آره می دونم قراره من برم اما اول همه چی رو نابود میکنم بعد
این حرف دل هر دیکتاتوری هس
من ارزشهایی چون دین خدا نماز و اطلاعت و سر فرود آرودن در برابر معبود یکتا رو نابود می کنم بعد خود نابود می شوم
من فضای شک و بی اعتمادی رو در بین تک تک افراد ملت رواج می دهم بعد خود نابود میشوم
من تا جایی که بتونم خشونت و جنگ داخلی و قومی قبیله ای رو شعله ورتر می کنم بعد خود را دست شعله های خشم مردم می سپرم
من خیابانها و دانشگاه ها رو به میدان جنگ و تضارب خونین عقاید و آرا تبدیل می کنم بعد خود میدان رو خالی می کنم
حس نا امنی ِ بدتر ازخود نا امنی رو مثل خوره تو وجودتان می اندازم بعد خود را چون خوره می خورم
کار من تنگ کردن عرصه بر شما جوانان و امیدواران و آزدیخواهان طالب صلح و مسالمت هست
چرا ؟
تا به تنگ آمده درست مثل من رفتار کنید و ان موقع هست که ما خوش به حالمان میشود و تشخیص سره از ناسره و حق از باطل سخت و تحلیل و پیش بینی اوضاع مشکل خواهد شد
این جنبش رهبر شناخته شده ندارد نه در داخل و نه در خارج رهبران واقعی این جنبش همان دانشجویان و فعالین هستند که یا در وسط میدان کارزار قرار دارند یا در زندانها و شکنجه گاه های استالینی من
و خب کسی که در گود باشد هرگز و هرگز نمی تواند اوضاع را خوب بسنجد بیشتر برمبنای هیجان و هوچی گری عمل خواهد کرد و این گونه هست که در دل جنبش آزادی خواهی ملت دیکتاتوری بی نام و نشان سر بر خواهد آورد با القاب وظاهر فریبنده و چون مردمان دیگر از خشونت و نا امنی و فشار رو حی و فکری و ترس و وحشت خسته شدند آماده پذیرفتن آرامش و صلح ظاهری دیکتاتور نو ظهور خواهند شد و این چنین تاریخ دوباره و سه باره و چند باره تکرار خواهد شد تاریخ آزادی خواهی و دموکراسی خواهی ملت ایران بازهم سی سال یا حتی بیشتر عقب خواهد افتاد تا جنبشی دیگر و فریادی دیگر
اما چه باید کرد در این اوضاعی که بزرگانی چون آیت ا منتظری و غیره در میان ما نیستند و روشنفکران و جامعه شناسان ما یا در زندان هستند یا زیر خراورها خاک- با این همه اختلافات قومی و زبانی و دینی و فرهنگی این کشور هفتاد و چند ملت چه باید کرد به اضافه هم وطنان سالها دور افتاده از وطن و اغشته به احزاب و گروهای برون مرزی و گاه نامفید برا اهداف متعالی این ملت
چه باید کرد
چه باید کرد تا این جنبش که تا این اینجا فرزند آزادی و دموکراسی نامی خودرا در بطن خود حمل کرده و هزینه های زیادی برای نگهداری اون داده سقط جنین نکند مگر نه این هست که منطق و عقل گرایی می تواند اهداف متعالی ومقدس این ملت از همه رنگ و گونه گون را تامین کند
به امید عقلگرایی افراد داخل گود جنبش
این حرف دل هر دیکتاتوری هس
من ارزشهایی چون دین خدا نماز و اطلاعت و سر فرود آرودن در برابر معبود یکتا رو نابود می کنم بعد خود نابود می شوم
من فضای شک و بی اعتمادی رو در بین تک تک افراد ملت رواج می دهم بعد خود نابود میشوم
من تا جایی که بتونم خشونت و جنگ داخلی و قومی قبیله ای رو شعله ورتر می کنم بعد خود را دست شعله های خشم مردم می سپرم
من خیابانها و دانشگاه ها رو به میدان جنگ و تضارب خونین عقاید و آرا تبدیل می کنم بعد خود میدان رو خالی می کنم
حس نا امنی ِ بدتر ازخود نا امنی رو مثل خوره تو وجودتان می اندازم بعد خود را چون خوره می خورم
کار من تنگ کردن عرصه بر شما جوانان و امیدواران و آزدیخواهان طالب صلح و مسالمت هست
چرا ؟
تا به تنگ آمده درست مثل من رفتار کنید و ان موقع هست که ما خوش به حالمان میشود و تشخیص سره از ناسره و حق از باطل سخت و تحلیل و پیش بینی اوضاع مشکل خواهد شد
این جنبش رهبر شناخته شده ندارد نه در داخل و نه در خارج رهبران واقعی این جنبش همان دانشجویان و فعالین هستند که یا در وسط میدان کارزار قرار دارند یا در زندانها و شکنجه گاه های استالینی من
و خب کسی که در گود باشد هرگز و هرگز نمی تواند اوضاع را خوب بسنجد بیشتر برمبنای هیجان و هوچی گری عمل خواهد کرد و این گونه هست که در دل جنبش آزادی خواهی ملت دیکتاتوری بی نام و نشان سر بر خواهد آورد با القاب وظاهر فریبنده و چون مردمان دیگر از خشونت و نا امنی و فشار رو حی و فکری و ترس و وحشت خسته شدند آماده پذیرفتن آرامش و صلح ظاهری دیکتاتور نو ظهور خواهند شد و این چنین تاریخ دوباره و سه باره و چند باره تکرار خواهد شد تاریخ آزادی خواهی و دموکراسی خواهی ملت ایران بازهم سی سال یا حتی بیشتر عقب خواهد افتاد تا جنبشی دیگر و فریادی دیگر
اما چه باید کرد در این اوضاعی که بزرگانی چون آیت ا منتظری و غیره در میان ما نیستند و روشنفکران و جامعه شناسان ما یا در زندان هستند یا زیر خراورها خاک- با این همه اختلافات قومی و زبانی و دینی و فرهنگی این کشور هفتاد و چند ملت چه باید کرد به اضافه هم وطنان سالها دور افتاده از وطن و اغشته به احزاب و گروهای برون مرزی و گاه نامفید برا اهداف متعالی این ملت
چه باید کرد
چه باید کرد تا این جنبش که تا این اینجا فرزند آزادی و دموکراسی نامی خودرا در بطن خود حمل کرده و هزینه های زیادی برای نگهداری اون داده سقط جنین نکند مگر نه این هست که منطق و عقل گرایی می تواند اهداف متعالی ومقدس این ملت از همه رنگ و گونه گون را تامین کند
به امید عقلگرایی افراد داخل گود جنبش