خدمات 16 ساله رضا شاه به ایران

sJaguar

عضو جدید
رضا شاه تولد 24 اسفند 1256 . درگذشت :4 مرداد 1323خدمات رضا شاه در 16 سال
1- سرکوب یاغیان در سراسر ایران و تحکیم قدرت حکومت مرکزی
2- تشکیل ارتش نوین ایران و متحدالشکل کردن لباس لشگریان و تصویب قانون نظام وظیفه در سال 13033-
3-برچیدن حکومت دست نشانده شیخ خزعل در خوزستان و بازگرداندن این خطه به ایران
4- احداث راه آهن سراسری با کمترین امکانات مالی وفنی
5- بنیان گذاری دادگستری و الغای کاپیتولاسیون و سپردن محاکم شرع به قضات حقوقدان ایرانی
6- تاسیس بانک ملی ایران و کوتاه کردن دست انگلیس از دارایی های ایران
7- بنیان گذاری نیروی دریایی
8- بنیان نیروی هوایی با خرید چند هواپیمای یونکرس از آلمان
9- الغای امتیاز نشر اسکناس توسط بانکهای خارجی و اختصاص آن به بانک ملی ایران
10- تاسیس موزه جواهرات ملی ایران
11- تدوین تعرفه گمرکی و واریز درامدهای آن به حساب دولت
12-الغای امتیاز نفت دارسی وعقد قرارداد جدید بر اساس منافع ایران با شرکت نفت ایران و انگلیس
13- کارگذاردن نخستین سنگ بنای دانشگاه تهران در سال 1312 و راه اندازی آن یک سال بعد از این تاریخ
14- تاسیس بانک کشاورزی
15 تدوین واجرای قانون تغییر لباس مردم(به شکل لباس های امروزی)
16- تاسیس و راه اندازی کارخانجات دخانیات ایران
17- تاسیس بانک رهنی برای گسترش خانه سازی در کشور
18- اعزام اولین دانشجویان ایرانی به اروپا برای آموختن فنون جدید
19- ساختن راه ارتباطی با شمال ایران و بنای تاسیساتی چون پل و رسک و تونل کندوان در دل کوهها
20-اجرای طرح نام فامیلی برای مردم

و....
 

n_roshan

عضو جدید
کاربر ممتاز
متاسفانه اینا رو کسی یادش نیستت
ممنون از تاپیکت
 

nima_tavana

عضو جدید
کاربر ممتاز
حکومت رضاخان به ایران خائنانه بود یا خادمانه؟

حکومت رضاخان به ایران خائنانه بود یا خادمانه؟

دوران سلطنت رضاشاه رامی توان از دیدگاههای گوناگون سیاسی، فرهنگی واقتصادی بررسی كرد. البته در زمینه سیاسی، خفقان و استبداد رضا خانی جایی برای دفاع از حكومت وی باقی نمی گذارد و درزمینه های فرهنگی هم اسلام ستیزی و ترویج مقلدانه و سطحی فرهنگ غرب كارنامه او را تیره و سیاه ساخته؛ ولی برخی گمان می كنند اقدامات و برنامه های اقتصادی رضا شاه مثبت و قابل دفاع است. بنابراین دراین نوشته تنها به آثار و پیامدهای اقتصادی آن دوران می پردازیم تا پاسخ پرسشی را كه در آغاز مطرح شد، ارائه نماییم.


