانند، ولى حقيقت امر آن است كه من به علت داشتن پتاسيم و ويتامينهاى ((آ)) و ((ب )) براى مبتلايان به تپش قلب و براى تقويت در دوران نقاهت ، براى رفع بى اشتهايى ، يرقان ، احتقاق كبد مفيد بوده ، و پيشاب را زياد مى كنم ، ولى اشخاصى كه مجراى ادرارشان زخم است . و آنهايى كه دچار اختلالات كليه و مثانه بوده و مبتلايان به پرستات ، اشخاص عصبانى ، مبتلايان به روماتيسم و نقرس بايد از من پرهيز نمايند.
سبزى من كه به نام مارچوبه فروخته مى شود، خاصيت غذايى زيادى ندارد، ولى زود هضم بوده و اشتها را زياد مى كند. آن را خوب بشوييد و پوست آن را در بياوريد ولى دور نريزيد، بعد آن را دو دقيقه در آب جوش ‍ بگذاريد و بعد به آن چاشنى زده ميل نماييد، و بعد پوست مرا در آب جوشانده من بپزيد تا آش خوبى به دست آيد.
براى زياد شدن ادرار پنجاه گرم ريشه مرا در يك ليتر آب پنج دقيقه بجوشانيد، و روزى پنج فنجان ناشتا بنوشيد، اين جوشانده را چنانچه گفتيم بايد كسانى كه مجارى ادرارشان زخم است ننوشند. سرهاى مارچوبه را در هاون بكوبيد و بعد شيره آن را كشيده ، با دو برابر شكر بجوشانيد تا شربت غليظى به دست آيد و روزى سه قاشق سوپ خورى از آن را به مبتلايان به امراض قلبى ، بسته شدن مجراى طحال و كبد، يرقان بدهيد تا بهبود يابند. براى اينكه اين شربت مفيدتر شود، بهتر است در موقع تهيه آن را روى يك آب جوش (حمام مارى ) بگذاريد تا حرارت مستقيم به آن نرسد.
شويدى
اسم من شويدى است ، به من انرجس ، فينو، شبتى ، شودى ، يرچلى و قوش ‍ قوغاز هم مى گويند. من هم از خانواده مارچوبه بوده ، و مانند آن داراى بيخى متورم غده اى مى باشم ، ولى ريشه من فاقد پياز است . من داراى شاخه ها و برگهاى دراز بوده ، و داراى گونه هاى زيادى هستم كه همگى زينتى بوده در گلدان پشت پنجره و تارمى آنها را مى گذارند. شويدى پيچ شاخه هايش به پنج متر مى رسد. شويدى سرخسى هم گونه اى از من است كه شاخه هايش تا دو متر قد مى كشند و بالاخره نوعى معطر دارم كه به شويدى معطر معروف بوده و داراى گلهايى خوشبو است . ما همگى چنانكه گفتيم از خانواده مارچوبه بوده و خواص آن را كم و بيش داريم .
كوله خس
در بيشتر نقاط ايران به زبان محلى به من كوله خس مى گويند، در آستارا نام من هاس مى باشد. در طوالش پل و كول ، در رود سرچوشت و چشت ، در گيلان ، كولار و كول كيش ، در راميان به نام سير سيريك و اوتو ناميده مى شوم ، من هم از خانواده مارچوبه بوده ، قسمت مورد استفاده من ساق زيرزمينى و ريشه من است كه داراى املاح پتاسيم و كلسيم مى باشد. پيشاب آور، معرق و اشتهاآور بوده و در داروسازى جديد در فرمول شربت پنج ريشه وارد شده ام .
ضغيوس
در كتابهاى داروسازى سنتى ايران از نوعى مارچوبه به نام صغيوس نام برده اند كه گويا همين مارچوبه خوراكى باشد، طبق نوشته كتب قديمى آنچه از آن روى زمين ظاهر مى شود، سبز است و آنچه در زيرزمين مى باشد، سفيد و شيرين و خوراكى است . برگ آن شهوت را از بين مى برد و ساقه زيرزمينى آن محرك باه و صفرابر و ماءكول است ، و براى نيكويى كشك و ماست آن را داخل آنها مى كنند.
گل موگت
گلهاى من كه در ماه هاى فروردين و ارديبهشت مى رويند، زيبا، سفيد و خوشه اى بوده و مانند زنگوله آويخته مى شوند و در اثر پرورش به رنگ گلى نيز در آمده اند. من هم از خانواده مارچوبه بوده و قسمت مورد استفاده من برگ و گلهاى من است كه بايد آنها را در ارديبهشت ماه چيد و به دقت خشك كرد و بعد در محلى مناسب نگاهدارى نمود. برگ گياه من پس از خشك شدن ، سبز مايل به قهوه اى است و طعم آن تلخ ميباشد. گلهاى من پس از خشك شدن مايل به زرد مى شوند. بوى آنها كم مى شود ولى تلخى باقى مى ماند. گل من داراى عطر مطبوع به مقدار زياد است . گل و برگ من از دوستان قلب بوده مقوى آن مى باشند. و انقباضات آن را منظم مى كنند، از محسنات آنها اين است كه مسموميت ايجاد نمى كنند فقط مقدار زياد آنها توليد قى و اسهال مى نمايد. مقدار خوراك برگ و گل خشك شده من دو تا ده گرم در روز است ، عصاره آبى من تا سه گرم در روز تجويز مى شود.
من ((داروش )) هستم !
فارسى من داروش است ، به من داروش ، كشمش گاو و مويزك عسلى هم مى گويند، عربى من دبق است . من يك گياه طفيلى هستم كه بيشتر روى درخت سيب ، گلابى و چند گياه جنگلى زندگى مى كنم ، و در غالب جنگلها و كوهستانهاى ايران مخصوصا اطراف البرز، لواسان ، دره سفيد بود، جنگل رستم آباد، بين منجيل و رشت ، امامزاده ابراهيم و شمال لوشان مى رويم . گياه من هميشه سبز است و مانند كره اى مدور روى درختان جنگلى مى نشيند. برگهاى من گوشتدار و بيضى شكل است كه در اثر فشردن مايعى سبز رنگ از آن خارج مى شود. گلهاى من نر و ماده هستند ميوه من گوشتدار، سفيد به اندازه ى يك نخود است و داراى لعابى چسبنده مى باشد كه با آن چسب درست مى كنند. من با اينكه طفيلى هستم ، معذالك براى درخت ميزبان خود نه تنها ضررى ندارم ، بلكه در تغذيه به او كمك مى كنم و هميشه او را شاداب نگاه مى دارم ، براى اين كار شيره خام گياه را مكيده و آن را پرورده به درخت ميزبان بر مى گردانم تا با آن بهتر تغذيه كند. قسمت مورد استفاده من برگها، ساقه ، و ميوه من است . برگ من داراى املاح پتاسيم ، كلسيم ، منيزيم و چند ماده دارويى است . ميوه من معده را تحريك مى كند. مواد دارويى من بر حسب نوع گياه ميزبان فرق مى كند، ولى عموما در رفع خونريزيهاى داخلى مؤ ثر مى باشند.
جوشانده بيست تا سى گرم ، برگ من در يك ليتر آب به مقدار يك فنجان قبل از غذا تجويز مى شود تا خونريزيهاى داخلى و خونريزيهايى كه در فواصل عادت ماهانه زنان پيدا مى شود بر طرف كند، مصرف زيادتر آن خطرناك است . چنانچه ميوه درخت مرا در آب گرم خيسانده و پوست آن را از شهد آن جدا كرده ، صاف كنيد، و آن را با مغز گردو يا مغز دانه بيد انجير سرشته بخوريد، جهت سودا، بلغم و باز شدن گرفتگيهاى داخلى ، عرق النساء بواسير نافع است ، ماليدن شيره آن روى دملها، باعث سر باز كردن آنهاست ، چنانچه بر مفاصل ماليده شود، آنها را مى كند، شيره ميوه من با زرنيخ و زفت جهت جدا شدن ناخن و با آهك و آب انگور و عسل جهت روياندن ناخن و با حنا جهت امراض جلدى ، و با روغن جهت دراز كردن مو بسيار مفيد است . جوشانده ميوه من با كمى آب آهك جهت تحليل ورمهاى طحال مؤ ثر است . مقدار خوراك ميوه من يك مثقال و زيادتر از آن باعث دل پيچه و ثقل است ، و چون دانه مرا با عسل و دوشاب و سپستان بپزند و مانند نخ باريك كرده ، و بر روى درختان بيندازند پرندگانى كه روى آن بنشينند چسبيده ، صيد مى شوند و چون دانه مرا با قرمز دانه مخلوط كنند رنگ آن زيادتر مى شود و در ساير رنگها نيز مؤ ثر است .
اسم من ((زعفران )) است !
مقوى معده و مسكن سرفه هستم .
برنشيت مزمن را درمان مى كنم .
من سرشار از املاح معدنى هستم .
از پيشروى كرم خوردگى دندان جلوگيرى مى كنم .
اگر غمگين هستيد، از من استفاده بريد، زيرا به شما نشاط و شادمانى مى دهم .
خوردن من زايمان را آسان مى كند...
و هزاران خاصيت ديگر كه كمتر كسى از آن خبر دارد!
فارسى من
((
لركيماس )) بود ولى اين روزها همه مرا به نام زعفران مى شناسند، عربى من زعفران ، حساد و صفران است .
قسمت مورد استفاده من در رنگ كردن خوراكيها تارهاى گل من است كه در اصطلاح گياه شناسى به آن كلاله گويند و غالبا اين كلاله ها با خامه همراه است ، همراه بودن اين تارها با خامه هر چند تقلب محسوب نميشود، ولى از قيمت آن مى كاهد. من داراى بوى قوى و عطر مطبوع و طعمى تلخ و كمى تند مى باشم ، تكثير گياه من به وسيله پيازها در اواسط تير ماه صورت مى گيرد. من در چند نقطه ايران مخصوصا خراسان و قائنات مى رويم ، بعضى از حشرات مخصوصا بعضى از انواع چلپاسه از گياه من فرار مى كنند، من داراى مواد چربى ، املاح معدنى ، صمغى ، يك ماده رنگى ، يك اسانس ‍ و عطر مخصوص و داراى چندين عامل دارويى هستم . من علاوه بر مصرف در تغذيه ، داراى اثر درمانى مى باشم . من مقوى معده و مسكن سرفه مخصوصا در برنشيت مزمن هستم ، اثر من در باز كردن عادت ماهانه زنان كه در اطراف پزشكان جديد عنوان شده مشكوك است ، پزشكان سنتى ايران آن را قبول ندارند. در موقع كشت من بايد توجه كامل شود تا پياز من مورد حمله قارچهاى طفيلى قرار نگيرد، چه در اين صورت پياز من مى پوسد و محصولى به دست نمى آيد. دمكرده و جوشانده من مسكن درد دندان است و كسانى كه دندانشان كرم خورده است اگر آنرا مضمضه كنند درد آن ساكت شده و از پيش رفتن پوسيدگى دندان جلوگيرى مى شود. من نشاطآور و شاد كننده مى باشم . عطر من ضد عفونى كننده بوده و كمى محرك اعصاب است و اثراتى شبيه گاز ازن داشته و خنده آور است ، ولى اينكه مى گويند هر كس يك مثقال زعفران بخورد مبتلا به مرض قهقه شده و در اثر خنده زياد مى ميرد چندان صحيح نيست ، زيرا اين مقدار زعفران كشنده نيست ، ولى اشخاص ضعيف را ممكن است دچار خنده نمايد. من مقوى حواس پنجگانه ، بادشكن ، ضدعفونى ، پيشاب آور، قابض ، محرك باه و مقوى روح حيوانى و مقوى جگر و دستگاه تنفس ، زه كش كليه و مثانه و باز كننده رنگ رخساره مى باشم . خوردن من زايمان را آسان مى كند. خوردن من با عسل جهت ريختن سنگريزه و با ادويه مناسب جهت درد رحم و نشستگاه تجويز مى شود. بوييدن گل من جهت سرسام (مننژيت ) نافع بوده ، و كمى خواب آور است . سرمه من جهت جلاى چشم و آبريزش تراخم ، قرحه چشم مفيد است . چكاندن آب جوشانده من در دماغ جهت سر درد شديد و بى خوابى نافع است . ضماد من روى چشم جهت جلوگيرى از رطوبات و آبريزش چشم و تسكين قرمزى آن سودمند مى باشد. ماليدن من با فرفيون جهت نقرس و درد مفاصل و پاشيدن گرد كوبيده من روى زخم از خونريزى جلوگيرى مى نمايد، و حمول آن درد رحم را تسكين مى دهد. مقدار خوراك من سه تا پنج گرم است . گذاشتن يك تار گل من در مجراى ادرار باز كننده پيشاب است .
روغن زعفرانيكى از داروهاى قديمى روغن زعفران است ، و براى تهيه آن پنجاه مثقال زعفران را در سه ليتر و نيم روغن كنجد و با زيتون پنج روز خيس مى كردند و هر روز به هم مى زند و بعد آن را صاف مى كردند، به صاف شده آن روغن زعفران و به ته نشين آن در طب قديم ((قرقومعما)) لقب داده بودند. روغن زعفران نرم كننده اعصاب و سختى رحم و خواب آور و بادشكن است . ماليدن اين روغن در اطراف سوراخ بينى و چكاندن آن در بينى در معالجه ذات الجنب (سينه پهلو) تجويز مى شود، ماليدن آن ضد عفونى كننده جلدى و درمان زخمهاى جلدى بوده و باعث سر باز كردن دمل و كورك مى شود و جهت زخمهاى رحم و زخمهاى بدخيم و چركين توصيه شده است ، حمول اين روغن با موم و مغز استخوان جهت زخم نافع است .
((
قرقومعما)) نيز داراى كليه خواص روغن زعفران است ، مقوى اعصاب ، نرم كننده زخمهاى خشك ، پيشاب آور بوده و ضد عفونى كننده جلدى و پاك كننده آثار ضربه و زخم است ، چشم را تقويت مى كند و تيرگى آن را بر طرف مى سازد. برگ گياه من جهت التيام جراحات تازه مفيد بوده ، و ضد عفونى كننده است .
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من ((مينا)) هستم !
فارسى من گل مينا و عربى من زهر الربيع و زهر اللولو مى باشد، به حالت وحشى در دامنه كوه ها و دشتهاى ايران مخصوصا اطراف بروجرد و كرمانشاه مى رويم ، گلهاى من از نوع گلبرگ تشكيل مى شود. يكى گلبرگهاى لوله اى به رنگ زرد كه همچون طبقى ، نهنج گل را تشكيل مى دهند و در ميان گل قرار دارد و ديگر گلبرگهاى زبانه اى به رنگ سفيد است كه در اطراف نهنج قرار گرفته است . گل من مانند گل آفتاب گردان حركت گردش ‍ خورشيد را از شرق تا غرب تعقيب مى كند و هنگام شب و نامساعد بودن هوا كمى جمع مى شود. زنبور عسل فقط به خوردن گرده هاى گل من علاقدمند بوده ، و شيره گل مرا نمى مكد. قسمت مورد استفاده من گل و ساقه هاى گياه من است . در قسمتهاى مختلف گياه من تركيبات صابونى ، چند نوع ترشى ، مواد صمغى ، مواد مومى ، مواد روغنى و يك ماده رنگى همراه بالعاب و كمى عطر است برگهاى تازه گياه مرا مى توانيد در سالاد بريزيد. اين برگها مخاط روده را كمى تحريك كرده ، يبوستهاى سخت را درمان مى كند. قسمتهاى مختلف گياه من خون را تصفيه مى كند و التهابات را از بين مى برد، كمى ملين نيز مى باشد. مقوى ، آرام بخش و كمى پيشاب آور مى باشد. دمكرده بيست و پنج تا سى گرم در هزار گياه من جهت درمان سرفه خونى ، بيماريهاى ريوى ، درد مفاصل ، نقرس ، درمان بيماريهاى كبدى و كليوى و پيدايش خون ادرار و ورم روده تجويز كرده اند. ضماد برگهاى له شده گياه من بر روى زخمها و التهابات سطحى پوست بدن توصيه شده اند.
