خطرناک‌ترین تاب دنیا

Honey.ChEng

عضو جدید
کاربر ممتاز
صفحات قبل هیجانمو اعلام کردم الان بی اعصابیمو ...بعضیا حرص ادمو در میارن..:razz:
اینجا همه چیز باید گفته بشه...

من خیلی اعصاب ندارم...:D

سلام فاطی چرا اعصاب نداری ؟
بیا برو تاب سواری خوب میشی
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خخخخخخخ نه بابا ما متخصص نیستیم داداششششششش

حالا چرا داری حرف میزنی،شیر ابو وا میکنی؟
ایهمه پست دادم میمردی ی تشکر میزد؟ ایشالا ی زگیلی سمت راست صورتت بزنه که تعدالتو تو راه رفتن بهم بزنه:دی
بای
 

fati24

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
حالا چرا داری حرف میزنی،شیر ابو وا میکنی؟
ایهمه پست دادم میمردی ی تشکر میزد؟ ایشالا ی زگیلی سمت راست صورتت بزنه که تعدالتو تو راه رفتن بهم بزنه:دی
بای

حرفای با مفهمو بزن ازت تشکر کنیم..هههههه
 

fati24

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
دلم برای آینده تنگ شده است. یاد روز هایی که بعداً می آیند از همین حالا به خیر. به من نخندید. دیوانه نیستم. دارم از چشم انداز فردا هایم لذت می برم. آرزو نه اینکه در دلم خانه کرده باشد، بر همه وجودم حکمرانی می کند. هر شب که چشم هایم را می بندم می دانم که چیزی جز نوازش خورشید بیدارش نمی کند. هر صبح همراه لیوان چای، امید می نوشم. برنامه های روزمره ام را چنان خوش خط و مرتب می نویسم انگار که دارم بهترین خاطره عمرم را در دفترچه ای ثبت می کنم. چرا که نه؟! وقتی می توانم عاشق شوم، وقتی خدا آن بالا قرص و محکم نشسته و کافی است اسمش را بگویم تا بیاید پیش من، وقتی آنقدر انگیزه دارم که می توانم خستگی را خسته کنم چرا خوشبین نباشم؟! اوضاع حساب بانکی ام تعریفی ندارد. دور و بری هایم مهربانی یادشان رفته و شاید اگر خوب فکر کنم غصه های دیگری هم وجود داشته باشد. اما تا این نفس می آید و می رود زندگی می کنم.
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم برای آینده تنگ شده است. یاد روز هایی که بعداً می آیند از همین حالا به خیر. به من نخندید. دیوانه نیستم. دارم از چشم انداز فردا هایم لذت می برم. آرزو نه اینکه در دلم خانه کرده باشد، بر همه وجودم حکمرانی می کند. هر شب که چشم هایم را می بندم می دانم که چیزی جز نوازش خورشید بیدارش نمی کند. هر صبح همراه لیوان چای، امید می نوشم. برنامه های روزمره ام را چنان خوش خط و مرتب می نویسم انگار که دارم بهترین خاطره عمرم را در دفترچه ای ثبت می کنم. چرا که نه؟! وقتی می توانم عاشق شوم، وقتی خدا آن بالا قرص و محکم نشسته و کافی است اسمش را بگویم تا بیاید پیش من، وقتی آنقدر انگیزه دارم که می توانم خستگی را خسته کنم چرا خوشبین نباشم؟! اوضاع حساب بانکی ام تعریفی ندارد. دور و بری هایم مهربانی یادشان رفته و شاید اگر خوب فکر کنم غصه های دیگری هم وجود داشته باشد. اما تا این نفس می آید و می رود زندگی می کنم.
عاللی بود
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بلدی؟؟؟؟پس بیا وسط......:D
چجورشم
 

fati24

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
هیییییییییییییییییییییییییییییییی
 

Similar threads

بالا