عده‌ای معتقدند كه رضاخان دردوره حكومت خود خدمت‌های زیادی را انجام داده است، علی الخصوص در بخش اقتصادی كه باعث تحولات زیادی در جامعه گردید. از مهمترین خدمت‌های كه به رضاخان نسبت می‌دهند می‌توان به ایجاد راه‌آهن و ساخت جاده در سراسر كشور، ایجاد صنایع سنگین و پایه، تاسیس بانك ملی، گسترش و افزایش روند صنعتی كشور، انحصار دولتی بازرگانی خارجی و... اشاره كرد. برای بررسی دقیق و ارزیابی عملكرد رضاشاه باید در آغاز به پیشینه‌ی روی كار آمدن وی اشاره‌ای داشته باشیم.
پس از شكست انگلیس در انعقاد قرارداد 1919 میلادی (1) به علت عدم تصویب آن درمجلس شورای ملی، مجموعه عوامل داخلی و خارجی دركنار یكدیگر قرار گرفته و زمینه‏های ایجاد یك حكومت مركزی مقتدر در ایران را فراهم آورد. عاملی كه برای این مأموریت مناسب تشخیص داده شد، رضاخان میرپنج بود. طرح كودتا بوسیله ژنرال آیرون‌ساید، فرمانده‌ی نیروهای انگلیسی در ایران و با پشتیبانی همه‌جانبه سفارتخانه‌ی آن كشور، درحالی كه رضاخان هدایت نظامی و سیدضیاءالدین طباطبایی هدایت سیاسی آن را بر عهده داشت با موفقیت به پایان رسید. این كودتا در سوم اسفند 1299 شمسی انجام گرفت. در پی این كودتا، سیدضیاء نخست‌وزیری و رضاخان با لقب سردارسپه فرماندهی نیروهای قزاق را بر عهده گرفت. اما رضاخان با سرعت هرچه بیشتر و با توجه به حمایت انگلیسی‌ها توانست علاوه بر سردارسپهی پست وزارت جنگ را هم برعهده بگیرد. رضاخان پس از اطلاع از اقدامات خصمانه‌ی قریب‌الوقوع سیدضیاء علیه خود، دست به كودتا علیه او زده و پس از بركناری او با تمهیداتی به تدریج پست نخست‌وزیری را نیز اشغال كرد.
پس ازشكست طرح «جمهوری» توسط رضاخان، وی با هم‌دستی عوامل خود در مجلس و ارعاب و تهدید، زمینه را برای بركناری قاجاریه از سلطنت و تصاحب تخت سلطنت آماده ساخت و در نهایت با تشكیل مجلس مؤسسان و تصویب ماده‌واحده‏ای، ضمن خلع قاجاریه از سلطنت در سال 1304 شمسی، پادشاهی را به خاندان پهلوی منتقل نمود.
ویژگی‏های حكومت رضاشاه پهلوی:
حضور رضاخان در عرصه‌ی حکومت به دو دوره تقسیم می‏شود كه هریك از آن‌ها دارای ویژگی‏های خاصی است:
دوره‌ی اول:
دوره‏ای است كه از كودتای سوم اسفند 1299 شمسی تا تصاحب سلطنت در 1304 شمسی را دربرمی‌گیرد. این دوره در واقع زمینه‌ساز در اختیار گرفتن تخت سلطنت از سوی رضاخان بود.
دوره‌ی دوم:
دوره‏ای است كه آغاز آن 1304 شمسی و پایان آن شهریور 1320 شمسی است. این دوره به سلطنت رضاشاه برمی‌گردد كه محور تلاش حكومت، استقرار قدرت مطلقه (استبداد مطلقه) است. در نظام اقتدارگرای عصر رضاشاه، شاه شخص اول مملكت و عنصر اصلی ساختار اجتماعی و سیاسی بود. او نقش تعیین‌كننده‏ای در تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه داشت. با تمركز كامل قدرت در دست رضاشاه، دستگاه حكومتی با استفاده از اختناق سیاسی حاكم