ميناى باغى
گياه من به يك تا دو متر مى رسد. داروسازان سنتى ايران مرا نوعى با بونه دانسته و جزو ((اقحوان ))ها مى آورند، تمام خواص بابونه بطور خفيف در من جمع است . دمكرده ساقه هاى من جهت درمان نزله مفيد مى باشد، اسانس من خونريزى را بند مى آورد و براى خون دماغ مفيد است .
دمكرده گلهاى من ضد تشنج و ضد يرقان بوده ، و براى تنگ نفس مفيد است . حشرات از گياه من فرار مى كنند و چنانچه گياه مرا در محلى بريزند، حشرات را فرار مى دهد. عده اى نسبت به گياه من حساسيت داشته و در پوست آنها ايجاد خارش و كهير مى شود.
اسم من ((زنجبيل )) است ! از من براى ضعف اعصاب استفاده بريد.
حافظه را تقويت مى كنم .
درمان كننده يرقان بوده ، سم غذايى را از بين مى برم .
اگر مرا با آبگوشت مصرف كنيد، درد مفاصل را درمان مى كنم .
اگر از ضعف معده ناراحتيد، از من استفاده كنيد!
اسم من زنجبيل است ، به من زنجفيل ، جربيل ، زنزبيل هم مى گويند. قسمت مورد استفاده من بيخ من است كه پس از پژمرده شدن گياه من ، آن را از زمين در مى آورند و در تشكى چوبى ريخته به هم اصطكاك مى دهند تا پوست روى آن گرفته شود و بعد مغز چوبى آن را خشك مى كنند. من نيروبخش ، مقوى معده ، بادشكن و ضد رقت و فساد خون هستم . اگر پودر مرا روى پوست بدن مالش دهند، آن را تحريك و قرمز مى نمايم . اعراب مرا مقوى باه مى دانند. گياه من در ايران ديده نشده است ، ولى در چند كتاب قديمى نوشته اند كه در مازندران به عمل مى آيم . من مقوى حافظه و باز كننده كبد و قاطع بلغم هستم ، و رطوبات غليظى كه در روى جدار روده و معده چسبيده باشد، از بين مى برم . مرا جهت فلج و ضعف اعصاب تجويز كرده اند. من درمان يرقان بوده ، ادرار را زياد مى كنم و درمان اسهالى هستم كه در اثر مسموميت غذايى توليد شده باشد. من تشنگى را برطرف مى كنم و با نبات و كندر مرا جهت جلوگيرى از زيان و نفخ ميوه هاى نارس تجويز كرده اند و با زرده تخم مرغ نيم برشته شهوت را زياد مى كنم ، مخصوصا اگر همراه با پسته خورده شوم ، سابقا براى زياد شدن شهوت خوردن من همراه با خولنجان و پسته از اسرار بود. نگاه داشتن من در دهان و مكيدن آن جهت رفع عطش بى تاءثير نيست ، ضماد من جهت گرى (داءالثعلب ) و فرو بردن ورم بردن سودمند مى باشد. چون مرا كوبيده روى آبگوشت پاشيده بخورند، درد مفاصل را تسكين مى دهم . ماليدن خشك من و آب تازه من هم براى معالجه رماتيسم نافع است . در ايران مرا به نان قندى زده ، جهت امراض رطوبى مى خورند. زنجبيل پرورده ، تازه مرا ورق ورق كرده ، در آب نمك و آبليمو مى اندازد و براى تهيه قرص ، گرد مرا با نمك و كمى آبليمو خمير كرده به صورت قرص در مى آورند. مقدار خوراك من 25
تا يك گرم است و بيشتر با دارچين دمكرده مى نوشند. تنتور الكلى يك پنجم من در داروخانه ها ساخته مى شود. من غذاى غدد فوق كليه بوده ترشح كورتون را زياد مى كنم و بيشتر خواص من به اين علت است .
زنجبيل شامى
من با اينكه از خانواده زنجبيل نيستم و در ايران در اطراف تهران ، سواحل درياى مازندران ، اسپيلى ، راه پيورزن به عمارلو و در اطراف اراك در نواحى سيلاخور و حيدريه بطور خودرو به عمل مى آيم معذلك در ايران مرا زنجبيل شامى مى نامند و اعراب به من ((راسن )) گويند. قسمت مورد استفاده من ريشه من است كه همراه با يك ساقه زيرزمينى كوتاه و گوشتدار بوده و بوى آن شبيه بنفشه است و از اين نظر شبيه ريشه زنبق است . ريشه من مقوى ، پيشاب آور، ضد ميكروب و ضد عفونى كننده قوى است و به همين جهت مسكن تحريكات ميكروبى حنجره و درمان گلو درد، برنشيت ، گريپ ، نزله ، سياه سرفه و ناراحتيهاى ريوى است .
من از رشد ميكروب سل جلوگيرى مى كنم و اشتهاى بيماران و مسلولين را زياد مى نمايم . مقوى معده ، روده و كبد هستم و ريشه من استفراغ را تسكين مى دهد. اثر من در روى رحم و مجارى تناسلى و ادرار قطعى است ، مخصوصا ترشحات زنانه را برطرف مى كنم . در موارد قطع عادت ماهانه و يائسگى پيشرس مرا تجويز كرده اند. من عادت ماهانه دختران را منظم مى كنم و چون ادرار را زياد مى كنم در بيماريهاى كليه و آب آوردن انساج و چاقى ران و باسن و بيمارى يرقان تجويز مى شوم .
ضماد ريشه من در عوارض پوستى مانند سودا و ورم پوستى و دانه هاى جلدى و خنازير درمان خوبى است و براى معالجه نقرس هم توصيه شده ام . ريشه من ضد كرم بوده و آن را به اين منظور به مقدار يك تا پنج گرم به طور جوشانده ، به اطفال مى دهند. براى معالجه ماليخوليا، وحشت ، خوف و اندوه از جوشانده من استفاده كنيد، كسانى كه در رختخواب ادرار مى كنند، بهتر است از جوشانده ريشه من بنوشد تا دستگاه دفع ادرار آنها تقويت شود. براى باز شدن عادت ماهانه زنان نيز جوشانده من مفيد است . مرباى من با عسل جهت سرفه ، سختى تنفس و پاك كردن سينه سودمند است . براى باز شدن رگل از بخور ريشه من استفاده مى كنند، جوشانده برگ من نيز همانند ريشه من است . ضماد بيخ من جهت ترك كشاله ران و تحليل ورمها سود دارد. مقدار خوراك من سه گرم است .
زنجبيل سگ
من هم با اينكه از خانواده زنجبيل نيستم چون ريشه من در بو و طعم به آن شباهت دارد، مرا ((زنجبيل سگ )) و عربى ((زنجبيل الكلب )) نامند چون سگ همينكه مرا بخورد مسموم مى شود. برگهاى من تند مانند فلفل است و چنانچه در تاريخ نوشته اند، اقوام وحشى قبل از تاريخ قبل از دسترسى به فلفل از من استفاده مى كردند و صاحب ((اختيارات بديعى )) مرا فلفل آبى ناميده است . قسمت مورد استفاده من برگ ساقه و ريشه من است . من در نواحى شمال ايران ، بندر گز و نواحى جنوبى مى رويم . مهمترين فايده من آن است كه خون را بند مى آورم و دانشمندان با مصرف 30 تا 40 قطره از عصاره من - سه مرتبه در روز - خونريزيهاى معدى ، بواسير و خون رحم را بند آورده اند و به علاوه من اثر قاطع و سريع در جلوگيرى از خونريزيهاى فيبرم و عوارض يائسگى دارم . من پيشاب آور بوده و براى درمان آب آوردن انساج ، يرقان ، رماتيسم و نقرس از من استفاده مى كنند.
ضماد برگهاى تازه من اثرى مانند مشمع خردل دارد و مى توان آن را براى معالجه دردهاى عصبى رماتيسم و درد كمر به كار برد. من را براى معالجه برفك ، آنژين ، زخم بينى تجويز مى كنند، براى تسكين درد دندان پنبه را به شيره من آغشته و آن را در حفره دندان كرم خورده بگذاريد تا درد آن ساكت شود. دمكرده 5 تا 15 گرم گياه من در يك ليتر آب را مى توان براى بند آوردن خونريزيهاى داخلى به كار برد ضماد برگهاى تازه من براى پاك كردن كك مك و خالها و لكه هاى سياه پوست اثرى قوى دارد. ضماد برگ من محلل اورام است . من داراى ويتامين K هستم .
من ((لوئى )) هستم !
فارسى من ((پيزر)) است ، به من لوئى ، روخ ، لخ ، رخ ، حفاء بوط هم مى گويند. در كتب داروسازى سنتى از من به نام ((يردى )) ياد شده است . جوانان امروز ممكن است مرا نشناسند ولى سالمندانى كه چهل سال پيش ‍ را به خاطر دارند، مى دانند كه قبل از پيدايش سيمان ، حوضها و آب انبارها را با ساروج مى ساختند و آن تركيبى از خاك رس ، خاكستر، آهك و مقدارى از پنبه من بود. عربى مرا ((شمع الماء)) و خفار نوشته است . در زبان فرانسه به من ماست و ماس آبى گويند. زيرزمينى و برگهاى دراز شبيه برگ خرما مى باشم . ميوه من كه از گلهاى ماده به عمل مى آيد، به صورت استوانه اى فتيله مانند به طول يك وجب است كه در آن دانه هاى زيادى در بين رشته هايى مانند پنبه وجود دارد. در بعضى از كشورها ميوه نارس مرا مانند مارچوبه پخته و مى خورند. ساقه زيرزمينى من داراى نشاسته بوده و در بعضى از كشورها به مصرف تغذيه انسان و حيوان مى رسد. از پنبه من در صنعت كاغذسازى استفاده مى شود. جويدن ساقه زيرزمينى من براى از بين بردن بوى سير، پياز، و شراب اثر اعجاز آورى دارد، و همچنين دندان را سفيد مى كند و مانع خونريزى لثه ها مى شود.
ضماد ريشه زيرزمينى من ورمهاى گرم و خونى را معالجه مى كند و پاشيدن گرد كوبيده آن روى جراحات ، مانع خونريزى بوده و دهانه زخم را التيام مى دهد. بيشتر آن را جهت درمان زخمهاى چركى و خوره اى به كار مى برند. جوشانده و پخته آن براى جلوگيرى از خونريزى معدى و ريوى هر دو نافع است
.

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من ((خرفه )) هستم !
فارسى من ((پر پهن )) و خرفه است ، اعراب به من ((فرفخ )) مى گويند. دشمنان من به ((بقله الحمقا)) لقب داده اند، زيرا من در مسيلها و رودخانه ها و جاهاى نمناك بطور خودرو مى رويم و در برابر دوستان مرا به ((بقله المباركه ))، ((بقله الزاهرا))، ((بقله اللينه )) ملقب كرده اند. در كتب مختلفه قديم از من به نامهاى فرفهن ، قرفين ، بوخله ، خفرج ، رجله و فرفخ ياد كرده اند. برگ من داراى آب حياتى زياد است ، 92 تا 95 درصد، و بعلاوه داراى مقدارى ويتامين (ث ) مواد صمغى ، مواد لعابى ، مواد معدنى و چربى هستم . برگ من پيشاب آور، تب بر و تصفيه كننده خون است ، تشنگى را به خوبى تسكين مى دهد، خوردن پخته و خام آن التهابهاى داخلى را از بين مى برد و براى سوزش لوله هاى مرى و دهانه معده كه در اثر ترش كردن غذا باشد، اثرى اعجاب آور دارد. سرفه هاى مزمن را كه همراه با اخلاط خونى باشد، معالجه مى كند. براى رفع بى خوابى و خونريزى در فواصل دوران عادت ماهانه زنان ، تجويز شده است . جوشانده مخلوط من با گل گاوزبان يا كاهو براى رفع تشنگى و تسكين اعصاب نافع است . برگ خام مرا مانند سبزى خوردن بخوريد و آن را در سالاد بريزيد. از شيره تازه من به مقدار 60 تا 120 گرم مخلوط در شير، براى كرم معده و كرم كدو استفاده كنيد. جوشانده دانه هاى من نيز در شير يا آب ، همين خاصيت را دارد. از برگ من و دانه من به قنارى بدهيد تا سرحال آمده و با صداى دلنواز خود شما را شاد نمايد. ضماد برگ له شده من همچنين شيره برگهاى من براى سوختگى و ميخچه مفيد است ، جويدن من خونريزى لثه را از بين مى برد. آب مقطر برگ من به مقدار 60 تا 120 گرم براى درمان خونريزى بى موقع زنان سودمند مى باشد، ماليدن برگ له شده من ، جهت معالجه سر دردهاى يك طرفه (ميگرن ) تجويز شده است . من غذا را گوارا مى كنم ، اشتها را زياد مى نمايم . برگ و ساق من مسكن التهاب صفرا و گرمى كبد است . تبهاى صفراوى را معالجه مى كند و از خونريزى معده و ريه جلوگيرى مى نمايد. حرارت ادرار و مثانه را از بين مى برد و حيض را بند مى آورد. اثر من در تسكين حرارت باد سرخ قطعى است . به اشخاص سودايى مزاج كه بدنى لاغر دارند و همچنين به مبتلايان به مرض غمباد (گواتر) توصيه كنيد تا مى توانند از برگ و بذر گياه من استفاده كنند. اين خواص در نوع كوچك من كه منحصرا در ايران مى رويد به مراتب بيشتر از نوع بزرگ من است كه در اروپا به عمل آمده و به آن زبان فرنگى ((پورپيه پوتاژه )) گويند.
من ((ميخك )) هستم !http://www.www.www.iran-eng.ir/IMAGES/khorak2/250.jpg
مرا با گل ميخك اشتباه نكنيد...زيرا هيچ قرابتى با او ندارم .
مقوى عقل و حافظه هستم .
درمان كننده تنگ نفس بوده ، خفقان و سرفه را از بين مى برم .
مقوى معده هستم .
ضد بوى بد دهان بوده ، دندان درد را نيز تسكين مى دهم .
من يكى از ادويه هاى غذائى و دارويى بوده و غنچه درخت بزرگى مى باشم كه زادگاه اوليه من جزاير
((
ملوك )) در اقيانوسيه است و اكنون در زنگبار ماداگاسكار و جزاير آنتيل مرا مى كارند و چون پس از خشك شدن يك قيه و بدنه اى شبيه به ميخك دارم ، به اين جهت در فارسى به من ميخك مى گويند، ولى بهتر است مرا ميخك دارويى صدا كنيد. اعراب به من ((قرنفل ابيض )) و در كتب قديم به اسامى ، غرينواس ، لونك و مفرنف آمده ام و با گل گلدانى ميخك كه اين روزها در گل فروشيها زياد پيدا مى شود هيچگونه نسبت و شباهتى ندارم ، فقط بوى گل آنها كمى شبيه بوى من است . اين گل زينتى كه به رنگهاى سفيد، صورتى ، قرمز، زرد، بنفش و نارنجى ديده مى شود، نامش ميخك گلدانى است و بيش از هفتاد نوع آن ديده شده است ، با گل قرنفل كه شعراى فارسى زبان در اشعار خود از آن تعريف كرده ، فرق زياد دارد. زيرا قرنفل نام گل ديگرى است كه خوشه اى بوده و قد آن كوتاهتر از گل ميخك مى باشد، به آن حسن يوسف ، قررنفل باغى و قرنفل شاعر هم مى گويند و يك نوع وحشى و خودرو هم دارد و فرنجمشيك نوع بستانى آن است . بارى اين توضيحات فقط براى آن داده شده كه ميخك دارويى با گل ميخك گلدانى و هر دوى آنها را با گل قرنفل اشتباه نفرماييد.
من پادزهر خوبى هستم ، مخصوصا" وقتى مرا به غذا مى زنند از مسموميت آن مى كاهم . من مقوى عقل و حافظه و مسكن اعصاب مى باشم ، هوش را زياد مى كنم و براى رفع سردرد مفيد هستم . براى درمان فلج و سكته ناقص ‍ تجويز شده مى گويند از سكته مغزى جلوگيرى مى كنم . ضماد من به تنهايى و با ادويه مناسب ، جهت تقويت لثه و تسكين درد دندان و رفع بدبويى دهان سودمند مى باشد. سرمه آن جهت بر طرف كردن لكه سرخ كه در چشم پديد آيد و تاريكى چشم مفيد است و خوردن آن نيز به همين منظور تجويز مى شود.
