خر عاشق

mortazavi

عضو جدید
خری آمد بسوی مادر خویش ................. بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش

برو امشب برایم خواستگاری .............. اگر تو بچه ات را دوست داری

خر مادر بگفتا ای پسر جان ................ تورا من دوست دارم بهتر از جان

زبین این همه خر های خوشگل ............ یکی را کن نشان چون نیست مشکل

خرک از شادمانی جفتکی زد ..............کمی عر عر و پشتکی زد

بگفت مادر به قربان نگاهت .................. به قربان دو چشمان سیاهت

خر همسایه را عاشق شدم من............. به زیبایی نباشد مثل او زن

بگفت مادر برو پالان به تن کن ................ برو اکنون بزرگان را خبر کن

به آداب ورسومات زمانه ......................... شدند داخل به رسم عاقلانه

دوتا پالان خریدند پای عقدش ....................... یه افسار طلا با پول نقدش

خریداری نمودند یک طویله .................. همانطور که رسم است در قبیله

خر عاقد کتاب خود را گشایید ..................... وصال عقد ایشان را نمایید

دوشیزه خر خانم آیا رضایی...................... به عقد این خر خوشتیپ درآیی

یکی از حاضرین گفت به خنده ............ عروس خانم به گل چیدن برفته

برای بار سوم خر بپرسید .......................که خر خانم سرش یک باره جنبید

خران عر عر کنان شادی نمودند ................... به یونجه کام خود شیرین نمودند

به امید خوشی وشادمانی برای این دو خر عاشق:heart:
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
حكايت اين دوره زمانس والا

حكايت اين دوره زمانس والا

سلام
از شعر جالبت ممنون واقعا اين دوره زمانه خرا هم بدون مهريه و عقد عروسي انچناني رضايت به ازدواج نمي دن.;) :redface:
 

bpcom

عضو جدید
کاربر ممتاز
فکر میکنم این شعر بعد این تاپیک چندین بار دیگم گذاشتندش :w15::w15::w15:
 

Similar threads

بالا