بركشور، به مثابه یك طبقه مسلط بر همه‌ی قشرهای جامعه حاكم شد. رضاشاه بر همه‌ی شئون فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... جامعه سیطره پیدا كرد و برتر از قانون و فراتر از همه‌ی طبقات جامعه قرار داشت و بر آن‌ها چیره بود. یكی از نویسندگان در وصف رضاشاه چنین می‏گوید: «رضاشاه ایران را ملك مطلق خویش قلمداد می‌كرد و تمام مسایل و امورات مملكت به او ختم می‏شد. وی از واگذاری قدرت به دیگران حتی به دوستان نزدیكش بیمناك بود. آمیختن خودبینی با سوءظن از خصوصیات برجسته او بود. رضاشاه یك مستبد مبتلا به بیماری خودآزاری، مبتلا به جنون و سوءظن بود كه پیوسته خود را در معرض تهدید بدخواهان و خائنان و جاسوسان دوجانبه و سه‌جانبه و چهارجانبه می‏دید كه فقط برای خیانت به دنیاآمده‏اند» (2)
دوران سلطنت رضاشاه را می‌توان از دیدگاه‌های گوناگون سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بررسی كرد. البته در زمینه‌ی سیاسی، خفقان و استبداد رضاخانی جایی برای دفاع از حكومت وی باقی نمی‌گذارد و در زمینه‌های فرهنگی هم اسلام‌ستیزی و ترویج مقلدانه و سطحی فرهنگ غرب، كارنامه‌ی او را تیره و سیاه ساخته، ولی برخی گمان می‌كنند اقدامات و برنامه‌های اقتصادی رضاشاه مثبت و قابل‌دفاع است. بنابراین در این نوشته تنها به آثار و پیامدهای اقتصادی آن دوران می‌پردازیم تا پاسخ پرسشی را كه در آغاز مطرح شد، ارایه نماییم.
***
عمده‏ترین اقدامات اقتصادی در دوران رضاشاه را می‌توان این‌گونه اشاره و نقد ‏كرد:
1. گسترش و افزایش روند صنعتی كشور:
البته این روند عمدتاً در صنایع و به ویژه صنایع تبدیلیِ وابسته به بخش كشاورزی صورت گرفت. به نظر منتقدان، چون رضاشاه از سال‏های پایانی دهه‌ی 1300 شمسی به مالكی بزرگ و در دهه‌ی 1310 شمسی به بزرگ‏ترین مالك زمین‏های كشاورزی ایران تبدیل شد، از این رو می‌خواست با ایجاد صنایع تبدیلی و وارد نمودن آن به بخش كشاورزی، ارزش افزوده‌ی محصولات خود را بالا ببرد. البته چنین ادعایی نامربوط به نظر نمی‌رسد. زیرا رضاشاه با بودجه‌ی دولت اقدام به تاسیس این كارخانه‌ها می‌کرد و پس از رسیدن به سوددهی، به بهای كمتر از قیمت واقعی، به خود یا وابستگان قدرت سیاسی اختصاص می‏داد.
2. ایجادصنایع سنگین و پایه:
شاه تصمیم به تاسیس كارخانه‌هایی هم‌چون كارخانه ذوب آهن گرفت اما به دلیل آغاز جنگ جهانی دوم این كار انجام نگرفت. بر اساس آمار ارایه‌شده از سوی بانك ملی ایران در فاصله‌ی سال‏های 1304 شمسی به عنوان نقطه‌ی عطف، تا سال 1318 شمسی مجموعاً 680 كارخانه كه به وسیله‌ی‏ نیروی ماشین كار می‌كردند در ایران تاسیس شدند كه در عرصه‏های اقتصادی می‌توان از صنایع نساجی و شاخه‏های آن، صنایع فلزی مانند ورشوسازی و... ،كارخانه‏های ‏تولید برق و صنایع هم‌چون كارخانه‏های نجاری و كبریت‌سازی و همچنین صنایع تبدیلی بخش كشاورزی مانند كارخانه‏های پنبه‌پاك‌كنی، روغن‌كشی، برنج‌كوبی، آردسازی و همین‌طور بخش‏های دیگر از صنایع مصرفی به فعالیت پرداخته و تعدادی از كارگران در این بخش مشغول به كار گردیدند. (3)