همچنين براى درمان تنگ نفس ، خفقان ، سرفه هاى خلطدار و دلهره مفيد بوده ، شجاعت را زياد مى كنم . من مقوى معده و امعاء و كبد بوده ، اشتها به غذا و شهوت را زياد مى كنم ، قى و ***كه را بند مى آورم و بادشكن معده هستم و براى استسقاى گوشتى و قطره قطره آمدن ادرار سودمند مى باشم . خوردن و حمول 5/1 گرم پس از پاكى طهر
((
بند آمدن خون رگل )) رحم را تقويت كرده ، آن را جهت آبستنى آماده مى سازد و يكى از طرق جلوگيرى از آبستنى و تنظيم خانواده به توصيه دراروسازان سنتى ايران است كه از روز پنجم تا بيست و چهارم عادت ماهانه ، مرتبا" روزى يك عدد ميخك را بلع نمايند و اين دستور شباهت زيادى به خوردن قرص كه اكنون معمول شده است دارد. مقدار خوراك من چهار گرم مى باشد.
اسم من ((كدو)) است ! براى مبارزه با چاقى از من استفاده كنيد.
با مرض قند و چربى خون دشمنم .
تب بر بوده و از دوستان صميمى كبد هستم .
براى سردرد، سرسام و بى خوابى مرا تجويز كنيد.
سرى كه عشق ندارد كدوى بى بار است .
فارسى من كدو و عربى من
((
قرع )) مى باشد. انواع و اقسام كوچك و بزرگ دارم كه مهمترين آنها كدوى مسمايى و كدو حلوايى است كه در تغذيه و مداوا به كار مى رود. با كدوى قليانى سابقا" كوزه قليان درست مى كردند و يك نوع كوچك هم كه شباهت زيادى به پرتقال دارد به عنوان زينتى كاشته مى شود. قسمت مورد استفاده من گوشت و تخمه من مى باشد. من ضد يبوست ، ملين ، ادرارآور بوده ، ورمهاى گرم را فرو مى نشانم . در اختلات كليه و مثانه تجويز شده و ضد چاقى مى باشم . در بيمارى قند، زيادى چربى خون و دفع صفرا و بلغم ، اثرات معجزه آسا دارم . براى معالجه مرض قند و چربى خون كافى است آب نوع مسمايى مرا گرفته روى آن كمى آبليمو ريخته و روزى يك ليوان بزرگ ميل نماييد. گوشت من قدرت غذايى زيادى ندارد و به همين جهت به كسانى كه مى خواهند لاغر شوند توصيه كنيد كه تا مى توانند از مسماى من استفاده نمايند و به عنوان ترشى به آن آبغوره اضافه كنند. نوع حلوايى من با اينكه شيرين است براى مبتلايان به مرض ‍ قند ضرر ندارد و كسى را فوق العاده چاق نمى كند، فقط اشخاص لاغر را كمى فربه مى سازد.
گوشت من خواه مسمايى خواه حلوايى خنك بوده و براى رفع التهاب و تشنگى اثرى نيكو دارد. اگر يك كدوى حلوايى را از وسط دو نيم كرده و قسمت تحتانى آن را مثل كلاه روى سر اشخاص تب دار و متلايان به سر درد و دوار بگذاريد، سبب تسكين درد و فروكش التهاب خواهد شد. من براى درمان يرقان مزمن مفيد مى باشم و گوشت من تب بر بوده و از دوستان كبد محسوب مى شود. گوشت من زود هضم است و چنانچه با گوشت و حبوبات پخته شود، به هضم آنها نيز كمك خواهند كرد و در زود پخته شدن آنها هم تاءثير فراوان دارد.
استشمام و چكاندن آب من چنانچه خام فشرده شود، در بينى و گوش ‍ جهت رفع سردرد، سرسام ، هذيان و بى خواب نافع است . ضماد كوبيده گوشت من در جلو سر جهت درمان سردرد و ورمها مفيد مى باشد. غرغره و مضمضه آب فشرده خام من ، مخلوط با كمى آبليمو جهت درد گلو و درد درد دندان مفيد مى باشد و چكاندن آن در گوش جهت تسكين درد آن سودمند مى باشد.
مضمضه با آب جوشانده پوست من جهت تسكين درد دندان بى اثر نيست . اگر كدوى تازه بسته را كه هنوز گل آن نيفتاده است گرفته و آن را در خمير كرده ، جلو آتش گرم نماييد و بعد آب آن را گرفته و در چشم بچكانيد، چشم درد را درمان مى نمايد اين عمل بايد با تجويز پزشك باشد. پخته من با تمر هندى و شكر نيز جهت تسكين حرارت سر و دماغ و انواع وسواس و جنون و رفع التهاب معده و جگر از غذاهاى خوب مى باشد. خوردن قليه من با ماش و آرد جو جهت نرم كردن سينه و درمان سرفه ثمره فراوان دارد. در بين عشاير ايران مخصوصا"ايلات قشقايى و بختيارى خوردن آب فشرده خام من جهت تبريد و معالجه تبهاى كهنه و رفع گرمى زياد معمول است و اكثر بيماران و تب داران را با آن معالجه مى كنند. شيخ الرئيس ، ابوعلى سينا مرا جهت رفع بى خوابى و معالجه اكثر امراض گرم مفيد دانسته و فقط در مورد ذات الجنب نوشته است كه كدو با اين كه نافع است ، به علت آنكه ادرار را زياد مى كند نبايد تجويز شود. خوردن پوست خشك من جهت بواسير و خونريزى معدى و سينه مفيد مى باشد و پاشيدن كوبيده آن در بريدگى و زخم از آمدن خون جلوگيرى مى كند. انواع من جهت اشخاص گرم مزاج سودايى و صفراوى و خونى جوانان و ساكنان مناطق گرمسير منافع بيشمار دارد. چون سر كدو را بريده و در آن زنگ آهن ريخته و مجددا" سر آن را با همان تكه ببندند و چهل روز بگذارند و بعد آب آن را گرفته و با حنا مخلوط كنند، خضاب خوبى جهت مشكى كردن مو مى باشد.
تخمه كدوتخمه من بهترين درمان كرم كدو مى باشد و اين خاصيت در پرده نازك سبز رنگى است كه مغز آن را پوشانده است . در بين داروهاى ضد كرم تنها تخم كدوست كه به هيچوجه سميت نداشته و عوارضى به دنبال ندارد. مقدار خوراك آن 25 تا 50 گرم است و بهتر است مغز دانه ها را كوبيده و با عسل مخلوت كرده ميل نمايند و بعد از چهار تا پنج ساعت ، يك مسهل قوى مثل روغن كرچك بخورند تا تمام كرمها بيرون بيايند. تخمه من اشخاص لاغر را چاق مى كند و براى رفع خشونت سينه و خونريزى ريوى و سرفه و تبهاى شديد و زخم معده و مثانه و سوزش ادرار نافع مى باشد. روغن تخمه من جهت رفع خشكى دماغ بى خوابى و سل و اسهال و پيچش صفراوى معده دارويى بى نظير است . ماليدن مخلوطى از روغن تخمه كدو، با خون سياوشان ، جهت زخمهاى سر و بدن اطفال ، زخمهاى گوشه لب و بناگوش ‍ اثر فورى دارد.
من ((مار دارو)) هستم !من زخمهاى خوره اى و جذام را التيام مى دهم ، ولى درمان قطعى جذام نيستم ،
من پادزهر نيش افعى هستم .
اسم من
((
مار دارو)) است ، در شيراز به من نخوشى گويند. چون برگهاى من در زمستان خشك نمى شود در گيلان و مازندران مرا ((الاملك )) مى خوانند. من داراى انواع و اقسام هستم . به انواع من هزاركوشان هم مى گويند در كتب طبى قديم از من به نام ((فاشرا)) ياد كرده اند. و عده اى هم به من تاك صحرايى گفته اند. عربى من كرمه البيضا است و ميوه من به انگور مار معروف است ((عنب الحيه )).
گياه من شبيه درخت انگور بوده و داراى خار است . من در اكثر نقاط ايران ، مخصوصا" جبال البرز، آذربايجان و فارس به فراوانى مى رويم و انواع من در اروپاى مركزى و افريقا فراوان است و بيشتر از ريشه من كه در يك گياه ممكن است وزن آن به بيش از دو كيلوگرم برسد استفاده مى كنند، ولى ميوه و برگ من هم داراى فوايدى نظير ريشه مى باشند. خوردن پنج گرم ريشه من مار گزيده را از مرگ نجات مى دهد و حيوانات مخصوصا" اسب و گاو هم موقعى كه مار آنها را مى زند، به سراغ درخت من آمده و آن را از ريشه مى كنند و كمى از آن را مى خورند، ريشه من مسهلى قوى است ، هنگام كندن ، آبى از آن خارج مى شود كه در داروسازى به نام
((
آب بريون )) معروف است . جوشانده من در روغن زيتون ، خون مردگى زير چشم را پاك مى كند. ليسيدن مخلوط من با عسل جهت ديفترى و سرفه كهنه و درد پهلو و باد آن مفيد است . چون آب ريشه مرا با گندم بپزند و بخورند، شير را غليظ و زياد مى كنم . برگ و ساقه نورسته من سختى طحال را از بين مى برد. مخصوصا" اگر سى روز روزى نيم گرم آن را با سركه بخورند. خوردن من براى زنان آبستن خوب نيست و خطرناك است ، زيرا جنين را مى كشد و رحم را پاك مى كند. نشستن در آب جوشانده غليظ من جهت بواسير و نواصير مفيد است . ضماد ريشه من با سركه جهت فرو بردن ورمها و پاك كردن زخمهاى چركى و قطع زگيل نافع است .
ضماد ريشه من جهت پاك كردن و درمان زخمهاى چركى و بدخيم و زخمهاى جذامى و خوره اى نافع است و نيز براى محكم شدن استخوانهاى شكسته و عضلات در رفته ، سودمند مى باشد و همچنين آن را جهت پاك كردن كك مك و سياهى زخم تجويز مى نمايند. زياده روى در خوردن من براى طحال زيان دارد و ذهن را كند مى كند و عقل را زايل مى نمايد. و بعضى از انواع خارجى من سمى هستند.
-1اخيرا نوعى منداب بى بو جهت تهيه روغن نباتى در ايران كاشته و بنام كلزا معروف است - كلزا نام فرنگى منداب است
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من ((شيرين بيان )) هستم ! من امروز مى خواهيم با بيانى شيرين خود را خدمت شما معرفى كنم و شما را به ارزش واقعى خود واقف نمايم . من بيخ يك گياه خودرو هستم كه در ايران از شمال تا جنوب ، از آذربايجان تا بلوچستان مى رويم . در فارس به من شيرين بيان مى گويند، ولى در اطراف اصفهان به ((پژو)) معروف مى باشم . در شيراز به من مهلك گويند و در بازار بعضى از شهرهاى ايران به من آسه لقب داده اند. عربى من سوس است و به بيخ من اصل السوس و عرق السوس خطاب مى كنند، قسمت مورد استفاده من و بيخ و ريشه من است . در اينجا بد نيست كه توضيح دهيم ، بعضى از گياهان علاوه بر ساقه هوايى يك ساقه زيرزمينى هم دارند، به اين ساقه هاى زيرزمينى گياه شناسان قديم ايران بيخ مى گفتند و گياه شناسان جديد كه از وسعت زبان فارسى بى اطلاع مى باشند، لغت فرنگى آن را كه ((ريزوم )) است به كار مى برند.
اين بيخ يك قلم مهم از صادرات ايران است ، و كارخانجات داروسازى آن را به قيمت نازل مى خرند و پس از آنكه آن را به صورت گرد يا قرص و شربت درآوردند به ايران برمى گردانند.
علاوه بر كارخانجات داروسازى ، كارخانجات دخانيات و سيگارسازى هم خريدار من مى باشند.
در اين كارخانجات برگ توتون را در جوشانده من خيس مى كنند تا سيگار آنها خوش طعم و بى ضرر شود. اخيرا عده اى از كارشناسان دخانيات ، اظهار نظر كرده اند كه اينگونه سيگارها سرطان زا نيستند. در داروسازى پودر و عصاره مرا جهت از بين بردن طعم بد بعضى از داروها به كار مى برند و با عصاره من شربتها و قرصهاى ضد نفخ و مقوى معده مى سازند. خاصيت اصلى من جلوگيرى از انقباضات معده است و به همين جهت غالبا مرا با مسهلهاى كه توليد پيچش معده مى كنند، همراه مى سازند تا از ضرر آنها جلوگيرى شود. عصاره من همراه عسل جهت مبتلايان به زخم معده بهترين اكسير است ، زيرا از انبساط و انقباض معده جلوگيرى كرده و اين آرامش ‍ جدار معده ، سبب بهبود زخم مى شود. يكى از رجال معروف ايران كه مدتها از زخم معده زجر مى كشيد، و براى معالجه به اكثر پزشكان معروف جهان مراجعه كرده و از درمان آن ماءيوس بود، سه ماه مرتبا روزى نيم مثقال مغز بيخ مرا همراه با عسل خورد و معالجه گرديد. اين شخص در اين مدت از خوردن تمام داروهاى ديگر خوددارى كرد و فقط روزى يك گرم رازيانه و يك گرم سقز تلخ را همراه با من ميل مى نمود و اكنون مدت دو سال است كه بكلى خوب شده و احساس ناراحتى معدى نمى كند. من علاوه بر آن كه طعم سيگار را خوب كرده و قطران آن را كم مى كنم ، يكى از داروها و وسايل ترك اعتياد سيگار نيز مى باشم و براى اين كار كافى است معتادان يك تكه از بيخ مرا مانند سيگار كنج لب خود گذاشته و با آن بازى كنند و گاهى مقدارى از آن را جويده و بمكند. من داراى انواع و اقسام مى باشم ، مقدار قند و شيرينى در بعضى از انواع من بيشتر است ، و در يك نوع كمتر مى باشد كه به آن تلخ بيان گويند. در طب سنتى ايران اين نوع را قابل مصرف نمى دانستند. انواع مرغوب من در آذربايجان ، رضائيه ، افشار، خلخال ، كرمان ، پل جاجرود، اراك ، لرستان ، بجنورد، شيروان و بلوچستان مى رويد و يك نوع من به شيرين بيان چينى معروف است كه در خراسان مخصوصا بين بجنورد و
((
مراد تپه )) ديده مى شود. علاوه بر انواع فوق ، رب السوس را از عصاره نوعى از گون هم مى گيرند كه به آن سوز كاذب مى گويند و بطور تقلبى آن را به جاى عصاره شيرين بيان مى فروشند.
بيخ من داراى يك پوست چوب پنبه اى است و به همين جهت بايستى آن را هميشه پوست كنده و بعد مصرف كرد و اينكه در بعضى از كتب قديمى نوشته اند كه چون مار بيخ بيان را دوست دارد و خود را به آن مى مالد و زهر آلود مى شود و بايستى آن را پوست كند صحيح نيست . من مسكن تشنگى و التهاب معده هستم ، مخصوصا خيسانده من در آب سرد براى اين كار نافع است . من معده و احشاء داخلى را شستشو مى دهم ، من مقوى اعصاب ، باد شكن ، مدر بول و حيض مى باشم و بهترين دارو براى تنگ نفس مى باشم . من سينه را نرم مى كنم و آواز را باز مى نمايم . اگر بيخ مرا ساييده و مانند سرمه به چشم بكشند، براى رفع لكه سفيدى و تقويت بينايى چشم سودمند مى باشم ، اگر جوشانده مرا بر مو بمالند مو خوره را از بين مى برم . ضماد كوبيده برگ تازه من بدبويى زير بغل و كشاله ران را برطرف مى كند و ترك لاى انگشتان را درمان مى نمايد.
چوب گياه من به سرعت مى سوزد و حرارت زيادى توليد مى كند. و به همين جهت سابقا شيشه گران از آن براى ذوب سنگ استفاده مى كردند. شستشوى چشم با جوشانده من ورم پلك را از بين مى برد.