3. تاسیس راه‌آهن سراسری :
هرچند مسیر راه‌آهن شمال به جنوب بحث‏های زیادی را در مجلس ششم برانگیخت و هنوز مخالفان رضاشاه و شیوه‌ی حكومتی او معتقدند كه عبور خط‌آهن از شرق (شهر مشهد) به غرب و شمال‌غربی (شهرهای كرمانشاه و تبریز)، هم هزینه‌ی كم‏تری دربرداشت و هم به دلیل اتصال به مناطق پرجمعیت‌تر باصرفه‌تر بود، با این‌حال، اقدام به چنین كاری را در مملكتی كه راه‏های بسیار اندك و نامناسب داشت، می‏توان جزو برنامه‏های بلندپروازانه و نوگرایانه‌ی حكومت رضاشاه و در جهت رشد اقتصادی محسوب نمود. (4)
4. تاسیس بانك ملی:
تا قبل از تاسیس این بانك درسال 1307 شمسی، بانك شاهی كه مستقیماً تحت نفوذ انگلیس واساساً یک بانك انگلیسی بود، كنترل حجم اسكناس و نقدینگی دركشور را به دلیل اجازه‌ی نشر اسكناس در اختیار داشت. ایجاد بانك ملی ایران كه در واقع به مثابه بانك مركزی بود، گام دیگری از اعمال نوگرایانه‌ی رضاشاه در زمینه‌ی كنترل هرچه بیشتر دولت بر امور اقتصادی و در جهت سیاست‏های تمركزگرایانه‌ی وی بود. (5)
5. انحصاردولتی بازرگانی خارجی:
رضاشاه ادعا می‌كرد چون بازرگانان ایرانی ضعف بنیه‌ی مالی دارند و یا از رسوم جدید تجارت بین‌الملل ناآگاهند یا طرف‏های تجاریشان بسیار قدرتمندند، برای پرهیز از مغبون شدن تاجران ایرانی، انحصار تجارت خارجی را بر عهده گرفته و امتیاز آن را به تاجران واگذار می‌كند، تا طرف‏های تجاری، خود را همواره با دولت ایران رودررو بینند نه با یك بازرگان ایرانی. بدین صورت به ادعای رضاشاه، منافع ملی ما بهتر تامین می‏شد.
نقد و بررسی
در نقد و ارزیابی موارد بالا می توان گفت در انحصار تجارت خارجی، دلایل زیر را می‌توان اشاره كرد كه اولاً ناشی از سودجویی شاه بود، زیرا دست‌اندركاران انحصارتجارت، برای فروش امتیاز هر بخش از تجارت خارجی، مبالغ هنگفتی از تاجران رشوه می‏گرفتند و مزایای فراوانی برای آنان داشت.
ثانیاً شاه از این طریق درصدد كنترل تاجران بود. زیرا وی نقش طبقه‌ی تاجران مستقل را در انقلاب مشروطیت آشكارا دیده بود و قصد كنترل آن‌ها راداشت و هیچ كنترلی را موثرتر ازدر اختیارگرفتن رگِ حیاتی آن‌ها یعنی مبادلات خارجی نمی‏دانست.
ثالثاً از این طریق توانست تاجران و سرمایه‌داران را بدون استفاده از زور و خشونت از صحنه خارج كند.
رابعاً از این طریق می‏توانست با در اختیار گذاردن امتیازهایی جهت تجارت با بیگانگان به طرفداران خود، منافعشان با منافع رژیم پیوند كامل پدید آید و بدین ترتیب رژیم پهلوی پایگاه اجتماعی خودرا در جامعه مستحكم‌تركند. (6)
درباره‌ی قراردادن اقتصاد بازرگانی در اختیار دولت می‌توان گفت این كار به تمركز فزاینده‌ی حاكمیت یاری رساند. بازرگانی از صورت پراكنده‌ی بخش خصوصی، در زمان رضاشاه به انحصار دولت درآمد و این دستگاه، شكل گسترده و متمركز پیداكرد. با در نظرگرفتن دو اهرم قدرت یعنی نیروهای اقتصادی وسیع و ارتش گسترده، دولت به شكل حاكمیت متمركز ظاهرشد. (7)
و اما در زمینه‌ی دست اندازی رضاشاه براملاك واراضی كشاورزی باید گفت این اقدام كه وی را به بزرگ‏ترین مالك ایران تبدیل کرد، سبب تحكیم و تمركز قدرت و تقویت ابزارها و پایه‏های اقتدارگراییِ سلطنتی به ویژه بنیه‌ی نظامی می‏شد و این كار، چیزی جز نارضایتی در بین مردم و روشنفكران، نتیجه‌ای به دنبال نداشت.
وابستگی به قدرت‌های سیاسی هم‌چون انگلیس، شوروی و آلمان باعث شد كه پس از یک دهه، وابستگی رضاشاه به آلمان به شدت افزایش یافت و این وابسته بودن صنایع كشور به آلمان، ضربه‌ی مهلكی را در زمان جنگ جهان دوم به ایران وارد كرد. زیرا با خروج آلمانی‌ها از ایران، با توجه به وابسته بودن این صنایع، تمام آن‌ها به آهن‌پاره‌هایی بی‌ارزش تبدیل شدند. (8)
و در رابطه با كشاورزی نیز با این كه حدود 75 درصد از مردم ایران از طریق كشاورزی امرار معاش می‏كردند، اما هیچ‌گونه توجهی به امر كشاورزی نمی‏شد. توجه رضاخان به ایجاد صنایع وابسته، باعث افزایش بیش از پیش مشكلات در بخش كشاورزی و ازدیاد فقر و تنگ‌دستی در بین اكثریت افراد جامعه بود و زمینه‌ی نارضایتی در جامعه را دامن می‏زد.
درمورد راه‌آهن نیز باید گفت اگرچه ایجاد راه‌آهن یكی از اساسی‌ترین آرزوهای ملت ایران از اواسط دوره‌ی قاجار بود و در توسعه‌ی اقتصادی ایران نقشی اساسی داشت، اما روس و انگلیس كه در پی تضعیف ایران بودند، به ایرانیان اجازه‌ی تاسیس خط‌آهن نمی‌دادند. انگلیسی‌ها در پی آن بودند كه برای رفع نیازهای اساسی خود، راه‌آهن جنوب به شمال را در ایران احداث كنند که به گفته‌ی احمدشاه، این نقشه‌ی راه‌آهن پاسخگوی نیازهای كشور نبود. وی اظهار می‌كرد كه راه‌آهن مطلوب ایران، خطی است كه پایتخت را به بنادر مهم ایران در جنوب و مراكز اقتصادی در شرق و غرب متصل كند. اما رضاشاه كه تابع دولت انگلستان بود، میخواست از این طریق بتواند كمك‌های انگلیس به شوروی را تحت پوشش قرار دهد. ثانیاً هزینه‌ی سرسام‌آور گسترش راه‌آهن به مناطق كوهستانی همچون خرم‌آباد از این مطلب خبر می‌داد كه رضاشاه درصدد مهار نیروی عشایر كه نیروی‌های مخالف دولت مركزی بودند بود تا از طریق راه‌آهن بهتر بتواند جهت سركوب مخالفان اقدام به موقع انجام دهد.