مقدار خوراك مغز پوست كنده بيخ من ده گرم است كه بايستى آن را جوشانده و با عسل ميل كرد و بدرقه آن بايستى آلو يا آش باشد. چنانچه آب هندوانه را بدرقه من مى كنند، فشار خون را پايين مى آورم .
من ((تمبر هندى )) هستم !مرا براى جلوگيرى از جذام مفيد مى دانند.
مقوى قلب و معده هستم .
التهاب خون را كم مى كنم .
براى مبتلايان به ديفترى مفيدم .
نارس مرا نخوريد كه براى دستگاه گوارش زيان آور است .
فارسى من
((
تمبر هندى )) است ، به من خرماى گجرات هم مى گويند. زادگاه من هند و بلوچستان است ، اعراب به من صبادا، حمار، خوش و حومن مى گويند. در كتب قديم به اسامى امله ، انبله ، خنچه ، نيز آمده ام . درخت من بلند قامت است ، به طورى كه طول آن به 25 متر مى رسد. ميوه من لطيفتر از آلو بوده ، و مقوى قلب و معده است . شكم را هم جمع مى كند و هم كمى ملين است و صفرابر خوبى است ، به طورى كه در بين ميوه هاى ترش در اين خاصيت مقامى والا دارم . هيجان و التهاب خون را كم مى كند و براى خارش و گال مفيد است . غرغره خيسانده من در آب بعد از زدن سرم براى مبتلايان به ديفتيرى مفيد است ، ولى هرگز مرا در آب نبايد ماليد. چون خوردن آن ايجاد قى مى نمايد. بلكه بايستى آن را در آب خيس كرد و چون خوب خيس خورد، آن را صاف كرده با كمى نبات يا شكر نوش جان نمود. پزشكان سنتى هند خوردن مرا جهت جلوگيرى از جذام و معالجه آن مفيد مى دانند. هرگز مرا ناشتا نخوريد و در خوردن من زياده روى ننماييد، و ميوه خام و نارس مرا تناول ننماييد، زيرا دير هضم بوده و نفاخ است ، مقدار خوراك من 35 گرم تا 150 گرم و براى اطفال دو گرم براى هر سال عمر آنها است .
دانه ميوه من جوهر مازو زياد دارد و خوردن مغز آن براى جوانان مجرد مفيد بوده و غليان شهوت آنان را كم مى كند. ضماد آن جهت باز شدن دمل و بهبود آن سودمند است و ورمها را فرو مى برد. خوردن آن جهت سوزاك مفيد است . ضماد گل درخت من بر روى پلك چشم ورم آن را فرو مى برد. خوردن آن جهت درمان بواسير خونى و پاشيدن گرد پوست درخت من اشتها را زياد مى كند و روى همين اصل داروسازان سنتى ايران از آن گوارشى درست مى كردند كه طرز تهيه آن را مى توانيد در
((
قرابادين كبير)) مطالعه فرماييد.
اسم من ((دارچين )) است ! من اشتها آورم .
نشاط آور بوده ، نفس را باز مى كنم .
پادزهر خوبى براى سموم حيوانى و نباتى هستم .
دلهره و وسواس را از بين مى برم .
كبد و معده را تقويت مى كنم .
ضد ***كه هستم و رعشه را نيز تسكين مى دهم .
نام من دارچين ، مخصوص پوستهاى معطرى است كه بهترين آنها در سيلان به عمل مى آيد و انواع ديگر آن كه در خارج از سيلان مى رويد به مرغوبى دارچين سيلان نيست .
فارسى من دارچين سفيد است . به من دارچينى هم مى گويند. اعراب اسم مرا دارصينى گذاشته اند. سلخه نوع چينى من است كه به آن دارچين ختابى هم مى گويند و در هند و عمان هم كاشته مى شود. بوى آن كمتر از من بوده و رنگ آن كمى سرخ است و در خواص مانند من مى باشد. منتها كمى ضعيف تر.
((
قرفه )) نوع ديگرى از من است كه خارج از سيلان روييده و داراى پوست ضخيمى مى باشد و در لغت عرب قرفه به معنى پوست درخت است و اختصاصا نام اين پوست مى باشد. قرفه نيز داراى تمام خواص من بوده و قدرت آن در تقويت معده بيشتر از من است ، ولى منافع ديگر كمتر از من مى باشد. من اشتهاآور بوده ، غذاهاى سنگين را لطيف مى كنم . ايرانيان مرا مانند چاى دم كرده و قبل و بعد از غذا مى نوشند و چاى دارچين معروف است .
من نفس را باز مى كنم و تنفس را آسان مى نمايم و نشاطآور بوده ، قلب را جلا مى دهم . من پادزهر سموم حيوانى و نباتى و معدنى ، حافظ قواى نفسانى و مقوى شهوت و ضد خفقان و وحشت هستم . دلهره ، وسواس را از بين مى برم و براى درمان جنون تجويز شده ام . كار من تقويت اعضاى رئيسه بدن ، مخصوصا معده و كبد مى باشد. من بوى بد دهان را از بين مى برم ، تنگ نفس و سرفه خلطى را درمان مى كنم و آواز را تصفيه مى نمايم . پخته من با سركه و مصطكى جهت معالجه استسقاى گوشتى توصيه شده است . ماليدن مخلوط كوبيده من با عسل ، زخمهاى چركى را خشك مى كند و كك و مك را پاك مى نمايد و چنانچه با سركه همراه شود، باز هم مفيد است .
اگر مرا در روغن بجوشانيد، ماليدن اين روغن به تنهايى يا با زرده تخم مرغ پخته ، جهت رعشه و تسكين درد عضلات مفيد است و براى درمان اعضاى بى حس شده به كار مى رود. چكاندن اين روغن در گوش ، سنگينى آن را از بين مى برد و براى بادهاى معدى و يرقان و بواسير نافع است . در صنعت داروسازى از اسانس دارچين و در طب سنتى ايران ، از عرق و عطر دارچين استفاده مى كنند.

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسم من ((پياز است )) هواشناس خوبى هستم .
بى خوابى را از بين مى برم .
براى جلوگيرى از سرطان مرا توصيه كنيد.
نقش مؤ ثرى در معالجه ((آب شكم )) دارم .
سنگ كليه را خرد مى كنم .
فارسى و هندى من پياز است ، در فارسى به من
((
سوخ )) هم مى گويند. اعراب به من بصل و تركان ((سوقان )) در زبان تركى به نوع بيابانى من ((كومران )) نام داده اند.
دانشمندان قديم و جديد براى من بيش از هزار خاصيت قائل شده اند، من انواع و اقسام كوچك و بزرگ ، تند و شيرين ، پوست سفيد و قرمز دارم . من داراى يك ساقه زير زمينى به نام طبق پياز هستم . اين ساقه از يكطرف به ريشه هاى افشان و از طرف بالا به يك ساقه هوايى ختم مى شود، و در اطراف اين طبق فلسهاى پياز پرده پرده روى هم جمع شده و يك شكل كروى به وجود مى آورند. در روى اين جسم كروى پوست پياز قرار دارد. يكى از عجايب طبيعت كه در نهاد من است ، نيروى هواشناسى است بطورى كه قبل از رسيدن فصل زمستان مى توانم شدت سرماى زمستان آينده را پيش بينى كنم . در فصل پاييز شما وقتى مرا از زير خاك در مى آوريد اگر پوستها و پرده هاى من ضخيم ، چرمى و محكم باشد، بايد بدانيد كه زمستان سختى را آن محل خواهد داشت و اگر نازك و كم دوام باشد، در زمستان آينده سرماى زيادى در آن محل ديده نخواهد شد، و نيز روى همين اصل است كه بارفروشان از روى پوست و پرده هاى من زادگاه مرا تشخيص ‍ مى دهند. چون پيازى كه از مناطق گرمسيرى مى آيد با پياز مناطق سردسير فرق بسيار دارد. من جزو مواد غذايى بسيار مفيدم كه بطور پخته و خام هر دو مصرف مى شوم ، داراى ويتامينهاى
((
ب )) و ((ث )) بوده و سرشار از املاح سيترات - استات فسفات - نيترات - و تركيبات گوگردى و املاح كلسيم - سديم - پتاسيم - يد - سليس و چندين نوع قند مى باشم .
به كسانى كه كارهاى فكرى دارند، خوردن پياز را كه داراى فسفر است توصيه نماييد. من هضم مواد نشاسته اى را آسان مى كنم و خواب را راحت مى نمايم . به كسانى كه دچار بى خوابى مى شوند، توصيه كنيد كه از خوردن من غافل نشوند. در عصر حاضر كه به علت انفجارهاى پى در پى خورشيد و انفجارهاى اتمى و آلودگى هوا و سر و صداى شهرها سكته هاى مغزى و قلبى زياد شده است ، نبايستى هيچ سفره اى خالى از من باشد، زيرا من از لخته شدن خون جلوگيرى مى كنم و از زيان آلودگى هوا مى كاهم . من داراى يك ماده ميكربكش نظير پنى سيلين هستم كه ميكربهاى وبايى شكل را مى كشم و باسيلهايى كه سبب مسموميت غذا مى شوند، از بين مى برم ، و زهرابه آن را خنثى مى كنم و به همين جهت است كه طباخان گوشت را همراه من حفظ مى كنند و هيچ غذاى گوشتى را بدون من نمى پذيرند. هيچگاه غذاى مانده و بازارى نخوريد، مگر آنكه با آن مقدارى پياز ميل نماييد. خوردن پخته يا خام من به رشد اطفال مخصوصا كودكان عقب افتاده كمك مى كند، من به علت داشتن مواد گوگردى ، خون و مجارى تنفسى را ضد عفونى مى كنم و جهت درمان تنگ نفس - ورم - گلو - برنشيت - گريپ و غيره مفيد مى باشم و نيز به علت داشتن گوگرد است كه موهاى سر و صورت را تقويت كرده و از ريزش
((
آنها جلوگيرى مى نمايم . عمل من در معالجه امراض كليوى غير قابل ترديد است . من درمان پرستات ، ورم ، ساق پا و روماتيسم مفصلى و غيره مفيد مى باشم . من با اينكه به هضم غذا كمك مى كنم تع و نفخ را از بين مى برم ، خودم كمى نفاخ هستم و براى جلوگيرى از نفخ من ، بايستى از مواد قندى استفاده كنيد. خوردن كمى قند يا شكر يا مكيدن نبات و آب نبات نفخ مرا از بين مى برد. براى تسكين درد دندان كافى است كمى آب پياز را با پنبه آغشته و آن را در حفره دندان كرم خورده بگذاريد. براى معالجه زگليهاى گوشتى وسط يك پياز بزرگ را گود كرده ، و در آن نمك بريزيد و بگذاريد تا نمك آب شود و آن را روى زگيل بماليد. براى از بين بردن لكه هاى سياهى پوست نيز دارويى مفيدتر از آب پياز و نمك نيست .
من داراى چندين نوع قند بوده ، و با كمك نيتراتهايى كه دارم ادرار را زياد مى كنم . اثر من در جلوگيرى از تشمع كبدى و سرطان ، غير قابل انكار است و در معالجه ورم پرده خارجى قلب و ذات الريه تجويز مى شوم .
من بوى زهم گوشت را از بين مى برم و گرفتگى دماغ را كه در اثر تنفس در هواى متعفن پيدا شده باشد باز مى نمايم . من داراى انسولين گياهى و اينولين هستم و به همين جهت براى مبتلايان به مرض قند مفيد بوده و قند خون را پايين مى آورم . براى معالجه آب آوردن شكم ، پيدا شدن آلبومين در ادرار به سراغ من بياييد، و از مدر بودن من استفاده كنيد. در برگ من مقدارى قند و آنزيمهاى مختلف و مقدار زيادى سبزينه وجود دارد. ضمنا نيم پخته من مسكن التهاب و ناراحتيهاى مربوط به سوختگى و بواسير است . من اشك آور بوده و چشم نمى زنم . خوردن من با نان ، بازكننده ادرار و حيض ‍ بوده و شكننده سنگ كليه و مثانه است . پخته مهراى من قدرت غذايى بيشترى دارد، شكم را نرم مى كند و آروغ ترش را از بين مى برد، پخته من با دنبه و چربى جهت پاك كردن اخلاط غليظ سينه و ريه مفيد است . ترشى من جهت درمان يرقان و زياد شدن اشتها و تقويت هاضمه و جلوگيرى از قى صفراوى و بلغمى سودمند است . من پادزهر سموم هستم ، خوردن آب من به مقدار زياد، براى كسانى كه سگ هار آنها را گزيده باشد سابقا تجويز مى شد. چكاندن آب من در چشم جهت جلوگيرى از آبريزش و خارش پلك چشم نافع است ، و با عسل جهت رفع لكه سفيدى و زخم چشم و ضعف بينايى تجويز شده است .
كشيدن آب من در بينى پاك كننده دماغ است . بوئيدن من در مواقع شيوع امراض مسريه منافع بسيار دارد. چكاندن آب من در گوش جهت رفع سنگينى و صدا كردن گوش و پاك كردن چرك آن نافع است ، مقدار خوراك من تا صد گرم است . ضماد كوبيده من بر محل نيش عقرب و زنبور زهر آنها را از بين مى برد. ضماد من بروى پوست بدن خون را به سوى جلد مى كشد و آن را خوش آب و رنگ مى نمايد، ضماد من با عسل و باروت جهت درمان برص ، زگيل ، گوشتى ، كك و مك و زخمهاى چركى توصيه شده است و براى از بين بردن زگيل بهتر است ضماد مرا با نمك و گيلاب و عسل استعمال نماييد. ضماد من با زرده تخم مرغ جهت بواسير و درد نشستنگاه به كار مى رود و با كوهان شتر جهت شقاق و بواسير مفيد بوده ، بواسير را باز مى كند. پخته من با پيه جهت معالجه زخم پا كه در اثر زدن كفش بوجود آمده باشد مفيد است . عده اى از اشخاص گرم مزاج و سودايى نسبت به من حساسيت دارند. اين اشخاص يا بايستى از پخته من استفاده كنند و يا بعد از خوردن من ، كمى سركه يا آب انار ميل نمايند. براى برطرف ساختن بوى من خوردن سبزيهاى معطر، باقلاى خام ، گردوى بو داده ، و نان سوخته موثر است . بذر من مقوى قواى شهوانى است ، و جهت موخوره و داء الثعلب مفيد است .
پيازچهاسم من پيازچه است ، به من پياز اسپانيايى ، بصل اسپانيا و پياز تازه هم مى گويند، و داراى تمام خواص پياز مى باشم . چنانچه از اسم من پيداست ، مرا از اسپانيا آورده اند. تراه و ((والك )) نيز نوعى پياز بوده كه قبلا خود را معرفى كرده اند. بارى ، خانواده ما عامل سلامتى و طول عمر مى باشند و اين خاصيت در پيازچه و والك هم وجود دارد. سوپ پياز و اشكنه كه با آب پياز درست شود، بهترين غذا براى كسانى است كه از نفخ شكم رنج مى برند. سوپ پيازچه نيز همين خاصيت را دارد. با آب پياز مركب نامرئى مى سازند، به اين معنى كه اگر شما در روى كاغذ جملاتى با آب پياز بنويسيد خوانده نمى شود و چون آن را مختصرى حرارت دهيد، نوشته آن ظاهر خواهد شد.
براى براق كردن اشياء چرمى و ظروف مسى و لعابى ، مى توانيد از پياز استفاده كرده و آنها را با كمك پره هاى پياز پاك كنيد. در ايران قديم با پياز چسبى درست مى كردند كه قطعات شيشه و چينى را به هم مى چسباند. دستور تهيه اين چسب جزو اسرار بوده ، و متاسفانه از بين رفته است . براى جلوگيرى از سبز شدن بايستى آن را در تاريكى نگاه دارند.