درمورد احداث بانك ملی نیز باید گفت که اگرچه در روز 17 شهریور 1307 شمسی بانك ملی ایران به دست رضاشاه با تشریفات خاصی افتتاح شده، اما این بانك عملاً نتوانست در مقابل بانك شاهی مقاومت كند. زیرا بانك شاهی اولاً امتیاز چاپ و نشر اسكناس را بعهده داشت. ثانیاً در هر شهری دارای شعبه بود و حال این‌كه بانك ملی این‌گونه نبود. ثالثاً اسكناس‌های هر شهری نام آن شهر چاپ شده بود و خرج كردن این اسكناس در شهر دیگری نیاز به كسر چهار شاهی برای هر یک تومان بود. رابعاً این‌كه روی پول‌های شاهی تصویر ناصرالدین‌شاه چاپ شده بود و این مساله ذهن رضاشاه را می‌آزرد، اما طبق قرارداد، می‌بایست تا پایان مهلت قانونی قرارداد صبر می‌کرد.(9) اما از رضاشاه حاضر به ادامه‌ی این روند نبود و مبلغ 250 هزار لیره یعنی یك سی‌ام بودجه‌ی كل مملكت را به عنوان خسارت پرداخت كرد تا توانست امیتاز چاپ و نشر اسكناس را برای بانك ملی دریافت کند. لذا مقرر گردید كه از آذر 1310 پول‌هایی كه در اختیار مردم است، به بانك شاهی تحویل داده شده و وجه آن را دریافت كنند. هر كسی لازم بود به شعبه‌ی صادركننده‌ی بانك كه اسمش روی اسكناس‌ها نوشته شده بود مراجعه کند. البته این كار با اعتراض مردم مواجه شد و دولت اعلام كرد كه همه‌ی شعبه‌ها می توانند وجه اسكناس‌ها را پرداخت نمایند.
نتیجه آن‌كه
ویژگی‏هایی كه رژیم پهلوی اول از آن برخوردار بود، چیزی نبود كه مردم خواهان آن باشند. به بیان دیگر، مسیر حركت پهلویِ اول، عكس مسیر حركت مردم ایران بود و حکومت را به سوی ضعف و سستی و عدم حمایت مردم سوق داد. بنابراین می‌توان گفت خیانت رضاشاه به جامعه‌ی ایران، خود دلیل فروكاستن حكومتش بوده است. اگرچه وجود عوامل داخلی همانند سیاست مذهب‌زدایی، غرب‌زدگی، حفظ رجال وابسته به غرب، ایجاد محیط رعب و وحشت، سیاست چپاول و ثروت‌اندوزی هم، زمینه‏های كاهش و در نهایت افول مشروعیت را رقم زد و عوامل بیرونی‌ای هم چون جنگ جهانی دوم و... ضربات نهایی را بر پیكر این رژیم وارد ساخت.
پی‌نوشت:
1- این قرارداد بین ایران و انگلیس امضا شد. به موجب این قرارداد انگلیسی‌ها امكان یافتند مستشاران خود را در كلیه‌ی وزارتخانه‌ها و ادارات ایران به كار گمارند و برای ارتش ایران افسر، اسلحه و سازوبرگ تامین كنند. این قرارداد عملاً ایران را به كشوری تحت الحمایه‌ی انگلیس تبدیل می‌کرد.
2- علیرضا ازغندی، ناكارآمدی نخبگان ایران بین دوانقلاب، ص 102
3- علی دوانی، نهضت روحانیون، جلد 2، ص 162-160
4- دكترمصدق مخالف اصلی كشیدن راه‌آهن از شمال به جنوب بود و در مجلس دوره‌ی ششم با آن مخالفت نمود و دلایلی را نیز برای مخالفت خود اعلام كرده بود. رك به: حسین مكی، دكتر مصدق و نطق‏های تاریخی او (13) ابراهیم رزاقی، اقتصادایران، صص 217 – 221
5- محمدرضا خلیلی‌فر، توسعه و نوسازی ایران در دوره رضاشاه، ص 163
6- جامی، گذشته ‏چراغ راه آینده است، صص 31-28
7- پیتر آوری، تاریخ معاصر ایران از تاسیس تا انقراض قاجاریه، ص 310
8- علی دوانی، نهضت روحانیون، جلد 2، صص 162-160
9- چاپ و نشر اسكناس كه توسط بانك شاهی صورت می‌گرفت، درسال 1872 میلادی به مدت شصت سال می‌بایست اجرا می‌شد.
منبع:مرکز اسناد انقلاب اسلامی
 

Similar threads

بالا