پياز دشتىفارسى من پياز دشتى است ، به من پياز موش هم مى گويند. چون دشمن اين حيوان موذى هستم . يك نوع من در خراسان مى رويد و به آن پياز خرك و ((بصل الخيرير)) گويند. عربى من عنصل ، بصل الفار، بصل ، العنصل و عنصلان است . در كتب قديم مرا زيرا نام اسقيل كه گويا يك لغت يونانى است آورده اند. بيخ من شبيه پياز بوده ، و گلابى شكل است . بزرگ و كوچك سفيد و قرمز، كوهى و بيابانى دارم . بزرگى پياز من حتى به دو كيلو هم مى رسد و نساجان بنگال لعاب مرا جهت محكم كردن ريسمان و تار و پود پارچه بكار مى برند. پياز مرا بايستى در پاييز بچينند تا چسبندگى زيادتر داشته باشم . من پيشاب را زيادتر مى كنم ، و آب نسوج را از بين مى برم . همراه با كاكل ذرت و دم گيلاس و خارسك بهترين درمان داء الفيل (چاقى زياد) هستم . مقوى قلب بوده و سينه را نرم مى كنم و ضد سياه سرفه مى باشم .
من جهت اكثر دماغى و عصبى مانند سر گيجه ، ماليخوليا، درد، شقيقه ، سردرد يك طرفه ، بى حسى اعصاب ، فلج و نيسان مفيد مى باشم .قدرت بينايى را زياد مى كنم و از فشار چشم مى كاهم . درد گوش را ساكت مى كنم . تنگ نفس را معالجه مى نمايم . درمان سرفه كهنه بوده ، سينه را نرم مى كنم . من معده را تقويت كرده ، به هضم غذا كمك مى كنم و آن را گوارا مى نمايم . براى يرقان ، استسقا، سختى طحال ، پيچش شكم و درد مفاصل و سياتيك مفيد هستم . ادرار و حيض را باز كرده ، سنگهاى مثانه را خرد مى نمايم ، خوردن من براى زنان حامله خوب نيست ، چون ممكن است سقط جنين نموده و يا فرزند آنها ناقص الخلقة به دنيا بيايد.
چون پياز مرا با سركه كوبيده و در حمام بر لكه هاى سياه پوست بدن بمالند رنگ آن را از بين مى برم و در اين مورد هيچ دارويى رقيب من نيست . اگر نپخته مرا با يك چهارم و زنش بوره (بورات دو سود) كوبيده و در پارچه بسته و آن را بر موضع گرى (داءالثعلب ) آنقدر بمالند كه خون آلود شود، موى آن محل روييده خواهد شد و چنانچه محتاج به تكرار عمل باشد، بايستى چند روز صبر كرد تا زخم آن بهبودى يابد. چون موش مرا بخورد، در كمتر از يك ساعت خواهد مرد. بوى من قاتل مگس مى باشد، حشرات و مورچه را نيز از بين مى برم .
من آفات نباتى را از بين مى برم و به همين جهت است كه در گذشته كه سمپاشى نباتات معمول نبود، مرا در پاى درختانى چون مو و انار مى كاشتند، تا آفات آنها از بين برود.
بذر من شكم را نرم مى كند و درمان دل پيچه است .
مقدار خوراك من سه گرم بوده ، و زياده با آن خطرناك است .
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسم من ((افسنتين )) است !
اشتها را تحريك مى كنم و اختلالات معدى را از بين مى برم .
براى درمان كابوس ، لقوه و بى حسى اعضا مفيدم .
دوست صميمى كبد هستم .
فارسى من
((
خارا گوش )) و ((مروه )) است ، ولى در داروخانه ها و عطاريها به من ((افسنتين )) مى گويند. در كتب قديم ((كشوتا)) و ((شيخ رومى )) به من لقب داده اند، عربى من ((فترق )) است و در مصر به يك نوع من ((دسيسه )) و كوهى مرا ((ربل )) گويند. تركى من ((قوت اوذى )) است ، گياه من بين بوته و درخت بوده و گل آن شبيه گل با بونه گاو چشم است . من داراى انواع و اقسام خراسانى ، نبطى ، رومى ، سويسى ، بلژيكى و فرانسوى هستم . يك نوع من كه در سواحل درياى مازندران از گيلان تا آستارا مى رويد، در اطراف رشت به آن ((واش )) و ((گنداوش )) گويند و گيلانيان جوشانده آن را به مقدار كم براى رفع اختلالات معدى و زياد شدن اشتها و درمان يبوست مى نوشند. من داراى طعمى تلخ بوده ، و ايرانيان تلخى مرا شبيه تلخى ((صبر)) مى دانند و در كتاب مقدس انجيل تلخى حقيقت را به تلخى من تشبيه كرده اند. وقتى گياه من گل كرد، بايستى آن را چيد و در سايه و جاى خنك آويزان كرد تا خشك شود. نوع وحشى من مفيدتر از انواع پرورش يافته است .
پزشكان و داروسازان سنتى ايران مرا داروى ضد كرم و مقوى معده و اشتهاآور مى دانستند. من مسهل صفرا و با اسطو خودوس و افتيمون مسهل سودا بوده ، براى سردرد، لقوه ، فلج ، و بى حسى اعضا مفيد مى باشم . براى درمان كابوس ، سرگيجه ، ماليخونا نيز سودمندم . دوست كبد و درمان ورم طحال و رحم مى باشم و مرا براى درد اعصاب و بواسير و ورم چشم تجويز مى كنند.
من با اينكه قاعده آور نيستم ، براى دخترانى كه به علت ضعف دچار يائسگى پيشرس شده اند، مفيد بوده و عادت ماهانه زنان را منظم مى كنم . چون مرا ساييده ، در پارچه كتان بسته و آن را در آب جوش فرو برده روى پلك چشم بگذارند، لكه هاى قرمز چشم را كه در اثر ضربه پيدا شده باشد، برطرف مى كنم . زيرا من خون را به سوى خود جذب مى كنم ، ضماد پخته من براى درد چشم پيدا مى شود نافع است .
چون برگ بوته مرا در آب يا الكل و يا روغن بجوشانند، و با آن گوش را بخور دهند، درد آن را ساكت مى كنم و ورم بناگوش را التيام مى دهم و چرك و عفونت گوش را از بين مى برم . چكاندن جوشانده من براى سنگينى و عفونت گوش كه در اثر آب رفتن در آن پيدا شده باشد نافع است .
من ضد عفونى كننده و كرمكش قوى و ضد حشره مى باشم . گذاشتن من در صندوق و كمد مانع بيد زدن لباس مى شود، و چنانچه مرا با مركب مخلوط كرده ، و با آن كتاب بنويسند، مانع تغيير رنگ آن شده و اوراق آن را از شر حشرات و موش محفوظ مى دارم . اگر مرا با روغن مخلوط كرده ، بر بدن بماليد پشه و مگس به شما نزديك نخواهد شد.
در گذشته كه پنى سيلين و داروهاى ميكروبكش كشف نشده بود، من بهترين داروى ضد ميكروب بوده و در مواقع شيوع امراض مسرى مانند طاعون مرا تجويز مى كردند. من تب بر و ضد يرقان بوده و براى جلوگيرى از آب آوردن نسوج به كار مى روم . من در درمان اسهال مزمن معجزه مى كنم و ضد نفخ مى باشم و براى امراض نوبه اى سود فراوان دارم ، ضماد پخته نمك زده من در روى زخمهاى عفونى و گنده تاول ، اثر ضد عفونى كننده و التيام دارد. براى اين كار نيز مى توان از تنتور من استفاده كرد. من سرعت جريان خون را زياد مى كنم و خون را به سوى خود جذب مى نمايم ، براى رفع ترشحات زنانه مى توانيد از من استفاده كنيد. ممكن است بعضيها به من حساسيت داشته يا از خوردن من ناراحت شوند، اين اشخاص و بيماران عصبى و مبتلايان به خونريزى بايستى از خوردن من پرهيز نمايند روى هم رفته مصرف من به طور مداوم جايز نيست و بايستى با فاصله انجام گيرد.
قسمت مورد استفاده من برگ و سر شاخه هاى گلدار من است ، مقدار خوراك آنها نيم تا دو گرم به عنوان مقوى معده ، دو تا سه گرم براى دفع كرم ، به مدت پنج روز متوالى است .
دمكرده 5 تا ده گرم من در يك ليتر آب بدون قند، به عنوان تب بر به كار مى رود. قند از تاءثير من مى كاهد. خيسانده 30 تا 100 گرم من در هزار، بهتر از دمكرده آن است . در موقع تب و لرز موقعى كه گنه گنه و داروهاى ديگر مؤ ثر واقع نشوند، شراب من اثر آنها را زياد مى كند.
من در اطراف تهران - ارتفاعات دماوند - در آذربايجان ، خراسان ، ييلاق عمار لو - بين چرم كش - و شورين - نيز مى رويم .
افسنتين دريايى
گياه شناسان جديد مرا ((افسنتين دريايى )) ناميده اند. عربى من شيخ البحر است . من در شمال غربى ايران ، مخصوصا سواحل درياچه رضائيه و اطراف شاهپور تا ميانه در كنار مردابها و شوره زارها و همچنين در بلوچستان بطور خودرو به عمل مى آيم . خواص من بين درمنه تركى و افسنتين است . سرشاخه هاى گلدار و برگ من - مقوى معده ، ضد كرم ، درمان مرض قند و ضد صرع است .براى دفع كرم بايستى چهار تا هشت گرم سر شاخه گلدار و برگ مرا جوشانده ، و صبح ناشتا پس از شيرين كردن نوشيد، و براى دفع كرمك مى توان اين جوشانده را تنقيه كرد. مقدار خوراك سر شاخه هاى خشك و برگ من چهار تا هشت گرم براى اشخاص بالغ و يك تا دو گرم براى اطفال است كه بطور گرد كوبيده جوشانده و تنقيه مصرف مى شود. ماده عامله من شبيه سنتونين است و چون داراى اثر سمى است ، نبايستى زياد مصرف ، شود. وجود من در اطراف درياچه حوض سلطان چندان قطعى نيست .
من ((زبان گنجشك )) هستم ! فارسى من زبان گنجشك است ، اعراب به من ((مران )) و ((لسان العصفور)) مى گويند. عده اى به غلط لسان العصافير و شجر البق را زبان گنجشك ترجمه مى كنند و اين اشتباه است زيرا السان العصافير ميوه درخت نارون است كه شباهت زيادى به زبان گنجشك مى باشد زندگانى مى كند، به درخت آن ((شجر البق )) مى گويند. من در نقاط مختلف ايران ، گرگان ، مازندران ، گيلان و را ميان به حالت وحشى مى رويم و بطور زينتى مرا در تهران و بسيارى از نقاط ديگر مى كارند. من داراى انواع و اقسام مى باشم كه فرقمان در تعداد برگچه ها و شكل ظاهرى آنها مى باشد. گلهاى قرمز رنگ مايل به قهوه اى من قبل از روييدن برگ پيدا مى شود. قسمت مورد استفاده من برگ من است كه پس از رشد كامل آنها را در ماه هاى خرداد و تير بايد چيد و برگچه هاى آنها را در سايه خشك كرد و هر روز آنها را زير و رو نمود، تا رنگ سبز آنها از بين نرود.
پوست و ميوه من نيز مصرف دارويى دارد.
پوست و شاخه هاى من داراى طعم تلخ و گس بوده ، و تب بر و خلطآور است و قبل از پيدايش گنه گنه آن را براى درمان تب و نو به كار مى بردند. برگ من داراى اثر ملين بوده زياد آن مسهل است و براى درمان رماتيسم و نقرس تجويز مى شود و ضمنا پيشاب آور و معرق نيز مى باشم .
دمكرده 30 تا 60 گرم من در يك ليتر آب و جوشانده 15 تا 30 گرم ميوه من به عنوان مقوى و مدر و دمكرده 10 تا 20 گرم برگ خشك من در دويست گرم آب براى معالجه نقرس به كار مى رود، و براى اين كار مبتلايان مى توانند هر سه ساعت يك مرتبه يك فنجان بنوشند و همچنين مبتلايان مى توانند آب جوشانده برگ درخت مرا تنقيه كرده و تفاله آن را گرم گرم روى محل درد بگذارند. براى معالجه آسان آن را درمان نقرس ديد. جوشانده شصت گرم پوست من در يك ليتر آب به عنوان تب بر و معالجه تب و لرز تجويز مى شود. شكركى كه در روى بعضى از انواع من پيدا مى شود، همان
((
من و السلوى )) مى باشد كه به عنوان مائده براى قوم بنى اسرائيل نازل مى شد.
اسم من ((اقاقيا)) است !
دمكرده گل و برگ من سردردهاى مزمن را تسكين مى دهد.
از برگ من براى بريدن صفرا، استفاده كنيد.
گل من آرامش بخش است .
همين گل ، مقوى و ملين نيز مى باشد.
براى درمان كم خونى ، طبق دستور از من استفاده كنيد.
فارسى من اقاقيا و عربى آنها شجرة الجراد مى باشد. من درختى زينتى هستم كه زادگاه اوليه من آمريكاى شمالى است ولى امروزه در اروپا - آسيا مرا به نام يك درخت زينتى مى كارند. گياه اصلى من خاردار است ، ولى در انواع پرورش يافته من خار از بين رفته است گلهاى من سفيد و معطر است ، ولى در انواع پرورش يافته گلى رنگ هم ديده مى شود. گلهاى درخت من نوش فراوان دارد و زنبور عسل به آن راغب است . گل من كمى آرامبخش ‍ است . مقوى ، ملين و صفرابر مى باشد. پوست درخت من مخصوصا پوست ريشه آن به مقدار كم مخلوط با قند كمى ملين است ، ولى اگر به مقدار زياد خورده شود، قى آور و مسهل قوى است ، و زيادى آن سمى مى باشد. برگ درخت من صفرابر و ملين است . دمكرده گل و برگ درخت من سردردهاى مزمن را تسكين مى دهد، مخصوصا اگر منشاء سر درد مسوميت غذايى و سوء هضم باشد. دمكرد 12 گرم برگ من در يك فنجان آب جوش ، به عنوان صفرابر ناشتا مى خورند و دمكرده همان مقدار گل من به عنوان آرامبخش قبل از شام و ناهار تجويز شده است . از دمكرده 15 تا 20 گرم من در يك ليتر شراب قرمز، شرابى مقوى به دست مى آيد كه براى كم خونى و درمان ترشحات زنانه نافع است ، با گل من نان شيرينى ، نوشابه هاى معطر و محصولات زيبايى به دست مى آورند. با گل من ابريشم ، پنبه و كاغذ را رنگ مى كنند و با الياف درخت من طناب درست مى نمايند. چوب درخت من با دوام بوده و دير مى پوسد.
من ((گل رنگ )) هستم !
اين روزها بيشتر به من گل رنگ مى گويند، ولى در فارسى به يك نوع من كه در خراسان ، تبريز و تراران تفرش به عمل مى آيد. كافيشه ، زعفران كاذب و گل زردك گويند و به يك نوع ديگر من كه در ناحيه ايسبيلى گيلان و در مغرب ايران ، اشتران كوه ، جام تونه در كرمانشاه و همچنين در بوشهر، بيشه و كازرون به عمل مى آيد كاجيره - كاژيره - كاجره - بهرامه - بهرمان گويند.
در فارسى به دانه من خسك دانه و تخم كاجره و اعراب به دانه من قرطم ، حب العصفر و بذر الاحريض گويند. گل من خاردار و زرد مايل به قرمزى است ، ولى تدريجا زرد نارنجى مى شود. از گل من براى رنگ كردن پارچه و به جاى زعفران براى رنگ كردن غذا استفاده مى كنند، هر كس گل مرا بخورد رنگ ادرارش قرمز مى شود.
عصاره گل من كه در رنگرزى به كار مى رود، به نام زردج معروف است و اعراب به آن ماءالعصفر گويند، گل من مانند دانه هايم داراى اثر مسهلى است ، جوشانده 12 تا 24 در هزار آن محلل غذا و مقوى اعصاب ، خلطآور و قاعده آور است ، و در ذات الريه تجويز مى شود. گل نوع كاجيره معرق ، تب بر، ضد كرم و قاعده آور مى باشد. و در استعمال خارجى به عنوان ضد عفونى كننده و التيام دهنده زخمها استفاده مى شود، و براى معالجه سوزاك چه از راه شستشو و چه از راه خوردن مفيد مى باشد.

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من ((خارخسك )) هستم !
ميوه من كه به اسامى خسك دانه ، تخم كافشه و تخم كاجيره معروف است . داراى 30 تا 37 درصد ماده سفيده اى و 45 تا 56 درصد روغن است ، كه پس از تصفيه به مصرف تغذيه مى رسد و معمولا با آن مارگارين مى سازند. گياه را براى استفاده از گل و ميوه روغنى آن مى كارند و هر كيلو دانه كه كاشته شود 33 كيلو محصول ميدهد و چون ميوه من در وسط برگها محصور شده روى زمين نمى افتد و به علت داشتن تيغ پرندگان به سراغ آن نمى آيند. به اين جهت دانه هاى من به هدر نمى روند.
ميوه من داراى اثر مسهلى است ، هشت گرم دانه له شده من مخلوط با 25 گرم آب به عنوان مسهل به كار مى رود.
دانه هاى من مسهل بلغم و اخلاط سوخته و بادشكن است ، و چون 5/7 گرم مرا كوبيده و شير گرفته و با قند و شكر سرخ يا عسل مخلوط كرده بخورند و يا با آب شربت سازند و يا به صورت مربا و شيرينى بخورند، جهت پيران مفيد است و با افتيمون جهت معالجه ماليخوليا، وسواس ، خفقان ، جذام ، جرب ، خارش و امراض سودايى موثر است .
شيره ميوه من شير را منعقد مى كند، و پنير آن تمام خواص مرا به مقدار زيادترى دارد و هرگز نبايد آن را بعد از خوردن شير بخورد، زيرا باعث سنگينى و خرابى معده ميشود. خوردن ميوه من با مغز فلوس جهت تبهاى بلغمى نافع است ، خوردن مغز مقشر دانه هاى من جهت قولنج نافع است ، و براى رفع استسقا تجويز شده است . خوردن برگ و ميوه من به مقدار يك مثقال همراه با نيم مثقال فلفل همراه با شراب جهت معالجه عقرب گزيدگى توصيه شده است ، و چون عقرب گزيده برگ و ميوه مرا در دهان گذاشته و بمكد درد محل نيش ساكت مى شود. مقدار خوراك ميوه من 1 تا 10 گرم است ، از روغن دانه هاى من در معالجه رماتيسم و فلج بطور ماليدنى استفاده مى كنند.
فوايد خار من در جلد سوم خواهيد خواند.
اسم من ((بيد)) است !
برگ من تقويت كننده قلب است .
من تب بر بوده ، سر درد را نيز تسكين مى دهم .
چكاندن جوشانده برگ من در گوش آن را از چرك پاك مى كند.
بيد نام ديو سفيد بود كه رستم در مازندران او را كشت و اسم او روى من گذاشت . اعراب به من صفصاف گويند، در كتب مختلفه قديم از من به نام خلاف ياد شده است . من انواع و اقسام دارم كه مهمترين آنها عبارتند از: بيد سفيد يا بيد ساده .
من در تهران ، كرج ، كوههاى طالقان ، پشند، گچسر، دره لور لاهيجان ، پل زغال ، دره چالوس ، مازندران ، آذربايجان ، ديلمان مغرب ايران ، اشتران كوه ، بين سقز و همدان ، كوه رجب ، كوه كهواره در كنار جويبارها مى رويم و سايه گستر بوده و برخلاف شايع داراى ميوه هستم ، منتها ميوه من ماكول نيست ، ولى در داروسازى از آن استفاده مى شود. رنگ چوب من كمى سفيد است ، گل من در ايام بهار بعد از روييدن برگ به صورت سنبله اى كوچك در بين برگها ظاهر مى شود. اين گل كمى خوشبوست . ميوه من مانند خوشه از ساقه آويزان مى شود و در كتابهاى داروسازى سنتى ايران به اين
((
ميوه بيد)) اطلاق كرده و درخت مرا چنانچه قبلا گفتيم ((فلاف )) مى ناميدند. برگ من مقوى دماغ و قلب و بازكننده گرفتگى جگر و درمان سردرد مى باشد. خفقان تشنگى و ضعف معده و تبهاى محرقه و صفراوى با آن معالجه مى شوند. و براى جميع امراض صفراوى مفيد مى باشم . عرق شكوفه من داراى خواص بيشترى است . برگ من قابض و تب بر است ، و قبل از كشف آمريكا و پيدايش ((گنه گنه )) تنها داروى ضد تب و نوبه دارد و پزشكان سنتى ايران مبتلايان به حصبه و مطبقه را روى برگ من مى خوابانيدند تا تب آنها پايين بيايد، عصاره برگ من مسهل بلغم و صفرا مى باشد.
عرق من كه به عرق بيد معروف است ، و آن را مانند گلاب از تقطير برگ من به دست مى آورند، سر درد را برطرف مى كند و از تب و نوبه جلوگيرى مى نمايد و براى باز شدن جگر و درمان يرقان و سختى اسپرز و اختناق رحم نافع است و همچنين پادزهر سم عقرب و سموم دارويى است . چكاندن جوشانده برگ من در گوش آن را از چرك پاك مى كند. نشستن در آب جوشانده برگ و شاخه هاى من جهت از بين بردن فساد چرك مفيد مى باشد. خوابيدن در روى برگ من جهت رفع حرارت كبد و قلب مفيد مى باشد. خوابيدن در زير سايه درخت من در روز براى تقويت قلب و اعصاب سودمند مى باشد. ضماد برگ من جهت جلوگيرى از خونريزى ، و نوشيدن جوشاندن برگ من جهت معالجه اسهال خونى سودمند مى باشد.
صمغى كه از برگ من بيرون مى آيد، ضد عفونى كننده و مقوى بينايى است و به صورت سرمه مى توان آن را به كار برد. خاكستر چوب درخت من براى جلوگيرى از خونريزى و با سرمه جهت زگيل و ورم پستان تجويز شده است و براى جلوگيرى از نفوذ ميكروب سودمند مى باشد. به همين جهت است كه به جوانانى كه مبتلا به جوش غرور مى باشند توصيه مى شود كه آب برگ مرا با فشار گرفته و به صورت خود بمالند تا مانع پيدايش جوش شود. مفيدترين قسمت مورد استفاده من پوست درخت من است كه داراى چندين عامل دارويى است كه مقدار آنها در انواع بيد فرق مى كند، و مقدار آنها در ساقه هاى مسن بيشتر از ساقه هاى جوان است و به همين جهت توصيه كرده اند كه بايستى از پوست ساقه هايى استفاده كرد كه سن آنها كمتر از سه سال نباشد. براى تبهاى نوبه اى از دمكرده 40 تا 50 در هزار پوست ساقه هاى سه ساله من استفاده نماييد. اين پوست داراى اثر مسكن مخصوصا براى دردهاى اعضاى تناسلى است .
عصاره روان سنبله هاى من ، براى درمان بى خوابى كه نتيجه ضعف اعصاب است و اختلالات عصبى مفيد مى باشد و سختى ادرار را هم برطرف مى كند، خوردن مقدار كمى از پوست درخت من اشتها را باز مى كند و دستگاه گوارش را تقويت مى نمايد.
يكى از عوامل دارويى كه از درخت من گرفته مى شود براى رماتيسم ، نقرس ، گريپ و اسهال خونى مؤ ثر است .

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز

زبان پس قفا
فارسى من گل زبان پس قفاست . به من زبان در قفا و گل هزار رنگ هم مى گويند. عربى من ((رجل القبره )) است . در قاعده گل من مقدارى انگين وجود دارد كه حشرات را به سوى خود جلب مى كند. من يك گياه خودرو هستم كه به علت زيبايى كه دارم مرا به عنوان يك گل زينتى در باغچه ها مى كارند. برگ و گل من ضد كرم و پيشاب آور بوده ، اشتها را باز مى نمايد. دمكرده رقيق برگ و گل من ضد نقرس و درمان سنگ كليه است . دانه هاى من سمى است ، گرد كوبيده و جوشانده آن از خارج معالج كچلى و ضد شپش است ، و چنانكه گل و گياه مرا پخته و بطور ضماد زير شكم بگذارند، ادرار را باز مى نمايد. استعمال دانه هاى من به علت سمى بودن از راه داخل جايز نيست .
مويزك
فارسى من مويزك و معرب آن مويزج است . اعراب به من زبيب الجبل ، يعنى كشمكش كوهى گويند و در بعضى از كتب زبيب برى ذكر شده است . من از اقوام نزديك زبان پس قفا هستم . كوليها معمولا گرد كوبيده دانه هاى مرا به عنوان دواى ضد شپش به عوام مى فروشند، ولى چون بارها استعمال آن ايجاد تحريكات در پوست سر شده است ، نبايستى آن را به كار برد. دانه هاى من ضد عفونى كننده و مسقط جنين است و به كار بردن آن بدون تجويز پزشك خطرناك ميباشد. چون يك دانه مرا در پنبه پيچيده كمى تر كرده آن را بكوبند تا شكسته شده ، و بعد در سوراخ دندان كرم خورده بگذارند، درد آن را ساكت مى كند.
اسم من ((باقلا))
است !
در خوردن بى همتا هستم .
سينه وريه را پاك كرده و آنها را تقويت مى كنم .
براى مبتلايان به زخم معده غذاى خوبى هستم .
در برگ و پوست من خواصى است كه كمتر كسى از آنها اطلاع دارد.
گل من درمان كننده رماتيسم است ...
اسم من باقلا است ، ولى در تهران بيشتر به من باقلى مى گويند و اعراب نيز باقلى خطاب مى كنند. من يكى از حبوبات قديمى و تاريخى هستم و ساكنان اطراف رودخانه نيل از عهد باستان مرا شناخته و كشت كرده اند. من غذاى خاص حضرت عيسى بودم ، آن حضرت مرا خام مى خورند، در ايران نيز گيلانيها مرا نپخته مى خورند. من سرشار از ويتامينهاى آ.ب و ث هستم و املاح مفيدى از آهن ، آهك و فسفر دارم و به همين جهت در دسته غذاهاى خونساز بوده ، و مغز قلم استخوانها را تقويت مى كنم . من در اثر خشك شدن مقدارى از ويتامين ث خود را از دست مى دهم ، ولى در عوض قدرت غذايى من بالا مى رود و نفخ من كم ميگردد - مواد نشاسته اى من از ساير حبوبات كمتر است ، و در عوض مواد سفيده اى بيشتر دارم و روى اين اصل قدرت زندگى من زياد بوده ، اشخاص لاغر را تقويت مى كنم ، ولى جزو غذاهاى چاق كننده نيستم . من از حبوبات خنك محسوب مى شوم و پيشاب را زياد مى كنم ، غرايز جنسى را نيرو مى دهم ، زود هضم بوده و به سرعت از معده مى گذرم و با خود خوراكيها ديگر را از معده خارج مى كنم ، سينه وريه را پاك كرده و تقويت مى نمايم ، سرفه خشك را درمان مى كنم . من براى مبتلايان به زخم معده و اسهال ، غذاى خوبى هستم و چون مرا با پوست در آب و سركه بپزند و با پوست بخورند، براى اسهال مفيد مى باشم و بدون سركه براى كليت مرا تجويز مى كنند. هرگز آب پخته مرا دور نريزيد، زيرا گلو را نرم مى كنم و از توليد سنگ جلوگيرى مى نمايم و گرفتگيهاى معده را باز مى كنم ، ضماد آرد من با آرد جو در محل ضرب خوردگى و ورم پستان نافع است ، مخصوصا اگر اين ورم در اثر انعقاد شير باشد. لپه مرا كوبيده با سركه و كمى نعناع و عسل مخلوط كنيد و به روى دمل بگذاريد تا سر باز كرده و از بين برود. ضماد من با پيه خوك جهت نقرس مفيد است .
سابقا كه زالو انداختن معمول بود، معمولا دانه تازه مرا دو لپه كرده و طرف داخلى آن را روى محل نيش زالو مى چسبانيدند نا خون بند آيد. اين دستور براى بند آمدن بريدگيهاى كوچك هم مفيد است .
ضماد آرد من با سفيده تخم مرغ و گل بر روى حدقه چشم كه بر آمده باشد، سودمند است . ضماد آرد من با عسل جهت پاك شدن لكه هاى سياه توصيه شده است ، ضماد برگ غلاف سبز خارجى من جهت معالجه سوختگى به به كار مى رود. گل من نيز پيشاب آور بوده و جوشانده سى تا شصت در هزار آن براى درمان رماتيسم و عرق النساء (سياتيك ) مفيد مى باشد.
اگر انگشت شما گوشه كرد ناراحت نباشيد، مقدارى از برگهاى مرا گرفته بجوشانيد و انگشت خود را در آب گرم آن فرو بريد، به زودى خوب خواهد شد. اگر گل مرا در هاون قلعى بساييد، و در آفتاب بگذاريد خضاب نيكويى به دست خواهيد آورد، بانوانى كه صورتشان ريش درآورد است ، مى توانند موها را با موچين كنده و در جاى آنها چند روز متوالى از خمير آرد من بچسبانند تا آن موها ديگر رشد ننمايد. زياده روى در خوردن من خوب نيست ، زيرا مطبوخ من خورده شود، چنين عوارضى پيش نخواهد آمد.
بيمارى فاويسم
بعضيها نسبت به محصول تازه من حساسيت داشته ، مبتلا به مرض فاويسم مى شوند، علامت اين بيمارى زرد شدن رنگ پوست بدن و احساس ‍ خستگى و سستى در اعصاب ، پيدا شدن خون در ادرار، سردرد و استفراغ است . در اين عارضه خون كم مى شود و درمان آن تزريق خون و سرمهاى غذايى است . اين عارضه فقط مخصوص يك نوع من مى باشد كه معروف به نوع مازندرانى است و بيشتر در اطراف مزارع باقلا ديده مى شود.
باين بيمارى در گيلان باقلا زاله مى گويند و يك بيمارى ديگر نيز در گيلان وجود دارد بنام غلى زاله كه از خوردن آلوچه ى كال بوجود مى آيد و شباهت زيادى به فاويسم دارد و چون اين دو مرض در يك فصل ظاهر مى شوند پزشكان فرقى بين آنها قائل نبوده همه ى بيماران را مبتلا به فاويسم تصور ميكنند. داروسازان سنتى ايران اين مرض را شناخته و چنين نوشته اند: عده اى با خوردن باقلاى تازه دچار نفخ و اختلاج (بريدن عضلات ) ثقل دماغ و فساد خون و ديدن خوابهاى پريشان و ابتلا بخارش ‍ مى شوند.
بهترين راه براى عدم ابتلا باين بيمارى دو لپه كردن باقلا و جوشاندن آن در آب و دور ريختن آب است و همچنين پختن آن در روغن و افزودن ادويه مانند آويشن - فلفل - دارچين - ميخك و از همه مهمتر گلپر است . ضمنا باقلاى خشك اين اثر را ندارد. اهالى محل با خوردن دوشاب بيماران را معالجه ميكنند.
من ((بادرنجبويه )) هستم ! فارسى من بادرنگبويه است ولى اعراب آن را معرب كرده و بادرنجبويه مى گويند. دسته اى از تازيان به من ((مفرح القلب )) گويند. در آذربايجان شرقى و غربى مرا در باغات و منازل مى كارند، و اخيرا آذربايجانيها مرا به تهران آورده و در منازل و باغات شميران كاشته اند. برگها و گل من خوشبو و بوى آن شبيه ليمو است و به همين علت عده اى مرا نوع شاه اسپرم (ريحان ) مى دانند، من دو نوع دارم يكى كوچك و ديگرى بزرگ كه هر دو در ايران مى روييم ، فرنگيها به يك نوع من ((مليس ملداوى )) و به نوع ديگرم ((مليس طبى )) مى گويند و در بعضى از شهرهاى ايران به نوع كوچك من كه مانند سبزى خوردن خوراكى است و معمولا با غذا مى خورند ترنجان مى گويند، گر به گياه مرا مانند سنبل الطيب دوست دارد. عده اى گياه مرا با ((بالنكو))كه شباهت زيادى به ريحان دارد اشتباه مى كنند. من مقوى قلب و مغز بوده ، به همين جهت در بيماريهاى حمله - غش - بى خوابى - پريشانحالى - صدا كردن گوش و ماليخوليا تجويز شده و اثر مفيد دارم . از سكته هاى قلبى و مغزى تا اندازه اى جلوگيرى مى كنم ، و بو كردن من نشاطآور بوده دماغ را باز مى كند. من براى معده مفيد بوده ، آن را تقويت مى كنم . از دل پيچه و و اسهال جلوگيرى مى نمايم ، جويدن برگ من جهت زاله بد بويى دهان بسيار موثر است . مضمضه جوشانده برگ من جهت معالجه پيوره و فساد دندان نافع است .
استشمام آب جوشانده من جهت تنگى نفس و بيمارى آسم و تسكين درد مفاصل مفيد مى باشد. بوييدن برگ من جهت ضد عفونى كردن مجارى تنفسى و نشستن در آب جوشانده آن جهت باز شدن عادت ماهانه بانوان تجويز شده است : مقدار خوراك برگ من تا سى و پنچ گرم است . تخم گياه من در عمل ضعيف تر از برگ من بوده ، و مقدار خوراك آن يك مثقال است . و معمولا براى درمان قشغريره (وقتى موى بدن در اثر ترس راست شود و لرزه بر اندام مستولى گردد) تجويز مى شود. آب مقطر مرا در تبريز گرفته ، جهت تقويت قلب و معده مى نوشند.
من ((فرنجمشك )) هستم ! اسم من فرنجمشك است . به من برنجمشك -حبق الكرمانى - حبق الصعترى - حبق قرنفلى و پلنگمشك هم مى گويند. برگ من معطر و بوى آن شبيه ليمو است ، اين بو در برگهاى من قبل از گل دادن زيادتر است ، در صنعت از من يك نوع اسانس مى گيرند كه شبيه اسانس ليمو است . من در بيشتر نقاط ايران مخصوصا شمال تهران پس قلعه و آذربايجان مى رويم . خواص من نظير بادرنجبويه مى باشد و بعلاوه در رفع سرگيجه و جلوگيرى از قى كردن زنان باردار به كار مى رود و در عطرسازى از من استفاده شده و راهبان مرا داخل مشروبات خود مى كنند. اگر برگ تازه مرا به صورت كوبيده روى محل نيش زنبور بگذارند درد آن را تسكين مى دهم .
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسم من ((ثعلب )) است ! براى تجديد قواى از دست رفته خود، از من استفاده كنيد.
آرد من خونساز و مقوى اعصاب است .
تشنج بدن را رفع مى كنم ،
اگر آرد مرا طبق دستور به كار بريد از ريزش موى سرتان جلوگيرى مى كند.
به زنان نازا، استفاده مرا توصيه كنيد.
اگر از ناراحتى سينه رنج مى بريد، من شفابخش آن هستم .
فارسى من سه برگ است . اعراب به من
((
خصى الثعلب )) يعنى بيضه روباه گويند و اين روزها در ايران به من ثعلب خطاب مى كنند، و فرنگيها هم اسم مرا سالپ گذاشته اند. وجه تسميه من به ((خصى الثعلب )) براى آن است كه بيخ من داراى دو غده به هم پيوسته ، يكى تو خالى مربوط به گياهى كه روييده و ديگرى تو پر مربوط به گياهى كه بعدا خواهد رويد مى باشد. گلهاى من خوشه اى قشنگ به رنگ صورتى يا سفيد با خطوط و نقطه هاى بنفش يا ارغوانى است . غده تو پر من داراى نشاسته - قند و مقدار زيادى لعاب است كه خوراكى مى باشد. از غده هاى زيرزمينى من آردى تهيه مى كنند كه در بستنى سازى و شيرينى سازى مصرف مى شود.
تاكنون بيست و پنج نوع از گياه من شناخته شده كه ده گونه آن در ايران مى رويد. گونه هاى مختلف من در آذربايجان - كردستان - لرستان - خراسان - و ساحل درياى مازندران و نواحى البرز فراوان بوده و بطور خودرو به عمل مى آيد. به عنوان يك گل زينتى نيز مى توان انواع مرا در باغچه ها پرورش داد. براى تهيه آرد ثعلب كافى است كه غده هاى زيرزمينى مرا شسته و بعد در آب جوش بخيسانند تا ورم نمايد، بعد خشك كرده و آسيا نمايند. آرد من علاوه بر اينكه در مداوا و تغذيه به كار مى رود، همه ساله مقدار زيادى از آن صادر مى شود و كارخانجات غذاسازى و داروسازى خريدار آن مى باشند.
آرد من براى رفع خستگى ، تجديد قوا و تقويت شهوت منافع زياد دارد، آرد من نرم كننده سينه و خلطآور بوده و براى اين كار جوشانده يك درصد آن مصرف مى شود.
آرد من خونساز بوده و مقوى اعصاب است . براى درمان كزاز، تشنج ، لقوه و فلج تجويز شده است . ماليدن آن بر سر مقوى مو بوده و از ريزش آن جلوگيرى مى كند. مقدار خوراك آن تا دو مثقال بوده و زياده روى در خوردن آن براى شكم خوب نيست .
پزشكان سنتى ايران عقيده داشتند كه چنانچه زنان نازا برگ ثعلب را با زعفران و كمى مشك ساييده ، قبل از آميزش حمول نمايند ممكن است آبستن شوند.
وانيل
وانيل كه پودر آن در شيرينى سازى جهت معطر كردن شيرينى به كار مى رود، از خانواده ثعلب بوده كه متاءسفانه در ايران نمى رويد. پودر وانيل (وانيلين ) علاوه بر آنكه در قناديها مصرف مى شود، در ساختن ليكورهاى معطر نيز قابل استفاده بوده ، نيرو بخش و ضد عفونى كننده مى باشد، براى تقويت شهوت و ضد تشنج تجويز شده است .
من ((نانخواه )) هستم !فارسى من نانخواه است ، به من نانخا - نانخه و زينان هم مى گويند. عربى من طالب الخبز است .
من بذر گياهى هستم كه به آن زيره حبشى و انيسون برى مى گويند، و در مشرق ايران و بلوچستان مى رويم ، در هند و مصر هم مرا مى كارند. بذر من كوچك بيضى شكل قهوه اى مايل به زرد است ، و بوى آن معطر بوده ، شبيه تيمول است ، مقدار اسانس نوع ايرانى من بيشتر از انواع خارجى است و در صنعت داروسازى از آن تيمول استخراج مى كنند. سابقا مرا روى نان مى پاشيدند و گاهى با خمير مخلوط مى كردند تا نان خوشبو و خوشمزه شود. من پادزهر سموم حشرات و دافع مضرات ترياك و مواد مخدر هستم ، و براى ترك ترياك مى توان از من بهترين استفاده را كرد. به كسانى كه ترياك را با وسايل ديگر ترك مى كنند، توصيه كنيد كه مدتى از من استفاده كنند تا از عوارض ترك ترياك مصون بمانند. من بادشكن و مقوى شهوت مى باشم . جوشانده من براى معالجه عقرب گزيده و تسكين درد نيش آن اثر فورى دارد. ضماد من با عسل براى تسكين درد و تحليل ورمهاى نافع است ، و براى از بين بردن خون زير جلد بى مانند است ، اگر دانه مرا در آب ليمو بخيسانند و قدرى آب ليمو روى آن بريزند كه يك انگشت بالاى آن باشد و بعد بگذارند تا خشك شود، و اين عمل را هفت مرتبه تكرار كنند، تركيبى به دست مى آيد كه براى اعاده شهوت ماءيوس شدگان نظير ندارد. خوردن دانه هاى من ناشتا، سنگريزه هاى كليه و مثانه را مى ريزاند. براى ***كه ، قى و آروغ بدبو و تخامه و قراقر شكم و هضم غذا مفيد بوده ، و مخصوصا از تخمير غذا در معده و روده ها جلوگيرى مى كند، پيشاب آور، معرق و بازكننده شير است ، ولى زياده روى در خوردن آن شير در پستان خشك مى كند و شهوت را از بين مى برد. جهت اخراج كرم كدو و كرم معده نافع است ، بخور من با
((
راتيانج )) و شستشو رحم با جوشانده دانه هاى من جهت رفع بدبويى رحم توصيه شده است . مقدار خوراك دانه هاى من تا دو مثقال مى باشد.
من ((پيچ امين الدوله )) هستم ! اين روزها در تهران به من پيچ باغى - شونك - شجرالطحال - زهرالعسل - بلاخور- شن - سفيدال - اوج قد - دقزدون - دقزدانه - ام الشعراء - سلطان الجبل - ماذلاشلبه - خانم الى - خانم يا رماغى - و سلطان الغايد اسامى ديگر من است . من انواع و اقسام زياد دارم ، گياه مرا باغبان به هر طريقى قيچى كند به همان وضع در مى آيد و در نقاط آفتاب رو بهتر به عمل مى آيد.
داروسازان سنتى ايران به نوعى از من صريمة الجدى لقب داده اند كه گويا يك كلمه اسپانيايى است (اندلس ). بوئيدن گل من مقوى دماغ ، نشاط آور و محرك شهوت است و براى استفاده درمانى بايستى آنها را قبل از شكفتن چيده و در سايه خشك كرد و جهت درمان سرفه ، گريپ ، نزله ريوى ، تنگ نفس كه منشاء عصبى داشته باشد - ***كه - سردردهاى يك طرفه و حالات تشنجى به صورت دمكرده ، هشت در هزار روزى دو تا سه فنجان نوشيد. خوردن بذر من ادرار را باز مى كند. ملين معده ، مخرج مشيمه ، زهكش رحم ، و پادزهر سموم است . مقدار خوراك آن نيز يك مثقال است .
از پوست درخت من هم به عنوان درمان نزله - معرق - مدر و تصفيه كننده مى توان استفاده كرد.
جوشانده پنجاه در هزار پوست و ساقه هاى من ، براى درمان آب آوردن انساج - سنگ كليه و مثانه و يرقان تجويز شده است . برگ درختچه من قابض است و غرغره جوشانده آن براى التهاب و گلو درد نافع مى باشد. ضماد له شده برگ من در روى زخمهاى جلدى و كورك سودمند مى باشد.

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسم من ((غلب لب )) است !مشاهده پیوست 64346 زبان خوراكيها با فاش كردن اسرار پيشينيان ، خدمات زيادى به علم و صنعت ايران كرده و ما يقين داريم كه با همت و پشتكار خوانندگان ، ارزش ‍ اين خدمت بزرگ در آينده نزديك بر همگان ثابت خواهد شد. اكنون مى خواهيم از راز ديگرى كه مربوط به يكى از صنايع مستظرفه بوده و بكلى فراموش شده و از بين رفته است پرده بر داريم و با كمك اهل تحقيق اين هنر ملى را دوباره زنده نماييم . در كتب ادبى و اشعار فارسى از ديباى شوشترى و استبرق سخن به ميان آمده و از نرمى و لطافت اين پارچه نفيس زياد توصيف شده است ، و در يكى از كتب تاريخى خوزستان نوشته اند كه پرده كعبه را از ديباى شوشترى تهيه كرده اند. حال با توجه به اينكه شوشتر محل تربيت نوغان و ابريشم نبوده ، بايد ديد كه اين پارچه نفيس را از چه ماده اى تهيه مى نمودند به اين جهت من از شما خواهش مى كنم اجازه فرماييد گياه ((غلب لب )) خود را به شما معرفى كند، و اين اسرار از بين رفته را براى شما فاش سازد.
اهالى خوزستان به گياه من
((
غلب لب ))(به فتح غ و ل و سكون ب و فتح دوم ل و سكون ب دوم ) و اهالى فارس به آن ((استبرق )) كه معرب ((استبرك )) مى باشد مى گويند. اهالى بنادر جنوب به آن ((خرگ )) در كرمان و بلوچستان ((كرك )) و در دشستان غرق نامند.
در كتب قديمى به من عشار - عشر - اكران و مدار گفته اند. من در نواحى جنوبى ايران مخصوصا خوزستان - بلوچستان - منصورآباد - لار - بم - خبيص - شوش - ديلمان و برزجان مى رويم و در بلوچستان جنگلى از من ديده مى شود كه اهالى محل مى گويند هدف اصلى از كاشتن و پرورش آن ، تهيه كائوچو بوده است .
من از گياهان كائوچويى هستم ، ولى تهيه لاستيك از من به صرفه نيست ، و در عوض فايده ديگرى دارم كه اگر مورد استفاده قرار گيرد، منافع آن خيلى بيشتر از كائوچو خواهد بود.
قسمت ارزنده من پنبه ام مى باشد كه در گذشته ديباى شوشترى را با آن مى بافتند. اين پنبه در جوف ميوه من است كه پس از رسيدن و باز شدن مانند تارهاى ابريشم جلوه گرى مى كند و در حال حاضر مردم راه تابيدن آن را نمى دانند، ولى در قرنهاى ششم تا هشتم هجرى ، يكى از خانواده هاى هنرمند شوشتر راه آن را مى دانستند و اسرار آن را در خانواده خود حفظ كرده ، نسلا بعد نسل از آن استفاده مى كردند، ولى در اواخر قرن هشتم در اثر بيمارى طاعون اين خانواده بكلى از بين رفته ، و اسرار بافتن ديباى شوشترى را با خود به گور برده ، و در خاك مدفون كرده و بدين ترتيب يك هنر اصيل و ارزنده ايرانى از بين رفته است ، و تنها استفاده اى كه اكنون از اين پنبه مى شود، آن است كه آن را داخل بالش و متكا مى كنند و از نرمى و لطافت آن در زير سر بهره مند مى شوند.
طبق تحقيقات عميقى كه نويسنده زبان خوراكيها به عمل آورده ، به اين نتيجه رسيده است كه پنبه چنانچه تحت تاءثير دياستازهاى بزاق قرار گيرد، محكم شده و قابل تابيدن و بافتن مى شود و اينطور به نظر مى رسد كه آن خانواده هنرمند اين پنبه را در دهان خود گذاشته و مدتى آن را مكيده مزه مزه كرده و قابل استفاده مى نمودند. بديهى است كه در حال حاضر اين روش قابل عمل نيست و بايستى آن را با دياستازهاى مصنوعى به عمل آورد.
من جزو گياهان شيردار هستم . در تمام اجزاى بدن من شيرابه اى وجود دارد كه سمى ، سوزاننده و اكال است ، ولى اين شيرابه در پنبه من نيست ، بلكه در برگ ، ساقه و ميوه من قبل از رسيدن وجود دارد و مقدارى آن در هر گياه از يك ليتر تجاوز مى كند. اين شيرابه پوست را زخم مى كند، خاصيت مسهل داشته و بلغم را از بين مى برد، و سوزانده ترين شيره نباتى است كه مو را نيز زايل مى كند، و دباغان عرب و هند از اين شيرابه براى از بين بردن موى پوست در چرمسازى از آن استفاده مى كنند. ماليدن اين شيرابه كچلى را معالجه مى كند و دانه هاى بواسير را قطع مى نمايد و مضمضه آن با عسل براى جوش دهان اطفال نافع است ، و چون پنبه را به آن آغشته و در سوراخ دندان كرم خورده بگذارند، درد آن را ساكت مى كند.
حكيم
((
مير عبد الحميد)) در حاشيه ((تحفه )) نوشته است كه اين شيرابه جهت معالجه جذام - قوبا (زخمهاى جلدى كه منشاء عصبى دارند)، دمل ، كورك و سختى طحال و امراض كبدى و استسقا و كرمهاى معده و كدو مفيد است . بعضى از اهالى هند كه مبتلا به رماتيسم و پا درد مى باشند، مقدار كمى از شيره مرا با يك چوب كبريت بر روى مفصل مانند چند خال مى گذارند تا جاى آن تاول كند و معتقدند كه اين عمل درد مفاصل را تسكين مى دهد. چنانكه برگ و شاخه هاى تازه مرا گرم كرده و روى ورمهاى بدن بگذارند، درد آنها را معالجه كرده و ورم را از بين مى برد، و چون برگ و شاخه تازه مرا در روغن زيتون بجوشانند، روغن آن جهت معالجه فلج مفيد بوده و ضد تشنج است . پاشيدن گرد كوبيده خشك شده برگ من جهت زخمهاى چركى و بدخيم و زخمهاى خوره اى و از بين بردن گوشت زايد مفيد است . از پنبه من در گذشته به عنوان آتشزنه در سنگ چخماخ استفاده مى كردند، و چون اين پنبه را هنگامى كه تازه است از هم باز كرده ، آن را بر روى جراحات بگذارند از خونريزى جلوگيرى كرده ، و باعث روياندن گوشت تازه مى شود. مقدار خوراك شيرابه من نيم گرم بوده ، پنج گرم آن سمى و كشنده است . اهالى مصر معتقدند كه فرش كردن و دود برگ من حشرات را فرارى مى دهد. خواص شيرابه و برگ من زياد است و دود چون سمى و خطرناك است ، از تفصيل آنها خوددارى مى نماييم .
كتوسدر خانواده ((غلب لب )) گياه ديگرى وجود دارد كه اعراب به آن ((شجر الحرير)) گويند و اكنون اجازه فرماييد خود را معرفى كند. در گيلان به من كتوس - در رامسر و شهسوار كتوس لو - در مازندران عسلا گويند، و در فارس به من پيچ و پيچك هم گفته اند - اهالى شمال شاخه هاى نازك مرا چيده و پس از پوست كندن با آن سبد مى بافند و نوعى از من در كنگو به عمل مى آيد كه از شيرابه آن لاستيك سفيد تهيه مى كنند.
از پوست و ساقه هاى من در صنت داروسازى دارويى جهت تقويت قلب مى گيرند، و عصاره پوست و ساقه هاى من هم جهت تقويت قلب و درمان تنگ نفس سودمند مى باشد
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسم من ((اسفرزه )) است !
از برگ من براى التيام زخمها استفاده بريد.
دانه هايم بهترين دارو جهت رفع نفخ معده است .
براى پايين آوردن تبهاى شديد از لعاب دانه هايم ميل كنيد.
همين لعاب ، غمهاى بى دليل را از بين برده ، جاى آن را به نشاط و شادى مى دهد.
براى زخم معده و روده نيز مى توانيد مرا تجويز كنيد.
فارسى من اسفرزه است ، ولى در شيراز كه مهد زبان فارسى است به من
((
بتكو)) گويند. در كتب قديم از من به اسامى اسفيوس - اسپغل و اسپغول ياد كرده اند، و چون دانه هاى من شبيه حشره كك است به آن برغوثى نيز گفته اند. عربى من قطونا مى باشد، ولى عده اى از لغت نويسان عربى مرا حشيشة البراغيث نوشته اند، و اين اشتباه است . زيرا برغوث عربى كك بوده و حشيشة البرغث به گياهى گفته مى شود كه ضد حشره بوده ، و كك را دفع مى كند و چنانچه در كتابهاى داروسازان سنتى ايران نوشته اند حشيشة البرغيث گياهى است كه ضد حشره و بوده در مازندران به آن ((كيك واش )) گويند و نوعى آكركرا مى باشد. تركى من قارنى باروخ است . من داراى سه گونه سفيد - سرخ و سياه هستم كه غالبا ما را مخلوط با هم مى فروشند و خواص هر سه ما يكسان است . من به طور خودرو در اطراف تهران - در تمام مناطق شمال - بين منجيل و پاچنار در سواحل درياى مازندران بين بندر پهلوى و نوشهر مخصوصا در ماسه زارهاى كنار دريا و همچنين در جنوب ايران در اطراف بوشهر و مسجد سليمان مى رويم . تمام قسمتهاى گياه من داراى لعاب است . اين لعاب در دانه هاى من زياد است و چنانچه دانه هاى مرا خيس كنند، متورم شده و پوست خارجى آنها شكافته لعاب بيرون مى آيد. داروسازان سنتى ايران خوردن دانه هاى كوبيده مرا جايز ندانسته و آنها را قى آور دانسته اند.
از برگهاى من بطور ضماد براى التيام زخم استفاده مى شود. دانه هاى من پس از جذب آب بطور مكانيكى شكم را نرم كرده و دفع فضولات را آسان مى نمايد و بهترين دارو جهت درمان يبوستهاى سخت و نفخ معده مى باشد. لعاب دانه هاى من براى درمان نزله ، اسهال خونى و ساده ، بيماريهاى كليه و مثانه تجويز شده اند، و بهترين خاصيت من جلوگيرى از خونريزى سينه است . در صنعت از لعاب من براى دادن آهار به پارچه و در صنعت داروسازى جهت ساختن داروهاى چشمى استفاده مى كنند، و در اين مورد روايتى از حضرت عيسى نقل شده است كه ذكر آن بى مناسبت نيست . مى گويند روزى حضرت عيسى مبتلا به چشم درد شده ، و از مادر خود خواستند كه لعاب اسفرزه در چشم ايشان بچكانند. وقتى حضرت مريم لعاب اسفرزه را حاضر كرده خواستند در چشم ايشان بريزند، آن حضرت چشم خود را از ترس بسته و مانع چكاندن لعاب اسفرزه در چشم خود شدند و در نتيجه مادر فرزند خود را مخاطب قرار داده مى فرمايند:
((
از يك طرف طبابت مى كنى و از طرف ديگر از دارويى كه خود تجويز كرده اى مى ترسى )). حضرت مسيح در جواب مى فرمايد: ((طبابت من نتيجه علم است كه مى دانم اين دارو براى چشم مفيد است ، ولى ترس من نتيجه غريزه بشرى من است كه هر انسانى از ريختن يك ماده خارجى در چشم خود ناراحت مى شود )). لعاب من مسكن تشنگى و حرارت بوده و براى پايين آوردن تبهاى شديد توصيه شده است . براى رفع غليان خون ، سختى سينه و گلو، دل پيچه و زخم روده مى توان از لعاب من استفاده كرد. ضماد دانه هاى من با سركه و روغن جهت تسكين درد مفاصل ، نقرس ، ورم پشت گوش ، خنازير و جرحات مختلف توصيه شده است . براى معالجه سوزاك مزمن دانه هاى مرا خيسانده و در كيسه يا پارچه اى ريخته ، روى دهانه مجرا ضماد نماييد تا چرك آن خارج شده و زخم التيام پذيرد. اگر موى سر شما دو شقه مى شود، لعاب مرا روى موى سرخود بماليد تا بيمارى آن برطرف شده ، و موى سر شما بلند شود. براى رفع غم و ايجاد شادى از لعاب دانه هاى من بنوشيد كه فوق العاده مؤ ثر است .
من ((تاج الملوك )) هستم !
فارسى من گرگ كش و ماه پروين است ، ولى بيشتر به انواع پرورش يافته من كه جزو گلهاى تزئينى هستند تاج الملوك گويند. عربى من ((قاتل النمر)) است و در كتب قديم از من به اسامى اجل گياه - بيش - موش بيشا - اقونيطون و پوحا ياد شده است . ماه پروين به گياه من و گياه ديگرى كه معروف به زرنباد است هر دو گفته مى شود. و نوع قرمز من تاج الملوك ژاپنى مى باشد. من از قديم در جنوب شرقى ايران مخصوصا بلوچستان بطور خودرو به عمل آمده و اكنون گونه هاى زينتى مرا پرورش داده اند. انواع وحشى من سمى است و اثر سمى آن روى درندگان بيشتر از حيوانات اهلى است ، ولى انواع پرورش يافته من سميت كمترى دارند. گل من پيشاب آور و ضد رقت خون بوده ، آرام كننده سرفه و برنشيت است و چون دانه هاى من اثر بيشترى در تصفيه خون دارد آن را در بيماريهاى پوستى و جربهايى كه پس از خشك شدن لكه هاى شيرى رنگ بجا مى گذارند، تجويز كرده اند.
در كتب قديم نوشته اند كه چون عقرب نزديك من شود، هلاك مى گردد. در مصرف من بايد حتما رعايت مقدار خوراك را كرد. جوشانده چهار تا هفت گرم دانه هاى من در يك ليتر آب جوش و دو تا چهار گرم گرد دانه هاى من تجويز شده است ، از خيساندن چهار گرم گل در سى گرم الكل تنتورى به دست مى آيد كه پنج قطره در روز مى توان خورد. شربت گل من از يك قسمت گل - دو قسمت آب و دو قسمت قند ساخته مى شود و در روز سى تا پنجاه گرم اين شربت را مى توان
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من ((هوم )) هستم ! گياهى فرخنده و خوش يمن به نام هوم . گياهى كه در زمان پادشاهى جمشيد كشف شده است .











صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
نازكم كن در اين باغ بسى چون تو شكفت
گل بخنديد كه از راست نرنجيم ولى
هيچ عاشق ، سخن سخت به معشوقه نگفت
زبان گشودن خوراكيها و سخن گفتن گل و گياه تازگى ندارد در تمام كتابهاى فارسى و دينى و ادبى و اشعار سخن سرايان پارسى گو، نمونه هاى از سخنان گياهان ديده مى شود .
من اولين گياهى هستم كه در اين جهان با انسان حرف زده و فوايد خود را آشكار ساخته ام . پيش از من گندم با حضرت آدم و حوا در بهشت صحبت كرده و فوايد خود را آشكار ساخت ، ولى در روى زمين قبل از من گياهى با انسان سخن نگفته است ، طرف صحبت من در دوى زمين حضرت زرتشت بود. من داراى انواع و اقسام مى باشم ، نوع بزرگ من در بلوچستان بطور خودرو به عمل مى آيد، و در كنار راه زاهدان به مير جاوه زياد ديده مى شود، و اهالى محل به آن هوموك مى گونيد، و انواع ديگر من در شمال ايران - منجيل - دامغان - يزد- كوير لوت و سر حدات شرقى ايران مى رويد و به آن ((ريش بز)) مى گويند. در كتب قديم بيشتر مرا به نام ((هوم الجوس )) خوانده اند، چه در نزد زرتشتيان و ايرانيان قديم گياهى مقدس تر از من نيست و من اولين گياه داروى هستم كه در جهان شناخته شده ، و در كتاب اوستا در چندين سوره از من ياد شده است .
گياه من در اوستا به نام هوم و در آئين برهمن به نام ويد ناميده شده است :
گياه مرا موبدان بامدادان پس از شستشو در برابر آتشگاه با كمى آب و شاخه نازكى از چوب انار در هاون مى كوبند و شيره آن را كه (پراهوم ) ناميده مى شود مى گيرند. در كتاب زند چنين نوشته شده است : يك روز بامداد كه حضرت زرتشت به كار آراستن و آماده ساختن آتش سرگرم بود، مسافرى بيامد و يك شاخه از گياه مرا به عنوان ره آورد سفر به آن پيشواى بزرگ تقديم كرد. زرتشت همينكه چشمش به من افتاد مرا شناخت و از زيبايى و سودمند بودن من به فكر فرو رفت و خود به خود گفت : ((اين گياه براى زندگانى خوش و خرم جاودانى و طول عمر آفريده شده است )) آنگاه روى خود را به من كرد و پرسيد كه هستى ؟... من خود را به او شناسانيدم و او از شناختن من و پى بردن به سود فراوان من خشنود شد و از من دوباره پرسيد كه براى اولين بار چه كسى تو را شناخت ، و شيره تو را بفشرد. در جواب به عرض رسانيدم كه براى اولين بار مرا ((ديو نگهان )) پدر جمشيد شناخته و براى نوشيدن آماده كرده است .
ايرانيان قديم معتقد بودند كه عصاره من روح را فرح مى بخشد، ميوه من گوشدار قرمز، و مانند تاجريزى است و كبك آن را زياد دوست دارد.
من داراى يك ماده عامله هستم كه در داروخانه ها به نام ((افدرين )) خوانده مى شود، و در كتب داروسازى جديد انواع گياه مرا ((افدرا )) مى نامند. در پاكستان نزديك سرحد ايران كارخانه اى به وسيله زرتشتيان ساخته شده كه در آنجا از من ((افدرين )) مى گيرند و چند سال پيش ‍ نويسنده كتاب زبان خوراكيها گياه مرا به تهران آورد و به اداره تحقيقات استاندارد داد تا در آنجا نسبت به استخراج ماده عامله من مطالعه نمايند. جوشانده بيست در هزار من براى رفع عوارض رماتيسم مفيد است ، افدرين داراى اثر تنگ كننده مجارى عروق ، زياد كننده فشار خون و باز كننده مردمك چشم است ، و اثر قطعى در رفع عوارض تنگ نفس دارد و به آن ((آدرنالين )) گياهى لقب داده اند. سميت آن كمتر از آدرنالين است و مصرف آن از راه دهان مؤ ثرتر از تزريق است و براى كم كردن سميت مرفين مى توان آن را به آن افزود.
چنانچه عصاره مرا با شيره ترياك مخلوط كنند، از عوارض آن مى كاهم ، بدون آنكه خاصيت تخدير آن را كم نمايم . عصاره من برنشيت را معالجه مى كند. تنگ نفس را تسكين مى دهد. سرفه و عوارض آن را آرام مى نمايد. بهترين داروى ضد حساسيت هستم و چون هشتاد درصد بيماريها ناشى از حساسيت است ، همه جا مى توانيد از من استفاده كنيد.
برادران افغانى ما كه استقبال بى نظيرى از كتاب زبان خوراكيها كرده اند به سبزى ريواس هوم مى گويند، و در اين جا براى مزيد اطلاع آنها اضافه مى كنم ، كه هوم ربطى به ريواس ندارد. در كتاب برهان قاطع نوشته شده است كه هوم در حوالى پارس زياد مى رويد.
در زبان تركى هوم به گياه ديگرى مى گويند كه سميت زياد دارد، و از همين جهت است كه داروسازان سنتى ايران ، براى اينكه من با آن گياه اشتباه نشوم ، مرا ((هوم المجوس )) لقب داده اند.
رازى كه پس از 85 قرن فاش مى شود
همه مى دانيم كه زادگاه زرتشت شهر رضائيه است ، در اوستا نوشته شده كه مسافرى يك شاخه هوم به عنوان سوغات براى زرتشت آورد و آن حضرت پس از گفتگو با هوم او را شناخت و بفوائد آن پى برد. اكنون بيش از هشت هزار سال از ظهور زرتشت مى گذرد و در اين مدت معلوم نبود كه آن مسافر هوم را از كجا آورده و به دست زرتشت داده است ما هم تاكنون در كوه هاى آذربايجان از اين گياه نديده بوديم و اكنون پس از 85 قرن اين راز فاش شده و معلوم مى شود كه در جزيره اى خوش آب و هوا و با صفاى قريون داغى در درياچه رضائيه اين گياه به فراوانى وجود دارد و اين همان گياهى است كه زرتشت آن را ستوده است .
اسم من ((ارغوان )) است !
دشمن سنگ كليه هستم .
اگر سوخته گل مرا بر روى زخم بگذاريد، خون آن را بند مى آورم .
براى دستگاه تنفس بهتر از من نمى يابيد.
پاك كننده معده بوده ، سردى آن را نيز درمان مى كنم .
فارسى من ارغوان است و اعراب آن را معرب كرده
((
ارجوان )) گويند، ولى عربى من ((ارغيدا)) مى باشد. شربت بهار من خمارشكن است ، و چون چوب مرا بسوزانند و بر ابرو بمالند آن را سياه و پرپشت مى كنم . ارتفاع درخت من از سه متر تا ده متر است ، گلهاى زيباى من كه به بهار ارغوان معروف مى باشند به صورت خوشه هايى قبل از پيدايش برگ ظاهر مى شوند و با رنگ ارغوانى خود منظره قشنگى به درخت من مى دهد. برگهاى جوان من خوراكى است و پوست درخت من قابض است . زادگاه اوليه من ايران ، مخصوصا استان فارس است ، بهار من كمى شيرين است و آوازه را صاف مى نمايد. من اخلاط لزج را از بين برده سردى معده و كليه ها را از بين مى برم ، من دستگاه تنفس را زهكشى مى كنم و سنگ كليه و مثانه را مى ريزانم . نوشيدن جوشانده من قى آور است و دستگاهى تنفس و معده را پاك مى كند. پاشيدن گرد سوخته گل و ريشه من بر روى زخم خون را بند مى آورد و خضابى نيكو است ، مخصوصا براى رنگ كردن مژه و ابر و بسيار مناسب است .
 

Similar threads

بالا